[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
اخبار::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations74193048
h-index3317
i10-index22068
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
12 نتیجه برای پرفشاری خون

علی اکبر عبداللهی، حمیدرضا بذرافشان، عارف صالحی، ناصر بهنام پور، سیدعابدین حسینی، حسین رحمانی انارکی، خدیجه یزدی، اکرم ثناگو،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه فشارخون یکی از مهم ترین مشکلات سلامتی در کشورهای جهان و یکی از عوامل خطرساز بیماری های قلبی– عروقی به شمار می رود. با توجه به فقدان مطالعات انجام شده، مطالعه حاضر به عنوان تعیین اپیدمیولوژی و پرفشاری خون در جامعه شهری استان گلستان انجام گردید.روش بررسی: این مطالعه توصیفی، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای روی 5000 نفر از جمعیت جامعه شهری استان گلستان که در محدوده سنی 17 تا 70 سال بودند، بر اساس میزان شیوع، مطالعات قبلی و فرمول های آماری، در نیمه دوم سال 1383 و نیمه اول سال 1384 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه و استفاده از دستگاه فشارسنج الکترونی بود. فشارخون به وسیله افراد آموزش دیده به طور تصادفی در زمان صبح و عصر اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آمار توصیفی گزارش گردید.یافته ها: نمونه ها 2500 نفر (50 درصد) مرد و 2500 نفر (50 درصد) زن با قومیت های ترکمن (4.6 درصد)، سیستانی (18.9 درصد) و فارس (76.4 درصد) در محدوده سنی 17 تا 70 سال بودند. این مطالعه با توجه به معیار JNC-5 نشان داد که از کل افراد جامعه 46.4 درصد از نمونه ها فشارخون طبیعی، 22.6 درصد فشارخون بالای طبیعی، 21.4 درصد فشارخون خفیف، 7.4 درصد فشارخون متوسط و 2.2 درصد فشارخون شدید داشتند.نتیجه گیری: میزان شیوع پرفشاری خون در مجموع در جامعه شهری استان گلستان 31 درصد می باشد که این میزان از گزارش های سایر شهرهای ایران و جهان کمی بیشتر است که توصیه می شود در برنامه ریزی های بهداشتی و درمانی مد نظر قرار گیرد.
عبدالرحمان چرکزی، قربان محمد کوچکی، محمدتقی بادله، شهربانو گزی، زلیخا اکرامی، فوزیه بخشا،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : فشارخون بالا یکی از مهم‌ترین عوامل خطر بروز بیماری‌های قلبی- عروقی و شایع‌ترین عامل بروز نارسایی قلبی و سکته مغزی در بسیاری از کشورها و شایع‌ترین عامل نارسایی کلیوی است. این مطالعه با هدف ارزشیابی تاثیر آموزش از طریق الگوی اعتقاد بهداشتی بر دانش، نگرش و عملکرد کادر پرستاری شهر گنبدکاووس درباره بیماری پرفشاری خون صورت گرفت. روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی روی 136 نفر از کادر پرستاری شهر گنبد در سال 1384 که به صورت تصادفی طبقه‌ای از میان 370 کارکنان شاغل انتخاب شدند، انجام گردید. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه و چک لیست مشاهده بود. در ابتدا میزان دانش، نگرش و عملکرد افراد مورد مطالعه به وسیله این ابزار مورد بررسی قرار گرفت. سپس نیازهای آموزشی آنان مشخص و برنامه‌ای آموزشی بر مبنای الگوی اعتقاد بهداشتی طراحی، تدوین و اجرا گردید. سه ماه پس از اجرای برنامه آموزش میزان دانش، نگرش و عملکرد نمونه‌های مورد مطالعه از طریق همان پرسشنامه و چک لیست، تعیین و با یافته‌های به دست آمده از مرحله اولیه (pre-test) مقایسه گردید. برای دستیابی به میزان تاثیرآموزش از آزمون‌های آماری ویلکاکسون، تی مستقل، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته‌ها: میانگین نمرات دانش، منافع درک شده، موانع درک شده، تهدید درک شده، نگرش (مجموع اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی) و عملکرد قبل از آموزش به ترتیب برابر با 68/9، 76/23، 63/25، 82/22، 99/71 و 55/4 بود که بعد از آموزش همه آنها افزایش نشان داده و به ترتیب به 66/16، 06/26، 94/28، 98/24، 08/80 و83/4 رسید. نتایج نشان داد که آموزش کادر پرستاری ازطریق الگوی اعتقاد بهداشتی سبب ارتقاء دانش و تغییر نگرش و همچنین سبب بهبود عملکرد آنان می‌شود (05/0P<). بین متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل، سابقه کاری و زمینه خانوادگی مثبت با میزان دانش، نگرش و عملکرد ارتباط معنی‌دار مشاهده نشد. ولی بین متغیرهای رده شغلی، میزان تحصیلات و بخش کاری با دانش قبل از آموزش و عملکرد قبل از آموزش و همچنین بین متغیر واحد سازمانی با نگرش قبل از آموزش ارتباط معنی‌دار مشاهده شد (05/0P<). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان‌دهنده ضرورت آموزش دوره‌ای کادر پرستاری در خصوص پرفشاری خون با استفاده از یک مدل آموزشی مناسب و برنامه‌ریزی شده می‌باشد.
غلامرضا وقاری، دکتر حمیدرضا جوشقانی، دکتر سیداحمد حسینی، دکتر سیدمهدی صداقت، دکتر فرهاد نیک نژاد، عبدالحمید انگیزه، ابراهیم تازیک، دکتر پونه مهارلوئی، دکتر عارف صالحی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : پرفشاری خون به علت همراهی با بیماری‌های ایسکمیک قلبی و نیز همراهی با بیماری‌های مغزی-‌ عروقی، یک مشکل بهداشتی-‌ درمانی در تمام جوامع محسوب می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی از ابتلا به بیماری پرفشاری خون در استان گلستان انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 2497 نفر (1250 مرد و 1247 زن) از افراد 65-15 ساله استان گلستان در سال 1384 انجام شد. افراد به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای با تخصیص مناسب از نظر جنس، جمعیت و گروه سنی انتخاب شدند. پرسشنامه‌ای حاوی سؤوالات عوامل دموگرافیگ برای هریک تکمیل گردید. اندازه‌گیری‌های تن‌سنجی و سنجش فشارخون در سه مرحله به‌عمل آمد. گلوگز و کلسترول سرم در حالت ناشتا اندازه‌گیری شد. از شاخص JNC-7 برای طبقه‌بندی بیماری پرفشاری خون استفاده شد و از نرم‌افزار آماری SPSS-16 برای آنالیز داده‌ها و از آزمون آماری کای‌اسکوئر برای مقایسه فراوانی‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : میانگین سنی 39.2 سال و میزان شیوع پرفشاری خون 23.9% بود. فقط 48.7% از بیماران از ابتلا خود به پرفشاری خون آگاه بودند که در زنان به‌طور معنی‌داری بیشتر از مردان بود (P<0.001). آگاهی زنان از بیماری خود (3.3%) بیش از مردان و در مناطق شهری 5 درصد بیشتر از مناطق روستائی بود. پرفشاری خون به‌طور معنی‌داری با کاهش فعالیت فیزیکی، افزایش سن، ابتلا به دیابت، هیپرکلسترولمی، چاقی، چاقی شکمی و بی‌سوادی ارتباط داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که علی‌رغم ابتلاء 20 درصد از افراد بالغ به پرفشاری خون در استان گلستان، 51.3% از آنان از ابتلاء خود آگاه نبودند.


مرضیه اکبرزاده، فرشته مرادی، دکتر محمدحسین دباغ منش، دکتر پیمان جعفری،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : تجمع خانوادگی عدم تخمک‌گذاری و تخمدان‌های پلی‌کستیک، مؤید وجود نوعی زمینه ژنتیکی برای سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) است. با توجه به افزایش اختلال در متابولیسم لیپوپروتئین‌ها (کلسترول و تری‌گلیسرید)، اختلال تحمل گلوکز و افزایش شیوع پرفشاری خون در این بیماران؛ این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر قلب و عروق در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 107 نفر از وابستگان درجه یک افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (گروه مورد) و 107فرد سالم (گروه شاهد) از خانواده درجه یک زنان فاقد سابقه ابتلاء به PCOS از مراجعین به درمانگاه‌های زنان شیراز طی سال‌های 87-1386 انجام شد. شاخص توده بدنی، چاقی مرکزی و فشارخون افراد مورد مطالعه تعیین شد. سطح سرمی لیپوپروتئین‌ها شامل کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL و HDL و نیز قندخون ناشتا اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16.5 و آزمون‌های t مستقل، کای‌اسکوئر و کاپا تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : 3/35 درصد پدران گروه مورد دارای اضافه وزن، 26.5% چاقی کلاس I ، 76/11 درصد چاقی کلاسII و 8/5درصد چاقی کلاس III داشتند که در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). در 25.6% از مادران گروه مورد و 17.9% از مادران گروه شاهد نسبت دور کمر به دور باسن (waist –hip ratio:WHR) بالاتر از 0.85 بود و این تفاوت در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنی‌دار نبود. WHR در خواهران گروه مورد و شاهد به ترتیب 23.5% و 17.6% بود (P<0.05). میزان ابتلاء به فشارخون در گروه مورد 12.2% و در گروه شاهد 3.7% بود. 14.94% از گروه مورد و 6.5% از گروه شاهد تری‌گلیسرید بالاتر از حد طبیعی داشتند که این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار نبود. ارتباط معنی‌داری بین چاقی و دیابت تیپ II در دو گروه مورد و شاهد یافت شد (P<0.05). اختلال عدم تحمل به گلوکز در گروه مورد و شاهد به ترتیب 19.62% و 7.47% بود (P<0.05). چاقی در 18.7% و 6.54% از گروه‌های مورد و شاهد مبتلا به عدم تحمل گلوکز وجود داشت (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که چاقی، چاقی مرکزی، افزایش سرمی لیپوپروتئین‌ها و پرفشاری خون در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک به‌طور معنی‌داری بیشتر از گروه شاهد می‌باشد.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی می‌شوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید می‌کنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سی‌تی‌اسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماری‌های ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی می‌تواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
ویدا نثارحسینی، مهرداد تقی پور، رایکا شریفیان، امیر همتا، سعید فیضی،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری‌های عروق کرونری یکی از مهم‌ترین علل مرگ و میر در جهان و خصوصاً کشور ایران است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی عوامل خطر بیماری عروق کرونر در مراجعین به مرکز آنژیوگرافی بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری به عنوان مرکز قلب استان مازندران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2540 بیمار آنژیوگرافی شده با تنگی عروق کرونر بیش از 50 درصد (یک تا سه‌رگ) مراجعه کننده به بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری در سال‌های 88-1383 انجام شد. اطلاعات شامل ابتلا به دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، سابقه فامیلی بیماری‌های عروق کرونر، CRP و نتایج نوار قلب، تعداد و نام عروق مبتلا و شدت تنگی عروق برای هر بیمار ثبت شد. یافته‌ها : عوامل خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر به ترتیب شامل پرفشاری خون (40.8%)، هیپرلیپیدمی (40.5%)، دیابت (29.1%)، تغییرات غیرطبیعی نوار قلبی (23.8%)، مصرف سیگار (12.5%)، سابقه فامیلی ابتلا به بیماری عروق کرونری (10%) و CRP مثبت (4.3%) تعیین شد. تنگی بیش از 50 درصد در Left Anterior Descending Artery مردان و زنان به ترتیب 75.8% و 80.4% تعیین شد. تنگی در هر سه رگ در 48.3%، دو رگ در 48.3% و یک رگ در 26.5% از بیماران وجود داشت. بین ابتلا به دیابت و ابتلا شریان Left Anterior Descending Artery و Left Coronary Circumflex ارتباط آماری معنی‌داری یافت شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، دیابت، تغییرات غیرطبیعی نوارقلب، مصرف سیگار و سابقه فامیلی از عوامل خطرساز بیماری‌های عروق کرونر در این منطقه بودند.
سیدمهران حسینی، علیرضا ملکی، حمیدرضا بذرافشان،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : نوروپاتی اتونوم قلب و عروقCardiac Autonomic Neuropathy: CAN) ) شایع‌ترین و مهم‌ترین نوع بالینی نوروپاتی اتونوم در دیابت است. از پیامدهای CAN می‌توان انفارکتوس بی‌علامت، نارسایی تنفس و افزایش خطر مرگ و میر را نام برد. این مطالعه به منظور غربالگری CAN در بیماران دیابتی غیروابسته به انسولین انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 70 بیمار (22 مرد و 48 زن) دیابتی غیروابسته به انسولین انجام شد. برای تشخیص نوروپاتی از آزمون‌های تعداد ضربان‌های قلب در شرایط پایه، تغییرات سرعت قلب، تفاوت در سرعت قلب و فشارخون به دنبال تغییر وضعیت و مقدار اصلاح شده فاصله QT استفاده شد. نتایج مجموع آزمایشات به صورت صفر یا طبیعی، 1 یا بینابینی و 2 یا بالاتر از آن به معنی غیرطبیعی یا مبتلا به CAN رتبه‌بندی شد. یافته‌ها : 10 نفر (14.3%) طبیعی، 35 نفر (50%) بینابینی و 25 نفر (35.7%) مبتلا به CAN بودند. بین شدت‌های مختلف نوروپاتی اتونوم قلبی از نظر مدت ابتلا به دیابت تفاوت معنی‌دار دیده شد (P<0.05). میزان تغییر فشارخون سیستولی بیشترین ارتباط را با شدت نوروپاتی اتونوم قلبی داشت (r=0.509) نتیجه‌گیری : در این مطالعه نوروپاتی اتونوم قلب و عروق نسبت به مطالعات مشابه بیشتر و سابقه بیش از 10 سال ابتلا به دیابت مهم‌ترین عامل خطر CAN تعیین شد.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، سحر میرزایی، مهدیه گل زرند، فریدون عزیزی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : پرفشاری خون در درازمدت منجر به آسیب‌های جبران‌ناپذیر سیستم قلبی - عروقی، مویرگ‌های حساس و افزایش احتمال بروز سکته‌های مغزی می‌شود و می‌تواند اثرات دیگر عوامل خطرساز بیماری‌های قلبی - عروقی مانند دیس‌لیپیدمی، سیگار، دیابت و چاقی را تشدید کند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط برخی عوامل رژیم غذایی با خطر پرفشاری خون در افراد شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 6089 فرد (2807 مرد و 3282 زن) 70-19 ساله شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران در سال‌های 90-1387 انجام شد. در مطالعه حاضر تمامی افراد با اطلاعات کامل تغذیه، دموگرافیک، تن‌سنجی و ارزیابی‌های فشارخون برای آنالیز انتخاب شدند. اطلاعات رژیم غذایی با استفاده از یک پرسشنامه بسامد خوراک با 147 ماده غذایی روا و پایا ارزیابی شد. نسبت شانس پرفشاری خون در چارک‌های عوامل غذایی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک و با تعدیل اثر عوامل احتمالی مخدوش‌گر ارزیابی شد. یافته‌ها : شیوع پرفشاری خون 29.8% تعیین شد. میانگین وزن، نمایه توده بدن و دورکمر در مبتلایان به پرفشاری خون به‌طور معنی‌داری بالاتر از افراد سالم بود (P<0.05). شیوع چاقی شکمی و بی‌سوادی نیز در مبتلایان به پرفشاری خون در مقایسه با افراد سالم بیشتر بود (P<0.05). رابطه مستقیم غیرمعنی‌داری میان دانسیته انرژی، چربی کل و چربی اشباع مشاهده شد. دریافت مقادیر بالاتر فیبر با کاهش خطر پرفشاری خون در ارتباط بود (OR: 0.62, 95% CI: 0.37-0.98, P<0.05). چهارک چهارم دریافت پروتئین رژیم غذایی نیز با افزایش خطر پرفشاری خون همراه بود (OR: 1.2, 95% CI: 1.02-1.43, P<0.05). افرادی که مقادیر کمتری میوه و مغز دانه دریافت کرده بودند (OR: 1.33, 95% CI: 1.15-1.85, P<0.05)؛ در مقایسه با افراد دارای مقادیر بالاتری از میوه و مغز دانه در رژیم غذایی (OR: 1.21, 95% CI: 1.02-1.42, P<0.05)، شانس بالاتری برای ابتلا به پرفشاری خون داشتند. نتیجه‌گیری : مصرف مقادیر بالاتری از فیبر می‌تواند اثرات محافظتی در برابر پرفشاری خون داشته باشد. در حالی که برخی مؤلفه‌های دیگر رژیم غذایی از جمله مقادیر بالای پروتئین می‌تواند به عنوان عامل خطر محسوب گردد.
مهدی صادقیان، ذات الله عاصمی، منصوره صمیمی، زهره طبسی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : برای بهبود پیامدهای بارداری در بیماران مبتلا به دیابت بارداری، راهکارهایی از قبیل اصلاح شیوه زندگی، مداخلات غذایی و در صورت ضرورت استفاده از عوامل خوراکی کاهش قندخون و تزریق انسولین به کار گرفته می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون بر پیامد دیابت بارداری انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 52 زن مبتلا به دیابت بارداری به طور تصادفی در دو گروه 26 نفری کنترل و رژیم غذایی به‌منظور توقف پرفشاری خون (گروه مداخله) طی مدت 4 هفته قرار گرفتند. رژیم غذایی گروه کنترل شامل 45-55% کربوهیدارت، 15-20% پروتئین و 25-30% چربی بود. رژیم غذایی گروه مداخله غنی از میوه‌ها، سبزیجات، غلات کامل و محصولات لبنی کم‌چرب و دارای مقادیر کمتری از چربی‌های اشباع، کلسترول و غلات تصفیه شده با مقادیر سدیم 2400 میلی‌گرم بر لیتر بود. پس از مداخله تغذیه‌ای نوع زایمان، انسولین درمانی و میزان افزایش مایع آمنیوتیک در زنان باردار ارزیابی شد. قد، وزن، دورسر و معیار پاندرال (ponderal) نوزادان طی 24 ساعت اول بدو تولد ثبت گردید. یافته‌ها : نیاز به عمل سزارین در گروه مداخله (46.2%) به صورت معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل (80.8%) کاهش یافت (P<0.05). درصد نیاز به انسولین درمانی در گروه مداخله (23%) به صورت معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل (73%) کاهش یافت (P<0.05). نوزادان متولد شده از مادران گروه مداخله در مقایسه با نوزادان متولد شده از مادران گروه کنترل به‌طور معنی‌داری وزن کمتر، دور سر کمتر و معیار پاندرال کمتری داشتند (P<0.05). نتیجه‌گیری : مصرف رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون به مدت 4 هفته در زنان مبتلا به دیابت بارداری منجر به بهبود پیامدهای حاصل از بارداری گردید.
صدیقه اسدی آهنگر، معصومه حبیبیان،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف : همزمانی دو بیماری دیابت نوع دو و پرفشاری خون ممکن است؛ التهاب مزمن را تشدید نماید و فعالیت ورزشی منظم به عنوان یک راهکار درمانی مهم برای این بیماران محسوب می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی منظم بر سطح آپلین و عامل نکروزدهنده تومور آلفا در زنان یائسه با ابتلا به پرفشاری خون و دیابت نوع دو انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 20 زن یائسه با ابتلا به پرفشاری خون و دیابت نوع دو در دو گروه 10 نفری مداخله و کنترل انجام شد. برنامه تمرینی شامل 25 تا 40 دقیقه تمرین هوازی با شدت 50 تا 70 حداکثر ضربان قلب، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. سپس سطح آپلین، عامل نکروزدهنده تومور آلفا و گلوگز پلاسما گروه‌ها اندازه‌گیری و مقایسه شد.

یافته‌ها : هشت هفته تمرین هوازی منجر به کاهش معنی‌دار سطح آپلین، عامل نکروزدهنده تومور و گلوگز زنان یائسه با پرفشاری خون و ابتلا به دیابت نوع دو در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل گردید (p<0.05).

نتیجه‌گیری : فعالیت ورزشی هوازی منظم می‌تواند برخی از اثرات مطلوب خود را در شرایط پاتولوژیکی پرفشاری خون همراه با دیابت نوع دو، به‌واسطه کاهش سطح پلاسمایی آپلین و عامل نکروزدهنده تومور آلفا میانجی‌گری کند.


سیده لیلا خاتمی ساروی، احمد عبدی، علیرضا براری،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: فشارخون بالا با تغییر در ساختار و عملکرد عروق همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین هوازی همراه با مصرف سیر بر ماتریکس متالوپروتئینازهای 3، 9 (MMP-3 ، MMP-9) و مهارکننده بافتی متالوپروتئیناز-1 (TIMP-1) در زنان یائسه چاق مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 36 زن یائسه چاق مبتلا به پرفشاری خون در شهر ساری انجام شد. آزمودنی‌ها به‌طور تصادفی ساده در 4 گروه 9 نفری شامل گروه‌های کنترل، مصرف سیر، تمرین هوازی و تمرین هوازی توام با مصرف سیر قرار گرفتند. گروه‌های تمرین به‌مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه (با شدت 55 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره و مدت 30 تا 55 دقیقه) در برنامه تمرینی هوازی فزاینده شرکت کردند. گروه‌های مصرف کننده سیر و تمرین هوازی توام با مصرف سیر 1000 میلی‌گرم مکمل سیر را به مدت هشت هفته (پس از صبحانه و شام) مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا خونگیری انجام شد.

یافته‌ها: میزان MMP-3 و MMP-9 در گروه مصرف کننده سیر، گروه تمرین هوازی و گروه تمرین هوازی توام با مصرف سیر نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). همچنین میزان MMP-3 در گروه تمرین + سیر نسبت به گروه تمرین و گروه سیر؛ و میزان MMP-9 در گروه تمرین + سیر نسبت به گروه سیر کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). با این وجود میزان TIMP-1 در گروه سیر، تمرین و تمرین + سیر نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: تمرینات ورزشی هوازی به طور جداگانه و در ترکیب با سیر با کاهش MMP-3، MMP-9 و افزایش TIMP-1 بر ماتریکس خارج سلولی اثر گذاشته و باعث بهبود فشارخون سیستولی در زنان یائسه چاق دارای پرفشاری خون می‌شود.


پرندوش هاشمی زاده، رضا حبیبی تیرتاشی، فرزاد حدائق، سعید گل فیروزی، محمدهادی قریب، سعید امیرخانلو، مریم کبوتری،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با در نظر داشتن پرفشاری خون به عنوان شایع‌ترین هم‌ابتلایی در بیماران COVID-19؛ این مطالعه به منظور تعیین ویژگی‌های بالینی و عوامل خطر مرتبط با مرگ‌ومیر درون بیمارستانی بیماران مبتلا به COVID-19 با سابقه پرفشاری خون انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 527 بیمار (277 مرد و 250 زن) با میانگین سنی 64.73±13.13 سال مبتلا به پرفشاری خون آلوده به COVID-19 بستری در مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی از اسفند 1398 لغایت شهریور 1399 انجام شد. داده‌ها با استفاده از سیستم اطلاعاتی بیمارستان استخراج و با اطلاعات ثبت شده در پرونده بیماران و طی تماس تلفنی با آنان تکمیل شد. ارتباط بین عوامل خطر و مرگ‌ومیر درون بیمارستانی COVID-19 با تحلیل رگرسیون لجستیک در سه مدل شامل مدل 1 (اطلاعات دموگرافیک و شرح حال بیماران)، مدل 2 (مدل1 به همراه علایم حیاتی و درصد اشباع اکسیژن هنگام بستری) و مدل 3 (مدل 2 به همراه یافته‌های آزمایشگاهی هنگام بستری) سنجیده شد. در هر مدل، نسبت شانس و فاصله اطمینان 95 درصد برای هر یک از عوامل مرتبط با مرگ‌ومیر درون بیمارستانی گزارش شده و قدرت تمایز نتایج در مدل‌ها با محاسبه سطح زیرمنحنی تصحیح شده نمودار مشخصه عملکرد، آزموده شد.


یافته‌ها: از تعداد کل 527 بیمار بستری، 88 بیمار (16.6%) طی 6.48 روز بستری فوت کردند که 47 بیمار مرد بودند. در مدل1، مصرف تریاک (CI95%=1.16-3.85, OR=2.11) و اختلال شناختی (CI95%=0.98-5.40, OR=2.30) با خطر بالاتر مرگ‌ومیر ارتباط داشتند (سطح زیر منحنی=0.65). در مدل2، با اضافه شدن علایم حیاتی و درصد اشباع اکسیژن، اختلال شناختی ارتباط معنی‌دار خود را از دست داده و تنها مصرف تریاک (CI95%=1.09-3.19, OR=1.87)  و درصد اشباع اکسیژن (CI95%=0.90-0.95, OR=0.93) با مرگ‌ومیر درون بیمارستانی مرتبط بودند (سطح زیر منحنی=0.73). در مدل3 پس از اضافه شدن یافته‌های آزمایشگاهی، با سطح زیر منحنی 0.79 (CI95%=0.70-0.90) هر درصد اشباع اکسیژن بالاتر هنگام بستری با کاهش 7 درصد مرگ ‌و میر درون بیمارستانی همراه بود (CI95%=0.88-1.00, OR=0.93). همچنین مصرف تریاک و کراتینین بالا نیز منجر به افزایش مرگ‌ومیر گردید که از نظر آماری معنی‌دار نبودند.


نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط درصد اشباع اکسیژن در هنگام بستری با مرگ‌ومیر درون بیمارستانی بیماران مبتلا به پرفشاری خون و COVID-19، داده‌های پالس اکسیمتری هنگام بستری اهمیت ویژه‌ای در ارزیابی این بیماران دارد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)