15 نتیجه برای موش سوری
دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر علی رشیدی پور،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بومبزین یک نروپپتید 14 اسیدآمینه است که در سیستم عصبی پستانداران به طور وسیعی یافت میشود و آثار بیولوژیکی متعددی دارد که از آن جمله ممکن است در تعدیل واکنشهای اضطرابی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین اثرات این پپتید بر واکنشهای اضطرابی در مدل ارزیابی ماز بهعلاوهای مرتفع در موش سوری بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی موشهای سوری نر (60 n=) به وزن 25 تا30 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر 25/1، 5/2، 5، 10 و 20 میکروگرم به ازاء هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی یا سالین 10 دقیقه قبل از انجام تست های مورد نظر در گروههای مختلف تزریق شد. سپس موشها در جهت افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی به مدت 5 دقیقه دریک جعبه با دیوارههای مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز بهعلاوهای منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و زمان صرف شده روی بازوی باز) ازطریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید. برای بررسی آماری دادهها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون توکی استفاده شد.
یافتهها: بومبزین وابسته به دوز باعث افزایش علائم اضطراب شد. در مقایسه با گروه کنترل حیوانات تعداد ورود و درصد زمان کمتری را روی بازوی باز طی نمودند و بررسی آماری تفاوت معنیداری را نشان داد (05/0P<)، ولی بومبزین با دوز 25/1 میکروگرم اثر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که پپتید بومبزین وابسته به دوز نقش مهمی در القاء واکنشهای اضطرابی در مدل ارزیابی ماز بهعلاوهای شکل مرتفع دارد.
دکتر علی رشیدی پور، دکتر عباسعلی وفایی، احسان حسامی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شواهد زیادی نشان میدهند که فعالیت گیرندههای گلوکوکورتیکوئیدی موجب تعدیل رفتارهای اضطرابی شده و احتمالاً این اثرات به وسیله سیستم نیتریکاکساید واسطهگری میشود. هدف این مطالعه بررسی تعامل سیستم نیتریک اکساید و گلوکوکورتیکوئیدها بر رفتارهای اضطرابی در موش کوچک آزمایشگاهی در مدل ماز بهعلاوهای مرتفع بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی روی 80 سر موش سوری نر نژاد آلبینو با میانگین وزنی 30 -25 گرم در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی سمنان طی سال 1386 انجام شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز بهعلاوهای شکل مرتفع استاندارد استفاده شد. شاخصهای ارزیابی شامل مدت زمان گذرانده شده در بازوی باز و تعداد ورود به آن در مدت ٥ دقیقه بود. حیوانات یک ساعت قبل از ارزیابی اضطراب، L-Name (30 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان مهارگر یا L-Arginine (50 میلیگرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) به عنوان پیشساز سیستم نیتریک اکساید و یا سالین و 30 دقیقه قبل از ارزیابی کورتیکوسترون (1، 5/2 و 5 میلیگرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) یا وهیکل بهصورت تزریق داخل صفاقی دریافت مینمودند.
یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون در دوزهای 1و 5/2 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم بهطور معنیداری اضطراب را کاهش داده است (05/0P<). همچنین تزریق L-Name اثر ضداضطرابی کورتیکوسترون را به طور معنیداری تقویت نمود (05/0P<). در حالی که تزریق L-Arginine اثر آن را به طور معنیداری مهار نمود (05/0P<).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون اثر ضداضطرابی داشته و این اثر احتمالاً با مهار تولید NO تقویت و با افزایش تولید آن مهار میشود. بنابراین بهنظر میرسد که بین گلوکوکورتیکوئیدها و سیستم نیتریک اکساید در کنترل رفتارهای اضطرابی تعامل وجود دارد.
دکتر رضا رحمتی، دکتر دیوید گروندی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : نقش بیولوژیکی هیدروژن سولفید روی عضله صاف بافتهای عروقی و غیرعروقی تا حدودی متناقض بوده و شامل فعالیتهای انقباضی و شلشدن میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر هیدروژن سولفید بر فعالیت حرکتی عضله صاف ژژنوم موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی از 23 سر موش با یک زمینه ژنتیکی C57/BL6 به وزنهای 25-20 گرم استفاده شد. ابتدا حیوانات بیهوش شدند و سپس به وسیله تزریق داخل صفاقی دوز بالای سدیم پنتوباربیتون (mg/kg80) کشته شدند. سپس قسمتی از ژوژنوم جدا شد و در محلول کربس گازدهی شده با اکسیژن ؛ قرار گرفت. قطعات ژوژنوم جدا شده به طول تقریبی 4 سانتیمتر به طور افقی در حمام بافتی قرار گرفتند. فعالیت حرکتی بافتی به صورت تغییرات فشار از بخش آنالی توسط ترانسدیوسر فشار اندازهگیری شد. اثرات سدیم هیدروژن سولفید در غلظتهای مختلف (3000-100 میکرومول) به مدت ده دقیقه روی فعالیت حرکتی قطعات جدا شده بررسی گردید. یافتهها : کاربرد سدیم هیدروژن سولفید (پیشساز هیدروژن سولفید) در حمام بافت در حالت وابستگی به دوز، سبب مهار فعالیت حرکتی شد و تفاوت معنیداری بین موشهای دارای گیرنده وانلوئیدی و فاقد گیرنده وانلوئیدی مشاهده نشد. در حضور تترودوتوکسین (یک میکرومول) سدیم هیدروژن سولفید سبب کاهش در تنوس پایه (5n= ، P<0.05 و 5/19 درصد) و مهار انقباض حاصل از 30میکرومول بتانکول و مهار انقباض حاصل از 30میکرومول بتانکول (5n= ، P<0.05 و 55 درصد) گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هیدروژن سولفید مهار کننده مهم فعالیت حرکتی در ژژنوم موش سوری است.
دکتر مهرداد مدرسی، دکتر منوچهر مصریپور، دکتر مجید طغیانی، رجبعلی رجائی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه استفاده از فرآوردههای گیاهی به عنوان جانشین یا مکمل داروهای شیمیایی مطرح است. یکی از گیاهان ارزشمند که از دیرباز در درمان بیماریهای مختلف کاربرد داشته؛ دارچین (Cinnamomum zeylanicum) میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی تهیه شده از پوست ساقه دارچین بر میزان هورمونهای مؤثر بر سیستم هورمونی تولیدمثل موشهای سوری نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 48 سر موش سوری نر ضمن دسترسی به آب و غذای یکسان در 6 گروه تقسیمبندی شدند. چهار گروه از نمونهها گروههای تیماری بودند که در مدت 20 روز غلظتهای مختلف عصاره هیدروالکلی پوست ساقه دارچین 50 ، 100 ، 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم را به روش درون صفاقی یک روز در میان دریافت کردند. به یک گروه به عنوان گروه پلاسبو تنها نرمالسالین تزریق شد و از گروه کنترل نیز به عنوان شاهد استفاده گردید. تمام آزمایشهای تشخیص هورمونی برای تعیین سطح سرمی هورمونهای FSH، LH و تستوسترون با روش ایمونورادیومتری (RIA) انجام گرفت. یافتهها : با افزایش دوز تزریقی عصاره ، غلظت دو هورمون LH و FSH افزایش یافت و بیشترین افزایش در دوزهای 200 و 400 میلیگرم بر کیلوگرم بود. سطح سرمی تستوسترون نیز در گروههای تیماری که دوزهای 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره را دریافت کرده بودند؛ نسبت به گروه کنترل افزایش معنیدار داشت (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج به دست آمده نشاندهنده اثر عصاره هیدروالکلی پوست ساقه دارچین بر افزایش هورمونهای محور هیپوفیز – بیضه میباشد.
منیره عامریون، کامران حیدری،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : استرادیول اثرات مثبتی در فولیکوژنز و مراحل تکوینی رویان دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی کمی در تکوین رویانهای موش سوری حاصل از لقاح آزمایشگاهی تخمکهای بالغ بهدست آمده از تحریک تخمدان با استفاده از ترکیب HMG و استرادیول والرات(E2) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش سوری بهطور تصادفی در دو گروه 20 تایی قرار گرفتند. گروه کنترل HMG به میزان 10IU/mouse به تنهایی دریافت نمود و به گروه آزمایشی HMG 10IU/mouse و استرادیول والرات 1µg/mouse به صورت داخل صفاقی تزریق شد. پس از القای تخمکگذاری توسط HCG تخمکهای حاصله از نظر مورفولوژی ارزیابی شدند. تخمکهای بالغ MΙΙ به منظور انجام IVF به محیط کشت لقاح حاوی اسپرمهای ظرفیتگیری شده منتقل شدند. سپس رویانهای حاصله از نظر میزان تکوین تا مرحله بلاستوسیست ارزیابی شدند. یافتهها : اختلاف بین میانگین کل تخمکهای حاصل از القای تخمکگذاری پس از تحریک تخمدان و درصد تخمکهای سالم در گروههای کنترل و آزمایش از نظر آماری معنیداری نبود. در میان تخمکهای لقاحیافته، درصد تکوین و رسیدن به مرحله دوسلولی در گروه کنترل 21.87±34.22 و در گروه آزمایش 20.68±36.83 تعیین شد. درصد رویانهایی که به مرحله بلاستوسیست رسیدند در گروه کنترل 26.5±49.41 و در گروه آزمایش 30.17±62.02 به دست آمد. اختلاف آماری معنیداری در بین دوگروه مشاهده نشد. نتیجهگیری : اضافه نمودن استرادیول به HMG به عنوان عامل تحریک تخمدان اثر فزایندهای بر کمیت تخمکها و رویانهای حاصله ندارد.
سمیرا وحیدی، محسن خلیلی، زهرا کیاسالاری، عصمت یاقوت پور،
دوره 16، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماران وابسته به اپیوئیدها پس از قطع، حالات ناخوشایندی نظیر اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز داروی ترکیبی متادون و والپروات بر اضطراب و افسردگی ناشی از ترک مرفین در موشهای سوری نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 98 سر موش سوری نر انتخاب و در دو دسته تجویز حاد و مزمن قرار گرفتند. هر دسته به 7 گروه 7تایی شامل نرمال سالین (شم)، مرفین سولفات (کنترل)، متادون (10mg/kg/bw)، والپروات (150mg/kg/bw)، والپروات+متادون بهترتیب با نسبتهای 1به1، 2به1 و 1به2 تقسیم شدند. بهجز موشهای گروه سالین بقیه گروهها دوزهای افزایشی مرفین را بهمدت 8روز پیاپی دریافت کردند. در مرحله تجویز مزمن، گروههای درمانی 30 دقیقه قبل از تزریق مرفین، طی 8 روز تیمار شدند و در مرحله تجویز حاد، تیمار گروهها فقط در روز آزمایش (روز 8) انجام شد. به منظور بررسی اضطراب و افسردگی 2 ساعت بعد از تزریق نالوکسان، مشاهده رفتاری در تستهای مازبهعلاوهای مرتفع، معلق ماندن و جعبه باز انجام گردید. یافتهها : در مرحله تجویز مزمن داروها، در تست مازبهعلاوهای مرتفع گروه درمانی ترکیبی والپروات2+متادون1 منجر به افزایش معنیداری در درصد ورود به بازوی باز (1.9±53.86) و درصد زمان حضور در بازوی باز (4.15±58.58) نسبت به گروه مرفین با میانگین درصد ورود (2.03±28.12) و درصد زمان حضور (1.77±17.88) شد. در تست جعبه باز نیز در گروههای درمانی ترکیبی متادون+والپروات (2±27)، والپروات1+متادون2 (2±26) و والپروات2+متادون1 (3±23) نسبت به گروه مرفین (3±7) افزایش آماری معنیداری در نسبت تعداد ورود به مرکز به مدت زمان حضور در مربع مرکزی مشاهده شد (P<0.05) که نشاندهنده کاهش اضطراب در گروههای مذکور بود. در تست معلق ماندن نیز مدت زمان بیحرکتی بهعنوان شاخص افسردگی، در گروه درمانی والپروات2+متادون1 کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : ترکیب دو داروی والپروات و متادون، به خصوص با نسبت 2 به 1 دارای اثربخشی بیشتری نسبت به تجویز داروها به تنهایی در کاهش اضطراب و افسردگی ناشی از ترک مرفین بود.
بهاره متقی دستنایی، محمود رفیعیان، اعظم عسگری،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به شیوع بالای سقط و افزایش روزافزون آمار آن در نتیجه اندیکاسیونهای مادری و جنینی یافتن روشهای بیخطر و ایمن سقط امری اجتنابناپذیر است. در این میان برخی از گیاهان دارویی دارای خواص سقطزایی هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ریشه گیاه توت سفید در سقطزایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش سوری بالغ ماده پس از جفتگیری و مشاهده پلاک واژنی بهطور تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. دو گروه به عنوان کنترل (یک گروه بدون مداخله و یک گروه دریافت داخل صفاقی سرم فیزیولوژی) و سه گروه به عنوان گروههای تجربی انتخاب شدند که از روز 7 تا 12 بارداری به مدت شش روز عصاره ریشه گیاه توت سفید را با غلظتهای 50 ، 70 و 90 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن بهصورت داخل صفاقی دریافت کردند. در روز 16 بارداری عمل سزارین انجام گردید و تعداد جنینهای جذب شده شمارش و به عنوان سقط در نظر گرفته شد. یافتهها : میانگین تعداد جنینهای سقط شده در گروههای دریافت کننده 50 ، 70 و 90میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره ریشه گیاه توت سفید و گروه دریافت کننده سرم فیزیولوژی داخل صفاقی به ترتیب 4.7 و 6.7 و 8.1 و 1.3 بود. بین غلظتهای مختلف عصاره ریشه گیاه توت سفید تفاوت آماری معنیدار در میانگین تعداد جنینهای سقط شده وجود داشت و دوز بالاتر اثرات سقط زایی بیشتری داشت (P<0.05). ناهنجاری ظاهری در هیچیک از گروههای مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجهگیری : عصاره ریشه گیاه توت سفید سبب افزایش تعداد جنینهای سقط شده به صورت وابسته به دوز میگردد.
سهیلا کاویانی فرد، نسرین حیدریه، فاطمه جمالو، گلسا علی نژاد، محسن علی نژاد، علی محمدعینی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : صرع یکی از شایعترین اختلالات سیستم عصبی مرکزی پس از سکته مغزی است. گیاه بارهنگ کبیر (Plantago major) با خواص درمانی گسترده در طب سنتی، حاوی فلاونوئیدها و ویتامین C است و خواص آنتیاکسیدانی قوی دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی بارهنگ بر آستانه تشنج ناشی از پنتلین تترازول (PTZ) در موشهای سوری نر انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش سوری نر نژاد NMRI در 5 گروه 8 تایی کنترل و گروههای تجربی قرار گرفتند. گروه کنترل سرم فیزیولوژی و گروههای تجربی عصاره هیدروالکلی بارهنگ را با دوزهای 5 ، 10 ، 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نیمساعت قبل از تزریق PTZ (60 میلیگرم بر کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. بلافاصله پس از تزریق PTZ مدت زمان لازم تا بروز تشنج و میزان مرگ و میر ثبت شد.
یافتهها : در گروههای دریافت کننده عصاره هیدروالکلی بارهنگ با دوز 10 ، 25 و 50 میلیگرم بر کیلوگرم نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری در آستانه تشنج مشاهده شد (P<0.05). همچنین در گروههای دریافت کننده عصاره هیدروالکلی بارهنگ با دوز 10 ، 25 و 50 میلیگرم بر کیلوگرم کاهش مرگ معنیداری نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج نشان داد عصاره گیاه بارهنگ دارای اثر ضدتشنجی است.
آرش علاوش شوشتری، لعیا سادات خرسندی، خیرالنساء احمدی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : استامینوفن یک داروی متداول ضد درد و ضد تب است که در دوزهای بالا منجر به نکروز کبدی و کلیوی در انسان و حیوان میگردد. گلرنگ گیاهی رنگی و ارزان است که اغلب به جای زعفران استفاده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی عصاره آبی گیاه گلرنگ بر مسمومیت کلیوی ناشی از استامینوفن در موش سوری انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش سوری نر بالغ بهطور تصادفی به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند. به گروه اول (شاهد) 15 روز سرم فیزیولوژی داده شد. گروه دوم عصاره گلرنگ را به میزان 300 mg/kg روزانه به مدت 15 روز از طریق گاواژ دریافت کردند. گروه سوم 15 روز سرم فیزیولوژی دریافت کرد و در روز پانزدهم 500 mg/kg استامینوفن به صورت گاواژ تجویز شد. به گروههای چهارم و پنجم به ترتیب 150 mg/kg و 300 mg/kg عصاره گلرنگ روزانه به مدت 15 روز داده شد و در روز پانزدهم استامینوفن نیز داده شد. روز شانزدهم برای اندازهگیری BUN ، Cr و اسیداوریک خونگیری انجام شد و کلیه موشها برای بررسیهای بافتشناسی برداشته شد.
یافتهها : نکروز حاد کلیوی و سطح سرمی BUN ، Cr و اسیداوریک در موشهای دریافت کننده استامینوفن، بهطور قابل ملاحظهای افزایش یافت (P<0.05). در گروههای دریافت کننده 150 mg/kg و 300 mg/kg عصاره گلرنگ و استامینوفن سطح سرمی BUN ، Cr و اسیداوریک کاهش معنیداری در مقایسه با گروه دریافت کننده استامینوفن بهتنهایی نشان داد (P<0.05). عصاره گلرنگ همچنین نکروز توبولی کلیه ناشی از استامینوفن را کاهش داد.
نتیجهگیری : عصاره آبی گیاه گلرنگ اثرات محافظتی در مسمومیت کلیوی ناشی از استامینوفن در موش سوری داشت.
فرناز گلشن، مجید شهبازی، کامران حیدری،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : عامل تحریک کننده کلنی گرانولوسیت (G-CSF) و گیرنده آن در فولیکولهای در حال رشد، سلولهای بافت جنینی و دستگاه تولید مثل وجود داشته و تجمع سرمی G-CSF بهطور آشکاری در زمان تخمکگذاری افزایش مییابد. لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر عامل تحریک کننده کلنی گرانولوسیت بر میزان تخمکگذاری و موفقیت لانهگزینی رویانهای حاصل از آمیزش موش سوری انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش سوری ماده نژاد NMRI در دو گروه کنترل و تیمار و 10 سر موش سوری نر انجام شد. در هر دو گروه بهمنظور تحریک تخمدان و القای اوولاسیون به ترتیب 10 واحد PMSG و 48 ساعت بعد 10 واحد hCG بهصورت داخل صفاقی و تکدوز به ازای هر موش تزریق شد. سپس در گروه تیمار، همزمان با تزریق PMSG ، 50 µg/kg از G-CSF و در گروه کنترل نیز در همین مرحله و همحجم با آن نرمال سالین بهصورت داخل صفاقی تزریق گردید. نیمی از موشهای گروه کنترل و تیمار پس از گذشت 16تا 18ساعت از آخرین تزریق به روش دررفتگی مهرههای گردنی کشته شدند تا تعداد تخمکهای آزادشده بهوسیله میکروسکوپ اینورت بررسی شود. نیمی دیگر از موشهای گروه کنترل و تیمار با موشهای نر آمیزش داده شدند و پس از گذشت 16 روز بعد از لقاح موشهای ماده باردار با همان روش کشته و جنینهای حاصل از نظر تعداد بررسی شدند.
یافتهها : میانگین تخمکهای آزادشده در گروه تیمار (1.25±18.5) بیش از گروه کنترل (1.32±12.1) بود (P<0.05). میزان لانهگزینی در گروه کنترل و تیمار از نظر آماری تفاوت معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری : علیرغم این که عامل تحریک کننده کلنی گرانولوسیت نتوانست بر تعداد لانهگزینی اثر داشته باشد؛ ولی موجب افزایش تعداد تخمکهای آزاد شده گردید.
آریا افشاری، مهدیه رئیس زاده، لقمان اکرادی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : سوختگی یکی از علل عمده مرگ و میر در دنیا است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسانس اسطوخودوس در روغن کنجد و سیلورسولفادیازین بر ترمیم زخم سوختگی موش سوری انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش سوری بهطور تصادفی در 5 گروه 6 تایی گروهها شامل کنترل منفی (سرم فیزیولوژی)، کنترل مثبت (پماد سیلورسولفادیازین)، تجربی اول (اسانس اسطوخودوس)، تجربی دوم (ترکیب اسانس اسطوخودوس در روغن کنجد) و تجربی سوم (روغن کنجد) قرار داده شدند. بعد از اعمال سوختگی با صفحه داغ به قطر 2 سانتیمتر، تیمار زخمها انجام شد. در روزهای 1 ، 3 ، 6 ، 9 ، 18 و 21 قطر زخم و درصد بهبودی محاسبه گردید. در روز 21 نمونهبرداری بافتی از محل زخم در هر گروه انجام شد.
یافتهها : درصد بهبودی به ترتیب در گروههای کنترل مثبت، تجربی دوم، تجربی اول و تجربی سوم نسبت به گروه کنترل منفی افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). درصد بهبودی گروه کنترل مثبت و گروه تجربی دوم در بسیاری از روزهای ترمیم یکسان و دارای اختلاف آماری معنیدار با گروه کنترل منفی بود (P<0.05). میزان ترمیم بافتی براساس انباشتگی کلاژن، فیبروبلاستها و یکپارچگی اپیدرم بهترتیب در گروه کنترل مثبت، گروه تجربی دوم، گروه تجربی اول و گروه تجربی سوم بیشتر بود.
نتیجهگیری : ترکیب اسانس اسطوخودوس در روغن کنجد همانند پماد سیلورسولفادیازین بهعنوان ترکیب گیاهی دارای اثرات ترمیمی بر زخم سوختگی در موش سوری بود.
آزاده صالحی، محبوبه سترکی،
دوره 20، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از اهداف تحقیقات بیولوژیکی یافتن موادی برای کاهش و تسکین درد ناشی از بیماریهای مختلف است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضددردی و ضدالتهابی عصاره اتانولی گیاه زوفا بر موش کوچک آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 100سر موش سوری نر بالغ در شش گروه آزمایشی انجام شد. گروهها شامل گروه کنترل (دریافت کننده نرمال سالین)، گروه تجربی اول، دوم و سوم به ترتیب دریافت کننده عصاره اتانولی گیاه زوفا با دوزهای 25 و 50 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم و گروه کنترل مثبت اول (دریافت کننده مورفین در تست فرمالین در فاز حاد و مزمن) و گروه کنترل مثبت دوم (دریافت کننده دگزامتازون در تست ضدالتهابی) بودند. از تست لیسیدن پای ناشی از فرمالین بهمنظور تعیین اثر ضددردی عصاره اتانولی گیاه زوفا استفاده شد. فعالیت ضدالتهابی عصاره توسط تست گزیلن مشخص شد.
یافتهها : در مرحله درد حاد (پنج دقیقه اول) عصاره اتانولی گیاه زوفا در گروههای تجربی دوم (23.75±2.1) و تجربی سوم (7.75±2.8) سبب کاهش معنیدار تعداد بالا بردن پنجه پا گردید (P<0.05). همچنین در مرحله درد مزمن (20 دقیقه دوم) در گروههای تجربی اول (17.25±2.3)، تجربی دوم (11.75±2.9)، تجربی سوم (10.75±2.7) و کنترل مثبت اول کاهش معنیدار مدت زمان بالا بردن پا مشاهده شد (P<0.05). عصاره اتانولی گیاه زوفا در گروههای تجربی اول، دوم و سوم فعالیت ضدالتهابی بالایی در برابر ادم ناشی از گزیلن در گوش موشها داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره اتانولی گیاه زوفا میتواند سبب مهار درد و التهاب در موشهای کوچک آزمایشگاهی گردد.
مسلم دهمرده، جواد صادقی نژاد، زهرا طوطیان، مژده صالح نیا،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اگزالی پلاتین درمان اصلی سرطانهای کولورکتال بوده و با مهار تکثیر و نسخه برداری DNA ،سبب آپوپتوز و نکروز در سلولهای سرطانی و رده سلولهای با تکثیر بالا میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر داروی شیمی درمانی اگزالی پلاتین بر پارامترهای اسپرم موالید 60 روزه در دوره پیرازایشی (قبل بارداری، بارداری و شیرواری) موشهای سوری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 32 سر موش بالغ ماده نژاد NMRI بهصورت تصادفی در 4 گروه 8 تایی تقسیم شدند. موشهای گروه کنترل 0.2ml نرمال سالین را بهصورت داخل صفاقی طی 21روز قبل بارداری، بارداری و شیرواری دریافت کردند. گروههای تجربی شامل گروههای قبل بارداری، بارداری و شیرواری داروی اگزالی پلاتین را به میزان 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن 3 بار در هفته به صورت داخل صفاقی طی 21 روز بهترتیب قبل از جفتگیری، طی بارداری و بعد از زایمان دریافت کردند. در روز 60 بعد از تولد همه موالید در آزمایشگاه جنینشناسی آسان کشی شده و نمونههای اسپرم دریافت گردید. ارزیابی پارامترهای اسپرم شامل تعداد، تحرک، زنده مانی، بلوغ و کیفیت کروماتین انجام شد.
یافتهها: تعداد، تحرک و یکپارچگی DNA اسپرم در هر سه گروه تجربی، قبل بارداری، بارداری و شیرواری در مقایسه با گروه کنترل بهطور چشمگیری کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). علاوه بر این، درصد اسپرمهای نابالغ و مرده در گروههای دریافت کننده اگزالی پلاتین بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: استفاده از داروی اگزالی پلاتین منجر به القای اثرات نامطلوب بر روی کیفیت اسپرم در دوره پیرازایشی میشود. بیشترین تاثیر این دارو در دوره شیرواری بود. همچنین با افزایش فاصله زمانی تجویز داروی اگزالی پلاتین در موشهای مادر تا بلوغ موالید نر، اثرات سوء ناشی از استفاده از این دارو بر کیفیت پارامترهای اسپرم کاهش مییابد.
نرگس زادسر، حسن مروتی، زهرا طوطیان، محمدتقی شیبانی، محمد طاهری، حجت عنبرا،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسپارتام نوعی شیرین کننده مصنوعی و غیرقندی است که به عنوان جایگزین قند در برخی از غذاها و نوشابهها مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آسپارتام بر تغییرات هیستومورفومتریک، عملکرد کلیه و بیان ژنهای Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد 36 سر موش نر بالغ نژاد NMRI در 4 گروه 9 تایی، یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. موشها در گروه کنترل به مدت 90 روز 0.3 ml آب مقطر به روش گاواژ و به صورت خوراکی دریافت نمودند و گروههای تجربی به ترتیب 40، 80 و 160 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آسپارتام را به روش گاواژ و خوراکی دریافت کردند. یک روز پس از دوره تیمار، نمونههای خون و هیستولوژی برای ارزیابی پارامترهای بیوشیمیایی، هیستومورفومتری و بیان ژن اخذ گردید.
یافتهها: قطر جسمک کلیوی، قطر کلافه مویرگی و ارتفاع لایه اپیتلیوم لولههای پیچیده دور و نزدیک با افزایش دوز مصرفی آسپارتام در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش داشت (P<0.05)؛ اما اندازه فضای ادراری و قطر دهانه داخلی لولههای پیچیده دور و نزدیک در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنیدار افزایش یافت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام، میزان نیتروژن اوره و کراتینین خون در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری داشت (P<0.05). با افزایش دوز مصرفی آسپارتام میزان بیان ژن Bcl2 در مقایسه با گروه کنترل به صورت چشمگیری کاهش یافت (P<0.05). درحالی که میزان بیان ژنهایBax ، Caspase 3 و P53 در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنیدار افزایش یافتند (P<0.05).
نتیجهگیری: آسپارتام میتواند سبب تغییرات بیوشیمیایی، تغییرات هیستومورفومتریک کلیه و بیان ژنهای Bcl2 ، Bax ، Caspase 3 و P53 در موش سوری گردد.
مهدی وحید بالان، محمدرضا نصیرزاده،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: وینکریستین به عنوان یک داروی ضدسرطان مهم، برای کبد بسیار سمی است. رزوراترول یک پلی فنل طبیعی است که در منابع گیاهی مختلف یافت میشود. مطالعات چندی نشاندهنده اثرات ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی رزوراترول هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظت کبدی و آنتیاکسیدانی رزوراترول در برابر سمیت ناشی از وینکریستین سولفات روی موش سوری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 32 سر موش سوری ماده بالغ نژاد NMRI با وزن 20 تا 25 گرم به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی شامل گروه کنترل، گروه وینکریستین، گروه وینکریستین + رزوراترول و گروه رزوراترول تقسیم شدند. موشها داروی وینکریستین را بهصورت صفاقی با دوز mg/kg/bw3 هفتهای یکبار به مدت 4 هفته و رزوراترول را با دوز mg/kg/bw30 به مدت 28 روز از طریق گاواژ معدی دریافت کردند. در پایان مطالعه میزان فعالیت آنزیمهای کبدی ALT وAST سرم اندازهگیری شد. فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان شامل GPX، SOD، سطح مالون دیآلدئید و میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی کبد اندازهگیری شد.
یافتهها: فعالیت آنزیمهای کبدی ALT و AST و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان SOD و GPX در گروه وینکریستین در مقایسه با گروه کنترل کاهش و سطح مالون دیآلدئید افزایش معنیداری یافت (P<0.05). همچنین تیمار با رزوراترول در گروه وینکریستین + رزوراترول در مقایسه با گروه وینکریستین موجب بهبود معنیدار پارامترهای مورد ارزیابی گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: رزوراترول در برابر آسیب اکسیداتیو القاشده توسط وینکریستین در بافت کبد موش سوری اثر محافظتی و آنتیاکسیدانی دارد.