13 نتیجه برای سکته
سید عابدین حسینی، دکتر حمیدرضا بذرافشان،
دوره 3، شماره 2 - ( 7-1380 )
چکیده
مطابق تعریف، حوادث عروق مغزی همان تغییرات نورولوژیکی ناشی از کاهش خون رسانی مغزی می باشد. این بیماری شایع ترین بیماری سیستم عصبی و سومین عامل مرگ و میز در کشورهای غربی است. اما متاسفانه آمار دقیقی از عوامل خطر ساز مسبب این بیماری در ایران در دسترس نیست. پژوهش حاضر به منظور شناسایی این عوامل قبل از ایجاد عارضه، انجام شده است. این یک پژوهش توصیفی می باشد و 150 نفر از مبتلایان به حوادث عروق مغزی در مدت یک سال در مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان مورد برسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه تهیه شده که حاوی 17 سوال بود انجام گرفت. پرسشنامه بر بالین بیمار و با استفاده از منابع اطلاعات(پرونده، همراه و خود بیمار) تکمیل شده است. اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد که براساس نتایج حاصله، میانگین سنی مبتلایان 66 سال و بیشترین درصد آنان(86 درصد) از قوم فارس بود. 64 درصد بیماران سابقه ابتلا به پرفشاری خون داشته اند. میانگین قند خون آنان 152 میلی گرم در دسی لیتر و بیشترین درصد بروز اختلالات بعد از حادثه عروق مغزی 74.7 درصد از نوع حسی و حرکتی بوده است. نتیجه آن که برای افراد در معرض خطر، پیش بینی و ارائه برنامه آموزشی می تواند در کاهش و تعدیل عوامل مسبب حادثه عروق مغزی موثر باشد و از بروز سکته مغزی و عوارض نامطلوب آن جلوگیری کرده و در این باره لزوما باید، برنامه توانبخشی بیماران برحسب نیاز آنها تدوین و به اجرا گذاشته شود.
دکتر کاویان قندهاری، دکتر زهرا ایزدی مود،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : یافتههای بالینی تاثیرگذار بر ناتوانی بیماران سکته مغزی حائز اهمیت است. زیرا وجود این عوامل میتوانند در پیشآگهی و بهبودی بعدی بیمار تاثیرگذار باشند. در این مطالعه رابطه وجود اختلال حسی، نگلکت و همیآنوپسی با شدت ناتوانی ایجاد شده در بیماران سکته مغزی بررسی شد. روش بررسی : این مطالعه آیندهنگر روی بیماران مبتلا به سکته مغزی بستری در بیمارستان ولیعصر بیرجند در سال 1384 انجام گرفت. وجود همیهیپوستزی، همیآنستزی، همینگلکت و همیآنوپسی همنام در بیماران بررسی شد. مرتبه ناتوانی بیمار 72 ساعت بعد از سکته براساس معیار رانکین تعیین شد. آزمون تی و فیشر برای تحلیل آماری میانگین مرتبه ناتوانی به کار رفت و 05/0P< معنیدار تلقی شد. یافتهها : 329 بیمار سکته مغزی بررسی شدند. در گروه مورد مطالعه 4/37درصد همیهیپوستزی، 8/13درصد همیآنستزی، 9/7درصد همینگلکت و 3/7درصد همونیموس همیآنوپسی داشتند. میانگین ناتوانی در بیماران با همیآنستزی به طور معنیداری بیشتر از سایر بیماران بود (05/0P<). میانگین ناتوانی در افراد با همیهیپوستزی یا همینگلکت یا همیآنوپسی همنام نسبت به افراد بدون آن تفاوت معنیداری نداشت. میانگین ناتوانی بیماران با تریاد همیآنستزی، همینگلکت و همیآنوپسی همنام به طور معنیداری بیشتر از سایرین بود (05/0P<). نتیجهگیری : همیآنستزی موثرترین یافته بالینی تاثیرگذار بر ناتوانی مبتلایان به سکته مغزی است. وجود تریاد بالینی فوق تشدید کننده میانگین ناتوانی در این بیماران است.
الهه توتونچی، محمدعلی جوانشیر، ملاحت اکبرفهیمی، دکتر محمد کمالی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اسپاستیسیتی یکی از مشکلات شایع به دنبال سکته مغزی میباشد که سبب نقص حرکتی و محدودیت فعالیتها میشود. اغلب این بیماران دچار اختلال در عملکرد دست میگردند. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست بر کاهش اسپاستیسیته عضلات اندام فوقانی بیماران به دنبال سکته مغزی انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی بیمارستان توانبخشی رفیده شهر تهران و مرکز کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی ششماه نخست سال 1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (4 زن و3 مرد) و کنترل (5زن و 3 مرد) قرار گرفتند. هر دو گروه طی مدت 4 هفته تحت تمرینات کاردرمانی یکسانی قرار گرفتند و برای گروه مداخله علاوه بر تمرینات کاردرمانی، اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست نیز استفاده گردید. ارزیابی اسپاستیسیته مچ دست قبل و پس از مداخله بر اساس مقیاس تعدیل یافته اشورث ارزیابی گردید. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-17 و آزمونهای آماری t مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار سنی بیماران در گروه مداخله 4±61.4 سال و در گروه کنترل 5±58.9 سال تعیین شد. میانگین اسپاستیسیتی بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنیداری را نشان نداد. در حالی که میانگین اسپاستیسیتی درون گروهی (گروههای مداخله 1.14 و کنترل 0.62) از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست در کاهش اسپاستیسیته عضلات اندام فوقانی بیماران مبتلا به سکته مغزی مؤثر نمیباشد.
زهره رهائی، دکتر محمدعلی مروتی شریف آباد، مهدی زارعیان، جواد شجاع فرد، سهیلا لسان،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای قلبی علت 46درصد مرگها در کشور هستند. برای پیشگیری و درمان این بیماریها علاوه بر درمان دارویی، تغییر عادات زندگی اهمیت زیادی دارد. اگر بیماران منافع رفتارهای پیشگیری کننده را درک نمایند؛ موانع این رفتارها ضعیف جلوه مینماید و احتمال انجام رفتارها بیشتر میشود. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت درک منافع و موانع رفتارهای پیشگیری کننده از عود سکته قلبی و ارتباط آن با انجام این رفتارها در بیمارانی با سابقه سکته قلبی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 100 بیمار با سابقه سکتی قلبی مراجعهکننده به مرکز تحقیقات قلب و عروق یزد در سال 1386 که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند؛ انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای مشتمل بر سازههای منافع، موانع و رفتارهای پیشگیری کننده از سکته بود که روایی و پایایی آن تأیید شده و از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : میانگین نمره آزمودنیها در سازه منافع 30.24 (از 36)، در موانع 22.07 (از 68) و در رفتارهای پیشگیری کننده 24.48 (از 37) بود. رفتار با موانع همبستگی معکوس داشت و با منافع خالص همبستگی مستقیم داشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد علیرغم سطح خوب منافع درک شده بیماران از رفتارهای پیشگیری کننده از سکته قلبی؛ اما همچنان موانع انجام این رفتارها قابل توجه میباشد. لذا برطرف نمودن موانع انجام این رفتارها تاحدامکان برای اتخاذ رفتارهای سالم و ارتقای کیفیت زندگی این بیماران ضروری به نظر میرسد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، بیژن فروغ،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : ناتواناییهای بهجا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی ماندگار بوده و مشکلات عملکردی متعدد اندام فوقانی کمتر از اندام تحتانی مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تحریکات مغناطیسی به عنوان وسیلهای برای تولید جریانهای القایی در مغز با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین بر بهبود عملکرد حرکتی و قدرت مفاصل ساعد، مچ دست و انگشتان دست مبتلا در سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار مبتلا به همیپلژی ناشی از سکته مغزی مراجعه کننده به بخش توانبخشی بیمارستان فیروزگر تهران در سالهای 90-1389 انجام شد. بیماران در دو گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب (دستگاه خاموش) و توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین (واقعی) به منظور تسهیل مکانیسمهای حرکتی به مدت 20 دقیقه (10 جلسه درمان و 3بار در هفته) قرار گرفتند. سپس برای بیماران دو گروه توانبخشی مرسوم اندام فوقانی انجام شد. عملکرد حرکتی و قدرت دست پیش از شروع درمان و در انتهای درمان بهوسیله پرسشنامههای بارتل (Barthel Index) ، فوگل-مایر (Fugl-Meyer) و دینامومتر ارزیابی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای Kolmogorov-Smirnov، paired t-test ، independent t-test و Wilcoxon تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : براساس نمره پرسشنامههای بارتل و فوگل-مایر در گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی کاذب و نیز گروه توانبخشی با تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین، قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). با توجه به ارزیابی انجام شده با استفاده از دینامومتر دستی فشاری نیز قدرت به دست گرفتن اشیاء در گروه با تحریک واقعی قبل و بعد از مداخله از نظر آماری افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05) و این میزان در گروه با تحریک کاذب قبل و بعد از مداخله از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تحریک مغناطیسی مکرر خارج مغزی فرکانس پایین توأم با درمان توانبخشی مرسوم بر بهبود عملکرد و قدرت دست مبتلا در بیماران سکته مغزی طی مراحل مزمن سکته مغزی اثربخش است.
فرهاد ایرانمنش، حسین آزادی، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : در جریان سکته مغزی تغییراتی در برخی از متغیرهای پاراکلینیکی نظیر تغییرات الکتروکاردیوگرام روی میدهد که ممکن است از ارزش تشخیصی و یا پیشآگهی برخوردار باشند. این مطالعه به منظور ارزیابی ارزش پیشآگهی طولانی شدن قطعه QT در بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 175 بیمار (73 مرد و 102 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد بستری در بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1389 انجام شد. نمونهگیری به روش غیراحتمالی آسان انجام شد. تشخیص بیماری با روشهای تصویربرداری مغزی شامل سیتیاسکن و امآرآی تایید شده بود. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده بودند و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینهای بهجز دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی از مطالعه حذف شدند. برای بیماران در 24 ساعت اول بستری الکتروکاردیوگرام به منظور اندازهگیری قطعه QT گرفته شد. بیماران براساس فوت یا ترخیص به دو دسته تقسیم شدند و میانگین قطعه QT تصحیح شده در دو گروه ارزیابی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای آماری Chi-Square و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در طول مدت مطالعه 20بیمار فوت کردند. میانگین قطعه QT (QT تصحیح شده) در افرادی که فوت نمودند 61.70±471.15 و در افراد مرخص شده 62.96±421.52 تعیین شد (P<0.05). فراوانی قطعهQT طولانی شده در موارد همراه با مرگ از وفور بیشتری برخوردار بود (P<0.05). پرفشاری خون (34.3%) ، بیماری دیابت (17.7%) ، هیپرلیپیدمی (15.4%) ، مصرف سیگار (14.9%) و بیماری ایسکمیک قلبی (16.6%) از عوامل خطرساز سکته تعیین شدند. پرفشاری خون، دیابت، سابقه بیماری قلبی و هیپرلیپیدمی بهطور معنیداری با افزایش مرگ ومیر همراه بود (P<0.05). هیچ ارتباط آماری معنیداری بین سن و جنس با میزان مرگ و میر مشاهده نشد. نتیجهگیری : یافتههای این مطالعه نشان داد که میانگین قطعه QT (QT تصحیح شده) و همچنین موارد قطعه QT طولانی شده در افراد فوت شده بیشتر است. بنابراین طولانی شدن قطعه QT در الکتروکاردیوگرام این بیماران ارزش پیشآگهی داشته و بهخصوص در زمان وجود احتمال بیماری زمینهای قلبی، بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی میشوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید میکنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سیتیاسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامهای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماریهای ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی میتواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
دکتر علی ارحمی دولت آبادی، دکتر رضا فرهمندراد، دکتر حمید کریمان، دکتر حمیدرضا حاتم آبادی، دکتر افشین امینی، دکتر فرهاد عصارزادگان، دکتر اکرم ذوالفقاری صدرآباد، دکتر مرتضی طالبی دلوئی، دکتر علی دلیرروی فرد،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات زیادی برای دستیابی به عوامل موثر در کاهش عوارض ناشی از ایسکمی در مبتلایان به سکته مغزی صورت گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سطح سرمی منیزیم توتال بدو ورود با پیامد بالینی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - مقطعی روی 316 بیمار (170 مرد و 146 زن) مبتلا به سکته مغزی بستری در بخش اورژانس بیمارستان امام حسین (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران از فروردین 1389 لغایت خرداد 1390 انجام شد. بیماران از نظر اطلاعات دموگرافیک، وجود بیماری زمینهای، داروهای مصرفی، سطح منیزیم توتال بدو ورود و پیامدهای بالینی سه ماهه اول و سه ماهه دوم مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 و آزمونهای کایاسکوئر، فیشر و پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : متوسط سن بیماران 15.8±65 سال با دامنه سنی 14-102 سال بود. ضعف اندام (69.9%) شایعترین شکایت بالینی و همیپارزی (63.6%) شایعترین علامت در بدو مراجعه بیماران بود. شایعترین یافته در پیگیری سه ماهه مرگ (16.8%) و در پیگیری سه ماهه دوم سکته مجدد (2.5%) بود. بین سطح سرمی منیزیم توتال و پیامد سه ماهه اول و سه ماهه دوم در برشهای (cut-point) مختلف منیزیم ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. همچنین بین سطح سرمی منیزیم توتال و سن، جنس و بیماریهای همراه ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که اگر سطح سرمی منیزیم توتال در محدوده طبیعی و یا هیپومنیزیمی علامتدار باشد؛ اثری روی پیامد سه ماهه اول و سه ماهه دوم بیماران ندارد.
فرهاد ایرانمنش، علیرضا وکیلیان، مهدیه زارع، روشنک هاشمی نسب، رضا وزیری نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت یک عامل خطرساز مهم برای ایجاد سکته مغزی است. برخی از مطالعات نشان میدهند که ممکن است تفاوت علایم بالینی و پیشآگهی در بیماران سکته مغزی دیابتی با غیردیابتی ناشی از تفاوت الگوی تنگی عروق مغزی در این دو گروه باشد. این مطالعه به منظور مقایسه تغییرات داپلرسونوگرافی عروق داخل و خارج جمجمهای بیماران دیابتی و غیردیابتی دچار سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 70 بیمار دیابتی و 70 بیمار غیردیابتی مبتلا به سکته مغزی ترومبوتیک انجام شد. موارد آمبولی با معاینه ، نوار قلب و اکوکاردیوگرافی در مطالعه وارد نگردید. همه بیماران برای اولین بار دچار سکته مغزی شده و در صورت مصرف دارو و یا وجود بیماری زمینهای (بهجز پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی و بیماری قلبی) از مطالعه حذف شدند. برای کلیه بیماران ترانسکرانیال و اکستراکرانیال داپلرسونوگرافی انجام گردید. یافتهها : موارد تنگی شریان بازیلر در افراد دیابتی به طور قابل توجهی بیشتر از افراد غیردیابتی بود (P<0.031). همچنین موارد تنگی گردش خون خلفی در بیماران مبتلا به دیابت بیشتر از افراد غیرمبتلا به دیابت بود (P<0.006). نتیجهگیری : در بیماران مبتلا به دیابت، سیستم گردش خون ورتبروبازیلر بیشتر دچار تنگی گردید. بخشی از مرگ و میر و موربیدیتی بیشتر در این بیماران ممکن است ناشی از این الگوی تنگی عروقی باشد.
پوپک معتمدوزیری، فرید بحرپیما، سیدمحمد فیروزآبادی، آریان شمیلی، بیژن فروغ،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : ناتواناییهای بهجا مانده از سکته مغزی در اندام فوقانی مشکلات عملکردی ماندگارتری دارد. استفاده از دستههای بازی به عنوان وسیلهای برای تولید تحریکات ارادی با اهداف درمانی، روش جدیدی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر توانبخشی و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی بر سفتی مفصلی دست مبتلا در بیماران دچار سکته مغزی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 12 بیمار دچار همیپلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی حاد و مزمن انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 6 نفری توانبخشی و استفاده کاذب از دسته بازی (کنترل) و درمان ترکیبی دسته بازی و توانبخشی (مداخله) قرار گرفتند. درمان 3 بار در هفته طی 10 جلسه انجام گردید. سپس سفتی مفصل هنگام حرکت فلکشن - اکستنشن مچ دست و سوپینیشن - پرونیشن ساعد، قبل و بعد از درمان با روش Wrist Robo Hab ارزیابی شد. یافتهها : مقاومت عضلات فلکسور مچ دست و عضلات پروناتور گروه مداخله در انتهای مطالعه کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05)؛ اما این کاهش در گروه کنترل و در مقایسه دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : بین دو روش توانبخشی مرسوم و روش ترکیبی دستهبازی و توانبخشی به منظور درمان سفتی مفصل دست بیماران دچار همیپلژی اسپاستیک ناشی از سکته مغزی تفاوتی وجود ندارد.
کاویان قندهاری، مصطفی داستانی، محمدتقی شاکری، سیامک یزدانی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : سکته مغزی کاردیوآمبولیک یک پنجم علل سکته مغزی ایسکمیک را تشکیل میدهد و شایعترین علت زمینهساز آن فیبریلاسیون دهلیزی است. مصرف آنتیگواگولان خوراکی (وارفارین) یک راه موثر در جلوگیری از سکتههای ایسکمیک است؛ اما عوارض خونریزیدهنده آن نیز شایع است. این مطالعه به منظور ارزشیابی معیار هاسبلد (HASBLED) در پیشبینی خونریزی مبتلایان به ایسکمی مغزی و فیبریلاسیون دهلیزی تحت درمان با وارفارین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه کوهورت آیندهنگر 112 بیمار با فیبریلاسیون دهلیزی غیردریچهای تحت درمان با وارفارین برای پیشگیری از حوادث کاردیوآمبولیک به مدت یکسال از نظر عوارض خونریزیدهنده ماژور و مینور مورد پیگیری قرار گرفتند تا ارزش پیشبینی کنندگی معیار هاسبلد ارزیابی شود. عوارض خونریزیدهنده ماژور شامل خونریزیهای اینتراکرانیال، خونریزی منجر به بستری شدن، افت هموگلوبین بیش از 2 گرم بر دسیلیتر و یا نیازمند به ترانسفوزیون بود. معیار هاسبلد بهصورت پرفشاری خون، اختلال تستهای کبدی و کلیوی، سابقه سکته مغزی، سابقه خونریزی، نوسانات زیاد تستهای انعقادی، سن بیش از 65 سال، مصرف داروهای ضدپلاکتی، مصرف داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی و مصرف الکل تعریف شد و به هر متغیر در صورت وجود، نمره یک تعلق گرفت. یافتهها : در پیگیری یک ساله بیماران، 10 بیمار (9.1%) دچار خونریزی ماژور و 28 بیمار (25%) دچار خونریزی مینور شدند. خطر خونریزی ماژور با سابقه خونریزی مینور با نمره هاسبلد ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). خطر خونریزی مینور با سابقه مسمومیت با وارفارین و نوسانات زیاد تستهای انعقادی ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05). نمره هاسبلد 3 و بالاتر با احتمال خونریزی ماژور و مینور در آینده مرتبط بود. نتیجهگیری : در صورت وجود نمره معیار هاسبلد 3 و بالاتر، شروع آنتیکواگولان خوراکی (وارفارین) با احتیاط بیشتری تجویز شود.
میلاد نیک نام عضدی، فاطمه استوار، ابوالفضل امجدی پور، سیما بشارت، بهفر تازیکی، فهیمه عبدالهی، سید آیدین ساجدی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سکته مغزی دارای شیوع و مرگ و میر زودرس بالایی است؛ لذا شناسایی عوامل موثر در افزایش بروز سکته مغزی دارای اهمیت بسیاری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عوامل جوی و نوسان میدانهای مغناطیسی زمین بر رخداد سکته مغزی در گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی گذشته نگر روی 3639 بیمار شامل سکته مغزی ایسکمیک (3102 بیمار)، خونریزی داخل مغزی (472 بیمار) و خونریزی زیرعنکبوتیه (65 بیمار) بستری در سالهای 1394 لغایت 1398 در مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی طی سال 1399 انجام شد. پس از ثبت متغیرهای محیطی شامل دما، فشار، رطوبت و نوسان میدان مغناطیسی زمین، دادههای بیماران سکته مغزی از سیستم اطلاعات بیمارستان استخراج و ارزیابی گردید.
یافتهها: بیشترین موارد خونریزی داخل مغزی در فصل زمستان و کمترین موارد در فصل تابستان رخ داده بود. بروز خونریزی داخل مغزی ارتباط مستقیم و معنیداری با فشار هوا (r=0.452, P=0.001) و رابطه معکوس معنیداری با دما (r=-0.457, P=0.001) داشت. خونریزی زیرعنکبوتیه و سکتههای ایسکمیک ارتباطی با فصل و ماه نداشتند. بروز سکتههای ایسکمیک ارتباط مستقیم و معنیداری با نوسانات میدان مغناطیسی زمین داشت (r=0.359, P=0.007). خونریزی زیرعنکبوتیه ارتباطی با هیچیک از متغیرها نداشت.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که دمای پایین، فشار هوای بالا و نوسانات زیاد میدان مغناطیسی، با بروز بیشتر سکته مغزی در ارتباط است.
کیمیا مرادیانی، وحیده مرادی، غلامرضا حسن زاده، حمیدرضا عسگری، اردلان شریعت،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1404 )
چکیده
بیماران نجات یافته از سکته مغزی از عوارض متعدد حرکتی رنج میبرند که لازمه بهبود این عوارض استمرار در درمان است. مداخله توانبخشی از راه دور با رویکرد بازی به نظر میرسد بتواند با فراهم کردن استمرار در درمان، موجب بهبود حرکتی در این بیماران شود. از این رو مطالعه حاضر به منظور ارزیابی توانبخشی از راه دور مبتنی بر بازی روی عملکرد حرکتی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام شد. مطالعه مروری نقلی، با جستجو کلیدواژههای «Game»، «Games»، «Serious games»، «Telerehabilitations» و «Stroke» بهصورت تکی و ترکیبی در پایگاه داده PubMed تا اوت ۲۰۲۴ انجام شد و از ۱۱۸ مقاله یافت شده پس از حذف موارد تکراری و مقالات منتشر شده قبل از سال ۲۰۱۸ میلادی، ۹ مقاله که با معیارهای ورود و خروج مطالعه همراستا بودند؛ وارد مطالعه شدند. سپس متن مقالات انگلیسی از منظر طراحی مطالعه و نتایج حاصل از مداخله بر بهبود حرکت بررسی و مقایسه شد. از ۹ مطالعه مورد بررسی ۶ مطالعه به بهبود حرکت در اندام فوقانی، ۲ مطالعه به بهبود حرکت در اندام تحتانی و یک مطالعه به بهبود حرکت در هر دو اندام پرداخته بودند. همه ۹ مطالعه مورد بررسی نتایج مثبتی بر بهبود حرکت اندام فوقانی و تحتانی با استفاده توانبخشی از راه دور مبتنی بر بازی گزارش کردند. حجم و تنوع نمونه مورد بررسی اکثر مطالعات کم بوده و در مورد میزان استفاده از بازیها توافقی وجود نداشت. همچنین فناوری بهکار رفته در بازیها برای کشورهای کمتر توسعه یافته گران بود. با توجه به نتایج مثبت این رویکرد بر بیماران سکته مغزی، طراحی بازی مقرون به صرفه بومی و گنجاندن آن در برنامه توانبخشی کشور میتواند برای بیماران و سیستم درمانی سودمند باشد.