[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations70503302
h-index3218
i10-index21682
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
89 نتیجه برای Mic

دکتر محمد حیدری گرجی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده

مقاله حاضر معرف یک بیمار 25 ساله است که با تظاهرات هموراژیک شدید و اختلال عملکرد کلیوی در اثر بروز اختلالات میکروآنژیوپاتیک در زمینه مسمومیت حاملگی از بیمارستان قائم (عج) علی آباد به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان ارجاع و با داشتن شواهدی از همولیز، افزایش آنزیم های کبدی و کاهش شمار پلاکت ها با تشخیص نشانگان هلپ (HELLP) تحت مراقبت قرار گرفت. مجموعه تظاهرات بالینی بیمار ظرف یک هفته و یافته های آزمایشگاهی ظرف سه هفته به وضعیت طبیعی برگشت نموده است. هدف از گزارش این مورد علاوه بر توجه دادن به اهمیت تشخیص و درمان این بیماری، تاکید بر ضرورت و اهمیت استفاده از نظام ارجاع در مراکز بهداشتی و آشنایی پرسنل رده های مختلف بهداشتی درمانی در کنترل حاملگی می باشد.
علیرضا خوش بین خوش نظر، دکتر حسین مزدارانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده

در این تحقیق حساسیت آزمون میکرونوکلئوس برای مانیتورینگ آثار کلاستوژنیک نوترون های سریع در دزهای پایین مورد بررسی قرار گرفت. موش های سوری نر با سن 12 هفته تحت تابش نوترون های سریع صادره از منبع آمرسیوم-برلیوم قرار گرفتند. دزهای دریافتی، 1.5، 2.25، 3.375، 5.06 سانتی گری بود. در زمان های 24، 48 و 72 ساعت پس از تابش دهی، موش ها به روش Cervical dislocation کشته شده و استخوان ران آنها خارج گردید. با استفاده از سرم جنینی گوساله، مغز استخوانشان خارج و سوسپانسیون سلولی تهیه شده، به روش مای گرانوالد گیمسا رنگ آمیزی شد و مورد تحلیل میکروسکوپی قرار گرفت. برای هر نمونه، 2000 سلول پلی کروماتیک اریتروسیت (PCE) و به همین میزان، سلول نوروکروماتیک اریتروسیت (NCE) شمارش شدند و فراوانی میکرونوکلئی در سلول های PCE محاسبه شد. در این بررسی مشاهده شد با افزایش دز تابشی، میزان سلول های PCE واجد میکرونوکلئوس افزایش یافته است. در زمان 24 ساعت با افزایش دز تابشی اختلاف معنی داری بین گروه ها از لحاظ بسامد در MNPCE بوجود آمد (P=0.0003) بطوری که بسامد MNPCE دز 5.06 سانتی گری با گروه شاهد و گروه 1.5 سانتی گری دارای اختلاف معنی داری بود (P=0.05). نتیجه اصلی از این تحقیق گرفته شد آن بود که آزمون میکرونوکلئوس روشی کم هزینه و حساس برای مانیتورینگ آثار کلاستوژنیک پرتوهای LET بالا در دزهای پایین می باشد.
دکتر محمد حسن ترابی نژاد، دکتر علی اصغر وحیدی، دکتر علیرضا رئیس زاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

اسهال و سوء تغذیه از مشکلات بهداشتی اصلی جوامع بشری علی الخصوص کشورهای در حال توسعه به شمار می آیند. مطالعات متعددی پیرامون رابطه سوء تغذیه به عنوان یک عامل مساعد کننده و افزایش شیوع اسهال حاد انجام شده ولی به نتیجه واحدی نرسیده اند. در این پژوهش ما در یک مطالعه مقطعی با گروه شاهد، 398 شیرخوار سنین 24-1 ماه را که به علت اسهال حاد به واحد آموزش بیماران اسهالی (DTU) بیمارستان شماره یک شهر کرمان مراجعه کرده بودند مورد بررسی قرار دادیم. بعد از اصلاح کم آبی این شیرخواران، وزن و قد آنها اندازه گیری و پس از تجزیه و تحلیل آماری، شاخص های رشدی قد و وزن آنها با گروه های شاهد همسن خودشان مقایسه شد. این مطالعه نشان داد که از بیماران مبتلا به اسهال حاد بر اساس معیار گومز، 3.2 درصد، به سو تغذیه شدید، 14.8 درصد به سوء تغذیه متوسط، 48.8 درصد به سوء تغذیه خفیف مبتلا و 33.2 درصد نیز فاقد سوء تغذیه بودند. در گروه شاهد نیز 0.5 درصد واجد سوء تغذیه شدید، 2.2 درصد دارای سو تغذیه متوسط، 32.4 درصد مبتلا به سوء تغذیه خفیف و 64.8 درصد نیز طبیعی بودند. با توجه به میانگین نسبت «وزن به سن» و «وزن به قد»، اسهال حاد در بیماران مبتلا به سو تغذیه از شیوع بیشتری برخوردار است. برای شیرخواران مبتلا به اسهال حاد در مقایسه با شیرخواران سالم، «شیر مادر» درصد کمتری از غذای اصلی را تشکیل می داد و مدت زمان کمتری با شیر مادر تغذیه شده بودند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سو تغذیه و کاهش شاخص های رشد وزنی احتمالا یکی از عوامل مهم مساعد کننده اسهال حاد می باشند و این توجه بیشتر پزشکان به تشخیص هر چه زودتر سوء تغذیه (به خصوص موارد متوسط و خفیف) و اقدام برای برطرف کردن آن را می طلبد تا بدین وسیله بتوان گام موثری در جهت کاهش اسهال و عوارض حاصل از آن برداشت.
دکتر آزادرضا منصوریان، دکتر اختر سیفی،
دوره 2، شماره 2 - ( 7-1379 )
چکیده

منوگالاکتوزیل دی اسیل گلیسرول با درصد زیادی از اسیدهای چرب غیراشباع همراه می باشد. این گلیکولیپید وقتی در آب پخش می شود، ساختمان غیر دو لایه شش وجهی به خود می گیرد. این لیپید عمدتاً در غشاء تیلاکوئیدی کلروپلاست به مقدار زیاد حضور دارد. اسیدهای چرب این لیپید را به کمک کاتالیزور و با فن هیدروژناسیون، کاملاً اشباع نموده که با این واکنش شیمیایی یعنی تغییر وضعیت اشباع شدن زنجیره های اسیدهای چرب، تغییراتی در ساختمان این گلیکولیپید ایجاد می شود، به طوری که بعد از هیدروژنه شدن و قرار دادن لیپید در محیط آبی، ساختمان صفحه مانند جایگزین شکل شش وجهی می شود. ما برای بررسی بیشتر این موضوع، منوگالاکتوزیل دی اسیل گلیسرول طبیعی و اشباع شده را با هم مخلوط، و در آب پخش کردیم. وضعیت جدید و نتایج حاصله از این تحقیق نشان می دهد که اثر هیدروژناسیون لیپید، دو قسمت جدا از هم را مشاهده خواهیم کرد که یکی در ارتباط با ساختمان شش وجهی مربوط به لیپید طبیعی است و دیگری وضعیت صفحه مانند است که به گلیکولیپید اشباع شده مربوط می باشد. از میکروسکوپ الکترونی جهت تشخیص وضعیت منوگالاکتوزیل دی اسیل گلیسرول استفاده نمودیم. منوگالاکتوزیل دی اسیل گلیسرول یکی از لیپیدهایی است که به وفور در غشاء تیلاکوئیدی کلروپلاست دیده می شود. این غشاء های زیستی برای بسیاری از اعمال حیاتی خود چنین تغییراتی را در ساختمان خود شاهد خواهند بود. یکی از راه هایی که غشاء می تواند چنین کنش هایی را از خود نشان دهد، تغییر وضعیت اشباع شدگی اسیدهای چرب بعضی از لیپیدهای موجود در غشاء می باشد. این مطالعه حاکی از آن است که با هیدروژنه کردن اسیدهای چرب منوگالاکتوزیل دی اسیل گلیسرول چنین تغییر و تحولی را در این لیپید و در نتیجه در ساختمان غشاء زیست شناختی شاهد خواهیم بود.
دکتر داوود فرزین، دکتر سیده نازنین منصوری،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: گزارش شده است آلکالوییدهای بتاکربولینی دانه های گیاه اسپند، اثر تحریکی بر آزادسازی سروتونین و کاتکول آمین ها در نقاط مختلف مغزی دارند. علاوه بر این، یکی از مهم ترین اثرات فارماکولوژیک مشخص شده بتاکربولین ها، اثر مهاری برگشت پذیر بر MAO-A می باشد. این نتایج پیشنهاد می کند، بتاکربولین ها بتوانند حداقل بعضی از نشانه های افسردگی را تخفیف دهند. این مطالعه به منظور تعیین فعالیت ضدافسردگی بتاکربولین های هارمان، نورهارمان و هارمین انجام گردید.مواد و روش ها: همه آزمایش ها روی موش سفید آزمایشگاهی Swiss-Webster از جنس نر با محدوده وزنی 25 الی 30 گرم انجام گرفت. اثر ضدافسردگی بتاکربولین ها با استفاده از آزمون شنای اجباری ارزیابی شد. این آزمون به طور گسترده ای برای فعالیت ضدافسردگی داروها در مرحله پیش بالینی به کار گرفته می شود. در این آزمون، موش ها به داخل یک استوانه شیشه ای (ارتفاع 25 سانتی متر و قطر 12 سانتی متر) که تا ارتفاع 15 سانتی متری آن از آب 1 ±25 درجه سانتی گراد پر شده بود انداخته می شد. 30 دقیقه پس از تزریق بتاکربولین ها، موش ها به مدت 8 دقیقه در آزمون شنای اجباری مورد آزمایش قرار می گرفتند و زمان بی حرکتی آنها ثبت می گردید. یافته ها: تزریق داخل صفاقی هارمان (5 الی 15 میلی گرم/ کیلوگرم)، نورهارمان (2.5 الی 10 میلی گرم/ کیلوگرم) و هارمین (5 الی 15 میلی گرم/ کیلوگرم) به طور معنی داری زمان بی حرکتی موش را در آزمون شنای اجباری کاهش داد. اثر مهاری هارمان، نورهارمان و هارمین توسط فلومازنیل (5 میلی گرم/ کیلوگرم) آنتاگونیزه شد ولی توسط رزرپین (5 میلی گرم/ کیلوگرم، داخل صفاقی، 18 ساعت قبل از آزمون) تحت تاثیر قرار نگرفت.نتیجه گیری: نتایج پیشنهاد می کند اثر ضدافسردگی هارمان، نورهارمان و هارمین ممکن است از طریق مکانیسم inverse agonist واسطه گری شود.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: فراسیون سفید گیاهی است که دارای ترکیبات حفاظت کننده و آنتی اکسیدانت نظیر فلاونوئیدها می باشد و شواهدی مبنی بر اثرات هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک در صورت تجویز به صورت مکمل دارد. این مطالعه به منظور تحقیق اثر هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک تجویز خوراکی این گیاه در مدل تجربی دیابت قندی در موش های صحرایی نر مورد بررسی قرر گرفت.روش بررسی: موش های صحرایی نر به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با فراسیون، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با فراسیون تقسیم بندی شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزتوسین به میزان 60mg/kg به طور داخل صفاتی استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با فراسیون پودر این گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (6.25 درصد) را به مدت دو ماه دریافت نمودند.یافته ها: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (P<0.05)، در حالی که میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. آنالیز داده های تری گلیسیرید و کلسترول نشان داد که سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم نسبت به هفته قبل بررسی (P<0.05) نشان می دهد و سطح تری گلیسیرید در هفته هشتم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی دار پایین تر بود (P<0.05). به علاوه یک کاهش معنی دار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در هفته هشتم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (P<0.05).نتیجه گیری: تجویز خوراکی بخش هوایی فراسیون در مدل تجربی دیابت قندی فقط موجب کاهش معنی دار سطح تری گلیسیرید و کلسترول سرم می گردد.
دکتر حسن مفیدپور، دکتر سید حسن علوی، دکتر سید عباس طباطبائی یزدی، دکتر مختار جعفرپور،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: مرفین از دسته داروهای ضد درد مخدر علاوه بر خاصیت ضد دردی دارای اثراتی روی ساختار بدن است. این مطالعه به منظور بررسی مرفین روی ساختار کبد موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این تحقیق تعداد 20 سر موش نر نژاد Balb/C در دو گروه ده تایی کنترل و آزمایش استفاده شد. به گروه آزمایش 15mg/kg مرفین به صورت داخل صفاتی روزانه یک نوبت به مدت 21 روز تزریق شد. به گروه کنترل به همان حجم روزانه نرمال سالین تزریق شد. در روز بیست و دوم کبد موش ها با استفاده از بیهوشی عمومی خارج و به روش معمولی هیستوپاتولوژیک لام تهیه و به طریقه H&E رنگ آمیزی و مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت.یافته ها: نکروز کانون های کوچک با انفیلتراسیون آماسی پلی مورف و هسته های نکروتیک نشان از بروز هپاتیت مزمن فعال در گروه های آزمونی دیده شد. همچنین تجمع قطرات ریز چربی در سیتوپلاسم هپاتوسیت ها بروز استئاتوزمیکرووزیکولار و همچنین التهاب در اطراف عروق و فضای پورت را نشان داد. هیچ گونه تغییری در نمونه های گروه شاهد دیده نشد.نتیجه گیری: مصرف مرفین می تواند اختلالات ساختاری در کبد ایجاد نماید.
دکتر کاظم کاظم‌نژاد، دکتر محمد قرقره‌چی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از روش های درمان بیماری قلبی- عروقی که اصلی ترین علت آن آترواسکلروز عروق کرونر است، جراحی کنار گذر عروق کرونر (CABG) است. خون ریزی در بعد از جراحی CABG از مهم ترین عوارض این نوع عمل جراحی است. روش های مختلف در جلوگیری و یا کاهش خون ریزی عمل CABG پیشنهاد شده است که هدف این مطالعه بررسی اثرات داروی ترانکسامیک اسید (T.A) در کاهش خون ریزی متعاقب عمل جراحی CABG است.روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد که در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال های 1380-82 انجام شده است. 100 بیمار که کاندید عمل جراحی CABG بودند، به صورت تصادفی به دو گروه مورد 50) نفر( و شاهد 50) نفر( انتخاب شدند. در گروه مورد 15 میلی گرم بر کیلوگرم از داروی ترانکسامیک اسید در هنگام جراحی تزریق شد و پس از اتمام پمپ قلبی- ریوی و خنثی کردن اثر درمانی هپارین، دوز دوم داروی ترانکسامیک اسید به میزان 5 میلی گرم بر کیلوگرم به بیماران تزریق شد. برای گروه شاهد همین روش استفاده می شد ولی به جای ترانکسامیک اسید از نرمال سالین با همان حجم استفاده گردید. پس از عمل متغیرهایی مثل میزان خون ریزی، PT، aPPT، HCT و پلاکت بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-11 و آزمون آماری تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: از مجموعه 100 بیمار و هر گروه 50 بیمار، پایین ترین سن 28 سال و بالاترین سن 75 سال بوده است که از نظر سنی دو گروه از توزیع نرمال تبعیت می کردند. نسبت سن نیز در دو گروه اختلافی معنی دار نداشت. میزان خون ریزی بعد از عمل در گروه مورد 333±45 میلی لیتر و در گروه شاهد 490±81 میلی لیتر بود که اختلاف معنی داری داشت. همچنین در میزان پلاکت، HCT بعد از عمل بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: با توجه به تحقیق انجام شده استفاده از داروی ترانکسامیک اسید در کنترل خون ریزی حین و بعد از عمل جراحی CABG توصیه می شود.
علی ظفرزاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: جمع آوری و ذخیره آب باران برای مصارف مختلف از دیرباز در ایران و سایر کشورهای جهان معمول بوده است. در استان گلستان هم تعدادی از ساکنین واقع در شمال و شمال شرق استان (ترکمن صحرا) با این روش، بخشی از آب شرب و مصارف خانگی مورد نیازشان را تامین می کنند. هدف از این پژوهش تعیین کیفیت شیمیایی آب های جمع آوری شده در آب انبارها و شناسایی منابع احتمالی آلودگی در مناطق ترکمن نشین استان گلستان بود.روش بررسی: تعداد 140 نمونه آب از آب انبارهای مورد مطالعه جمع آوری و از نظر پارامترهای شیمیایی در طی مدت سه فصل مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار قلیائیت به روش تیتراسیون با اسید سولفوریک، سختی به روش E.D.T.A، کلرور به روش مور، نیترات و فسفات با استفاده از اسپکتروفتومتر DR-2000 HACH و فلزات سنگین به روش جذب اتمی با دستگاه مدل 2380 Perkins-Elmer تعیین شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: پارامترهای شیمیایی شامل: اسیدیته، هدایت الکتریکی، قلیائیت، سختی، کلرور، نیترات و منگنز در مقایسه با استانداردهای آب آشامیدنی در حد مطلوب بودند، اما غلظت بعضی از پارامترهای شیمیایی از جمله فسفات در 15 درصد نمونه ها، غلظت آهن در 12 درصد نمونه ها، غلظت سرب در 51 درصد نمونه ها و غلظت کروم در 6 درصد نمونه های جمع آوری شده از حد مجاز بیشتر بوده است. نتیجه گیری: کیفیت آب تعداد قابل توجهی از آب انبارها از نظر بعضی از پارامترهای شیمیایی به خصوص فلزات سنگین به علت بیش از حد مجاز بودن، برای شرب مناسب نمی باشند. علل احتمالی آلودگی های شیمیایی می تواند ناشی از نفوذ آب های سطحی، کشاورزی، انتقال و ذخیره آب گرگان رود در آب انبارها و آلودگی هوا و ریزش آنها هنگام نزولات جوی روی سطوح آبگیر باشد.
دکتر داوود فرزین، دکتر نازنین منصوری، دکتر طاهره یزدانی، دکتر پونه ابراهیمی، دکتر مهران ضرغامی، دکتر پریا آذری، دکتر سیدحمزه حسینی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : مس و روی عناصر نورواکتیوی هستند که می‌توانند در طول فعالیت نورونی، در سیناپس‌ها آزاد شوند. این دو عنصر در نوروپاتولوژی بیماری آلزایمر، desease Menkes، بیماری ویلسون ، desease Pick، سکته و تشنج نقش دارند. غلظت‌های خونی مس و روی در بافت‌ها، انعکاسی از حالت‌های مختلف فیزیولوژیک و پاتولوژیک است. منظور از مطالعه حاضر، بررسی سطوح پلاسمایی مس (Cu) و روی (Zn) در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقایسه نسبت‌های پلاسمایی مس به روی آنها با گروه شاهد بود. روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 40 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 50 داوطلب سالم که بت صورت تصادفی وارد مطالعه شدند، در مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماری‌های روانی دیگر، حاملگی، بیماری‌های اندوکرین، اتوایمیون، کبدی، کلیوی و همچنین مصرف داروهای تاثیرگذار بر متابولیسم مس و روی مانند داروهای ضدتشنج، کنتراسپتیو و گلوکوکورتیکوئید بود. نمونه‌های خونی به صورت ناشتا در ساعات 7 الی 9 صبح گرفته شد و غلظت پلاسمایی مس و روی آنها با استفاده از یک دستگاه جذب اتمی (Perkin Elmer GmbH) مورد سنجش واقع شد. آزمون تی دوطرفه برای تجزیه تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین و خطای معیار غلظت پلاسمایی مس در گروه مورد و شاهد به ترتیب 28±145 و 3±65 میکروگرم در دسی‌لیتر تعیین شد (05/0P<). میانگین و خطای معیار غلظت پلاسمایی روی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 2±67 و 4±81 میکروگرم در دسی‌لیتر تعیین گردید (05/0P<). نسبت میانگین مس به روی در گروه شاهد 04/0±87/0 و در گروه مورد 38/0±07/2 بود (05/0P<). نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان‌دهنده نقش مس و روی در پاتوفیزیولوژی بیماری اسکیزوفرنیا می‌باشد. علاوه بر این، ارزیابی نسبت مس به روی پلاسما می‌تواند به عنوان یک شاخص در بیماری اسکیزوفرنیا سودمند باشد.
خدیجه یزدی، دکتر اکرم ثناگو، دکتر لیلا جویباری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : تالاسمی بیماری مزمن ارثی است که با اختلالات خونی شدید و همولیز همراه است. در بیماری تالاسمی نیز همانند سایر بیماری‌های مزمن مشکلات بالینی بیمار موجب مشکلات روانی و اجتماعی برای او می‌شود. مشکلات روانی اجتماعی بیمار مشکلات روانی اجتماعی و اقتصادی خانواده را به‌دنبال دارد. تشخیص بیماری و تطابق با آن برای خانواده یک بحران محسوب می‌شود و خانواده واکنش‌های متفاوتی را از خود نشان می‌دهد. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی خانواده‌های دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور و طرز مقابله آنها با این مشکلات بود. روش بررسی : این مطالعه روی 320 نفر از والدین (229 مادر و 91 پدر) دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به مراکز آموزشی - درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سطح استان گلستان به روش سرشماری در سال 1383 انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کتبی در خصوص مشکلات روانی و مشکلات اجتماعی- اقتصادی و ابزار مقابله مک‌کوبین و تامپسون بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. یافته‌ها : نتایج نشان داد که خانواده‌ها با مشکلات متعددی مواجه هستند. ترس بدتر شدن بیماری فرزند (8/82 درصد) و نگرانی نسبت به آینده فرزند (8/81 درصد) بیشترین مشکل روانی بود. کم‌شدن فعالیت‌های تفریحی خانواده به دلیل بیماری فرزند (8/33 درصد) و اختلال در رسیدگی به کارهای منزل (1/30 درصد) بیشترین مشکل اجتماعی و نیز هزینه رفت و آمد و تهیه دارو (8/63 درصد) بیشترین مشکل اقتصادی خانواده‌ها بود. ایمان به خدا و توکل به او در حل مشکلات (5/97 درصد) و پذیرش بیماری کودک به عنوان یک واقعیت، از شیوه‌های غالب مقابله بود. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که خانواده‌های بیماران مبتلا به تالاسمی برای سازگاری با مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از داشتن فرزند بیمار از شیوه‌های متعدد مقابله استفاده می‌نمایند. خانواده با تکیه بر فلسفه مذهبی معتقدند که وجود مشکل راهی برای کسب توفیق و ایمان بیشتر است و این اعتقاد یک نیروی مثبت در سازگاری خانواده‌ها به‌شمار می‌آید.
دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر علی رشیدی پور،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : بومبزین یک نروپپتید 14 اسیدآمینه است که در سیستم عصبی پستانداران به طور وسیعی یافت می‌شود و آثار بیولوژیکی متعددی دارد که از آن جمله ممکن است در تعدیل‌ واکنش‌های اضطرابی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین‌ اثرات‌ این پپتید بر واکنش‌های اضطرابی در مدل ارزیابی ماز به‌علاوه‌ای مرتفع در موش‌ سوری بود.

روش بررسی: در این‌ مطالعه‌ تجربی موش‌های‌ سوری نر (60 n=) به وزن‌ 25 تا30 گرم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر 25/1، 5/2، 5، 10 و 20 میکروگرم‌ به‌ ازاء هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی ‌یا سالین 10 دقیقه‌ قبل‌ از انجام‌ تست‌ های‌ مورد نظر در گروه‌های‌ مختلف‌ تزریق‌ شد. سپس‌ موش‌ها در جهت افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی به‌ مدت‌ 5 دقیقه‌ دریک جعبه با دیواره‌های مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز به‌علاوه‌ای منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخص‌های استاندارد ‌ارزیابی اضطراب‌ (تعداد ورود و زمان صرف شده روی بازوی باز) ازطریق‌ مشاهده در آنها بررسی‌ و ثبت‌ گردید. برای بررسی آماری داده‌ها از آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون توکی استفاده شد.

یافته‌ها: بومبزین وابسته به دوز باعث‌ افزایش علائم اضطراب‌ شد.‌ در مقایسه با گروه کنترل حیوانات تعداد ورود و درصد زمان کمتری را روی بازوی باز طی نمودند و بررسی آماری‌ تفاوت‌ معنی‌‌داری‌ را نشان‌ داد (05/0P<)، ولی بومبزین با دوز 25/1 میکروگرم اثر معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان‌ داد که پپتید بومبزین وابسته به دوز نقش مهمی در القاء واکنش‌های اضطرابی در مدل ارزیابی ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع دارد.


دکتر علی باقرپور، دکتر ماهرخ ایمانی مقدم، دکتر محمدرضا هاتف، دکتر حبیب الله اسماعیلی،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : دانسیتومتری استخوان روشی مناسب برای بررسی وضعیت اسکلتال بیماران می‌باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط وضعیت اسکلتال ناحیه گردن فمور و مهره‌های L2-L4 با شاخص چانه‌ای (Mental Index) استخوان مندیبل در رادیوگرافی پانورامیک زنان مراجعه کننده به بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی مشهد انجام شد.

 

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، رادیوگرافی‌های پانورامیک 67 نفر از خانم‌های مراجعه کننده به بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 1383 با سن بیش از 35 سال که سالم و فاقد تاریخچه مصرف داروهای موثر بر متابولیسم استخوان بودند، بررسی شد و در آنها شاخص چانه‌ای تعیین و ثبت گردید. از همه بیماران مورد مطالعه دانسیتومتری استخوان در مرکز توس به وسیله دستگاه Osteocore و روش DEXA در دو کانون گردن فمور چپ و ناحیه  L2-L4(مهره‌های دوم تا چهارم کمری) به عمل آمد. بیماران با توجه به معیار T-score به سه گروه طبیعی، استئوپنیک و استئوپوروتیک در هر کانون تقسیم شدند. داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون‌های ANOVA و ضریب همبستگی پیرسن تجزیه و تحلیل آماری شد.

 

یافته‌ها : میانگین شاخص چانه‌ای بین گروه‌های طبیعی و استئوپنیک در ناحیه گردن فمور زنان مورد مطالعه اختلاف معنی‌داری را نشان داد (05/0P<). میانگین شاخص چانه‌ای بین گروه‌های طبیعی و استئوپوروتیک و استئوپنیک و استئوپوروتیک در ناحیه  L2-L4زنان مورد مطالعه اختلاف معنی‌داری را نشان داد (05/0P<). شاخص چانه‌ای با T-score در ناحیه گردن فمور و ناحیه L2-L4 همبستگی معنی‌داری داشت (به ترتیب 33/0r= ، 32/0=r و 05/0P<).

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که می‌توان از شاخص چانه‌ای استخوان مندیبل به عنوان ابزار مفیدی در تخمین وضعیت اسکلتال بیماران استفاده نمود. ولی به‌کارگیری این شاخص به تنهایی برای بررسی دقیق وضعیت اسکلتال بیماران کافی نمی‌باشد.


دکتر علی رشیدی پور، دکتر عباسعلی وفایی، احسان حسامی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : شواهد زیادی نشان می‌دهند که فعالیت گیرنده‌های گلوکوکورتیکوئیدی موجب تعدیل رفتارهای اضطرابی شده و احتمالاً این اثرات به وسیله سیستم نیتریک‌اکساید واسطه‌گری می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تعامل سیستم نیتریک اکساید و گلوکوکورتیکوئیدها بر رفتارهای اضطرابی در موش کوچک آزمایشگاهی در مدل ماز به‌علاوه‌ای مرتفع بود.

 

روش بررسی: این پژوهش تجربی روی 80 سر موش سوری نر نژاد آلبینو با میانگین وزنی 30 -25 گرم در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی سمنان طی سال 1386 انجام شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع استاندارد استفاده شد. شاخص‌های ارزیابی شامل مدت زمان گذرانده شده در بازوی باز و تعداد ورود به آن در مدت ٥ دقیقه بود. حیوانات یک ساعت قبل از ارزیابی اضطراب، L-Name (30 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان مهارگر یا L-Arginine (50 میلی‌گرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) به عنوان پیش‌ساز سیستم نیتریک اکساید و یا سالین و 30 دقیقه قبل از ارزیابی کورتیکوسترون (1، 5/2 و 5 میلی‌گرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) یا وهیکل به‌صورت تزریق داخل صفاقی دریافت می‌نمودند.

 

یافته‌ها : نتایج این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون در دوزهای 1و 5/2 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم به‌طور معنی‌داری اضطراب را کاهش داده است (05/0P<). همچنین تزریق L-Name اثر ضداضطرابی کورتیکوسترون را به طور معنی‌داری تقویت نمود (05/0P<). در حالی که تزریق L-Arginine اثر آن را به طور معنی‌داری مهار نمود (05/0P<).

 

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون اثر ضداضطرابی داشته و این اثر احتمالاً با مهار تولید NO تقویت و با افزایش تولید آن مهار می‌شود. بنابراین به‌نظر می‌رسد که بین گلوکوکورتیکوئیدها و سیستم نیتریک اکساید در کنترل رفتارهای اضطرابی تعامل وجود دارد.


دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر عبدالحسین شیروی، دکتر سیدمجید جلالیان حسینی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : نقایص لوله عصبی و هایپوپلازی ناخن‌ها از ناهنجاری‌های شناخته شده کاربامازپین می‌باشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر داروی کاربامازپین بر القاء ناهنجاری‌های چشمی موش انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش باردار از نژاد Balb/c به دو گروه تجربی و دو گروه کنترل تقسیم شدند و به ترتیب دوزهای 15 و 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم روزانه از داروی کاربامازپین (در گروه تجربی Iو(II و نرمال سالین و تویین20 در نرمال سالین (در گروه‌های کنترل) از روز ششم دوره‌ بارداری لغایت روز پانزدهم و به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. در روز هجدهم بارداری جنین‌ها از رحم خارج شدند و پس از توزین و اندازه‌گیری طول بدن، جنین‌های دارای ناهنجاری مورد رنگ‌آمیزی اسکلتی و بافتی قرارگرفتند. یافته‌ها : میانگین وزن بدن و طول سری دمی در گروه‌های تجربی به صورت معنی‌داری در مقایسه با کنترل کاهش یافته بود (05/0P<). در گروه آزمایشی با دوز 15 و 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم به ترتیب بدشکلی جمجمه در 7 و 8/10 درصد، کوتاهی انگشتان در 3/13 و 6/16 درصد، کوچکی ماندیبول در 8/7 و 7/11 درصد و کوتاهی دم در 2/10 و 2/9 درصد از جنین‌ها مشاهد شد. نقایص چشمی به ترتیب در 6/8 درصد و 5/7 درصد از جنین‌های گروه آزمایشی یک و دو مشاهده شد. نقایص چشمی به صورت باز بودن یک یا دو چشم، اگزوفتالمی، تغییراتی در شکل اپی‌تلیوم عدسی، چین‌خوردگی شبکیه و قرنیه مشاهده گردید. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف داروی کاربامازپین در طی مراحل اروگانوژنز موش می‌تواند، ناهنجاری چشمی را در جنین القاء نماید.
دکتر یحیی دادجو، دکتر حمیدرضا تقی پور، دکتر داود کاظمی صالح، دکتر یاشار محرم زاد، دکتر مجتبی هاشم زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : ضایعات آترواسکلروتیک شریان کرونری قدامی نزولی چپ (LAD) به دلیل خونرسانی این شریان به بیش از 50درصد از بافت میوکارد بطن چپ همواره مورد توجه و بحث از نظر درمان مناسب بوده است. این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی آنژیوپلاستی با تعبیه استنت (PTCA) در درمان این بیماران صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آینده‌نگر 75 بیمار (31 مرد و 44 زن) مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله (عج) تهران با درگیری مجزای قسمت پروگزیمال شریان LAD که تحت PTCA قرار گرفته بودند، به مدت 9 ماه از نظر کارایی درمان انجام شده، مورد ارزیابی قرار گرفتند. تنگی آترواسکلروتیک شریان LAD در تمامی بیماران با استفاده از آنژیوگرافی ثبت گردید. کلیه بیماران قبل و 9 ماه بعد از انجام آنژیوپلاستی تحت تست ورزش با استفاده از پروتکل بروس قرار گرفتند. یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 4/59 سال (محدوده 39 تا 83 سال) بود. در 73 بیمار (3/97درصد) آنژیوپلاستی با موفقیت همراه بود. در مدت زمان پیگیری 2 بیمار (7/2درصد) دچار تنگی مجدد شدند که یکی با آنفارکتوس میوکارد در روز سوم پس از PTCA و دیگری با اختلال در تست ورزش انجام شده 9 ماه بعد از PTCA مشخص گردید. برای هر دو بیمار استنت‌گذاری مجدد انجام شد و با حال عمومی مناسب ترخیص شدند. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که پیش‌آگهی 9 ماهه بیماران با درگیری مجزای پروگزیمال شریان LAD که تحت درمان با PTCA قرار گرفته بودند، رضایت‌بخش بود. این روش درمانی وضعیت بالینی بیماران را بهبود داده و سبب کاهش عوارض ناشی از اقامت طولانی‌مدت بیماران در بیمارستان می‌شود.
علی شهریاری، محمد جواد کبیر، کلثوم گل فیروزی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : خلیج گرگان با ارزش زیست محیطی بی‌نظیر در جنوب شرقی دریای خزر ، نه تنها دارای ماهی‌های باارزشی مانند ماهیان خاویاری و سفید می‌باشد، بلکه از سواحل آن برای شنا نیز استفاده می‌شود. عدم رعایت موازین زیست محیطی می‌تواند خطراتی را برای سلامتی انسان و محیط زیست ایجاد نماید. این مطالعه به منظور بررسی آلودگی میکروبی آب دریای خزر در خلیج گرگان و مقایسه آن با استاندارد انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تعداد 40 نمونه آب دریا طی فصول تابستان و پاییز 1383 برداشته شد. میانگین تعداد کل باکتری‌ها، کلیفرم‌ها، کلیفرم مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی با روش استاندارد تعیین گردید. یافته‌ها : میانگین تعداد کل باکتری‌ها، کلیفرم، کلیفرم مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی در آب خلیج گرگان به ترتیب برابر 5001 در یک‌سی‌سی ، 1555، 817 و 59 در 100 سی‌سی تعیین گردید. نتیجه‌گیری: مقایسه میانگین نتایج این بررسی با استانداردهای مربوط به محل‌های شنا و پرورش ماهی نشان داد که آب خلیج گرگان از نظر شنا دارای آلودگی میکروبی است، ولی از نظر محل‌های پرورش ماهی دارای آلودگی میکروبی نمی‌باشد.
دکتر سیدرضا شریفی، دکتر محمدتقی پیوندی، دکتر فرشید باقری، دکتر محمد خیاط زاده،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : درمان شکستگی‌های تنه ران همیشه در حال تغییر بوده است. امروزه فیکساتورهای پیشرفته‌تری برای درمان این نوع شکستگی‌ها ابداع شده که از جمله این روش‌ها استفاده از میخ مجرای مرکزی می‌باشد. این مطالعه به منظور مقایسه نتایج دو روش درمانی جااندازی باز و پلاک‌گذاری و استفاده از میخ مجرای مرکزی استخوان در شکستگی تنه استخوان ران انجام گرفت. روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 40 بیمار بستری بالاتر از 16 سال با شکستگی ساده میانی تنه فمور به دلیل ضربه (دو گروه 20 نفری مورد و شاهد) در بیمارستان شهید کامیاب مشهد در سال 1382 مورد مطالعه قرار گرفتند. در گروه مورد درمان جراحی به روش جااندازی باز با پلاک و میخ و در گروه شاهد جراحی با گذاشتن میخ داخل مجرای مرکزی انجام شد. هر دو گروه از نظر سن و جنس یکسان بودند. پیگیری بیماران در مدت 9 تا 14 ماه انجام شد. مشخصات فردی تابع پیگیری و رادیوگرافی کنترل در پرسشنامه جمع‌آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون‌های تی مستقل و مجذور کای پردازش شد. یافته‌ها : از 40 بیمار مورد مطالعه 75درصد مرد و 25درصد زن بودند. مدت زمان جوش خوردن بالینی و رادیوگرافیک و میزان تاخیر در جوش خوردن در دو گروه از نظر آماری معنی‌داری نبود. با توجه به 4 مورد نقص وسیله در گروه پلاک از این نظر تفاوت معنی‌داری بین دو گروه به دست آمد (P<0.05). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که مدت جوش خوردن براساس علائم بالینی و رادیوگرافی و عوارض در دو گروه مورد مطالعه از نظر آماری تفاوت معنی‌داری ندارد، اما به علت وجود 4 مورد نقص وسیله، استفاده از روش اینترلاک با لاک استاتیک در تمام شکستگی‌های ران که منع مصرف ندارند، ارجح است.
سهراب حلالخور، دکتر دردی قوجق، دکتر فرزاد جلالی، دکتر مینا اسلامدوست،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : گلیکوزآمینوگلیکان‌ها، پلی‌ساکاریدهای‌ بدون‌ شاخه‌ای‌ می‌باشند و نقش‌ کلیدی‌ در ساختمان‌ مولکولی‌ و عملکرد غشاء سیتوپلاسمی دارند. گلیکوزآمینوگلیکان‌ها در مکانیسم برخی‌ بیماری‌ها از جمله‌ پرفشاری‌ خون‌ نیز نقش مهمی برعهده‌ دارند. از آنجایی‌ که‌ افزایش‌ فشارخون‌ شریانی‌ همواره‌ از مهم‌ترین‌ معضلات‌ سلامتی‌ مردم ‌در کشورهای‌ مختلف‌ بوده‌ است‌، اما هنوز شاخص‌ دقیق‌ و قابل‌ اعتمادی‌ برای تشخیص‌ زودرس‌ این‌ بیماری‌ وجود ندارد. این مطالعه به منظور اندازه‌گیری‌ گلیکوزآمینوگلیکان‌های‌ ادرار 24 ساعته‌ و سرم به‌ عنوان شاخص‌ دقیق‌ و زودرس‌ برای ‌بررسی‌ بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه انجام شد. روش بررسی: این مطالعه مورد – شاهدی روی 53 بیمار مبتلا به‌ پرفشاری‌ خون‌ اولیه‌ که‌ برای درمان ‌در بیمارستان‌های‌ آموزشی‌ شهیدبهشتی‌ و شهیدیحیی‌نژاد بابل طی سال‌های 82-1381 بستری‌ شده بودند و 38 فرد سالم انجام شد. نمونه‌ ادرار 24 ساعته‌ و نمونه‌ سرم‌ از افراد شاهد بدون‌ ابتلا به‌ بیماری‌ پرفشاری‌ خون‌ و افراد مبتلا به‌ بیماری‌ پرفشاری‌ خون‌ که‌ از لحاظ‌ سن‌ و جنس‌ همسان بودند، تهیه‌ شد. مقدار گلیکوزآمینوگلیکان‌ در نمونه‌ها به‌ روش (کالریمتریک‌) و ‌با اسپکتروفتومتر اندازه‌گیری شد. یافته‌ها : نتایج این مطالعه نشان‌ داد که‌ بین‌ میزان‌ دفع‌ گلیکوزآمینوگلیکان‌های‌ ادرار 24 ساعته‌ و فشارخون‌ سیستولیک‌ نسبت‌ مستقیمی‌ وجود دارد و با افزایش‌ فشارخون‌ سیستولیک، ‌مقدار دفع‌ ادراری‌ گیلکوزآمینوگلیکان‌ها نیز افزایش‌ می‌یابد. همچنین‌ مقدارگلیکوزآمینوگلیکان‌ها در سرم‌ افراد مبتلا به‌ پرفشاری‌ خون‌ اولیه‌ نیز در مقایسه‌ با گروه‌ شاهد‌ افزایش‌ می‌یابد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که‌ در بیماران‌ مبتلا به‌ پرفشاری‌ خون‌ اولیه‌ مقدار گلیکوزآمینوگلیکان‌ها در ادرار24 ساعته‌ و سرم‌ نسبت به گروه شاهد افزایش‌ می‌یابد. بنابراین‌ اندازه‌گیری‌ مقدار گلیکوزآمینوگلیکان‌های ‌ادرار 24 ساعته‌ می‌تواند، شاخص‌ مناسبی‌ برای‌ تشخیص‌ زودرس‌ پرفشاری‌ خون‌ باشد.
دکتر زهره مظلوم، فاطمه کاظمی، مهندس سیدحمیدرضا طباطبایی، هستی انصار،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : در سالهای اخیر کارآمدی رژیم کمچرب در درمان و پیشگیری از چاقی مورد سؤال قرار گرفته است. زیرا در رژیم غذایی کمچرب بهدلیل کاهش درصدچربی، درصد کربوهیدراتها افزایش مییابد که پیامد این جریان افزایش غلظت گلوکز و انسولین خون بعد از غذا میباشد و سبب افزایش ذخیره چربی در بدن میشود. همچنین مطالعاتی نیز به تاثیر رژیم با نمایه گلایسمی پایین در پیشگیری و درمان چاقی اشاره دارد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر دو رژیم غذایی ایزوکالریک کمچرب و نمایه گلایسمی پایین در کاهش وزن، شاخص توده بدن، درصد توده چربی بدن و نسبت دور کمر به باسن در زنان چاق انجام گرفت.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 46 زن چاق با BMI بیشتر و یا مساوی 27، میانگین سنی 37.9±7.6 بهطور تصادفی به دو گروه رژیمی کمچرب و نمایه گلایسمی پایین تقسیم شدند و به مدت 6 هفته رژیم خاص گروه خود را دریافت کردند. هر دو هفته یکبار در طول مطالعه و در پایان شش هفته وزن ، توده چربی بدن و نسبت دور کمر به دور باسن تعیین شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی استودنت و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : وزن بدن، شاخص توده بدنی، دور کمر، دور باسن، نسبت دور کمر به باسن و ضخامت چین پوستی در نواحی چربی شکمی، چربی دو سر بازو، چربی زیر کتف، چربی سه سر بازو در هر گروه در ابتدا و انتهای مطالعه کاهش معنی‌داری داشت (p<0.05)، اما بین دو گروه رژیمی کمچرب و نمایه گلایسمی پایین اختلاف معنیداری یافت نشد. درصد توده چربی بدن در ابتدا و انتهای مطالعه در هر گروه و در بین دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که دو رژیم غذایی کمکالری کمچرب و نمایه گلایسمی پایین به یک نسبت در کاهش وزن بدن، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به باسن مؤثر میباشند.



صفحه 1 از 5    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)