18 نتیجه برای پوست
دکتر بابک سلطانی، دکتر رامین آذرهوش،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
سودوگزانتوما الاستیکوم یک اختلال ارثی با شیوع 1 در 160000 نفر می باشد. در این اختلال، پوست برخی نواحی بدن، به صورت شل و افتاده درمی آید و پاپول ها و پلاک های زردرنگ قرینه در نواحی گردن، زیربغل، کشاله ران و ناحیه چین آرنج و پشت زانو بروز می کند. سایر نواحی بدن با احتمال کمتری ممکن است گرفتار شود. بیماری که معرفی می گردد، زن 30 ساله ای است که از قوم ترکمن که برای درمان ضایعات جلدی که عمدتا به شکل چین خوردگی واضح در ناحیه گردن بوده و با پاپول های زردرنگ متعدد در ناحیه چین آرنج، سطح قدامی شکم و گردن همراهی می شد، به کلینیک پوست مرکز آموزشی-درمانی پنجم آذر گرگان مراجعه نموده است. پس از انجام نمونه برداری از ضایعه ناحیه شکم، شواهد بدست آمده از آسیب شناسی بافت ها، بطور کافی از تشخیص سودوگزانتوما الاستیکوم حمایت می کردند.
حمیرا خدام، طیبه ضیایی، سیدعابدین حسینی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
نوزادان در مقایسه با اطفال بزرگتر و بالغین نسبت به درد حساس ترند و استعداد بیشتری برای ابتلا به عوارض درازمدت آن دارند. علی رغم اهمیت بالینی درد، هنوز هم اعمال تشخیصی و درمانی موجود، نوزادان را در معرض دردهای حاد، تکراری و طویل المدت قرار می دهند. به همین دلیل اجرای تدابیری برای کاهش احساس درد نوزادان ضروری است. پژوهش حاضر یک مطالعه تجربی است که با هدف بررسی تاثیر تماس پوست با پوست مادر و نوزاد بر کاهش درد ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان ترم سالم انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش را 30 نوزاد سالم بدنیا آمده در مرکز آموزشی- درمانی دزیانی شهر گرگان تشکیل می دادند که به طور کاملا تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار داده شدند. هنگام تزریق عضلانی، نوزادان گروه مورد، کاملا لخت، در زیر لباس مادر و در تماس مستقیم با پوست سینه و شکم وی و گروه شاهد، پیچیده در پتو و روی تخت قرار داده شدند. قبل، حین و پس از تزریق عضلانی واکسن هپاتیت B، واکنش های رفتاری (تغییر حالت صورت، گریه و ناآرامی) و فیزیولوژیک (تعداد ضربانات قلب و اشباع اکسیژنی خون شریانی) نوزادان بررسی و ثبت شد. نتایج حاصل از پژوهش جز در مدت گریه 38.2)ثانیه در گروه شاهد و 35.5 ثانیه در گروه مورد، 0.02=(p هیچ گونه اختلاف معنی دار آماری را در واکنش های رفتاری و فیزیولوژیک ناشی از درد در دو گروه نشان نداد. با توجه به این که یافته های پژوهش نشان دهنده اختلاف معنی داری در مدت گریه نوزادان گروه مورد و شاهد بود و مدت گریه نیز یک پارامتر مهم از تخفیف درد نوزادان به حساب می آید، بنابراین می توان از این روش آسان و بی خطر برای کاهش درد ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان ترم سالم استفاده کرد.
دکتر بابک سلطانی، دکتر رامین آذرهوش، دکتر وحیده کاظمینژاد،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
چکیده: سندرم اهلر- دانلوس یک اختلال ارثی در متابولسم کلاژن است که با علایم بالینی شکنندگی پوست و عروق و افزایش خاصیت ارتجاعی پوست وافزایش تحریکات مفصلی تظاهر می یابد. اختلال بیوشیمیایی در رشته های تیپ I یا III کلاژن را مسوول این بیماری دانسته اند. بیماری که معرفی می شود مرد 27 ساله ای از قوم ترکمن است که به دلیل از کارافتادگی و پیدایش خونمردگی های پوستی و اسکارهای Papyraceus به درمانگاه پوست مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان مراجعه کرده است. پس از بررسی بالینی انجام بیوپسی پوست از ضایعات جلدی تشخیص بیماری مسجل گردید.
مرتضی جراحی، میترا امامی ابرقویی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : عصاره بابونه خصوصیات ضدالتهابی، ضدمیکروبی و آنتیاکسیدانی دارد. این مطالعه به منظور بررسی اثر موضعی عصاره هیدروالکلی گیاه بابونه بر ترمیم زخم حاصل از سوختگی در موش صحرائی آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرائی نر بالغ از نژاد آلبینو به صورت تصادفی به 3 گروه مساوی کنترل کاذب، کنترل (روغن زیتون- حلال دارو) و درمان (عصاره هیدرو الکلی بابونه) تقسیم شدند. یک سوختگی درجه 2 عمقی در 20درصد سطح بدن حیوانات همه گروهها از طریق فروبردن پشت حیوان در آب جوش 100 درجه سانتیگراد به مدت 8 ثانیه ایجاد شد. حیوانات گروه کنترل کاذب هیچگونه درمانی دریافت نکردند. در حالی که از روز اول بعد از سوختگی در گروههای کنترل و درمان به صورت موضعی به میزان دو بار در روز به ترتیب روغن زیتون و عصاره هیدرو الکلی بابونه محلول در روغن زیتون در محل سوختگی مالیده شد. از روز سوم پس از ایجاد سوختگی درصد بهبودی زخم از طریق محاسبه سطح زخم در گروههای مختلف اندازهگیری شد و این عمل تا بهبودی کامل زخم ادامه داشت. یافتهها : نتایج نشان داد که بین میانگین درصد بهبود زخم گروه کنترل کاذب و گروه کنترل (روغن زیتون) از روز سوم تا بهبودی کامل طی 67 روز اختلاف معنیداری وجود ندارد و از روز بیستم به بعد تفاوت معنیداری بین میانگینهای درصد بهبودی زخم در گروه درمان با گروه کنترل (2/5±77/74 در مقابل 70/2±96/62) وجود دارد (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف موضعی عصاره هیدروالکلی گیاه بابونه، سبب تسریع بهبودی زخم سوختگی در موش صحرائی آزمایشگاهی میشود.
محمدرضا عسگری، دکتر امیرهوشنگ بختیاری، عباسعلی ابراهیمیان، کهزاد جوادیفر،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : درد در حین وارد کردن کاتترهای داخلوریدی (آنژیوکت) در بیماران ایجاد میشود. یافتن روشهایی برای کاهش درد مرتبط با ورود آنژیوکت بسیار اهمیت دارد. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر انواع تحریکات الکتریکی عصب از راه پوست (TENS) بر شدت درد مرتبط با ورود آنژیوکت انجام شد. روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و به شکل کارآزمایی موازی روی 80 بیمار بستری در بخشهای داخلی و CCU بیمارستان فاطمیه سمنان طی سال 1385 انجام شد. در این مطالعه شدت درد مرتبط با ورود آنژیوکت در چهار حالت بدون استفاده از TENS، با استفاده از TENS با فرکانس پایین (5 هرتز) به عنوان Low TENS، با استفاده از TENS با فرکانس بالا (100 هرتز) به عنوان High TENS، و با استفاده از Burst TENS (با فرکانس امواج 100 هرتز و فرکانس دسته 2 هرتز) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. شدت درد توسط مقیاس مقایسهای بصری (VAS) اندازهگیری گردید. آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه، توکی و دانت برای مقایسه میانگین شدت درد در حالتهای مختلف استفاده شد. یافتهها : نتایج اختلاف معنیداری را بین شدت درد بیماران حین وارد نمودن آنژیوکت در چهار حالت نشان داد (P<0.05)، بهطوری که کمترین میزان شدت درد در حالت استفاده از High TENS و بیشترین میزان شدت درد در حالت بدون استفاده از TENS بود. شدت درد در حالت بدون استفاده از TENS دارای تفاوت معنیداری (P<0.05) با شدت درد در حالت استفاده از High TENS و Burst TENS بود، اما شدت درد در حالت استفاده از Low TENS دارای تفاوت معنیداری نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشاندهنده تأثیر TENS در کاهش درد حین وارد نمودن آنژیوکت بود. در بین انواع حالتهای استفاده از TENS، بیماران کمترین شدت درد را در حالت استفاده از TENS با فرکانس بالا (High TENS) احساس نمودند. بنابراین میتوان TENS با فرکانس بالا (High TENS) را به عنوان روشی مؤثر برای کاهش درد حین وارد نمودن آنژیوکت پیشنهاد نمود.
مرتضی جراحی، دکتر مهدی زاهدی خراسانی، دکتر مسعود آجورلو، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : گیاه صبر زرد بهطور سنتی در ترمیم زخم استفاده میشود. با این وجود اثرات آن تاحدودی متفاوت و گاهی متناقض است. این مطالعه به منظور تعیین اثر موضعی ژل صبر زرد بر ترمیم زخم برشی پوست در موش صحرایی انجام گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر (250- 200 گرم) از نژاد ویستار بهطور تصادفی در گروههای کنترل کاذب، کنترل و دو گروه درمانی تقسیم شدند. برشی به طول 3 سانتیمتر و به ضخامت درم بر روی پوست پشت (خط وسط) حیوانات تحت بیهوشی عمیق ایجاد شد. برای گروه کنترل کاذب هیچ درمانی صورت نگرفت. گروه کنترل، کلد کرم موضعی را دو بار در روز (از شروع آزمایش تا بسته شدن کامل زخم) و گروه درمان ژل صبر زرد 25درصد و 75درصد را بهطور مشابهی دریافت نمودند. برای محاسبه درصد بهبود زخم، اندازهگیری مساحت زخم در روزهای 2، 4، 6، 8، 10، 12، 14 و 16 بعد از انجام برش زخم صورت گرفت. یافتهها : پیشبرد ترمیم زخم در گروه درمانی ژل صبر زرد با غلظت 25 درصد در روز ١٢ و در گروه درمانی ژل صبر زرد با غلظت 75درصد در روزهای ٨ ، 10 و 12 در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز موضعی ژل صبر زرد روند ترمیم زخم برشی در موش صحرایی را تسریع میکند و این ترمیم با غلظت ژل ارتباط دارد.
دکتر محمدرضا دارابی، دکتر محمدمهدی رحمانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : روشهای بین دندهای و فوق دندهای راه معمول برای روش سنگشکنی کلیه از طریق پوست (PCNL) در سنگهای کالیس فوقانی میباشند؛ ولی منجر به عوارض جانبی در ریه و پلور میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی روش سنگشکنی کلیه از طریق پوست در سنگهای کالیس فوقانی با دستیابی از طریق زیردندهای انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 17 بیمار با سنگهای کالیس فوقانی به تعداد 1 الی 5 عدد به ابعاد 11الی 27 میلیمتر که کاندیدای PCNL در مرکز ارولوژی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سالهای 87-1386 شدند؛ انجام گردید. اولتراسونوگرافی و IVP قبل از عمل انجام شد. همچنین عمل PCNL در وضعیت پرون صورت پذیرفت و راهیابی به داخل کالیس فوقانی از طریق زیردندهای در حین دم عمیق طول کشیده ایجاد شده توسط بیهوشیدهنده و با راهنمایی فلوروسکوپی انجام شد. سپس با گذاشتن گایدوایر و دیلاتاسیون 28 تا 30 فرنچ، شیت آمپلاتز گذاشته شد و نفروسکوپی انجام گردید. یافتهها : 17 بیمار (12 مرد و 5 زن) با سنگهای کالیس فوقانی مطالعه شدند. در 2 بیمار یکی به علت غیرطبیعی بودن و چرخش غیرطبیعی و در دیگری به علت سابقه عمل جراحی و عدم تحرک کلیه با تنفس عمیق؛ امکان دستیابی به کالیس فوقانی از طریق زیردندهای فراهم نشد و از روش بیندندهای استفاده گردید. در 5 بیمار سنگهای کوچکتر از یک سانتیمتر با گراسپ خارج شدند. در 10 بیمار بعد از لیتوتریپسی پنوماتیک قطعات سنگها خارج گردید. 11 بیمار (73.3%) عاری از سنگ شدند. 4 بیمار باقیمانده سنگ بزرگتر از 5 میلیمتر داشتند که در 2 بیمار بعد از یک نوبت ESWL برطرف شدند. 3 بیمار نیازمند دیلاتاسیون گردن کالیس برای تخلیه کامل سنگها بودند. هیچ مورد عفونت، خونریزی نیازمند به ترانسفوزیون، هیدروتوراکس, پنوموتوراکس و اختلالات تنفسی در حین و یا پس از عمل دیده نشد. در یک بیمار تجمع مایع در اطراف کلیه با حدود 5سانتیمتر، روز بعد از عمل مشخص گردید که با درمان نگهدارنده و آنتیبیوتیک در طی یک هفته کاهش یافت و پس از سه هفته برطرف شد. نتیجهگیری : سنگشکنی کلیه از طریق پوست به روش زیردندهای راهکاری سالم و قابل انجام با عوارض کم است و آن را میتوان جایگزین روش فوقدندهای برای درمان سنگهای کالیس فوقانی نمود.
دکتر سیاوش وزیری، صدیقه خزاعی، سیده مروارید نیشابوری، پرستو مولایی توانا، دکتر مالک کنانی، دکتر سیدحمید مدنی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : تست پوستی توبرکولین روش استاندارد برای تشخیص افراد مبتلا به سل نهفته است. نتیجه مثبت آن همیشه بیماری سل را به دنبال ندارد و نتیجه منفی آن نیز تشخیص سل را کاملاً رد نمیکند. همچنین ممکن است واکنش متقاطع با مایکوباکتریوم غیرتوبرکولوزی ایجاد شود و یا تعدادی از افراد آلوده به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، آنرژیک باشند. در تست دیگری به نام کوانتیفرون، میزان اینترفرون گامای مترشحه از لنفوسیتهای خون محیطی در پاسخ به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس سنجیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین میزان توافق تست کوانتیفرون با میزان ایندوراسیون تست پوستی توبرکولین در تشخیص سل نهفته پرستاران انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 72 پرستار شاغل در بخشهای داخلی و عفونی بیمارستانهای امام خمینی (ره) و امامرضا (ع) کرمانشاه در سال 1388 انجام شد. 58 نفر از پرستاران واکسن BCG را دریافت کرده بودند و به نقص ایمنی مبتلا نبودند. تست پوستی توبرکولین (TST) با استفاده از 0.1 میلیلیتر (5 واحد بینالمللی) از ویال 5میلیلیتری PPD به روش تزریق اینترادرمال انجام و تست کوانتیفرون 48ساعت پس از انجام PPD روی نمونه خون محیطی انجام گردید و سپس میزان اینترفرون گاما مترشحه از لنفوسیتهای موجود در پلاسما در پاسخ به آنتیژنهای کیت، به روش الیزا خوانده شد و نتایج آن با نرمافزار مخصوص کیت QFT (QuantiFERON-TB Gold In-Tube Test) بررسی گردید.
یافتهها : 3 پرستار از مطالعه حذف شدند و از بین 69 پرستار میزان توافق TST و QFT 63.7% تعیین شد (کاپا 0.139 ، P=0.69). میزان عدم توافق در حالت PPD منفی و QFT مثبت 94/15درصد و در حالت PPD مثبت و QFT منفی 20.3% تعیین شد. حساسیت آزمون 41.67% و ویژگی آن 75.56% تعیین گردید. میزان توافق TST و QFT براساس سابقه واکسیناسیون در افراد واکسینه شده (BCG مثبت) 63.8% (کاپا 0.143) و در افراد واکسینه نشده (BCG منفی) 66.67% (کاپا 0.54) تعیین شد. میزان توافق تست TST و QFT در افراد دارای علایم بالینی 72.73% (ضریب کاپا 0.425 ، P=1) و در افراد فاقد علایم بالینی 62.1% تعیین گردید (ضریب کاپا 0.217 ، P=0.832).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که تستهای QFT و PPD در قابلیت افتراق و تشخیص سل نهفته، ارجحیتی بر هم ندارند.
دکتر رامین تاجبخش، دکتر محمد دهقان، دکتر رامین آذرهوش، دکتر سمیه سدنی، مریم کبوتری، مصطفی قربانی، سهیلا صمدزاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران همودیالیزی از شیوع بالایی برخوردار هستند. این مطالعه به منظور تعیین تظاهرات پوستی و مخاطی بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیه تحت همودیالیز مزمن در مرکز دیالیز مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تحلیلی 100 بیمار (51 مرد و 49 زن) از مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به صورت تصادفی از بین 120بیمار تحت همودیالیز در سال 1388 انتخاب شدند. بیماران مورد مطالعه توسط متخصص پوست از نظر ضایعات پوستی، مخاطی، ناخن و مو معاینه شدند و یافتهها برای هر بیمار در پرسشنامه ثبت گردید. دادهها توسط نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف, تی, یومنویتنی, کایاسکوئر و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 12.3±49 سال بود. شایعترین علت نارسایی کلیه، دیابت بود. شایعترین یافته خشکی پوست (78.3%) بود و پس از آن به ترتیب خارش (39.1%)، لنتیگو (34.8%)، تغییررنگ پوستی (32.6%) ، لکونیشیا (32%) و نازک شدن بستر ناخن (24%) تعیین گردید. لنتیگو در زنان (42.85%) بیشتر از مردان (21.5%) بود (P<0.042). ارتباط سن با خشکی پوستی (P<0.01)، پوستهریزی (P<0.042)، لنتیگو (P<0.01)، فولیکولیت (P<0.01)، هیپوپیگمانتاسیون گوتیت ایدیوپاتیک (P<0.01)، لکونیشیا (P<0.01) و ناخن نیمنیم (P<0.01) معنیدار بود. بین زمان دیالیز و تغییر رنگ پوست (P<0.032) و لکونیشیا (P<0.041) ارتباط معنیداری مشاهده شد. رابطه بین کلابینگ و ضریب کلسیم فسفر از نظر آماری معنیدار بود (P<0.027). سطح فریتین سرم با خارش پوستی (P<0.048) و قارچ پوستی (تینهآ ورسیکالر) (P<0.047) رابطه آماری معنیداری داشت.
نتیجهگیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران تحت همودیالیز شایع است و لنتیگو در مقایسه با سایر مطالعات از شیوع بیشتری برخوردار است.
سمیه حسینپور نیازی، زهرا نادری، نسرین حسینپور نیازی، مریم دلشاد، دکتر پروین میرمیران، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سوءتغذیه شامل طیف گستردهای از شرایط تغذیهای مختلف نظیر اضافه وزن یا کاهش وزن، کمبود مواد مغذی خاص مانند پروتئین، ویتامین و مواد معدنی است. سوءتغذیه در بیمارستان سبب افزایش مرگ و میر میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 446 بیمار (217 مرد و 229 زن) بستری از نظر شاخصهای تنسنجی در بیمارستان آیتالهطالقانی تهران از مرداد تا پایان دی ماه سال 1384 ارزیابی شدند. شاخص توده بدنی (BMI) یا ضخامت چربی زیرپوستی (TSF) یا محیط عضله وسط بازو (MAMC) در شش ماه گذشته تعیین و افراد براساس این معیارها در سه گروه سوء تغذیه خفیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 و آزمونهای آماری کایاسکوئر و t-test تجزیه و تحلیل شدند. نسبت شانس با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک تعیین شد. یافتهها : شیوع سوءتغذیه در این مطالعه به طور کلی 52 درصد تعیین گردید. شیوع سوءتغذیه به صورت خفیف، متوسط و شدید به ترتیب 14 درصد، 10 درصد و 28درصد تعیین شد. بیشترین شیوع سوءتغذیه کل در بخش گوارش (64 درصد)، بیماران مرد (52.2 درصد)، گروه سنی 29-18سال (71.4 درصد) و افراد با تحصیلات راهنمایی و دبیرستان (67.4 درصد) بود. شیوع TSF، MAC و MAMC کمتر از صدک 5 درصد در گروه سوءتغذیه بهطور معنیداری بیش از گروه تغذیه مناسب بود (P<0.005). افزایش هر واحد نمایه توده بدن احتمال سوءتغذیه را 17 درصد کاهش داد. نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با یک یا بیش از یک مشکل گوارشی 64 درصد بیشتر از بیماران بدون مشکل گوارشی بود. همچنین نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با دو یا بیش از دو بار بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته، 2.1 برابر نسبت به عدم بستری در بیمارستان تعیین شد. نسبت شانس تعداد دفعات بستری بیش از یک بار در افراد با MAC کمتر از صدک 5 درصد، 1.64 برابر در مقایسه با صدک 50-7 درصد حاصل شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران (52 درصد) در مقایسه با بیمارستانهای دیگر و یا سایر کشورها در سال 1384 بالاتر بود. نمایه توده بدن، مشکلات گوارشی و تعداد دفعات بستری در بیمارستان با سوءتغذیه ارتباط داشت.
اسرا عسکری، بابی سان عسکری، دکتر زین العابدین فلاح، شیما کاظمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای قلبی و عروقی یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان میباشند. افزایش لیپیدهای خون به خصوص کلسترول و تری گلسیرید دو عامل خطر بیماریهای قلبی و عروقی میباشند. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی بر سطح لیپیدو لیپو پروتئینهای سرم زنان غیرورزشکار انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 30 زن غیرورزشکار با دامنه سنی 45-30سال در شهرستان گلوگاه از استان مازندران در سال 1387 انجام شد. روش نمونهگیری از نوع تصادفی بود. افراد با روش همتاسازی از روی Vo2max به دست آمده به دو گروه 15 تایی کنترل و آزمایش تقسیم شدند. لیپوپروتئین پرچگال (HDL-c)، کلسترول تام (TC)، تریگلیسرید (TG)، لیپوپروتئین کمچگال (LDL-c)، لیپوپروتئین بسیارکمچگال (VLDL-c)، عامل خطر بیماریهای قلبی (RF=TC/HDL) و درصد چربی زیرپوستی قبل از تمرین هوازی ارزیابی گردید. سپس گروه آزمایش به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه یک ساعت تحت تمرین هوازی (با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه) قرار گرفتند. پس از هشت هفته تمرین لیپید و لیپوپروتئینهای سرم گروههای آزمایش و کنترل تعیین گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-14 و آزمونهای t همبسته و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بین میزان کلسترول تام ، عامل خطر بیماریهای قلبی (RF) و درصد چربی زیرپوستی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش معنیداری مشاهده گردید (P<0.05). همچنین مقادیر HDL-c، تریگلیسرید، LDL-c و VLDL-c در گروه آزمایش نسبت به کنترل افزایش نشان داد؛ اما این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. بین میزان کلسترول تام ، LDL-c ، RF و درصد چربی زیرپوستی در گروه آزمایش نسبت به کنترل در پسآزمون کاهش معنیداری مشاهده گردید (P<0.05). افزایش مقدار HDL-c و کاهش در مقادیر تریگلیسرید و VLDL-c در گروه آزمایش نسبت به کنترل مشاهده گردید؛ ولی از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تمرینات هوازی سبب کاهش درصد چربی زیرپوستی، کلسترول تام ، RF و لیپوپروتئینهای کمچگال پلاسما در زنان غیرورزشکار میگردد.
دکتر محمدرضا امام هادی، دکتر حمیدرضا حاتمیان، دکتر شاهرخ یوسفزاده چابک،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مرالژی پارستتیکا (Meralgia Paresthetica)، ابتلا عصب پوستی–خارجی ران (Lateral Femoral Cutaneous Nerve) است که در صورت تشخیص داده نشدن یا تأخیر در درمان؛ موجب ناتوانی چشمگیر میشود. درمان جراحی گزینهای ضروری برای موارد شکست درمان دارویی است. این مطالعه به منظور مقایسه عود نشانههای بالینی دو روش جراحی آزادسازی با جابجایی و قطع عصب پوستی خارجی ران در درمان مرالژی پارستتیکا 14 بیمار مقاوم به درمان دارویی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقایسهای روی 14 بیمار (7 مرد و 7 زن) مبتلا به مرالژی پارستتیکا با درد مقاوم و عدم موفقیت درمان دارویی پس از دوماه، در مرکز جراحی اعصاب بیمارستان پورسینا رشت طی سالهای 1380-87 انجام شد. بیماران به صورت متوالی و غیراحتمالی انتخاب شدند و با انتخاب خودشان تحت دو نوع عمل جراحی آزادسازی با جابجایی عصب (نورولیز) یا قطع عصب (نورکتومی) قرار گرفتند. پس از جراحی، بیماران به مدت 18 ماه پیگیری و از نظر عود نشانههای بالینی یا بهبودی مقایسه شدند. یافتهها : عمل نورکتومی روی 9 بیمار (6 زن و 3 مرد) و عمل نورولیز روی 5 بیمار (1 زن و 4 مرد) انجام شد. میانگین سن بیماران 9.8±46.4 سال با دامنه سنی 33-35 سال بود. همچنین سن زنان 11.2±47.14 سال و مردان 9±45.6 سال بود و اختلاف آماری معنیداری نداشتند. مدت بروز نشانههای بیماری 11.9±18.14 ماه با دامنه 6-48 ماه بود. این زمان در زنان 10.3±16.4 ماه و در مردان 13.9±19.9 ماه بود و اختلاف آماری معنیداری نداشتند. تمام 5 بیمار عمل شده به روش نورولیز در زمان 3.4±3.8 ماه (دامنه سه هفته تا نه ماه) پس از عمل دچار عود بیماری شدند. تنها بیمار زن گروه نورولیز پس از 9 ماه علایم عود بیماری را نشان داد و میانگین و انحراف معیار زمان عود بیماری در مردان (4 نفر) 2.4±2.75 ماه بود. هیچ بیماری از گروه جراحی به روش نورکتومی در مدت پیگیری، نشانههای بالینی عود بیماری را نشان نداد. همچنین احتمال موفقیت عمل نورولیز 3% و احتمال عدم موفقیت عمل نورکتومی 0.2% تعیین گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در قطع عصب پوستی خارجی ران بزرگسالان برای درمان مرالژی پارستتیکا مقاوم به درمان دارویی، طی پیگیری 18 ماهه در مقایسه با نورولیز به عنوان روش درمانی مناسب پیشنهاد میشود.
ابوالفضل نیک فرجام، سیدمحمد فیروزآبادی، بیتا کلاغچی،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : الکتروپوریشن بازگشت ناپذیر یک مدالیته درمانی جدید برای برداشت تومورهای پوست است. برای یک درمان موفقیتآمیز تمام بافت تومورال بایستی تحت میدان الکتریکی شدید قرار گیرد. از طرفی گرمای ایجاد شده در حین جراحی میتواند روند بهبود را مختل نماید. این مطالعه به منظور بررسی توزیع حرارتی ناشی از میدان الکتریکی و تاثیر پارامترهای هندسی الکترود بر روی توزیع حرارتی و آسیب گرمایی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه از مدلسازی عددی به کمک روش المان محدود برای محاسبه توزیع میدان الکتریکی و گرمایی در بافت سالم و تومورال استفاده شد. مدلسازی سه بعدی به کمک تصویربرداری MRI از بیمار مبتلا به اسکواموس سل کارسینومای پوست و در نرمافزار v 3.5a FEMLAB صورت گرفت. به کمک معادله لاپلاس توزیع میدان الکتریکی و به کمک معادله بیوگرمایی و معادله آرنیوس توزیع دمایی و میزان آسیب گرمایی برای پارامترهای هندسی مختلف دو نوع الکترود صفحهای و سوزنی انجام شد. یافتهها : آسیب گرمایی ناشی از سوختگی درجه یک در هیچکدام از موارد مشاهده نگردید. با این حال در ولتاژهای بالا حجم بافت با دمای بالای 43 درجه سانتیگراد به 10 درصد حجم بافت تومورال و 3 درصد بافت سالم اطراف تومور رسید. ولتاژ اعمال شده به الکترودها و فاصله بین دو الکترود بیشترین اثر را روی توزیع گرمایی و الکتریکی نشان داد. علاوه بر این الکترود سوزنی در مقایسه با الکترود صفحهای حرارت بیشتری ایجاد نمود. هرچند الکترود سوزنی پوشش الکتریکی بهتری را در ناحیه تومورال از خود نشان داد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میتوان به کمک مدلسازی عددی، پارامترهای هندسی و الکتریکی بهینه، الکترود را برای انجام برداشت کامل تومور و کنترل آسیب گرمایی در بافت سالم و تومورال انتخاب نمود.
حمیرا جعفرزاده، مهران عربی، نرگس نجفی، علی محمد احدی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : گیاه آلوئهورا (Aloe barbadensis M.) از جمله گیاهان استوایی است که به طور سنتی در ترمیم زخم استفاده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر القاء کنندگی ژل آلوئهورا بر بیان ژن TGF-β در زخمهای پوستی موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش نر سوری BALB/c به 3 گروه 12 تایی شامل کنترل منفی (پوست سالم)، کنترل کاذب (شم، زخم با تیمار سرم فیزیولوژیک) و درمانی (زخم با تیمار ژل آلوئهورا) تقسیم شدند. روی پشت موشها دو زخم یکسان به قطر 2±10 mm با برداشت کامل پوست در ناحیه خاجی ایجاد گردید. در گروه درمانی، روزانه یک بار 2 گرم از ژل آلوئهورا به صورت یک لایه نازک بر روی سطح زخمها (بدون بانداژ) به مدت 16 روز قرار داده شد. پس از روزهای 8 و 16 برای تعیین میزان بیان ژن عامل رشد تغییر شکلدهنده بتا (TGF-β) به کمک RT-PCR و نیز محتوی پراکسیداسیون لیپیدی (LPO) با اندازهگیری میزان مالونیلدیآلدیید از پوست و سرم خون موشها نمونهبرداری بهعمل آمد. یافتهها : عصاره ژل آلوئهورا سبب افزایش بیان ژن TGF-β در پوست زخمدار موشهای گروه درمان شده با ژل آلوئهورا نسبت به سایر گروهها گردید (P<0.05). تیمار با ژل آلوئهورا موجب کاهش معنیدار مالونیلدیآلدیید در سرم خون موشها در مقایسه با دیگر گروهها شد (P<0.05). نتیجهگیری : ژل آلوئهورا با القاء بیان ژن عامل رشد TGF-β و نیز کاهش میزان پراکسیداسیون لیپیدها میتواند نقش محوری در پروسه ترمیم زخمهای برشی داشته باشد.
مریم رزمجو، پژواک خاکی، وجیهه فدائی نوغانی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : بهکارگیری روشهایی برای افزایش مدت زمان ماندگاری محصولات لبنی با استفاده از نگهدارندههای طبیعی ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدمیکروبی عصاره آبی پوست پرتقال و اثر آن بر مدت زمان ماندگاری شیرطعمدار انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی فعالیت ضدمیکروبی عصاره آبی پوست پرتقال به روش انتشار دیسک و تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) به روش رقیق کردن متوالی محیط کشت مایع بر روی میکروارگانیسمهای استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیاکلی و کاندیداآلبیکانس انجام شد. سپس اثر آن بر مدت زمان ماندگاری شیرطعمدار ارزیابی گردید.
یافتهها : عصاره آبی پوست پرتقال با استفاده از هر دو روش انتشار دیسک و MIC ، بیشترین اثر را بر روی استافیلوکوکوس اورئوس و کاندیداآلبیکانس به ترتیب با قطر هاله 29.06 میلیمتر و 50 میلیمتر و حداقل غلظت مهارکنندگی 2mg/ml برای هر دو میکروارگانیسم نشان داد. کمترین اثر بر روی اشریشیاکلی با قطر هاله 7.11 میلیمتر و حداقل غلظت مهارکنندگی 15mg/ml مشاهده شد. همچنین در شیر نیز 0.17 g/ml عصاره آبی پوست پرتقال باعث کاهش رشد میکروارگانیسمهای مورد مطالعه در زمانهای 6، 12، 24، 48 و 72 ساعت گردید. دما بر روی رشد کاندیدا آلبیکانس در شیر اثرگذار بود. به طوری که با کاهش دما رشد میکروارگانیسم کاهش نشان داد (P<0.05). اثر معنیدار مهاری عصاره بر روی استافیلوکوکوس اورئوس بیشتر از اشریشیاکلی بود (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره آبی پوست پرتقال بر روی رشد استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیاکلی و کاندیدا آلبیکانس در شرایط آزمایشگاهی و نیز در شیر اثر مهاری داشت.
مارال خامه چی، محمدرضا مهرابی، رضا یاری،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : موپیروسین آنتیبیوتیک ترشحی مهارکننده آنزیم ایزولوسین- tRNA سنتتاز باکتریایی است که علیه زرد زخم حاصل از استرپتوکوکوس پیوژن و استافیلوکوکوس اورئوس بهکار میرود. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت پلاسمیدی به موپیروسین در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جداسازی شده از نمونههای بالینی پوست کارکنان و بیماران بستری در بیمارستان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی روی 150 سویه استافیلوکوکوس اورئوس جداسازی شده از نمونههای بالینی پوست بیماران و کارکنان سه بیمارستان در شهرستان قم انجام شد. برای تایید هویت ایزولههای استافیلوکوکوس اورئوس از روشهای بیوشیمیایی متداول استفاده شد. همچنین از PCR ناحیه srRNA16 برای تایید ملکولی ایزولهها استفاده شد. حضور ژنهای mupA (iles-2) و mupB پلاسمیدی با استفاده از روش PCR بررسی شده و نقشه برش آنزیمی AluI برای آنها انجام پذیرفت. از روش دیسک دیفیوژن برای نشان دادن مقاومت به موپیروسین استفاده شد.
یافتهها : 7 ایزوله (4.66%) مقاوم به موپیروسین شناخته شدند. همگی ایزولههای مقاوم به موپیروسین دارای PCR مثبت ژنهای مقاومت به موپیروسین پلاسمیدی mupA (iles-2) و mupB بودند و در تمام نمونههای مقاوم هر دو ژن پلاسمیدی مورد بررسی، مشاهده گردید. گروهبندی نمونههای باکتریایی براساس الگوی برش ژن پلاسمیدی mup B با آنزیم Alu I و روش UPGMA توانست ایزولههای بالینی بهدست آمده از افراد مذکر و مونث را در خوشههای (Clusters) مجزا قرار دهد.
نتیجهگیری : شیوع استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به موپیروسین پایین ارزیابی شد.
فاطمه پروین، مصطفی راد، احمدشاه فرهت،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
روش کانگورویی در مراقبت از نوزاد، روشی است که در آن حمایت از نوزاد از طریق تماس پوست با پوست نوزاد با والدینش فراهم میشود. با استفاده از کلمات کلیدی kangaroo mother care ، neonatal ، skin to skin care و preterm در پایگاههای اطلاعاتی pubmed ، sience direct ، google scholar ، SID و magiran تمام مقالات راجع به مراقبت کانگورویی از سال 2000 تا 2016 وارد مطالعه گردید. سپس از بین مقالات مرتبط، مقالات دارای اهداف، روش کار، حجم نمونه مناسب، آنالیز و نتیجهگیری مشخص، انتخاب شدند و در نهایت 36 مقاله مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مرور مطالعات نشان داد که تماس پوست با پوست نوزاد با والدین باعث تنظیم دمای بدن نوزاد، افزایش سیستم ایمنی نوزاد و کاهش میزان ابتلا به عفونت، کاهش میزان مرگ و میر نوزاد، تنظیم ضربات قلب و تنفس نوزاد، افزایش رشد و وزن گیری نوزادان کموزن، کاهش استرس و گریه نوزاد و افزایش دورههای خواب طولانی و باثبات و همچنین باعث ایجاد پیوند عاطفی بین والدین و نوزاد میگردد. روش مراقبت کانگورویی نه تنها به مراقبت مراحل اولیه رشد نوزاد نارس کمک میکند؛ بلکه منجر به افزایش سلامت عمومی نوزاد و مادر میگردد. این روش میتواند یک روش کمهزینه و بسیار مفید در رشد و سلامت نوزاد استفاده گردد.
زینب شکی، محمدرضا حیدری، محسن ناصری، انوشیروان کاظم نژاد، محمد کمالی نژاد، حمیدرضا رستمانی، فاطمه علیجانیها،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: خارش مزمن موجب کاهش کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر خارش مزمن بر کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی 111 بیمار با میانگین سنی 12.7±58.36 سال بهطور تصادفی در مراکز همودیالیز استان گلستان از اردیبهشت لغایت دی ماه سال 1396 ارزیابی شدند. اطلاعات دموگرافیک، کیفیت زندگی (پرسشنامه Itchy QOL)، خشکی پوست، شدت خارش (پرسشنامه Balaskas سال 1998) و تستهای آزمایشگاهی (کلسـیم، فسفر، آلکالین فسفاتاز، هورمون پـاراتورمون، نیتـروژن اوره خـون، کراتینین، هموگلوبین و هماتوکریت) تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره شدت خارش 7.46±29.27 و کیفیت زندگی کلی 10.04±50.41 تعیین شد. بین شدت خارش و نمره کل کیفیت زندگی بیماران همبستگی معنیدار یافت شد (P<0.05). همبستگی شدت خارش با علایم، عملکرد و احساسات معنیدار بود (P<0.05). همچنین، بین شدت خارش با میزان خشکی پوست و میزان کلسیم سرم خون همبستگی معنیدار و مثبت وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای خشکی پوست و کلسیم خون با افزایش خارش رابطه آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: خارش باعث کاهش کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز میگردد.