18 نتیجه برای لیپید
دکتر آزادرضا منصوریان، دکتر اختر سیفی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده
در حالت طبیعی تمام لیپیدهایی که در غشاهای سلولی یافت می شوند ساختمان دولایه دارند ولی به تجربه ثابت شده است که تعدادی از همین لیپیدها وقتی از غشاء طبیعی سلول استخراج می شوند و در محیط آبی خارج سلول در آزمایشگاه قرار می گیرند ساختمان غیر دولایه به خود می گیرند که به شکل استوانه شش وجهی می باشد در صورتی که همین لیپیدها در ساختمان طبیعی غشاء سلول همان ساختمان متعارف دولایه را دارند. تحقیقات متعدد بر روی غشاهای سلولی ثابت کرده است که عوامل مختلفی مانند آنزیم ها (لیپاز)، درجه حرارت، تغییرات pH حضور بعضی از یونها و همچنین بعضی از پدیده های زیست-شیمیایی (بیوشیمیایی)، زیست-فیزیکی و فیزیولوژیک می توانند ساختمان دولایه بعضی از لیپیدهای موجود در غشاهای سلولی را به وضعیت غیر دولایه یا شش وجهی مزبور تبدیل نمایند. پدیده هایی مانند اگزوسیتوز از تماس دو سطح داخلی سیتوپلاسمی لیپیدهای غشاء سلولی بوجود می آیند، در صورتی که اندوسیتوز در نتیجه تماس دو سطح خارجی غشاء سلولی بوقوع می پیوندند، در پدیده انتشار هم تغییرات ساختاری لیپیدهای دولایه به غیر دولایه مشخص شده است. هدف این مقاله شرح چگونگی تغییرات ساختمان ملکولی این لیپیدها در غشاء سلولی است، تغییراتی که می توانند در اثر فعالیت بعضی از عوامل ذکر شده همچون آنزیم ها، تغییر ساختمان فضایی داده و از شکل متعارف دولایه به غیر دولایه تبدیل شده و در نتیجه این تغییر وضعیت، اعمال حیاتی سلول صورت پذیرد.
دکتر عبدالجلال مرجانی، دکتر محمد موجرلو، دکتر آزادرضا منصوریان، محمدرضا ربیعی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: رادیکال های آزاد مولکول هایی هستند که در طی یک فرآیند طبیعی واکنش های متابولیسمی بدن تولید می شوند. بیمارانی که دچار بیماری مزمن کلیوی هستند و همودیالیز می شوند بیشتر در معرض تخریب سلولی رادیکال های آزاد می باشند. هدف از این مطالعه با توجه به تناقص یافته ها ارزیابی تاثیر همودیالیز بر روی پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز ( گلوتاتیون پراکسیداز) قبل و بعد از عمل دیالیز و مقایسه آن با گروه کنترل می باشد تا تاثیر همودیالیز بر روی سطح پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بررسی گردد. مواد و روش ها: مطالعه از نوع تحلیلی و روش نمونه گیری مبتنی بر هدف (سرشماری) بوده و از 22 بیمار همودیالیزی واجد شرایط مطالعه که برای انجام دیالیز به بخش دیالیز مرکز آموزشی- درمانی 5 آذر مراجعه نموده اند و همچنین 22 فرد سالم که از لحاظ سن و جنس با بیماران همودیالیزی همسان شده اند، برای مطالعه انتخاب گردیدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تی مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز (0.38± 2.32 نانومول در میلی لیتر) در مقایسه با قبل از عمل دیالیز (0.23± 1.27 نانومول در میلی لیتر) و گروه کنترل (0.71± 0.98 نانومول در میلی لیتر) افزایش معنی داری نشان داده است. سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید گروه کنترل و قبل از عمل دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری نشان داده است. فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز (4.76 ±22.26 واحد در گرم هموگلوبین) در مقایسه با قبل از عمل دیالیز (5.59± 29.66 واحد در گرم هموگلوبین) و گروه کنترل (6.26± 37.52 واحد در گرم هموگلوبین) کاهش معنی داری نشان داده است. همچنین بین گروه کنترل و قبل از عمل دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری مشاهده شده است. نتیجه گیری: وجود اختلاف معنی دار در کاهش فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز و افزایش تولید پراکسیداسیون لیپید پلاسمای بیماران همودیالیزی بعد از عمل دیالیز ممکن است با شرایط اورمی- غشاء دستگاه دیالیز (از دست دادن آنتی اکسیدان فوق از غشاء دستگاه دیالیز) و عمل دیالیز (افزایش تولید پراکسیداسیون لیپید در طی عمل دیالیز) ارتباط داشته باشد که این وضعیت ممکن است در پیشرفت بیماری قلبی در بیماران همودیالیزی نقش مهمی ایفا نماید. به همین دلیل بازبینی مجدد غشاء دستگاه دیالیز و روش های دیالیز، استفاده از آنتی اکسیدان های خوراکی مختلف، حذف اکسیژن های فعال از محیط دیالیز و جلوگیری از احتمال بروز نابهنگام بیماری قلبی و عروقی جهت بهبود زندگی بیماران همودیالیزی از موارد بسیار مهم می باشند.
دکتر عطیه مخلوق، دکتر وحید مخبری، دکتر امید صدیقی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی، مهم ترین علت مرگ و میر در بیماران همودیالیزی محسوب می شود. امروزه گزارشاتی وجود دارد که نشان می دهد کاهش غلظت کارنیتین در بافت ها سبب تشدید نارسایی قلبی در بیمارانی که به طور مرتب همودیالیز می شوند، می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کارنیتین خوراکی بر عملکرد قلبی بیماران همودیالیزی بیمارستان های فاطمه الزهرا (س) و امام خمینی ساری و بیمارستان ولیعصر قائم شهر در سال 1382 انجام شد.مواد و روش ها: در این مطالعه، 20 بیمار که حداقل 3 ماه هفته ای سه نوبت تحت همودیالیز بوده اند و نارسایی قلبی داشته اند، انتخاب شده و پس از همسان سازی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. به گروه مورد قرص کارنیتین با دوز 1 گرم روزانه و به گروه شاهد پلاسبو تجویز شد. قبل از مطالعه و سپس 3 و 6 ماه پس از تجویز دارو، میزان کسر خروجی (E.F) و قطر پایان دیاستولی بطن چپ (LVEDD) بیماران با اکوکاردیوگرافی تعیین شد. نسبت قطر قلبی به قفسه سینه در گرافی سینه اندازه گیری شد و به طور هم زمان سطح هموگلوبین، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما نیز تعیین گردید.یافته ها: شش ماه پس از درمان با کارنیتین1gr/day ، نسبت به گروه شاهد، هیچ گونه بهبود معنی داری در میزان کسر خروجی و قطر پایان دیاستولی بطن چپ و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران مشاهده نگردید. در گروه مورد تنها میانگین درصد کسر خروجی بطن چپ به روش حجمی در ابتدای مطالعه و پس از 6 ماه تفاوت معنی داری داشته است. با این وجود، کارنیتین باعث بهبودی معنی داری بر آنمی در این بیماران گردید. (P<0.05).نتیجه گیری: کارنیتین روی عملکرد قلبی و لیپیدها اثر معنی داری ندارد ولی در بهبود آنمی این بیماران موثر است.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: فراسیون سفید گیاهی است که دارای ترکیبات حفاظت کننده و آنتی اکسیدانت نظیر فلاونوئیدها می باشد و شواهدی مبنی بر اثرات هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک در صورت تجویز به صورت مکمل دارد. این مطالعه به منظور تحقیق اثر هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک تجویز خوراکی این گیاه در مدل تجربی دیابت قندی در موش های صحرایی نر مورد بررسی قرر گرفت.روش بررسی: موش های صحرایی نر به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با فراسیون، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با فراسیون تقسیم بندی شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزتوسین به میزان 60mg/kg به طور داخل صفاتی استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با فراسیون پودر این گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (6.25 درصد) را به مدت دو ماه دریافت نمودند.یافته ها: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (P<0.05)، در حالی که میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. آنالیز داده های تری گلیسیرید و کلسترول نشان داد که سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم نسبت به هفته قبل بررسی (P<0.05) نشان می دهد و سطح تری گلیسیرید در هفته هشتم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی دار پایین تر بود (P<0.05). به علاوه یک کاهش معنی دار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در هفته هشتم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (P<0.05).نتیجه گیری: تجویز خوراکی بخش هوایی فراسیون در مدل تجربی دیابت قندی فقط موجب کاهش معنی دار سطح تری گلیسیرید و کلسترول سرم می گردد.
دکتر طاهره نظری، دکتر صدیقه احمدیان، دکتر محمود حاجی احمدی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) از اختلالات شایع آندوکرین در سنین باروری می باشد که برخی از مطالعات نشان دهنده همراهی این بیماری با هایپرلیپیدمی و هایپرتانسیون است. لذا این مطالعه با هدف مقایسه عوامل خطر قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و افراد سالم انجام گردید.روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی روی 60 زن نازای مبتلا که شواهد بالینی و سونوگرافی سندرم تخمدان پلی کیستیک را داشتند و 60 نازای غیرمبتلا به PCOS انجام شد. تمامی نمونه ها از نظر ویژگی های فردی شامل سن، BMI، دور کمر، دور باسن، نوع نازایی و مدت نازایی و فشار خون بررسی شدند و آزمایش های لازم شامل اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول، LDL، HDL، سطح انسولین، FBS و فشار خون سیتولیک و دیاستولیک انجام گردید. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS آنالیز شد.یافته ها: سطح تری گلیسرید، کلسترول، LDL، BMI بیماران PCOS به طور معنی داری بالاتر از زنان طبیعی بود (P<0.05) و سطح LDL کاهش مشخصی در بیماران مبتلا به PCOS داشت (P<0.05). همچنین فشار خون سیستولی و دیاستولی نیز در بیماران بالاتر از افراد گروه کنترل بود (P<0.05).نتیجه گیری: زنان مبتلا به PCOS در مقایسه با افراد سالم در خطر بالاتری از بیماران قلبی- عروقی قرار دارند.
دکتر کاظم قدوسی، دکتر جواد عاملی، دکتر علیرضا سعادت، دکتر وحید پورفرزیانی، دکتر فرزاد نجفیپور، دکتر غلامرضا کرمی، دکتر میرمحسن شریفی بناب،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: حوادث قلبی – عروقی از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جوامع انسانی است. سیگار و دیس لیپیدمی دو عامل مهم این بیماری می باشند. در این مطالعه نقش این دو عامل و تاثیر مصرف سیگار در ایجاد دیس لیپیدمی مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسی: این مطالعه اپیدمیولوژیک مقطعی روی 9632 نفر از افراد 20سال و بالاتر، از ساکنین تهران که به طور تصادفی انتخاب شدند، انجام پذیرفت. اطلاعات کامل پزشکی، وضعیت تن سنجی (آنتروپومتریک)، میزان فعالیت بدنی و سطح سرمی تری گلیسرید، کلسترول تام FBS، Creatinine ،LDL، HDL، اندازه گیری شد. سپس افراد مورد مطالعه به سه گروه سالم، دیس لیپیدمی اولیه و ثانویه تفکیک شدند. با استفاده از روش های آماری، ارتباط بین مصرف سیگار و دیس لیپیدمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: جمعا 5619 زن و 4013 مرد تحت بررسی قرار گرفتند. 68.5درصد افراد مورد مطالعه دچار دیس لیپیدمی بودند. به طوری که 65.8درصد زنان و 72.3درصد مردان مبتلا به یکی از انواع دیس لیپیدمی بودند. 1085 نفر (11.4 درصد) از جامعه مورد تحقیق سیگاری بودند. شیوع دیس لیپیدمی در سیگاری ها 2.73 درصد بود، در حالی که این عارضه در غیر سیگاری ها 67.7درصد بود (0.05>P). همچنین مقایسه سیگاری ها و غیرسیگاری ها نشان می دهد که در افراد سیگاری به طور معنی داری HDL کلسترول سرم کاهش و تری گلیسرید افزایش می یابد و همچنین سطوح کلسترول تام و LDL کلسترول نسبت به افراد غیرسیگاری کاهش می یابد (0.05>P).نتیجه گیری: جامعه شهری تهران از شیوع بالای دیس لیپیدمی رنج می برد. درصد بالایی از جمعیت مبتلا به دیس لیپیدمی ثانویه و همچنین مصرف سیگار می باشند. از آنجا که دیس لیپیدمی ناشی از مصرف سیگار قابل پیشگیری و اصلاح پذیر است، توسعه برنامه های آموزشی در این مورد به خصوص در بین قشر جوان، ضروری است.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر محسن خلیلی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، محبوبه آقایی، فریبا انصاری، مریم شرایلی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کاهش گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان داروئی از اهمیت بالینی بسیاری برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف خوراکی سیرکوهی بر میزان گلوکز و لیپید خون موش صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت درمان، دیابتی و دیابتی تحت درمان تقسیم شدند. دیابت موشها به وسیله تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم القاء شد. دو گروه تحت تیمار از غذای موش حاوی گیاه سیرکوهی با نسبت وزنی 6.25 درصد مخلوط شده با غذای استاندارد موش به شکل خوراکی یک هفته پس از شروع آزمایش به مدت 6 هفته استفاده نمودند. میزان گلوکز و لیپیدهای سرم در ابتدای مطالعه و در هفتههای 3 و 6 پس از دیابتی شدن اندازهگیری گردید. یافتهها : در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه میزان گلوکز سرم بهطور معنیدار در هفتههای 3 و 6 کمتر از گروه دیابتی درمان نشده بود (P<0.05). بهعلاوه سطح کلسترول توتال در گروه دیابتی تحت تیمار در هفته ششم تغییر معنیداری در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده نشان نداد. تفاوت موجود بین دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار از نظر تریگلیسیرید معنیدار بود (P<0.05). میزان کلسترول LDL موشهای دیابتی تحت درمان با سیرکوهی در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده، به طور معنیداری کاهش یافت (P<0.05). میزان HDL موشهای دیابتی تحت درمان با سیرکوهی در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده افزایش معنیداری داشت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی سیرکوهی با نسبت وزنی 6.25 درصد در رژیم غذائی موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین باعث کاهش معنیدار گلوکز ، تریگلیسیرید و کلسترول LDL و افزایش معنیدار کلسترول HDL میگردد.
دکتر مریم ابومردانی، دکتر محمدرضا رشیدی، دکتر مریم رف رف، دکتر سیدرفیع عارف حسینی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر حمیدرضا جوشقانی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از مشکلات بیماران مبتلا به تالاسمی، آسیب بافتی ناشی از استرس اکسیداتیو در اثر انباشت آهن است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مکملیاری ویتامینE بر فعالیت آنزیمهای پاراکسوناز (PON)، سوپراکسیددیسموتاز (SOD) ، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و لیپید پروفایل در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور (25 مرد و 35 زن) با سن بیش از 18سال، در شهرستان گرگان طی سال 1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند و از نظر سن و جنس همسان شدند. گروه مداخله سه ماه تحت مکمل یاری ویتامینE به میزان 400 میلیگرم روزانه قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ نوع مکملی را در این مدت دریافت نکردند. قبل از آغاز و در پایان دوره مطالعه نمونههای خون از همه بیماران جمعآوری شد و متغیرهای موردنظر شامل سطح سرمی ویتامین E، تریگلیسرید (TG)، لیپوپروتئین کمچگال (LDL-c)، لیپوپروتئین پرچگال (HDL-c)، ظرفیت کل آنتیاکسیدانی سرم (TAC) و فعالیت آنزیمهای GPX، SOD و PON اندازهگیری شد. از Paired t-test برای مقایسه تغییرات متغیرهای مورد بررسی قبل و بعد از مداخله استفاده گردید. یافتهها : یافتهها نشان داد که در گروه مکمل یاری شده با ویتامین E ، افزایش معنیداری در سطح سرمی ویتامین E ، HDL-c ، فعالیت آنزیم PON و کاهش معنیداری در سطح GPX دیده شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مکمل یاری ویتامین E در بیماران بتاتالاسمی ماژور میتواند اثرات کاهنده بر استرس اکسیداتیو و پروفایل لیپید داشته باشد.
دکتر منوچهر اشرف پور، دکتر حمید سپهری، دکتر افسانه الیاسی، دکتر رضا صغیری، جواد فحانیک بابایی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : نقش کانالهای یونی بهطور فزایندهای در پاتوژنز بیماریها مورد توجه قرار گرفته است و در این میان کانالهای کاتیونی اهمیت ویژهای دارند. دیابت ملیتوس بیماری شایعی است که ایجاد آن را به اختلال عملکرد کانالهای یونی نسبت دادهاند؛ ولی مشخص نیست که در دیابت چه تغییری در کانالهای یونی ارگانلهای داخل سلولی اتفاق میافتد. این مطالعه به منظور ارزیابی ویژگیهای فعالیت تککانال کاتیونی شبکه آندوپلاسمی هپاتوسیت موشهای صحرایی دیابتیشده با استرپتوزوسین انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی با استفاده از موشهای صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 10±190 گرم در دو گروه کنترل و دیابتی انجام شد. موشها با تزریق یک دوز mg/kg 65 استرپتوزوسین (STZ) داخل صفاقی دیابتی شدند. استخراج وزیکولهای شبکه آندوپلاسمی از طریق خارج کردن کبد موش صحرایی و هموژنیزه نمودن آن و سپس با انجام مراحل مختلف اولتراسانتریفیوژ صورت گرفت. غشاء دو لایه لیپیدی با استفاده از فسفاتیدیلکولین و بر روی منفذی بهقطر 250 میکرومتر که بین دو محفظه cis و trans قرار داشت؛ تشکیل شد. الحاق وزیکولهای RER در BLM با سوزن دندانپزشکی و با لمس ملایم و ظریف غشاء انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل برخی از ویژگیهای الکتروفیزیولوژیک فعالیت کانال از نرمافزار PClamp9 و آزمون آماری منویتنی استفاده گردید. یافتهها : در گروه دیابتی دامنه جریانات عبوری از کانال در ولتاژهای بالاتر از 30+ میلیولت در مقایسه با گروه کنترل تغییر آماری معنیداری پیدا نکرد؛ اما احتمال بازبودن کانال (Po) در این گروه بهطور قابل توجهی کاهش یافت (P<0.05). تغییر شدیدتر فعالیت کانال مورد مطالعه در ولتاژهای پایینتر از پتانسیل معکوس دیده شد و علاوه بر افزایش آماری معنیدار Po کانال (P<0.05)، دامنه جریان کانال نیز بهطور معنیداری کاهش نشان داد (P<0.05). میانگین دامنه جریان و احتمال باز بودن کانال در ولتاژ 40+ میلیولت در گروه کنترل بهترتیب 2.14±17 پیکوآمپر و 0.01±0.68 که در گروه دیابتی به 2.5±18.5 و (P<0.05) 0.03±0.26 رسید؛ ولی در ولتاژ 10- میلیولت متوسط دامنه جریان و Po کانال در گروه کنترل بهترتیب 2.14±-22.3 پیکوآمپر و 0.1 بود که در گروه دیابتی این مقادیر 0.08±13.1- و 0.03±0.62 تعیین شد. نتیجهگیری : بهنظر میرسد که کانال کاتیونی RER در تغییرات متابولیکی ناشی از دیابت قندی دچار تغییرات میشود و احتمالاً دیابت از طریق ایجاد استرسهای متابولیسمی سبب تغییر رفتار و نحوه باز و بسته شدن کانال کاتیونی RER میگردد.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی میشوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید میکنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سیتیاسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامهای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماریهای ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی میتواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
مهرداد روغنی، محسن خلیلی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، مصطفی احمدی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت قندی در درازمدت با اختلالاتی در یادگیری، حافظه و شناخت همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی سیلیمارین بر نقص ایجاد شده در حافظه و یادگیری موش صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 300-240gr انجام شد. موشها به صورت تصادفی به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیلیمارین (100 mg/kg)، دیابتی و دو گروه دیابتی تحت درمان با سیلیمارین (50, 100 mg/kg) تقسیم شدند. سیلیمارین 10 روز پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت 4 هفته (داخل صفاقی و روزانه) تجویز شد. در پایان، تأخیر اولیه (شاخص اکتساب) و تأخیر در حین عبور (شاخص نگهداری و به یادآوری) در آزمون اجتنابی غیرفعال و درصد رفتار تناوب بهعنوان شاخص حافظه فضایی با استفاده از ماز Y تعیین گردید. همچنین میزان مالوندیآلدئید بافت هیپوکامپ مغز حیوانات تعیین شد. دادهها با استفاده از برنامه سیگما استات نسخه 3.5 و آزمونهای آماری ANOVA یکطرفه و دوطرفه، Tukey و کروسکالوالیس تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : کاهش معنیدار تأخیر در حین عبور موشهای دیابتی (P<0.01) و دیابتی تحت تیمار با دوز 50 میلیگرم بر کیلوگرم سیلیمارین (P<0.05) در پایان کار مشاهده گردید و این پارامتر بهطور معنیدار در گروه دیابتی تحت تیمار با دوز بالای سیلیمارین بیشتر از گروه دیابتی بود (P<0.05). بهعلاوه درصد تناوب در حیوانات دیابتی بهطور معنیدار کمتر از گروه کنترل بود (P<0.05) و این پارامتر در گروههای دیابتی تحت تیمار با سیلیمارین تفاوت معنیدار در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. همچنین موشهای دیابتی افزایش معنیدار در سطح بافتی مالوندیآلدئید نشان دادند (P<0.05) و درمان با سیلیمارین با دوز بالا (100 mg/kg) میزان مالوندیآلدئید را به صورت معنیدار کاهش داد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هرچند تجویز دراز مدت سیلیمارین با دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم بر توانایی نگهداری اطلاعات در انبار حافظه و به یادآوری آنها در حیوانات دیابتی در آزمون اجتنابی غیرفعال اثر دارد؛ ولی موجب بهبود حافظه فضایی کوتاهمدت در حیوانات دیابتی نمیگردد و احتمالاً سودمند این ماده از طریق کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بافت هیپوکامپ اعمال میشود.
ویدا نثارحسینی، مهرداد تقی پور، رایکا شریفیان، امیر همتا، سعید فیضی،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای عروق کرونری یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان و خصوصاً کشور ایران است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی عوامل خطر بیماری عروق کرونر در مراجعین به مرکز آنژیوگرافی بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری به عنوان مرکز قلب استان مازندران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2540 بیمار آنژیوگرافی شده با تنگی عروق کرونر بیش از 50 درصد (یک تا سهرگ) مراجعه کننده به بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری در سالهای 88-1383 انجام شد. اطلاعات شامل ابتلا به دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، سابقه فامیلی بیماریهای عروق کرونر، CRP و نتایج نوار قلب، تعداد و نام عروق مبتلا و شدت تنگی عروق برای هر بیمار ثبت شد. یافتهها : عوامل خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر به ترتیب شامل پرفشاری خون (40.8%)، هیپرلیپیدمی (40.5%)، دیابت (29.1%)، تغییرات غیرطبیعی نوار قلبی (23.8%)، مصرف سیگار (12.5%)، سابقه فامیلی ابتلا به بیماری عروق کرونری (10%) و CRP مثبت (4.3%) تعیین شد. تنگی بیش از 50 درصد در Left Anterior Descending Artery مردان و زنان به ترتیب 75.8% و 80.4% تعیین شد. تنگی در هر سه رگ در 48.3%، دو رگ در 48.3% و یک رگ در 26.5% از بیماران وجود داشت. بین ابتلا به دیابت و ابتلا شریان Left Anterior Descending Artery و Left Coronary Circumflex ارتباط آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). نتیجهگیری : پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، دیابت، تغییرات غیرطبیعی نوارقلب، مصرف سیگار و سابقه فامیلی از عوامل خطرساز بیماریهای عروق کرونر در این منطقه بودند.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، فریدون عزیزی، هانیه السادات اجتهد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:مقاومت به انسولین یکی از عوامل اثرگذار بر اختلالات لیپیدی در دیابت نوع 2 است که بروز عوارض قلبی عروقی را در این بیماران افزایش میدهد. این مطالعه به منظور ارزیابی مقاومت به انسولین در ارتباط با فراسنجهای لیپیدی آتروژنیک در مبتلایان به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در پژوهشکده غدد درونریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی طی سال 1389 انجام شد. شاخصهای تنسنجی، سطوح گلوکز ناشتای سرم، انسولین سرم و فراسنجهای لیپیدی اندازهگیری و نمایه مقاومت به انسولین و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک محاسبه شدند. میانگین فراسنجها و پارامترهای لیپیدی در میان سهکهایHOMA-IR(Homeostasis Model Assessment Insulin Resistance)مقایسه گردید. همچنین ارتباط بین HOMA-IR با فراسنجهای لیپیدی در هر سهک تعیین شد. یافتهها : میانگین نمایه مقاومت به انسولین در سهک اول، دوم و سوم به ترتیب0.3±0.9 ، 0.4±2.1 ، 1.6±4.4تعیین شد. در سهک سوم، غلظت سرمی تریگلیسرید و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک بالاتر و غلظت HDL-C بهطور غیرمعنیدار پایینتر بود. نمایه مقاومت به انسولین در هر دو سهک دوم و سوم با غلظت تریگلیسرید سرم ارتباط آماری معنیدار بود (P<0.05). نمایه مقاومت به انسولین در مقادیر بالاتر از2.8با سطوح سرمی HDL-C ارتباط معکوس و با پارامترهای لیپیدی آتروژنیک ارتباط مستقیم داشت. نتیجهگیری : بین سطوح بالای مقاومت به انسولین با اختلالات لیپیدی و پارامترهای لیپیدی در مبتلایان به دیابت نوع 2 ارتباط وجود دارد.
ملیحه خسروی زاد، علی زارعی، محمد علی چوبینه، فرهاد کریمی، زهرا صادق پور، زهرا کریمی، ساره برادران، اعظم شهر آشوب،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرلیپیدمی به عنوان یکی از مهمترین عوامل خطر دخیل در بروز بیماریهای عروقی و از دلایل عمده مرگ محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی بخشهای هوایی گیاه خوشاریزه بر محور هیپوفیزی - تیروئیدی و میزان پروفایل لیپیدی موشهای صحرایی هیپرکلسترولمیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در پنج گروه هشت تایی قرار گرفتند. گروه کنترل رژیم غذایی عادی و گروه هیپرکلسترولمیک رژیم غذای چرب را دریافت نمودند. گروههای تجربی هیپرکلسترولمیک به ترتیب دوز mg/kg/bw 100، 200 و 300 از عصاره هیدروالکلی بخشهای هوایی گیاه خوشاریزه را به صورت گاواژ روزانه طی 42 روز دریافت کردند. در انتهای مطالعه غلظت سرمی کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کمچگال، لیپوپروتئین بسیار کمچگال، لیپوپروتئین پرچگال، تیروکسین، تری یدوتیرونین و هورمون محرکه تیروئیدی اندازهگیری شد.
یافتهها : مقادیر سرمی لیپوپروتئین کمچگال، لیپوپروتئین بسیار کمچگال، کلسترول و تری گلیسیرید گروه تجربی دریافت کننده دوز حداقل عصاره (100 mg/kg/bw) نسبت به گروه هیپرلیپیدمی شده کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). مقادیر سرمی لیپوپروتئین پرچگال، هورمون محرکه تیروئیدی و تیروکسین گروه دریافت کننده دوز حداکثر عصاره (300 mg/kg/bw) بهصورت معنیداری نسبت به گروه هیپرکلسترولمیک افزایش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : عصاره هیدروالکلی گیاه خوشاریزه به صورت وابسته به دوز سبب تغییرات پروفایل لیپیدی و هورمونهای تیروئیدی موشهای هیپرکلسترولمیک میگردد.
الهام زارعی، حسن مهاجری شهربابکی، فاطمه محمدزاده، سپیده بخشنده نصرت، آزادرضا منصوریان،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلی کیستیک (Polycystic Ovarian Syndrome: PCOS) یکی از شایعترین اختلالات اندوکرین و هتروژن با پاتوژنز پیچیده میان زنان در سنین باروری است. PCOS به عنوان یک اختلال متابولیکی مانند مقاومت به انسولین در نظر گرفته میشود. این مطالعه به منظور ارزیابی دقت و صحت تشخیص شاخصهای محصول تجمع لیپید (LAP)، مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، دورکمر (WC) و نسبت دورکمر به دور باسن (WHR) در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی اندازهگیریهای آنتروپومتریک، پارامترهای بیوشیمیایی، شاخص LAP و مقاومت به انسولین در 43 زن مبتلا به PCOS و 40 زن غیر مبتلا به PCOS انجام شد. LAP به صورت TG (mmol/l) ´ ]دورکمر (cm) منهای عدد 58[ تعریف شد. PCOS بر اساس معیار روتردام تشخیص داده شد و مقاومت به انسولین براساس HOMA-IR تعریف شد. مقادیر شاخص توده بدن، LAP، WC و WHR با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها : در گروه مورد میانگین سن، شاخص توده بدن، WHR و شاخص LAP به ترتیب 5.86±24.06، 4.34±26.61، 0.061±0.81 و 4.13±47.13 تعیین شد. همبستگی مستقیم و معنیداری میان شاخص HOMA-IR با شاخص توده بدن، WC و LAP در گروه مورد وجود داشت. همچنین تجزیه و تحلیل منحنی ROC نشان داد مقدار cut-off بهینه LAP ، شاخص توده بدن، WC و WHR برای تعریف حضور مقاومت به انسولین به ترتیب 46.93 (حساسیت 68.4%، ویژگی 75%)، 27.91 (حساسیت 68.4%، ویژگی 75%)، 93 (حساسیت 47.4% ، ویژگی 91.7%) و 0.81 (حساسیت 68.4% ، ویژگی 58.3%) تعیین شد. شاخص توده بدن، WC و LAP بیشترین منطقه سطح زیر نمودار را نشان داد.
نتیجهگیری : شاخص WC ، شاخص توده بدن و LAP شاخصهای قابل تهیه آسان و با دقت بالا هستند که ممکن است برای غربالگری مقاومت به انسولین در جامعه بیماران مبتلا به PCOS مفید باشند.
حسین طوسی خورشیدی، هوشنگ جعفری قصر الدشتی، سیده خدیجه پرندک، نازنین محمودی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : نشانگرهای جدید بیماریهای قلبی - عروقی در پیشبینی حوادث قلبی - عروقی از حساسیت و دقت بیشتری برخوردارند. با توجه به نقش مؤثر فعالیتهای بدنی در پیشگیری و کاهش این بیماریها که کمک شایانی به ارتقای سلامت افراد جامعه خواهد کرد؛ این مطالعه به منظور تعیین اثر غواصی در اعماق مختلف بر تغییرات سطح پروتئین واکنشگر-C (CRP) و نیمرخ لیپیدی مردان غواص انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 6 مرد غواص عضو تیم امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان کهکیلویه و بویراحمد انجام شد. آزمودنیها در روز اول در عمق 1 متر، روز دوم در عمق 10 متر و روز سوم در عمق20 متر به مدت 20 دقیقه با شدت 40 تا 50 درصد ضربان قلب ذخیرهای بهصورت رفت و برگشت غواصی کردند. آزمودنیها در اعماق 10 و 20 متری در ارتفاع 3 متری تا سطح آب به مدت پنج دقیقه سیفتی استاپ (توقف) داشتند. قبل و بعد از غواصی از همه غواصان خونگیری شد و میزان CRP و نیمرخ لیپیدی مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها : افزایش فشار محیطی ناشی از غواصی در سه عمق یک، 10 و 20 متری دریا سبب افزایش معنی دار سطح CRP گردید (P<0.05). تغییرات معنیداری در میزان تریگلیسرید، کلسترول تام و لیپوپروتئین کمچگال مشاهده نشد؛ اما این تغییرات سبب افزایش معنیدار لیپوپروتئین پرچگال گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : غواصی اسکوبا در اثر حمل تجهیزات تنفسی در حین فعالیت، حتی با وجود تغذیه تنفسی، موجب افزایش سطح CRP و نمیرخ لیپیدی میگردد.
زهره امیرخانی، محمدعلی آذربایجانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس اکسایشی نقش مهمی را در پاتوژنز بسیاری از بیماریها مانند آترواسکلروز دارد و اجرای فعالیت بدنی شدید منجر به افزایش استرس اکسایشی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر شاخصهای پراکسیداسیون لیپیدی، ظرفیت آنتیاکسیدانی تام، آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن و چاق انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 16 زن دارای اضافه وزن و چاق در دو گروه مداخله (9 نفر) و کنترل (7 نفر) به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل تمرینات مقاومتی (با شدت50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه) بود که به مدت هشت هفته، هرهفته سه جلسه یک ساعتی انجام شد. شاخصهای پراکسیداسیون لیپیدی، ظرفیت آنتیاکسیدانی تام، آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری و در پیشآزمون و پسآزمون مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : هشت هفته تمرین مقاومتی سبب افزایش آماری معنیدار ظرفیت آنتیاکسیدانی، لیپوپروتئین پرچگال و تریگلیسرید و کاهش آماری معنیدار آلانین آمینو ترانسفراز در مقایسه با گروه کنترل گردید (p<0.05).
نتیجهگیری : هشت هفته تمرین مقاومتی از طریق افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و کاهش مالوندیآلدئید میتواند در کاهش خطر آتروسکلروزیس و بهبود سلامت قلب و عروق موثر باشد.
ملیحه باقری، امین فرزانه حصاری، هاجر عباس زاده،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اسفنگوزین 1-فسفات نقش مهمی در بیولوژی عضله اسکتی داشته و همچنین در هایپرتروفی و فعالسازی سلولهای ماهوارهای درگیر است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین موازی با ترتیب متفاوت بر سطح اسفنگوزین 1-فسفات عضله اسکلتی تند و کند انقباض موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 180 تا 200 گرم به روش تصادفی به پنج شامل گروههای کنترل، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی – استقامتی و تمرین استقامتی - مقاومتی تقسیم شدند. ﺗﻤﺮﻳﻦ مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان به ارتفاع یک متر و بر اساس درصدی از آزمون اضافه بار (75 درصد وزن) در هفته اول شروع و اضافه شدن هفتگی 30 گرم، اجرا شد. تمرین استقامتی بر روی تردمیل و با شدت 12 متر در دقیقه و زمان 15 دقیقه در هفته اول شروع و به 30 متر در دقیقه و زمان 60 دقیقه در هفته آخر رسید. در تمرین مقاومتی - استقامتی ابتدا تمرین مقاومتی و بعد از 5 دقیقه تمرین استقامتی و در تمرین استقامتی - مقاومتی برعکس آن اجرا شد. سطح پروتئین اسفنگوزین-1 فسفات در عضله تاکننده بلند انگشت پا (FHL) و عضله نعلی بررسی شد.
یافتهها: تمرین موازی استقامتی - مقاومتی، مقاومتی- استقامتی و تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض منجر به افزایش آماری معنیدار سطح اسفنگوزین 1-فسفات نسبت به گروه کنترل شد (P<0.05). تفاوت آماری معنیداری بین دو تمرین موازی با ترتیب متفاوت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که ترتیب اجرای فعالیت در تمرین موازی منجر به پاسخ متفاوت در سطح اسفنگوزین 1-فسفات عضلات تند و کند انقباض موشهای صحرایی نمیشود.