28 نتیجه برای کلیه
دکتر حمیدرضا تجری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
هرنی اینگوینال در سنین میانسالی و بالاتر شایع است که به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم دیده می شود. در اکثر موارد ساک هرنی محتوی روده ها و یا اُمنتوم می باشد. ولی هرنی حاوی مثانه هم وجود دارد که نادر است. در بیمار معرفی شده، علاوه بر هرنی اینگوینال وسیع حاوی مثانه و احتباس ادراری، کلیه همان سمت هم خاموش بود که نشان دهنده سیر مزمن بیماری است. تشخیص هرنی مثانه و اثبات آن با انجام سونوگرافی و سیتوگرافی رتروگراد است که در سیستوگرافی ماده حاجب در داخل اسکروتوم دیده می شود و ارتباط آن با مثانه نشان داده می شود. در بیمار ما تشخیص قبل از عمل با سیستوگرافی رتروگراد اثبات شد و بعد از عمل بیمار به راحتی قادر به ادرار کردن بود و تورم اسکروتوم هم برطرف شده بود. توصیه می شود که در بیماران بالاتر از 50 سال که هرنی وسیع اینگوینواکسترنال دارند علائم پروستاتیسم هم وجود دارد سیستوگرافی انجام شود تا تشخیص قبل از عمل داده شود تا از احتمال آسیب حالب و مثانه در طی عمل جلوگیری شود.
دکتر حسن مفیدپور، دکتر رستم قربانی، دکتر مختار جعفرپور، دکتر علیرضا فاضل،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: زنجیره های کربوهیدراتی متصل به گلیکوپروتئین ها و گلیکولیپیدهای سطح سلولی، به ویژه قندهای انتهایی آنها در فعالیت های سلولی و تقریباً در تمام سیستم های بیولوژیک نقش کلیدی دارند. توزیع گلیکوکانجوگیت های کلیه بالغ تا به حال مورد توجه زیادی قرار نگرفته است. هدف از این مطالعه تعیین محل ملکول های گالاکتوز- ان- استیل گالاکتوز آمین در سطح سلول های کلیه موش بالغ می باشد. مواد و روش ها: در این پژوهش پس از خارج کردن کلیه های موش نژاد Balb/C و پاساژ بافتی به روش معمول نمونه های تهیه شده با استفاده از تکنیک لکتین هیستوشیمیایی و لکتین های MPA و PNA متصل به HRP که لکتین های اختصاصی برای تعیین قندهای انتهایی هستند، استفاده گردید. یافته ها: لوله های جمع کننده ادراری واکنش شدید به PNA نشان دادند و واکنش با شدت کمتر و یکنواخت با سطح لومینال لوله های پروکسیمال داشتند. لکتین MPA سلول های ویژه ای را در میان لوله های پیچدار دیستال و گلومرول مشخص نمود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که قندهای انتهایی ویژه مذکور، مربوط به فونکسیون سلول ها در این نواحی کلیه می باشند و احتمال دارد تنظیم ژنتیکی آنها را در دوران تکاملی جنینی بر عهده داشته باشند.
دکتر محمد موجرلو، علیرضا شریعتی، غلامرضا محمودی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماران دیالیزی کاهش تولید اریتروپوئیتین از کلیه ها، عامل اصلی کم خونی به شمار می آید و تزریق اریتروپوئیتین درمان انتخابی رفع کم خونی محسوب می شود. کمبود نسبی یا مطلق آهن شایع ترین علت ایجاد پاسخ نامطلوب در افزایش هموگلوبین به شمار می آید. هدف مطالعه تاثیر آمپول ونوفر بر میزان پاسخ دهی به اریتروپوئیتین در افزایش هموگلوبین بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه تحت همودیالیز بود.روش بررسی: این پژوهش به صورت مقطعی و از نوع نیمه تجربی روی 48 بیماری که در هر هفته سه نوبت دیالیز می شدند و غلظت هموگلوبین سرمی آنها کمتر از 9 gr/dl بود، انجام گردید. به این بیماران به مدت 7 هفته در پایان هر جلسه دیالیز 2000 واحد آمپول اریتروپوئیتین به روش زیرجلدی تزریق شد. پس از پایان تزریق اریتروپوئیتین علاوه بر بررسی مجدد هموگلوبین، سطح سرمی فریتین بیماران نیز اندازه گیری شد. بیمارانی که همچنان هموگلوبین کمتر از 9 gr/dl و فریتین سرم کمتر از 200 ng/dl داشتند، انتخاب شدند 29) نفر(. در این بیماران علاوه بر ادامه تزریق اریتروپوئیتین، در 5 نوبت متوالی به هنگام دیالیز، 100 mg آمپول ونوفر به روش وریدی انفوزیون شد. پس از یک هفته از پایان آخرین دوز تزریق ونوفر، مجددا آزمایش هموگلوبین و فریتین سرم بررسی شد.یافته ها: میانگین هموگلوبین بیماران قبل از شروع تزریق اریتروپوئیتین 7.5 gr/dl و پس از 7 هفته تزریق اریتروپوئیتین 8.5 gr/dl جمع آوری شد. در ادامه مطالعه به دنبال تزریق دوره ای ونوفر میانگین هموگلوبین به 10.4 gr/dl افزایش یافت. میانگین فریتین سرم قبل از تزریق آمپول ونوفر 131 ng/dl و پس از یک هفته از آخرین دوز تزریق ونوفر 237 ng/dl تعیین شد.نتیجه گیری: کمبود آهن نقش کلیدی در پاسخ نامطلوب به تزریق اریتروپوئیتین در افزایش هموگلوبین بیماران همودیالیزی دارد. لذا ضروری است به منظور افزایش پاسخ به درمان با اریتروپوئیتین آهن سرم بیماران نیز سنجیده شود.
دکتر ننا زابلی نژاد، دکتر سعادت میرصدرائی، دکتر مهران هیرادفر، دکتر زهرا بدیعی، دکتر امیر مریخی اردبیلی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تومورهای کلیه حدود 7درصد از تومورهای بدخیم کودکان را شامل میشود و کاملاً از انواع آن در بالغین متفاوت است. هدف این مطالعه بررسی ویژگیهای بالینی و آسیب شناسی تومورهای بدخیم کودکان در بیمارستان کودکان دکترشیخ و امامرضا(ع) مشهد طی سالهای 85-1370 بود. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 52 کودک شامل 27 پسر و 25 دختر با تشخیص تومور کلیه در مراکز پاتولوژی بیمارستانهای کودکان دکتر شیخ و امام رضا (ع) مشهد طی سالهای 85-1370 مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها : ابتلا کلیه هر طرف در 24 نفر (3/45درصد) و دوطرفه در 5 مورد (4/9درصد) مشاهده شد. توده شکمی شایعترین شکایت و نشانه بالینی بود. ناهنجاریهای مادرزادی در 6 بیمار (6/14درصد) مشاهده گردید. در بررسی هیستوپاتولوژیک 46 مورد (8/86درصد) تومور ویلمز، 2 مورد (8/3درصد) نفروبلاستوم کیستیک با تمایز نسبی، 2 مورد (8/3درصد) نفروم مزوبلاستیک، 1مورد (9/1درصد) تومور رابدوئید کلیه، 1مورد (9/1درصد) آدنوم متانفریک با کارسینوم توبولوپاپیلری گرید پائین و 1مورد سارکوم با سلول روشن کلیه (9/1درصد) داشتند. در هنگام مراجعه 11 مورد (8/20درصد) در مرحله یک، 16 مورد (2/30درصد) در مرحله دو، 13 مورد (5/24درصد) در مرحله سه، 8 مورد (1/15درصد) در مرحله چهار و 5 مورد (4/9درصد) در مرحله پنج بودند. نتیجهگیری : اگرچه تومور ویلمز شایعترین تومور کلیه در دوران کودکی است، اما موارد اخیر توصیف شدهای نظیر تومورهای متانفریک و کارسینومهای کلیه کودکان نیز میبایست در بررسی هیستوپاتولوژیک مدنظر قرار گیرند. نقش روشهای مولکولی و سیتوژنتیک برای تقسیمبندی و درمان تومورهای کلیه کودکان رو به افزایش میباشد.
دکتر مختار جعفرپور، دکتر حسن مفیدپور، دکتر علیرضا ابراهیم زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : آثار مخرب بافتی در پی مصرف اتانول در تعدادی از اعضای بدن به اثبات رسیده است. این در حالی است که در کلیه چنین آثاری کمتر به طور کلاسیک مورد تحقیق قرارگرفته است. این مطالعه به منظور بررسی اثرات اتانول بر ساختار هیستولوژیک بافت کلیه در موش انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد40 سر موش نژاد Balb/c از هر دو جنس نر و ماده با تعداد مساوی و با وزن تقریبی 35-30 گرم، به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل طی سال 1384 در دانشکده پزشکی مشهد تقسیم گردیدند. به طوری که در هر کدام از گروههای تجربی و کنترل نیمی از موشها نر و نیمی دیگر ماده بودند. گروه تجربی روزانه به میزان یک میلیگرم اتانول به ازای یک گرم وزن بدن، به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت نمودند و گروه کنترل نیز به همین میزان و روش سرم فیزیولوژی دریافت کردند. نیمی از موشهای گروه تجربی بعد از یکماه مصرف روزانه اتانول و نیمه دیگر بعد از دوماه مصرف روزانه اتانول، تحت بیهوشی قرار گرفته و کلیههای آنها خارج شد. بعد از شستشو با نرمال سالین، به مدت 48 ساعت در فرمالین فیکس شدند. بقیه مراحل آمادهسازی بافتها به روش معمول در آزمایشگاه بافتشناسی انجام شد و با هماتوکسیلین و ائوزین رنگآمیزی شدند. سپس نمونهها با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند و از نمونههای موردنظر تصویر تهیه گردید. یافتهها : در بافت بینابینی قشر کلیه موشهای نر و ماده گروه تجربی که یک ماه اتانول دریافت کرده بودند، خونریزی و اینفیلترای آماسی محدود مشاهده شد. در گروه تجربی که موشها دوماه اتانول دریافت کرده بودند، اینفیلتراسیون بسیار متراکم سلولهای آماسی لنفوپلاسموسیتی به ویژه در بخش عمقی مدولا و اطراف عروق خونی با گسترش به ناحیه کالیسها و لگنچه دیده شد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اتانول اثرات تخریبی پیشرونده بر قشر و مغز کلیه دارد. به طوری که هرقدر زمان تزریق بیشتر باشد، میزان تغییرات ساختار هیستولوژیک بیشتر خواهد بود.
دکتر ناصر آقامحمدزاده، دکتر فرزاد نجفی پور، دکتر اکبر علی عسگرزاده، دکتر امیر بهرامی، دکتر میترا نیافر، دکتر مجید مبصری، دکتر مهدی امیری، دکتر لیلا بگلر،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت یکی از عوامل مهم در بروز نارسایی کلیه و از مشخصههای این عارضه میکروآلبومینوری است. مکانیسم اصلی بروز میکروآلبومینوری چندان مشخص نیست. این مطالعه به منظور تعیین شیوع نفروپاتی دیابتی با استفاده از سنجش آلبومین ادراری در 100 بیمار دیابتی نوع 2 در بیمارستان سینای تبریز انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 100 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان سینای تبریز که از تاریخ 1/7/83 لغایت 1/7/84 مراجعه کرده بودند، از نظر متغیرهای فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، سن، جنس، وزن، قد و نمایه توده بدنی (BMI) در بار اول مراجعه و قندخون ناشتا، HbA1c ، میزان کراتینین خون، میکروآلبومینوری و میزان حجم و کراتینین ادراری 3 بار متوالی هر 2 ماه یکبار، بررسی شدند. بیماران دارای فشارخون بالای کنترل نشده، عفونت ادراری، نارسایی قلبی و هیپرلیپیدمی از مطالعه خارج شدند. یافتهها : شیوع نفروپاتی دیابتی 36درصد تعیین شد. همچنین درکل 3درصد بیماران دچار ماکروآلبومینوری بودند. از نظر سنی و جنسی و متغیرهای فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و کراتینین بین دو گروه دارای نفروپاتی و عدم نفروپاتی مقایسه گردید که تفاوت آشکاری در این دو گروه وجود نداشت. از نظرBMI بین دو جنس تفاوت آماری معنیدار وجود داشت و زنان چاقتر از مردان بودند (P<0.05). میانگین مدت ابتلا به دیابت در گروه مبتلا به نفروپاتی دیابتی 1/8±4/12 سال و در بیماران با عدم ابتلا به نفروپاتی 5/5±1/9 سال بود که اختلاف معنیداری بین دو گروه دیده شد (P<0.05). اختلاف معنیداری در مقایسه بین دو گروه از نظر HbA1c و میزان FBS در طی سه بار اندازهگیری متوالی بهدست نیامد. همچنین اختلاف معنیداری بین دو گروه در مورد مصرف داروهای کنترل کننده قندخون دیده نشد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که نفروپاتی در این مطالعه در مقایسه با سایر مطالعات از شیوع بالاتری برخوردار است. اگرچه تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه نفروپاتی و فاقد نفروپاتی از نظر افزایش مقادیر قندخون ناشتا، HbA1c و پرفشاری خون وجود نداشت.
علیرضا شریعتی، دکتر محمد موجرلو، مسلم حسام، عین ا.. ملایی، علی عباسی، حمید آسایش، آسیه خلیلی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : همودیالیز رایجترین روش درمان جایگزینی نارسایی مزمن کلیه بهشمار میرود. دیالیز ناکافی سبب افزایش مرگ ومیر بیماران میشود. لذا تعیین کفایت دیالیز در این بیماران از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین کفایت همودیالیز و رابطه آن با متغیرهای دموگرافیک بیماران با نارسایی مزمن و غیرقابل برگشت کلیه با معیار kt/v (Clearance Time Volume) و URR (urea reduction ratio) در مرکز آموزشی درمانی 5آذر گرگان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از 113 بیمار تحت همودیالیز دائم مرکز آموزشی درمانی 5آذر گرگان که سابقه حداقل سه ماه و بیش از یک بار دیالیز در هفته داشتند؛ به روش سرشماری، نمونه خون قبل و بعد از انجام دیالیز طی سال 1387 تهیه گردید. سطح سرمی BUN قبل ازشروع همودیالیز و نیز در فاصله 5 دقیقه پس از خاموش کردن پمپ از مسیر شریانی اندازهگیری شد. سپس kt/v بیماران با استفاده از فرمول Daugirdas II اندازهگیری شد و رابطه آن با وزن، جنس، سطح تحصیلات، مدت زمان هرجلسه دیالیز، سرعت جریان خون، TMP -Terans Membran Presure- و Kuf -Clearance Ultrafiltration- فیلتر، بیماری زمینهای، تعداد دفعات دیالیز و روش دستیابی به عروق محاسبه گردید. دادهها توسط نرمافزار SPSS-13 و آزمونهای آماری تی، کای دو، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : متوسط سابقه همودیالیز 37 ماه و میانگین سن بیماران 42±51.6 سال بود. 77.9 درصد از افراد مورد مطالعه با توجه به معیار kt/v و URR ، دیالیز موثر داشتند. با وجود این که دوز تحویلی دیالیز از میزان استاندارد کمتر بود؛ اما تفاوت معنیدار آماری با میزان استاندارد مشاهده نشد. بین میزان کفایت دیالیز با مدت زمان هر جلسه دیالیز ، تعداد دفعات دیالیز در هفته ، سرعت جریان خون و روش دستیابی به عروق ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05)؛ اما بین میزان کفایت دیالیز با وزن ، جنس ، تحصیلات ، TMP ، بیماری زمینهای و ku/f صافی ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که کفایت دیالیز در گرگان در مقایسه با مطالعات انجام شده در دیگر نقاط کشور از وضعیت بهتری برخوردار میباشد.
دکتر رحیم تقوی، دکتر رضا مهدوی، دکتر محمدرضا دارابی، دکتر بهروز زندی، دکتر محمد بادصبا، دکتر محمدرضا تیموری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری (CTA) یک روش کمتهاجمی برای تصویربرداری عروق بدون عوارض دستکاری مستقیم عروق بزرگ است و کاربردهای عمده آن در ارولوژی شامل ارزیابی عروق کلیه برای آمادگی نفرکتومی فرددهنده، تشخیص عروق خارجی در ارزیابی تنگی اتصال حالب به لگنچه و تشخیص تنگی شریان کلیه میباشد. این مطالعه به منظور ارزیابی عروق کلیه قبل از عمل دهندههای زنده کلیه با استفاده از آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول و مقایسه با یافتههای حین عمل انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی وضعیت عروق کلیوی 70 دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و 30دهنده زنده کلیه با روش آنژیوگرافی متداول قبل از عمل با وضعیت عروق کلیه این بیماران در هنگام عمل توسط دو مشاهدهگر در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی اسفند 1385 لغایت اردیبهشت 1387 مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : در گروه آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری در دو بیمار دو ورید اصلی کلیه حین عمل مشاهده شد که در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری گزارش نشده بود. در گروه آنژیوگرافی متداول در یک بیمار حین عمل دو ورید اصلی کلیه مشاهده شد که با روش آنژیوگرافی متداول مشخص نشده بود. در هر دو گروه شریانهای فرعی کلیه تشخیص داده شده بود. دقت برای تشخیص آناتومی شریان اصلی کلیه در آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و آنژیوگرافی متداول 100% بود. دقت تشخیصی آناتومی ورید اصلی کلیه برای آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری 97.1% و برای آنژیوگرافی متداول 96.6% به دست آمد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که دقت تشخیصی روش آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری و روش آنژیوگرافی متداول در مورد عروق اصلی کلیه تقریباً یکسان می باشد.
کلید واژهها : آنژیوگرافی توموگرافیک کامپیوتری ، آنژیوگرافی ، دهنده زنده کلیه
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر محمدمهدی رحمانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : روشهای بین دندهای و فوق دندهای راه معمول برای روش سنگشکنی کلیه از طریق پوست (PCNL) در سنگهای کالیس فوقانی میباشند؛ ولی منجر به عوارض جانبی در ریه و پلور میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی روش سنگشکنی کلیه از طریق پوست در سنگهای کالیس فوقانی با دستیابی از طریق زیردندهای انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 17 بیمار با سنگهای کالیس فوقانی به تعداد 1 الی 5 عدد به ابعاد 11الی 27 میلیمتر که کاندیدای PCNL در مرکز ارولوژی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سالهای 87-1386 شدند؛ انجام گردید. اولتراسونوگرافی و IVP قبل از عمل انجام شد. همچنین عمل PCNL در وضعیت پرون صورت پذیرفت و راهیابی به داخل کالیس فوقانی از طریق زیردندهای در حین دم عمیق طول کشیده ایجاد شده توسط بیهوشیدهنده و با راهنمایی فلوروسکوپی انجام شد. سپس با گذاشتن گایدوایر و دیلاتاسیون 28 تا 30 فرنچ، شیت آمپلاتز گذاشته شد و نفروسکوپی انجام گردید. یافتهها : 17 بیمار (12 مرد و 5 زن) با سنگهای کالیس فوقانی مطالعه شدند. در 2 بیمار یکی به علت غیرطبیعی بودن و چرخش غیرطبیعی و در دیگری به علت سابقه عمل جراحی و عدم تحرک کلیه با تنفس عمیق؛ امکان دستیابی به کالیس فوقانی از طریق زیردندهای فراهم نشد و از روش بیندندهای استفاده گردید. در 5 بیمار سنگهای کوچکتر از یک سانتیمتر با گراسپ خارج شدند. در 10 بیمار بعد از لیتوتریپسی پنوماتیک قطعات سنگها خارج گردید. 11 بیمار (73.3%) عاری از سنگ شدند. 4 بیمار باقیمانده سنگ بزرگتر از 5 میلیمتر داشتند که در 2 بیمار بعد از یک نوبت ESWL برطرف شدند. 3 بیمار نیازمند دیلاتاسیون گردن کالیس برای تخلیه کامل سنگها بودند. هیچ مورد عفونت، خونریزی نیازمند به ترانسفوزیون، هیدروتوراکس, پنوموتوراکس و اختلالات تنفسی در حین و یا پس از عمل دیده نشد. در یک بیمار تجمع مایع در اطراف کلیه با حدود 5سانتیمتر، روز بعد از عمل مشخص گردید که با درمان نگهدارنده و آنتیبیوتیک در طی یک هفته کاهش یافت و پس از سه هفته برطرف شد. نتیجهگیری : سنگشکنی کلیه از طریق پوست به روش زیردندهای راهکاری سالم و قابل انجام با عوارض کم است و آن را میتوان جایگزین روش فوقدندهای برای درمان سنگهای کالیس فوقانی نمود.
دکتر رامین تاجبخش، دکتر محمد دهقان، دکتر رامین آذرهوش، دکتر سمیه سدنی، مریم کبوتری، مصطفی قربانی، سهیلا صمدزاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران همودیالیزی از شیوع بالایی برخوردار هستند. این مطالعه به منظور تعیین تظاهرات پوستی و مخاطی بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیه تحت همودیالیز مزمن در مرکز دیالیز مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تحلیلی 100 بیمار (51 مرد و 49 زن) از مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به صورت تصادفی از بین 120بیمار تحت همودیالیز در سال 1388 انتخاب شدند. بیماران مورد مطالعه توسط متخصص پوست از نظر ضایعات پوستی، مخاطی، ناخن و مو معاینه شدند و یافتهها برای هر بیمار در پرسشنامه ثبت گردید. دادهها توسط نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف, تی, یومنویتنی, کایاسکوئر و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 12.3±49 سال بود. شایعترین علت نارسایی کلیه، دیابت بود. شایعترین یافته خشکی پوست (78.3%) بود و پس از آن به ترتیب خارش (39.1%)، لنتیگو (34.8%)، تغییررنگ پوستی (32.6%) ، لکونیشیا (32%) و نازک شدن بستر ناخن (24%) تعیین گردید. لنتیگو در زنان (42.85%) بیشتر از مردان (21.5%) بود (P<0.042). ارتباط سن با خشکی پوستی (P<0.01)، پوستهریزی (P<0.042)، لنتیگو (P<0.01)، فولیکولیت (P<0.01)، هیپوپیگمانتاسیون گوتیت ایدیوپاتیک (P<0.01)، لکونیشیا (P<0.01) و ناخن نیمنیم (P<0.01) معنیدار بود. بین زمان دیالیز و تغییر رنگ پوست (P<0.032) و لکونیشیا (P<0.041) ارتباط معنیداری مشاهده شد. رابطه بین کلابینگ و ضریب کلسیم فسفر از نظر آماری معنیدار بود (P<0.027). سطح فریتین سرم با خارش پوستی (P<0.048) و قارچ پوستی (تینهآ ورسیکالر) (P<0.047) رابطه آماری معنیداری داشت.
نتیجهگیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران تحت همودیالیز شایع است و لنتیگو در مقایسه با سایر مطالعات از شیوع بیشتری برخوردار است.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت قندی موجب افزایش استرس اکسیداتیو و کاهش فعالیت سیستم دفاع آنتیاکسیدانتی میشود. با توجه به اهمیت تشدید استرس اکسیداتیو در بروز آسیب کلیوی در بیماری دیابت، این مطالعه به منظور ارزیابی اثر تجویز دراز مدت سیلی مارین بر شاخصهای استرس اکسیداتیو بافت کلیه موش صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار با وزن تقریبی 300-240 گرم انجام شد. موشها به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیلیمارین (100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن)، دیابتی و دو گروه دیابتی تحت درمان با سیلیمارین (50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. سیلیمارین 10 روز پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت 4 هفته (داخل صفاقی و روزانه) تجویز شد. سطح مالوندیآلدئید، نیتریت، نیترات و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز در بافت کلیه اندازهگیری گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : افزایش معنیداری در سطح بافتی مالوندیآلدئید، نیتریت و نیترات در موشهای دیابتی مشاهده شد (P<0.05). درمان با سیلیمارین در دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم میزان آنها را به صورت معنیداری کاهش داد (P<0.05). به علاوه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در موشهای دیابتی بهطور غیرمعنیدار کاهش یافت و درمان با سیلیمارین در هیچکدام از دوزها (50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم) موجب افزایش معنیدار آن نشد.
منیژه کدخدایی الیادرانی، علی محمد ملک عسکر، مراد رستمی، محمد آبرومند، علیرضا خیراله،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نیتریک اکسید سنتاز (NOS) آنزیمی است که در تولید نیتریک اکسید (NO) نقش دارد. علیرغم اثرات مفید NO در سیستمهای مختلف بدن، تولید بیش از حد آن به خاطر تولید گونههای نیتروژن فعال (RNS) و نیتروزیلاسیون پروتئینها، دارای اثرات سمی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دی متیل آرژینین نامتقارن (ADMA) و ان جی- مونو متیل آرژینین (L-NMMA) بر مهار فعالیت نیتریک اکسید سنتاز انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی آنزیم NOS طی مراحل هموژنیزاسیون، رسوب با سولفات آمونیوم اشباع و کروماتوگرافی روی ستونهای DEAE-32 Cellulose و 2',5'-ADP-agarose از 500 گرم بافت تازه کلیه گوسفند جدا گردید. طی مراحل جداسازی میزان پروتئین به روش برادفورد و فعالیت آنزیم NOS به روش گریس اندازهگیری شد و اثرات مهار کنندگی ADMA و L-NMMA در غلظت 25 میکرومولار بر فعالیت NOS تعیین گردید. یافتهها : فعالیت ویژه و بازده خالصسازی NOS به ترتیب 0.6 واحد بر میلیگرم پروتئین و 0.9% بهدست آمد. وزن ملکولی آنزیم با استفاده از SDS-PAGE ، KD 54 حاصل شد. ADMA وL-NMMA در غلظتهای 25 میکرو مولار موجب کاهش فعالیت آنزیم به ترتیب در حدود 76 درصد و 61.2% گردید. میزان Km آنزیم NOS در غیاب و در حضور ADMA و L-NMMA به ترتیب 5.32 میکرومول، 31.25 میکرومول (P<0.001) و 14.29 میکرومول (P<0.001) به دست آمد و در Vmax آنزیم NOS در غیاب و یا در حضور این ترکیبات تغییری ایجاد نشد. نتیجهگیری : ADMA و L-NMMA دارای اثر بازدارندگی رقابتی بر فعالیت آنزیم NOS بوده و ADMA در مقایسه با L-NMMA دارای قدرت بازدارندگی بیشتری است.
شادمهر میردار، مریم جراحی، مهدی هدایتی، اکبر حاجی زاده، غلامرضا حمیدیان،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کلیهها با بافت غنی از عروق خونی، نقش اساسی در حفظ هموستاز بدن دارند. عامل رشد آندوتلیال عروقی (Vascular endothelial growth factor: VEGF) در توسعه عروقی برای رشد و تمایز اندامها در دوره زندگی جنینی و دوران رشد پس از تولد ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره شنای تمرینی موشهای باردار بر سطح VEGF بافت کلیه زادههای موش انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 16 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار انجام شد. موشها پس از یک هفته آشنایی با محیط جدید و دو هفته آشنایی با تمرین شنا و سپس بارداری به دو گروه شنا و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شنا 5 روز در هفته و هر روز یک جلسه بود که از روز اول بارداری با زمان 30 دقیقه شروع شد و با افزایش 5 دقیقه در هر جلسه طی مدت دو هفته به تدریج تا 60 دقیقه در هر جلسه افزایش یافت. این زمان تا آخرین جلسه تمرین شنا، ثابت ماند. نمونهگیری از بافت کلیه زادههای موشها (8 نوزاد از هر گروه) دو روز پس از تولد انجام گردید. سطح VEGF بافت کلیه با استفاده از روش ELISA تعیین شد. یافتهها : میانگین سطح VEGF بافت کلیه نوزادان گروه مداخله شنا (133.13 pg/ml) به صورت معنیداری در مقایسه با گروه کنترل (48.19 pg/ml) افزایش یافت (P<0.05). نتیجهگیری : تمرین شنای استقامتی موش صحرایی در دوران بارداری باعث افزایش سطح VEGF بافت کلیه زادههای آنان میگردد.
سائره رمضانی، باقر مینایی زنگی، مهرانگیز صدوقی، آدینه مهر بد، لیلا کامرانی مقدم، منصوره فرمانی، فرانک نجد،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری دیابت در روند خود به نفروپاتی ختم میشود که از علایم آن تغییرات بافت کلیه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دانه گیاه جو بر تغییرات بافتی کلیه جنینهای حاصل از بارداری موشهای صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی ماده بالغ از نژاد ویستار بهطور تصادفی در چهار گروه 15 تایی تقسیم شدند. گروه اول (کنترل) غذای معمولی و گروه دوم دانه گیاه جو (روزانه 10 گرم به ازای هر موش) مصرف نمودند. گروههای سوم و چهارم دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (45 mg/kg) به ترتیب غذای معمولی و دانه گیاه جو مصرف نمودند. در روز 21 بارداری، جنینها از شاخهای رحمی خارج و طول سری-دمی و وزن آنان اندازهگیری شد. پس از پردازش بافتی، رنگآمیزی H&E انجام و بافت کلیه جنینها از نظر هیستوپاتولوژیکی بررسی شد. یافتهها : تغییرات ایجاد شده در اثر القای دیابت بر بافت کلیه جنینها شامل پرخونی مویرگهای بافت بینابینی، ضخیم شدن دیواره کپسول بومن، دژنره شدن بافت پوششی لولههای پیچیده دور و نزدیک، شکلگیری ناقص گلومرولها و التهاب، با مصرف جو تا حد زیادی کاهش یافته بود. طول سری - دمی جنینهای گروه تجربی سوم نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05) و تیمار جو در گروه دیابتی چهارم، اثری بر رفع آن نداشت. وزن جنینهای گروههای دیابتی سوم و چهارم نسبت به گروههای اول و دوم بهطورغیرمعنیداری بیشتر بود. مصرف جو تا حدودی سبب تعدیل وزن جنینها شد؛ ولی در مقایسه با گروه کنترل این کاهش وزن معنیدار نبود. نتیجهگیری : مصرف دانه گیاه جو در کاهش تغییرات تکوینی بافت کلیه جنینهای موش صحرایی دیابتی شده مفید است.
سیدمحمدعلی شریعت زاده، ملک سلیمانی مهرنجانی، روژین شاهمحمدی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی است که با توان تولید رادیکال آزاد میتواند موجب تخریب بافت شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چایسبز به عنوان یک آنتیاکسیدانت قوی بر بافت کلیه موشهای تیمار شده با سدیم آرسنیت انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای نر بالغ نژاد NMRI با میانگین وزنی ۵±۳۰ گرم به طور تصادفی به 4 گروه ششتایی کنترل، عصاره چایسبز (100 mg/kg/day)، سدیم آرسنیت (5 mg/kg/day) و سدیم آرسنیت+چایسبز تقسیم و بهمدت 34 روز به صورت دهانی تیمار شدند. بعد از اتمام دوره تیمار، موشها تشریح، کلیه چپ آنها خارج، فیکس، برشگیری و پاساژ بافتی شد و با استفاده از روش هایدنهانآزان رنگآمیزی شدند. با استفاده از تکنیک استریولوژی، حجم کل کلیه، کورتکس، مدولا، لولههای پروکسیمال و دیستال به همراه اپیتلیوم و لومن آنها، حجم جسمک کلیوی، گلومرولوس، تافت و کاپیلاری، غشا و فضای کپسول بومن و طول لوله پروکسیمال و دیستال مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین میزان کراتینین، اوره و مالون دی آلدئید سرم اندازهگیری شد. یافتهها : کاهش آماری معنیداری در میانگین حجم کورتکس، حجم لوله نزدیک و اپیتلیوم و لومن آن، حجم لوله دور و لومن آن، حجم جسمک کلیوی، گلومرول و تافت و حجم فضای کپسول بومن در گروه سدیم آرسنیت نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). این پارامترها به صورت معنیداری در گروه دریافت کننده چای سبز توام با سدیم آرسنیت در مقایسه با گروه دریافت کننده سدیم آرسنیت افزایش یافت (P<0.05). میزان کراتینین، اوره و مالوندیآلدئید سرم نیز افزایش آماری معنیداری در گروه سدیمآرسنیت در مقایسه با سایر گروهها داشت (P<0.05). مقادیر کراتینین، اوره و مالوندیآلدئید سرم در گروه سدیم آرسنیت+چایسبز در سطح گروه کنترل طبیعی بود. نتیجهگیری : چایسبز در مسمومیت کلیوی ناشی از سدیم ارسنیت نقش محافظتی دارد.
بهاره صادقی، حمیرا زردوز، هدایت صحرایی، ناهید سراحیان،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : حجم و وزن بخشهایی از مغز مانند هیپوکمپ بعد از استرس مزمن کاهش پیدا میکند و در عوض حجم و وزن غده فوقکلیه افزایش مییابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس مزمن و تجویز ممانتین داخل آمیگدالی بر تغییرات نسبت وزن و حجم مغز به وزن و حجم غده فوقکلیه روی موش آزمایشگاهی نر انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی به کمک دستگاه استریوتکس کانولگذاری یک طرفه و دو طرفه آمیگدال انجام شد. پس از یک هفته بهبودی حیوانات دوزهای متفاوت ممانتین (1, 0.5, 0.1 µg/mouse) را پنج دقیقه قبل از شروع استرس دریافت کردند. شوک الکتریکی کف پا بهصورت تصادفی و به مدت هفت روز متوالی به حیوانات القاء شد. در پایان روز هفتم، همگی حیوانات کشته شدند و مغز و غده فوقکلیه آنها در فرمالین 4 درصد فیکس شد. حجم به روش غوطهوری در جیوه و وزن توسط ترازوی دقیق تعیین شد.
یافتهها : استرس موجب کاهش غیرمعنیدار میزان حجم مغز به حجم غده فوقکلیه و همچنین وزن مغز به وزن غده فوقکلیه گردید. تجویز ممانتین به داخل آمیگدال موجب مهار اثر استرس گردید (P<0.05). تجویز دوز کم و متوسط آن به آمیگدال راست و یا چپ باعث افزایش نسبت حجم و وزن مغز به حجم و وزن غده فوقکلیه گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : ممانتین به صورت وابسته به دوز و محل تزریق موجب مهار اثر استرس در موشهای نر میشود. در این ارتباط تجویز ممانتین بهصورت یکطرفه به آمیگدال راست و یا چپ موثرتر است.
ماندانا صالحی، سهیل فتاحیان، کهین شاهانی پور،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : نانوذرات اکسیدآهن به عنوان عنصر ایجاد کننده تضاد در رزونانس مغناطیسی هستهای و نیز در دارورسانی هدفمند دارای استفادههای گستردهای است. با این وجود اثر سمی این نانوذرات بر سلامتی انسان هنوز بهطور کامل بررسی نشده است. کیتین بعد از سلولز یکی از فراوانترین مواد آلی موجود در طبیعت است که کاربردهای زیادی در صنایع غذایی، آرایشی، کشاورزی، پزشکی و محیط دارد. این پلیمر، ساختار اسکلتی سخت پوستان، حشرات و دیواره سلولی برخی از باکتریها و قارچها را تشکیل میدهد. مشتق داستیله کیتین، کیتوزان نامیده میشود که قابلیت انحلال آن از کیتین بیشتر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده شده با کیتوزان بر شاخصهای عملکردی کلیه موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به 10 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان شم سرم فیزیولوژی دریافت نمود. غلظتهای 50، 100 و 150 میلیگرم بر کیلوگرم وزن موش از کیتوزان، نانوذرات اکسیدآهن بدون پوشش و نانوذرات با پوشش کیتوزان به صورت درون صفاقی به 9 گروه از موشها تزریق گردید. در فواصل زمانی ١٥ و ٣٠ روز پس از تزریق نمونههای خونی مستقیماً از قلب حیوانات جمعآوری گردید و شاخصهای عملکردی کلیه شامل اوره، کراتینین، اسیداوریک، سدیم، پتاسیم و پروتئین تام اندازهگیری شد.
یافتهها : تزریق نانوذرات اکسیدآهن با پوشش کیتوزان اختلاف آماری معنیداری بر میزان متوسط اوره، کراتینین، اسیداوریک، سدیم، پتاسیم و پروتئین تام نسبت به گروه شم و گروههای دریافت کننده نانوذرات بدون پوشش و گروههای دریافت کننده کیتوزان ایجاد ننمود. در طول مدت آزمایش مرگ و میری در حیوانات مشاهده نشد.
نتیجهگیری : بهنظر میرسد کاربرد کوتاهمدت نانوذرات اکسیدآهن با پوشش کیتوزان در موارد بیولوژیک و پزشکی سمیت خاصی در کلیه ایجاد نمیکند.
نگین آزاده، زهرا هوشمندی، محبوبه سترکی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : نانوذره اکسید آهن از جمله نانوذرات مهم در صنعت و پزشکی است که بر روی سمزدایی طیف گستردهای از آلایندههای محیط زیست مانند سموم و حلالهای آلی کلر اثرگذار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر کوتاهمدت نانوذره ترکیبی Fe2NiO4 بر شاخصهای عملکردی کلیه موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات در 3 گروه 8 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل 0.5ml سرم فیزیولوژی به صورت درون صفاقی دریافت نمود. گروههای تجربی اول و دوم 0.5ml نانوذره Fe2NiO4 را به ترتیب با غلظتهای ppm 100 و ppm 200 به صورت درون صفاقی دریافت نمودند. تزریقات به مدت 7 روز متوالی انجام شد. در روزهای دوم، هفتم و چهاردهم بعد از تیمار شاخصهای بیوشیمیایی شامل اوره، اسیداوریک و کراتینین اندازهگیری و مقایسه گردید.
یافتهها : میزان اوره یک هفته و دو هفته پس از تیمار در گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). میزان اسیداوریک هفته دوم در هر دو گروه تجربی افزایش یافت و این میزان در هفته اول برای گروه تجربی اول کاهش و برای گروه تجربی دوم افزایش یافت (P<0.05). دو هفته پس از تیمار، میزان کراتینین گروه تجربی دوم در مقایسه با گروه تجربی اول و گروه کنترل کاهش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : بهنظر میرسد کاربرد نانوذرات Fe2Nio4 در موارد بیولوژیک، اثر سمی بر شاخصهای عملکردی کلیه موشهای صحرایی ایجاد نمیکند.
معصومه حبیبیان، ناصرالدین صبحی،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : پیری با آنژیوژنز آسیبدیده، گلومرواسکلروز و افزایش ابتلا به آسیب نفروتوکسیک همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مستقل و ترکیبی تمرین هوازی شنا و عصاره سیر بر سطح کلیوی عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و عامل رشد تبدیل بتا -1 (TGF-β1) در موشهای صحرایی پیر انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 35 سر موش صحرایی نر پیر (50-48 هفتهای) از نژاد ویستار به صورت تصادفی در گروههای کنترل، شم، تمرین هوازی، عصاره سیر (2.5 g/kg/bw) و تمرین هوازی + عصاره سیر (2.5 g/kg/bw) قرار داده شدند. حیوانات با تمرین شنا به مدت 60 دقیقه، 3 روز در هفته به مدت 8 هفته ورزش داده شدند. سطح کلیوی VEGF و TGF-β1 به روش الایزا تعیین شد.
یافتهها : 8 هفته تمرین شنا، مصرف مکمل سیر و ترکیبی از دو مداخله با افزایش معنیدار سطح VEGF و کاهش معنیدار TGF-β1 در بافت کلیه موشهای پیر همراه بود (P<0.05). بین اثر مستقل و ترکیبی این مداخلهها بر سطح TGF-β1 و VEGF کلیوی موشهای پیر تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری : بهنظر میرسد بخشی از اثر حفاظتی تمرین منظم شنا، مصرف مکمل سیر و ترکیبی از دو مداخله بر فرایند پیری کلیه به توانایی این مداخلهها در کاهش TGF-β1 و تنظیم مثبتVEGF مربوط است.
ملک سلیمانی مهرنجانی، الهام صفری سنجانی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : بیسفنلآ (Bisphenol A: BPA) یک ماده تخریب کننده اندوکرینی است و بهعنوان یک آلاینده زیست محیطی از طریق تولید رادیکال آزاد موجب تخریب بافتی میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر روغن سیاه دانه در برابر سمیت ناشی از بیسفنلآ بر بافت کلیه موش نر نژاد NMRI به روش استریولوژیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش نر بالغ نژادNMRI با میانگین وزنی ٣±٣٢ گرم بهطور تصادفی به ٤ گروه 6تایی کنترل، بیسفنلآ (200 mg/kg/day)، بیسفنلآ (200 mg/kg/day) توام با روغن سیاهدانه (5 ml/kg/day) و روغن سیاهدانه (5 ml/kg/day) تقسیم و بهمدت 5 هفته بهصورت خوراکی تیمار شدند. در پایان، موشها تشریح، کلیه چپ آنها خارج، فیکس، برشگیری و پاساژ بافتی شد و با استفاده از روش هایدنهانآزان رنگآمیزی گردید. سپس مقاطع بافت کلیه با استفاده از تکنیک استریولوژی بررسی و نیز سطح مالوندیآلدئید سرم ارزیابی شد.
یافتهها : وزن و حجم کل کلیه، حجم کورتکس، حجم لولههای پیچیده نزدیک و دور و حجم لومن آن، حجم بافت بینابینی، حجم گلومرول، حجم تافت و همچنین سطح مالوندیآلدئید سرم در گروه بیسفنلآ نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). متغیرهای فوق در گروه بیسفنلآ بهعلاوه روغن سیاهدانه در مقایسه با میزان آنها در گروه بیسفنلآ بهطور معنیداری کاهش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : روغن سیاهدانه میتواند موجب کاهش سمیت استرس اکسیداتیو القاء شده توسط بیسفنلآ در بافت کلیه موش شود.