|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
7 نتیجه برای مچ پا
دکتر محمود کریمی مبارکه، دکتر علیرضا سعید، دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
دررفتگی تیبیوتالار بدون شکستگی همراه در استخوانهای اطراف صدمه نادری است. ما یکی از این صدمات را گزارش میکنیم که بعد از یک دوره 10 ماهه به صورت جااندازی نشده، تظاهر کرده بود. یک زن 25 ساله 10 ماه پس از زلزله بم به کلینیک ما مراجعه کرد. وی در طی زلزله دچار دررفتگی قدامی تالوتیبیال بدون هیچگونه شکستگی در استخوانهای همراه شده بود. دو بار جااندازی باز برای بیمار امتحان شد که هر دو به علت کیفیت بد استخوان ناموفق بودند. اگرچه گزارش شده که دررفتگی مچ پا با پیشآگهی خوب همراه است، این در مورد بیمار دیرتظاهر ما صادق نبود.
دکتر سید مهران حسینی، علیرضا ملکی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : فشار نبض شاخصی از سفتی شریانها است. افزایش سن و تاثیر آن بر افزایش انعکاس موج فشار میتواند در عدم تساوی فشار نبض اندام فوقانی و تحتانی موثر باشد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط سن با افزایش فشار نبض در اندامهای فوقانی و تحتانی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 40 مرد غیرسیگاری و فاقد سابقه بیماری و مصرف هرگونه دارو در دانشکده پزشکی گرگان طی سال 1386 انجام شد. افراد مورد مطالعه شامل دو گروه 20 نفری 25-18 سال و 70-50 سال به ترتیب با میانگین سنی 3/1±22 و 2±59 سال بودند. فشارخون با استفاده از دستگاه فشارسنج جیوهایی (ERKA) با اندازه بازوبند مناسب و بعد از5 دقیقه استراحت کامل در وضعیت درازکش و در سه نوبت مجزا اندازهگیری شد. برای سنجش فشارخون اندام تحتانی بازوبند کمی پایینتر از نیمه میانی ساق و گوشی در خلف قوزک داخلی پا قرار میگرفت. از میانگین دادههای نوبت دوم و سوم برای تجزیه و تحلیل استفاده شد. یافتهها : فشار نبض بازو و مچ پا در گروه 25-18 سال به ترتیب در سمت راست و چپ بدن 03/2±50/44، 71/1±50/44، 24/2±90/37 و 3/2±25/37 و در گروه 70-50 سال 74/2±10/47، 65/2±90/46، 18/3±05/56 و 48/4±90/55 میلیمتر جیوه بود. در گروه 25-18 سال بین فشار نبض بازو و مچ پا در سمت راست و چپ اختلاف معنیدار آماری وجود داشت (P<0.05). در گروه 70-50 سال این اختلاف فقط در سمت راست معنیدار بود (P<0.05). نسبت فشار نبض بازو به فشار نبض مچ پا در گروه 25-18 سال بیش از یک و در گروه 70-50 سال کمتر از 15/0 بود. در حالی که در هر دو طرف فشار نبض مچ پا بهطور معنیداری در گروه 70-50 سال بیشتر بود (P<0.05). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در سنین بالای 55 سال افزایش فشار نبض مچ پا واضحتر است. سنجش فشار خون مچ پا ممکن است، شاخص بهتری از تغییرات فشار نبض مرکزی و آترواسکلروزیس شریانهای ارتجاعی به دنبال افزایش سن باشد.
هادی محمدی نیا سماکوش، سید صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد، دوره 21، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش کارایی عضلات پس از تمرینات ورزشی طولانی مدت، سبب افزایش احتمال آسیب پس از وقوع خستگی میشود. پیچ خوردگی (sprain) جانبی مچ پا یکی از رایجترین صدماتی است که حین انجام فعالیتهای ورزشی رخ میدهد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو نوع تمرین هاپینگ و ترکیبی تعادلی - قدرتی بر تعادل ایستا، تعادل پویا و قدرت عضلات منتخب مردان فوتبالیست مبتلا به پیچ خوردگی مزمن یکطرفه مچ پا انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی 36 مرد فوتبالیست با بی ثباتی مزمن یکطرفه مچ پا به صورت غیرتصادفی در سه گروه 12 نفری شامل گروه کنترل، گروه تمرین هاپینگ و گروه تمرین ترکیبی تعادلی – قدرتی قرار گرفتند. برای جمعآوری اطلاعات دموگرافیک از چک لیست استفاده شد. برای اندازهگیری تعادل ایستا، تعادل پویا و قدرت به ترتیب از آزمونهای تعادلی باس استیک و وای و قدرتسنج دستی استفاده شد.
یافتهها: بین تعادل ایستا و نتیجه کل تعادل پویا دو گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). آزمودنیهای گروه تمرین تعادلی - قدرتی در تمامی جهتهای آزمون Y عملکرد بهتری نسبت به گروه تمرینی هاپینگ نشان دادند (P<0.05). مچ پا دو گروه تمرینی پس از اعمال تمرین در قدرت ابداکشن ران، اداکشن ران و اینورژن افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). آزمودنیهای گروه تمرین تعادلی - قدرتی عملکرد نسبتاً بهتری در آزمون اورژن مچ پا داشتند. با این حال در سایر عوامل نظیر قدرت اکستنشن و فلکشن زانو و دورسی فلکشن و پلانتارفلکشن مچ پا تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه مداخله مشاهده نشد.
نتیجهگیری: هر دو تمرینات تعادلی - قدرتی و هاپینگ میتوانند در بهبود تعادل و قدرت مردان فوتبالیست مبتلا به پیچ خوردگی مزمن یکطرفه مچ پا اثرگذار باشند. با این حال بهنظر میرسد تمرینات منتخب تعادلی – قدرتی به علت جامع بودن آن و به این دلیل که به تقویت هر یک از این عوامل به صورت مجرا تاکید دارد؛ نسبت به تمرینات هاپینگ در بهبودی سریعتر ورزشکاران با پیچ خوردگی مزمن یکطرفه مچ پا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد.
سعید کوکلی، طاهره بخشی، دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
استئوئید استئوما از تومورهای خوشخیم استخوانی است که درگیری استخوان تالوس در آن نادر است. مورد گزارش شده پسری ۱۷ ساله بود که سابقه درد و کاهش حرکات مچ پای راست را از یکسال قبل داشت. بعد از انجام معاینات تخصصی، انجام رادیوگرافی، CT-Scan و MRI مچ پا و تشخیص اولیه استئوئید استئوما، با اپروچ قدامی مچ پا تحت عمل جراحی قرار گرفت. بیمار بعد از دو روز ترخیص گردید. درد بیمار بعد از عمل از بین رفت و حرکات طبیعی مچ پا بعد از دو ماه مانند پای مقابل سالم بود. تشخیص قطعی استئوئید استئوما با بیوپسی بود. بهعلت نادر بودن درگیری تالوس با استئوئید استئوما و مشکلات تشخیصی بالینی و تظاهرات غیرمعمول رادیوگرافیک آن، این مورد گزارش شد تا استئوئید استئوما تالوس در درد مزمن مچ پا در بیماران به خصوص جوان در لیست تشخیصهای افتراقی مدنظر قرار گیرد.
میلاد پیران حمل آبادی، امیرعلی جعفرنژادگرو، دوره 25، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از ارتزهای کمری مکانیک دویدن را تغییر میدهد. یکی از عوامل بیومکانیکی مهم در توانبخشی و پیشگیری از آسیب، انقباضات همزمان مفاصل زانو و مچ پا است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دو نوع بریس تراکولامبوساکرال بر مقادیر همانقباض مفاصل مچ پا و زانو در مردان مبتلا به کایفوز در حین دویدن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبهتجربی روی 15 مرد 25-18 ساله مبتلا به کایفوز بزرگتر از 40 درجه در آزمایشگاه بیومکانیک مرکز سلامت و تندرستی دانشگاه محقق اردبیلی طی تابستان 1399انجام شد. هریک از شرکتکنندگان به طور تصادفی سه تست دویدن را در هر یک از سه حالت بدون بریس، با بریس دارای سنسور و با بریس ساده انجام دادند. این آزمایش شامل دادههای الکترومیوگرافی عضلات منتخب اندام تحتانی بود که انقباض عضلات زانو و مچ پا را در پای راست هنگام دویدن با سرعت ثابت ثبت نمود.
یافتهها: مقادیر همانقباض عمومی مفصل زانو در حالت بریس سنسوردار نسبت به حالت بدون بریس حدود 6 درصد طی فاز پاسخ بارگذاری کاهش یافت (P<0.05). هنگام استفاده از بریس ساده نسبت به حالت بدون بریس مقادیر همانقباض جهتدار مچ پا در فاز هل دادن حدود 38 درصد کاهش یافت (P<0.05). همانقباضی جهتدار عضلات پهن داخلی و پهن خارجی در حالت استفاده از بریس سنسوردار نسبت به حالت بدون بریس در فاز پاسخ بارگذاری حدود 49 درصد و در فاز میانه اتکا در حالت بدون بریس نسبت به بریس ساده حدود 47 درصد افزایش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: به دلیل افزایش هم انقباضی عمومی زانو در حین استفاده از بریس سنسوردار، استفاده از بریس ساده توصیه میشود.
ابراهیم پیری، امیرعلی جعفرنژادگرو، حامد ابراهیمپور، دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
پای پرونیت به عنوان یکی از ناهنجاریهای رایج پا میتواند بیومکانیک اندام تحتانی را تحت تأثیر قرار دهد. استفاده از انواع ارتوزهای پا از جمله کفی و بریس در درمان این عارضه بسیار رایج است. نتایج موجود در رابطه با اثر ارتوزها بر درد و بیومکانیک مبتلایان به عارضه پرونیت پا متفاوت است. این مطالعه مروری در زمینه ارزیابی اثر ارتوزهای پا و کفشها بر بیومکانیک اندام تحتانی و تعادل در افراد دارای پای پرونیت انجام شد. جستجوی مقالات به زبان فارسی و لاتین از ابتدای سال 2004 تا انتهای سال 2022 بود که در پایگاه های تخصصی PubMed ، WOS ، Scopus ، ISC و موتور جستجو Google Scholar انجام گرفت. به علاوه نوع مطالعات جستجو شده از نوع مقالات پژوهشی اصیل، مروری و کارآزمایی بالینی بودند. 52 مقاله مرتبط با استفاده از کلید واژههای پای پرونیت، ارتوزهای پا، کفی طبی و کفش کنترل حرکتی انتخاب شدند و در نهایت 22 مقاله در ارتباط با اثر ارتوز و کفش بر عارضه پرونیت پا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای 6 مقاله نشاندهنده بهبود تعادل و به طور خاص تعادل پویا بودند. بررسی یافتههای 2 مقاله حاکی از اثرات مثبت در بهبود درد پاشنه بودند. تعداد 8 مقاله نیز گزارش نمودند کاهش نیروهای وارده بر مفاصل، جذب شوک و در نتیجه جلوگیری از آسیبهای دویدن مرتبط با پرونیشن و بهبود فعالیت عضلانی در هنگام استفاده از ارتوز رخ میدهد. به علاوه، 4 مقاله بهبود عملکرد ورزشی در ورزشکاران، کاهش نیروهای عکس العمل زمین و همچنین تغییر در فرکانس فعالیت عضلات را گزارش نمودند. در نهایت تعداد 2 مقاله نشان داد که کفش کنترل حرکتی مانع تشدید آسیب در نتیجه افزایش خستگی و به دنبال آن افزایش بارگذاری مکانیکی در حین دویدن میشود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ارتوزهای پا و کفش کنترل حرکتی میتوانند اثرات مثبتی بر تعادل، بهبود فعالیت عضلات اندام تحتانی، کاهش پرونیشن پا و نیروهای وارده بر پا و مفاصل اندام تحتانی داشته باشند.
ابراهیم پیری، عباس قدیمی خشت مسجدی، سجاد قدیمی خشت مسجدی، محسن برغمدی، دوره 27، شماره 2 - ( 4-1404 )
چکیده
مطالعات نشاندهنده اثر قابل توجه تمرینات توانبخشی بر بهبود عوارض مربوط به آسیب مچ پا هستند. این مطالعه مروری به منظور ارزیابی اثر انواع پروتکلهای تمرینی با و بدون استفاده از تیپینگ و کنزیوتیپ در افراد دارای آسیب مچ پا انجام شد. جستجوی مقالات به زبان فارسی و انگلیسی از سال 2007 لغایت 2023 در پایگاههای تخصصی PubMed، Scopus، Science direct، Wos، Goolge scholar، ISC، Civilica، SID و Magiran انجام شد. برای استخراج مقالات از کلیدواژههای لیگامنت مچپا (Ankle ligament)، آسیب مچپا (Ankle Injury)، اسپرین مچپا (Ankle Sprain)، تمرینات اصلاحی (Corrective Exercises) و تیپینگ (Taping) استفاده شد. در نهایت 16 مقاله در ارتباط با اثر انواع پروتکل تمرینی با و بدون استفاده از تیپینگ پس از آسیب مچپا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. بررسی 6 مقاله نشان داد، پروتکلهای تمرینی با استفاده از تیپینگ با افزایش قدرت عضلات ناحیه مچپا و بهبود متغیرهای منتخب کینتیک، حسعمقی و عملکرد مچپا سبب کاهش احتمال بروز آسیب اندام تحتانی شده است. همچنین بررسی 3 مقاله در حوزه پروتکلهای تمرینی با استفاده از تیپینگ نشان داد که استفاده از تیپینگ اثر معنیداری بر عملکرد ندارد. همچنین مطالعه 7 مقاله در حوزه پروتکلهای تمرینی بدون استفاده از تیپینگ نشان داد؛ انجام چنین تمریناتی سبب بازیابی قدرت عضلات و بهبود حسی عمقی و تعادل ایستا میشود. نتایج نشان داد؛ انجام پروتکلهای تمرینی مختلف با و بدون استفاده از تیپینگ برای پیشگیری از آسیب مجدد لیگامان های مچپا به طور قابل توجهی اثرگذار است؛ اما استفاده از تیپینگ میتواند اثر بهتری بر بهبود آسیبهای مچپا داشته باشد.
|
|
|
|
|
|