10 نتیجه برای واکسن
دکتر عزتا.. قائمی، محمدعلی وکیلی، دکتر بهناز خدابخشی، دکتر سپیده بخشندهنصرت، دکتر سعید آقاپور، دکتر محمد نعیمی طبیعی، علیجان تبرائی، مهندس سیدابراهیم حسینی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بیش از یک سوم جمعیت جهان آلوده به باسیل سل هستند. واکسیناسیون منظم با BCG به عنوان تنها واکسن مجاز و ایمن، سالهاست که برای کنترل این بیماری در ایران و بسیاری از نقاط جهان انجام می شود، ولی کارایی آن در نقاط مختلف، متفاوت و مورد اختلاف است. این مطالعه به منظور مشخص کردن سطح واکنش توبر کولینی 4.5 ماه و 7 سال پس از واکسیناسیون بدو تولد در سطح استان گلستان انجام شد.مواد و روش ها: 2700 شیرخوار 4.5 ماهه و 2400 کودک 7 ساله در سطح استان گلستان با نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پس از هماهنگی و کسب مجوز از خانواده ها، مسوولین مراکز بهداشتی و نیز مسوولین اداره های آموزش و پرورش استان و مدارس انتخاب شده، در هر فرد مورد بررسی، وجود اسکار BCG بررسی شد. سپس 0.1 میلی لیتر محلول توبرکولین 5T.U به صورت داخل جلدی تزریق گردید. اندوراسیون حاصله 48-72 ساعت بعد ارزیابی و ثبت گردید. نتایج به صورت تعیین فراوانی ثبت و نیز با آزمون تی با یکدیگر مقایسه گردید.یافته ها: در این مطالعه جمعا 2559 شیرخوار 4.5 ماهه و 2193 کودک 7 ساله در بررسی نهایی شرکت کردند. فراوانی اسکار BCG در شیرخواران 97.9 درصد و در کودکان 7 ساله 87.8 درصد برآورد گردید که تفاوت معنی داری را نشان می دهد (P<0.05). میانگین قطر اندوراسیون در شیرخواران 2.92 میلی متر و در 7 ساله ها تنها 0.66 میلی متر بود که تفاوت آنها از نظر آماری معنی دار است. بیش از 82 درصد از کودکان 7 ساله و 44.7 درصد شیرخواران فاقد هرگونه واکنش توبرکولینی بودند که این تفاوت نیز از نظر آماری معنی دار است (P<0.05).نتیجه گیری: میزان واکنش توبرکولینی مثبت در شیرخواران استان علی رغم واکسیناسیون بدو تولد، 4.5 ماه پس از واکسیناسیون بدو تولد بسیار پایین است و این میزان در کودکان 7 ساله به شدت کاهش یافته است. این یافته نشانگر آنست که واکسیناسیون بدو تولد در مثبت شدن تست توبرکولین نقش زیادی ندارد. نتایج همچنین نشان می دهد که وجود اسکار در محل تزریق واکسن می تواند نشانه مناسبی برای ارزیابی سابقه واکسیناسیون در شیرخواران باشد. با توجه به منفی بودن تست توبرکولین در اکثریت شیرخواران پیشنهاد می گردد کارایی واکسن در پیشگیری از بیماری سل با روش های دیگری مثل ارزیابی بروز بیماری در کودکان در یک مطالعه دراز مدت و طی چند سال و یا از طریق تعیین سطح سیتوکین ها بعد از واکسیناسیون تعیین گردد.
دکتر علیرضا رفیعی، دکتر یوکیدو کویاد،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: سلول های T کمکی نوع یک (Thl) و لنفوسیت های CD8+T نقش به سزایی در برقراری حفاظت مقابل عفونت با مایکوباکتریوم توبرکلوزیس دارند. MPB51 یکی از پروتیین های ترشحی مایکوباکتریوم می باشد که باعث تحریک پاسخ های ایمنی هومورال و سلولی در طی عفونت با باسیل های سل می گردد. هدف از این مطالعه شناسایی اپی توپ های غالب لنفوسیت های T از مولکول MPB51 در موش های BALB/c می باشد.روش بررسی: این مطالعه تجربی از تیر ماه 1381 لغایت اسفند ماه 1381 انجام گردید. DNA کد کننده مولکول MPB51 ابتدا در پلاسمیدهای pCI کلون گردید. پس از ایجاد گلوله های ژنی حاوی ذرات طلای پوشیده شده از ژن MPB51، با استفاده از تفنگ ژنی (Gene gun) موش های سفید نژا د BALB/c مورد واکسیناسیون قرار گرفتند. دو هفته بعد از آخرین ایمن سازی سلول های طحالی استخراج شد و در حضور یا عدم حضور مجموعه ای از پپتیدهای هم پوشان سنتتیک توالی کامل مولکول MPB51 در محیط کشت RPMI1640 حاوی 10در صد FCS کشت داده شد. تولید IFN-γ داخل سلول و سوپ کشت سلولی به ترتیب با روش فلوسیتومتری و ELISA بررسی گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که واکسیناسیون DNA باعث ایجاد پاسخ ایمنی قوی تنها در برابر پپتید حاوی اسید آمینه 40-21P می شد. آنالیز های بیشتر با استفاده از الگوریتم های کامپیوتری امکان شناسایی اپی توپ نه اسید آمینه ای 32-P24 را به عنوان اپی توپ غالب سلول CD8+T فراهم نمود.نتیجه گیری: این تحقیق مشخص ساخت کمپلکس MHC کلاس یک - پپتید (P24-32/H2-Dd) توسط سلول های T سیتوتوکسیک (CTL) تولید کننده IFN-γ شناسایی می گردد. با استفاده از روش حذف دستجات لنفوسیت های T مشاهده شد لنفوسیت های CD8+T تنها سلول های پاسخگو در برابر پپتید ایمونوژن 32-24P در موش های BALB/c می باشند. نتایج به دست آمده از این تحقیق علاوه بر آنکه به شناخت مکانیسم های پاسخ های ایمنی سلولی در برابر توبرکلوزیس کمک می نماید، در طراحی واکسن موثرتری در مقابل عفونت M.tuberculosis نیز مفید خواهد بود.
الهام خوری، آسیه سادات بنی عقیل، دکتر رامین آذرهوش،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : واکسن سرخجه از ویروس زنده ضعیف شده تهیه میشود. چنانچه این واکسن در دوره پرهیز بارداری تزریق گردد، میتواند جنین را در معرض خطر قرار دهد. این تحقیق با هدف تعیین وضعیت سرولوژیک IGM سرخجه در نوزادان مادرانی که در طی 3ماه قبل تا 3 ماه بعد از تزریق واکسن MR باردار شدند (دوره پرهیز)، انجام گرفت. روش بررسی: این مطالعه کوهورت روی 253 مادر در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی سالهای 83-1382 انجام شد. گروه مورد (116 نفر، 8/45 درصد) شامل مادرانی بودند که بهطور سهوی واکسن MR از نوع RA27/3را در دوره پرهیز دریافت کرده بودند و گروه شاهد (137 نفر، 2/54 درصد) از میان مراجعهکنندگان واکسننزده مراجعه کننده به همان مرکز برای زایمان به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه شاهد از نظر عوامل زمینهای و مداخلهای با گروه مورد همسان شدند. میزان IGM سرمی سرخجه بندناف نوزادان برای تشخیص سرولوژیک عفونت جنینی در هر دو گروه پس از زایمان به روش ELISA اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده توسط آزمونهای آماری کایاسکوئر و T-Test با سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : میزان موارد مثبت IGM نوزادی (یک مورد در هر گروه) در دو گروه مورد و شاهد مشابه بود. علیرغم این که تفاوت موجود در دو گروه معنیدار نبود، اما حداکثر خطر نسبی تئوری در این مطالعه برابر با 392/4درصد به دست آمد (392/4 و 271/0:CI 95درصد ، 091/1=RR). نتیجهگیری: علیرغم عدم وجود تفاوت معنیدار آماری در میزان موارد مثبت شدن IgM سرخجه نوزادی در دو گروه، به دلیل خطر نسبی به دست آمده پیشنهاد میشود که کماکان در دوره پرهیز، واکسیناسیون صورت نگیرد.
دکتر مجید محمودی، دکتر اصغر آقامحمدی، دکتر حمید قادری، دکتر آنا عیسائیان، دکتر موسی زرگر، دکتر علی خاجی، دکتر نیما رضائی، کورس دیوسالار، دکتر محمدعلی محققی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماران فاقد طحال در خطر ابتلاء به عفونت باکتریهای کپسولدار نظیر استرپتوکوک پنومونی میباشند و تزریق واکسن پلی ساکارید پنوموکوکال (Pneumovax 23) توصیه شده است. این مطالعه به منظور تعیین پاسخ ایمنی هومورال نسبت به آنتیژنهای واکسن پلیساکارید پنوموکوکال در بیماران طحالبرداری شده به علت ترومای طحال و یا ابتلاء به بیماری ترومبوسیتوپنی مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی قبل از عمل طحالبرداری روی دو گروه از بیماران شامل 15 بیمار (11 مرد و 4 زن) ناشی از ترومای طحال و 20بیمار (10 مرد و 10 زن) مبتلا به ترومبوسیتوپنی مزمن (ITP) که به بیمارستانهای ابنسینا و مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران طی اردیبهشت 1386 لغایت مهر 1387 مراجعه نموده بودند؛ انجام شد. 40 فرد سالم مراجعه کننده به مرکز آسم و ایمونولوژی مرکز طبی کودکان که برای پیشگیری از ابتلاء به عفونتهای پنوموکوکی توسط واکسن پلیساکارید پنوموکوکال واکسینه شده بودند؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. به تمامی افراد سه گروه واکسن پلی ساکارید پنوموکوکال تزریق گردید. رقت آنتیبادیهای IgG و IgG2 که به آنتیژنهای واکسن اختصاص داشتند؛ در سرم خون بیماران قبل از واکسیناسیون و 4 هفته بعد از واکسیناسیون با روش الیزا اندازهگیری گردید. از آزمون آماری تی برای مقایسه دو گروه و آزمون رگرسیون برای تعیین همبستگی دو متغیر استفاده شد. یافتهها : بعد از واکسیناسیون، میانگین آنتیبادی IgG و یا IgG2 تولید شده علیه آنتیژنهای واکسن در گروه بیماران ITP به طور معنیداری کمتر از گروه شاهد و یا گروه تروما بود (P<0.05). در گروه تروما رقت آنتیبادی IgG و یا IgG2 تولید شده در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنیداری نداشت. از 20 بیمار مبتلا به ITP مورد مطالعه 9 نفر (45%) پاسخ ایمنی ضعیفی نسبت به آنتیژنهای واکسن نشان دادند. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که 45% از بیماران طحالبرداری شده مبتلا به ترومبوسیتوپنی مزمن، نسبت به آنتیژنهای باکتری استرپتوکوک، ضعف ایمنی هومورال دارند.
سیدمهدی سادات، دکتر رضوان ذبیح الهی، روح اله وهاب پور، دکتر سیدداور سیادت، فوزیه جوادی، دکتر عباس رضایی، دکتر کاظم پریور، دکتر محمدرضا آقاصادقی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) از خانواده رتروویریده و عامل سندرم نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) میباشد. تهدیدی که عفونت HIV برای نظام سلامت جهانی ایجاد کرده؛ باعث شده است که مطالعه برای دستیابی به ترکیبات ضدویروسی جدید و همچنین طراحی و تولید واکسن HIV اهمیت ویژهای پیدا کند. این مطالعه به منظور ساخت ویریونهای HIV با توان یک سیکل همانندسازی با نام (Single Cycle Replicable) با استفاده از پروویروسهای بدون آنزیم رونوشت بردار معکوس (RT) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی ویریونهایی به نام SCR HIV با قابلیت یک سیکل تکثیر، به وسیله ترانسفکشن همزمان سه پلاسمید pmzNL4-3, pMD2.G, pSPAX.2 به سلولهای HEKتولید و سپس توان همانندسازی این ویریونها در سه رده سلول MT-2, HEK و سلولهای طحال موش با بررسی روش الیزا برای ترشح p24 و میزان تشکیل سنسیشیوم بررسی گردید. همچنین عفونتزایی ویریونهای نسل دوم روی سلولهای MT-2 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها : نتیجه بررسیهای انجام شده نشاندهنده توان مناسب تولید ویریونهای SCRدر تمامی سلولهای مورد بررسی میباشد. همچنین تمامی آنتیژنهای HIV به شکل طبیعی خود به وسیله همانندسازی ویریونهای SCR تولید میشوند؛ اما این اجسام ویروسی نسل دوم بهطور کامل از نظر توانایی تکثیر، غیرفعال میباشند. نتیجهگیری : این مطالعه توانست ویریونهای SCR را تولید نماید که کاندید مناسبی برای واکسن HIV بوده و همچنین با توجه به توان یک سیکل زندگی ویریونهای SCR نیازمند تمهیدات شدید ایمنی زیستی مورد نیاز در مطالعات رتروویروسها نمیباشد.
دکتر مهشید احمدی، دکتر سیدمحمد موسوی، دکتر فهمیه جهانفر،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : هپاتیت B شایعترین عفونت ویروسی مزمن و نهمین علت مرگ و میر کودکان در دنیا است. لذا پیشگیری از این عفونت از طریق واکسیناسیون اهمیت دارد. این مطالعه به منظور مقایسه عیار پادتن متعاقب دریافت واکسن هپاتیت B در کودکان 15-12 و 24-21 ماهه انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 186 کودک در دو گروه سنی 15-12ماهه و 24-21ماهه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان کودکان بندرعباس در سه ماهه اول سال 1388 انجام شد. کودکان سابقه هپاتیت B نداشتند و HBsAg مادرشان منفی بود. سابقه دریافت ایمونوگلوبین هپاتیت B ، خون یا فرآوردههای خونی نداشتند و به بیماریهای نقص ایمنی مبتلا نبودند. کودکان طبق برنامه واکسیناسیون کشوری، سه نوبت واکسن هپاتیت B دریافت کرده بودند. عیار پادتن هپاتیت B به روش ELISA اندازهگیری و مقادیر بالاتر از IU/ml 10 به عنوان سطح ایمنی مطلوب در نظر گرفته شد. مشخصات کودک از قبیل سن، جنس، وزن هنگام تولد، مدت تغذیه با شیرمادر و سن حاملگی مادر ثبت گردید. دادهها بااستفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون آماری t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : عیار پادتن هپاتیت B کودکان 15-12 ماهه (231 mIu/ml) به طور معنیداری از کودکان 24-21 ماهه (142.9 mIu/ml) بیشتر بود (P<0.05). اختلاف بارزی از نظر عیار پادتن بین دو جنس مشاهده نشد. اختلاف بین عیار پادتن در وزنهای مختلف هنگام تولد کودکان و یا سنهای مختلف حاملگی معنیدار نبود. از نظر عیار پادتن بین کودکان تغذیه شده با شیر مادر تا یک سالگی با شیر مادر و کودکان تغذیه شده با شیرخشک؛ تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت. در گروه سنی 15-12 ماهه، 4 نفر (4.34%) عیار کمتر از 10mIU/ml و 88 نفر (95.65%) عیار بالای 10 mIU/ml داشتند. همچنین در گروه سنی 24-21 ماهه 20 نفر (20.8%) عیار زیر10mIU/ml و 74 نفر (78.72%)، عیار بالای 10 mIU/ml داشتند که اختلاف نسبت ایمن بودن در دو گروه از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اثر حفاظتی واکسن شش ماه پس از دریافت آخرین دوز واکسن کاهش مییابد.
عباس تقوی اردکانی، بابک سلطانی، محمدرضا شریف، غلامعباس موسوی، مجید خادمیان،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : برنامه کشوری واکسیناسیون علیه ویروس هپاتیت B از سال 1372 برای نوزادان متولد شده اجرا شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر واکسن هپاتیت B چهارده سال پس از تزریق در کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آیندهنگر تاریخی روی 200 کودک 14 ساله (100 پسر و 100 دختر) شهر کاشان در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کاشان طی سالهای 88-1387 انجام شد. افراد به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. از هر کودک 2 سیسی خون اخذ و سرم آن جداسازی شد. سپس آزمایش anti-HBS و anti- HBC به روش الیزا انجام گرفت. نتیجه آزمایش anti-HBS بالاتر از IU/L 10 به عنوان ایمنی تلقی شد. در صورت مثبت بودن anti- HBC کودک به عنوان فرد مبتلا به عفونت هپاتیت B تلقی شد و آزمایش HBS Ag برای رد حالت هپاتیت مزمن فعال انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 ، Chi-Square و Fisher’s exat test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : 92 دختر (92درصد) و 95 پسر (95درصد) و در مجموع 187 نفر (93.5%) سطح سرمی anti-HBS مطلوب داشته و ایمن بودند. anti-HBC در 3 دختر (3درصد) و 5 پسر (5درصد) و در مجموع در 8 نفر (4درصد) مثبت بود که در تمامی آنها سطح سرمی anti-HBS کمتر یا مساوی IU/L 10 بود. در هیچ موردی HBS-Ag مثبت دیده نشد. ایمنی در کودکان با وزن هنگام تولد کمتر از 2.5kg در 11 نفر (61.1%) از 18 کودک و در کودکان با وزن هنگام تولد بیشتر یا مساوی 2.5kg 176 نفر (96.7%) از 182 نفر مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ایمنی ایجاد شده در اثر تزریق کامل واکسن هپاتیت B طبق برنامه کشوری (0-2-6 ماهگی) پس از گذشت 14 سال مطلوب میباشد.
فاطمه روستا، فاطمه فتوحی، امیر قائمی، بهناز حیدرچی، وحیده مظاهری، مریم فاضلی، علی ترابی، محسن غفاری،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات مداوم آنتیژنتیکی در ویروس انفلوآنزا، هرسال موجب ایجاد نگرانیهایی در تولید واکسن میگردد. آنتیژنهای حفاطت شده بهدلیل آن که نیاز به تطبیق سویههای طراحی شده برای واکسن با سویههای در حال گردش ندارند؛ انتخاب مناسبی برای واکسن هستند. ژن M2در میان ویروسهای انفلوآنزا حفاظت شده است و این پتانسیل را دارد که به عنوان یک واکسن جهانی در نظر گرفته شود. این مطالعه به منظور بررسی اثر عصاره آبی بخش هوایی گیاه اکیناسه پورپوره آ (سرخارگل) بر ایمنیزایی واکسن ژنتیکی حامل ژن M2ویروس انفلوآنزا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مداخلهای روی موشهای ماده 8-6 هفتهای نژاد BALB/c با وزن تقریبی 250-300 گرم انجام شد. پلاسمید کدکننده ژن M2 ویروس انفلوآنزا سویه A/New Caledonia/20/99 (H1N1) پس از انتقال به باکتری E.coli top10 f ' و کشت در محیط لورین برتانی مایع، در مقیاس انبوه تخلیص شد و غلظت آن با روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری گردید. 40 سر موش در 8 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروههای واکسن، ویروس انفلوآنزای غیرفعال شده PR8)) و یا واکسن ژنی ( (pcDNA-M2را به تنهایی یا همراه با عصاره دریافت کردند. به گروههای کنترل، پلاسمید خالی pcDNA))، عصاره اکیناسه و یا بافر فسفات تزریق شد. پلاسمید و ویروس غیرفعال شده درون ماهیچهای و عصاره گیاه اکیناسه درون صفاقی تزریق گردید. واکسیناسیون در سه دوره با فاصله 15روز انجام شد. از همه حیوانات قبل از ایمنسازی و 21 روز بعد از آخرین واکسیناسیون خونگیری بهعمل آمد و آنتیبادی اختصاصی M2 با روش الایزای غیرمستقیم اندازهگیری گردید. سپس موشها تحت بیهوشی و از طریق بینی با ویروس انفلوآنزا PR8 سازگار شده با موش آلوده شدند و به مدت سه هفته برای ارزیابی کارایی واکسن، از نظر کاهش میزان مرگ و میر مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و آزمون One-way ANOVA و Kaplan–Meier test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بیشترین پاسخ ایمنی اختصاصی در گروه دریافت کننده ویروس غیرفعال و عصاره اکیناسه مشاهده شد. تفاوت مشاهده شده در پاسخ ایمنی اختصاصی در گروههایی که واکسن ژنی را دریافت کرده بودند؛ در مقایسه با گروههای کنترل معنیدار بود (P<0.05). بهعلاوه پاسخ ایمنی اختصاصی در گروهی که واکسن ژنی را همراه با عصاره دریافت کرده بودند؛ نسبت به گروهی که فقط واکسن ژنی به آنها تزریق شده بود؛ تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). همچنین بیشترین درصد بقا در موشهایی دیده شد که ویروس کامل غیرفعال و یا واکسن ژنی همراه با عصاره اکیناسه به آنها تزریق شده بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سازه ژنی کدکننده پروتئین M2 قابلیت القاء ایمنی علیه ویروس انفلوآنزا را داراست و میتواند موشهای واکسینه شده را در مقابل چالش کشنده با ویروس PR8 محافظت نماید. بهعلاوه کاربرد عصاره آبی بخش هوایی گیاه اکیناسه همراه با واکسن، منجر به افزایش کارایی واکسن ژنی M2 در القاء ایمنی و حفاظت بخشی در مدل حیوانی میگردد.
نغمه میرابوالقاسمی، عباس دوستی،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت هلیکوباکترپیلوری یکی از شایعترین عفونتهای مزمن باکتریایی در جهان بهویژه در کشورهای در حال توسعه است. ژن leoA نقش مهمی در بیماریزایی ایفا میکند و نقش اصلی این ژن افزایش ترشح سم توسط باکتری است. این مطالعه به منظور جداسازی و کلونسازی ژن leoA در وکتور بیانی pEGFP-C2 و بررسی بیان آن به روش RT-PCR در سیستم یوکاریوتی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی ژن leoA از ژنوم هلیکوباکترپیلوری سویه استاندارد (ATCC 43504) به روش PCR تکثیر و جداسازی شد. سپس با روش کلونسازی T/A در ناقل pTZ درج گردید. ساب کلونینگ این ژن در وکتور بیانی pEGFP-C2 با آنزیم لیگاز انجام شد. سپس سازواره نهایی pEGFP-C2-leoA به روش الکتروپوریشن در سلولهای تخمدان همستر چینی
(Chinese hamster ovary: CHO) ترانسفرم گردید و بیان ژن leoA با روش SDS-PAGE و RT-PCR ارزیابی شد.
یافتهها : نتایج PCR نشاندهنده تکثیر قطعه 1758 جفت بازی مربوط به ژن leoA بود. کلونسازی این ژن به ترتیب در وکتورهای pTZ و pEGFP-C2 با موفقیت انجام شد. هضم آنزیمی با دو آنزیم KpnI وSacII و همچنین تعیین توالی، صحت کلون سازی ژن را تایید کرد. مشاهده محصول پروتئینی ژن leoA در سلولهای CHO نشاندهنده بیان موفقیتآمیز ژن leoA هلیکوباکترپیلوری در سیستم یوکاریوتی بود.
نتیجهگیری : سازواره نهایی pEGFP-C2-leoA ، قدرت بیان موفق ژن leoA در سلولهای جانوری را داشت.
پریسا سلیمانی رودی، ابوالقاسم گلیان، علیرضا حق پرست، محمدرضا باسامی، رضا مجیدزاده هروی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
ادجوانتها جزء مهمی از واکسنها را تشکیل میدهند. این ترکیبات برای افزایش ایمنیزایی واکسنها از جمله واکسنهای DNA و تحت واحدی (پپتیدها، پروتئینها و ذرات شبه ویروس)، همچنین برای دستیابی به روشهای جدید موجود برای پیشگیری و یا درمان بیماریهای عفونی مزمن و سرطانها مورد استفاده قرار میگیرند. در این مقاله با استفاده از 97 عنوان مقاله منتشر شده در نمایهنامههای Google scholar و PubMed بین سالهای 1980 لغایت 2016 میلادی به شرح جنبههای فرمولاسیون ادجوانتها، بررسیهای ایمنی و درک مکانیسم فعالیت ادجوانتها و همچنین اثرات جانبی آنها پرداخته شده است. ادجوانتها بر طبق مکانیسم فعالیت به دو گروه عمده تقسیمبندی میشوند. گروه اول سیستمهای انتقالی واکسن است که به صورت ذرهای بوده و آنتیژنهای وابسته را به سلولهای ارایهدهنده آنتیژن هدایت میکنند. گروه دیگر ادجوانتهای محرک ایمنی را در بر میگیرند که از پاتوژنها مشتق میشوند. این گروه اغلب الگوهای مولکولی وابسته به پاتوژن را که در سیستم ایمنی ذاتی فعال هستند؛ تحت تأثیر قرار میدهند. ادجوانتها باعث القای پاسخ سلولی و هومورال بهخصوص آنتیبادیهای خنثیکننده میگردند که منجر به جلوگیری از اتصال پاتوژنها به گیرندههای سلولی آنها میشوند. ادجوانتهای القا کننده ایمنی Th1 به میزان قابل توجهی مورد نیاز هستند. چنین ادجوانتهایی ایمنی سلولی مناسبی را در برابر واکسنهای تحت واحدی که خود ایمنیزایی پایینی دارند؛ تهییج میکنند. گرچه توجه به ادجوانتهای جدید که برای واکسنهای نوین ضروری هستند؛ دارای اهمیت است؛ به دلیل خطرات احتمالی که ممکن است بر سلامتی داشته باشند و عدم اطلاع کافی از مکانیسم عمل آنها، استفاده از این ادجوانتها دارای محدودیت است.