142 نتیجه برای موش
آفاق ضامن قدیرلی، حسام الدین بابایی، مرضیه گودرزی، سهیل شهرامی راد، عارف آرمین فر، علیرضا عوض زاده، بهروز یحیایی، لیلا خجسته،
دوره 0، شماره 0 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از کتامین به عنوان یکی از مشتقات فنسیکلیدینها به عنوان ماده بیهوشی در عملهای جراحی، همچون داروهای دیگر میتواند با عوارض متعددی بر اندامهای مختلف بدن همراه باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کتامین تزریقی بر تغییرات بافتشناسی کبد نوزادان متولد شده از موشهای صحرایی ماده باردار تحت بیهوشی کوتاه مدت و بلند مدت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 15 سر موش صحرایی ماده باردار از نژاد ویستار به صورت تصادفی به سه گروه پنج تایی شامل کنترل، بیهوشی کوتاه مدت (کتامین تزریقی mg/kg/bw 25 سه بار در هفته به مدت 4 هفته) و بیهوشی بلند مدت (کتامین تزریقی mg/kg/bw 75 یکبار در هفته به مدت 4 هفته) تقسیم شدند. پس از زایمان و طی دوره شیردهی هنگامی که سن نوزادان به دو هفته رسید؛ به منظور نمونهگیری بافتی ابتدا نوزادان موشهای صحرایی توسط 7 واحد کتامین و 3 واحد زایلازین بیهوش و قربانی شدند و نمونهگیری بافتی انجام شد. نمونههای بافتی با ضخامت ۵ تا ۶ میکرون جدا شده و پس از ثابتسازی در فرمالین توسط میکروسکوپ نوری بررسی شدند.
یافتهها: در گروه بیهوشی کوتاه مدت در وریدهای مرکز لوبولی متسع و تجمع مایع با نمره شدت تغییرات 2 و برخی از هپاتوسیتها دارای روند دژنراتیو نکروتیک و سیتوپلاسم اسیدوفیلیک و تیره با نمره شدت تغییرات 1 رویت شدند. در گروه بیهوشی بلند مدت بافت کبد تغییرات پرخونی در فضای پورت با نمره 1 و نیز افزایش اتساع فضاهای سینوزوئیدی و وریدهای مرکز لوبولی دارای اندازههای مختلف و بینظمی با شدت تغییرات 1 مشاهده شد که در برخی از آنها تجمع مایع و خون نیز دیده شد. در گروه کنترل ساختارهای سلولی به صورت کاملاً منظم حفظ شده بود و نمره شدت تغییرات صفر تعیین شد.
نتیجهگیری: مصرف کتامین در موشهای باردار میتواند سبب ایجاد تغییرات هیستوپاتولوژیک در بافت کبدی نوزادان آنها شود که در گروه بلندمدت نسبت به کوتاهمدت و کنترل، این تغییرات مخرب مشهودتر بود.
دکتر دردی قوجق،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز یکی از آنزیم های شرکت کننده در مسیر بیوسنتز هورمون های استروئیدی است. این آنزیم در تبدیل پرگننولون به پروژسترون در مسیر بیوسنتز هورمون های جنسی شرکت می کند. هدف این پژوهش بررسی خصوصیات کنتیکی آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز بیضه موش صحرایی است. برای انجام تحقیق مقادیر معین سوبسترا و غلظت های متفاوت هموژنه بافت بیضه موش صحرایی در گرم خانه گذاشته (انکوبه) شد. مخلوط واکنش، شامل پرگننولون، کوآنزیم نیکوتین آمید دی نوکلئوتید و ایزونیتر و ترازولیم در 0.150 مولار بافر تریس و با 7.7=PH همچنین آنزیم استخراج شده از بیضه موش صحرایی بود که در زمان های مختلف و دماهای مختلف انکوبه شد. جذب نوری به وسیله اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. یافته ها نشان دادند مقدار PH بهینه و زمان انکوباسیون به ترتیب برابر با 7.9 و 1.5 ساعت بود. مقدار Kmax برابر با 6-10×5.3 مولار و Vmax برابر با 6-10×3.11 نانومول در میلی گرم در دقیقه بود. روش به کار گرفته شده در این مطالعه حساسیت کافی برای اندازه گیری فعالیت آنزیم استروئید دهیدروژناز بیضه موش را داشت. نتیجه این که خصوصیات کنتیکی آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز حاصل از این پژوهش قابل مقایسه با نتایج سایر محققان است و برای بررسی فعالیت این آنزیم در بافت ها کاربرد دارد.
دکتر حمیدرضا تجری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
هرنی اینگوینال در سنین میانسالی و بالاتر شایع است که به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم دیده می شود. در اکثر موارد ساک هرنی محتوی روده ها و یا اُمنتوم می باشد. ولی هرنی حاوی مثانه هم وجود دارد که نادر است. در بیمار معرفی شده، علاوه بر هرنی اینگوینال وسیع حاوی مثانه و احتباس ادراری، کلیه همان سمت هم خاموش بود که نشان دهنده سیر مزمن بیماری است. تشخیص هرنی مثانه و اثبات آن با انجام سونوگرافی و سیتوگرافی رتروگراد است که در سیستوگرافی ماده حاجب در داخل اسکروتوم دیده می شود و ارتباط آن با مثانه نشان داده می شود. در بیمار ما تشخیص قبل از عمل با سیستوگرافی رتروگراد اثبات شد و بعد از عمل بیمار به راحتی قادر به ادرار کردن بود و تورم اسکروتوم هم برطرف شده بود. توصیه می شود که در بیماران بالاتر از 50 سال که هرنی وسیع اینگوینواکسترنال دارند علائم پروستاتیسم هم وجود دارد سیستوگرافی انجام شود تا تشخیص قبل از عمل داده شود تا از احتمال آسیب حالب و مثانه در طی عمل جلوگیری شود.
دکتر داوود فرزین، دکتر سیده نازنین منصوری،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: گزارش شده است آلکالوییدهای بتاکربولینی دانه های گیاه اسپند، اثر تحریکی بر آزادسازی سروتونین و کاتکول آمین ها در نقاط مختلف مغزی دارند. علاوه بر این، یکی از مهم ترین اثرات فارماکولوژیک مشخص شده بتاکربولین ها، اثر مهاری برگشت پذیر بر MAO-A می باشد. این نتایج پیشنهاد می کند، بتاکربولین ها بتوانند حداقل بعضی از نشانه های افسردگی را تخفیف دهند. این مطالعه به منظور تعیین فعالیت ضدافسردگی بتاکربولین های هارمان، نورهارمان و هارمین انجام گردید.مواد و روش ها: همه آزمایش ها روی موش سفید آزمایشگاهی Swiss-Webster از جنس نر با محدوده وزنی 25 الی 30 گرم انجام گرفت. اثر ضدافسردگی بتاکربولین ها با استفاده از آزمون شنای اجباری ارزیابی شد. این آزمون به طور گسترده ای برای فعالیت ضدافسردگی داروها در مرحله پیش بالینی به کار گرفته می شود. در این آزمون، موش ها به داخل یک استوانه شیشه ای (ارتفاع 25 سانتی متر و قطر 12 سانتی متر) که تا ارتفاع 15 سانتی متری آن از آب 1 ±25 درجه سانتی گراد پر شده بود انداخته می شد. 30 دقیقه پس از تزریق بتاکربولین ها، موش ها به مدت 8 دقیقه در آزمون شنای اجباری مورد آزمایش قرار می گرفتند و زمان بی حرکتی آنها ثبت می گردید. یافته ها: تزریق داخل صفاقی هارمان (5 الی 15 میلی گرم/ کیلوگرم)، نورهارمان (2.5 الی 10 میلی گرم/ کیلوگرم) و هارمین (5 الی 15 میلی گرم/ کیلوگرم) به طور معنی داری زمان بی حرکتی موش را در آزمون شنای اجباری کاهش داد. اثر مهاری هارمان، نورهارمان و هارمین توسط فلومازنیل (5 میلی گرم/ کیلوگرم) آنتاگونیزه شد ولی توسط رزرپین (5 میلی گرم/ کیلوگرم، داخل صفاقی، 18 ساعت قبل از آزمون) تحت تاثیر قرار نگرفت.نتیجه گیری: نتایج پیشنهاد می کند اثر ضدافسردگی هارمان، نورهارمان و هارمین ممکن است از طریق مکانیسم inverse agonist واسطه گری شود.
دکتر ژیلا ترابی زاده، دکتر عباسعلی کریمپور ملکشاه، دکتر مهرانگیز صدوقی، سید سعید صادقی دارابی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: آلومینیوم که سومین عنصر فراوان پوسته زمین است، ماده ای سمی برای بدن محسوب می شود. اثرات سمی آن بر بدن حیوانات آزمایشگاهی بالغ مورد مطالعه فراوان قرار گرفته است. اما مطالعات در خصوص اثرات این عنصر در تکوین جنین و سمیت آن برای جنین کافی نبوده و گزارشات موجود متناقض می باشند. در این تحقیق بروز ناهنجاری های مادرزادی خارجی در جنین های موش به دنبال قرار گرفتن در معرض کلرید آلومینیوم در یک دوره زمانی کوتاه، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: موش های سفید NMRI با وزن 24 الی 33 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. روز مشاهده پلاک واژنی به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد و موش ها به طور تصادفی در 6 گروه 12 تایی جای داده شدند. در سه گروه اول به ترتیب روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم حاملگی یک دوز کلرید آلومینیوم به میزان mg/kg 150 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در سه گروه دیگر به عنوان گروه های شاهد در روزهای یاد شده مقدار 0.3 میلی لیتر سرم فیزیولوژیک تزریق شد. موش ها در روز پانزدهم کشته شده و جنین ها از رحم بیرون آورده شدند و پس از وزن کردن و اندازه گیری طول سری- دمی (CR) با استفاده از استریومیکروسکوپ وقوع ناهنجاری های ساختمانی خارجی مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزن جنین ها در گروه های تجربی روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم به طور معنی داری کمتر از گروه های شاهد بوده است (P<0.05). اما طول CR تفاوتی را نشان نداده است. فراوانی ناهنجاری های خارجی در گروه های تجربی یاد شده به ترتیب 47.0، 37.0 و 33.1 درصد و در گروه های شاهد به ترتیب 9.8، 10.2 و 8.7 درصد بوده است که اختلاف بین گروه های تجربی و شاهد معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کلریدآلومینیوم دارای اثر سمی و تراتوژنیک بر جنین های موش بوده و حتی در معرض قرار گرفتن جنین ها برای یک دوره کوتاه می تواند باعث بروز ناهنجاری های ساختمانی در آنها شود.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: فراسیون سفید گیاهی است که دارای ترکیبات حفاظت کننده و آنتی اکسیدانت نظیر فلاونوئیدها می باشد و شواهدی مبنی بر اثرات هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک در صورت تجویز به صورت مکمل دارد. این مطالعه به منظور تحقیق اثر هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک تجویز خوراکی این گیاه در مدل تجربی دیابت قندی در موش های صحرایی نر مورد بررسی قرر گرفت.روش بررسی: موش های صحرایی نر به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با فراسیون، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با فراسیون تقسیم بندی شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزتوسین به میزان 60mg/kg به طور داخل صفاتی استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با فراسیون پودر این گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (6.25 درصد) را به مدت دو ماه دریافت نمودند.یافته ها: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (P<0.05)، در حالی که میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. آنالیز داده های تری گلیسیرید و کلسترول نشان داد که سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم نسبت به هفته قبل بررسی (P<0.05) نشان می دهد و سطح تری گلیسیرید در هفته هشتم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی دار پایین تر بود (P<0.05). به علاوه یک کاهش معنی دار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در هفته هشتم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (P<0.05).نتیجه گیری: تجویز خوراکی بخش هوایی فراسیون در مدل تجربی دیابت قندی فقط موجب کاهش معنی دار سطح تری گلیسیرید و کلسترول سرم می گردد.
دکتر حسن مفیدپور، دکتر سید حسن علوی، دکتر سید عباس طباطبائی یزدی، دکتر مختار جعفرپور،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: مرفین از دسته داروهای ضد درد مخدر علاوه بر خاصیت ضد دردی دارای اثراتی روی ساختار بدن است. این مطالعه به منظور بررسی مرفین روی ساختار کبد موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این تحقیق تعداد 20 سر موش نر نژاد Balb/C در دو گروه ده تایی کنترل و آزمایش استفاده شد. به گروه آزمایش 15mg/kg مرفین به صورت داخل صفاتی روزانه یک نوبت به مدت 21 روز تزریق شد. به گروه کنترل به همان حجم روزانه نرمال سالین تزریق شد. در روز بیست و دوم کبد موش ها با استفاده از بیهوشی عمومی خارج و به روش معمولی هیستوپاتولوژیک لام تهیه و به طریقه H&E رنگ آمیزی و مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت.یافته ها: نکروز کانون های کوچک با انفیلتراسیون آماسی پلی مورف و هسته های نکروتیک نشان از بروز هپاتیت مزمن فعال در گروه های آزمونی دیده شد. همچنین تجمع قطرات ریز چربی در سیتوپلاسم هپاتوسیت ها بروز استئاتوزمیکرووزیکولار و همچنین التهاب در اطراف عروق و فضای پورت را نشان داد. هیچ گونه تغییری در نمونه های گروه شاهد دیده نشد.نتیجه گیری: مصرف مرفین می تواند اختلالات ساختاری در کبد ایجاد نماید.
دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر علی رشیدی پور،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بومبزین یک نروپپتید 14 اسیدآمینه است که در سیستم عصبی پستانداران به طور وسیعی یافت میشود و آثار بیولوژیکی متعددی دارد که از آن جمله ممکن است در تعدیل واکنشهای اضطرابی موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین اثرات این پپتید بر واکنشهای اضطرابی در مدل ارزیابی ماز بهعلاوهای مرتفع در موش سوری بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی موشهای سوری نر (60 n=) به وزن 25 تا30 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. بومبزین در مقادیر 25/1، 5/2، 5، 10 و 20 میکروگرم به ازاء هر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی یا سالین 10 دقیقه قبل از انجام تست های مورد نظر در گروههای مختلف تزریق شد. سپس موشها در جهت افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی به مدت 5 دقیقه دریک جعبه با دیوارههای مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز بهعلاوهای منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و زمان صرف شده روی بازوی باز) ازطریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید. برای بررسی آماری دادهها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون توکی استفاده شد.
یافتهها: بومبزین وابسته به دوز باعث افزایش علائم اضطراب شد. در مقایسه با گروه کنترل حیوانات تعداد ورود و درصد زمان کمتری را روی بازوی باز طی نمودند و بررسی آماری تفاوت معنیداری را نشان داد (05/0P<)، ولی بومبزین با دوز 25/1 میکروگرم اثر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که پپتید بومبزین وابسته به دوز نقش مهمی در القاء واکنشهای اضطرابی در مدل ارزیابی ماز بهعلاوهای شکل مرتفع دارد.
دکتر مهرداد روغنی، محبوبه آقایی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرآلژزی یکی از علائم بارز دیابت قندی در میان مدت محسوب میشود. با توجه به وجود شواهد تحقیقاتی مبنی بر اثر ضددیابتی تره کوهی، در این بررسی اثر تجویز خوراکی این گیاه در موشهای صحرایی دیابتی شده به وسیله استرپتوزتوسین در مراحل حاد و مزمن آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 45 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار به طور تصادفی به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با تره کوهی، دیابتی دریافت کننده سدیم سالیسیلات، دیابتی و گروه دیابتی تیمار شده با تره کوهی تقسیم شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزوتوسین به صورت تک دوز و داخل صفاقی به میزان mg/kg 60 استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با تره کوهی نیز پودر مخلوط شده این گیاه با غذای استاندارد موش (25/6درصد) را دریافت نمودند. پس از گذشت یک ماه بعد از اندازهگیری قندخون آزمون فرمالین در هر موش انجام شد. دادهها با استفاده از آزمونهای student’s paired t-test و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : نمرات درد در موشهای دیابتی پس از گذشت یک ماه در دو فاز حاد و مزمن به دنبال تجویز کف پایی فرمالین بیشتر از موشهای کنترل بود و درمان با تره کوهی به مدت چهار هفته موجب کاهش معنیدار در نمرات درد در مقایسه با گروه دیابتی در مراحل حاد و مزمن گردید (05/0P<). ضمناً با تجویز سدیم سالیسیلات به موشهای دیابتی، کاهش معنیدار در نمره درد فقط در مرحله مزمن آزمون فرمالین مشاهده گردید (05/0P<). همچنین تجویز گیاه تغییر معنیداری در نمرات درد دو فاز آزمون فرمالین در گروه کنترل تحت تیمار در مقایسه با گروه کنترل ایجاد ننمود.
نتیجهگیری: تجویز خوراکی تره کوهی به مدت یک ماه موجب کاهش معنیدار میزان احساس درد در مدل تجربی دیابت قندی القا شده به وسیله استرپتوزوتوسین میشود.
دکتر علی رشیدی پور، دکتر عباسعلی وفایی، احسان حسامی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شواهد زیادی نشان میدهند که فعالیت گیرندههای گلوکوکورتیکوئیدی موجب تعدیل رفتارهای اضطرابی شده و احتمالاً این اثرات به وسیله سیستم نیتریکاکساید واسطهگری میشود. هدف این مطالعه بررسی تعامل سیستم نیتریک اکساید و گلوکوکورتیکوئیدها بر رفتارهای اضطرابی در موش کوچک آزمایشگاهی در مدل ماز بهعلاوهای مرتفع بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی روی 80 سر موش سوری نر نژاد آلبینو با میانگین وزنی 30 -25 گرم در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی سمنان طی سال 1386 انجام شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز بهعلاوهای شکل مرتفع استاندارد استفاده شد. شاخصهای ارزیابی شامل مدت زمان گذرانده شده در بازوی باز و تعداد ورود به آن در مدت ٥ دقیقه بود. حیوانات یک ساعت قبل از ارزیابی اضطراب، L-Name (30 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان مهارگر یا L-Arginine (50 میلیگرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) به عنوان پیشساز سیستم نیتریک اکساید و یا سالین و 30 دقیقه قبل از ارزیابی کورتیکوسترون (1، 5/2 و 5 میلیگرم به ازاء هر کیلو گرم وزن) یا وهیکل بهصورت تزریق داخل صفاقی دریافت مینمودند.
یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون در دوزهای 1و 5/2 میلیگرم به ازاء هر کیلوگرم بهطور معنیداری اضطراب را کاهش داده است (05/0P<). همچنین تزریق L-Name اثر ضداضطرابی کورتیکوسترون را به طور معنیداری تقویت نمود (05/0P<). در حالی که تزریق L-Arginine اثر آن را به طور معنیداری مهار نمود (05/0P<).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که کورتیکوسترون اثر ضداضطرابی داشته و این اثر احتمالاً با مهار تولید NO تقویت و با افزایش تولید آن مهار میشود. بنابراین بهنظر میرسد که بین گلوکوکورتیکوئیدها و سیستم نیتریک اکساید در کنترل رفتارهای اضطرابی تعامل وجود دارد.
دکتر علیرضا سرکاکی، خلیل سعدی پور، دکتر محمدکاظم غریب ناصری، دکتر محمد بدوی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : اعتیاد به مواد مخدر مانند مرفین از مهمترین مشکلات اجتماعی میباشد. در حیوانات معتاد به مرفین مصرف آنتیاکسیدانها مانند ویتامین C میتواند باعث کاهش علائم سندرم محرومیت از مرفین شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر پیشگیری کننده افشره گریپفروت بر وابستگی به مرفین در موشهای صحرایی نر بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی که طی سال 1386 در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز انجام شد، تعداد 16 سر موش صحرایی نر جوان نژاد Wistar (300- 250 گرم) به طور تصادفی به دو گروه 8 تایی شاهد و درمان تقسیم شدند. موشهای هر دو گروه با تجویز داخل صفاقی مرفین (3 روز اول mg/kg10، 3 روز دوم mg/kg20 و 3 روز آخر mg/kg40) معتاد شدند. گروه شاهد 2 میلیلیتر محلول نرمال سالین و گروه درمان 2 میلیلیتر افشره تازه میوه گریپفروت را به صورت خوراکی روزانه یک ساعت قبل از تجویز مرفین به مدت 9 روز دریافت کردند. روز دهم 45 دقیقه بعد از تجویز یک دوز اضافی مرفین (mg/kg40) برای ایجاد سندرم محرومیت مقدار mg/kg10 نالوکسان به صورت زیر جلدی به حیوانات تزریق گردید. سپس علائم سندرم محرومیت شامل دندان قروچه، لرزش شدید بدن، دفعات دفع مدفوع و دفعات لیسیدن پنیس برای مدت 30 دقیقه بررسی شد. یافتهها : نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف افشره میوه گریپ فروت بر چهار نوع علائم وابستگی به مرفین در موشهای صحرایی معتاد شامل دندان قروچه، لرزش بدن، تعداد دفع مدفوع و تعداد لیسیدن پنیس در مقایسه با گروه کنترل (سالم) اثر پیشگیری کننده داشته و آنها را به طور معنیداری کاهش داده است (05/0P<). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افشره گریپفروت میتواند، علائم محرومیت از مرفین را کاهش دهد. مکانیسم دقیق اثر آن نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد.
حسین میلادی گرجی، دکتر علی رشیدی پور، دکتر یعقوب فتح الهی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : تجویز داروهای مخدر به صورت حاد و مزمن روی فرآیند اضطراب اثرات متناقضی برجای میگذارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش وابستگی به مرفین بر سطح اضطراب در موش صحرائی صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 20 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم استفاده شد که با تجویز مزمن مرفین در آب آشامیدنی به مدت 21 روز وابسته شدند. موشهای صحرائی گروه کنترل فقط سوکروز در آب آشامیدنی دریافت کردند. از مدل ماز بهعلاوهای شکل مرتفع (EPM) برای ارزیابی رفتار شبهاضطرابی در موشهای صحرائی استفاده شد و به مدت 5 دقیقه متغیرهای تعداد ورود به بازوهای باز، مدت زمان ماندن در بازوهای باز ،Stretched-attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع ارزیابی و ثبت گردید. بعد از آزمون اضطراب فعالیت حرکتی حیوان با استفاده از یک سیستم مونیتورینگ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه (ANOVA) استفاده شد. یافتهها : مدت زمان ماندن در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز در گروه وابسته به مرفین به طور معنیداری کوتاهتر از گروه کنترل بود (05/0P<). همچنین تعداد Stretched attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع در گروه مرفینی به صورت معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که فعالیت حرکتی کل ثبت شده در بین دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که استعداد بروز اثرات شبهاضطرابی در شرایط پراسترس در موشهای صحرائی وابسته به مرفین ممکن است سریعتر رخ دهد، بدون این که بر فعالیت حرکتی آنها تاثیری داشته باشد.
دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر عبدالحسین شیروی، دکتر سیدمجید جلالیان حسینی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : نقایص لوله عصبی و هایپوپلازی ناخنها از ناهنجاریهای شناخته شده کاربامازپین میباشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر داروی کاربامازپین بر القاء ناهنجاریهای چشمی موش انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش باردار از نژاد Balb/c به دو گروه تجربی و دو گروه کنترل تقسیم شدند و به ترتیب دوزهای 15 و 30 میلیگرم بر کیلوگرم روزانه از داروی کاربامازپین (در گروه تجربی Iو(II و نرمال سالین و تویین20 در نرمال سالین (در گروههای کنترل) از روز ششم دوره بارداری لغایت روز پانزدهم و به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. در روز هجدهم بارداری جنینها از رحم خارج شدند و پس از توزین و اندازهگیری طول بدن، جنینهای دارای ناهنجاری مورد رنگآمیزی اسکلتی و بافتی قرارگرفتند. یافتهها : میانگین وزن بدن و طول سری دمی در گروههای تجربی به صورت معنیداری در مقایسه با کنترل کاهش یافته بود (05/0P<). در گروه آزمایشی با دوز 15 و 30 میلیگرم بر کیلوگرم به ترتیب بدشکلی جمجمه در 7 و 8/10 درصد، کوتاهی انگشتان در 3/13 و 6/16 درصد، کوچکی ماندیبول در 8/7 و 7/11 درصد و کوتاهی دم در 2/10 و 2/9 درصد از جنینها مشاهد شد. نقایص چشمی به ترتیب در 6/8 درصد و 5/7 درصد از جنینهای گروه آزمایشی یک و دو مشاهده شد. نقایص چشمی به صورت باز بودن یک یا دو چشم، اگزوفتالمی، تغییراتی در شکل اپیتلیوم عدسی، چینخوردگی شبکیه و قرنیه مشاهده گردید. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف داروی کاربامازپین در طی مراحل اروگانوژنز موش میتواند، ناهنجاری چشمی را در جنین القاء نماید.
دکتر جعفر آی، دکتر اسدالله ظریف کار، مریم راستی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : علاوه بر عوامل هورمونی و ژنتیکی، عامل استرس میتواند بر ریزش مو مؤثر باشد. استرس موجب آزاد شدن مقدار زیادی اپینفرین در خون میشود و این امر اثرات زیادی بر بافتهای مختلف بدن از جمله پوست و مو دارد. از آنجا که اغلب داروهای مؤثر بر ریزش مو از طریق تاثیر بر عروق خونی، اثر درمانی خود را اعمال میکنند، لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر اپینفرین به عنوان یک داروی تنگ کننده عروق بر ریزش مو صورت گرفت. روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 45 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد Wistar در دانشکده پزشکی شیراز انجام شد. موشها به 3گروه مساوی گروه تیمار با دوز ml/kg 5/1 اپینفرین، گروه تیمار با دوز mg/kg1 اپینفرین و گروه کنترل تقسیم شدند. موشها به مدت 2ماه در معرض آزمایش قرار گرفتند و اپینفرین روزانه 2بار به صورت زیرجلدی در ناحیه پشتی تزریق شد. در پایان پس از مشاهده نتایج ماکروسکوپی و جداسازی پوست، عملیات مربوط به تهیه اسلاید و مطالعه تعداد فولیکولهای مو در هر یک از گروهها انجام پذیرفت. یافتهها : در این مطالعه تزریق اپینفرین سبب دژنره شدن فولیکول مو ، کاهش در تعداد فولیکولهای مو و دژنره شدن ساختمانهای وابسته به فولیکول مو مانند غدد سبابه در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تزریق زیرجلدی اپینفرین سبب کاهش چشمگیر فولیکولهای مو میشود و تعداد فولیکولهای مو با افزایش میزان اپینفرین دچار کاهش بیشتر میگردد.
مرتضی جراحی، میترا امامی ابرقویی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : عصاره بابونه خصوصیات ضدالتهابی، ضدمیکروبی و آنتیاکسیدانی دارد. این مطالعه به منظور بررسی اثر موضعی عصاره هیدروالکلی گیاه بابونه بر ترمیم زخم حاصل از سوختگی در موش صحرائی آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرائی نر بالغ از نژاد آلبینو به صورت تصادفی به 3 گروه مساوی کنترل کاذب، کنترل (روغن زیتون- حلال دارو) و درمان (عصاره هیدرو الکلی بابونه) تقسیم شدند. یک سوختگی درجه 2 عمقی در 20درصد سطح بدن حیوانات همه گروهها از طریق فروبردن پشت حیوان در آب جوش 100 درجه سانتیگراد به مدت 8 ثانیه ایجاد شد. حیوانات گروه کنترل کاذب هیچگونه درمانی دریافت نکردند. در حالی که از روز اول بعد از سوختگی در گروههای کنترل و درمان به صورت موضعی به میزان دو بار در روز به ترتیب روغن زیتون و عصاره هیدرو الکلی بابونه محلول در روغن زیتون در محل سوختگی مالیده شد. از روز سوم پس از ایجاد سوختگی درصد بهبودی زخم از طریق محاسبه سطح زخم در گروههای مختلف اندازهگیری شد و این عمل تا بهبودی کامل زخم ادامه داشت. یافتهها : نتایج نشان داد که بین میانگین درصد بهبود زخم گروه کنترل کاذب و گروه کنترل (روغن زیتون) از روز سوم تا بهبودی کامل طی 67 روز اختلاف معنیداری وجود ندارد و از روز بیستم به بعد تفاوت معنیداری بین میانگینهای درصد بهبودی زخم در گروه درمان با گروه کنترل (2/5±77/74 در مقابل 70/2±96/62) وجود دارد (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف موضعی عصاره هیدروالکلی گیاه بابونه، سبب تسریع بهبودی زخم سوختگی در موش صحرائی آزمایشگاهی میشود.
دکتر فرزاد رجایی، مهدی فرخی، ناظم قاسمی، دکتر مجید سررشته داری، دکتر نعمت الله غیبی، دکتر مهرزاد سرایی صحنه سرایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : پیشرفت در حال توسعه صنایع الکترونیک و استفاده روزافزون از دستگاههای الکتریکی منجر به افزایش مواجهه افراد با امواج الکترومغناطیسی شده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر امواج الکترومغناطیسی بر شاخصهای مورفومتریک اپیدیدیم، مجرای دفران و بیضه موش انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش نر نژاد BALB/C انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تجربی، شم (sham) و کنترل قرار داده شدند. موشهای گروه تجربی به مدت 8 هفته ، هر هفته 6 روز و هر روز 4 ساعت در معرض امواج الکترومغناطیسی با شدت0.5 میلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار گرفتند. موشهای گروه کنترل و شم در معرض امواج قرار نگرفتند. بعد از پایان دوره آزمایش موشها تحت بیهوشی کشته و لاپاراتومی شدند و بیضههای طرف چپ موشها خارج و وزن گردید. نمونهها با میکروسکوپ نوری تحت فرآیندهای روتین بافتی قرار گرفتند. قطر و ارتفاع اپیتلیوم مجاری اپیدیدیم و دفران تعیین گردید. نتایج به دست آمده با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
یافتهها : میانگین قطر اپیدیدیم در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت (p<0.5) میانگین قطر مجرای دفران، ارتفاع سلولهای اپیتلیال اپیدیدیم و مجرای دفران در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت (p<0.5) همچنین میانگین وزن بیضه در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت(p<0.5).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میدان الکترومغناطیسی به مدت 8 هفته و به میزان0.5 میلیتسلا سبب تغییرات مورفومتریک سلولهای اپیتلیوم اپیدیدیم و مجرای دفران و کاهش وزن بیضه موش میگردد.
دکتر مهدی مهدیزاده، دکتر سیدعلی حسینی تهرانی، فیضالله ابراهیمینیا، آناهیتا اللهی، دکتر حسن فلاح حسینی، منیره عزیزی، مهدی صادقزاده، شروین فاتحی قهفرخی، حامد مسعودی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه استفاده از گیاهان دارویی برای تخفیف علائم و درمان بیماری دیابت مورد توجه قرار گرفته که از جمله میتوان به چای سبز (Camellia sinesis L.) اشاره نمود، ولی با توجه به عدم بیان دوز مناسب و متناقض بودن نتایج در مورد اثرات آن بر میزان قندخون، این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آن در دوزهای مختلف بر قندخون و کاهش وزن در موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. تعداد 8 سر از موشها بهعنوان گروه طبیعی نگهداری و به 32 سر آنها استرپتوزوتوسین با دوز 50 mg/kg محلول در نرمالسالین به روش داخل صفاقی تزریق شد. موشهای دیابتی به طور تصادفی در چهار گروه 8 تایی تقسیم شدند. از چهار گروه موشهای دیابتی به سه گروه به ترتیب دوزهای 50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی چای سبز محلول ده درصد (Dimethyl sulgoxide) DMSO در آب مقطر و به گروه دیابتی کنترل بهطور مشابه محلول ده درصد DMSO در آب مقطر از طریق گاواژ روزانه به مدت 6هفته داده شد. تمام حیوانات در شروع مطالعه و هفتههای2 و 4 و 6 بعد از شروع مطالعه از لحاظ قندخون و وزن اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی استودنت و ANOVA یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها : میانگین قندخون ناشتا در گروههای دیابتی که دوزهای مصرفی 50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره چای سبز را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه دیابتی کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت (p<0.5)، ولی وزن حیوانات در سه گروه دریافت کننده دوزهای مختلف عصاره کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل غیردیابتی نشان نداد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که عصاره هیدروالکلی چای سبز با دوزهای مصرفی 50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم سبب کاهش قندخون ناشی از دیابت میگردد و دوز 100 mg/kg مناسبترین دوز این عصاره میباشد.
مرتضی جراحی، دکتر مهدی زاهدی خراسانی، دکتر مسعود آجورلو، دکتر عباسعلی طاهریان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : گیاه صبر زرد بهطور سنتی در ترمیم زخم استفاده میشود. با این وجود اثرات آن تاحدودی متفاوت و گاهی متناقض است. این مطالعه به منظور تعیین اثر موضعی ژل صبر زرد بر ترمیم زخم برشی پوست در موش صحرایی انجام گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر (250- 200 گرم) از نژاد ویستار بهطور تصادفی در گروههای کنترل کاذب، کنترل و دو گروه درمانی تقسیم شدند. برشی به طول 3 سانتیمتر و به ضخامت درم بر روی پوست پشت (خط وسط) حیوانات تحت بیهوشی عمیق ایجاد شد. برای گروه کنترل کاذب هیچ درمانی صورت نگرفت. گروه کنترل، کلد کرم موضعی را دو بار در روز (از شروع آزمایش تا بسته شدن کامل زخم) و گروه درمان ژل صبر زرد 25درصد و 75درصد را بهطور مشابهی دریافت نمودند. برای محاسبه درصد بهبود زخم، اندازهگیری مساحت زخم در روزهای 2، 4، 6، 8، 10، 12، 14 و 16 بعد از انجام برش زخم صورت گرفت. یافتهها : پیشبرد ترمیم زخم در گروه درمانی ژل صبر زرد با غلظت 25 درصد در روز ١٢ و در گروه درمانی ژل صبر زرد با غلظت 75درصد در روزهای ٨ ، 10 و 12 در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز موضعی ژل صبر زرد روند ترمیم زخم برشی در موش صحرایی را تسریع میکند و این ترمیم با غلظت ژل ارتباط دارد.
دکتر پروین دخت بیات، دکتر محمدرضا دارابی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : میدانهای الکترومغناطیسی ضعیف (L.E.M.F) توسط دستگاههای مختلفی که با نیروی الکتریسیته کار میکنند؛ تولید میشوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر میدان الکترومغناطیسی ضعیف بر مرگ جنینی داخل رحمی و مگاکاریوسیتهای مغز استخوان نوزادان موش NMRI انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 64 سر موش ماده نژاد NMRI با سن حدود 8-6 هفته تهیه و در حیوانخانه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک نگهداری شدند. هر دو سر موش ماده با یک سر موش نر هم قفس شدند و به واسطه مثبت شدن پلاک واژینال روز صفر حاملگی تعیین شد. موشهای حامله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مورد قرار گرفتند. گروه مورد در روزهای 11-7 حاملگی به مدت 8ساعت در روز در معرض امواج الکترومغناطیسی با قدرت HZ50 و mT 5/0 قرار داده شدند. تعداد نوزادان زنده و مرده بهدنیا آمده و وزن آنان ثبت گردید. نوزادان زنده در روز پانزدهم بعد از تولد پس از بیهوشی تشریح شدند و به روش فشردن تیبیا و کل ستون فقرات مقدار 1میلیلیتر از مغز استخوان جمعآوری و به نسبت 1:1 با محیطIMDM در لوله 15cc (FULCON) ترکیب شدند. سلولهای منونوکلئار جداسازی شد و شمارش سلولی بر روی لام نئوبار با عدسی شئی 40 انجام شد. نتایج توسط آزمون تی تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : میانگین وزن نوزادان یکروزه در گروه مورد و شاهد از نظر آماری تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). میانگین تعداد نوزادان مرده در گروه مورد بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). میانگین تعداد مگاکاریوسیتها در گروه مورد نسبت به گروه کنترل با دو روش لامنئوبار و هموسیتومتری افزایش یافت؛ ولی این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در معرض قراردادن موشهای باردار با امواج الکترومغناطیسی ضعیف سبب افزایش تعداد مگاکاریوسیتها و مرگ جنینی داخل رحمی شده و همچنین سبب کاهش وزن نوزادان زنده میگردد.
دکتر زهرا کیاسالاری، دکتر محسن خلیلی، دکتر مهرنوش اشرفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : نتایج تحقیقات مختلف در مقایسه حساسیت به تحریک دردناک حرارتی در دو جنس نر و ماده ، متفاوت و غیریکسان بوده است. در مراحل سیکل استروس نیز به دلیل هورمونی در آستانه درک درک تفاوت وجود دارد. با توجه به اثر ضددردی گیاه بنگدانه، این مطالعه به منظور تعیین اثر ضددردی عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه در فازهای مختلف سیکل استروس موش صحرایی ماده انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 92 سر موش صحرایی ماده با وزن 220-195 گرم از نژاد NMRI انتخاب شدند. موشهای ماده به سه گروه کنترل ، درمان (عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه) و کنترل مثبت (سالیسیلات رقیق شده با نرمال سالین) تقسیم شدند. 8 سر موش نر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. همه موشها برای اندازهگیری آستانه درد حاد تحت آزمون غوطهوری دم در آب 52 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. در گروه تحت درمان 25 تا 30 دقیقه قبل از آزمون ، mg/kg 2000 عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه به صورت داخل صفاقی تزریق شد. از موشهای ماده در هر سه گروه بلافاصله بعد از آزمون نمونه اسمیر برای تعیین فاز جنسی تهیه گردید. همچنین کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه با اثر داروی ضددرد سدیم سالیسیلات (mg/kg 300) مقایسه شد. یافتهها : تزریق عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه در جنس ماده ، درد حاد ناشی از آزمون غوطهوری دم در آب را به صورت معنیداری کاهش داد (P<0.05)؛ ولی تفاوت معنیداری در بین فازهای مختلف جنسی موش ماده در کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه مشاهده نشد. همچنین تفاوت معنیداری بین کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه و داروی ضددرد سالیسیلات مشاهده نگردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که موشهای ماده در فازهای مختلف سیکل استروس آستانه درد یکسانی دارند و عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه در تسکین درد فازهای مختلف سیکل استروس موشهای ماده مؤثر است.