|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
7 نتیجه برای رکتوم
دکتر حمید سعیدی ساعدی، دکتر محمدرضا قوام نصیری، دکتر مهدی سیلانیان طوسی، دکتر فاطمه همایی، دکتر سیده ستاره رودباری، دوره 11، شماره 2 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : کارسینوم کولورکتال تقریباً 10درصد کل موارد سرطان را شامل میگردد. مرحله (Stage) بیماری مهمترین عامل تعیین کننده پیشآگهی بیمار است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر بعضی از عوامل پیشآگهی مفروض بر بقاء بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم غیرمتاستاتیک رکتوم انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه همگروهی - گذشتهنگر، 76 بیمار (40 مرد ، 36 زن) مبتلا به آدنوکارسینوم غیرمتاستاتیک رکتوم ارجاعی به بخش رادیوتراپی – انکولوژی بیمارستان امید مشهد طی سالهای 85-1380 بررسی شدند. تمام بیماران تحت رزکسیون جراحی قرار گرفتند. موارد با درگیری غددلنفاوی و یا T3-T4، رادیوتراپی و شیمیدرمانی اجوانت دریافت کردند. بقاء بدون بیماری از تاریخ تشخیص تا تاریخ عود بیماری به وسیله روش کاپلان - مایر تعیین شد. از آزمون Log-rank برای ارزیابی منحنی بقاء بین گروهها استفاده شد. آنالیز چندمتغیری (Multivariate) با استفاده از روش Cox Proportional Regression به اجراء درآمد.
یافتهها : 4 بیمار در مرحله 1، 34 بیمار در مرحله 2 و 38 بیمار در مرحله 3 بیماری بودند. 48بیمار تومورهای با تمایز خوب داشتند و 11 بیمار با علایم انسدادی مراجعه کردند. با متوسط زمان پیگیری 18ماه ، 17بیمار دچار عود شدند. بقاء 3ساله برای تمام بیماران 2/68درصد تعیین شد. درصد بقاء 3ساله برای مرحله 1 و مرحله 2 در قیاس با مرحله 3 ، بیماران بدون علایم انسدادی در قیاس با بیماران با علایم انسدادی، بیماران با سن بالاتر از50سال در قیاس با بیماران کمتر از 50 سال و بیماران با تمایز خوب در قیاس با بیماران با تمایز متوسط یا ضعیف به طور معنیداری بهتر بود (P<0.05). جنس و محل تومور اثر عمدهای بر بقاء نداشت. در آنالیز چندمتغیری تنها مرحله بیماری به عنوان تعیین کننده عمده بقاء باقی ماند (P<0.05).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مرحله بیماری مهمترین عامل تعیین کننده بقاء در بیماران با آدنوکارسینوم غیرمتاستاتیک رکتوم میباشد. هرچند بیماران کمتراز50سال، تومورهای با تمایز متوسط یا ضعیف، و وجود علایم انسدادی نیز با کاهش بقاء در محاسبات تکمتغیری همراه بودند؛ ولی در آنالیز چندمتغیری فاقد تاثیر بود.
دکتر الهام کاشانی، دکتر افسانه تابنده، دکتر ابراهیم کریمی زارع، دکتر غلامرضا روشندل، دوره 12، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : جفت سرراهی یکی از علل شایع خونریزی اواخر بارداری و حین زایمان است که با مورتالیتی و موربیدیتی در مادر و جنین همراه است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل خطر و پیامد بارداری جفت سرراهی در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 33473 فردی که برای زایمان به مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی سالهای 1381 تا 1386مراجعه نمودند؛ انجام شد. همه افراد مبتلا به جفت سرراهی (82 نفر) به عنوان گروه مورد و 251 نفر از افراد بدون جفت سرراهی به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. برای بررسی ارتباط متغیرها از آزمون تی استودنت و کایاسکوئر استفاده گردید. یافتهها : از کل 33473 زایمان، 82 نفر (0.24%) با جفت سرراهی همراه بود. ختم حاملگی در زنان گروه مورد و شاهد به ترتیب در 96 درصد و 22 درصد از طریق سزارین انجام شد (P<0.05). بین بروز جفت سرراهی و سابقه سزارین ارتباط معنیداری مشاهده شد (P<0.05). فراوانی هیسترکتومی به دنبال جفت سرراهی در افراد دارای سابقه سزارین قبلی (24 درصد) به طور معنیداری بیشتر از موارد بدون سابقه سزارین (5 درصد) بود (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده ارتباط قوی بین سابقه سزارین قبلی و هیسترکتومی ناشی از جفت سرراهی به علت چسبندگیهای غیرطبیعی جفت بود. بنابراین پیشنهاد میشود که احتمال جفت سرراهی در مادرانی با سابقه سزارین قبلی مدنظرقرار گیرد.
دکتر محمدرضا امام هادی، دکتر حمیدرضا حاتمیان، دکتر شاهرخ یوسفزاده چابک، دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : مرالژی پارستتیکا (Meralgia Paresthetica)، ابتلا عصب پوستی–خارجی ران (Lateral Femoral Cutaneous Nerve) است که در صورت تشخیص داده نشدن یا تأخیر در درمان؛ موجب ناتوانی چشمگیر میشود. درمان جراحی گزینهای ضروری برای موارد شکست درمان دارویی است. این مطالعه به منظور مقایسه عود نشانههای بالینی دو روش جراحی آزادسازی با جابجایی و قطع عصب پوستی خارجی ران در درمان مرالژی پارستتیکا 14 بیمار مقاوم به درمان دارویی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقایسهای روی 14 بیمار (7 مرد و 7 زن) مبتلا به مرالژی پارستتیکا با درد مقاوم و عدم موفقیت درمان دارویی پس از دوماه، در مرکز جراحی اعصاب بیمارستان پورسینا رشت طی سالهای 1380-87 انجام شد. بیماران به صورت متوالی و غیراحتمالی انتخاب شدند و با انتخاب خودشان تحت دو نوع عمل جراحی آزادسازی با جابجایی عصب (نورولیز) یا قطع عصب (نورکتومی) قرار گرفتند. پس از جراحی، بیماران به مدت 18 ماه پیگیری و از نظر عود نشانههای بالینی یا بهبودی مقایسه شدند. یافتهها : عمل نورکتومی روی 9 بیمار (6 زن و 3 مرد) و عمل نورولیز روی 5 بیمار (1 زن و 4 مرد) انجام شد. میانگین سن بیماران 9.8±46.4 سال با دامنه سنی 33-35 سال بود. همچنین سن زنان 11.2±47.14 سال و مردان 9±45.6 سال بود و اختلاف آماری معنیداری نداشتند. مدت بروز نشانههای بیماری 11.9±18.14 ماه با دامنه 6-48 ماه بود. این زمان در زنان 10.3±16.4 ماه و در مردان 13.9±19.9 ماه بود و اختلاف آماری معنیداری نداشتند. تمام 5 بیمار عمل شده به روش نورولیز در زمان 3.4±3.8 ماه (دامنه سه هفته تا نه ماه) پس از عمل دچار عود بیماری شدند. تنها بیمار زن گروه نورولیز پس از 9 ماه علایم عود بیماری را نشان داد و میانگین و انحراف معیار زمان عود بیماری در مردان (4 نفر) 2.4±2.75 ماه بود. هیچ بیماری از گروه جراحی به روش نورکتومی در مدت پیگیری، نشانههای بالینی عود بیماری را نشان نداد. همچنین احتمال موفقیت عمل نورولیز 3% و احتمال عدم موفقیت عمل نورکتومی 0.2% تعیین گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در قطع عصب پوستی خارجی ران بزرگسالان برای درمان مرالژی پارستتیکا مقاوم به درمان دارویی، طی پیگیری 18 ماهه در مقایسه با نورولیز به عنوان روش درمانی مناسب پیشنهاد میشود.
شهلا یزدانی، زینت السادات بوذری، محمد عابدی سماکوش، عبدالحامد نظری، اکرم السادات دریاباری، دوره 15، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت محل جراحی شایعترین عارضه بعد از عمل جراحی است. این مطالعه به منظور تعیین میزان بروز و عوامل خطر عفونت زخم جراحی بعد از هیسترکتومی شکمی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 400 زن داوطلب هیسترکتومی شکمی بستری در بیمارستانهای شهر بابل طی سالهای 89-1387 انجام شد. سن، بیماری زمینهای، نمایه توده بدنی، سابقه مصرف داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی، مصرف کورتون، تعداد روزهای بستری قبل از عمل، زمان شیو محل عمل، زمان حمام قبل از جراحی، دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی، مدت زمان جراحی برای هر بیمار ثبت شد. شواهد عفونت زخم شامل ترشح از زخم جراحی، اریتم و باز شدن زخم جراحی همراه یا بدون تب طی 10 روز بعد از عمل ثبت گردید. یافتهها : عفونت زخم بعد از هیسترکتومی شکمی در 26 بیمار (5/6 درصد) دیده شد. مصرف داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی [CI95%: 480.30-1.71, OR: 28.70, P=0.02]، اورژانسی بودن عمل [CI95%: 14.39-1.42, OR: 4.52, P=0.011] و ابتلا به بیماری دیابت [CI95%: 11.26-1.23, OR: 3.72, P=0.02] از عوامل خطر ابتلا به عفونت محل زخم طی ده روز بعد از عمل هیسترکتومی شکمی تعیین شدند. نتیجهگیری : مصرف داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی، اورژانسی بودن عمل و ابتلا به دیابت از عوامل افزایش دهنده بروز عفونت زخم بعد از عمل محسوب میشوند.
عبدالرسول علایی، حسن کرمی، سهیلا شاه محمدی، ضحی مهرارا، دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت مجاری ادراری دومین عفونت شایع باکتریال در کودکان است. عوامل خطر متعددی از جمله یبوست برای عفونت مجاری ادراری وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین رابطه قطر رکتوم و یبوست با عفونت ادراری در کودکان 2 تا 12 ساله انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد – شاهدی 40 کودک 2 تا 12 ساله مبتلا به عفونت مجاری ادراری و 40 کودک سالم از نظر خصوصیات دموگرافیک، قطر رکتوم با استفاده از سونوگرافی، علایم و مدت زمان ابتلا مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. یافتهها : یبوست در 25 کودک (62.5%) از گروه مورد و 7 کودک (17.5%) از گروه شاهد وجود داشت (P<0.05). قطر عرضی رکتوم گروه مورد (47.64 mm) در مقایسه با گروه شاهد (26.48 mm) افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : با توجه به نتایج این مطالعه مبنی بر افزایش قطر عرضی رکتوم کودکان مبتلا به عفونت ادراری در مقایسه با کودکان سالم، استفاده از سونوگرافی به عنوان روشی قابل اعتماد در رد یا تایید یبوست همزمان در مبتلایان به عفونت ادراری پیشنهاد میگردد.
زهره مریمی، مهدیه سادات موسوی، مریم مدرس، سیمین تعاونی، عباس رحیمی فروشانی، دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : عمل جراحی هیسترکتومی یک عامل استرسزا در زنان است که در بدن با افزایش سطح کاتکولامینها سبب ایجاد پاسخهای فیزیولوژیکی مانند افزایش تنفس، ضربان قلب و فشار خون میگردد. ماساژ درمانی به بهبود سیستم عصبی و قلبی - عروقی کمک کرده و باعث تعدیل پاسخهای فیزیولوژیک میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ماساژ اختصاصی پا بر علایم حیاتی بیماران بعد از هیسترکتومی انجام گردید.
روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار تحت عمل جراحی هیسترکتومی بهطور تصادفی در دو گروه کنترل (29 بیمار) و مداخله (28 بیمار) قرار گرفتند. در گروه مداخله ماساژ اختصاصی پا در روز اول و دوم بعد از عمل به مدت 20 دقیقه در دو جلسه و به فاصله 24 ساعت انجام شد. بیماران گروه کنترل هیچگونه ماساژ اختصاصی دریافت نکردند. علایم حیاتی شامل فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، نبض و تنفس قبل و 30 دقیقه بعد از مداخله در بیماران دو گروه ثبت شد.
یافتهها : در گروه مداخله تمامی موارد علایم حیاتی قبل و بعد از ماساژ در روزهای اول و دوم بعد از عمل، کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). تعداد نبض و میزان فشارخون دیاستولیک روز اول و دوم بعد از عمل و میزان فشارخون سیستولیک روز دوم در گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). در انتهای جلسه روز اول بعد ازعمل گروه مداخله، میزان فشارخون سیستولیک و تعداد تنفس در دقیقه کاهش آماری معنیداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : ماساژ پا باعث بهبود فشارخون سیستولیک و تعداد تنفس در روز اول بعد از عمل جراحی هیسترکتومی میشود که میتواند حاکی از افزایش فعالیت پاراسمپاتیک در آنان باشد.
فاطمه حسن زاده دولت آبادی، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان، سیدعلی حسینی، دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به نقش رژیم غذایی مناسب و استفاده از آنتیاکسیدانهای طبیعی در کنار فعالیت ورزشی، توجه محققین برای بهرهگیری بیشتر از اثرات تمرین برای بهبود متابولیسم سلولی جلب شده است. علیرغم نقش مطلوب تمرینات ورزشی و استفاده از آنتیاکسیدانها بر سلامت قلب، اثر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف برهموم (تهیه شده توسط زنبور عسل)، هنوز شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی و برهموم در برابر استرس اکسایشی و سلولی میوکارد و بیان ژنهای HSP72 و NF-kB در موشهای صحرایی اورکتومی دیابتی شده با استروپتوزتوسین انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد اسپراگو-داولی با سن 12 تا 16 هفته و وزن 220 تا 250 گرم انجام شد. تعداد 6 سر موش صحرایی در گروه کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. 30 سر موش صحرایی اورکتومی شده با تزریق تک دوز صفاقی استروپتوزتوسین (mg/kg 40) دیابتی شدند. سپس حیوانات اورکتومی دیابتی شده به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل اورکتومی دیابتی، شم، برهموم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم تقسیم شدند. گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته با 75-55 درصد سرعت بیشینه تمرین کردند. گروههای برهموم و تمرین استقامتی + برهموم ، برهموم را mg/kg/day 100 به صورت تزریق صفاقی دریافت کردند. سپس سطح PAB (Pro-oxidant-antioxidant balance) و بیان ژنهای HSP72 و NF-kB سنجیده شدند.
یافتهها: در گروههای برهموم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم مقادیر بیان ژنی HSP72 بهطور معنیداری بالاتر و مقادیر NF-kB و MDA به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی تعیین شد (P<0.05). مقادیر HSP72 در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری بالاتر از گروه برهموم و مقادیر NF-kB در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری کمتر از گروه برهموم تعیین شد (P<0.05). همچنین مقادیر PAB در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی بود (P<0.05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین و مصرف برهموم بهطور سینرژیستی موجب بهبود مسیر محافظتی HSP72 و کاهش استرس اکسیداتیو در بافت قلب متعاقب شرایط نقص عملکرد استروژن و دیابت میگردد. هر چند اثر تعاملی این دو به انجام تمرین استقامتی وابسته است.
|
|
|
|
|
|