61 نتیجه برای درمان
عبدالرضا فاضل، سیدرضا خاندوزی، غلامرضا روشندل، فرزاد باقریان،
دوره 0، شماره 0 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان در جهان و ایران شیوع بالایی داشته و با مرگ و میر بالایی همراه است. شیمیدرمانی نئوادجوانت (Neoadjuvant Chemotherapy: NAC) یکی از روشهای درمانی برای بهبود بقاء بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین میزان پاسخ به NAC در مبتلایان به سرطان پستان پیشرفته موضعی براساس رسپتورهای شایع مولکولی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی روی 100 بیمار مبتلا به سرطان پستان (میانگین سنی 41.14±10.06 سال) مراجعه کننده به درمانگاه جراحی مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان طی سالهای 1392 لغایت 1397 انجام شد. بیماران بدون متاستاز دوردست تحت رژیم درمانی NAC قرار گرفته و سپس جراحی شدند. مشخصات دموگرافیک، نوع داروها، مشخصات رسپتورهای مولکولی پاسخ به درمان آنها در چک لیستی ثبت شد. پاسخ به درمان و میزان بقاء کلی بیماران ارزیابی شد.
یافتهها: میانگین اندازه تومور قبل از کموتراپی NAC 3.01±2.47 سانتیمتر (با دامنه 0-8 و میانه 2) بود و 16 درصد گرید 1، 52 درصد گرید 2 و 32 درصد گرید 3 تعیین شد.36 درصد از بیماران سابقه فامیلی مثبت داشتند. 46 درصد ER مثبت، 40 درصد PR مثبت، 22 درصد Her-2 مثبت و 78 درصد Her-2 منفی بودند. 36 درصد شاخص Ki-67 بیش از 30 درصد داشتند. 18 درصد بیماران پاسخ کامل پاتولوژیک داشتند و 82 درصد پاسخ ناکامل و یا منفی داشتند. از لحاظ سابقه فامیلی سرطان پستان وضعیت رسپتورهای Her2، ER، PR، Ki67، گرید هیستولوژیک، اندازه تومور و لنفودای آگزیلاری تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه با و بدون پاسخ پاتولوژیک کامل وجود داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: میزان پاسخ کامل پاتولوژیک به کموتراپی نئوادجوانت در بیماران مبتلا به سرطان پستان پیشرفته موضعی در 18 درصد بیماران دیده شد.
زلیخا قریشی، غلامرضا محمودی شن، علی اکبر عبداللهی، ناصر بهنام پور،
دوره 0، شماره 0 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل مهم استمرار بیماریهای قلبی و عروقی و عوارض آن، عدم تبعیت از رژیم درمانی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو روش آموزش با و بدون پیامهای کوتاه یادآور بر تبعیت از رژیم درمانی بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 111 بیمار مبتلا به سندرم کرونری حاد در سه گروه 37 نفری شامل گروه کنترل (آموزشهای روتین)، گروه مداخله اول (آموزش و تحویل کتابچه) و گروه مداخله دوم (آموزش و تحویل کتابچه به همراه ارسال پیام کوتاه یادآور) در سال 1398 انجام شد. بیماران در بخشهای CCU و post CCU مراکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان، شهید صیاد شیرازی گرگان، امیرالمومنین کردکوی و آلجلیل آققلا بستری بودند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه تبعیت از درمان در سه حیطه رژیم غذایی، رژیم دارویی، ورزش و فعالیت بود که در روز ترخیص و دو ماه بعد تکمیل شد.
یافتهها: میانگین نمرات تبعیت از رژیم درمانی در بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد دو ماه بعد از ترخیص در سه حیطه رژیم غذایی، رژیم دارویی و ورزش و فعالیت در گروه آموزش به همراه ارسال پیام کوتاه یادآور (به ترتیب 105.54±75.8 و 16.00±2.71 و 23.67±3.85) بهطور معنیداری بیشتر از گروه آموزش (به ترتیب 84.73±5.02 و 11.05±1.69 و 17.45±2.48) تعیین شد (P<0.05). همچنین نمرات سهحیطه مورد مطالعه در هر دو گروه مداخله بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل (به ترتیب 82.68±13.54 و 11.40±1.96 و 17.67±5.04) تعیین گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: استفاده از روش آموزش و تحویل کتابچه به همراه ارسال پیام کوتاه یادآور به بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد ترخیص شده از بیمارستان، موجب افزایش پایبندی به تبعیت از درمان گردید و این پایبندی در گروه مداخله دریافت کننده پیام کوتاه یادآور بیشتر بود.
حسین رحمانی انارکی، علی اکبر عبداللهی، حسین نصیری، محمد علی وکیلی،
دوره 3، شماره 2 - ( 7-1380 )
چکیده
بخش های ویژه برای بیماران، به دلیل اقدامات تهاجمی طبی و پرستاری، به عنوان محیط های استرس زا محسوب هستند. روشن بودن مداوم لامپ ها و سر و صدای زیاد مانع آرامش و خواب بیماران می شود و این استرسورها، هم در وضعیت فیزیولوژیک و هم در وضعیت روانی آنان اثر می گذارند. این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی بوده که در آن 5 دقیقه ماساژ پشت به 25 بیمار، به عنوان یک اقدام کاهنده استرس ارائه شده است. این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی بوده که در آن 5 دقیقه ماساژ پشت به 25 بیمار، به عنوان یک اقدام کاهنده استرس ارائه شده است. در این تحقیق پاسخ های فیزیولوژیک در طی و به دنبال 5 دقیقه ماساژ پشت مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات فیزیوژیک(تعداد نبض، تعداد تنفس، متوسط فشار شریانی خون و اشباع اکسیژن خون محیطی) از طریق سیستم های مانیتورینگ بیمار جمع آوری شد. نتایج، افزایش معنی داری در میزان اشباع اکسیژن محیطی خون بیماران نشان داد (P<0.002) هم چنین در تعداد نبض (P<0.001)، تعداد تنفس (P<0.001) و متوسط فشار شریانی خون آنان (P<0.001) پس از ماساژ پشت کاهش معنی دار مشاهده شد. براساس تغییرات ایجاد شده در پاسخ های فیزیولوژیک در طی ماساژ پشت، کاربرد ماساژ پشت را به عنوان یک کاهش دهنده شاخص های فیزیولوژیک شرایط استرس می توان پیشنهاد کرد.
دکتر سکینه محمدیان، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر عبدا.. صادقینژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده
امروزه هورمون رشد سنتتیک در مقادیر قابل توجه در دسترس می باشد و به دلیل اثرات محرک رشد و آنابولیک آن در اختلالات متنوعی در اطفال و بالغین استفاده می گردد. اثرات مفید هورمون رشد در درصد کمی از بیماران با کوتاهی قد در بچه ها و در بالغین با کمبود شدید هورمون رشد و یا سندرم اکتسابی نقص ایمنی (AIDS) به اثبات رسیده است. استفاده از هورمون به صورت تجربی دربرخی علل کوتاهی قد و شرایط کاتابولیسمی متعدد صورت می گیرد. به نظر می رسد که با گذشت زمان موارد استفاده درمانی با این هورمون افزایش خواهد یافت.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر عباسعلی کشتکار،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: بخشی از درآمد خانوار در همه جوامع دنیا صرف هزینه های مرتبط با سلامت (خدمات بهداشت و درمانی) می گردد. مقدار این سهم و توزیع آن در جوامع (برابری آن) نشان دهنده تحمیل بار مالی سلامت به جوامع است. سازمان بهداشت جهانی یکی از متغیرهای اصلی در اندازه گیری کارآیی و عملکرد نظام های ارائه خدمات سلامتی در کشورهای دنیا را شاخص مشارکت عادلانه منابع مالی سلامت می داند. این مطالعه با هدف تعیین الگوی توزیع درآمد در خانوارهای شهری جامعه یاد شده، توزیع هزینه های سلامتی به تفکیک اقلام عمده هزینه و سنجش میزان عادلانه بودن این هزینه ها در دهک های مختلف درآمدی جامعه مذکور انجام گردید. مواد و روشها: این پژوهش به صورت مقطعی و از نوع توصیفی تحلیلی بر روی 1014 خانوار ساکن مناطق تحت پوشش پایگاه 4 و 8 شهری گرگان در قالب طرح ایجاد پایگاه تحقیقات جمعیتی و در دیماه سال 81 انجام گردید. وضعیت بیمه درمانی خانوار، درآمد ماهانه خانوار و هزینه های مختلف مرتبط با سلامت (ماهانه) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها از طریق مصاحبه با سرپرست خانوار گردآوری گردید. یافته ها: درصد پوشش حداقل یکی از انواع بیمه درمانی در بالاترین دهک درآمدی 67 درصد و در پایین ترین دهک 44.4 درصد به دست آمد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0.05>p). میانه و میانگین درآمد ماهانه کل خانوارهای مورد بررسی به ترتیب 1200000 ریال و (187300±1699699) بود. میانه و میانگین هزینه های سلامت خانوارها به ترتیب 80000 ریال و (95124±281530) بود. میانه و میانگین سهم هزینه های مستقیم از جیب به کل هزینه های مرتبط با سلامت به ترتیب 0.66 و (0.03±0.57) به دست آمد. 13 درصد از کل درآمد خانوارهای مورد بررسی صرف پرداخت هزینه های مراقبت های سلامتی به صورت مستقیم از جیب گردیده که خانوارهای دهک بالای درآمدی (دهم) کمترین سهم از درآمد خود (7درصد) و خانوارهای دهک پایین درآمدی بیشترین سهم از درآمد خود (28 درصد) را بدین صورت پرداخت نموده اند که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0.05>p). شاخص جینی توزیع سهم هزینه های سلامت از کل درآمد خانوار 0.22 و توزیع سهم هزینه های مستقیم پرداخت از جیب 0.18 بود. نتیجه گیری: خانوارهای کم درآمد حدود 40 درصد ناچیز خود را بابت مراقبت های سلامتی هزینه می کنند که در مقایسه با سهم 9 درصدی خانوارهای با مرفه ترین وضعیت (دهک بالا)، حدود 4.5 برابر بیشتر هزینه می نمایند. علی رغم پوشش فزاینده سازمان های بیمه گر و رشد بیمه های تکمیلی هنوز هم بیش از نصف هزینه های خدمات سلامتی در همه گروه های درآمدی به صورت مستقیم از جیب پرداخت می شود. با توجه به استاندارد سازمان بهداشت جهانی لزوم بازنگری در وضعیت بیمه های درمانی و نظام های پرداخت در کشور ضروری به نظر می رسد.
دکتر عبدا.. عباسی، دکتر محسن اعرابی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: در جهان حدود 1.3 میلیارد نفر به میکروب سل آلوده اند. ارتباط تنگاتنگی بین کیفیت برنامه درمانی سل و میزان مقاومت به داروها وجود دارد. افزایش شیوع مجدد سل و نیز افزایش موارد سل مقاوم به چند دارو، سازمان بهداشت جهانی را بر آن داشت تا درمان استاندارد کوتاه مدت تحت نظارت مستقیم یا راهکار DOTS را پیشنهاد نماید. این پژوهش یک مطالعه کوهورت می باشد که به منظور بررسی یافته های اپیدمیولوژیک، بالینی و کارآیی استراتژی DOTS در ایجاد بهبودی و جلوگیری از شکست درمان در مسلولین مناطق روستایی (DOTS اجرا می شود) و مناطق شهری بدون اجرای برنامه DOTS، در شهرستان گرگان انجام شده است. مواد و روش ها: کلیه بیماران مبتلا به سل (New Case) که اسمیر خلط آنان با روش رنگ آمیزی زیل نلسون تشخیص داده شد وارد مطالعه گردید. مجموع افراد تحت مطالعه 260 بیمار اسمیر مثبت بود که از مهرماه سال 1377 به مدت دو سال مورد بررسی قرار گرفتند. انتخاب روش درمانی بر اساس پروتکل کشوری که اجرای استراتژی DOTS در روستا اجباری و در شهر اختیاری است، صورت گرفت. برای آنالیز آماری داده ها از آزمون دقیق فیشر و نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. یافته ها: میزان شکست درمان در گروه درمان با نظارت مستقیم در ابتدای ماه پنجم درمان 1.7 درصد بود در حالی که در گروه دوم 7.3 درصد بود. رابطه بین روش درمانی و شکست درمانی معنی دار بود (P<0.05)نتیجه گیری: نتایج حاصل شده حاکی از آن است که راهکار DOTS میزان موفقیت درمان را به طور چشمگیری افزایش می دهد.
دکتر مهدی سیلانیان طوسی، دکتر امیر آل داود، دکتر کاظم انوری،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: در مورد روش درمان مناسب برای بیماری هوچکین در مراحل اولیه هنوز بحث وجود دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج روش های مختلف درمان در لنفومای هوچکین مراحل اولیه بالای دیافراگم بود.روش بررسی: پرونده پزشکی 105 بیمار مناسب (49 ، مرحله یک – 59، مرحله دو) که در بخش رادیوتراپی انکولوژی بیمارستان های قائم و امید مشهد بینبهار 1374 تا بهار 1379 درمان شده بودند، به صورت گذشته نگر بررسی شد. 26 بیمار علایم B و 5 نفر توده حجیم مدیاستینال داشتند. درمان بیماران شامل شیمی درمانی تنها (43 مورد)، پرتودرمانی تنها (46 مورد، 40 مانتل و 6 پرتودرمانی تمام غدد لنفاوی) و درمان ترکیبی (16 مورد) بود. میزان های بقا با مدل kaptan-Meier بررسی شد. تست Log-rank بررسی شد. تست Log-rank برای مقایسه میزان های بقا بین گروه های مختلف استفاده شد.یافته ها: میانه سنی بیماران 25 سال و نسبت مرد به زن 1.56 به یک بود. در مقایسه با گروه رادیوتراپی تنها، در گروه شیمی درمانی اولیه و درمانی ترکیبی موارد بیشتری با عوامل نامساعد کننده پیش آگهی مانند علایم B و توده مدیاستینال حجیم، ESR بیش از 40 و مرحله دو بیماری وجود داشت. برای گروه شیمی درمانی، درمان ترکیبی و پرتودرمانی اولیه میزان بقا آزاد از بیماری 5 ساله به ترتیب 72.5 درصد ، 82.5 درصد و 56.2 درصد (P<0.05) میزان بقا 5 ساله مختص بیماری به ترتیب 82.9 درصد، 91.6 درصد و 82.5 درصد به دست آمد.نتیجه گیری: علی رغم داشتن موارد بیشتر با عوامل نامساعد کننده پیش آگهی، در بیمارانی که تحت شیمی درمانی تنها یا درمان ترکیبی قرار گرفته بودند، میزان عود کمتری شاهد شد. اما اختلافات قابل توجهی در میزان بقا مختص از بیماری 5 ساله بین روش های مختلف درمانی مشاهده نگردید.
ناهید عاقبتی، دکتر عیسی محمدی، دکتر زهرا پوراسمعیل،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماران مبتلا به سرطان، بهطور معمول دامنهای از علایم درد و انواع متفاوت ناراحتیهای جسمی و روانی را تجربه میکنند. یکی از وظایف درمانگران و مراقبین این دسته از بیماران کنترل عوارض آنها است. هدف این مطالعه بهکارگیری و ارزشیابی تأثیر لمسدرمانی بر کاهش میزان درد زنان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان بود. روش بررسی: این مطالعه نیمهتجربی، با سه گروه آزمون، پلاسبو و شاهد انجام گرفت. برای هر گروه 30 بیمار زن مبتلا به انواع متفاوت سرطان که در بیمارستان امام خمینی بستری شده بودند، انتخاب و به طور تصادفی در گروههای مطالعه قرار گرفتند. به طوری که خصوصیات نمونهها در سه گروه با هم یکسان گردید. پنج جلسه 25-20 دقیقهای لمسدرمانی برای گروه آزمون و پنج جلسه 10 دقیقهای اجرای صوری لمسدرمانی بدون تبادل انرژی برای گروه پلاسبو انجام شد. برای گروه شاهد هیچ مداخلهای انجام نمیشد. دادهها از طریق پرسشنامه مشخصات فردی و ابزار سنجش بصری درد (10-0) جمعآوری گردید. شدت درد قبل و بعد از مداخله در هر جلسه اندازهگیری شد. دادهها از طریق نرمافزار SPSS-11.5 و با استفاده از آزمونهای پارامتری کایدو و آنالیز واریانس و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: توزیع بیماران شرکت کننده در سه گروه از نظر مشخصات فردی با هم اختلاف معنیداری نداشتند. میانگینهای شدت درد در گروههای آزمون، پلاسبو و شاهد قبل از مداخله به ترتیب 8/3، 1/4 و 16/4 بود و بعد از مداخله 8/0، 4/2 و 06/4 به دست آمد. آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر ویلکز لامبدا اختلاف معنیداری را بین سه گروه از نظر میانگین شدت درد در طی مراحل مداخله نشان داد (05/0P<). نتیجهگیری : براساس نتایج این مطالعه، با توجه به غیردارویی بودن، بیضرر بودن و غیرتهاجمی بودن لمس درمانی، این روش به عنوان روشی موثر برای کاهش درد بیماران زن سرطانی توصیه میشود.
دکتر مهدی سیلانیان طوسی، دکتر سیدامیر آل داوود، دکتر کاظم انوری، دکتر غلامحسین نوفرستی، دکتر سمیرا محتشمی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : جراحی و رادیوتراپی درمانهای اصلی موضعی برای کارسینومای مری میباشند. نتایج رادیوتراپی تنها رضایت بخش نبوده است. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج درمان به روش کمورادیوتراپی قطعی در بیماران مبتلا به کارسینومای سلول سنگفرشی مری بود.
روش بررسی: این مطالعه همگروهی تاریخی آیندهنگر روی 190 بیمار غیر متاستاتیک مبتلا به کارسینومای مری که بین بهار 1379 تا بهار 1383 با هدف درمان قطعی به روش کمورادیوتراپی (Gy 64-55 ، Cisplatin با دوز mg/m2 100-80 روز اول و 5FU با دوز mg/m2 1000-750 انفوزیون 24 ساعت به مدت 4روز) در مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی مشهد تحت درمان قرار گرفته بودند، انجام شد. حداقل یک دوره شیمیدرمانی همزمان با رادیوتراپی تجویز شده بود.
یافتهها : بیماران شامل 99 مرد و 91 زن با میانه سنی 65 سال (بین 84 -25) بودند. میانه دوز تجویز شده Gy 60 (بین 64-55) و میانه دورههای تجویز شده شیمیدرمانی 4 (بین 8-1) بود. با میانه پیگیری 12 ماه (بین 60-3) میزان بقاء یک، دو و سه ساله به ترتیب 8/67درصد، 7/48درصد و 3/36درصد به دست آمد. کاهش علائم در 84درصد بیماران با دیسفاژی مشاهده شد. 109 بیمار با میانه پیگیری 14 ماه (بین 3 تا 60) عاری از عود باقی ماندند که در این میان 34 نفر بیش از 24 ماه پیگیری شده بودند. 81 مورد (6/42درصد) شکست درمان (34 مورد شکست موضعی ناحیهای، 14 مورد متاستاز دوردست و 33 مورد متاستاز دوردست همراه با شکست موضعی ناحیهای) در طی پیگیری مشخص شد.
نتیجهگیری: گرچه کمورادیوتراپی قطعی در گروهی از بیماران مبتلا به کارسینومای سلول سنگفرشی مری باعث بقاء طولانی مدت و حتی درمان قطعی میشود، اما هنوز عود موضعی ناحیهای و متاستاز علت عمده شکست درمان میباشد.
ندا پروین، افسانه کاظمیان، اعظم علوی، فرانک صفدری، علی حسن پور دهکردی، دکتر شهریار حسین زاده، عصمت علیدوست،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : یائسگی بر سلامت روان و کیفیت زندگی زنان موثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر گروه درمانی حمایتی بر وضعیت سلامت روان زنان یائسه در مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرکرد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمهتجربی با انجام آزمون مقدماتی و نهایی بود. 46 زن یائسه ساکن و تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد در سال 1384 که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. جلسات گروه درمانی در گروه مورد انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه 28 سوالی سلامت روان گلدبرگ و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک در سه مرحله (آزمون اولیه، یکماه و یک و نیم ماه بعد) جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی تی و آزمون همبستگی انجام گردید.
یافتهها : پس از انجام گروه درمانی در تمام ابعاد سلامت روان زنان گروه مورد بهبودی حاصل شد (05/0P<). در گروه شاهد تغییر معناداری طی مراحل مختلف در وضعیت سلامت روان افراد مشاهده نشد. بین گروه شاهد و مورد در مراحل درمانی (1 ماه و 5/1 ماه بعد) تفاوت معنیداری در ابعاد سلامت روان وجود داشت (05/0P<). بین متغیرهای دموگرافیک و سلامت روان رابطهای مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که گروه درمانی حمایتی روی سلامت روان زنان یائسه تاثیر دارد. لذا با توجه به یافتههای پژوهش و در دسترس بودن منابع حمایتی و مشاورهای در سیستمهای بهداشتی درمانی، لزوم برگزاری جلسات گروهی مشابه در مراکز مختلف بهداشتی درمانی مطرح میگردد.
دکتر حمیدرضا تجری، دکتر بهروز قاضی مقدم، محمدرضا ربیعی، دکتر آرشیا غنمی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : در حال حاضر مخدرها، درمان استاندارد کولیک کلیوی هستند. اما ضدالتهابهای غیراستروئیدی نیز مدتهای طولانی در درمان کولیک کلیوی استفاده شدهاند. اثرات تسکینی ترکیبی از داروهای مختلف در مطالعات گوناگون مورد بررسی قرار گرفتهاند. این مطالعه به منظور بررسی اثر دسموپرسین استنشاقی همراه با پتیدین وریدی بر تسکین درد کولیک کلیوی و مقایسه آنها به صورت تنها و توأم انجام پذیرفت. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 150بیمار مراجعه کننده با علایم کولیک کلیوی به مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان طی سال 1384 انجام گردید. بیماران بهطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. به گروه یک،40 میکروگرم دسموپرسین استنشاقی، به گروه دوم 25 میلیگرم پتیدین وریدی و به گروه سوم، هر دو دارو تجویز شد. شدت درد بیماران بااستفاده از روش VAS (Visual Analoge Scale) در بدو ورود و دقایق 10 ، 20 و 30 بعد از تجویز اندازهگیری و ثبت شد. شدت درد بیماران با آزمون آماری تی زوجی آزمایش و میانگین شدت درد نیز با آزمونهای آماری کروسکالوالیس و ANOVA مورد بررسی قرار گرفت. برای مقایسه میزان شدت درد در زمانهای مختلف بین سه گروه از جدول آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. سطح معنیداری 5 درصد در نظر گرفته شد. یافتهها : میانگین شدت درد در گروههای سهگانه در دقایق صفر ، 10 ، 20 و 30 به ترتیب 38/19 ، 54/13، 15/9 و 18/6 بود. شدت درد در دقایق 30،20،10 تفاوت معنیداری در سه گروه داشت (05/0P<). گروه دسموپرسین+پتیدین در دقیقه 30 بیشترین میزان کاهش درد را داشت و میانگین اختلاف شدت درد در دقیقه 30 تفاوت معنیداری داشت (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز توأم دسموپرسین و پتیدین به طور معنیداری شدت درد کولیک کلیوی را کاهش میدهد. پیشنهاد میشود که دسموپرسین استنشاقی همزمان با سایر داروها در تسکین دردهای ناشی از کولیک کلیوی استفاده شود.
دکتر سیدمحمد علوی، غلامحسین سفیدگران، علی الباجی، دکتر احمد نژاد سلامی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : ویتامین D درپاسخ ایمنی بر علیه مایکوباکتریوم توبرکلوزیس دخالت دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامین D به عنوان مکمل داروئی در سیر درمان بیماران مبتلا به سل ریوی انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمائی بالینی روی 96 بیمار مبتلا به سل ریوی که از نظر گروه سنی و جنس همسانسازی شده بودند؛ در شهرستان اهواز طی سالهای 88-1387 انجام شد. بیماران سن18 سال یا بالاتر داشتند و در آنان آزمایش خلط از نظر باسیل اسیدفست (AFB) مثبت بود. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله تحت درمان استاندارد ضدسل (6ماهه) به همراه ویتامینD ، 800 واحد در روز- و گروه شاهد فقط تحت درمان استاندارد ضدسل قرار گرفتند. آزمایش خلط بیماران از نظر AFB در پایان ماههای اول ، دوم ، سوم ، چهارم و ششم پیگیری شد. دادهها در نرمافزار SPSS-16 و با استفاده از آمار توصیفی وآزمون تی و کایدو و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها : میانگین سنی بیماران در گروههای مداخله و شاهد به ترتیب 17.8±39.1 و 17.6±38.3 سال بود. میزان کلی بهبودی در گروه مداخله و شاهد به ترتیب 93.8 درصد و 95.8 درصد بود که تفاوت معنیداری نداشتند. میزان خلط منفی در گروه مداخله در پایان ماههای اول، دوم ، سوم ، چهارم و ششم به ترتیب 66.7 درصد ، 78.5 درصد، 93.8 درصد ، 93.8 درصد و 93.8 درصد و در شاهدها بهترتیب 35.4 درصد ، 66.7 درصد، 91.7 درصد ، 95.8 درصد و 95.8 درصد بود. اختلاف بین دو گروه در پایان ماه اول و در پایان ماه دوم معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ویتامین D به عنوان مکمل درمان ضدسل باعث بهبود نتیجه کلی درمان نمیشود؛ ولی سبب تسریع در پاک شدن بیماران از باسیل سل میشود.
دکتر هادی پارسیان، دکتر محمد نوری، دکتر محمدحسین صومی، دکتر علی رحیمی پور، دکتر دردی قوجق، دکتر رسول استخری، دکتر مهرداد کاشی فرد، دکتر کریم آقچه لی، دکتر گلنار مجیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : در سالهای اخیر یافتن روشهای غیرتهاجمی به منظور جایگزینی برای روش تهاجمی بیوپسی کبد مورد توجه قرار گرفته است. سطوح افزایش یافته گلیکوپروتئین لامینین در برخی بیماریهای کبدی همراه با فیبروز گزارش شده است. لذا این مطالعه به منظور یافتن cut off point لامینین برای پیشبینی وجود فیبروز، مشخص کردن ارزش تشخیصی و بررسی اثرات درمان روی سطح سرمی آن در بیماران هپاتیت مزمن انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی سطح سرمی لامینین در 62 بیمار هپاتیت مزمن مراجعه کننده به مرکز تحقیقات گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی تبریز طی سالهای 87-1386 قبل از درمان و در فواصل زمانی دو ، چهار و شش ماه پس از شروع درمان و 20 فرد سالم توسط ELISA سنجیده شد و با نتایج حاصل از بیوپسی بیماران مقایسه گردید.
یافتهها : میانگین غلظت سرمی لامینین در بیماران (20.9±91.9 نانوگرم بر میلیلیتر) نسبت به گروه کنترل (10.2±46.2 نانوگرم بر میلیلیتر) بالاتر بود (P<0.05). سطح سرمی لامینین در تمام مراحل فیبروز کبدی به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (P<0.05). انتخاب سطح سرمی 52ng/ml برای لامینین، در تمایز وجود داشتن یا نداشتن فیبروز در بیماران نسبت به گروه کنترل، حساسیت (96.8%) و ویژگی (80%) خوبی را نشان داد. ششماه پس از شروع درمان کاهشی در سطح سرمی لامینین مشاهده گردید؛ اما همچنان سطح سرمی لامینین نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده وجود همبستگی مثبت بین سطح سرمی لامینین و شدت فیبروز بود. لذا از سنجش سطح سرمی لامینین به عنوان شاخصی غیرتهاجمی برای بررسی وجود فیبروز میتوان استفاده نمود.
ابوالفضل نیک فرجام، دکتر پروانه شکرانی، دکتر حمید امامی، شهرام منادی، الهام گنجعلی خان حاکمی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : لزوم وجود برنامههای دورهای کنترل کیفیت در آنکولوژی تابشی توسط سازمانهای مختلفی نظیر AAPM ، ACR ، ACMP و ESTRO توصیه شده است. یکی از بهترین روشهای انجام کنترل کیفیت انجام دزیمتری in vivo در حین پرتودرمانی میباشد. این مطالعه به منظور طراحی پروتکلی ساده برای دزیمتری in vivo در پرتودرمانی تومورهای سر و گردن با استفاده از تصویربرداری پورتال انجام گردید.
روش بررسی : در این مطالعه Case Series دز خط میانی به صورت in vivo و همراه با تصویربرداری پورتال روی 19 بیمار مبتلا به تومورهای سروگردن تحت درمان با دستگاه کبالت-60 مراجعه کننده به بخش پرتودرمانی بیمارستان سیدالشهداء اصفهان طی ماههای مرداد و آذر 1386؛ اندازهگیری شد. توزیع دز ورودی و خروجی با استفاده از دو دیود و نسبتهای خارج از محور و تصویربرداری پورتال به همراه کد کاربری نوشته شده به زبان MATLAB برای تبدیل شدت نوری فیلم به دانسیته نوری تعیین گردید. با استفاده از مقادیر دز ورودی و خروجی و با بهکارگیری الگوریتم هوسکین، دز در طول خط میانی در فواصل یک سانتیمتری بهدست آمد.
یافتهها : دز خط میانی در 165 نقطه اندازهگیری شد. میانگین و انحراف معیار بین دز اندازهگیری شده و دز تجویز شده در حدود 3.61±4.27 درصد به دست آمد. همچنین در 110 نقطه (66.66 درصد) میزان انحراف کمتر از 5درصد (1.37±2.27) ، در 41 نقطه (24.84 درصد) بین 5 درصد و 10 درصد (1.2±6.51) و در 14 نقطه (8.48 درصد) بیش از 10 درصد (2.34±13.37) تعیین گردید. بیشترین و کمترین میزان انحراف به ترتیب در مرکز میدان درمان (1.63±2.6) و در فاصله 5 سانتیمتری از مرکز میدان (4.86±7.24) و برای میدانهایی با ابعاد 14 سانتیمتر (3.53±5.08) و 8 سانتیمتر (2.13±2.95) محاسبه شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از آشکارساز پورتال به همراه دو دیود روشی ساده و دقیق برای کنترل کیفیت روزانه درمان در پرتودرمانی میباشد. دادههای بهدست آمده از این روش را برای بررسی دقت مراحل درمان شامل تعیین خروجی ماشین درمان، کنترل کیفیت سیستم طراحی درمان و صحت محاسبات و تنظیم بیمار میتوان مورد ارزیابی قرار داد.
مسعود غریب، دکتر علی حسینی، نازیلا اکبر فهیمی، دکتر مسعود صالحی،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : محدودیتدرمانی روشی است که در آن با محدود کردن اندام سالم فردی که دچار فلج نیمه بدن شده؛ مجبور به استفاده از اندام مبتلا شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر روش محدودیتدرمانی تعدیلیافته بر کیفیت مهارتهای اندام فوقانی مبتلا در کودکان فلج مغزی نیمه بدن انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 21 کودک مبتلا به فلج مغزی نیمه بدن مراجعه کننده به دو مرکز توانبخشی امیدعصر و بهار تهران طی سال 1387 انجام شد. نمونهها به طور تصادفی تعادلی به دو گروه مداخله (11 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. تمرینات متداول کاردرمانی در طی 6 هفته برای هر دو گروه به طور یکسان انجام شد و برای گروه مداخله روزانه به مدت 3 ساعت از روش محدودیتدرمانی تعدیل یافته نیز استفاده گردید. کیفیت مهارتهای اندام فوقانی قبل و پس از مداخله بر اساس آزمون کیفیت مهارتهای اندام فوقانی ارزیابی گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-16 و آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف، کای اسکوئر، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی کودکان در گروه مداخله (7 دختر و 4 پسر) 17.5+-46.5 ماه و در گروه شاهد (5 دختر و 5پسر) 19.2+-48.1 ماه تعیین شد. تجزیه و تحلیل درونگروهی در گروه مداخله در تمامی موارد بعد از شش هفته مداخله معنیدار بود (P<0.05) و در گروه کنترل بعد از شش هفته تنها در آیتم گرفتن معنیدار نبود. تجزیه و تحلیل آماری بین گروهی تفاوت معنیداری در نمره کلی و نمرات خرده مقیاسهای حرکات مجزا ، تحمل وزن و باز کردن حفاظتی را بین دو گروه نشان نداد و تنها در خرده مقیاس توانایی گرفتن تفاوت معنیداری در دو گروه مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که محدودیت درمانی تعدیل یافته تنها بر کیفیت توانایی گرفتن اندام فوقانی مبتلا تأثیر دارد.
آسیه پیرزاده، دکتر غلامرضا شریفی راد،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : داروی بدون عارضه وجود ندارد و مصرف بیرویه و خودسرانه داروها به عوارض داروها میافزاید. این مطالعه به منظور تعیین آگاهی و عملکرد زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان نسبت به خوددرمانی با دارو براساس مدل اعتقاد بهداشتی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 385 نفر از زنان مراجعه کننده به 14 مرکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان در سال 1388 انجام گردید. ابزار گردآوری دادهها مشتمل بر چهار قسمت (آگاهی، عملکرد و اجزای مختلف مدل اعتقاد بهداشتی) بود. دادهها توسط آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : میانگین نمره آگاهی زنان در زمینه خوددرمانی 13.80+-82.97، میانگین حساسیت درک شده 17.11+-72.48، شدت درک شده 14.73+-71.60، منافع درک شده 17.13+-68.29 و موانع درک شده 19.67+-61.64 تعیین شد. 86 درصد از زنان طی 6 ماه گذشته حداقل در مورد یک بیماری خوددرمانی کرده بودند که شامل سرماخوردگی 57.6 درصد (223 نفر)، سردرد 53.7 درصد (208 نفر) و کمخونی 13.2 درصد (51 نفر) بود. عمدهترین علل خوددرمانی نیز تجربه قبلی از بیماری و در دسترس بودن داروها بود. مهمترین عامل پیشگیری کننده در زمینه خوددرمانی ترس از ابتلاء به عوارض ناشی از مصرف خودسرانه داروها بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میتوان از میزان خوددرمانی با دارو از طریق افزایش آگاهی و آموزش اثرات جانبی داروها جلوگیری نمود.
دکتر نساء اصنافی، دکتر کریم اله حاجیان، دکتر مژگان شهریاری، دکتر بیژن طاهری،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع حاملگی خارج رحمی به علت استفاده بیشتر از روشهای کمک باروری و افزایش عفونتهای منتقله از راه جنسی درحال افزایش است. حاملگی خارج رحمی شایعترین علت مرگ و میر سهماهه اول بارداری بوده و باعث کاهش شانس حاملگی موفق بعدی میگردد. این بیماری دارای عوامل خطر متعددی است که با توجه به منطقه و جامعه مورد مطالعه متفاوت میباشد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطرساز حاملگی خارج رحمی در شهرستان بابل انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 150 بیمار مبتلا به حاملگی خارج رحمی مراجعه کننده به کلینیک خصوصی و بیمارستان یحیینژاد بابل به عنوان گروه مورد و 300 زن با بارداری طبیعی تایید شده مراجعه کننده سرپایی کلینیک مامایی بیمارستان یحیینژاد بابل به عنوان گروه شاهد طی فروردین 1384 لغایت تیرماه 1388 انجام شد. عوامل خطر شامل سابقه جراحی روی لوله رحم، حاملگی خارج رحمی قبلی، حاملگی با IUD ، نازایی، سزارین، درمان کمک باروری با IUI ، تعدد ازدواج، ازدواج قبل از 18 سالگی از طریق مصاحبه و مراجعه به پرونده جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون کایاسکوئر و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند و نسبت شانس (OR) محاسبه گردید. یافتهها : درمان کمک باروری با IUI (OR=23.6, 95% CI: 3.02-185.09, P<0.05)، حاملگی خارج رحمی قبلی (OR=8.19, 95% CI: 1.90-73.94, P<0.05) و سابقه سزارین (OR=1.7, 95% CI: 1.1-2.6, P<0.05) باعث افزایش شانس خطر حاملگی خارج رحمی گردید. در مبتلایان به حاملگی خارج رحمی بین ازدواج قبل از 18 سالگی (26%)، سابقه نازایی (14%) و تعدد ازدواج (2.7%) اختلاف آماری معنیداری در مقایسه با گروه شاهد وجود نداشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که درمان نازایی با IUI ، سابقه جراحی لوله رحم، حاملگی با IUD ، حاملگی خارج رحمی قبلی و سابقه سزارین مهمترین عوامل خطر مرتبط با حاملگی خارج رحمی در این منطقه میباشد.
دکتر محمدرضا عابدین زاده، کبری نوریان، دکتر صفورا مظفری،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : الکتروشوک درمانی یکی از روشهای بسیار مؤثر درمان اختلالات روانپزشکی است. اثر درمانی آن مستلزم ایجاد یک تشنج عمومی حداقل به مدت 25 ثانیه است. دانستن میزان اثر داروهای بیهوشی روی تشنج ناشی از الکتروشوک درمانی و پیشگیری از تغییر وضعیت همودینامیک متعاقب آن بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تعیین اثر لیدوکائین وریدی بر طول مدت تشنج و تغییرات همودینامیک بیماران تحت الکتروشوک درمانی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 72 بیمار غیرمعتاد (45 زن و 27 مرد) 40-20ساله دارای اختلالات روانی با کلاس فیزیکی ASA I, II که توسط متخصص روانپزشکی منتخب الکتروشوک درمانی بودند؛ در بخش روانپزشکی بیمارستان هاجر شهرکرد در سال 1389 انجام شد. پس از وصل کردن پالس اکسیمتری و اندازهگیری فشارخون و نبض، بیماران بهطور تصادفی به دو گروه 36 نفری تقسیم شدند. بیماران گروه اول (مداخله)، دو دقیقه قبل از بیهوشی لیدوکائین به میزان 1.5 mg/kg به صورت وریدی دریافت نمودند. بیماران گروه دوم (دارونما) به میزان همان حجم داروی گروه اول، نرمال سالین دریافت نمودند. برای القای بیهوشی در همه بیماران از تیوپنتال سدیم mg/kg 2 ، آتروپین 0.5 mg و سوکسینیل کولین 1 mg/kg استفاده شد. در دقایق 3 و 5 بعد از انجام الکتروشوک درمانی دوباره فشارخون و نبض بیماران اندازهگیری و ثبت شد. طول مدت تشنج از زمان شروع انقباضات عضلانی ظاهر شده در صورت تا خاتمه کامل انقباضات محاسبه شد. دادهها بااستفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمونهای آماری t مستقل و t وابسته تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین طول مدت تشنج در گروه مداخله 11.33±38.77 ثانیه و در گروه دارونما 6.91±29.86 ثانیه تعیین شد (P<0.0001). تغییرات فشارخون سیستولی گروههای مداخله و دارونما در دقیقه سوم به ترتیب 16.01±146.38 میلیمتر جیوه و 13.04±128.88 میلیمتر جیوه، فشارخون دیاستولی 6.70±79.86 میلیمتر جیوه و 5.79±87.63 میلیمتر جیوه و تعداد ضربان قلب 9.92±91.91 دفعه در دقیقه و 13.06±102.86 دفعه در دقیقه تعیین گردید (P<0.05). همچنین در گروههای مداخله و دارونما در دقیقه پنجم به ترتیب تغییرات فشارخون سیستولی 9.97±113.47 میلیمتر جیوه و 13.01±122.36 میلیمتر جیوه، فشارخون دیاستولی 4.27±73.47 میلیمتر جیوه و 6.26±77.63 میلیمتر جیوه و تعداد ضربان قلب 4.60±84.41 دفعه در دقیقه و 12.53±93.19 دفعه در دقیقه بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که تجویز لیدوکائین به میزان 1.5 mg/kg سبب افزایش زمان تشنج میگردد و تعداد نبض و میزان فشارخون را کاهش میدهد.
علیرضا سالمی خامنه، دکتر شهربانو قهاری، مجتبی سلطانلو، دکتر جعفر دارابی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اوتیسم یکی از انواع اختلالات رشدی است که مشکلاتی از قبیل اختلال در ارتباط و نیز تعامل با محیط پیرامون از جمله علائم برجسته آن است. این مطالعه به منظور تعیین اثر روش درمانی پاسخ محور در کاهش علائم کودکان پسر مبتلا به اوتیسم شامل اختلال در تعاملات اجتماعی، اختلال در ارتباط و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشهای انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 18 پسر 12-8 ساله مبتلا به اوتیسم مدرسه پیک هنر در کلینیک توانبخشی ذهن زیبا تهران در سال 1390 انجام شد. بیماران از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری درمان پاسخمحور و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت دوماه تحت 20 جلسه درمان پاسخ محور قرار گرفتند. سه حوزه اصلی اختلال در کودکان مبتلا به اوتیسم شامل تعاملات اجتماعی، اختلال در ارتباط و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشهای با استفاده از آزمون ADI-R (autism diagnostic interview – revised) به عنوان پیشآزمون و پسآزمون ارزیابی گردید. برای گروه کنترل درمانی انجام نشد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-16 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : مقایسه میانگین و انحراف معیار گروه مداخله پس از مداخله در هر سه حوزه تعاملات اجتماعی (0.450±18.58)، اختلال در ارتباط (0.46±17.13) و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشهای (0.36±1.92) در مقایسه با گروه کنترل به ترتیب با مقادیر 0.466±26.33 ، 0.484±23.11 و 0.375±6.16 و با گروه مداخله قبل از مداخله تفاوت آماری معنیداری نشان داد (P<0.01). نتیجهگیری: این مطالعه نشاندهنده موثر بودن روش درمان پاسخ محور در کاهش مشکلات ارتباطی و رفتاری پسران مبتلا به اوتیسم است.
دکتر زری جاویدی، دکتر مسعود ملکی، دکتر وحید مشایخی، دکتر امیر امیدوار برنا،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ضایعات رنگدانهای و خالهای سطحی پوست صورت مشکلات زیادی را از نظر زیبایی و درمانی ایجاد میکنند. این مطالعه به منظور تعیین اثر سرمادرمانی بر لنتیگو و خال سطحی صورت انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 100 بیمار مبتلا به لنتیگو و خال سطحی صورت با اندازه حداکثر 2میلیمتر که به درمانگاه پوست بیمارستان امامرضا (ع) مراجعه نمودند؛ طی سالهای 1384-85 انجام شد. پس از عکسبرداری ضایعه توسط USB microscope M2 (Scalar) تیپ پوستی بیمار تعیین شد. سپس هر ضایعه با نیتروژن مایع به وسیله اپلیکاتورپنبهای به مدت 2 ثانیه درمان شد. درمان بیماران در طی سه بار مراجعه به فواصل یک ماه پیگیری و ارزیابی شد. نتایج درمان در چهار گروه تشدید پیگمانتاسیون، بدون پاسخ، پاسخ نسبی و پاسخ کامل طبقهبندی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-11.5 و آزمون ناپارامتری ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در مجموع 298 ضایعه در 96بیمار زن و 4 بیمار مرد مورد درمان قرار گرفت. متوسط سن بیماران 11.7±30 سال بود. براساس معیار فیتزپاتریک 15بیمار تیپ پوستی 2، 50 بیمار تیپ پوستی 3 و 35 بیمار تیپ پوستی 4 داشتند. سه ماه پس از درمان بهبودی کامل در 6% ، بهبودی نسبی در 58% ، عدم پاسخ به درمان در 31% و افزایش رنگدانه در 5% از بیماران دیده شد. پاسخ درمانی در تیپ پوستی 2 نسبت به تیپهای 3 و 4 از نظر بالینی بهتر ارزیابی گردید؛ ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. همچنین بین پاسخ به درمان و سن بیماران اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سرمادرمانی با استفاده از نیتروژن مایع به عنوان یک روش ساده، ارزان و بیخطر در درمان ضایعات پیگمانته سطحی در 64% موارد با پاسخ کامل و یا نسبی همراه است.