|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای دیابت قندی
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی، دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: فراسیون سفید گیاهی است که دارای ترکیبات حفاظت کننده و آنتی اکسیدانت نظیر فلاونوئیدها می باشد و شواهدی مبنی بر اثرات هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک در صورت تجویز به صورت مکمل دارد. این مطالعه به منظور تحقیق اثر هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک تجویز خوراکی این گیاه در مدل تجربی دیابت قندی در موش های صحرایی نر مورد بررسی قرر گرفت.روش بررسی: موش های صحرایی نر به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با فراسیون، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با فراسیون تقسیم بندی شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزتوسین به میزان 60mg/kg به طور داخل صفاتی استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با فراسیون پودر این گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (6.25 درصد) را به مدت دو ماه دریافت نمودند.یافته ها: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (P<0.05)، در حالی که میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. آنالیز داده های تری گلیسیرید و کلسترول نشان داد که سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته هشتم نسبت به هفته قبل بررسی (P<0.05) نشان می دهد و سطح تری گلیسیرید در هفته هشتم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنی دار پایین تر بود (P<0.05). به علاوه یک کاهش معنی دار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با فراسیون در هفته هشتم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (P<0.05).نتیجه گیری: تجویز خوراکی بخش هوایی فراسیون در مدل تجربی دیابت قندی فقط موجب کاهش معنی دار سطح تری گلیسیرید و کلسترول سرم می گردد.
دکتر مهرداد روغنی، محبوبه آقایی، دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرآلژزی یکی از علائم بارز دیابت قندی در میان مدت محسوب میشود. با توجه به وجود شواهد تحقیقاتی مبنی بر اثر ضددیابتی تره کوهی، در این بررسی اثر تجویز خوراکی این گیاه در موشهای صحرایی دیابتی شده به وسیله استرپتوزتوسین در مراحل حاد و مزمن آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 45 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار به طور تصادفی به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با تره کوهی، دیابتی دریافت کننده سدیم سالیسیلات، دیابتی و گروه دیابتی تیمار شده با تره کوهی تقسیم شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزوتوسین به صورت تک دوز و داخل صفاقی به میزان mg/kg 60 استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با تره کوهی نیز پودر مخلوط شده این گیاه با غذای استاندارد موش (25/6درصد) را دریافت نمودند. پس از گذشت یک ماه بعد از اندازهگیری قندخون آزمون فرمالین در هر موش انجام شد. دادهها با استفاده از آزمونهای student’s paired t-test و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : نمرات درد در موشهای دیابتی پس از گذشت یک ماه در دو فاز حاد و مزمن به دنبال تجویز کف پایی فرمالین بیشتر از موشهای کنترل بود و درمان با تره کوهی به مدت چهار هفته موجب کاهش معنیدار در نمرات درد در مقایسه با گروه دیابتی در مراحل حاد و مزمن گردید (05/0P<). ضمناً با تجویز سدیم سالیسیلات به موشهای دیابتی، کاهش معنیدار در نمره درد فقط در مرحله مزمن آزمون فرمالین مشاهده گردید (05/0P<). همچنین تجویز گیاه تغییر معنیداری در نمرات درد دو فاز آزمون فرمالین در گروه کنترل تحت تیمار در مقایسه با گروه کنترل ایجاد ننمود.
نتیجهگیری: تجویز خوراکی تره کوهی به مدت یک ماه موجب کاهش معنیدار میزان احساس درد در مدل تجربی دیابت قندی القا شده به وسیله استرپتوزوتوسین میشود.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر محسن خلیلی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، محبوبه آقایی، فریبا انصاری، مریم شرایلی، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : کاهش گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان داروئی از اهمیت بالینی بسیاری برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف خوراکی سیرکوهی بر میزان گلوکز و لیپید خون موش صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت درمان، دیابتی و دیابتی تحت درمان تقسیم شدند. دیابت موشها به وسیله تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم القاء شد. دو گروه تحت تیمار از غذای موش حاوی گیاه سیرکوهی با نسبت وزنی 6.25 درصد مخلوط شده با غذای استاندارد موش به شکل خوراکی یک هفته پس از شروع آزمایش به مدت 6 هفته استفاده نمودند. میزان گلوکز و لیپیدهای سرم در ابتدای مطالعه و در هفتههای 3 و 6 پس از دیابتی شدن اندازهگیری گردید. یافتهها : در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه میزان گلوکز سرم بهطور معنیدار در هفتههای 3 و 6 کمتر از گروه دیابتی درمان نشده بود (P<0.05). بهعلاوه سطح کلسترول توتال در گروه دیابتی تحت تیمار در هفته ششم تغییر معنیداری در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده نشان نداد. تفاوت موجود بین دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار از نظر تریگلیسیرید معنیدار بود (P<0.05). میزان کلسترول LDL موشهای دیابتی تحت درمان با سیرکوهی در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده، به طور معنیداری کاهش یافت (P<0.05). میزان HDL موشهای دیابتی تحت درمان با سیرکوهی در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده افزایش معنیداری داشت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی سیرکوهی با نسبت وزنی 6.25 درصد در رژیم غذائی موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین باعث کاهش معنیدار گلوکز ، تریگلیسیرید و کلسترول LDL و افزایش معنیدار کلسترول HDL میگردد.
دکتر مهرداد روغنی، دکتر توراندخت بلوچ نژاد مجرد، دکتر فرشاد روغنی دهکردی، دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت قندی موجب افزایش استرس اکسیداتیو و کاهش فعالیت سیستم دفاع آنتیاکسیدانتی میشود. با توجه به اهمیت تشدید استرس اکسیداتیو در بروز آسیب کلیوی در بیماری دیابت، این مطالعه به منظور ارزیابی اثر تجویز دراز مدت سیلی مارین بر شاخصهای استرس اکسیداتیو بافت کلیه موش صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار با وزن تقریبی 300-240 گرم انجام شد. موشها به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیلیمارین (100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن)، دیابتی و دو گروه دیابتی تحت درمان با سیلیمارین (50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. سیلیمارین 10 روز پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت 4 هفته (داخل صفاقی و روزانه) تجویز شد. سطح مالوندیآلدئید، نیتریت، نیترات و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز در بافت کلیه اندازهگیری گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : افزایش معنیداری در سطح بافتی مالوندیآلدئید، نیتریت و نیترات در موشهای دیابتی مشاهده شد (P<0.05). درمان با سیلیمارین در دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم میزان آنها را به صورت معنیداری کاهش داد (P<0.05). به علاوه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در موشهای دیابتی بهطور غیرمعنیدار کاهش یافت و درمان با سیلیمارین در هیچکدام از دوزها (50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم) موجب افزایش معنیدار آن نشد.
مهرداد روغنی، محسن خلیلی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، مصطفی احمدی، دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت قندی در درازمدت با اختلالاتی در یادگیری، حافظه و شناخت همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی سیلیمارین بر نقص ایجاد شده در حافظه و یادگیری موش صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 300-240gr انجام شد. موشها به صورت تصادفی به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیلیمارین (100 mg/kg)، دیابتی و دو گروه دیابتی تحت درمان با سیلیمارین (50, 100 mg/kg) تقسیم شدند. سیلیمارین 10 روز پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت 4 هفته (داخل صفاقی و روزانه) تجویز شد. در پایان، تأخیر اولیه (شاخص اکتساب) و تأخیر در حین عبور (شاخص نگهداری و به یادآوری) در آزمون اجتنابی غیرفعال و درصد رفتار تناوب بهعنوان شاخص حافظه فضایی با استفاده از ماز Y تعیین گردید. همچنین میزان مالوندیآلدئید بافت هیپوکامپ مغز حیوانات تعیین شد. دادهها با استفاده از برنامه سیگما استات نسخه 3.5 و آزمونهای آماری ANOVA یکطرفه و دوطرفه، Tukey و کروسکالوالیس تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : کاهش معنیدار تأخیر در حین عبور موشهای دیابتی (P<0.01) و دیابتی تحت تیمار با دوز 50 میلیگرم بر کیلوگرم سیلیمارین (P<0.05) در پایان کار مشاهده گردید و این پارامتر بهطور معنیدار در گروه دیابتی تحت تیمار با دوز بالای سیلیمارین بیشتر از گروه دیابتی بود (P<0.05). بهعلاوه درصد تناوب در حیوانات دیابتی بهطور معنیدار کمتر از گروه کنترل بود (P<0.05) و این پارامتر در گروههای دیابتی تحت تیمار با سیلیمارین تفاوت معنیدار در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. همچنین موشهای دیابتی افزایش معنیدار در سطح بافتی مالوندیآلدئید نشان دادند (P<0.05) و درمان با سیلیمارین با دوز بالا (100 mg/kg) میزان مالوندیآلدئید را به صورت معنیدار کاهش داد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هرچند تجویز دراز مدت سیلیمارین با دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم بر توانایی نگهداری اطلاعات در انبار حافظه و به یادآوری آنها در حیوانات دیابتی در آزمون اجتنابی غیرفعال اثر دارد؛ ولی موجب بهبود حافظه فضایی کوتاهمدت در حیوانات دیابتی نمیگردد و احتمالاً سودمند این ماده از طریق کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بافت هیپوکامپ اعمال میشود.
محمدحسن قوسیان مقدم، مهرداد روغنی، زهرا گرجی زاده، سپیده صدرائی، دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : هیپرلیپیدمی و دیسلیپیدمی یکی از عوامل خطرهای شایع همراه با دیابت است و کاهش سطح آن در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. این مطالعه به منطور تعیین اثر گیاه مریم گلی بر سطح گلوکز، لیپیدهای سرم و سطح بافتی مالوندیآلدئید موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با گیاه، دیابتی و دیابتی تحت تیمار با گیاه تقسیم شدند. برای القای دیابت به موشها، از داروی استرپتوزوتوسین به صورت تک دوز و داخل صفاقی به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم حل شده در محلول سالین نرمال سرد استفاده شد. مریمگلی با غذای گروههای تحت تیمار مخلوط شد. سطح گلوکز، تریگلیسیرید، کلسترول توتال، LDL و HDL سرم روز اول و در هفتههای سوم و ششم اندازهگیری شد. در پایان کار میزان مالوندیآلدئید و پروتئین در هموژنه بافت کبد اندازهگیری گردید. یافتهها : در هفته ششم میزان گلوکز سرم در دو گروه دیابتی و دیابتی تحت تیمار با مریمگلی بهطور معنیداری بیش از نتایج روز اول بود (P<0.05) و تیمار گروه دیابتی با مریمگلی، کاهش معنیداری در سطح گلوکز سرم در مقایسه با گروه دیابتی بهوجود نیاورد. میزان تفاوت تریگلیسیرید سرم گروههای دیابتی و دیابتی تحت تیمار با مریمگلی از نظر آماری معنیدار و سطح آن در گروه دیابتی تیمار شده پایینتر بود (P<0.05). مقادیر کلسترول توتال، HDL ، LDL ، مالون دی آلدئید در موشهای دیابتی تیمار شده با مریمگلی تغییر آماری معنیداری با گروه دیابتی نشان نداد. نتیجهگیری : تجویز دراز مدت گیاه مریم گلی به موشهای دیابتی فقط موجب کاهش معنیدار تریگلیسیرید سرم گردید و بر سایر چربیها و گلوکز سرم و بر پراکسیداسیون لیپیدی در بافت کبد اثری ندارد.
|
|
|
|
|
|