|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای خانواده
دکتر سیدنذیر هاشمی، اسفندیار افشون، دکتر غلامحسین بابازاده، دوره 5، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: نگهداری داروهای اضافی به هر دلیل امروزه معضل مهمی است که در کشورهای جهان سوم و به خصوص کشور ما رایج است. به لحاظ این که کشور ما در زمره پرمصرفترین کشورها از لحاظ دارو به حساب می آید شاید با این مساله بی ارتباط نباشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی داروهای مانده مصرف نشده در شهر یاسوج انجام گردید.مواد و روشها: در این پژوهش که به صورت توصیفی و مقطعی طراحی شده است تعداد 257 خانوار در شهر یاسوج به صورت تصادفی در قالب 25 خوشه مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از پرسشنامه، داروهای مانده مصرف نشده قابل مصرف و تاریخ گذشته براساس شکل دارو، خانواده دارویی ارزش ریالی بررسی شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که 83 درصد خانوارها در منزل دارو نگهداری می کنند و میانگین تعداد دارو در هر خانوار 11.02 قلم دارو به ارزش ریالی 13580 می باشد. در میان داروهای تاریخ دار مانده مصرف نشده، بیشترین اشکال دارویی به ترتیب قرص، کپسول، شربت و آمپول می باشد و از نظر دسته دارویی به ترتیب داروهای گوارشی، مسکن، آنتی بیوتیکها، داروهای اعصاب و آنتی هیستامینها نگهداری می شوند. 80.5 درصد خانوارها تحت پوشش سازمانهای بیمه گر و 19.5 درصد فاقد پوشش هر گونه بیمار بودند. میانگین جمع ریالی داروهای مانده مصرف نشده تاریخ دار برای هر خانوار 8869 ریال محاسبه شد که در قیاس سطح کلان در کشور حجم ریالی بسیار بالایی به خود اختصاص داده است، به طوری که احتمال دارد حداقل معادل یک سوم بودجه دارویی کل کشور داروی مصرف نشده تاریخ دار در خانه ها مانده باشد در صورتی که مجموع داروهای تاریخ دار و تاریخ گذشته محاسبه شود حداقل معادل نصب بودجه دارویی کل کشور در سال دارو در خانه ها مانده است.نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه افزایش آگاهی مردم در زمینه چگونگی مصرف و نگهداری داروها می تواند از به هدر رفتن هزینه بسیار بالایی جلوگیری نماید.
دکتر کریما.. حاجیان، دکتر نساء اصنافی، دکتر فاطمه ملانیا جلودار، دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: میزان استفاده از روش های پیشگیری از بارداری یکی از معیارهای مهم در ارزشیابی عملکرد زنان واجد شرایط نسبت به برنامه تنظیم خانواده می باشد. این مطالعه با هدف مقایسه الگوی تغییرات هفت ساله در استفاده از روش های پیشگیری از بارداری در جمعیت روستایی بابل می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه بر اساس اطلاعات موجود از پرونده و دفاتر تنظیم خانواده طی سال های 79-1373 و با نمونه ای از 400 نفر از هر سال از زنان 49-15 ساله واجد شرایط برنامه تنظیم خانواده در جمعیت روستایی تحت پوشش مرکز بهداشتی - درمانی منطقه پایین گتاب بابل انجام گردید و در کل 2800 پرونده در طی هفت سال مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به نوع استفاده از روش های پیشگیری از بارداری از دفاتر و پرونده ها استخراج گردید و با استفاده از آزمون Z و کای دو روند تغییرات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در طی روند هفت ساله تغییرات قابل ملاحظه ای وجود داشت. طی روند هفت ساله، توپکتومی از 26.2 درصد به 36.7 درصد افزایش بارداری معنی دار داشته و کاندوم از 3 درصد به 7.5 درصد و IUD از 5 درصد به 8.5 درصد افزایش داشته است. در حالی که بدون جلوگیری از 27.5 درصد سال 1373 به 4.7 درصد در سال 1379 کاهش معنی دار داشت ولی تغییرات معنی داری در میزان استفاده از قرص از (17.5 درصد به 18 درصد) و روش منقطع (از 18.5 درصد به 20 درصد) در طی 7 سال مشاهده نشد. نتیجه گیری: میزان استفاده از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری در طی روند هفت ساله افزایش معنی دار داشته و کاهش قابل ملاحظه ای در روش بدون جلوگیری رخ داد. با وجود این، هنوز استفاده کنندگان روش منقطع نسبتاً زیاد بوده و به دلیل غیر مطمئن بودن آن، آموزش لازم جهت سوق دادن آنها به روش های مدرن ضروری می باشد.
آسیه السادات بنی عقیل، حمیرا خدام، دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: انتخاب یک شیوه آموزشی مناسب در تشویق و ترغیب مردم برای بالا بردن کیفیت زندگی، ایجاد و حفظ رفتارهای بهداشتی از جمله تنظیم خانواده حایز اهمیت فراوانی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو شیوه آموزشی فردی و گروهی بر عملکرد تنظیم خانواده زنان صورت گرفت.روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در سال 1383 بر روی 218 نفر از زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ـ درمانی 10 و 11 گرگان انجام گرفت. نمونه گیری به شیوه آسان و زنان مورد مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه 109 نفری تحت آموزش گروهی (گروه مورد) و آموزش فردی قرار گرفتند. بلافاصله پس از آموزش تمایل شرکت کنندگان به استفاده از یکی از شیوه های آموزش داده شده مورد پرسش قرار گرفت. 3 و 6 ماه پس از آن نیز عملکرد آنان از نظر تداوم استفاده از شیوه های انتخاب شده بررسی شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد به تغییر شیوه پیشگیری از بارداری خود از روش طبیعی به یکی از روش های آموزش داده شده تمایل نشان دادند (89.1 درصد در مقابل 69.1 درصد با P<0.05). نتایج بررسی 3 و 6 ماه پس از آموزش نیز نشان داد در هر دو زمان، میزان استفاده از شیوه های پیشگیری از بارداری (به جز روش طبیعی) در گروه مورد بیش از گروه شاهد بود (58.2 درصد و 72.7 درصد در مقابل 50 درصد و 56.4 درصد)، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه گیری: از آنجایی که تفاوت آماری معنی داری در اثر بخشی دو شیوه آموزشی بر تداوم تغییر رفتار ایجاد شده در واحدهای مورد پژوهش مشاهده نشد، پیشنهاد می شود به منظور ارتقا و حفظ عملکرد تنظیم خانواده زنان و ثبات آن از شیوه آموزش گروهی استفاده شود.
خدیجه یزدی، دکتر اکرم ثناگو، دکتر لیلا جویباری، دوره 9، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تالاسمی بیماری مزمن ارثی است که با اختلالات خونی شدید و همولیز همراه است. در بیماری تالاسمی نیز همانند سایر بیماریهای مزمن مشکلات بالینی بیمار موجب مشکلات روانی و اجتماعی برای او میشود. مشکلات روانی اجتماعی بیمار مشکلات روانی اجتماعی و اقتصادی خانواده را بهدنبال دارد. تشخیص بیماری و تطابق با آن برای خانواده یک بحران محسوب میشود و خانواده واکنشهای متفاوتی را از خود نشان میدهد. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی خانوادههای دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور و طرز مقابله آنها با این مشکلات بود. روش بررسی : این مطالعه روی 320 نفر از والدین (229 مادر و 91 پدر) دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به مراکز آموزشی - درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سطح استان گلستان به روش سرشماری در سال 1383 انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کتبی در خصوص مشکلات روانی و مشکلات اجتماعی- اقتصادی و ابزار مقابله مککوبین و تامپسون بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. یافتهها : نتایج نشان داد که خانوادهها با مشکلات متعددی مواجه هستند. ترس بدتر شدن بیماری فرزند (8/82 درصد) و نگرانی نسبت به آینده فرزند (8/81 درصد) بیشترین مشکل روانی بود. کمشدن فعالیتهای تفریحی خانواده به دلیل بیماری فرزند (8/33 درصد) و اختلال در رسیدگی به کارهای منزل (1/30 درصد) بیشترین مشکل اجتماعی و نیز هزینه رفت و آمد و تهیه دارو (8/63 درصد) بیشترین مشکل اقتصادی خانوادهها بود. ایمان به خدا و توکل به او در حل مشکلات (5/97 درصد) و پذیرش بیماری کودک به عنوان یک واقعیت، از شیوههای غالب مقابله بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که خانوادههای بیماران مبتلا به تالاسمی برای سازگاری با مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از داشتن فرزند بیمار از شیوههای متعدد مقابله استفاده مینمایند. خانواده با تکیه بر فلسفه مذهبی معتقدند که وجود مشکل راهی برای کسب توفیق و ایمان بیشتر است و این اعتقاد یک نیروی مثبت در سازگاری خانوادهها بهشمار میآید.
فرزانه گل آقایی، داود حکمت پو، ملیحه وفایی، محمد رفیعی، فاطمه رفیعی، دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : بستری شدن بیماران در بخش مراقبتهای ویژه اغلب به اضطراب اعضای خانواده منجر میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله بالینی خانواده - محور بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 80 عضو خانواده بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. سطح اضطراب افراد در روزهای دوم و ششم بستری با پرسشنامه افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. در گروه مداخله، اعضای خانواده از روز دوم تاششم اجازه داشتند روزانه حداکثر دو ساعت در نوبت عصر بر بالین بیمار حضور یابند. اطلاعات شفاهی درباره تجهیزات و مقررات بخش و کارت اطلاعات روزانه حاوی اقدامات درمانی مراقبتی، علایم حیاتی و سطح هوشیاری توسط یک پرستار در اختیار اعضای خانواده قرار گرفت و به پرسشهای آنان پاسخ داده شد.
یافتهها : بین میانگین نمرات اضطراب روز ششم در گروه مداخله (3.22±11.1) و گروه کنترل (3.44±7.05) اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). همچنین فراوانی نسبی اضطراب بالا در گروه مداخله (65درصد) بیش از گروه کنترل (15درصد) تعیین شد (P<0.05). شانس اضطراب در روز ششم برای فرزندان کمتر از سایراعضای خانواده بود (P<0.05).
نتیجهگیری : انتقال اطلاعات بالینی، حضور بر بالین و شرکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار در هفته اول بستری شدن بیمار در بخش مراقبت ویژه به افزایش اضطراب اعضای خانواده منجر میشود.
مجید زمانی، محسن جلالی، الناز پوراحمدی، دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از کودکان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری در سالهای نخستین کودکی، نه تنها به سادگی از آن عبور نمیکنند؛ بلکه ممکن است این امر تا دوران بلوغ و حتی بزرگسالی نیز تداوم یابد. این مطالعه به منظور تعیین نقش همراهی خانوادگی با علایم کودک، شیوههای فرزندپروری و استرس والدگری در پیشبینی شدت اختلالات اضطرابی کودکان در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 300 نفر از کودکان 12-6 ساله و مادران آنان طی سالهای 96-1395 در استان گلستان انجام شد. مقیاس همراهی خانوادگی - اضطراب FAS-A)، لیبویتز و همکاران سال 2013)، شاخص استرس والدین - فرم کوتاه (PSI-SF، ابدین سال 2000)، پرسشنامه فرزندپروری Baumrind سال 1973 و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (SCAS سال 1998) توسط مادران تکمیل شد.
یافتهها: با افزایش همراهی خانوادگی و استرس والدگری در والدین، اضطراب در کودکان بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). شیوه فرزندپروری مقتدرانه از سوی والدین با کاهش آماری معنیدار اضطراب در کودکان همراه بود (P<0.05)؛ اما شیوههای فرزندپروری سهلگیرانه و مستبدانه از سوی والدین با افزایش آماری معنیدار اضطراب در کودکان ارتباط داشت (P<0.05). سبک فرزندپروری مستبدانه به همراه سبک فرزندپروری مقتدرانه، استرس والدگری و همراهی خانوادگی توانست 49 درصد از اضطراب کودکان را پیشبینی نماید (F=97.21, P<0.0001).
نتیجهگیری: شیوههای فرزندپروری، استرس والدگری و همراهی خانوادگی نقش موثری در پیشبینی اضطراب کودکان نشان داد.
|
|
|
|
|
|