51 نتیجه برای قلب
دکتر باقر نیک یار،
دوره 3، شماره 2 - ( 7-1380 )
چکیده
بیماری کاوازاکی یک نوع التهاب عروقی منتشر و سیستمیک می باشد که عامل آن تاکنون به درستی شناخته نشده است. مهم ترین عارضه بیماری در فاز حاد، آماس شریان های کوچک و متوسط می باشد. به همین سبب این بیماری می تواند منجر به گشادی وانوریسم عروق کرونر شود هدف این پژوهش بررسی عوارض قلبی و عروقی بیماری کاوازاکی در کودکان ارجاع شده به دو مرکز قلب کودکان تهران بود. از 54 بیمار شناخته شده کاوازاکی ، 30 پسر و 24 دختر، با حداقل سن 5 ماه و حداکثر سن 13 سال، و میانگین سنی 3.9 سال مورد ارزیابی قرار گرفتند. همه بیماران غیر از سه نفر، با روش استاندارد یعنی آسپرین با دوز بالا و گاماگلوبولین وریدی درمان شده بودند. از تمام این افراد، معاینه بالینی، نوار قلب، رادیوگرافی قفسه سینه و اکوکاردیوگرافی به عمل آمد. نتایج یافته های قلبی عبارت بودند از: بزرگی قلب، 4 مورد(7.6 درصد)، تغییرات نوار قلبی، 4 مورد(7.6 مورد) ، نارسایی دریچه میترال، 3 مورد(5.5 درصد)، بدکنشی بطن چپ(LV dysfuction) دومورد (3.7 درصد)، افیوژن پریکارد، 4 مورد (7.6 درصد) و گشادی عروق کرونر، 5 مورد (9.2 درصد).این مطالعه نشان داد که بیماری کاوازاکی و پیامدهای قلبی و عروقی آن در کشور ما کمیاب نیست. یک مشکل بزرگ ناشی از این بیماری، گرفتاری عروق کرونر است. درمان با گاماگلوبولین وریدی (IVGC) احتمال خطر عوارض قلبی را کاهش می دهد. اکوکاردیوگرافی یک وسیله ارزشمند برای شناخت عوارض قلبی در فاز حاد و پیگیری دراز مدت این بیماری می باشد.
دکتر احمد شیرافکن، دکتر عارف صالحی، محمدرضا ربیعی، دکتر سیدمهدی پاکدامن،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: نارسایی قلب مرحله پایانی بیماری قلبی می باشد. در این مرحله میوکارد از تمام ظرفیتها و مکانیسمهای جبران بدن استفاده می کند اما برون ده قلبی، جهت رفع نیازهای متابولیک بدن کافی نمی باشد. این مطالعه به منظور تعیین علل زمینه ای و تشدید کننده نارسایی احتقانی قلب در شهرستان گرگان انجام شد.مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش مقطعی و توصیفی- تحلیلی بوده که بر روی 145 بیمار بستری در بخش قلب و CCU مرکز آموزشی- درمانی پنجم آذر گرگان صورت پذیرفت. اطلاعات جمع آوری شده در پرسشنامه توسط SPSS-10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: ایسکمی قلبی با 57.3 درصد و HTN با 53.1 درصد شایعترین علل زمینه ای بودند و درمان نامناسب دارویی با 75.8 درصد به عنوان بیشترین علت تشدید کننده تعیین گردید. ارتوپنه با 86.2 درصد و رال با 82.8 درصد به تریب شایعترین شکایت بالینی و یافته معاینه فیزیکی بودند و ریتم AF با 24.1 درصد شایعترین آریتمی و نسبت کاردیوتوراسیک بیشتر از 0.5 بیشترین یافته غیر طبیعی رادیوگرافی قفسه سینه بودند. میانگین کسر تخلیه در مردان مبتلا 32.3 درصد و در زنان مبتلا 35.7 درصد بود که بین جنسیت و کسر تخلیه ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که کنترل دقیق HTN و پیشگیری از بروز CAD مهمترین اصل برای پرهیز از ابتلا به نارسایی احتقانی قلبی بوده، تاکید بر درمان مناسب دارویی، رکن اساسی در حفظ نارسایی جبران شده قلبی می باشد.
دکتر عطیه مخلوق، دکتر وحید مخبری، دکتر امید صدیقی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی، مهم ترین علت مرگ و میر در بیماران همودیالیزی محسوب می شود. امروزه گزارشاتی وجود دارد که نشان می دهد کاهش غلظت کارنیتین در بافت ها سبب تشدید نارسایی قلبی در بیمارانی که به طور مرتب همودیالیز می شوند، می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کارنیتین خوراکی بر عملکرد قلبی بیماران همودیالیزی بیمارستان های فاطمه الزهرا (س) و امام خمینی ساری و بیمارستان ولیعصر قائم شهر در سال 1382 انجام شد.مواد و روش ها: در این مطالعه، 20 بیمار که حداقل 3 ماه هفته ای سه نوبت تحت همودیالیز بوده اند و نارسایی قلبی داشته اند، انتخاب شده و پس از همسان سازی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. به گروه مورد قرص کارنیتین با دوز 1 گرم روزانه و به گروه شاهد پلاسبو تجویز شد. قبل از مطالعه و سپس 3 و 6 ماه پس از تجویز دارو، میزان کسر خروجی (E.F) و قطر پایان دیاستولی بطن چپ (LVEDD) بیماران با اکوکاردیوگرافی تعیین شد. نسبت قطر قلبی به قفسه سینه در گرافی سینه اندازه گیری شد و به طور هم زمان سطح هموگلوبین، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما نیز تعیین گردید.یافته ها: شش ماه پس از درمان با کارنیتین1gr/day ، نسبت به گروه شاهد، هیچ گونه بهبود معنی داری در میزان کسر خروجی و قطر پایان دیاستولی بطن چپ و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران مشاهده نگردید. در گروه مورد تنها میانگین درصد کسر خروجی بطن چپ به روش حجمی در ابتدای مطالعه و پس از 6 ماه تفاوت معنی داری داشته است. با این وجود، کارنیتین باعث بهبودی معنی داری بر آنمی در این بیماران گردید. (P<0.05).نتیجه گیری: کارنیتین روی عملکرد قلبی و لیپیدها اثر معنی داری ندارد ولی در بهبود آنمی این بیماران موثر است.
دکتر کاظم کاظمنژاد، دکتر محمد قرقرهچی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روش های درمان بیماری قلبی- عروقی که اصلی ترین علت آن آترواسکلروز عروق کرونر است، جراحی کنار گذر عروق کرونر (CABG) است. خون ریزی در بعد از جراحی CABG از مهم ترین عوارض این نوع عمل جراحی است. روش های مختلف در جلوگیری و یا کاهش خون ریزی عمل CABG پیشنهاد شده است که هدف این مطالعه بررسی اثرات داروی ترانکسامیک اسید (T.A) در کاهش خون ریزی متعاقب عمل جراحی CABG است.روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد که در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال های 1380-82 انجام شده است. 100 بیمار که کاندید عمل جراحی CABG بودند، به صورت تصادفی به دو گروه مورد 50) نفر( و شاهد 50) نفر( انتخاب شدند. در گروه مورد 15 میلی گرم بر کیلوگرم از داروی ترانکسامیک اسید در هنگام جراحی تزریق شد و پس از اتمام پمپ قلبی- ریوی و خنثی کردن اثر درمانی هپارین، دوز دوم داروی ترانکسامیک اسید به میزان 5 میلی گرم بر کیلوگرم به بیماران تزریق شد. برای گروه شاهد همین روش استفاده می شد ولی به جای ترانکسامیک اسید از نرمال سالین با همان حجم استفاده گردید. پس از عمل متغیرهایی مثل میزان خون ریزی، PT، aPPT، HCT و پلاکت بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-11 و آزمون آماری تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: از مجموعه 100 بیمار و هر گروه 50 بیمار، پایین ترین سن 28 سال و بالاترین سن 75 سال بوده است که از نظر سنی دو گروه از توزیع نرمال تبعیت می کردند. نسبت سن نیز در دو گروه اختلافی معنی دار نداشت. میزان خون ریزی بعد از عمل در گروه مورد 333±45 میلی لیتر و در گروه شاهد 490±81 میلی لیتر بود که اختلاف معنی داری داشت. همچنین در میزان پلاکت، HCT بعد از عمل بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: با توجه به تحقیق انجام شده استفاده از داروی ترانکسامیک اسید در کنترل خون ریزی حین و بعد از عمل جراحی CABG توصیه می شود.
دکتر طاهره نظری، دکتر صدیقه احمدیان، دکتر محمود حاجی احمدی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) از اختلالات شایع آندوکرین در سنین باروری می باشد که برخی از مطالعات نشان دهنده همراهی این بیماری با هایپرلیپیدمی و هایپرتانسیون است. لذا این مطالعه با هدف مقایسه عوامل خطر قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و افراد سالم انجام گردید.روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی روی 60 زن نازای مبتلا که شواهد بالینی و سونوگرافی سندرم تخمدان پلی کیستیک را داشتند و 60 نازای غیرمبتلا به PCOS انجام شد. تمامی نمونه ها از نظر ویژگی های فردی شامل سن، BMI، دور کمر، دور باسن، نوع نازایی و مدت نازایی و فشار خون بررسی شدند و آزمایش های لازم شامل اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول، LDL، HDL، سطح انسولین، FBS و فشار خون سیتولیک و دیاستولیک انجام گردید. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS آنالیز شد.یافته ها: سطح تری گلیسرید، کلسترول، LDL، BMI بیماران PCOS به طور معنی داری بالاتر از زنان طبیعی بود (P<0.05) و سطح LDL کاهش مشخصی در بیماران مبتلا به PCOS داشت (P<0.05). همچنین فشار خون سیستولی و دیاستولی نیز در بیماران بالاتر از افراد گروه کنترل بود (P<0.05).نتیجه گیری: زنان مبتلا به PCOS در مقایسه با افراد سالم در خطر بالاتری از بیماران قلبی- عروقی قرار دارند.
فوزیه بخشا، ناصر بهنام پور،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: احیای قلب و ریه (CPR) سلسله اعمالی است که به وسیله افراد آگاه و حاضر در صحنه برای بازگرداندن قلب و ریه انجام می شود. این مطالعه با هدف سنجش تاثیر آموزش CPR بر آگاهی پرستاران شاغل در مراکز درمانی نسبت به احیای قلبی - ریوی انجام شد.روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی گروهی و به روش قبل و بعد از اجرا روی 26 نفر از پرستاران شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه و شامل 43 پرسش آگاهی بود. به طوری که پاسخگویی به سوالات نیاز به آگاهی از اصول احیای مقدماتی و پیشرفته را داشت که بین شرکت کنندگان توزیع و در حضور محقق قبل و بعد از اتمام آموزش تکمیل و گردآوری گردید. شیوه آموزش به صورت سخنرانی و روش اجرای عملی بر روی مانکن طی 2 روز، هر روز 8 ساعت و به صورت کارگاهی در دو بخش پایه و پیشرفته انجام گرفت. با توجه به کیفی بودن داده ها، از آزمون ویلکاکسون استفاده شد. سطح معنی داری در کلیه آزمون ها a=0.01 در نظر گرفته شد.یافته ها: از 26 پرستار لیسانس انتخاب شده، 57.7 درصد مرد و 42.3 درصد زن با میانگین سنی 35.54±5.99 و با میانگین سابقه کار 10.35 بودند. آگاهی در مورد آریتمی های شایع منجر به مرگ و پروتکل های درمانی متداول قبل از آموزش بسیار پایین و نیز در مورد دارو درمانی چندان مناسب نبود. پس از آموزش میزان آگاهی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت. البته در بعضی موضوعات مانند علایم ایست قلبی، اقدامات اولیه در برخورد با بیمار دچار ایست قلبی- ریوی، مانورهای باز کردن راه هوایی و چگونگی انجام ماساژ افزایش آگاهی قابل ملاحظه نبود.نتیجه گیری: نتایج این تحقیق بیانگر آگاهی بسیار کم پرستاران در موردآریتمی های شایع منجر به مرگ، چگونگی برقراری گردش خون و داروهای مورد، مانور هایملیش و چگونگی انجام آن بود. همچنین این تحقیق نشان داد که دوره های آموزشی می تواند بر افزایش آگاهی پرستاران تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.
علی عباسی، صدیقه فیاضی، دکتر فرزانه احمدی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تنگینفس و خستگی در نارسایی قلبی، باعث اختلال قابل توجهی در کیفیت زندگی و توانایی عملکردی این بیماران میگردد. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه ورزشی پیادهروی خانگی بر کیفیت زندگی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 60 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی کلاس II و III در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی سال 1384، با روش جورکردن در دو گروه آزمون (30=n) و کنترل (30=n) قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا و فرم زمانبندی شده برنامه ورزشی بود. برنامه ورزشی پیادهروی در این بیماران سه بار در هفته و تا هشت هفته انجام گرفت. در ابتدا و انتهای مداخله نیز چک لیست کیفیت زندگی مینهسوتا برای تعیین کیفیت زندگی در اختیار بیماران دو گروه قرار گرفت. همچنین تست پیاده روی 6 دقیقهای نیز به منظور تعیین توانایی عملکردی بیماران در ابتدا و انتهای مداخله در دو گروه انجام گرفت. دادهها به وسیله نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: اختلاف قابل توجهی میان میانگین مسافت طی شده در MWT 6 در ابتدا و انتهای مداخله در بیماران گروه آزمون وجود داشت (86/373 متر در ابتدای مداخله تا 30/412 متر در انتهای مداخله، 05/0P<). این تفاوت در بیماران گروه کنترل معنیدار نبود (79/376 متر در ابتدای مداخله تا 63/377 متر در انتهای مداخله). اختلاف قابل توجهی میان نمرات کیفیت زندگی، در ابتدا و انتهای مداخله در گروه آزمون وجود داشت (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). این تفاوت در گروه کنترل معنیدار نبود (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). همچنین بین مدت زمان ورزش هفتههای اول، چهارم و هشتم تفاوت معنیدار وجود داشت (05/0P<). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فعالیتهای ورزشی پیادهروی میتواند به عنوان یک روشدرمانی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بهکار رود، زیرا باعث کیفیت زندگی و نیز توانایی عملکردی و ظرفیت ورزشی بیماران میگردد.
دکتر بهرام مبینی، دکتر حمید بهتاش، دکتر ابراهیم عامری، دکتر حسن قندهاری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بدشکلیهای مادرزادی اسکولیوز و کیفوز به دلیل بروز در نوزادی و کودکی با نگرانیهای بسیاری برای والدین همراه است. ماهیت جنینی ایجاد بدشکلی نیاز به بررسی اختلالات سایر ارگانها و نخاع را برمیانگیزد. هدف از این مطالعه اختلالات نخاعی، قلبی و کلیوی در بیماران با بدشکلی ستوان فقرات و ارتباط آنها با یکدیگر و یافتههای بالینی بیماران بود.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 97 بیمار که با نقص مادرزادی ستون فقرات طی آبان ماه 84 تا دیماه 85 (در مدت 15 ماه) به درمانگاه ستون فقرات بیمارستان شفا یحیائیان تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. کلیه بیماران تحت معاینه بالینی، پرتونگاریهای ستون فقرات، MRI، سونوگرافی کلیه و اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند.
یافتهها : متوسط سن مراجعین 81 ماه بود. 29 نفر مرد و 68 نفر زن بودند. 81 بیمار (6/46درصد) اسکولیوز مادرزادی و 16 بیمار (13 درصد) کیفوز مادرزادی داشتند. در هنگام مراجعه متوسط میزان اسکولیوز 52 درجه و کیفوز 70درجه بود. 22بیمار نشانگان پوستی یا عصبی داشتند که 81درصد آنها نقصی در MRI داشتند (05/0P<). اختلال نخاعی در 36 بیمار اسکولیوزی (5/46 درصد) و 2 بیمار کیفوزی (13درصد) وجود داشت (05/0P<). بیشترین اختلال نخاعی سیرنگومیلی، دیاستوماتومیلیا و تترکورد بود. ناهنجاری ساختمانی قلبی در 3 بیمار (4درصد)، ناهنجاری دریچهای قلب در 10 بیمار (5/13 درصد) و ناهنجاری کلیوی در 7بیمار (12 درصد) وجود داشت. از این تعداد تنها یک بیمار با ناهنجاری ساختمانی قلبی و یک بیمار با ناهنجاری کلیوی کیفوز داشتند. دیگر بیماران در گروه اسکولیوز بودند.
نتیجهگیری : با توجه به فراوانی ناهنجاری نخاعی در بیمارای اسکولیوزی و در بیماران کیفوزی تمامی بیماران دچار بدشکلی مادرزادی ستون فقرات بایستی تحت بررسی MRI، اکوکاردیوگرافی و سونوگرافی کلیه و مجاری برای ناهنجاریهای مادرزادی قرار گیرند.
دکتر یحیی دادجو، دکتر حمیدرضا تقی پور، دکتر داود کاظمی صالح، دکتر یاشار محرم زاد، دکتر مجتبی هاشم زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : ضایعات آترواسکلروتیک شریان کرونری قدامی نزولی چپ (LAD) به دلیل خونرسانی این شریان به بیش از 50درصد از بافت میوکارد بطن چپ همواره مورد توجه و بحث از نظر درمان مناسب بوده است. این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی آنژیوپلاستی با تعبیه استنت (PTCA) در درمان این بیماران صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آیندهنگر 75 بیمار (31 مرد و 44 زن) مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله (عج) تهران با درگیری مجزای قسمت پروگزیمال شریان LAD که تحت PTCA قرار گرفته بودند، به مدت 9 ماه از نظر کارایی درمان انجام شده، مورد ارزیابی قرار گرفتند. تنگی آترواسکلروتیک شریان LAD در تمامی بیماران با استفاده از آنژیوگرافی ثبت گردید. کلیه بیماران قبل و 9 ماه بعد از انجام آنژیوپلاستی تحت تست ورزش با استفاده از پروتکل بروس قرار گرفتند. یافتهها : میانگین سنی بیماران 4/59 سال (محدوده 39 تا 83 سال) بود. در 73 بیمار (3/97درصد) آنژیوپلاستی با موفقیت همراه بود. در مدت زمان پیگیری 2 بیمار (7/2درصد) دچار تنگی مجدد شدند که یکی با آنفارکتوس میوکارد در روز سوم پس از PTCA و دیگری با اختلال در تست ورزش انجام شده 9 ماه بعد از PTCA مشخص گردید. برای هر دو بیمار استنتگذاری مجدد انجام شد و با حال عمومی مناسب ترخیص شدند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که پیشآگهی 9 ماهه بیماران با درگیری مجزای پروگزیمال شریان LAD که تحت درمان با PTCA قرار گرفته بودند، رضایتبخش بود. این روش درمانی وضعیت بالینی بیماران را بهبود داده و سبب کاهش عوارض ناشی از اقامت طولانیمدت بیماران در بیمارستان میشود.
رسول کاویان نژاد، دکتر نوشین هادی زاده، رقیه محمدتقی، فردین غریبی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : امواج الکترومغناطیس تلفن همراه بر سیستمهای زیستی تاثیر دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج الکترومغناطیس تلفن همراه روی فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان و آریتمی قلب انجام پذیرفت. روش بررسی : در یک کارآزمایی بالینی دو سوکور 56 نفر از دانشجویان سالم دانشگاه علوم پزشکی کردستان در محدوده سنی 30-20ساله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (29 نفر) و مواجهه (27 نفر) قرار گرفتند. در گروه مواجهه تلفن همراه کنار قلب قرار داده شد و در گروه کنترل از تلفن همراه فاقد کارکرد استفاده گردید. فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان قلب و الکتروکاردیوگرام اولیه ثبت شد. در مرحله یک (قبل از قرار دادن تلفن همراه)، مرحله دو (5دقیقه پس از قرار دادن تلفن همراه)، مرحله سه (بعد از 6بار زنگ زدن در حالت بدون صدا)، مرحله چهار (بعد از 17 دقیقه تماس) و مرحله پنج (بعد از 34 دقیقه تماس) متغیرها ثبت شد. مانیتور قلبی (لید2) در کلیه زمانها از لحاظ وجود آریتمی سینوسی، برادیکاردی سینوسی، بلوک سینوسی، بلوک گره دهلیزی بطنی و انقباض زودرس دهلیزی و بطنی بررسی شد. یافتهها : فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب در هیچیک از مراحل بین دو گروه از نظر آماری معنیدار نبود. میزان آریتمی سینوسی در مراحل 4 و 5 در گروه مواجهه بیشتر بود؛ اما فقط در مرحله 4 تفاوت آماری معنیداری با گروه کنترل داشت (P<0.05). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که امواج الکترومغناطیس تلفن همراه در مکالمات 17 دقیقهای باعث آریتمی سینوسی میشود. باتوجه به اهمیت پیشگیری از اثرات تلفن همراه در ایجاد آریتمی قلبی توصیه میگردد که تلفن همراه دور از قلب قرار گرفته و زمان استفاده از آن کاهش یابد.
دکتر علی دباغ، دکتر محمد فتحی، دکتر فرشاد کسرایی، دکتر سید سجاد رضوی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ایست قلبی-ریوی مسؤول نیمی از موارد مرگ و میر بیماران است. در بسیاری از موارد با احیای قلبی-ریوی موثر و فوری میتوان بیمار را از مرگ نجات داد. در سالهای اخیر پیشرفتهای بسیاری در زمینه احیای قلبی-ریوی صورت گرفته است؛ ولی متاسفانه آمار دقیقی از میزان موفقیت احیای قلبی-ریوی در ایران وجود ندارد. این مطالعه به منظور مقایسه میزان بقای کوتاه مدت بیماران پس از احیای قلبی ریوی در بخش اورژانس بیمارستانهای آیتاله طالقانی و شهید مدرس تهران انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی گذشتهنگر روی 178 بیماری که در بخش اورژانس دو بیمارستان دانشگاهی آیتاله طالقانی (54 نفر) و شهیدمدرس (124 نفر) احیای قلبی-ریوی شده بودند؛ در سال 1384 انجام شد. مدت زمان تاخیر تیم احیاء، مدت زمان احیای قلبی-ریوی و نتیجه احیای قلبی-ریوی با استفاده از آزمونهای تی و کایاسکوئر تجریه و تحلیل شدند.
یافتهها : پس از گذشت 24 ساعت از ایست قلبی، احیای قلبی-ریوی در 54 فرد مورد مطالعه در بیمارستان طالقانی تنها در 7مورد (13%) موفقیتآمیز بود. از 124 مورد احیای قلبی-ریوی در بیمارستان شهید مدرس ، 33 مورد (26.6%) با بقای بیماران همراه بود (P<0.05). مدت زمان تاخیر در شروع عملیات احیاء در بیمارستان آیتاله طالقانی 2.9±0.9 دقیقه و در بیمارستان شهیدمدرس 2.7±1.1 دقیقه بود. میانگین مدت زمان احیاء گروه اول 44.2±11.2 دقیقه و گروه دوم 44±7.5 دقیقه بود.
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بقای 24 ساعته بیماران به دنبال احیای قلبی-ریوی در مقایسه با سایر نقاط کشور مشابه بوده؛ اما از میزان جهانی کمتر میباشد.
علی اکبر عبداللهی، سیدعابدین حسینی، ناصر بهنام پور، دکتر عارف صالحی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای قلب و عروق اولین عامل مرگ و میر در کشورهای صنعتی و غیرصنعتی میباشد. این مطالعه به منظور تعیین نتایج آنژیوگرافی عروق کرونر و مشخصات دموگرافیک مراجعین مرکز آنژیوگرافی کوثر استان گلستان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 5444 نفر از مراجعین به مرکز آنژیوگرافی کوثر استان گلستان در سالهای 88-1387 انجام گردید. مشخصات دموگرافیک، نمایه توده بدنی ، قومیت ، مصرف دخانیات و مواد مخدر، پرفشاری خون و نتایج آنژیوگرافی افراد ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-13 وآزمونهای ANOVA ، Chi-Square و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : 52 درصد از مراجعین مرد و 48درصد زن بودند. 72 درصد از گروه قومی فارس بودند. 49.5% بیسواد بودند. 7.4% و 22.5% از مراجعین به ترتیب مصرف کننده دخانیات و مواد مخدر بودند. 38.2% از موارد ثبت شده سابقه ابتلا به پرفشاری خون را ذکر نمودند. میانگین BMI در نمونهها معادل 27.48 بود. آنژیوگرافی عروق کرونر در 99.2% از مراجعین انجام شد و اختلالات انسدادی عروقی در 3142 نفر (زنان 41.2% ، مردان 58.8%) گزارش شد. بیشترین درگیری به ترتیب مربوط به شاخههای left artery descending (LAD) ، right coronary artery (RCA) ، circumflex (CX) و Obtuse Marginal (OM) عروق کرونری بود. بیشترین شدت ضایعه (47.7%) در شاخه LAD مشاهده شد.
نتیجهگیری : با توجه به میزان بالای ضایعات انسدادی عروق در این منطقه، بررسی علل و آموزش فراگیر جامعه در پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی ضرورت دارد.
زهره رهائی، دکتر محمدعلی مروتی شریف آباد، مهدی زارعیان، جواد شجاع فرد، سهیلا لسان،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای قلبی علت 46درصد مرگها در کشور هستند. برای پیشگیری و درمان این بیماریها علاوه بر درمان دارویی، تغییر عادات زندگی اهمیت زیادی دارد. اگر بیماران منافع رفتارهای پیشگیری کننده را درک نمایند؛ موانع این رفتارها ضعیف جلوه مینماید و احتمال انجام رفتارها بیشتر میشود. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت درک منافع و موانع رفتارهای پیشگیری کننده از عود سکته قلبی و ارتباط آن با انجام این رفتارها در بیمارانی با سابقه سکته قلبی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 100 بیمار با سابقه سکتی قلبی مراجعهکننده به مرکز تحقیقات قلب و عروق یزد در سال 1386 که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند؛ انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای مشتمل بر سازههای منافع، موانع و رفتارهای پیشگیری کننده از سکته بود که روایی و پایایی آن تأیید شده و از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : میانگین نمره آزمودنیها در سازه منافع 30.24 (از 36)، در موانع 22.07 (از 68) و در رفتارهای پیشگیری کننده 24.48 (از 37) بود. رفتار با موانع همبستگی معکوس داشت و با منافع خالص همبستگی مستقیم داشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد علیرغم سطح خوب منافع درک شده بیماران از رفتارهای پیشگیری کننده از سکته قلبی؛ اما همچنان موانع انجام این رفتارها قابل توجه میباشد. لذا برطرف نمودن موانع انجام این رفتارها تاحدامکان برای اتخاذ رفتارهای سالم و ارتقای کیفیت زندگی این بیماران ضروری به نظر میرسد.
اسرا عسکری، بابی سان عسکری، دکتر زین العابدین فلاح، شیما کاظمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای قلبی و عروقی یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان میباشند. افزایش لیپیدهای خون به خصوص کلسترول و تری گلسیرید دو عامل خطر بیماریهای قلبی و عروقی میباشند. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی بر سطح لیپیدو لیپو پروتئینهای سرم زنان غیرورزشکار انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 30 زن غیرورزشکار با دامنه سنی 45-30سال در شهرستان گلوگاه از استان مازندران در سال 1387 انجام شد. روش نمونهگیری از نوع تصادفی بود. افراد با روش همتاسازی از روی Vo2max به دست آمده به دو گروه 15 تایی کنترل و آزمایش تقسیم شدند. لیپوپروتئین پرچگال (HDL-c)، کلسترول تام (TC)، تریگلیسرید (TG)، لیپوپروتئین کمچگال (LDL-c)، لیپوپروتئین بسیارکمچگال (VLDL-c)، عامل خطر بیماریهای قلبی (RF=TC/HDL) و درصد چربی زیرپوستی قبل از تمرین هوازی ارزیابی گردید. سپس گروه آزمایش به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه یک ساعت تحت تمرین هوازی (با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه) قرار گرفتند. پس از هشت هفته تمرین لیپید و لیپوپروتئینهای سرم گروههای آزمایش و کنترل تعیین گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-14 و آزمونهای t همبسته و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بین میزان کلسترول تام ، عامل خطر بیماریهای قلبی (RF) و درصد چربی زیرپوستی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش معنیداری مشاهده گردید (P<0.05). همچنین مقادیر HDL-c، تریگلیسرید، LDL-c و VLDL-c در گروه آزمایش نسبت به کنترل افزایش نشان داد؛ اما این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. بین میزان کلسترول تام ، LDL-c ، RF و درصد چربی زیرپوستی در گروه آزمایش نسبت به کنترل در پسآزمون کاهش معنیداری مشاهده گردید (P<0.05). افزایش مقدار HDL-c و کاهش در مقادیر تریگلیسرید و VLDL-c در گروه آزمایش نسبت به کنترل مشاهده گردید؛ ولی از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تمرینات هوازی سبب کاهش درصد چربی زیرپوستی، کلسترول تام ، RF و لیپوپروتئینهای کمچگال پلاسما در زنان غیرورزشکار میگردد.
مرضیه اکبرزاده، فرشته مرادی، دکتر محمدحسین دباغ منش، دکتر پیمان جعفری،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تجمع خانوادگی عدم تخمکگذاری و تخمدانهای پلیکستیک، مؤید وجود نوعی زمینه ژنتیکی برای سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) است. با توجه به افزایش اختلال در متابولیسم لیپوپروتئینها (کلسترول و تریگلیسرید)، اختلال تحمل گلوکز و افزایش شیوع پرفشاری خون در این بیماران؛ این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر قلب و عروق در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 107 نفر از وابستگان درجه یک افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک (گروه مورد) و 107فرد سالم (گروه شاهد) از خانواده درجه یک زنان فاقد سابقه ابتلاء به PCOS از مراجعین به درمانگاههای زنان شیراز طی سالهای 87-1386 انجام شد. شاخص توده بدنی، چاقی مرکزی و فشارخون افراد مورد مطالعه تعیین شد. سطح سرمی لیپوپروتئینها شامل کلسترول تام، تریگلیسرید، LDL و HDL و نیز قندخون ناشتا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16.5 و آزمونهای t مستقل، کایاسکوئر و کاپا تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : 3/35 درصد پدران گروه مورد دارای اضافه وزن، 26.5% چاقی کلاس I ، 76/11 درصد چاقی کلاسII و 8/5درصد چاقی کلاس III داشتند که در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). در 25.6% از مادران گروه مورد و 17.9% از مادران گروه شاهد نسبت دور کمر به دور باسن (waist –hip ratio:WHR) بالاتر از 0.85 بود و این تفاوت در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنیدار نبود. WHR در خواهران گروه مورد و شاهد به ترتیب 23.5% و 17.6% بود (P<0.05). میزان ابتلاء به فشارخون در گروه مورد 12.2% و در گروه شاهد 3.7% بود. 14.94% از گروه مورد و 6.5% از گروه شاهد تریگلیسرید بالاتر از حد طبیعی داشتند که این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. ارتباط معنیداری بین چاقی و دیابت تیپ II در دو گروه مورد و شاهد یافت شد (P<0.05). اختلال عدم تحمل به گلوکز در گروه مورد و شاهد به ترتیب 19.62% و 7.47% بود (P<0.05). چاقی در 18.7% و 6.54% از گروههای مورد و شاهد مبتلا به عدم تحمل گلوکز وجود داشت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که چاقی، چاقی مرکزی، افزایش سرمی لیپوپروتئینها و پرفشاری خون در وابستگان درجه یک زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد میباشد.
حسین فخرزاده، فرشاد شریفی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
جمعیت سالمندان ایران به سرعت در حال افزایش است. در حال حاضر بیش از 5 میلیون نفر از ایرانیان در سنین سالمندی به سر میبرند که بالغ بر 26/7 درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. تخمین زده میشود تا 20 سال آینده جمعیت سالمندان ایران به بیش از 10درصد کل جمعیت کشور خواهد رسید. تغییرات فیزیولوژیک و ساختمانی سیستم قلب و عروق در سالمندی عبارتند از ضخیمتر شدن دیواره رگها، کاهش توان استراحت (relaxation) در زمان دیاستول، عدم توانایی افزایش برونده قلبی به صورت مؤثر در زمان انجام فعالیت، پاسخدهی کمتر عضله قلب به تحریکات سیستم سمپاتیک و آدرنالین، عدم توانایی برقرار نگهداشتن فشارخون در هنگام برخاستن میباشند. با ورود به دوران سالمندی با شیوع بیشتر بیماریهای قلبی عروقی به خصوص انفارکتوس قلبی، stroke ، افزایش فشارخون مجرد سیستولی (isolated systolic hypertensio)، افت فشارخون ارتوستاتیک، تنگی ناشی از کلسیفیه شدن دریچه آئورت، حملات سنکوپ ناشی از آریتمیهای قلبی مانند سندرم سینوس بیمار (Sick Sinus Syndrome)، وقفه کامل قلبی (complete heart block) و فیبریلاسیون دهلیزی مواجه میشویم. تغییرات قلبی عروقی در سالمندان بر کیفیت زندگی و طول عمر آنها تاثیر نامطلوب میگذارد. بیماری عروق کرونر شایعترین علت مرگ در سالمندان است؛ با این حال آریتمیهای قلبی و بیماریهای دریچهای قلب نیز در این سنین اهمیت ویژهای دارد. تشخیص این اختلالات در سالمندان توجه ویژهای میطلبد؛ زیرا ممکن است همراه شدن تغییرات ساختمانی فیزیولوژیک ناشی از افزایش سن با بیماری قلبی عروقی، بروز علائم کلاسیک بیماری را با تغییر شکل مواجه کند و منجر به تاخیر در درمان این بیماران گردد. سالمندی زیستی که به وسیله طول تلومرهای کروموزومی ارزیابی میشود؛ در بروز بیماریهای مختلف و قلبی عروقی به خصوص بیماریهای کرونر قلب و نارسایی مزمن قلبی مؤثر است. همچنین سالمندی زیستی میتواند اختلاف استعداد بین افراد مختلف را در ابتلاء به بیماریهای قلب و عروق توجیه نماید.
آرش خاکی، معین بهروز،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : در زندگی مدرن، انسان در معرض میدانهای الکترومغناطیس قرار دارد. مطالعات نشان دادهاند که میدانهای الکترومغناطیس تولید شده قادر به ایجاد اختلالات بیولوژیکی میباشند. این مطالعه به منظور تعیین اثر میدان الکترومغناطیسی بسیار ضعیف بر ساختار بافتی قلب موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 100-150 gr و سن 5 هفته انجام شد. موشها به صورت تصادفی در دو گروه 15 تایی کنترل و تجربی قرار گرفتند. موشهای گروه کنترل در معرض میدان الکترومغناطیسی قرار نگرفتند. گروه تجربی به مدت 2 ماه ، روزانه 8 ساعت در معرض میدان الکترومغناطیس با شدت یکمیلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار گرفتند. در پایان 2 ماه، موشها با استفاده از کلروفرم بیهوش و از بطن چپ قلب نمونهبرداری شد. نمونهها داخل فرمالین بافر 10 درصد قرار گرفتند. پس از آمادهسازی بافتی، مقاطع 6 میکرونی با هماتوکسیلین- ائوزین رنگآمیزی شدند و با استفاده از میکروسکوپ نوری ساختار بافتی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : در بافت و سلولهای عضله قلبی گروه کنترل هیچ گونه تغییرات بافتی مشاهده نشد. در گروه تجربی بهمخوردن شدید نظم بافتی، پلوئومرف شدن هسته سلولهای عضلانی، ایجاد فضاهای خالی اطراف هسته، سیتوپلاسم نامشخص و بافت فیبروتیک مشاهده گردید. همچنین تعداد و اندازه سلولها در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت و نکروز از نوع انعقادی و واکوئلاسیون سیتوپلاسم در بافت قلبی مشاهده شد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میدان الکترومغناطیسی بسیار ضعیف به مدت دو ماه باعث تغییرات پاتولوژیک سلولها و بافت قلبی موش صحرایی میگردد.
دکتر محمدرضا عابدین زاده، کبری نوریان، دکتر صفورا مظفری،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : الکتروشوک درمانی یکی از روشهای بسیار مؤثر درمان اختلالات روانپزشکی است. اثر درمانی آن مستلزم ایجاد یک تشنج عمومی حداقل به مدت 25 ثانیه است. دانستن میزان اثر داروهای بیهوشی روی تشنج ناشی از الکتروشوک درمانی و پیشگیری از تغییر وضعیت همودینامیک متعاقب آن بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تعیین اثر لیدوکائین وریدی بر طول مدت تشنج و تغییرات همودینامیک بیماران تحت الکتروشوک درمانی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 72 بیمار غیرمعتاد (45 زن و 27 مرد) 40-20ساله دارای اختلالات روانی با کلاس فیزیکی ASA I, II که توسط متخصص روانپزشکی منتخب الکتروشوک درمانی بودند؛ در بخش روانپزشکی بیمارستان هاجر شهرکرد در سال 1389 انجام شد. پس از وصل کردن پالس اکسیمتری و اندازهگیری فشارخون و نبض، بیماران بهطور تصادفی به دو گروه 36 نفری تقسیم شدند. بیماران گروه اول (مداخله)، دو دقیقه قبل از بیهوشی لیدوکائین به میزان 1.5 mg/kg به صورت وریدی دریافت نمودند. بیماران گروه دوم (دارونما) به میزان همان حجم داروی گروه اول، نرمال سالین دریافت نمودند. برای القای بیهوشی در همه بیماران از تیوپنتال سدیم mg/kg 2 ، آتروپین 0.5 mg و سوکسینیل کولین 1 mg/kg استفاده شد. در دقایق 3 و 5 بعد از انجام الکتروشوک درمانی دوباره فشارخون و نبض بیماران اندازهگیری و ثبت شد. طول مدت تشنج از زمان شروع انقباضات عضلانی ظاهر شده در صورت تا خاتمه کامل انقباضات محاسبه شد. دادهها بااستفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای آماری t مستقل و t وابسته تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین طول مدت تشنج در گروه مداخله 11.33±38.77 ثانیه و در گروه دارونما 6.91±29.86 ثانیه تعیین شد (P<0.0001). تغییرات فشارخون سیستولی گروههای مداخله و دارونما در دقیقه سوم به ترتیب 16.01±146.38 میلیمتر جیوه و 13.04±128.88 میلیمتر جیوه، فشارخون دیاستولی 6.70±79.86 میلیمتر جیوه و 5.79±87.63 میلیمتر جیوه و تعداد ضربان قلب 9.92±91.91 دفعه در دقیقه و 13.06±102.86 دفعه در دقیقه تعیین گردید (P<0.05). همچنین در گروههای مداخله و دارونما در دقیقه پنجم به ترتیب تغییرات فشارخون سیستولی 9.97±113.47 میلیمتر جیوه و 13.01±122.36 میلیمتر جیوه، فشارخون دیاستولی 4.27±73.47 میلیمتر جیوه و 6.26±77.63 میلیمتر جیوه و تعداد ضربان قلب 4.60±84.41 دفعه در دقیقه و 12.53±93.19 دفعه در دقیقه بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تجویز لیدوکائین به میزان 1.5 mg/kg سبب افزایش زمان تشنج میگردد و تعداد نبض و میزان فشارخون را کاهش میدهد.
دکتر حیدر حسین نژاد، دکتر مسعود رزاقی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : فشار ورید مرکزی (central venous pressure: CVP) یکی از پایشهای ضروری طی عمل جراحی پیوند عروق کرونر است. گذاشتن کاتتر ورید محیطی و اندازهگیری فشار آن (peripheral venous pressure: PVP) به نسبت کاتتر ورید مرکزی راحتتر، کمعارضهتر و کمهزینهتر است. این مطالعه به منظور مقایسه فشار ورید مرکزی با فشار ورید محیطی جلوی آرنج در جراحی پیوند عروق کرونر قلب در سه مرحله زمانی قبل از پمپ، روی پمپ و بعد از پمپ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 84 بیمار (58 مرد و 26 زن) با کلاس فیزیکی ASA III داوطلب پیوند عروق کرونر قلب مراجعه کننده به بیمارستان شفا کرمان طی دی ماه 1386 تا مرداد ماه 1387 انجام شد. پس از برقراری بیهوشی با فنتانیل با دوز 10میکروگرم در کیلوگرم، دیازپام با دوز 0.2 mg/kg ، اتومیدیت با دوز 0.4 mg/kg ، آتراکوریم با دوز 0.5 mg/kg و یا پاولن با دوز 0.1 mg/kg برای تمام بیماران تنفس کنترله برقرار شد. نگهداری بیهوشی با سوفنتانیل (1cc) و میدازولام (1 mg/10kg) صورت گرفت. سپس کاتتر ورید مرکزی برای تمام بیماران گذاشته شد. وریدهای ناحیه جلوی آرنج ورید بازیلیک با کاتتر کانوله گردید. هر دو کاتتر به یک سیستم اندازهگیری متصل شدند. سپس برای هر بیمار CVP و PVP هم زمان و به فواصل هر 20 دقیقه در سه مرحله زمانی قبل از پمپ، روی پمپ و بعد از پمپ اندازهگیری شد. میانگین مقادیر و سپس هماهنگ یا ناهماهنگ بودن تغییرات ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری STATA-10 و آزمون آماری ANOVA و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین CVP قبل از پمپ 0.9±6.8 میلیمترجیوه و میانگین PVP 1±8.8 میلیمترجیوه و ضریب همبستگی این دو متغیر 0.67 بود و اختلاف میانگین CVP و PVP 2± میلیمترجیوه تعیین شد (P<0.05). میانگین CVP روی پمپ 1±3.9 میلیمترجیوه و میانگین PVP 1±7.6 میلیمترجیوه و ضریب همبستگی آنها 0.46 بود. اختلاف میانگین این دو متغیر 3.7± میلیمترجیوه بود (P<0.05). میانگین CVP بعد از پمپ 1±6.5 میلیمترجیوه و میانگین PVP 1±8.5 میلیمترجیوه و ضریب همبستگی آنها 0.72 بود. اختلاف میانگین این دو متغیر 2± میلیمترجیوه بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که CVP و PVP در جراحی پیوند عروق کرونر قلب حتی در شرایط روی پمپ که تغییرات همودینامیک شدیدتر است؛ با یکدیگر رابطه دارند و جهت تغییرات آنها با یکدیگر هماهنگ است. لذا PVP میتواند به عنوان یک جایگزین مفید بالینی برای تخمین CVP بهکار رود.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی میشوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید میکنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سیتیاسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامهای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماریهای ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی میتواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.