20 نتیجه برای ناهنجاری
دکتر محمدجعفر گلعلیپور، دکتر موسی احمدپور، محمدعلی وکیلی،
دوره 4، شماره 2 - ( 7-1381 )
چکیده
ناهنجاری های مادرزادی با شیوع حدود 3-2 درصد در هنگام تولد یکی از علل گسترش بیماری ها، مرگ و میر و ناتوانی در کودکی و در سنین بعدی عمر می باشند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاری های ظاهری در بدو تولد در نواحی مختلف بدن و رابطه آن با جنس، سن مادر و گروه قومی انجام گردید. مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است که به روش مقطعی و روی ده هزار تولد صورت گرفته از سال 1376 تا 1378 در مرکز آموزشی - درمانی دزیانی گرگان، انجام گرفت. به این منظور مشخصات نوزادان در پرسشنامه ثبت شد و پس از تهیه صفحه نماد ارقام، اطلاعات به دست آمده از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه میزان بروز ناهنجاری ها (بر حسب هزار) تعیین شد و در گروه های مختلف مورد مقایسه قرار گرفت. بروز نوزادان ناهنجار در کل جامعه مورد مطالعه 10.1 در هزار و بر اساس جنس در پسرها 11.8 در هزار و در دخترها 7.5 در هزار برآورد گردید. دستگاه عضلانی حرکتی با 3.8 در هزار بیشترین و دستگاه عصبی با 2.8 در هزار و دستگاه ادراری تناسلی با?.? در هزار به ترتیب رتبه های بعدی بروز ناهنجاری ها را به خود اختصاص دادند. فراوان ترین ناهنجاری در دستگاه عصبی، اسپینابیفیداکیستیکا، در دستگاه عضلانی اسکلتی پاچنبری و در دستگاه ادراری هیپوسپادیاس بوده است. تولد نوزاد ناهنجار در گروه قومی ترکمن 14.5 در هزار و در گروه قومی فارس بومی 8.5 در هزار و در گروه سیستانی 17 در هزار تعیین گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که بین جنس و گروه قومی با میزان وقوع ناهنجاری مادرزادی رابطه وجود دارد.
دکتر ژیلا ترابی زاده، دکتر عباسعلی کریمپور ملکشاه، دکتر مهرانگیز صدوقی، سید سعید صادقی دارابی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: آلومینیوم که سومین عنصر فراوان پوسته زمین است، ماده ای سمی برای بدن محسوب می شود. اثرات سمی آن بر بدن حیوانات آزمایشگاهی بالغ مورد مطالعه فراوان قرار گرفته است. اما مطالعات در خصوص اثرات این عنصر در تکوین جنین و سمیت آن برای جنین کافی نبوده و گزارشات موجود متناقض می باشند. در این تحقیق بروز ناهنجاری های مادرزادی خارجی در جنین های موش به دنبال قرار گرفتن در معرض کلرید آلومینیوم در یک دوره زمانی کوتاه، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: موش های سفید NMRI با وزن 24 الی 33 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. روز مشاهده پلاک واژنی به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد و موش ها به طور تصادفی در 6 گروه 12 تایی جای داده شدند. در سه گروه اول به ترتیب روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم حاملگی یک دوز کلرید آلومینیوم به میزان mg/kg 150 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در سه گروه دیگر به عنوان گروه های شاهد در روزهای یاد شده مقدار 0.3 میلی لیتر سرم فیزیولوژیک تزریق شد. موش ها در روز پانزدهم کشته شده و جنین ها از رحم بیرون آورده شدند و پس از وزن کردن و اندازه گیری طول سری- دمی (CR) با استفاده از استریومیکروسکوپ وقوع ناهنجاری های ساختمانی خارجی مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزن جنین ها در گروه های تجربی روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم به طور معنی داری کمتر از گروه های شاهد بوده است (P<0.05). اما طول CR تفاوتی را نشان نداده است. فراوانی ناهنجاری های خارجی در گروه های تجربی یاد شده به ترتیب 47.0، 37.0 و 33.1 درصد و در گروه های شاهد به ترتیب 9.8، 10.2 و 8.7 درصد بوده است که اختلاف بین گروه های تجربی و شاهد معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کلریدآلومینیوم دارای اثر سمی و تراتوژنیک بر جنین های موش بوده و حتی در معرض قرار گرفتن جنین ها برای یک دوره کوتاه می تواند باعث بروز ناهنجاری های ساختمانی در آنها شود.
دکتر محمد افشار، صدیقه کیانفر،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: گزارش شده است آلکالوییدهای بتاکربولینی دانه های گیاه اسپند، اثر تحریکی بر آزادسازی سروتونین و کاتکول آمین ها در نقاط مختلف مغزی دارند. علاوه بر این، یکی از مهم ترین اثرات فارماکولوژیک مشخص شده بتاکربولین ها، اثر مهاری برگشت پذیر بر MAO-A می باشد. این نتایج پیشنهاد می کند، بتاکربولین ها بتوانند حداقل بعضی از نشانه های افسردگی را تخفیف دهند. این مطالعه به منظور تعیین فعالیت ضدافسردگی بتاکربولین های هارمان، نورهارمان و هارمین انجام گردید.مواد و روش ها: همه آزمایش ها روی موش سفید آزمایشگاهی Swiss-Webster از جنس نر با محدوده وزنی 25 الی 30 گرم انجام گرفت. اثر ضدافسردگی بتاکربولین ها با استفاده از آزمون شنای اجباری ارزیابی شد. این آزمون به طور گسترده ای برای فعالیت ضدافسردگی داروها در مرحله پیش بالینی به کار گرفته می شود. در این آزمون، موش ها به داخل یک استوانه شیشه ای (ارتفاع 25 سانتی متر و قطر 12 سانتی متر) که تا ارتفاع 15 سانتی متری آن از آب 25±1 درجه سانتی گراد پر شده بود انداخته می شد. 30 دقیقه پس از تزریق بتاکربولین ها، موش ها به مدت 8 دقیقه در آزمون شنای اجباری مورد آزمایش قرار می گرفتند و زمان بی حرکتی آنها ثبت می گردید. یافته ها: تزریق داخل صفاقی هارمان (5 الی 15 میلی گرم/ کیلوگرم)، نورهارمان (2.5 الی 10 میلی گرم/ کیلوگرم) و هارمین (5 الی 15 میلی گرم/ کیلوگرم) به طور معنی داری زمان بی حرکتی موش را در آزمون شنای اجباری کاهش داد. اثر مهاری هارمان، نورهارمان و هارمین توسط فلومازنیل (5 میلی گرم/ کیلوگرم) آنتاگونیزه شد ولی توسط رزرپین (5 میلی گرم/ کیلوگرم، داخل صفاقی، 18 ساعت قبل از آزمون) تحت تاثیر قرار نگرفت.نتیجه گیری: نتایج پیشنهاد می کند اثر ضدافسردگی هارمان، نورهارمان و هارمین ممکن است از طریق مکانیسم inverse agonist واسطه گری شود.
دکتر حاجی محمد ساتلقی، دکتر یوریتا آهنگ،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
دررفتگی مادرزادی سررادیوس بدون وجود ناهنجاریهای دیگر، نادر بوده و به طور شایع، با بدشکلیهایی در اندامهای دیگر تظاهر مینماید. این ناهنجاری میتواند خود را به صورت یکطرفه یا دوطرفه نمایان سازد. معمولاً تشخیص دررفتگی مادرزادی سر رادیوس به دلیل تظاهرات دیررس آن، مشکل است. اهمیت تشخیص، در افتراق ناهنجاری مادرزادی از دررفتگی ناشی از تروما میباشد. مورد گزارش شده در مطالعه حاضر، کودکی 6 ساله با دررفتگی قدامی یکطرفه و بدون ناهنجاری همراه است.
دکتر بهرام مبینی، دکتر حمید بهتاش، دکتر ابراهیم عامری، دکتر حسن قندهاری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بدشکلیهای مادرزادی اسکولیوز و کیفوز به دلیل بروز در نوزادی و کودکی با نگرانیهای بسیاری برای والدین همراه است. ماهیت جنینی ایجاد بدشکلی نیاز به بررسی اختلالات سایر ارگانها و نخاع را برمیانگیزد. هدف از این مطالعه اختلالات نخاعی، قلبی و کلیوی در بیماران با بدشکلی ستوان فقرات و ارتباط آنها با یکدیگر و یافتههای بالینی بیماران بود.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 97 بیمار که با نقص مادرزادی ستون فقرات طی آبان ماه 84 تا دیماه 85 (در مدت 15 ماه) به درمانگاه ستون فقرات بیمارستان شفا یحیائیان تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. کلیه بیماران تحت معاینه بالینی، پرتونگاریهای ستون فقرات، MRI، سونوگرافی کلیه و اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند.
یافتهها : متوسط سن مراجعین 81 ماه بود. 29 نفر مرد و 68 نفر زن بودند. 81 بیمار (6/46درصد) اسکولیوز مادرزادی و 16 بیمار (13 درصد) کیفوز مادرزادی داشتند. در هنگام مراجعه متوسط میزان اسکولیوز 52 درجه و کیفوز 70درجه بود. 22بیمار نشانگان پوستی یا عصبی داشتند که 81درصد آنها نقصی در MRI داشتند (05/0P<). اختلال نخاعی در 36 بیمار اسکولیوزی (5/46 درصد) و 2 بیمار کیفوزی (13درصد) وجود داشت (05/0P<). بیشترین اختلال نخاعی سیرنگومیلی، دیاستوماتومیلیا و تترکورد بود. ناهنجاری ساختمانی قلبی در 3 بیمار (4درصد)، ناهنجاری دریچهای قلب در 10 بیمار (5/13 درصد) و ناهنجاری کلیوی در 7بیمار (12 درصد) وجود داشت. از این تعداد تنها یک بیمار با ناهنجاری ساختمانی قلبی و یک بیمار با ناهنجاری کلیوی کیفوز داشتند. دیگر بیماران در گروه اسکولیوز بودند.
نتیجهگیری : با توجه به فراوانی ناهنجاری نخاعی در بیمارای اسکولیوزی و در بیماران کیفوزی تمامی بیماران دچار بدشکلی مادرزادی ستون فقرات بایستی تحت بررسی MRI، اکوکاردیوگرافی و سونوگرافی کلیه و مجاری برای ناهنجاریهای مادرزادی قرار گیرند.
دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر عبدالحسین شیروی، دکتر سیدمجید جلالیان حسینی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : نقایص لوله عصبی و هایپوپلازی ناخنها از ناهنجاریهای شناخته شده کاربامازپین میباشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر داروی کاربامازپین بر القاء ناهنجاریهای چشمی موش انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش باردار از نژاد Balb/c به دو گروه تجربی و دو گروه کنترل تقسیم شدند و به ترتیب دوزهای 15 و 30 میلیگرم بر کیلوگرم روزانه از داروی کاربامازپین (در گروه تجربی Iو(II و نرمال سالین و تویین20 در نرمال سالین (در گروههای کنترل) از روز ششم دوره بارداری لغایت روز پانزدهم و به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. در روز هجدهم بارداری جنینها از رحم خارج شدند و پس از توزین و اندازهگیری طول بدن، جنینهای دارای ناهنجاری مورد رنگآمیزی اسکلتی و بافتی قرارگرفتند. یافتهها : میانگین وزن بدن و طول سری دمی در گروههای تجربی به صورت معنیداری در مقایسه با کنترل کاهش یافته بود (05/0P<). در گروه آزمایشی با دوز 15 و 30 میلیگرم بر کیلوگرم به ترتیب بدشکلی جمجمه در 7 و 8/10 درصد، کوتاهی انگشتان در 3/13 و 6/16 درصد، کوچکی ماندیبول در 8/7 و 7/11 درصد و کوتاهی دم در 2/10 و 2/9 درصد از جنینها مشاهد شد. نقایص چشمی به ترتیب در 6/8 درصد و 5/7 درصد از جنینهای گروه آزمایشی یک و دو مشاهده شد. نقایص چشمی به صورت باز بودن یک یا دو چشم، اگزوفتالمی، تغییراتی در شکل اپیتلیوم عدسی، چینخوردگی شبکیه و قرنیه مشاهده گردید. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف داروی کاربامازپین در طی مراحل اروگانوژنز موش میتواند، ناهنجاری چشمی را در جنین القاء نماید.
دکتر محمدجعفر گلعلیپور، دکتر بهناز خدابخشی، دکتر عزتالله قائمی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : عوامل عفونی TORCH شامل ویروسهای روبلا، سیتومگالو، هرپس سمپلکس II ، توکسوپلاسما گوندی و ترپونماپالیدوم از عوامل ایجاد کننده ناهنجاریهای مادرزادی میباشد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آنتیبادیهای TORCH در نوزادان با ناهنجاری مادرزادی و مادران آنان در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی سالهای 83-1382 انجام شد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی کلیه نوزادانی که در طی مدت 20 ماه از سال 1382 لغایت 1383 در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان با ناهنجاریهای مادرزادی متولد شده بودند، انجام شد. از 64 نفر نوزاد ناهنجاری که اجازه خونگیری و امکان خونگیری وجود داشت، نمونه خون تهیه گردید و همزمان از مادران آنها نیز نمونه خون تهیه شد. مشخصات دموگرافیک نوزادان و مادران آنان ثبت گردید. با روش الیزا سطح سرمی آنتیبادی علیه عوامل TORCH در این دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : آنتیبادی از کلاس IgM ویژه ویروسهای روبلا، سیتومگالو، هرپس سمپلکس II و توکسوپلاسما گوندی در14درصد سرم مادران وجود داشت، اما این میزان در مورد سرم نوزادان 6درصد برآورد گردید. یک مورد IgM ویژه توکسوپلاسما و 2 مورد ویژه سیتومگالوویروس و یک مورد ویژه روبلا در سرم نوزادان مثبت بود. در سرم مادران، 3 مادر نسبت به IgM ویژه روبلا و 3 مادر نسبت به IgM ویژه سیتومگالوویروس و 3 مادر نسبت به IgM ویژه توکسوپلاسموزیس مثبت بودند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آنتیبادیهای TORCH در 6 درصد ناهنجاریهای مادرزادی در این منطقه وجود دارد.
دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر جواد بهارآرا، تکتم تکجو،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کاربامازپین یکی از داروهای ضدصرع است که مصرف آن در طی بارداری باعث ایجاد ناهنجاریهایی نظیر نقایص لوله عصبی و قلبی ، ناهنجاریهای اسکلتی و نقایص جمجمهای - صورتی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی اسیدفولیک بر ناهنجاریهای ناشی از کاربامازپین در جنین موش انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش ماده نژاد Balb/c به چهار گروه تجربی و دو گروه کنترل تقسیم شدند. گروههای تجربی 1 و 2 داروی کاربامازپین را به ترتیب به میزان 30 و 60 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز و به صورت تزریق درون صفاقی، گروههای تجربی 3 و 4 همین دوز از دارو را به صورت داخل صفاقی به همراه 3 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن اسیدفولیک در روز به صورت گاواژ و گروههای کنترل 1 و 2 نرمال سالین و تویین 20 در نرمال سالین را به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. همه تزریقها از روز ششم لغایت روز پانزدهم دوره بارداری و گاواژ ویتامین از ده روز قبل از جفتگیری آغاز و پس از آن از روز صفر لغایت روز پانزدهم بارداری صورت گرفت. در روز هجدهم بارداری جنینها از رحم خارج شدند و پس از توزین و اندازهگیری مورد مشاهده ماکروسکوپی قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده توسط نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای کایاسکوئر و ANOVA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها : در گروههای تجربی 1و 2 مصرف کننده کاربامازپین علاوه بر کاهش وزن و قد ناهنجاری چشمی، اختلال در اندامها، کوچکی فک ﭘایین و باز بودن دهان، اختلال درستون مهرهها عمدتاً به صورت اسکولیوزیس و نقایص لوله عصبی به شکل اگزنسفالی مشاهده شد. مصرف اسیدفولیک باعث کاهش ناهنجاریهای چشمی، صورتی، اندام و ستون مهرهها در گروه تجربی 3 و کاهش ناهنجاریهای ستون مهرهها و اندام در گروه تجربی 4 گردید. این کاهش از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). مصرف اسیدفولیک در گروههای تجربی 3 و 4 تأثیری بر میانگین وزن بدن و طول سری دمی جنینها نداشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مصرف اسید فولیک به میزان 3 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن، باعث کاهش ناهنجاریهای جنینی ناشی از کاربامازپین در جنینهای موش نژاد Balb/c میگردد.
دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر جینا خیاط زاده، نرجس طاهریان، سید محمود حسینی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف کاربامازپین در طی بارداری میتواند باعث القاء تعدادی از ناهنجاریهایی جنینی گردد. از طرفی مطالعات اخیر حاکی از افزایش سطح هموسیستئین خون در اثر مصرف کاربامازپین است. این مطالعه به منظور ارزیابی سطح سرمی هموسیستئین موشهای کوچک باردار در معرض داروی کاربامازپین و ارتباط احتمالی آن در ایجاد ناهنجاریهای جنینی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش ماده نژاد BALB/c با وزن 25-30 gr و سن تقریبی دو ماه انجام شد. موشهای باردار به دو گروه کنترل و دو گروه تجربی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند. گروههای کنترل معمول و حامل (منفی)، نرمال سالین و محلول 1% تویین 20 در نرمال سالین و گروههای تجربی І و ІІ داروی کاربامازپین را به میزان 30 و 60 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن را به صورت تزریق داخل صفاقی از روز ششم تا روز پانزدهم بارداری روزانه دریافت کردند. موشها در روز 18 بارداری ابتدا با کلروفرم بیهوش و پس از خونگیری از قلب مادرها، جنینها برای تعیین ناهنجاری خارج و بررسی شدند. هموسیستئین نمونههای سرم خون مادران توسط کیت به روش الایزا بررسی شدند. دادههای با استفاده از نرمافزار SPSS-18 و آزمونهای Chi-Square ، ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : سطح سرمی هموسیستئین موشهای باردار گروههای تجربی یک (1.31±10.56 µmol/L) و تجربی دو (1.64±11.11 µmol/L) در مقایسه با گروه کنترل معمولی (1.33±5.99 µmol/L) و کنترل منفی (1.25±5.89 µmol/L) افزایش معنیداری داشت (P<0.006). میانگین وزن بدن و طول سری دمی جنینها در گروههای تجربی نسبت به کنترل دارای کاهش معنیدار بودند (P<0.05) و ناهنجاریهای خاصی از قبیل اختلال در اندامها، ناهنجاریهای صورت، اختلال در ستون مهرهها و ناهنجاریهای شدید دیگری مشاهده شد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که افزایش هموسیستئین را میتوان به عنوان یک عامل خطر احتمالی در ایجاد ناهنجاریهای جنینی مرتبط با کاربامازپین مطرح کرد.
مهین روزی طلب، بیژن محمدی، صدیقه ابراهیمی، عزیزالله پورمحمودی، جان محمد ملکزاده، کرامت اله زندی قشقایی، مرجان مردانی حموله،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی براساس نژاد، موقعیت جغرافیایی و عوامل مستعد کننده دیگر در هر ناحیه متفاوت است. این مطالعه ده ساله به منظور تعیین شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی و عوامل خطرزای مرتبط با آن در یاسوج انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی نوزادان متولد شده در زایشگاه بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج طی سالهای 89-1380 انجام شد. گروه مورد شامل 78 نوزاد با ناهنجاریهای لوله عصبی از بین 36755 نوزاد متولد شده انتخاب گردید و 78 نوزاد سالم که در همان مدت و در همان بیمارستان بهدنیا آمدند؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. اطلاعات توسط چک لیست ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-19 و آزمونهای آماری Chi-Square، رگرسیون لجستیک و نسبت شانس (OR) تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی 12/2 در هزار تولد زنده تعیین شد. در 59 نوزاد (75.65%) آنانسفالی و در 19 نوزاد (24.35%) اسپینابیفیدا مشاهده شد. نسبت جنسی ناهنجاری دختران به پسران 1.5 تعیین شد. بیشترین موارد ناهنجاریهای لوله عصبی در مادران رده سنی 36-27 سال (53.85%) یافت شد. تفاوت آماری معنیداری بین تعداد حاملگی و تعداد سقط بین دو گروه مورد و شاهد یافت نشد. 10 مادر (12.8%) از گروه مورد و 7 مادر (8.97%) از گروه شاهد سابقه مصرف دخانیات (قلیان) داشتند که از نظر آماری تفاوت معنیداری نشان نداد. 52 مادر (66.7%) از گروه مورد و 30 مادر (38.5%) از گروه شاهد سابقه عدم مصرف اسیدفولیک داشتند (CI95%: 1.4-6.15, OR=2.93, P<0.001). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شیوع ناهنجاریهای لوله عصبی در یاسوج نسبتاً بالا بوده و عدم مصرف اسیدفولیک توسط مادران 2.93 برابر خطر ابتلا به ناهنجاری را میافزاید.
ناهید مسعودپور، فاطمه عرب بنی اسد، آزاده جعفری،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ناهنجاری مادرزادی به تغییر دائمی که قبل از تولد توسط یک اختلال تکاملی با منشا درونی در ساختمانهای بدن ایجاد شده اطلاق میگردد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و الگوی ناهنجاریهای ظاهری مادرزادی نوزادان زنده متولد شده در رفسنجان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 6089 نوزاد زنده متولد شده در مرکز آموزشی درمانی نیک نفس دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان طی سالهای 87-1386 انجام شد. نوع ناهنجاری بزرگ و کوچک براساس معاینه بالینی نوزاد توسط متخصصین اطفال در پرسشنامه ثبت شد. یافتهها : 179 مورد حداقل دارای یک ناهنجاری کوچک یا بزرگ بودند. شیوع ناهنجاری مادرزادی 2.93% تعیین شد. بیشترین میزان ناهنجاری در سیستم عضلانی-اسکلتی (43.5%) و سپس در سیستم ادراری-تناسلی (22.9%) و سیستم قلبی (15.08%) مشاهده شد. بین ناهنجاری مادرزادی و سن تولد و مصرف دارو توسط مادر تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : بیشترین ناهنجاری ظاهری مادرزادی در سیستم عضلانی- اسکلتی مشاهده گردید.
بابک باقری، وحید مخبری، نگین اکبری، صمد گلشنی، ساسان طبیبان،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
جدا شدن شریان کرونر اصلی چپ از سینوس والسالوای سمت راست بسیار نادر بوده و انسیدانس 1-3/0 درصد در جمعیت عادی دارد. برای مشخص کردن تیپ آنومالی، سیتی آنژیوگرافی بسیار کمک کننده است؛ اما در بسیاری اوقات، نمای آنژیوگرافی در نمای right anterior oblique نوع مسیر کرونر را نشان میدهد. آنومالی شریان کرونر چپ از سینوس والسالوای سمت راست، ممکن است با انفارکتوس میوکارد یا مرگ ناگهانی قلبی تظاهر کند. به همین علت شناخت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله بیماری گزارش میشود که به علت آنژین بعد از انفارکتوس میوکارد به منظور آنژیوگرافی کرونر به بیمارستان ارجاع شد و ناهنجاری جدا شدن شریان کرونر اصلی چپ از سینوس والسالوای سمت راست در وی مشاهده گردید.
آرزو میرفاضلی، احمد محمدی پور، علی بقائیان، اکرم ثناگو، مهین نوملی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : مقعد بسته از ناهنجاریهای شایع آنورکتال است که با ناهنجاریهای دیگر همراه است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاریهای همراه مقعد بسته در گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی پرونده همه نوزادان بستری با تشخیص مقعد بسته (40 نوزاد شامل 24 پسر و 16 دختر) در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سالهای 89-1385 بررسی شد. ناهنجاریهای همراه با مقعد بسته برای هر نوزاد ثبت شد. یافتهها : از 40 نوزاد با مقعد بسته، 23 نوزاد (57.5%) ناهنجاری همراه داشتند. بیشترین ناهنجاریهای همراه شامل ناهنجاریهای ادراری – تناسلی (65.2%)، قلبی (47.8%)، گوارشی (13%) و سیستم اسکلتی – عضلانی (8.7%) بود. نتیجهگیری : ناهنجاریهای همراه در نوزادان با مقعد بسته در منطقه گرگان از شیوع بالایی در مقایسه با مطالعات دیگر برخوردار است.
مصطفی نوری زاده تازهکند، ممت تپاکتاش، ارکیده حاجی پور،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : میرتازاپین یک داروی ضدافسردگی سروتونینی و نورواپینفرینی است که در درمان افسردگی شدید تجویز میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ژنوتوکسیسیته و سیتوتوکسیسیته میرتازاپین با استفاده از روشهای ناهنجاریهای کروموزومی و شاخص میتوزی در لنفوسیتهای خونی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی لنفوسیتهای خون 4 فرد (2 زن و 2 مرد) در محدوده سنی 26-23 سال با تیمارهای 24 و 48 ساعته در دوزهای 10 ، 25 ، 40 و 55 میکروگرم بر میلیلیتر به صورت in vitro و با روش Kocaman و Topaktas انجام گردید. یافتهها : میرتازاپین موجب کاهش شاخص میتوزی در همه نمونه ها گردید؛ اما موجب افزایش معنیدار ناهنجاریهای کروموزومی در تیمارهای 24 و 48 ساعته نگردید. نتیجهگیری : میرتازاپین اثرات قابل توجه ژنوتوکسیک ندارد؛ ولی دارای ویژگی سیتوتوکسیک در لنفوسیتهای خونی است.
پرویندخت بیات، عنایت الله کلانتر هرمزی، علی خسروبیگی،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : لیستریامنوسایتوژنز باسیلی داخل سلولی و فاقد اسپور است و از طریق سبزیجات و لبنیات آلوده به انسان منتقل میشود. این باکتری عامل سقط جنین و ناهنجاریهای جنینی در انسان میشود. این مطالعه به منظور تشخیص میزان کلونیزاسیون لیستریامنوسایتوژنز در موش BALB/c و اثر آن بر بافت کبد و طحال مادر و جنین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای باردار نژاد BALB/c هاپلوئید H – i d دو گروه شاهد و تجربی که در شرایط یکسان آزمایشگاهی قرار داشتند؛ بهترتیب µL200 سرم نرمال سالین و lm/UFCogL 1.2 از استرین b4 لیستریامنوسایتوژنز بهصورت داخل صفاقی تزریق شد. در روزهای صفر تا 24 بارداری از هر گروه بهصورت تصادفی 3 سر انتخاب و 5 میلیلیتر خون گرفته شد. سپس در روز سیزده بارداری نخاعی شدند و رحم پلاسنتا، کبد و طحال برای تعیین کلونیزاسیون برداشته شد. تعدادی از مادران باردار در روز 24 بارداری سزارین شدند و میزان آلودگی کبد و طحال مشخص گردید. همچنین از جنینهایی که به مرحله فول ترم رسیده بودند؛ کبد وطحال در ساعت اول تولد برداشته شد و مقاطع بافتی تهیه گردید. یافتهها : با استفاده از دوز غیرکشنده سوسپانسیون استرینهای لیستریامنوسیتوژنز b4 نشان داده شد که تا روز سی پس از تزریق دربافتهای موش باکتری وجود داشت. در بافت کبد بیشترین و در خون کمترین میزان کلونیزاسیون باسیل مشاهده شد. اندازه وزنی / حجمی بافتهای بررسی شده نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). در مقاطع بافتی کبد، دژنراسیون و تغییر شکل هپاتوسیتها بهصورت مکعبی، محو فضاهای سینوسی بر اثر فشار این سلولها و در بعضی مقاطع آتروفی طنابهای سلولی و اتساع سینوزوییدها دیده شد و باکتری در داخل هپاتوسیتهای کبد مادر و جنین وجود داشت. در مقاطع بافتی طحال، تخریب پولپ قرمز و بهمریختگی ساختمان لنفوئیدی، وجود بافت نکروزه دیده شد و به میزان زیادی باکتری در داخل سلولهای بافت طحالی وجود داشت. نتیجهگیری : آلودگی به لیستریا مونو سایتوژنز در موش BALB/c باعث تغییرات ساختار کبد و طحال زادههای آن میگردد.
نفیسه کاویانی، آرزو میرفاضلی، محمد آریایی، کنیزرضا حسین پور، محمدجعفر گلعلیپور،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : ناهنجاریهای مادرزادی از عمدهترین علت مرگ و میر و ناتوانی نوزادان بهشمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین بروز ناهنجاریهای مادرزادی در مناطق مختلف استان گلستان انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی همه نوزادان زنده متولد شده (92420 نوزاد) در 13 بیمارستان استان گلستان که دارای ناهنجاری مادرزادی آشکار بودند؛ طی بهمن 1386 لغایت اسفند 1389 انجام شد. جنس و نوع ناهنجاری مادرزادی نوزادان ثبت گردید. یافتهها : میزان بروز انواع ناهنجاریهای مادرزادی به ترتیب در شهرستانهای گرگان، کردکوی، علیآباد و گنبد 20.46%، 12.53% ، 10.86% و 8.92% در در 1000 تولد زنده برآورد شد. میزان بروز ناهنجاریهای مادرزادی در غرب (بندرگز، کردکوی، بندرترکمن)، مرکز (گرگان) و شرق استان گلستان (کلاله، مینودشت، گنبد، علیآباد) به ترتیب 9.3 ، 20.46 و 8.79 در 1000 تولد زنده برآورد گردید. فراوانترین ناهنجاری در سیستم قلبی- عروقی (52.37%) مشاهده شد. نتیجهگیری : میزان بروز ناهنجاریهای مادرزادی در مناطق مختلف استان متفاوت و بهطور کلی نسبت به سایر مناطق کشور کمتر بود.
آمان گزل کوسه غراوی، حمیدرضا شرکا، ایوب صوفی زاده، حسن ایمانی کتولی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : شاخص مرگ نوزادی به عنوان یکی از شاخصهای مهم سطح بهداشت در هر جامعه است. بنابراین دانستن علل عمده مرگ نوزادی در برنامهریزی صحیح برای تقویت سیستمهای مراقبت دوران بارداری، زایمان و نوزادان در جامعه بسیار موثر است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر مرگ و میر در نوزادان فوت شده و زنده در شهرستان مراوه تپه در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی بر اساس مرگ یا زنده بودن در روز 28 بعد از تولد، 52 کودک فوت شده در گروه مورد و 201 کودک زنده در گروه شاهد قرار گرفتند. پرسشنامه جمعآوری دادهها تنظیم و برای همه نوزادان مورد مطالعه تکمیل شد. یافتهها : میزان مرگ نوزادی در سالهای 1390، 1391 و 1392 به ترتیب 11.76 و 13.36 و 6.46 در هزار تولد زنده بود. بهطور کلی پنج علت اصلی مرگ به ترتیب عبارت از نارسی، سوانح و حوادث، ناهنجاری مادرزادی، دیسترس تنفسی و سپسیس بود. بین مرگ با نارسی، وزن تولد و جنسیت ارتباط آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). وزن هنگام تولد با نسبت شانس برابر 29.6 بیشترین ارتباط را با مرگ و میر نوزادی نشان داد. نتیجهگیری : نارسی و وزن کم بدو تولد مهمترین علت مرگ نوزادی بود.
محسن ابراهیمی، حسن اسمعیلی، احمد محمدی پور، فاطمه رستمی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ناهنجاریهای مادرزادی یکی از علل عمده مرگ و میر نوزادان است. بیماریهای مادرزادی قلب (Congenital Heart Disease: CHD) شایعترین نقص هنگام تولد در جهان است. مطالعات اخیر میزان CHD را حدود یک درصد از تولدهای زنده گزارش کردهاند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاریهای قلبی ارزیابی شده با اکوکادیوگرافی و همراهی آن با سایر ناهنجاریهای مادرزادی در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 157 بیمار در محدوده سنی بدو تولد تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان طی سالهای 1391 لغایت 1396 انجام شد. 139 مورد (55 دختر و 84 پسر) ناهنجاری مادرزادی قلبی که در پرونده آنان، برگه گزارش اکوکاردیوگرافی وجود داشت؛ ارزیابی شدند. اطلاعات بیماران شامل سن، جنس، قومیت، نوع ناهنجاری خارج قلبی، ناهنجاری قلبی (آنومالی ساده، آنومالی کمپلکس و آنومالی وابسته به داکت)، وضعیت سوفل قلبی و علایم بالینی از پرونده آنان استخراج گردید.
یافتهها: از کل بیماران تحت اکوکاردیوگرافی، 139 بیمار (88.5%) مبتلا به بیماری مادرزادی قلب بودند. آنومالیها شامل 88 مورد (56.05%) آنومالی ساده، 49 مورد (31.21%) آنومالی کمپلکس و 2 مورد (1.27%) آنومالی وابسته به داکت بودند. ناهنجاریهای همراه با ناهنجاریهای مادرزادی قلبی شامل 17 مورد (12.2%) مبتلا به شکاف کام و لب، 4 مورد (2.9%) مبتلا به فتق مادرزادی دیافراگم، 8 مورد (5.8%) مبتلا به آنوس بسته، 52 مورد (37.4%) مبتلا به سندرم داون، 4 مورد (2.9%) مبتلا به سندرم ترنر، 4 مورد (2.9%) مبتلا به آترزی ایلئوم، 11 مورد (7.9%) مورد مبتلا به آترزی مری، 7 مورد (5%) مبتلا به هیرشپرونگ، 6 مورد (4.3%) مبتلا به آنومالیهای اوروژنیتال و 26 مورد (18.7%) مبتلا به سایر ناهنجاریهای خارج قلبی بودند.
نتیجهگیری: فراوان ترین ناهنجایهای همراه در ناهنجاریهای قلبی، شامل سندرم داون و شکاف کام ولب بودند.
کاوه خزائیل، عباس صادقی، زهره قطب الدین، هوشیار یعقوبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپوکسی به عنوان یکی از رایجترین استرسهای بالینی در دوران بارداری اثرات مخربی بر تکامل جنین دارد. روغن ماهی با خاصیت آنتیاکسیدانی خود از اختلالات جنین در طول بارداری جلوگیری میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر روغن ماهی بر ناهنجاریهای مادرزادی ظاهری و ابعاد بدن جنین ناشی از هیپوکسی دوران بارداری در موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار باردار به 6 گروه شش تایی کنترل، هیپوکسی، روغن ماهی 0.5 ml ، روغن ماهی 1 ml ، هیپوکسی+روغن ماهی 0.5 ml و هیپوکسی+روغن ماهی 1 ml تقسیم شدند. تجویز روغن ماهی به صورت خوراکی (گاواژ) و ایجاد مدل هیپوکسی بین روزهای 6 تا 15 بارداری به صورت قرار گرفتن روزانه به مدت 3 ساعت در معرض هوایی با شدت 10 درصد اکسیژن و 90 درصد نیتروژن انجام شد. در روز 20 بارداری برای نمونهگیری جنینها از رحم خارج شدند. ابتدا تعداد جنینهای حاصله از هر گروه شمارش شد. سپس از نظر ناهنجاریهای ظاهری، تعداد جنینهای زنده و جذب شده ارزیابی شدند. در نهایت طول و وزن جنینها اندازهگیری گردید.
یافتهها: میزان جنینهای دارای ناهنجاری ظاهری در گروههای هیپوکسی و کنترل به ترتیب 18.18% و 0% (P<0.05) و میزان جنینهای جذب شده در گروههای هیپوکسی و کنترل به ترتیب 27.27% و 1.92% بودند (P<0.05). همچنین میانگین وزن و طول جنینها در گروه هیپوکسی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). در حالی که میانگین وزن و طول جنینها در گروههای هیپوکسی دریافت کننده روغن ماهی افزایش آماری معنیداری نسبت به گروه هیپوکسی نشان دادند (P<0.05).
نتیجهگیری: هیپوکسی طی دوران بارداری در موشهای صحرایی سبب کاهش ابعاد جنین و افزایش ناهنجاریهای جنینی گردید. با این حال روغن ماهی توانست اثرات مضر ناشی از هپوکسی در دوران بارداری بر ناهنجاریهای مادرزادی ظاهری و ابعاد بدن جنین را کاهش دهد.
آتنا مهرآرا، آرزو میرفاضلی، محمدجعفر گلعلی پور،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر مطالعاتی برای تعیین میزان شیوع ناهنجاریهای مادرزادی در نقاط مختلف ایران انجام شده که اغلب آنها روی موالید زنده صورت گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین ناهنجاری جنینی در بارداریهای منجر به سقط قانونی استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 199 زن باردار با سن بارداری کمتر از 20 هفته دارای مجوز سقط جنین از پزشکی قانونی استان گلستان طی 9 ماه در سالهای 98-1397 انجام شد. مشخصات دموگرافیک شامل سن، قومیت و نسبت فامیلی والدین به همراه نوع ناهنجاری جنینی ثبت گردید.
یافتهها: با توجه به تعداد 29460 متولدین استان گلستان طی دوره 9 ماهه، شیوع ناهنجاریهای جنینی 6.75 در هزار تولد تعیین شد. میزان بروز ناهنجاری جنینی به ترتیب 6.78 ، 6.68 و 5.65 در هزار تولد در قومیتهای فارس بومی (80 مورد)، ترکمن (65 مورد)، سیستانی (34 مورد) و مابقی قومیتها (20 مورد) تعیین گردید. با توجه به نامشخص بودن جنسیت 80 جنین، میزان بروز ناهنجاری به ترتیب 4.36 و 3.72 در هزار تولد در جنینهای دختر (63 مورد) و جنینهای پسر (56 مورد) تعیین گردید. شایعترین ناهنجاری جنینی به ترتیب شامل دستگاه عصبی مرکزی (49 مورد، 24.62%)، ناهنجاری کروموزومی (47 مورد، 23.61%) و نقایص قلبی - عروقی (26 مورد، 13.06%) تعیین شدند. بین سن، قومیت و نسبت فامیلی والدین با شیوع ناهنجاری جنینی ارتباط آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: شایعترین ناهنجاری جنینی منجر به سقط مربوط به دستگاه عصبی تعیین شد. بین بروز ناهنجاری جنینی با سن، قومیت و نسبت فامیلی والدین ارتباطی وجود نداشت.