[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations67453104
h-index3118
i10-index21278
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
16 نتیجه برای همودیالیز

دکتر عبدالجلال مرجانی، دکتر محمد موجرلو، دکتر آزاد رضا منصوریان، دکتر رامین آذرهوش، محمدرضا ربیعی، خدا بردی کلوی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

زمینه و هدف: روی و مس از عناصر کمیاب مهمی هستند که برای رشد و ادامه اعمال حیاتی بدن ضروری می باشند. این عناصر در عملکرد تعدادی از آنزیمها به عنوان کوفاکتور نقش اصلی را ایفا می کنند. تغییرات سطح این عناصر در بدن از نظر کلینیکی اهمیت بسیار دارد، به طوری که افزایش و یا کاهش هر کدام از آنها باعث ایجاد تظاهرات بالینی می شود در صورت افزایش این عناصر در بدن، مسمومیت همراه باعوارض کلینیکی(مثل اسهال و استفراغ) در فرد به وجود می آید. به دلیل امکان تغییرات سطح سرمی روی و مس ناشی از همودیالیز به منظور برسی تغییرات سطح سرمی روی ومس بیماران همودیالیزی قبل و بعد از همودیالیز انجام گردیده است.مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقایسه ای - طولی روی 50 بیمار همودیالیزی(33 بیمار مذکر و 17 بیمار مؤنث) انتخاب شده به روش تصادفی از بین بیماران همودیالیزی بخش دیالیز مرکز آموزشی- درمانی پنجم آذر گرگان، انجام گردید. میزان روی و مس در سرم بیماران همودیالیزی قبل و بعد از دیالیز به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. یافته ها: میانگین میزان روی و مس در بیماران همودیالیزی به ترتیب بعد از دیالیز 59.32 ± 135.32 و 51.25 ± 136.40 میکروگرم در دسی لیتر بوده که در مقایسه با قبل ازدیالیز که 37.46 ± 78.38 و 32.54 ± 89.92 میکروگرم در دسی لیتر می باشد افزایش یافته است که از نظر آماری اختلاف معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: شرایط اورمی ممبران دیالیتر، عمل دیالیز و کیفیت آب مصرفی در عمل دیالیز می توانند باعث افزایش عناصر کمیاب روی و مس شوند. این افزایش می توانند سبب غیر طبیعی شدن روی و مس در بدن و زمینه ساز تظاهرات بالینی در بیماران همودیالیزی گردد. لذا پیشنهاد می شود قبل از عمل دیالیز میزان روی و مس آزاد شده را با کمک آزمایشهای مربوطه از نمونه های خون بیماران همودیالیز و قسمتهای مختلف دستگاه دیالیز ارزیابی و براساس آن میزان روی و مس بیماران همودیالیزی با روش تغذیه درمانی مشخص گردد.
غلام‎رضا محمودی، علی‎رضا شریعتی، ناصر بهنام‎پور،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: کیفیت زندگی در بیماران دیالیزی یک موضوع با اهمیت و قابل بررسی می باشد. مشکل عمده بیماران دیالیزی که موجب پیچیده تر شدن شرایط کیفی زندگی آنان می گردد، روش های مقابله ای و تطابق با بیماری است. دامنه واکنش های تطابقی نسبت به دیالیز را احساس کسب مجدد و کامل توانایی ها تا خودکشی متغیر می باشد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین کیفیت زندگی و انواع روش های مقابله ای به کار گرفته شده (مشکل مدار، هیجان مدار و مشکل مدار هیجان مدار) توسط بیماران همودیالیزی بود. مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود که به صورت مقطعی اجراء شده است. محیط پژوهش بخش های همودیالیز بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان بود. ابزار گردآوری پرسشنامه، روش جمع آوری اطلاعات سرشماری، تعداد نمونه 167 نفر و شیوه جمع آوری اطلاعات مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که از 167 نفر نمونه تحقیق 89 نفر مرد و 78 نفر زن، 25.74 درصد در گروه سنی 44-35 سال و حداکثر 114 نفر به مدت کمتر از 4 سال سابقه دیالیز داشتند. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی ۸.۱۳±۵۶.۸۹ به دست آمد. 72.45 درصد کیفیت زندگی متوسط داشتند و میزان به کارگیری هر دو شیوه مقابله ای هیجان مدار و مشکل مدار در حد متوسطی استفاده شده ضمن این که بین کیفیت زندگی و شیوه هیجان مدار رابطه معنی داری وجود داشت (p<0.05)نتیجه گیری: در این تحقیقی ما نتیجه گرفتیم که کیفیت زندگی بیماران دیالیزی تحت تاثیر شیوه مقابله ای هیجان مدار می باشد و در کل نیز کیفیت زندگی بیماران دیالیزی تحت تاثیر شیوه های مقابله است، بنابراین نیازمند آموزش و حمایت روانی هستند.
دکتر عبدالجلال مرجانی، دکتر محمد موجرلو، دکتر آزادرضا منصوریان، محمدرضا ربیعی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: رادیکال های آزاد مولکول هایی هستند که در طی یک فرآیند طبیعی واکنش های متابولیسمی بدن تولید می شوند. بیمارانی که دچار بیماری مزمن کلیوی هستند و همودیالیز می شوند بیشتر در معرض تخریب سلولی رادیکال های آزاد می باشند. هدف از این مطالعه با توجه به تناقص یافته ها ارزیابی تاثیر همودیالیز بر روی پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز ( گلوتاتیون پراکسیداز) قبل و بعد از عمل دیالیز و مقایسه آن با گروه کنترل می باشد تا تاثیر همودیالیز بر روی سطح پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بررسی گردد. مواد و روش ها: مطالعه از نوع تحلیلی و روش نمونه گیری مبتنی بر هدف (سرشماری) بوده و از 22 بیمار همودیالیزی واجد شرایط مطالعه که برای انجام دیالیز به بخش دیالیز مرکز آموزشی- درمانی 5 آذر مراجعه نموده اند و همچنین 22 فرد سالم که از لحاظ سن و جنس با بیماران همودیالیزی همسان شده اند، برای مطالعه انتخاب گردیدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تی مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز (0.38± 2.32 نانومول در میلی لیتر) در مقایسه با قبل از عمل دیالیز (0.23± 1.27 نانومول در میلی لیتر) و گروه کنترل (0.71± 0.98 نانومول در میلی لیتر) افزایش معنی داری نشان داده است. سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید گروه کنترل و قبل از عمل دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری نشان داده است. فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز (4.76 ±22.26 واحد در گرم هموگلوبین) در مقایسه با قبل از عمل دیالیز (5.59± 29.66 واحد در گرم هموگلوبین) و گروه کنترل (6.26± 37.52 واحد در گرم هموگلوبین) کاهش معنی داری نشان داده است. همچنین بین گروه کنترل و قبل از عمل دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری مشاهده شده است. نتیجه گیری: وجود اختلاف معنی دار در کاهش فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز و افزایش تولید پراکسیداسیون لیپید پلاسمای بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز ممکن است با شرایط اورمی- غشاء دستگاه دیالیز (از دست دادن آنتی اکسیدان فوق از غشاء دستگاه دیالیز) و عمل دیالیز (افزایش تولید پراکسیداسیون لیپید در طی عمل دیالیز) ارتباط داشته باشد که این وضعیت ممکن است در پیشرفت بیماری قلبی در بیماران همودیالیزی نقش مهمی ایفا نماید. به همین دلیل بازبینی مجدد غشاء دستگاه دیالیز و روش های دیالیز، استفاده از آنتی اکسیدان های خوراکی مختلف، حذف اکسیژن های فعال از محیط دیالیز و جلوگیری از احتمال بروز نابهنگام بیماری قلبی و عروقی جهت بهبود زندگی بیماران همودیالیزی از موارد بسیار مهم می باشند.
دکتر عطیه مخلوق، دکتر وحید مخبری، دکتر امید صدیقی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی، مهم ترین علت مرگ و میر در بیماران همودیالیزی محسوب می شود. امروزه گزارشاتی وجود دارد که نشان می دهد کاهش غلظت کارنیتین در بافت ها سبب تشدید نارسایی قلبی در بیمارانی که به طور مرتب همودیالیز می شوند، می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کارنیتین خوراکی بر عملکرد قلبی بیماران همودیالیزی بیمارستان های فاطمه الزهرا (س) و امام خمینی ساری و بیمارستان ولیعصر قائم شهر در سال 1382 انجام شد.مواد و روش ها: در این مطالعه، 20 بیمار که حداقل 3 ماه هفته ای سه نوبت تحت همودیالیز بوده اند و نارسایی قلبی داشته اند، انتخاب شده و پس از همسان سازی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. به گروه مورد قرص کارنیتین با دوز 1 گرم روزانه و به گروه شاهد پلاسبو تجویز شد. قبل از مطالعه و سپس 3 و 6 ماه پس از تجویز دارو، میزان کسر خروجی (E.F) و قطر پایان دیاستولی بطن چپ (LVEDD) بیماران با اکوکاردیوگرافی تعیین شد. نسبت قطر قلبی به قفسه سینه در گرافی سینه اندازه گیری شد و به طور هم زمان سطح هموگلوبین، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما نیز تعیین گردید.یافته ها: شش ماه پس از درمان با کارنیتین1gr/day ، نسبت به گروه شاهد، هیچ گونه بهبود معنی داری در میزان کسر خروجی و قطر پایان دیاستولی بطن چپ و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران مشاهده نگردید. در گروه مورد تنها میانگین درصد کسر خروجی بطن چپ به روش حجمی در ابتدای مطالعه و پس از 6 ماه تفاوت معنی داری داشته است. با این وجود، کارنیتین باعث بهبودی معنی داری بر آنمی در این بیماران گردید. (P<0.05).نتیجه گیری: کارنیتین روی عملکرد قلبی و لیپیدها اثر معنی داری ندارد ولی در بهبود آنمی این بیماران موثر است.
معصومه مدانلو، دکتر صادق علی تازیکی، حمیرا خدام، ناصر بهنام پور،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان افسردگی و هزینه های مراقبت در بیماری های جسمی به خصوص نارسایی مزمن کلیه از افزایش چشمگیری برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف کلی تعیین میزان افسردگی در بیماران همودیالیزی و رابطه آن با عوامل مرتبط تدوین و اجرا گردید.روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود. نمونه های پژوهش شامل کلیه بیماران تحت درمان با همودیالیز در استان گلستان (129 نفر با دامنه سنی 11 تا 77 سال) بود که به صورت سرشماری وارد مطالعه گردید. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش مشخصات فردی آزمودنی ها و مقیاس سنجش افسردگی بک انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار آماری SPSS-11 و نیز از آمار توصیفی و استنباطی (کای دو) استفاده شد.یافته ها: 37.2 درصد بیماران همودیالیزی از افسردگی خفیف و متوسط و 31 درصد از افسردگی شدید و بیش از حد رنج می برند. همچنین از بین متغیرهای مورد بررسی، افسردگی تنها با اتیولوژی نارسایی مزمن کلیه و قومیت ارتباط معنی داری وجود داشت(0.05 P<).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افسردگی در بیماران همودیالیزی خطری جدی محسوب می شود و می تواند سلامت بیماران را به مخاطره اندازد. بنابراین پیشنهاد می شود برای تشخیص به موقع و در نهایت درمان افسردگی در بیماران همودیالیزی معاینات دوره ای روانپزشکی صورت گیرد.
دکتر محمد موجرلو، علیرضا شریعتی، غلامرضا محمودی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: در بیماران دیالیزی کاهش تولید اریتروپوئیتین از کلیه ها، عامل اصلی کم خونی به شمار می آید و تزریق اریتروپوئیتین درمان انتخابی رفع کم خونی محسوب می شود. کمبود نسبی یا مطلق آهن شایع ترین علت ایجاد پاسخ نامطلوب در افزایش هموگلوبین به شمار می آید. هدف مطالعه تاثیر آمپول ونوفر بر میزان پاسخ دهی به اریتروپوئیتین در افزایش هموگلوبین بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه تحت همودیالیز بود.روش بررسی: این پژوهش به صورت مقطعی و از نوع نیمه تجربی روی 48 بیماری که در هر هفته سه نوبت دیالیز می شدند و غلظت هموگلوبین سرمی آنها کمتر از 9 gr/dl بود، انجام گردید. به این بیماران به مدت 7 هفته در پایان هر جلسه دیالیز 2000 واحد آمپول اریتروپوئیتین به روش زیرجلدی تزریق شد. پس از پایان تزریق اریتروپوئیتین علاوه بر بررسی مجدد هموگلوبین، سطح سرمی فریتین بیماران نیز اندازه گیری شد. بیمارانی که همچنان هموگلوبین کمتر از 9 gr/dl و فریتین سرم کمتر از 200 ng/dl داشتند، انتخاب شدند 29) نفر(. در این بیماران علاوه بر ادامه تزریق اریتروپوئیتین، در 5 نوبت متوالی به هنگام دیالیز، 100 mg آمپول ونوفر به روش وریدی انفوزیون شد. پس از یک هفته از پایان آخرین دوز تزریق ونوفر، مجددا آزمایش هموگلوبین و فریتین سرم بررسی شد.یافته ها: میانگین هموگلوبین بیماران قبل از شروع تزریق اریتروپوئیتین 7.5 gr/dl و پس از 7 هفته تزریق اریتروپوئیتین 8.5 gr/dl جمع آوری شد. در ادامه مطالعه به دنبال تزریق دوره ای ونوفر میانگین هموگلوبین به 10.4 gr/dl افزایش یافت. میانگین فریتین سرم قبل از تزریق آمپول ونوفر 131 ng/dl و پس از یک هفته از آخرین دوز تزریق ونوفر 237 ng/dl تعیین شد.نتیجه گیری: کمبود آهن نقش کلیدی در پاسخ نامطلوب به تزریق اریتروپوئیتین در افزایش هموگلوبین بیماران همودیالیزی دارد. لذا ضروری است به منظور افزایش پاسخ به درمان با اریتروپوئیتین آهن سرم بیماران نیز سنجیده شود.
علیرضا شریعتی، دکتر محمد موجرلو، مسلم حسام، عین ا.. ملایی، علی عباسی، حمید آسایش، آسیه خلیلی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : همودیالیز رایج‌ترین روش درمان جایگزینی نارسایی مزمن کلیه به‌شمار می‌رود. دیالیز ناکافی سبب افزایش مرگ ومیر بیماران می‌شود. لذا تعیین کفایت دیالیز در این بیماران از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین کفایت همودیالیز و رابطه آن با متغیرهای دموگرافیک بیماران با نارسایی مزمن و غیرقابل برگشت کلیه با معیار kt/v (Clearance Time Volume)  و URR (urea reduction ratio) در مرکز آموزشی درمانی 5آذر گرگان انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از 113 بیمار تحت همودیالیز دائم مرکز آموزشی درمانی 5آذر گرگان که سابقه حداقل سه ماه و بیش از یک بار دیالیز در هفته داشتند؛ به روش سرشماری، نمونه خون قبل و بعد از انجام دیالیز طی سال 1387 تهیه گردید. سطح سرمی BUN قبل ازشروع همودیالیز و نیز در فاصله 5 دقیقه پس از خاموش کردن پمپ از مسیر شریانی اندازه‌گیری شد. سپس kt/v بیماران با استفاده از فرمول Daugirdas II اندازه‌گیری شد و رابطه آن با وزن، جنس، سطح تحصیلات، مدت زمان هرجلسه دیالیز، سرعت جریان خون، TMP -Terans Membran Presure- و Kuf -Clearance Ultrafiltration- فیلتر، بیماری زمینه‌ای، تعداد دفعات دیالیز و روش دست‌یابی به عروق محاسبه گردید. داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS-13 و آزمون‌های آماری تی، کای دو، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها : متوسط سابقه همودیالیز 37 ماه و میانگین سن بیماران 42±51.6 سال بود. 77.9 درصد از افراد مورد مطالعه با توجه به معیار kt/v و URR ، دیالیز موثر داشتند. با وجود این که دوز تحویلی دیالیز از میزان استاندارد کمتر بود؛ اما تفاوت معنی‌دار آماری با میزان استاندارد مشاهده نشد. بین میزان کفایت دیالیز با مدت زمان هر جلسه دیالیز ، تعداد دفعات دیالیز در هفته ، سرعت جریان خون و روش دستیابی به عروق ارتباط آماری معنی‌داری وجود داشت (P<0.05)؛ اما بین میزان کفایت دیالیز با وزن ، جنس ، تحصیلات ، TMP ، بیماری زمینه‌ای و ku/f صافی ارتباط آماری معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کفایت دیالیز در گرگان در مقایسه با مطالعات انجام شده در دیگر نقاط کشور از وضعیت بهتری برخوردار می‌باشد.


دکتر رامین تاجبخش، دکتر محمد دهقان، دکتر رامین آذرهوش، دکتر سمیه سدنی، مریم کبوتری، مصطفی قربانی، سهیلا صمدزاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران همودیالیزی از شیوع بالایی برخوردار هستند. این مطالعه به منظور تعیین تظاهرات پوستی و مخاطی بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیه تحت همودیالیز مزمن در مرکز دیالیز مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی تحلیلی 100 بیمار (51 مرد و 49 زن) از مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به صورت تصادفی از بین 120بیمار تحت همودیالیز در سال 1388 انتخاب شدند. بیماران مورد مطالعه توسط متخصص پوست از نظر ضایعات پوستی، مخاطی، ناخن و مو معاینه شدند و یافته‌ها برای هر بیمار در پرسشنامه ثبت گردید. داده‌ها توسط نرم‌افزار آماری SPSS-13 و آزمون‌های کولموگروف- اسمیرنوف, تی, یومن‌ویتنی, کای‌اسکوئر و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها : میانگین سنی بیماران 12.3±49 سال بود. شایع‌ترین علت نارسایی کلیه، دیابت بود. شایع‌ترین یافته خشکی پوست (78.3%) بود و پس از آن به ترتیب خارش (39.1%)، لنتیگو (34.8%)، تغییررنگ‌ پوستی (32.6%) ، لکونیشیا (32%) و نازک شدن بستر ناخن (24%) تعیین گردید. لنتیگو در زنان (42.85%) بیشتر از مردان (21.5%) بود (P<0.042). ارتباط سن با خشکی پوستی (P<0.01)، پوسته‌ریزی (P<0.042)، لنتیگو (P<0.01)، فولیکولیت (P<0.01)، هیپوپیگمانتاسیون گوتیت ایدیوپاتیک (P<0.01)، لکونیشیا (P<0.01) و ناخن نیم‌نیم (P<0.01) معنی‌دار بود. بین زمان دیالیز و تغییر رنگ پوست (P<0.032) و لکونیشیا (P<0.041) ارتباط معنی‌داری مشاهده شد. رابطه بین کلابینگ و ضریب کلسیم فسفر از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.027). سطح فریتین سرم با خارش پوستی (P<0.048) و قارچ پوستی (تینه‌آ ورسیکالر) (P<0.047) رابطه آماری معنی‌داری داشت.

نتیجه‌گیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تظاهرات پوستی و مخاطی در بیماران تحت همودیالیز شایع است و لنتیگو در مقایسه با سایر مطالعات از شیوع بیشتری برخوردار است.


دکتر فاطمه اسپهبدی، امیر امامی زیدی، دکتر افشین قلی پور برادری، دکتر محمد خادملو،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : کیفیت پایین خواب در بیماران همودیالیزی شایع بوده و به صورت بالقوه پیش‌بینی کننده میزان مرگ و میر و کیفیت زندگی در این بیماران می‌باشد. از طرفی بیماران تحت همودیالیز، با کمبود ویتامینC نیز مواجه هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینC تزریقی بر کیفیت خواب بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار تحت همودیالیز در بیمارستان امام خمینی (ره) ساری در سال 1389 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره مداخله و کنترل (دارونما) قرار گرفتند. به گروه مداخله 5سی‌سی (500 میلی‌گرم) ویتامینC و به گروه کنترل 5 سی‌سی نرمال‌سالین به عنوان پلاسبو به صورت تزریق وریدی سه بار در هفته در انتهای هر جلسه دیالیز به مدت 8 هفته تجویز شد. کیفیت خواب بیماران در دو گروه قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبرگ ارزیابی شد. با استفاده از آزمون‌های آماری T مستقل، T زوج ، ویلکاکسون و Chi-Square مقایسه بین دو گروه انجام شد.

یافته‌ها : نتایج نشان داد که کیفیت خواب در گروه دریافت کننده ویتامینC در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی‌داری بهبود یافته است (P<0.0001). ویتامینC باعث تغییرات معنی‌داری در کیفیت خواب ذهنی، تاخیر در به خواب رفتن، کفایت خواب و اختلالات خواب شد (P<0.05). مقایسه تغییرات نمره خواب در دو گروه ویتامین C و کنترل نسبت به شروع مطالعه از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.0001). میانگین نمره کلی کیفیت خواب در گروه مداخله از 2.58±6.23 به 3.12±4.07 رسید (P<0.0001). درگروه کنترل نمره کلی کیفیت خواب از 3.29±7.23 به 3.1±8.23 رسید و از نظر آماری معنی‌دار نبود. سطح CRP در گروه مداخله از 8.11±10.73 به 6.6±7.6 رسید (P<0.05). در حالی که در گروه کنترل سطح CRP از 9.81±11.26 به 7.9±10.5 رسید و از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که ویتامینC تزریقی می‌تواند به صورت مؤثری موجب بهبود کیفیت خواب بیماران تحت همودیالیز گردد.


امید صدیقی، صمد گلشنی، فائزه نیک زاد،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری‌های قلبی - عروقی شایع‌ترین علت مرگ و میر در بیماران همودیالیزی محسوب می‌شوند. هایپرتروفی و کاهش عملکرد سیستولیک بطن چپ از عوامل مهم پیش‌بینی‌ کننده ناتوانی و مرگ و میر قلبی - عروقی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین رابطه سطح سرمی تروپونین قلبی T و I با هایپرتروفی و کاهش عملکرد سیستولیک بطن چپ بیماران همودیالیزی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 56 بیمار همودیالیزی براساس یافته‌های اکوکاردیوگرافی در دو گروه با هایپرتروفی بطن چپ (35 نفر) و بدون هایپرتروفی بطن چپ (21 نفر) در مراکز آموزشی - درمانی امام خمینی (ره) و فاطمه الزهرا (س) ساری انجام شد. سطح سرمی تروپونین قلبی T و I بیماران توسط نسل سوم کیت‌های Elecys 2010 به روش Electro chemiluminscence immune assey مورد سنجش قرار گرفت. یافته‌ها : بیماران با هایپرتروفی بطن چپ به‌طور معنی‌داری سطوح سرمی بالاتری از تروپونین قلبی T (نانوگرم بر میلی لیتر) (0.12±.099) را در مقایسه با بیماران بدون هایپرتروفی بطن چپ (0.05±0.37) نشان دادند (P<0.05). همچنین مقادیر تروپونین قلبی I گروه مورد (0.09±0.17) در مقایسه با گروه شاهد (0.09±0.13) بالاتر بود (P<0.05). بین سطح سرمی تروپونین قلبی T و I با کاهش عملکرد سیستولیک بطن چپ ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد. نتیجه‌گیری : سطح سرمی تروپونین قلبی T و I به عنوان شاخص کاهش عملکرد سیستولیک بیماران همودیالیزی کاربرد ندارد.
سعید امیرخانلو، رامین مقصودلو نژاد، سمیرا عشقی نیا،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : سوءتغذیه، مشکل عمده سلامت در بیماران مبتلا به مراحل انتهایی نارسایی کلیه است که سبب افزایش عوارض و مرگ و میر می‌شود. تشخیص زودهنگام سوءتغذیه برای شروع حمایت‌های تغذیه‌ای نقش مهمی در بقای این بیماران دارد. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت تغذیه‌ای بیماران همودیالیزی به روش ارزیابی جامع ذهنی (Modified Subject Global Assessmen: mSGA) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی 116 بیمار همودیالیزی مراجعه کننده به بخش دیالیز مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان در سال 1392 با توجه به امتیاز کسب شده در روش ارزیابی جامع ذهنی در سه گروه طبیعی، سوءتغذیه خفیف تا متوسط و سوءتغذیه شدید ارزیابی شدند. مقادیر آنتروپومتریک و بیوشیمیایی بیماران تعیین و ارتباط آن با وضعیت تغذیه تعیین گردید. یافته‌ها : 29.66% بیماران دارای وضعیت تغذیه‌ای طبیعی، 68.82% دارای سوءتغذیه خفیف تا متوسط و 0.9% دارای سوءتغذیه شدید بودند. شاخص‌های آلبومین سرم، وزن، نمایه توده بدن و دور بازو رابطه آماری معنی‌دار معکوس و شاخص‌های سن و تعداد ماه‌های انجام دیالیز رابطه آماری معنی‌دار مستقیمی با سوءتغذیه نشان دادند (P<0.05). میزان اوره، کراتینین و تعداد گلبول‌های سفید با وضعیت تغذیه‌ای بیماران ارتباط آماری معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: گرچه در جامعه مورد مطالعه ما شیوع سوء تغذیه نسبت به برخی مطالعات داخل و یا خارج از کشور کمتر مشاهده شد؛ ولی شیوع بالای سوء تغذیه، لزوم ارزیابی‌های دوره‌ای و مداخلات تغذیه‌ای را در این بیماران کاملاً توجیه می‌کند.
زینب شکی، محمدرضا حیدری، محسن ناصری، انوشیروان کاظم نژاد، محمد کمالی نژاد، حمیدرضا رستمانی، فاطمه علیجانیها،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: خارش مزمن موجب کاهش کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر خارش مزمن بر کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی 111 بیمار با میانگین سنی 12.7±58.36 سال به‌طور تصادفی در مراکز همودیالیز استان گلستان از اردیبهشت لغایت دی ماه سال 1396 ارزیابی شدند. اطلاعات دموگرافیک، کیفیت زندگی (پرسشنامه Itchy QOL)، خشکی پوست، شدت خارش (پرسشنامه Balaskas سال 1998) و تست‌های آزمایشگاهی (کلسـیم، فسفر، آلکالین فسفاتاز، هورمون پـاراتورمون، نیتـروژن اوره خـون، کراتینین، هموگلوبین و هماتوکریت) تحلیل شدند.

یافته‌ها: میانگین نمره شدت خارش 7.46±29.27 و کیفیت زندگی کلی 10.04±50.41 تعیین شد. بین شدت خارش و نمره کل کیفیت زندگی بیماران همبستگی معنی‌دار یافت شد (P<0.05). همبستگی شدت خارش با علایم، عملکرد و احساسات معنی‌دار بود (P<0.05). همچنین، بین شدت خارش با میزان خشکی پوست و میزان کلسیم سرم خون همبستگی معنی‌دار و مثبت وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای خشکی پوست و کلسیم خون با افزایش خارش رابطه آماری معنی‌داری وجود داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: خارش باعث کاهش کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز می‌گردد.


سعید امیرخانلو، پرنیان اقبالیان، انا راشدی، غلامرضا روشندل،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: معمولاً کیست‌های اکتسابی کلیه در بیمارانی که تحت همودیالیز طولانی مدت قرار می‌گیرند؛ مشاهده می‌شود. رشد پیشرونده این کیست‌ها در بیماران بدون علامت هم دیده شده که می‌توانند سبب بروز عوارضی همچون خونریزی‌های رتروپریتونئال، اریتروسیتوز، عفونت کیست‌ها و رنال سل کارسینوما با متاستازهای دوردست شوند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی کیست‌های اکتسابی کلیه و عوامل مرتبط با آن در بیماران همودیالیزی شهر گرگان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی به روش سرشماری روی 123 بیمار (63 مرد و 60 زن) با میانگین سنی 13.23±55.89 سال همودیالیزی بخش دیالیز در شهر گرگان طی سال‌های 1395 لغایت 1396 انجام شد. افراد مبتلا به کلیه پلی‌کیستیک اتوزومال، کلیه اسفنجی مدولاری و کلیه کیستیک مدولاری وارد مطالعه نشدند. بررسی کیست‌های کلیه با استفاده از روش سونوگرافی انجام شد.

یافته‌ها: از کل افراد مورد مطالعه، 55 نفر (44.7%) دارای کیست کلیه بودند. در 43 بیمار (51.8%) غیرمبتلا به دیابت و 12 بیمار (30%) مبتلا به دیابت کیست کلیه دیده شد (P<0.05). میانگین سابقه همودیالیز در بیماران دارای کیست کلیه 22.75±29.09 ماه و در بیماران فاقد کیست 14.75±11.22 ماه تعیین شد (P<0.05). در 44 بیمار با سابقه دیالیز 3 بار در هفته و 11 بیمار با سابقه دیالیز 2بار در هفته، کیست کلیه دیده شد و بین ابتلا به کیست کلیه و تعداد بیشتر دفعات دیالیز در هفته ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). میانگین کفایت دیالیز در بیماران دارای کیست کلیه 0.19±1.40 KT/V و در بیماران بدون کیست کلیه 0.22±1.32 KT/V تعیین شد و بالاتر بودن میزان کفایت دیالیز با فراوانی بیشتر کیست کلیه از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: کیست‌های کلیه در بیماران با سابقه بیشتر همودیالیز، تعداد بیشتر دفعات دیالیز در هفته، بالاتر بودن کفایت دیالیز و نیز در بیماران با عدم ابتلا به دیابت، شیوع بالاتری نشان داد.


میترا شیرآشیانی، غلامرضا روشندل، حمیرا خدام،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پیشگیری از ایجاد لخته طی همودیالیز اثربخشی درمان را با باز نگه داشتن مسیر جریان خون افزایش می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بولوس متناوب نرمال سالین بر کیفیت تشکیل لخته در محفظه وریدی و صافی همودیالیز انجام گردید.

روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی روی 51 بیمار همودیالیزی در دو گروه مداخله (26 بیمار) و کنترل (25 بیمار) انجام شد. بیماران گروه کنترل تحت مراقبت معمول و گروه مداخله علاوه بر مراقبت معمول، طی 4 ساعت دیالیز در سه نوبت، هر بار 100 میلی‌لیتر محلول نرمال سالین را به صورت بولوس متناوب دریافت کردند. تمامی بیماران پس از گذشت سه جلسه متوالی همودیالیز (دور اول)، به منظور حذف اثر مداخله، به مدت سه جلسه (دوره پاکسازی) به شیوه معمول همودیالیزشدند. در دور دوم جای گروه مداخله و کنترل تعویض و هر گروه مطابق دور اول تحت همودیالیز قرار گرفت. در پایان هر جلسه، کیفیت تشکیل لخته در محفظه وریدی و صافی دیالیز ثبت و ارزیابی گردید.

یافته‌ها: در محفظه وریدی ست همودیالیز 74 درصد بیماران گروه مداخله لخته‌ای تشکیل نشد و در 58 درصد موارد گروه کنترل حاوی رینگ فیبروزه بود (P<0.05). بعد از مداخله صافی‌های دیالیز نیز در گروه مداخله در 68درصد موارد بدون لخته بودند. در حالی که صافی‌های گروه کنترل در 16درصد موارد بدون لخته بودند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: استفاده متناوب از بولوس نرمال سالین در جریان همودیالیز می‌تواند احتمال ایجاد لخته را در محفظه وریدی و صافی کاهش دهد.


پژمان خوارزم، سعید امیرخانلو، فاطمه خوارزم، روزبه چراغعلی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: همودیالیز، روش مهم برای درمان جایگزینی نارسایی انتهایی کلیه در ۷۰ تا ۹۰ درصد بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیوی (End Stage Renal Disease: ESRD) است. فیستول شریانی وریدی (Arteriovenous fistula: AVF) دستیابی عروقی انتخابی در این بیماران باتوجه به میزان کارآمدی بالاتر و مرگ و میر کمتر نسبت به گرافت شریانی وریدی (Arteriovenous grafts: AVG) است. این مطالعه به منظور تعیین میزان شیوع و بروز انواع دستیابی عروقی در بیماران همودیالیزی شهر گرگان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 200 بیمار (101 مرد و 99 زن) همودیالیزی در مراکز آموزشی درمانی پنجم آذر و شهیدصیاد شیرازی گرگان به روش سرشماری طی سال‌های 1399 لغایت 1400 انجام شد. چک لیستی شامل سن، جنس، سطح تحصیلات، مدت زمان دیالیز، نوع اولین دسترسی عروقی و دسترسی عروقی حال حاضر شامل فیستول، گرافت، کاتتر موقت بدون کاف (کاتترموقت)، کاتتر دایم (پرمی‌کت)، محل قرارگیری دسترسی عروقی موقت (ژوگلار، ساب کلاوین، فمورال) سابقه دیابت، قومیت، مصرف سیگار و هایپرتانسیون تکمیل شد.


یافته‌ها: میانگین سنی در زنان 14.71±58.34 سال و در مردان 13.76±57.95 سال بود. 61.5% از بیماران زیر 3 سال (میانگین سنی 3.75±3.97) تحت همودیالیز بودند. دسترسی عروقی اولیه برای شروع دیالیز در 69 درصد از بیماران کاتتر موقت بدون کاف و در 24 درصد فیستول بود. ارتباط آماری معنی‌داری بین سیگاری بودن، قومیت، ابتلا به دیابت و پرفشاری خون و جنسیت با نوع دستیابی عروقی استفاده شده یافت نشد. همچنین ارتباط آماری معنی‌داری بین طول مدت دیالیز و نوع دستیابی عروقی یافت نشد.


نتیجه‌گیری: باتوجه به پراکندگی کاتترها و فیستول‌ها تاکید بر این نکته ضروری است که بالا بردن درصد فیستول در بیمارانی که دیالیز را شروع می‌کنند و کارگذاری به موقع AVF در بیماران ESRD می‌تواند کیفیت زندگی بیماران دیالیزی را بهبود بخشد و در صورت الزام به کارگذاری کاتتر تا حد ممکن بایستی از تعبیه کاتترهای ساب کلاوین اجتناب شده و کاتترژوگلار کارگذاری شود.


سارا مقصودلو، سعید امیرخانلو، غلامرضا روشندل، پژمان خوارزم،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین مشکلات بیماران در مرحله پایانی نارسایی کلیه (End-Stage Renal Disease: ESRD) تامین دسترسی مناسب برای همودیالیز است که بتواند امکان دیالیز با کیفیت برای مدت طولانی را برای بیمار فراهم نماید. هر اقدامی برای حفظ عملکرد کاتترهای همودیالیز اهمیت دارد. این مطالعه به منظور تعیین عملکرد یک‌ساله کاتترهای طولانی مدت در بیماران همودیالیزی مزمن در استان گلستان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 99 بیمار (34 مرد و 65 زن) دچار ESRD کاندیدای شروع یا ادامه دیالیز با کاتتر در مراکز آموزشی درمانی استان گلستان به صورت سرشماری طی سال‌های 1400 لغایت 1401 انجام شد. برای بیماران کاتتر ترانس - ژوگولار تعبیه شد و پس از گذشت یک‌سال متغیرهای سن، جنس، سابقه ابتلا به بیماری دیابت، سابقه ابتلا به بیماری پرفشاری خون، محل کاتتر (ژوگولار راست یا چپ) و مصرف داروی ضدپلاکت در عملکرد کاتترهای طولانی مدت برای تامین فلوی مناسب همودیالیز ارزیابی شدند.


یافته‌ها: در 91 نفر (91.9%) عملکرد یک‌ساله کاتتر مناسب ارزیابی شد. سن 61.6% بیماران بیش از 60 سال بود. 69 نفر (69.7%) سابقه ابتلا به فشارخون بالا و 58 نفر (58.6%) سابقه ابتلا به دیابت داشتند. 57 نفر (57.6%) داروی ضد پلاکت دریافت کردند. کاتتر 82 نفر (82.8%) در سمت راست بود. عملکرد کاتتر در افراد با داروی ضدپلاکت به طور غیرمعنی‌داری بیشتر از افرادی بود که داروی ضدپلاکت مصرف نکردند.


نتیجه‌گیری: عملکرد کاتترهای طولانی مدت در بیماران همودیالیزی مزمن مرحله پایانی نارسایی کلیه با سن، جنس، دیابت، پرفشاری خون، مصرف داروی ضدپلاکت و سمت ورید ژوگولار کاتتر تعبیه شده، ارتباطی نشان نداد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4657