|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای فوتبال
حسین شیروانی، دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : فعالیتهای ورزشی شدید ممکن است تعادل سیستم اکسیدانتی و آنتیاکسیدانتی بدن را بر هم بزند و سبب بروز پدیده استرس اکسیداتیو و افت عملکرد ورزشکان شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر شاخصهای پراکسیداسیون لیپیدی ناشی از مسابقه فوتبال انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 36 بازیکن فوتبال (با میانگین سن 1.12±20.08 سال، وزن 1.65±63.28 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 0.98±53.12 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) طی 14 روز در سه گروه 12 نفری قرار گرفتند. گروه کنترل تحت دریافت مکملها و فعالیت ورزشی مذکور قرار نداشت؛ اما گروههای تجربی تحقیق شامل گروه پلاسبو و گروه کوآنزیم Q10 در طول دوره علاوه بر دریافت دارونما (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن آسپارتام) و مکمل (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن مکمل یوبیکینون-10) به اجرای دو مسابقه 90 دقیقهای فوتبال به فاصله کمتر از 48 ساعت از هم پرداختند. سپس در دو مرحله 24 ساعت قبل و بعد از دوره، شاخصهای مالون دی آلدئید (MDA)، لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتینکیناز (CK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) سرم اندازهگیری گردید. یافتهها : مقادیر سرمی مالون دی آلدئید و AST بعد از دو مسابقه متوالی فوتبال در گروه پلاسبو افزایش معنیداری یافت (P<0.05)؛ اما غلظت سرمی مالون دی آلدئید و AST در گروه تجربی با مصرف مکمل در مقایسه با گروه کنترل و پلاسبو افزایش معنیداری پیدا نکرد. نتیجهگیری : مصرف کوتاه مدت کوآنزیم Q10 به صورت مصرف قبل و در حین دو مسابقه متوالی فوتبال میتواند از افزایش سطح برخی نشانگرهای پراکسیداسیون لیپیدی بکاهد.
شیرین عالی، امیر لطافت کار، اسماعیل ابراهیمی، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد، دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سفتی عضلانی و محدودیت دامنه حرکتی، راستای بدن و تعادل عضلانی را تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کوتاهی عضله ایلیوپسواس با دامنه حرکتی فعال، قدرت عضلات فلکسوری- اکستانسوری ران و قوسهای سینهای – کمری در نوجوانان فوتبالیست انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد- شاهدی روی 15 نوجوان فوتبالیست 11-14 ساله دارای کوتاهی عضله ایلیوپسواس (گروه مورد) و 15 نوجوان فوتبالیست سالم (گروه شاهد) همگن از لحاظ سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی، پای برتر و سابقه فعالیت ورزشی (3 سال) انجام شد. دامنه حرکتی با گونیامتر یونیورسال، کایفوز و لوردوز با خطکش منعطف و قدرت عضلانی با دینامومتر دستی اندازهگیری شد.
یافتهها : دامنه حرکتی اکستنشن هیپ و قدرت عضله ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میزان لوردوز کمری و نسبت قدرت گلوتئوس ماکزیموس به قدرت ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بین دامنه حرکتی فلکشن هیپ، کایفوز پشتی، قدرت عضله گلوتئوس ماکزیموس در گروههای مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : افراد با کوتاهی ایلیوپسواس، دامنه حرکتی اکستنشن محدودتر، لوردوز کمری بیشتر و قدرت عضله ایلیوپسواس کمتری نسبت به همتایان سالم دارند.
هادی محمدی نیا سماکوش، سید صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد، دوره 21، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش کارایی عضلات پس از تمرینات ورزشی طولانی مدت، سبب افزایش احتمال آسیب پس از وقوع خستگی میشود. پیچ خوردگی (sprain) جانبی مچ پا یکی از رایجترین صدماتی است که حین انجام فعالیتهای ورزشی رخ میدهد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو نوع تمرین هاپینگ و ترکیبی تعادلی - قدرتی بر تعادل ایستا، تعادل پویا و قدرت عضلات منتخب مردان فوتبالیست مبتلا به پیچ خوردگی مزمن یکطرفه مچ پا انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی 36 مرد فوتبالیست با بی ثباتی مزمن یکطرفه مچ پا به صورت غیرتصادفی در سه گروه 12 نفری شامل گروه کنترل، گروه تمرین هاپینگ و گروه تمرین ترکیبی تعادلی – قدرتی قرار گرفتند. برای جمعآوری اطلاعات دموگرافیک از چک لیست استفاده شد. برای اندازهگیری تعادل ایستا، تعادل پویا و قدرت به ترتیب از آزمونهای تعادلی باس استیک و وای و قدرتسنج دستی استفاده شد.
یافتهها: بین تعادل ایستا و نتیجه کل تعادل پویا دو گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). آزمودنیهای گروه تمرین تعادلی - قدرتی در تمامی جهتهای آزمون Y عملکرد بهتری نسبت به گروه تمرینی هاپینگ نشان دادند (P<0.05). مچ پا دو گروه تمرینی پس از اعمال تمرین در قدرت ابداکشن ران، اداکشن ران و اینورژن افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). آزمودنیهای گروه تمرین تعادلی - قدرتی عملکرد نسبتاً بهتری در آزمون اورژن مچ پا داشتند. با این حال در سایر عوامل نظیر قدرت اکستنشن و فلکشن زانو و دورسی فلکشن و پلانتارفلکشن مچ پا تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه مداخله مشاهده نشد.
نتیجهگیری: هر دو تمرینات تعادلی - قدرتی و هاپینگ میتوانند در بهبود تعادل و قدرت مردان فوتبالیست مبتلا به پیچ خوردگی مزمن یکطرفه مچ پا اثرگذار باشند. با این حال بهنظر میرسد تمرینات منتخب تعادلی – قدرتی به علت جامع بودن آن و به این دلیل که به تقویت هر یک از این عوامل به صورت مجرا تاکید دارد؛ نسبت به تمرینات هاپینگ در بهبودی سریعتر ورزشکاران با پیچ خوردگی مزمن یکطرفه مچ پا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد.
حمیدرضا ناصرپور، مهدی خالقی تازجی، امیر لطافت کار، هومن انگورانی، دوره 25، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: درد مزمن کشاله ران یکی از شایعترین آسیبهای اندام تحتانی در ورزشهای توپی است. این مطالعه به منظور مقایسه فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمری- لگنی- رانی حین مانور پرش برشی تک پا در فوتبالیستهای مبتلا و غیرمبتلا به درد مزمن کشاله ران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد – شاهدی روی 32 فوتبالیست مرد در دو گروه مبتلا به درد مزمن کشاله ران (16 نفر) و سالم (16 نفر) انجام شد. از صفحه نیرو برای تعیین زمان برخورد و جداشدن پنجه استفاده شد. نیروهای عکس العمل زمین و میانگین سه تکرار فعالیت الکتریکی عضلات منتخب ناحیه کمری – لگنی - رانی به صورت دو طرفه حین مانور پرش برشی تک پا ثبت گردید.
یافتهها: فعالیت عضلات راست شکمی و نزدیک کننده طویل در سمت پای غالب و عضله مولتی فیدوس در سمت مقابل لحظه تماس اولیه و فعالیت عضلانی عضلات راست شکمی و نزدیک کننده طویل در سمت پای غالب و عضلات مولتی فیدوس و سرینی میانی سمت مقابل در اوج نیرو عکس العمل عمودی گروه مبتلا به درد مزمن کشاله ران بهطور معنیداری بالاتر بود (P<0.05). در زمان جدا شدن پنجه نیز فعالیت عضلانی عضلات مورب داخلی، نزدیک کننده طویل و سرینی میانی در سمت پای غالب و مورب داخلی، مولتی فیدوس و سرینی میانی در سمت پای مقابل به طور معنیداری بیشتر از افراد سالم بود (P<0.05).
نتیجهگیری: درد موجب تغییر فعالیت الکتریکی گروههای عضلانی مختلف در فازهای مختلف مانور پرش برشی تک پا میگردد. بهدنبال این تغییرات، پایداری پویا افزایش یافته که میتواند ورزشکاران را در معرض آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد قرار دهد و منجر به بروز آسیبهای مزمن، افزایش پیامدهای اقتصادی و محرومیت از فعالیتهای ورزشی گردد.
|
|
|
|
|
|