91 نتیجه برای Art
علی میکائیلی، سمیرا قاسمی، نسترن قیاسوند، عبدالمجید ولدبیگی، مهدی مجرب،
دوره 0، شماره 0 - ( 6-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتوفیتوزیس یک بیماری جلدی مهم در انسان و حیوانات بهشمار میرود که مقاومت آن به درمانهای رایج رو به افزایش است. آلیلآمینها، پلیانها و آزولها از گروههای شاخص دارویی ضدقارچ هستند که برای درمان درماتوفیتوزیس مصرف میشوند. گونههای مختلف جنس گیاهی درمنه که پراکندگی زیادی در ایران دارند به عنوان یک منبع غنی از ترکیبات طبیعی با فعالیت ارزشمند زیستی مورد توجه هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد قارچی عصارههای حاصل از اندام هوایی درمنههای دو ساله، طلایی و قرمز انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی عصارههای اترنفت، دی کلرومتانی، اتیل استاتی، اتانولی و هیدرواتانولی اندام هوایی درمنههای دو ساله (Artemisia biennis)، طلایی (Artemisia ciniformis) و قرمز (Artemisia turanica) علیه قارچهای عامل بیماری درماتوفیتوزیس انجام شد. قارچهای مورد بررسی شامل تریکوفیتون روبروم (Trichophyton rubrum)، تریکوفیتون وروکوزوم (Trichophyton verrucosum)، اپیدرموفیتون فلوکوزوم (Epidermophyton floccosum) و میکروسپوروم کانیس (Microsporum cannis) بودند. آزمایش حداقل غلظت بازدارندگی (MIC) براساس روش رقیقسازی در آگار انجام شد. فعالترین عصارهها در آزمونهای مقدماتی فیتوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: در غربالگری اولیه، اپیدرموفیتون فلوکوزوم و میکروسپوروم کانیس به ترتیب مقاومت (11 از 15) و حساسیت (12 از 15) بیشتری را به عصارههای مورد آزمایش نشان دادند. عصارههای اتر نفتی حاصل از هر سه گونه درمنه، فعالترین عصارههای بهکار رفته در آزمایشها بودند. عصارههای هیدرواتانولی کمترین فعالیت ضددرماتوفیتی را بروز دادند. کمترین میزان غلظت بازدارنده (MIC) 78.1 میکروگرم بر میلیلیتر برای عصاره اتر نفتی حاصل از درمنه طلایی علیه تریکوفیتون روبروم ثبت شد. نتایج مطالعات مقدماتی فیتوشیمیایی، حضور مشترک ترپنوییدها را در تمام عصارههای گونههای گیاهی نشان داد.
نتیجهگیری: برخی ترکیبات چربی دوست موجود در عصارههای مختلف بهویژه عصارههای اترنفتی درمنههای دوساله و طلایی و عصاره دیکلرومتانی درمنه دوساله فعالیت قابل توجه برونتنی ضددرماتوفیتی نشان دادند.
سعید کوکلی، امید مومن، امید کر، سیدمحسن حسینی نژاد،
دوره 0، شماره 0 - ( 6-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: کپسولیت چسبنده (Adhesive capsulitis) جزء شایعترین اختلالات شانه بویژه در بیماران دیابتی بوده و درمان آن تاکنون مورد چالش است. کپسولیت چسبنده با افزایش تدریجی درد شانه و شروع خود به خودی و محدودیت حرکات فعال و غیرفعال مفصل گلنوهومورال در همه جهات شروع میشود. در ۹۰ درصد موارد به درمان محافظهکارانه جواب میدهد؛ اما اگر بهبودی علامتی بعد از ۶-۳ ماه به دنبال درمان محافظهکارانه حاصل نگردد؛ بایستی درمان جراحی شامل آزادسازی کپسول به صورت آرتروسکوپیک یا باز را در نظر گرفت. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی روش درمانی غیرجراحی و روش آرتروسکوپیک بر عملکرد و درد شانه بیماران دیابتی مبتلا به کپسولیت چسبنده شانه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبهتجربی روی 48 بیمار (16 مرد و 32 زن) با میانگین سنی 53.56±15.93 سال دیابتی مبتلا به کپسولیت چسبنده شانه مراجعه کننده به درمانگاه ارتوپدی مرکز آموزشی درمانی 5 آذر شهرستان گرگان طی سالهای 1401-1400 انجام شد. در ابتدا بیماران تحت نظارت فلوشیپ شانه تحت درمان محافظهکارانه به مدت ۳ ماه قرار گرفتند و بیمارانی با عدم بهبودی کلینیکی مقاوم به درمانهای محافظتی بعد از ۶ ماه، وارد مطالعه شدند. بیماران با انتخاب خود در یکی از دو گروه روش درمانی غیرجراحی (درمان محافظهکارانه) و گروه روش جراحی آرتروسکوپیک (آزادسازی آرتروسکوپیک شانه) قرار گرفتند. نتایج فانکشنال و محدودیت حرکت شانه بیماران بر اساس معیار DASH دو گروه در پیشآزمون و پس از گذشت 3 ماه و 6 ماه از انجام مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی ارایه شد. سپس نتایج فانکشنال و محدودیت حرکت شانه ارزیابی شدند.
یافتهها: میانگین نمره عملکرد شانه 3 ماه و 6 ماه پس از انجام مداخله در گروه عمل جراحی آزادسازی آرتروسکوپیک (45.80±19.32 و 43.10±14.12) کمتر از گروه درمان محافظهکارانه (67.89±17.46 و 72.10±15.16) تعیین شد (P<0.05). میانگین و انحراف معیار نمره علایم مانند درد، سوزش، ضعف و سفتی شانه 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله در گروه عمل جراحی آزادسازی آرتروسکوپیک (12.70±5.66 و 10.02±4.06) کمتر از گروه درمان محافظهکارانه (19.83±8.17 و 21.14±9.37) تعیین شد (P<0.05).
نتیجهگیری: کاهش میزان عملکرد و شدت علایم شانه بیماران در زمانهای 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله در گروه عمل جراحی آزادسازی آرتروسکوپیک موثرتر از گروه درمان محافظهکارانه ارزیابی شد.
دکتر وحید خوری، دکتر سیدمحسن نایب پور، دکتر یونس اشرافیان، دکتر محسن ناصری،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
بی نظمی ضربان (آریتمی) های فوق بطنی باتوجه به شدت و دوره وقوع حملات، درمان های دارویی و غیر دارویی را می طلبد. درمان های دارویی در اکثر موارد به دلیل خصوصیت منجر به فرد این آریتمی ها، یعنی مزمن بودن دوره حملات، پایین بودن سن وقوع آنها، همچنین وجود عوارض جانبی و احتمال تشدید آریتمی ها به عنوان درمان های ایده آل مطرح نبوده اند. گیاهان دارویی به دلیل سهولت دسترسی، کاهش عوارض جانبی و قیمت مناسب، بعنوان جایگزین شایسته داروهای ساختگی همواره مورد توجه بوده اند. در این تحقیق برای ارزیابی خواص ضد آریتمی گیاه بومادران زرد با استفاده از مدل تجربی قلب جدا شده موش صحرایی نر، غلظت های مختلف (7-^10×2، 9-^10×2، 10-^10×2 وزن/حجمی) عصاره متانولی گیاه بر خواص الکتروفیزیولوژیک گره دهلیزی-بطنی مورد مطالعه قرار گرفت. یافته تحقیق نشان می دهد که غلظت های 10-^10×2 وزن/حجمی منجر به افزایش معنی دار در شاخص ونکه باخ می گردید، در صورتی که غلظت های 7-^10×2، 9-^10×2 وزن/حجمی به افزایش معنی دار در هرسه شاخص زمان هدایت گره دهلیزی-بطنی، شاخص ونکه باخ و زمان تحریک ناپذیری موثر منتهی گردید. هیچکدام از غلظتهای فوق نتوانستند ثابت زمانی شروع پدیده ریکاوری (trec) را تغییر دهند. براساس این نتایج عصاره متانولی گیاه بومادران زرد بدون وابستگی به غلظت، قادر به افت فعالیت نسبی گره دهلیزی-بطنی مخصوصا در قسمت ابتدایی آن بوده و با کنترل تکانه (ایمپالس) های ورودی به بطن ها احتمالا قادر به کنترل و یا جلوگیری از شروع آریتمی فوق بطنی با سازوکار ناشناخته می باشد. تحقیقات گسترده تر در زمینه چگونگی ایجاد اثرات فوق و بررسی تاثیر این گیاه در مطالعات کارآزمایی بالینی در انسان، می تواند افق های استفاده از این گیاه را در درمان بیماران مبتلا به آریتمی فوق بطنی روشن تر سازد.
حمیدرضا جوشقانی، دکتر محمود جلالی، دکتر عباسعلی صاحبقدم لطفی، دکتر ابراهیم جوادی، احمد رضا بندگی،
دوره 4، شماره 2 - ( 7-1381 )
چکیده
کبد یکی از اعضا بسیار مهم بدن است که در سوخت و ساز (متابولیسم) کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها نقش اساسی دارد. همچنین این عضو نقش بسیار مهمی در دفع و ترشح سموم بازی می کند. این عضو حیاتی در معرض انواع عفونت های انگلی، ویروسی، باکتریایی و آسیب های جدی به وسیله سموم قرار دارد. امروزه یکی از راه های تشخیص و بررسی آسیب های کبدی سنجش برخی از آنزیم های کبدی مانند آلانین آمینوترانسفراز ALT) یا (GPT و آسپارتات آمینوترانسفراز AST) یا (GOTمی باشد. به علت آن که این آنزیم ها در سایر بافت ها نیز وجود دارند، نیاز به سنجش سایر آنزیم ها با ویژگی بیشتر احساس می گردد. در این مطالعه فعالیت آنزیم اورنیتین کربامیل ترانسفراز (EC2.1.3.3) ، دومین آنزیم چرخه اوره، در 56 بیمار کبدی (مبتلا به سیروز و هپاتیت ویروسی) مورد مطالعه قرار گرفت. برای تایید ضایعه کبدی در گروه بیماران و همچنین برای صحت سلامتی در گروه شاهد آزمایش های گلوتامیک پیروویک ترانس آمیناز سرم (SGPT) و گلوتامیک اگزالواستیک ترانس آمیناز سرم(SGOT) ، آلبومین، بیلی روبین، ?GT و آلکالن فسفاتاز انجام گردید. برای سنجش فعالیت اورنیتین کربامیل ترانسفراز (OCT) از روش رنگ سنجی استفاده شد. ما دریافتیم که بین فعالیت OCT با آنزیم P<0.001) SGOT ، (r=0.782 و P<0.001) SGPT ، (r=0.857 همبستگی وجود دارد. با توجه به این که آنزیم OCT برای کبد تا حد بسیار زیادی اختصاصی می باشد، لازم است که در سایر مطالعات، فعالیت این آنزیم در ضایعات مختلف کبدی مورد ارزیابی قرار گیرد.
دکتر فرانک رختابناک، دکتر مهدی دهقانی فیروزآبادی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: از سال 1942 که آقای گریفت و جانسون شل کننده عضلانی را برای بهتر کردن وضعیت لوله گذاری و نیز برای آسانتر کردن کار جراح مورد استفاده قراردادند تا هم اکنون شکل کننده های عضلانی مختلفی روانه بازار شده اند که دارای اثرات متفاوت و عوارض متفاوت و قدرتهای گوناگونی بوده اند. ثبات کاردیوواسکولار یکی از خواص مهم برای این داروها می باشد. در این پژوهش بر آن هستیم که اثرات روکرونیوم که یک شل کننده عضلانی با طول اثر متوسط می باشد را بر روی ثبات همودینامیک (فشار خون و ضربان قلب) بیماران بسیتری و کاندیدا برای اعمال جراحی بررسی کنیم.مواد و روشها: 30 نفر از بیماران براساس Simple random با کلاس فیزیکی ASA1 و در طیف سنی 50-20 سال که کاندیدای عمل انتخابی ارتوپدی بودند، در نظر گرفته شدند. بیماران به صورت ناشتا وارد اتاق عمل شده و پره مدیکاسیون از شب قبل دریافت نکرده اند وروی تخت اتاق عمل7cc/kg مایع رینگر دریافت کرده. سپس تالامونال70µg/kg (براساس درپریدول) به صورت وریدی تزریق شده است. 5 دقیقه بعد فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب اندازه گیری شده به عنوان پایه (Base line) یادداشت شده است و بعد از آن اینداکشن بیهوشی با تیوپنتال5mg/kg و روکرونیوم0.9mg/kg انجام و بعد از 60 ثانیه بیمار تحت لارنگوسکوپی مستقیم و انتوباسیون قرار گرفته است. ضربان قلب و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در زمانهای 3، 5 و 10 دقیقه بعد از انتوباسیون اندازه گیری شده و تغییرات با میزان پایه مقایسه گردیده است. آنالیز آماری داده ها با استفاده ازGeisser paired test,T-test و Green house-T انجام شد.یافته ها: شل کننده عضلانی روکرونیوم در مقایسه همودینامیک در 3، 5 و 10 دقیقه بعد از انکوباسیون با همودینامیک پایه تغییرات فشار خون متوسط شریانی ضربان قلب کمتر از 5 درصد نسبت به پایه بوده است.نتیجه گیری: با توجه به مطالعات قبلی و دیدن تغییرات همودینامیک در داروهای شل کننده عضلانی رایج در ایران مانند پانکرونیوم و ساکسنیل کولین و آنزاکوریوم به نظر می رسد استفاده از این دارو با توجه به ایجاد ثبات همودینامیکی و سریع الاثر بودن آن و عدم آزاد سازی هیستامین می تواند جایگزین خوبی برای داروهای شل کننده عضلانی با عوارض جانبی همودینامیک باشد.
دکتر احمد شیرافکن، دکتر عارف صالحی، محمدرضا ربیعی، دکتر سیدمهدی پاکدامن،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: نارسایی قلب مرحله پایانی بیماری قلبی می باشد. در این مرحله میوکارد از تمام ظرفیتها و مکانیسمهای جبران بدن استفاده می کند اما برون ده قلبی، جهت رفع نیازهای متابولیک بدن کافی نمی باشد. این مطالعه به منظور تعیین علل زمینه ای و تشدید کننده نارسایی احتقانی قلب در شهرستان گرگان انجام شد.مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش مقطعی و توصیفی- تحلیلی بوده که بر روی 145 بیمار بستری در بخش قلب و CCU مرکز آموزشی- درمانی پنجم آذر گرگان صورت پذیرفت. اطلاعات جمع آوری شده در پرسشنامه توسط SPSS-10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: ایسکمی قلبی با 57.3 درصد و HTN با 53.1 درصد شایعترین علل زمینه ای بودند و درمان نامناسب دارویی با 75.8 درصد به عنوان بیشترین علت تشدید کننده تعیین گردید. ارتوپنه با 86.2 درصد و رال با 82.8 درصد به تریب شایعترین شکایت بالینی و یافته معاینه فیزیکی بودند و ریتم AF با 24.1 درصد شایعترین آریتمی و نسبت کاردیوتوراسیک بیشتر از 0.5 بیشترین یافته غیر طبیعی رادیوگرافی قفسه سینه بودند. میانگین کسر تخلیه در مردان مبتلا 32.3 درصد و در زنان مبتلا 35.7 درصد بود که بین جنسیت و کسر تخلیه ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که کنترل دقیق HTN و پیشگیری از بروز CAD مهمترین اصل برای پرهیز از ابتلا به نارسایی احتقانی قلبی بوده، تاکید بر درمان مناسب دارویی، رکن اساسی در حفظ نارسایی جبران شده قلبی می باشد.
دکتر عطیه مخلوق، دکتر وحید مخبری، دکتر امید صدیقی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی، مهم ترین علت مرگ و میر در بیماران همودیالیزی محسوب می شود. امروزه گزارشاتی وجود دارد که نشان می دهد کاهش غلظت کارنیتین در بافت ها سبب تشدید نارسایی قلبی در بیمارانی که به طور مرتب همودیالیز می شوند، می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کارنیتین خوراکی بر عملکرد قلبی بیماران همودیالیزی بیمارستان های فاطمه الزهرا (س) و امام خمینی ساری و بیمارستان ولیعصر قائم شهر در سال 1382 انجام شد.مواد و روش ها: در این مطالعه، 20 بیمار که حداقل 3 ماه هفته ای سه نوبت تحت همودیالیز بوده اند و نارسایی قلبی داشته اند، انتخاب شده و پس از همسان سازی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. به گروه مورد قرص کارنیتین با دوز 1 گرم روزانه و به گروه شاهد پلاسبو تجویز شد. قبل از مطالعه و سپس 3 و 6 ماه پس از تجویز دارو، میزان کسر خروجی (E.F) و قطر پایان دیاستولی بطن چپ (LVEDD) بیماران با اکوکاردیوگرافی تعیین شد. نسبت قطر قلبی به قفسه سینه در گرافی سینه اندازه گیری شد و به طور هم زمان سطح هموگلوبین، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما نیز تعیین گردید.یافته ها: شش ماه پس از درمان با کارنیتین1gr/day ، نسبت به گروه شاهد، هیچ گونه بهبود معنی داری در میزان کسر خروجی و قطر پایان دیاستولی بطن چپ و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران مشاهده نگردید. در گروه مورد تنها میانگین درصد کسر خروجی بطن چپ به روش حجمی در ابتدای مطالعه و پس از 6 ماه تفاوت معنی داری داشته است. با این وجود، کارنیتین باعث بهبودی معنی داری بر آنمی در این بیماران گردید. (P<0.05).نتیجه گیری: کارنیتین روی عملکرد قلبی و لیپیدها اثر معنی داری ندارد ولی در بهبود آنمی این بیماران موثر است.
دکتر کاظم کاظمنژاد، دکتر محمد قرقرهچی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روش های درمان بیماری قلبی- عروقی که اصلی ترین علت آن آترواسکلروز عروق کرونر است، جراحی کنار گذر عروق کرونر (CABG) است. خون ریزی در بعد از جراحی CABG از مهم ترین عوارض این نوع عمل جراحی است. روش های مختلف در جلوگیری و یا کاهش خون ریزی عمل CABG پیشنهاد شده است که هدف این مطالعه بررسی اثرات داروی ترانکسامیک اسید (T.A) در کاهش خون ریزی متعاقب عمل جراحی CABG است.روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد که در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال های 1380-82 انجام شده است. 100 بیمار که کاندید عمل جراحی CABG بودند، به صورت تصادفی به دو گروه مورد 50) نفر( و شاهد 50) نفر( انتخاب شدند. در گروه مورد 15 میلی گرم بر کیلوگرم از داروی ترانکسامیک اسید در هنگام جراحی تزریق شد و پس از اتمام پمپ قلبی- ریوی و خنثی کردن اثر درمانی هپارین، دوز دوم داروی ترانکسامیک اسید به میزان 5 میلی گرم بر کیلوگرم به بیماران تزریق شد. برای گروه شاهد همین روش استفاده می شد ولی به جای ترانکسامیک اسید از نرمال سالین با همان حجم استفاده گردید. پس از عمل متغیرهایی مثل میزان خون ریزی، PT، aPPT، HCT و پلاکت بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-11 و آزمون آماری تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: از مجموعه 100 بیمار و هر گروه 50 بیمار، پایین ترین سن 28 سال و بالاترین سن 75 سال بوده است که از نظر سنی دو گروه از توزیع نرمال تبعیت می کردند. نسبت سن نیز در دو گروه اختلافی معنی دار نداشت. میزان خون ریزی بعد از عمل در گروه مورد 333±45 میلی لیتر و در گروه شاهد 490±81 میلی لیتر بود که اختلاف معنی داری داشت. همچنین در میزان پلاکت، HCT بعد از عمل بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: با توجه به تحقیق انجام شده استفاده از داروی ترانکسامیک اسید در کنترل خون ریزی حین و بعد از عمل جراحی CABG توصیه می شود.
هاجر ضیایی هزارجریبی، دکتر محمد آزادبخت، فاطمه عبداللهی، بیژن شعبانخانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای واژینیت تریکومونایی و عوارض شناخته شده مترونیدازول، گیاه درمانی به منظور کاهش عوارض دارویی در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر عصاره متانولی گیاهان درمنه کوهی (Artemisia aucheri Boiss)، آویشن شیرازی (Zataria multifolora Boiss) و مورد (Myrtus communis L.) بر عفونت تریکومونایی واژن در محیط In-vitro انجام شده است.روش بررسی: این مطالعه روی ترشحات تریکومونایی به دست آمده از 100 بیمار با علامت واژنیت با استفاده از عصاره متانولی گیاهان درمنه کوهی، آویشن شیرازی و مورد انجام شد. پس از نمونه گیری از ترشحات واژن بیماران و تائید انگل به روش مستقیم، انگل در لوله های پنج تایی حاوی محیط کشت در سه (Dorse)، مترونیدازول، دی متیل سولفوکساید (DMSO)، عصاره های 0.1 و 0.01 گیاهان درمنه کوهی، آویشن شیرازی و مورد در DMSO قرار داده شد و تاثیر آنها در زمان های متفاوت )از بدو کشت تا 72 ساعت( بر توقف رشد و از بین رفتن انگل بررسی شد.یافته ها: انگل تریکوموناس تا 72 ساعت در محیط کشت درسه زنده مانده و در مجاورت داروی مترونیدازول یک ساعت بعد و در محیط DMSO بعد از 6 ساعت از بین رفت. زمان تاثیر عصاره درمنه کوهی در غلظت 0.1 درصد یک ساعت و غلظت 0.01 درصد 4 ساعت بعد از کشت بود. زمان تاثیر عصاره آویشن شیرازی در غلظت های 0.1 و 0.01 درصد در بدو کشت بود. زمان تاثیر عصاره مورد در غلظت 0.1 درصد در بدو کشت و در غلظت 0.01 درصد یک ساعت بعد از کشت تعیین شد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر قابل قبول عصاره گیاهان فوق بر تریکوموناس واژینالیس پیشنهاد می شود تاثیر مواد موثر گیاهان فوق به صورت جداگانه یا ترکیبی از سه گیاه به صورت In vivo بر روی انگل مورد بررسی قرار گیرد.
علی عباسی، صدیقه فیاضی، دکتر فرزانه احمدی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تنگینفس و خستگی در نارسایی قلبی، باعث اختلال قابل توجهی در کیفیت زندگی و توانایی عملکردی این بیماران میگردد. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه ورزشی پیادهروی خانگی بر کیفیت زندگی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 60 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی کلاس II و III در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی سال 1384، با روش جورکردن در دو گروه آزمون (30=n) و کنترل (30=n) قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا و فرم زمانبندی شده برنامه ورزشی بود. برنامه ورزشی پیادهروی در این بیماران سه بار در هفته و تا هشت هفته انجام گرفت. در ابتدا و انتهای مداخله نیز چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا برای تعیین کیفیت زندگی در اختیار بیماران دو گروه قرار گرفت. همچنین تست پیاده روی 6 دقیقهای نیز به منظور تعیین توانایی عملکردی بیماران در ابتدا و انتهای مداخله در دو گروه انجام گرفت. دادهها به وسیله نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: اختلاف قابل توجهی میان میانگین مسافت طی شده در MWT 6 در ابتدا و انتهای مداخله در بیماران گروه آزمون وجود داشت (86/373 متر در ابتدای مداخله تا 30/412 متر در انتهای مداخله، 05/0P<). این تفاوت در بیماران گروه کنترل معنیدار نبود (79/376 متر در ابتدای مداخله تا 63/377 متر در انتهای مداخله). اختلاف قابل توجهی میان نمرات کیفیت زندگی، در ابتدا و انتهای مداخله در گروه آزمون وجود داشت (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). این تفاوت در گروه کنترل معنیدار نبود (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). همچنین بین مدت زمان ورزش هفتههای اول، چهارم و هشتم تفاوت معنیدار وجود داشت (05/0P<). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فعالیتهای ورزشی پیادهروی میتواند به عنوان یک روشدرمانی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بهکار رود، زیرا باعث کیفیت زندگی و نیز توانایی عملکردی و ظرفیت ورزشی بیماران میگردد.
دکتر بیژن فروغ، آقای رضا عمادی فر، آقای حسن سعیدی، دکتر محمدصادق قاسمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتروز زانو از علل شایع درد ناحیه زانو میباشد که نیاز به درمانهای مختلف از جمله درمان آرتزی دارد. در واقع یکی از روشهای درمانی در مورد آرتروز زانو اصلاح بیومکانیکال راستای زانو و کاهش درد و افزایش عملکرد از طریق کاهش فشارهای وارده به زانو است. این تحقیق به منظور بررسی اثر گوه خارجی به همراه ساپورت مفصل سابتالار روی زاویه فمور و تیبیال در بیماران مبتلا به واروس دفورمیتی زانو ناشی از استئوآرتروز صورت گرفت و اثر این نوع گوه با گوه خارجی داخل کفشی مقایسه گردید. روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران طی سالهای 1384 لغایت 1385 انجام شد. 20 بیمار مبتلا به استئوآرتروز زانو به مدت 8 هفته مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی بر حسب اولویت مراجعه، به دو گروه تقسیم گردیدند. گروه اول گوۀ خارجی به همراه ساپورت مفصل سابتالار و گروه دوم گوه خارجی داخل کفش دریافت نمودند. اندازهگیری زاویه فمور و تیبیال در هر دو گروه انجام گردید. برای بررسی کیفی بیماران از پرسشنامه KOOS که شامل موارد درد، فعالیتهای روزانه، علایم بیمار و کیفیت زندگی است، استفاده شد. ارزیابی دو مرحله قبل و بعد از درمان برای هر گروه صورت گرفت. آزمونهای آماری مورد استفاده تی زوجی و تی مستقل بود و از نرمافزار آماری SPSS-10 استفاده گردید. یافتهها: در مرحله اول و شروع تحقیق هیچگونه تفاوتی در زاویه فمور و تیبیال، درد، فعالیتهای روزانه، کیفیت زندگی و علایم بیماری بین دو گروه وجود نداشت و دو گروه کاملاً همگن بودند. بعد از 8 هفته در گروه اول به طور معنیداری افزایش زاویه فمور و تیبیال و افزایش فعالیتهای روزانه، کیفیت زندگی و علائم بیماری نسبت به گروه دوم مشاهده گردید. گرچه درد در گروه اول کاهش پیدا کرده بود، اما از لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: گوه خارجی به همراه ساپورت مفصل سابتالار باعث حفظ اصلاح والگوسی زاویه فمور و تیبیال در بیماران مبتلا به واروس دفورمیتی ناشی از آرتروز زانو میشود و نتایج درمانی بهتری نسبت به گوه تنها خواهد داشت.
دکتر بهرام مبینی، دکتر حمید بهتاش، دکتر ابراهیم عامری، دکتر حسن قندهاری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بدشکلیهای مادرزادی اسکولیوز و کیفوز به دلیل بروز در نوزادی و کودکی با نگرانیهای بسیاری برای والدین همراه است. ماهیت جنینی ایجاد بدشکلی نیاز به بررسی اختلالات سایر ارگانها و نخاع را برمیانگیزد. هدف از این مطالعه اختلالات نخاعی، قلبی و کلیوی در بیماران با بدشکلی ستوان فقرات و ارتباط آنها با یکدیگر و یافتههای بالینی بیماران بود.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 97 بیمار که با نقص مادرزادی ستون فقرات طی آبان ماه 84 تا دیماه 85 (در مدت 15 ماه) به درمانگاه ستون فقرات بیمارستان شفا یحیائیان تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. کلیه بیماران تحت معاینه بالینی، پرتونگاریهای ستون فقرات، MRI، سونوگرافی کلیه و اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند.
یافتهها : متوسط سن مراجعین 81 ماه بود. 29 نفر مرد و 68 نفر زن بودند. 81 بیمار (6/46درصد) اسکولیوز مادرزادی و 16 بیمار (13 درصد) کیفوز مادرزادی داشتند. در هنگام مراجعه متوسط میزان اسکولیوز 52 درجه و کیفوز 70درجه بود. 22بیمار نشانگان پوستی یا عصبی داشتند که 81درصد آنها نقصی در MRI داشتند (05/0P<). اختلال نخاعی در 36 بیمار اسکولیوزی (5/46 درصد) و 2 بیمار کیفوزی (13درصد) وجود داشت (05/0P<). بیشترین اختلال نخاعی سیرنگومیلی، دیاستوماتومیلیا و تترکورد بود. ناهنجاری ساختمانی قلبی در 3 بیمار (4درصد)، ناهنجاری دریچهای قلب در 10 بیمار (5/13 درصد) و ناهنجاری کلیوی در 7بیمار (12 درصد) وجود داشت. از این تعداد تنها یک بیمار با ناهنجاری ساختمانی قلبی و یک بیمار با ناهنجاری کلیوی کیفوز داشتند. دیگر بیماران در گروه اسکولیوز بودند.
نتیجهگیری : با توجه به فراوانی ناهنجاری نخاعی در بیمارای اسکولیوزی و در بیماران کیفوزی تمامی بیماران دچار بدشکلی مادرزادی ستون فقرات بایستی تحت بررسی MRI، اکوکاردیوگرافی و سونوگرافی کلیه و مجاری برای ناهنجاریهای مادرزادی قرار گیرند.
دکتر یحیی دادجو، دکتر حمیدرضا تقی پور، دکتر داود کاظمی صالح، دکتر یاشار محرم زاد، دکتر مجتبی هاشم زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : ضایعات آترواسکلروتیک شریان کرونری قدامی نزولی چپ (LAD) به دلیل خونرسانی این شریان به بیش از 50درصد از بافت میوکارد بطن چپ همواره مورد توجه و بحث از نظر درمان مناسب بوده است. این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی آنژیوپلاستی با تعبیه استنت (PTCA) در درمان این بیماران صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آیندهنگر 75 بیمار (31 مرد و 44 زن) مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله (عج) تهران با درگیری مجزای قسمت پروگزیمال شریان LAD که تحت PTCA قرار گرفته بودند، به مدت 9 ماه از نظر کارایی درمان انجام شده، مورد ارزیابی قرار گرفتند. تنگی آترواسکلروتیک شریان LAD در تمامی بیماران با استفاده از آنژیوگرافی ثبت گردید. کلیه بیماران قبل و 9 ماه بعد از انجام آنژیوپلاستی تحت تست ورزش با استفاده از پروتکل بروس قرار گرفتند. یافتهها : میانگین سنی بیماران 4/59 سال (محدوده 39 تا 83 سال) بود. در 73 بیمار (3/97درصد) آنژیوپلاستی با موفقیت همراه بود. در مدت زمان پیگیری 2 بیمار (7/2درصد) دچار تنگی مجدد شدند که یکی با آنفارکتوس میوکارد در روز سوم پس از PTCA و دیگری با اختلال در تست ورزش انجام شده 9 ماه بعد از PTCA مشخص گردید. برای هر دو بیمار استنتگذاری مجدد انجام شد و با حال عمومی مناسب ترخیص شدند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که پیشآگهی 9 ماهه بیماران با درگیری مجزای پروگزیمال شریان LAD که تحت درمان با PTCA قرار گرفته بودند، رضایتبخش بود. این روش درمانی وضعیت بالینی بیماران را بهبود داده و سبب کاهش عوارض ناشی از اقامت طولانیمدت بیماران در بیمارستان میشود.
دکتر عباس حیدری، لادن نجار، زهرا استاجی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : درد قفسهسینه یکی از مهمترین و شایعترین علائم در بیماریهای عروق کرونر است که پرستار نقش کلیدی در تسکین آن دارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش پرستاران در اداره درد بیماران مبتلا به بیماریهای عروق کرونر در بیمارستان واسعی سبزوار انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - مقطعی با روش نمونهگیری در دسترس، عملکرد پرستاران در جریان 95موقعیت درد قلبی در بیمارستان واسعی سبزوار طی سال 1385 بررسی شد. ابزار مورد استفاده چک لیست پژوهشگر ساختهای بود که نقش پرستار را در بررسی درد، اقدامات تسکینی و ارزیابی مجدد درد، ارزیابی مینمود. تمامی مشاهدات توسط یک نفر انجام گردید. دانش و درک پرستاران در خصوص درد قلبی، به وسیله پرسشنامه دیگری بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای تی مستقل، آنالیز واریانس و مجذورکای استفاده شد. یافتهها : نتایج نشان داد که بیشتر پرستاران بررسی محل درد را در اولویت قرار داده بودند و سایر خصوصیات درد چندان مورد توجه نبوده است. استفاده از توصیف کنندههای کلامی روش اصلی بود و کسی از نمودار دیداری درجهبندی شدت درد استفاده نکرد. در مورد تسکین درد، در 6/92 درصد موارد، پرستاران برای تسکین درد بیماران اقدام نمودند که در 8/96 درصد موارد روش دارویی استفاده شد. در 1/41 درصد موارد بررسی مجدد درد و ارزشیابی صورت نگرفت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اگرچه اکثر پرستاران از نقش خود در تسکین درد بیماران عروق کرونر آگاهند، اما نقش خود را در اداره درد این بیماران خصوصاً در بعد بررسی و ارزیابی مجدد درد به درستی ایفا نمیکنند.
رسول کاویان نژاد، دکتر نوشین هادی زاده، رقیه محمدتقی، فردین غریبی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : امواج الکترومغناطیس تلفن همراه بر سیستمهای زیستی تاثیر دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج الکترومغناطیس تلفن همراه روی فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان و آریتمی قلب انجام پذیرفت. روش بررسی : در یک کارآزمایی بالینی دو سوکور 56 نفر از دانشجویان سالم دانشگاه علوم پزشکی کردستان در محدوده سنی 30-20ساله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (29 نفر) و مواجهه (27 نفر) قرار گرفتند. در گروه مواجهه تلفن همراه کنار قلب قرار داده شد و در گروه کنترل از تلفن همراه فاقد کارکرد استفاده گردید. فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان قلب و الکتروکاردیوگرام اولیه ثبت شد. در مرحله یک (قبل از قرار دادن تلفن همراه)، مرحله دو (5دقیقه پس از قرار دادن تلفن همراه)، مرحله سه (بعد از 6بار زنگ زدن در حالت بدون صدا)، مرحله چهار (بعد از 17 دقیقه تماس) و مرحله پنج (بعد از 34 دقیقه تماس) متغیرها ثبت شد. مانیتور قلبی (لید2) در کلیه زمانها از لحاظ وجود آریتمی سینوسی، برادیکاردی سینوسی، بلوک سینوسی، بلوک گره دهلیزی بطنی و انقباض زودرس دهلیزی و بطنی بررسی شد. یافتهها : فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب در هیچیک از مراحل بین دو گروه از نظر آماری معنیدار نبود. میزان آریتمی سینوسی در مراحل 4 و 5 در گروه مواجهه بیشتر بود؛ اما فقط در مرحله 4 تفاوت آماری معنیداری با گروه کنترل داشت (P<0.05). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که امواج الکترومغناطیس تلفن همراه در مکالمات 17 دقیقهای باعث آریتمی سینوسی میشود. باتوجه به اهمیت پیشگیری از اثرات تلفن همراه در ایجاد آریتمی قلبی توصیه میگردد که تلفن همراه دور از قلب قرار گرفته و زمان استفاده از آن کاهش یابد.
دکتر فاطمه وحید رودسری، دکتر صدیقه آیتی، دکتر سارا میرزائیان، دکتر محمد تقی شاکری، دکتر حسین اختردل،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : میزان موفقیت IVF به علل ناباروری و درمان آن بستگی دارد. روشهای مختلف درمانی و مراکز مختلف، میزان موفقیت متفاوتی را گزارش کردهاند. این مطالعه به منظور بررسی نتایج باروری به دنبال IVF و عوامل موثر بر آن در مرکز ناباروری منتصریه مشهد انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی- تحلیلی در مرکز ناباروری منتصریه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد روی 150زوج نابارور به دنبال IVF طی سالهای 85-1380 انجام شد. اطلاعات به وسیله پرسشنامهای که شامل سن زن، سن همسر، علت ناباروری، اسپرموگرام، مدت ناباروری، تعداد فولیکولهای ایجاد شده به دنبال درمان، تعداد اووسیتهای به دست آمده، تعداد جنینهای تشکیل شده، منتقل شده و نتایج درمان بود؛ جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای آماری کایاسکوئر، تی مستقل، ANOVA یکطرفه و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد. یافتهها : متوسط سن زنان مورد مطالعه 4/5+-7/29 سال بود. میانگین تعداد فولیکولهای شمارش شده 6+-11، تعداد اووسیتهای به دست آمده 9/3+-6 و تعداد جنینهای منتقل شده 5/1+-6/2 بود. میزان موفقیت IVF با تعداد فولیکولهای شمارش شده (P<0.05)، تعداد اووسیت به دست آمده (P<0.05) و تعداد جنینهای منتقل شده (P<0.05) رابطه معنیداری وجود داشت. میزان باروری 6/24درصد بود. میزان باروری در بین گروههای مختلف سنی اختلاف معنیداری نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که پاسخ تخمدان به تحریک تخمکگذاری و تعداد جنینهای انتقال یافته از عوامل مهم و موثر در پیشبینی نتایج IVF میباشد.
دکتر پریسا محققی، دکتر نسترن خسروی، کتایون مهدی آزاد،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : مجرای شریانی باز از مشکلات شایع نوزادان نارس بوده که در صورت عدم درمان در هفته اول تولد منجر به تغییرات همودینامیکی، تشدید علائم تنفسی و نارسائی قلبی میگردد. بستن مجرای شریانی با درمانهای دارویی یا جراحی میباشد و داروهای مورد استفاده مهارکنندههای پروستاگلاندین سنتتاز مانند ایندومتاسین و ایبوبروفن هستند که با دوزها و روشهای مختلفی (خوراکی یا تزریقی) مصرف میگردند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ایبوبروفن خوراکی با دو دوز متفاوت در بستن مجرای شریانی نوزادان نارس انجام شد.
روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 44 نوزاد نارس کمتر از 35 هفته حاملگی که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان حضرت رسول اکرم تهران طی سالهای 86-1384 بستری شده بودند و با علائم بالینی و اکوکاردیوگرافی ، باز بودن مجرای شریانی در آنها قطعی شده بود؛ به صورت تصادفی به دو گروه درمانی تقسیم شدند. گروه درمانی اول با دوز کم شامل 23 نوزاد داروی ایبوبروفن خوراکی را به میزان 0.2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در 3نوبت دریافت نمودند و گروه درمانی دوم با دوز استاندارد شامل 21 نوزاد داروی ایبوبروفن خوراکی را به مقدار 10 میلیگرم بر کیلوگرم در نوبت اولیه و سپس دو نوبت 5 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن با فاصله هر 24 ساعت دریافت نمودند. نوزادان از نظر بروز عوارض دارو (شامل آنوری/الیگوری، خونریزی گوارشی، تغییر در سطح کراتینین سرم، خونریزی داخل بطنی) و سیر بالینی تحت نظر قرار گرفتند.
یافتهها : بسته شدن مجرا در 17 نوزاد (74%) از گروه درمانی اول (دوز کم) در مقایسه با 16 نوزاد (76%) از گروه درمانی دوم (دوز استاندارد) مشاهده شد. 5 نوزاد (22%) از گروه اول و 3 نوزاد (14%) از گروه دوم به درمان با بروفن پاسخ ندادند و درمان تکرار شد. کاهش حجم ادرار در اثر مصرف دارو در 4درصد موارد مصرف با دوز کم و 33% موارد دوز استاندارد دارو وجود داشت (P<0.05). تفاوتی از نظر سطح کراتینین سرم در دو گروه مشاهده نشد. دو گروه از نظر میزان بروز خونریزی گوارشی تفاوت معنیدار نشان ندادند و یک نوزاد در گروه درمانی اول (4%) و 3 نوزاد در گروه درمانی دوم (14%) دچار خونریزی گوارشی شدند. همچنین دو گروه از نظر خونریزی داخل بطنی تفاوت معنیدار آماری نشان ندادند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دوز کم در مقایسه با دوز استاندارد ایبوبروفن خوراکی علیرغم عوارض کلیوی کمتر؛ تفاوتی در میزان بسته شدن مجرای شریانی نوزادان نداشته است.
دکتر علی دباغ، دکتر محمد فتحی، دکتر فرشاد کسرایی، دکتر سید سجاد رضوی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ایست قلبی-ریوی مسؤول نیمی از موارد مرگ و میر بیماران است. در بسیاری از موارد با احیای قلبی-ریوی موثر و فوری میتوان بیمار را از مرگ نجات داد. در سالهای اخیر پیشرفتهای بسیاری در زمینه احیای قلبی-ریوی صورت گرفته است؛ ولی متاسفانه آمار دقیقی از میزان موفقیت احیای قلبی-ریوی در ایران وجود ندارد. این مطالعه به منظور مقایسه میزان بقای کوتاه مدت بیماران پس از احیای قلبی ریوی در بخش اورژانس بیمارستانهای آیتاله طالقانی و شهید مدرس تهران انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی گذشتهنگر روی 178 بیماری که در بخش اورژانس دو بیمارستان دانشگاهی آیتاله طالقانی (54 نفر) و شهیدمدرس (124 نفر) احیای قلبی-ریوی شده بودند؛ در سال 1384 انجام شد. مدت زمان تاخیر تیم احیاء، مدت زمان احیای قلبی-ریوی و نتیجه احیای قلبی-ریوی با استفاده از آزمونهای تی و کایاسکوئر تجریه و تحلیل شدند.
یافتهها : پس از گذشت 24 ساعت از ایست قلبی، احیای قلبی-ریوی در 54 فرد مورد مطالعه در بیمارستان طالقانی تنها در 7مورد (13%) موفقیتآمیز بود. از 124 مورد احیای قلبی-ریوی در بیمارستان شهید مدرس ، 33 مورد (26.6%) با بقای بیماران همراه بود (P<0.05). مدت زمان تاخیر در شروع عملیات احیاء در بیمارستان آیتاله طالقانی 2.9±0.9 دقیقه و در بیمارستان شهیدمدرس 2.7±1.1 دقیقه بود. میانگین مدت زمان احیاء گروه اول 44.2±11.2 دقیقه و گروه دوم 44±7.5 دقیقه بود.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بقای 24 ساعته بیماران به دنبال احیای قلبی-ریوی در مقایسه با سایر نقاط کشور مشابه بوده؛ اما از میزان جهانی کمتر میباشد.
دکتر فرشید علاءالدینی، حمیرا خدام، دکتر سیدمحمدرضا کاظمی بجستانی، دکتر فرزانه کوشان، دکتر آرش اعتمادی، دکتر عباسعلی کشتکار،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کیفیت مقالات پزشکی در ارتقای دانش پزشکی موثر است. این مطالعه به منظور تعیین کیفیت مقالات منتشر شده مجلات مصوب کمیسیون نشریات وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 690 مقاله منتشر شده بین سالهای 84-1362 در مجلات علمی پژوهشی کشور که بهصورت تصادفی و براساس اطلاعات موجود در وب سایت ایران مدکس از بین همه مقالات علوم پزشکی انتخاب شده بودند؛ در سال 1386 انجام شد.
یافتهها : 52% درصد مقالات از نوع توصیفی ، 21.2% مداخلهای و 5.8%از نوع تحلیلی بود. در سالهای اخیر تعداد مقالات تحلیلی و مداخلهای به طور معنیداری نسبت به سایر مقالات افزایش یافته بود (P<0.05). از بین مقالات بررسی شده؛ نوع مطالعه هیچ مقالهای کیفی نبود. درصد مقالات پژوهشی، گزارش مورد و مروری به ترتیب 44.9%، 36.9% و 14.1% بود. در سالهای اخیر میزان مقالات پژوهشی در مقایسه با مقالات گزارش مورد و مروری بهطور معنیداری افزایش یافته بود (P<0.05). در 80% از مقالات حداقل یک تست آماری به کار رفته بود. بیشتر مقالات (60%) بالینی و متن 82% از مقالات به زبان فارسی بود.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده روند روبهرشد شاخصهای مربوط به کیفیت مقالات چاپ شده میباشد. احتمالاً تغییر در سیاستهای وزارت بهداشت و درمان در خصوص نحوه ارزشیابی معاونتهای پژوهشی دانشگاههای علوم پزشکی کشور، برگزاری کارگاههای روشتحقیق و مقالهنویسی، نحوه امتیازدهی به مجلات مصوب کمیسیون نشریات علوم پزشکی کشور و قوانین ارتقاء اعضای هیأت علمی سبب بهبود شاخصهای کیفی مقالات شده است.
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر علیرضا خوئی، دکتر فرناز کلانی مقدم،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
تومور (BLT) Buschke-Lowenstein Tumor یا تومور گل کلمی شکل یا کوندیلوم آکومیناتوم بزرگ (GCA) Giant Condyloma Acuminatum با رشد آهسته و تهاجم موضعی است که اندازه بزرگی دارد و معمولاً در ناحیه پرینه ایجاد میشود. BLT توسط ویروس پاپیلومای انسانی، معمولاً توسط ژنوتیپ 6 یا 11 ایجاد میشود. BLT معمولاً در زمینه Condyloma Acuminatum ایجاد میشود و در هر سنی بعد از دوران بلوغ میتواند بروز کند. ولی معمولاً در دهههای 4 و 6 عمر تظاهر مییابد. رشد تهاجمی و عود بعد از درمان از ویژگیهای این تومور میباشد. معمولاً امکان تبدیل آن به بدخیمی نیز وجود دارد. در این مطالعه مرد 33 ساله مبتلا به Penile Buschke-Lowenstein Tumor گزارش شده است که تومور وی از زگیل تناسلی معمولی ناشی گردید.