[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations71943397
h-index3219
i10-index22085
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
16 نتیجه برای جنین

آسیه‎السادات بنی‎عقیل، دکتر فاطمه‎السادات بنی‎عقیل، محمدعلی وکیلی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: وزن جنین یکی از مهم ترین معیارها در تعیین تصمیمات عمده مامایی و اقدامات نوزادی می باشد. لذا یافتن روشی مطمئن برای تخمین زدن جنین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مواد و روش کار: این مطالعه تحلیلی با هدف تعیین اعتبار قانون جانسون در تخمین وزن جنین در 223 زن باردار دارای جنین ترم، زنده، سالم، تک قلو با نمایش سر که به مرکز آموزشی - درمانی دزیانی شهرستان گرگان در سال 1382 مراجعه نموده بودند، انجام شد. در صورت وجود مشکلات طبی و مامایی نمونه ها از مطالعه حذف شدند. روش انتخاب نمونه ها به صورت غیر احتمالی و مبتنی بر هدف بود. اطلاعات در دو مرحله جمع آوری گردید. در مرحله اول ارتفاع رحم در واحدهای پژوهش با استفاده از پارچه ای اندازه گیری و با استفاده از فرمول جانسون، وزن تخمینی جنین به دست آمد. در مرحله دوم وزن نوزاد بلافاصله پس از تولد اندازه گیری و ثبت شد. داده های به دست آمده از وزن تخمینی جنین و وزن واقعی نوزاد وارد کامپیوتر گردید و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری Corrolation Test و Paired Sample t Test تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین وزن تخمینی جنین (546±3730) و میانگین وزن واقعی نوزاد (429±3270) اختلاف آماری معنی دار وجود دارد( P<0.05)نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که قانون جانسون در این منطقه فاقد اعتبار لازم در جهت تخمین وزن جنین می باشد.
دکتر ژیلا ترابی ‌زاده، دکتر عباس‎علی کریم‎پور ملکشاه، دکتر مهرانگیز صدوقی، سید سعید صادقی دارابی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: آلومینیوم که سومین عنصر فراوان پوسته زمین است، ماده ای سمی برای بدن محسوب می شود. اثرات سمی آن بر بدن حیوانات آزمایشگاهی بالغ مورد مطالعه فراوان قرار گرفته است. اما مطالعات در خصوص اثرات این عنصر در تکوین جنین و سمیت آن برای جنین کافی نبوده و گزارشات موجود متناقض می باشند. در این تحقیق بروز ناهنجاری های مادرزادی خارجی در جنین های موش به دنبال قرار گرفتن در معرض کلرید آلومینیوم در یک دوره زمانی کوتاه، مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: موش های سفید NMRI با وزن 24 الی 33 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. روز مشاهده پلاک واژنی به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد و موش ها به طور تصادفی در 6 گروه 12 تایی جای داده شدند. در سه گروه اول به ترتیب روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم حاملگی یک دوز کلرید آلومینیوم به میزان mg/kg 150 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در سه گروه دیگر به عنوان گروه های شاهد در روزهای یاد شده مقدار 0.3 میلی لیتر سرم فیزیولوژیک تزریق شد. موش ها در روز پانزدهم کشته شده و جنین ها از رحم بیرون آورده شدند و پس از وزن کردن و اندازه گیری طول سری- دمی (CR) با استفاده از استریومیکروسکوپ وقوع ناهنجاری های ساختمانی خارجی مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزن جنین ها در گروه های تجربی روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم به طور معنی داری کمتر از گروه های شاهد بوده است (P<0.05). اما طول CR تفاوتی را نشان نداده است. فراوانی ناهنجاری های خارجی در گروه های تجربی یاد شده به ترتیب 47.0، 37.0 و 33.1 درصد و در گروه های شاهد به ترتیب 9.8، 10.2 و 8.7 درصد بوده است که اختلاف بین گروه های تجربی و شاهد معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که کلریدآلومینیوم دارای اثر سمی و تراتوژنیک بر جنین های موش بوده و حتی در معرض قرار گرفتن جنین ها برای یک دوره کوتاه می تواند باعث بروز ناهنجاری های ساختمانی در آنها شود.
دکتر افسانه تابنده، دکتر الهام کاشانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : نمایه توده بدنی مادر و میزان افزایش وزن دوران بارداری نقش مهمی در نتیجه بارداری دارد. در مطالعات مختلف ارتباط بین شاخص توده بدنی اولیه و افزایش وزن دوران بارداری مادر با عوارض نوزادی مانند وزن پائین تولد، نوزاد نارس و عوارض مادری مانند پره‌اکلامپسی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط میان نمایه توده بدنی و وزن‌گیری طول بارداری با عوارض مادری و جنینی در بیماران بستری شده در مرکز آموزشی - درمانی دزیانی گرگان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی مقطعی که طی یک‌سال در مرکز آموزشی - درمانی دزیانی گرگان انجام شد، 350 زن باردار وارد مطالعه شدند. متغیرهایی مانند سن مادر، شاخص توده بدنی در ابتدای بارداری، افزایش وزن دوران بارداری و عوارض مادری-جنینی (پره‌اکلامپسی، پارگی زودرس کیسه آب، زایمان زودرس، ماکروزومی) در فرم ثبت اطلاعات درج شد. داده‌ها پس از کدبندی به وسیله نرم افزار آماری SPSS وارد رایانه شده و برای تعیین ارتباط بین داده‌ها از آزمون کای‌اسکوئر استفاده شد. یافته‌ها: بیشترین میزان افزایش وزن کمتر از حد طبیعی در BMI کمتر و مساوی kg/m28/19 و بیشترین میزان افزایش وزن بیش از حد طبیعی در BMI بیشتر از kg/m229 مشاهده شد. وقوع زایمان زودرس با BMI مادر ارتباط آماری معناداری داشت (05/0P<)، اما ارتباطی بین افزایش وزن طی دوران بارداری و زایمان زودرس دیده نشد. میزان وقوع پارگی زودرس کیسه آب و وزن هنگام تولد نوزادان با BMI مادر و نیز افزایش وزن دوران بارداری ارتباط معناداری نشان داد (05/0P<). میزان وقوع پره‌اکلامپسی با BMI اولیه مادر ارتباط معناداری نشان نداد، اما با افزایش وزن دوران بارداری به طور معناداری ارتباط داشت (05/0P<). نتیجه‌گیری : غیرطبیعی بودن شاخص توده بدنی مادر در ابتدای بارداری و میزان وزن‌گیری در دوران بارداری می‌توانند منجر به عوارضی در مادر و جنین گردند. وزن‌گیری بیش از حد و کمتر از حد استاندارد، با توجه به شاخص توده بدنی اولیه مادر، هر دو می‌توانند یک بارداری طبیعی را عارضه‌دار نمایند.
دکتر پروین دخت بیات، دکتر محمدرضا دارابی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : میدان‌های الکترومغناطیسی ضعیف (L.E.M.F) توسط دستگاه‌های مختلفی که با نیروی الکتریسیته کار می‌کنند؛ تولید می‌شوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر میدان الکترومغناطیسی ضعیف بر مرگ جنینی داخل رحمی و مگاکاریوسیت‌های مغز استخوان نوزادان موش NMRI انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 64 سر موش ماده نژاد NMRI با سن حدود 8-6 هفته تهیه و در حیوان‌خانه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک نگهداری شدند. هر دو سر موش ماده با یک سر موش نر هم قفس شدند و به واسطه مثبت شدن پلاک واژینال روز صفر حاملگی تعیین شد. موش‌های حامله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مورد قرار گرفتند. گروه مورد در روزهای 11-7 حاملگی به مدت 8ساعت در روز در معرض امواج الکترومغناطیسی با قدرت HZ50 و mT 5/0 قرار داده شدند. تعداد نوزادان زنده و مرده به‌دنیا آمده و وزن آنان ثبت گردید. نوزادان زنده در روز پانزدهم بعد از تولد پس از بیهوشی تشریح شدند و به روش فشردن تیبیا و کل ستون فقرات مقدار 1میلی‌لیتر از مغز استخوان جمع‌آوری و به نسبت 1:1 با محیطIMDM در لوله 15cc (FULCON) ترکیب شدند. سلول‌های منونوکلئار جداسازی شد و شمارش سلولی بر روی لام نئوبار با عدسی شئی 40 انجام شد. نتایج توسط آزمون تی تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها : میانگین وزن نوزادان یک‌روزه در گروه مورد و شاهد از نظر آماری تفاوت معنی‌داری داشت (P<0.05). میانگین تعداد نوزادان مرده در گروه مورد بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). میانگین تعداد مگاکاریوسیت‌ها در گروه مورد نسبت به گروه کنترل با دو روش لام‌نئوبار و هموسیتومتری افزایش یافت؛ ولی این افزایش از نظر آماری معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که در معرض قراردادن موش‌های باردار با امواج الکترومغناطیسی ضعیف سبب افزایش تعداد مگاکاریوسیت‌ها و مرگ جنینی داخل رحمی شده و همچنین سبب کاهش وزن نوزادان زنده می‌گردد.
دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر جواد بهارآرا، تکتم تکجو،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف : کاربامازپین یکی از داروهای ضدصرع است که مصرف آن در طی بارداری باعث ایجاد ناهنجاری‌هایی نظیر نقایص لوله عصبی و قلبی ، ناهنجاری‌های اسکلتی و نقایص جمجمه‌ای - صورتی می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی اسیدفولیک بر ناهنجاری‌های ناشی از کاربامازپین در جنین موش انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش ماده نژاد Balb/c به چهار گروه تجربی و دو گروه کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تجربی 1 و 2 داروی کاربامازپین را به ترتیب به میزان 30 و 60 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز و به صورت تزریق درون صفاقی، گروه‌های تجربی 3 و 4 همین دوز از دارو را به صورت داخل صفاقی به همراه 3 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن اسیدفولیک در روز به صورت گاواژ و گروه‌های کنترل 1 و 2 نرمال سالین و تویین 20 در نرمال سالین را به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. همه تزریق‌ها از روز ششم لغایت روز پانزدهم دوره بارداری و گاواژ ویتامین از ده روز قبل از جفت‌گیری آغاز و پس از آن از روز صفر لغایت روز پانزدهم بارداری صورت گرفت. در روز هجدهم بارداری جنین‌ها از رحم خارج شدند و پس از توزین و اندازه‌گیری مورد مشاهده ماکروسکوپی قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری شده توسط نرم‌افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون‌های کای‌اسکوئر و ANOVA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته‌ها : در گروه‌های تجربی 1و 2 مصرف کننده کاربامازپین علاوه بر کاهش وزن و قد ناهنجاری چشمی، اختلال در اندام‌ها، کوچکی فک ﭘایین و باز بودن دهان، اختلال درستون مهره‌ها عمدتاً به صورت اسکولیوزیس و نقایص لوله عصبی به شکل اگزنسفالی مشاهده شد. مصرف اسیدفولیک باعث کاهش ناهنجاری‌های چشمی، صورتی، اندام و ستون مهره‌ها در گروه تجربی 3 و کاهش ناهنجاری‌های ستون مهره‌ها و اندام در گروه تجربی 4 گردید. این کاهش از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). مصرف اسیدفولیک در گروه‌های تجربی 3 و 4 تأثیری بر میانگین وزن بدن و طول سری دمی جنین‌ها نداشت. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مصرف اسید فولیک به میزان 3 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن، باعث کاهش ناهنجاری‌های جنینی ناشی از کاربامازپین در جنین‌های موش نژاد Balb/c می‌گردد.
دکتر افشین امینی، دکتر محسن سوایی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : اثر داروهای بیهوشی بر فرایند بارداری زنان شاغل در اتاق عمل از چالشهای عمده رشته بیهوشی است. این مطالعه به منظور تعیین عوارض بارداری زنان شاغل در اتاقهای عمل استان فارس انجام گردید.

روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی 122 فرد از هر رده شغلی که طی بارداری در اتاق عمل بیمارستان‌های دولتی استان فارس طی سال‌های 86-1376 شاغل بودند؛ به عنوان گروه مورد و 122 زنی که در بخش‌های داخلی و کودکان مشغول به کار بودند؛ به عنوان گروه شاهد در سال 1386 انتخاب شدند. سابقه بروز عوارض بارداری شامل نازایی، سقط، زایمان زودرس، مرگ جنین ، مرگ نوزاد و تولد نوزاد با وزن پایین برای دو گروه مورد و شاهد در پرسشنامه ثبت شد. داده‌های به‌دست آمده با استفاده از نرم‌افزار SPSS 15 و آزمون کای‌اسکوئر تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها : میزان بروز سقط در گروه مورد و شاهد به ترتیب 19.8% و 16% تعیین شد. این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود. سابقه نازایی در گروه مورد با 8.2% نسبت به گروه شاهد با 2.5% بیشتر بود (P<0.05). عوارض زایمان زودرس، مرگ جنین ، مرگ نوزاد و تولد نوزاد با وزن پایین بین دو گروه از نظر آماری معنی‌داری نبود.

نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که بروز عوارض بارداری در زنان باردار شاغل در اتاق عمل نسبت به دیگر بخش‌ها تفاوتی ندارد؛ اما سابقه نازایی در زنان شاغل در اتاق عمل نسبت به دیگر بخش‌ها بیشتر بود.


دکتر محمد افشار، دکتر سیدعادل معلم، دکتر جینا خیاط زاده، نرجس طاهریان، سید محمود حسینی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : مصرف کاربامازپین در طی بارداری می‌تواند باعث القاء تعدادی از ناهنجاری‌هایی جنینی گردد. از طرفی مطالعات اخیر حاکی از افزایش سطح هموسیستئین خون در اثر مصرف کاربامازپین است. این مطالعه به منظور ارزیابی سطح سرمی هموسیستئین موش‌های کوچک باردار در معرض داروی کاربامازپین و ارتباط احتمالی آن در ایجاد ناهنجاری‌های جنینی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش ماده نژاد BALB/c با وزن 25-30 gr و سن تقریبی دو ماه انجام شد. موش‌های باردار به دو گروه کنترل و دو گروه تجربی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند. گروه‌های کنترل معمول و حامل (منفی)، نرمال سالین و محلول 1% تویین 20 در نرمال سالین و گروه‌های تجربی І و ІІ داروی کاربامازپین را به میزان 30 و 60 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن را به صورت تزریق داخل صفاقی از روز ششم تا روز پانزدهم بارداری روزانه دریافت کردند. موش‌ها در روز 18 بارداری ابتدا با کلروفرم بیهوش و پس از خونگیری از قلب مادرها، جنین‌ها برای تعیین ناهنجاری خارج و بررسی شدند. هموسیستئین نمونه‌های سرم خون مادران توسط کیت به روش الایزا بررسی شدند. داده‌های با استفاده از نرم‌افزار SPSS-18 و آزمون‌های Chi-Square ، ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سطح سرمی هموسیستئین موش‌های باردار گروه‌های تجربی یک (1.31±10.56 µmol/L) و تجربی دو (1.64±11.11 µmol/L) در مقایسه با گروه کنترل معمولی (1.33±5.99 µmol/L) و کنترل منفی (1.25±5.89 µmol/L) افزایش معنی‌داری داشت (P<0.006). میانگین وزن بدن و طول سری دمی جنین‌ها در گروه‌های تجربی نسبت به کنترل دارای کاهش معنی‌دار بودند (P<0.05) و ناهنجاری‌های خاصی از قبیل اختلال در اندام‌ها، ناهنجاری‌های صورت، اختلال در ستون مهره‌ها و ناهنجاری‌های شدید دیگری مشاهده شد. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که افزایش هموسیستئین را می‌توان به عنوان یک عامل خطر احتمالی در ایجاد ناهنجاری‌های جنینی مرتبط با کاربامازپین مطرح کرد.
نرگس فریدونی، فهیمه ورزیده، مرتضی سیف‌الله‌زاده زوارم،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعاتی نشان‌دهنده اثرات مخرب میدان الکترومغناطیسی بر بافت‌های گوناگون بدن است. این مطالعه به منظور تعیین اثر میدان الکترومغناطیسی فرکانس پایین پیش از انکوباسیون بر قلب جنین جوجه 14 روزه انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 90 تخم‌مرغ نطفه‌دار نژاد لگهورن سفید به صورت تصادفی در گروه‌های کنترل، شم و آزمایشی قرار گرفتند. گروه کنترل در انکوباتور گذاشته شد. گروه شم درون سیم لوله دستگاه خاموش الکترومغناطیس قرار گرفت. گروه‌های آزمایشی I ، II ، III و IV در معرض میدان الکترومغناطیسی فرکانس پایین (50 هرتز) به ترتیب با شدت‌های 1.33 و 2.66 و 5.52 و 7.32 میلی‌تسلا به مدت 24 ساعت قرار گرفتند. سپس همه گروه‌های مورد مطالعه در انکوباتور 37 درجه سانتی‌گراد و رطوبت 60 درصد به مدت 14 روز نگهداری شدند. یافته‌ها : در بررسی هیستوپاتولوژی بهم‌ریختگی نظم سلولی در گروه آزمایشی I ، تراکم هسته سلول‌های میوکارد و افزایش فضای بین سلولی در گروه آزمایشی II ، تجمع گلبول‌های قرمز در بافت و تخریب سلولی در گروه‌های آزمایشی III و IV ، نسبت به دو گروه کنترل و شم مشاهده شد. افزایش معنی‌داری در سطح فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز در گروه‌های آزمایشی نسبت به گروه شم و کنترل وجود داشت و این افزایش وابسته به دوز بود. نتیجه‌گیری : میدان الکترومغناطیسی فرکانس پایین سبب تغییرات بافتی و آنزیمی در قلب جنین‌های جوجه 14 روزه می‌گردد.
مرضیه اکبرزاده، بهاره رفیعی، نسرین اسدی، نجف زارع،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : الگوی ضربان قلب جنین یکی از مهم‌ترین معیارهای مورد ارزیابی در آزمون بدون استرس است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو روش کاهنده اضطراب، آموزش تن‌آرامی و مهارت‌های دلبستگی بر فراوانی افت تک‌گیر و تغییرپذیری ضربان به ضربان قلب جنین انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 126 زن نخست باردار به روش تصادفی در سه گروه 42 نفری کنترل، تن‌آرامی و دلبستگی قرار گرفتند. پس از 4 هفته مداخله آزمون بدون استرس، دو مرتبه، 30 دقیقه قبل از شروع کلاس و 30 دقیقه پس از پایان کلاس انجام و آزمون کرانلی نیز انجام شد. در گروه کنترل آزمون بدون استرس یک مرتبه در هفته چهارم انجام گردید. یافته‌ها : فراوانی افت اسپورادیک ضربان قلب جنین در گروه‌های آموزش دلبستگی، تن آرامی و کنترل قبل از مداخله به ترتیب 23.8% ، 19% و 21.4% بود. پس از انجام مداخلات در گروه آموزش دلبستگی مادر و جنین، فراوانی افت تک‌گیر (11.9%) گزارش شد. کاهش تعداد افت ضربان قلب جنین پس از مداخلات دلبستگی از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. پس از انجام مداخلات تن آرامی 95.2% (40 مورد) بدون افت ضربان قلب جنین و 4.8% (2 مورد) دچار افت شدند (P<0.05). نتیجه‌گیری : کاهش فراوانی افت تک‌گیر ضربان قلب جنین و افزایش تغییرپذیری ضربان به ضربان قلب جنین در هر دو گروه مداخله مشاهده شد و در مداخله آموزش تن‌آرامی ارتباط معنی‌دار بود.
سائره رمضانی، باقر مینایی زنگی، مهرانگیز صدوقی، آدینه مهر بد، لیلا کامرانی مقدم، منصوره فرمانی، فرانک نجد،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری دیابت در روند خود به نفروپاتی ختم می‌شود که از علایم آن تغییرات بافت کلیه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دانه گیاه جو بر تغییرات بافتی کلیه جنین‌های حاصل از بارداری موش‌های صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی ماده بالغ از نژاد ویستار به‌طور تصادفی در چهار گروه 15 تایی تقسیم شدند. گروه اول (کنترل) غذای معمولی و گروه دوم دانه گیاه جو (روزانه 10 گرم به ازای هر موش) مصرف نمودند. گروه‌های سوم و چهارم دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (45 mg/kg) به ترتیب غذای معمولی و دانه گیاه جو مصرف نمودند. در روز 21 بارداری، جنین‌ها از شاخ‌های رحمی خارج و طول سری-دمی و وزن آنان اندازه‌گیری شد. پس از پردازش بافتی، رنگ‌آمیزی H&E انجام و بافت کلیه جنین‌ها از نظر هیستوپاتولوژیکی بررسی شد. یافته‌ها : تغییرات ایجاد شده در اثر القای دیابت بر بافت کلیه جنین‌ها شامل پرخونی مویرگ‌های بافت بینابینی، ضخیم شدن دیواره کپسول بومن، دژنره شدن بافت پوششی لوله‌های پیچیده دور و نزدیک، شکل‌گیری ناقص گلومرول‌ها و التهاب، با مصرف جو تا حد زیادی کاهش یافته بود. طول سری - دمی جنین‌های گروه تجربی سوم نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05) و تیمار جو در گروه دیابتی چهارم، اثری بر رفع آن نداشت. وزن جنین‌های گروه‌های دیابتی سوم و چهارم نسبت به گروه‌های اول و دوم به‌طورغیرمعنی‌داری بیشتر بود. مصرف جو تا حدودی سبب تعدیل وزن جنین‌ها شد؛ ولی در مقایسه با گروه کنترل این کاهش وزن معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : مصرف دانه گیاه جو در کاهش تغییرات تکوینی بافت کلیه جنین‌های موش صحرایی دیابتی شده مفید است.
پرویندخت بیات، عنایت الله کلانتر هرمزی، علی خسروبیگی،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : لیستریامنوسایتوژنز باسیلی داخل سلولی و فاقد اسپور است و از طریق سبزیجات و لبنیات آلوده به انسان منتقل می‌شود. این باکتری عامل سقط جنین و ناهنجاری‌های جنینی در انسان می‌شود. این مطالعه به منظور تشخیص میزان کلونیزاسیون لیستریامنوسایتوژنز در موش BALB/c و اثر آن بر بافت کبد و طحال مادر و جنین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موش‌های باردار نژاد BALB/c هاپلوئید H – i d دو گروه شاهد و تجربی که در شرایط یکسان آزمایشگاهی قرار داشتند؛ به‌ترتیب µL200 سرم نرمال سالین و lm/UFCogL 1.2 از استرین b4 لیستریامنوسایتوژنز به‌صورت داخل صفاقی تزریق شد. در روزهای صفر تا 24 بارداری از هر گروه به‌صورت تصادفی 3 سر انتخاب و 5 میلی‌لیتر خون گرفته شد. سپس در روز سیزده بارداری نخاعی شدند و رحم پلاسنتا، کبد و طحال برای تعیین کلونیزاسیون برداشته شد. تعدادی از مادران باردار در روز 24 بارداری سزارین شدند و میزان آلودگی کبد و طحال مشخص گردید. همچنین از جنین‌هایی که به مرحله فول ترم رسیده بودند؛ کبد وطحال در ساعت اول تولد برداشته شد و مقاطع بافتی تهیه گردید. یافته‌ها : با استفاده از دوز غیرکشنده سوسپانسیون استرین‌های لیستریامنوسیتوژنز b4 نشان داده شد که تا روز سی پس از تزریق دربافت‌های موش باکتری وجود داشت. در بافت کبد بیشترین و در خون کمترین میزان کلونیزاسیون باسیل مشاهده شد. اندازه وزنی / حجمی بافت‌های بررسی شده نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). در مقاطع بافتی کبد، دژنراسیون و تغییر شکل هپاتوسیت‌ها به‌صورت مکعبی، محو فضاهای سینوسی بر اثر فشار این سلول‌ها و در بعضی مقاطع آتروفی طناب‌های سلولی و اتساع سینوزوییدها دیده شد و باکتری در داخل هپاتوسیت‌های کبد مادر و جنین وجود داشت. در مقاطع بافتی طحال، تخریب پولپ قرمز و بهم‌ریختگی ساختمان لنفوئیدی، وجود بافت نکروزه دیده شد و به میزان زیادی باکتری در داخل سلول‌های بافت طحالی وجود داشت. نتیجه‌گیری : آلودگی به لیستریا مونو سایتوژنز در موش BALB/c باعث تغییرات ساختار کبد و طحال زاده‌های آن می‌گردد.
بهاره متقی دستنایی، محمود رفیعیان، اعظم عسگری،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به شیوع بالای سقط و افزایش روزافزون آمار آن در نتیجه اندیکاسیون‌های مادری و جنینی یافتن روش‌های بی‌خطر و ایمن سقط امری اجتناب‌ناپذیر است. در این میان برخی از گیاهان دارویی دارای خواص سقط‌زایی هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر ریشه گیاه توت سفید در سقط‌زایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش سوری بالغ ماده پس از جفت‌گیری و مشاهده پلاک واژنی به‌طور تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. دو گروه به عنوان کنترل (یک گروه بدون مداخله و یک گروه دریافت داخل صفاقی سرم فیزیولوژی) و سه گروه به عنوان گروه‌های تجربی انتخاب شدند که از روز 7 تا 12 بارداری به مدت شش روز عصاره ریشه گیاه توت سفید را با غلظت‌های 50 ، 70 و 90 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به‌صورت داخل صفاقی دریافت کردند. در روز 16 بارداری عمل سزارین انجام گردید و تعداد جنین‌های جذب شده شمارش و به عنوان سقط در نظر گرفته شد. یافته‌ها : میانگین تعداد جنین‌های سقط شده در گروه‌های دریافت کننده 50 ، 70 و 90میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره ریشه گیاه توت سفید و گروه دریافت کننده سرم فیزیولوژی داخل صفاقی به ترتیب 4.7 و 6.7 و 8.1 و 1.3 بود. بین غلظت‌های مختلف عصاره ریشه گیاه توت سفید تفاوت آماری معنی‌دار در میانگین تعداد جنین‌های سقط شده وجود داشت و دوز بالاتر اثرات سقط ‌زایی بیشتری داشت (P<0.05). ناهنجاری ظاهری در هیچ‌یک از گروه‌های مورد مطالعه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : عصاره ریشه گیاه توت سفید سبب افزایش تعداد جنین‌های سقط شده به صورت وابسته به دوز می‌گردد.


کاوه خزائیل، عباس صادقی، زهره قطب الدین، هوشیار یعقوبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپوکسی به عنوان یکی از رایج‌ترین استرس‌های بالینی در دوران بارداری اثرات مخربی بر تکامل جنین دارد. روغن ماهی با خاصیت آنتی‌اکسیدانی خود از اختلالات جنین در طول بارداری جلوگیری می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر روغن ماهی بر ناهنجاری‌های مادرزادی ظاهری و ابعاد بدن جنین ناشی از هیپوکسی دوران بارداری در موش صحرایی انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار باردار به 6 گروه شش تایی کنترل، هیپوکسی، روغن ماهی 0.5 ml ، روغن ماهی 1 ml ، هیپوکسی+روغن ماهی 0.5 ml و هیپوکسی+روغن ماهی 1 ml تقسیم شدند. تجویز روغن ماهی به صورت خوراکی (گاواژ) و ایجاد مدل هیپوکسی بین روزهای 6 تا 15 بارداری به صورت قرار گرفتن روزانه به مدت 3 ساعت در معرض هوایی با شدت 10 درصد اکسیژن و 90 درصد نیتروژن انجام شد. در روز 20 بارداری برای نمونه‌گیری جنین‌ها از رحم خارج شدند. ابتدا تعداد جنین‌های حاصله از هر گروه شمارش شد. سپس از نظر ناهنجاری‌های ظاهری، تعداد جنین‌های زنده و جذب شده ارزیابی شدند. در نهایت طول و وزن جنین‌ها اندازه‌گیری گردید.


یافته‌ها: میزان جنین‌های دارای ناهنجاری ظاهری در گروه‌های هیپوکسی و کنترل به ترتیب 18.18% و 0% (P<0.05) و میزان جنین‌های جذب شده در گروه‌های هیپوکسی و کنترل به ترتیب 27.27% و 1.92% بودند (P<0.05). همچنین میانگین وزن و طول جنین‌ها در گروه هیپوکسی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). در حالی که میانگین وزن و طول جنین‌ها در گروه‌های هیپوکسی دریافت کننده روغن ماهی افزایش آماری معنی‌داری نسبت به گروه هیپوکسی نشان دادند (P<0.05).


نتیجه‌گیری: هیپوکسی طی دوران بارداری در موش‌های صحرایی سبب کاهش ابعاد جنین و افزایش ناهنجاری‌های جنینی گردید. با این حال روغن ماهی توانست اثرات مضر ناشی از هپوکسی در دوران بارداری بر ناهنجاری‌های مادرزادی ظاهری و ابعاد بدن جنین را کاهش دهد.


عماد رضا، حسین عزیزی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: آلکالین‌فسفاتاز و پروتئین‌های BMP و GATA از جمله فاکتور‌های اثرگذار در فرآیند اسپرم‌زایی هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر بیان آلکالین فسفاتاز، GATA و BMP بر سلول‌های بنیادی اسپرم ساز، سلول‌های جنینی و شبه سلول‌های بنیادی جنینی (ES-like) در موش‌های نژاد C57BL انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی پس از جداسازی سلول‌های بنیادی اسپرماتوگونی از 3 سر موش 4 هفته‌ای نژاد C57BL، سلول‌های بنیادی جنینی و سلول‌های ES-like تهیه شدند. سپس تست رنگ‌آمیزی آلکالین‌فسفاتاز بر روی سلول‌های بنیادی اسپرم ساز، سلول‌های جنینی و شبه سلول‌های بنیادی جنینی انجام شد. در ‌ادامه با ‌استفاده از Fluidigm PCR بیان ژن‌های BMP و GATA مورد تجزیه‌ و ‌تحلیل قرار‌ گرفت. پس از آن شبکه ارتباطی پروتئین - پروتئین آنها با استفاده از پایگاه‌های داده، جداسازی و رسم گردید.


یافته‌ها: بیان مثبت آلکالین‌فسفاتاز در سلول‌های بنیادی و بیان منفی آن در سلول‌های سرتولی بیضه نشان از وجود این آنزیم در سلول‌های پرتوان داشت. ژن BMP و ژن GATA در سلول‌های بنیادی اسپرماتوگونی (به ترتیب 3.6 و 2.7)، جنینی (به ترتیب 2.3 و 4.4) و ES-like (به ترتیب 5.8 و 2.5) بیان ژن مثبت داشتند که این مقادیر از نظر آماری معنی‌دار نبودند. بررسی‌های بیوانفورماتیکی نشان از نقش تنظیم‌کنندگی این ژن‌ها و اثر مستقیم آنها بر آلکالین‌فسفاتاز داشت.


نتیجه‌گیری: ژن‌های BMP و GATA و آنزیم آلکالین فسفاتاز جزو فاکتورهای کنترل‌کننده سلول‌های بنیادی جنینی و اسپرماتوگونی بوده و در حفظ پرتوانی آنها و همچنین در هدایت آنها به سمت سلول‌های تمایز یافته نقش دارند.


مه سیما بنائی هروان،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان واژینال یک فرآیند فیزیولوژیکی طبیعی است که می‌تواند یک تجربه مهم و بحرانی برای زنان باشد. یکی از عوامل مهم دخیل در اجتناب از زایمان واژینال، نداشتن خودکارآمدی زایمان است. از طرفی، خودکارآمدی بر همه جنبه‌های رفتار و فعالیت‌های هیجانی از قبیل الگوهای فکری تاثیر می‌گذارد که یکی از آنها می‌تواند دلبستگی باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط خودکارآمدی زایمان با دلبستگی مادر به جنین در زنان باردار نخست‌زا انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 323 زن باردار نخست‌زای مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر زاهدان طی سال‌های 1399 لغایت 1400 انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه خودکارآمدی زایمان Lowe و دلبستگی مادر به جنین Cranely بود.


یافته‌ها: بین میزان دلبستگی مادر به جنین و خودکارآمدی زایمان رابطه خطی مستقیم معنی‌دار وجود داشت و میزان دلبستگی مادر به جنین، خودکارآمدی زایمان را پیش‌بینی می‌کرد (P=0.003, r=0.16). به طوری که 2.7% درصد واریانس خودکارآمدی زایمان را پیش بینی نمود.


نتیجه‌گیری: کمک به مادران برای پذیرش نقش مادری و ارتقاء دلبستگی مادر به جنین می‌تواند راهکاری سودمند در افزایش خودکارآمدی زایمان باشد و از آنجایی که زنان با خودکارآمدی زایمان بالا توانایی بیشتری برای انجام زایمان واژینال دارند؛ موجب افزایش تمایل مادران به زایمان واژینال می‌گردد.


عالیه نیک دوست، علیرضا دهستانی، رضا شعبانیان، مینو دادخواه،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه‌گیری الاستانس بطنی با استفاده از اکوکاردیوگرافی در ارزیابی عملکرد قلبی کمک کننده است. به دنبال پیشرفت تکنولوژیک دستگاه‌های اکوکاردیوگرافی ارزیابی عملکرد قلبی جنین ارتقا پیدا نموده است. الاستانس بطنی نشانگر عملکرد بطنی بوده و الاستانس شریانی معیاری از پس بار بطنی است. جفت شدن بطنی - شریانی نیز واکنش متقابل بطنی - شریانی را نشان می‌دهد. این مطالعه برای به‌دست آوردن تخمینی از مقادیر الاستانس پایان سیستولی بطنی، الاستانس شریانی و جفت شدن بطنی - شریانی با استفاده از روش غیرتهاجمی اکوکاردیوگرافی انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 67 جنین با سن بارداری 19 تا 24 هفته (38 جنین دختر و 29 جنین پسر) و 43 نوزاد با سن 10 تا 60 روز (25 دختر و 18 پسر) مراجعه کننده به کلینیک اکوکاردیوگرافی قلب مرکز طبی کودکان در یک بازه زمانی 14 ماهه طی سال‌های 1397 لغایت 1398 انجام شد. مادران و نوزادان بیماری زمینه‌ای نداشتند. نوزادان بیماری ساختاری قلب و جنین‌ها بیماری ساختاری نداشتند. مواردی شامل نداشتن ریتم سینوسی، view نامناسب و کیفیت نامطلوب سیگنال pulsed Doppler حاصله برای اندازه‌گیری متغیرها در مطالعه وارد نشدند. الاستانس پایان سیستولی بطن (Ea)، الاستانس شریانی (Ees) و جفت شدن بطنی – شریانی (Ea/Ees) به روش اکوکاردیوگرافی در جنین‌ها با مقادیر محاسبه شده در نوزادان مقایسه گردید. با در نظر گرفتن درصدی تخمین در مقادیر PEP (Pre-ejection period)، مقادیر ET (Ejection time) و فشار خون جنین، تخمینی از مقدار متوسط نرمال الاستانس بطنی و شریانی و همچنین جفت شدن بطنی – شریانی در جنین و نوزاد سالم به دست آمد.


یافته‌ها: میانگین الاستانس شریانی جنین‌ها و نوزادان به ترتیب 84.4±20.04 و 12.6±2.88 میلی‌متر جیوه بر میلی لیتر تعیین شد (P<0.05). میانگین الاستانس بطنی جنین‌ها و نوزادان به ترتیب 88.5±20.49 و 15.07±2.89 میلی‌متر جیوه بر میلی لیتر حاصل شد (P<0.05). میانگین جفت شدن بطنی - شریانی جنین‌ها و نوزادان به ترتیب 0.96±0.14 و 0.84±0.13 میلی‌متر جیوه بر میلی لیتر به دست آمد (P<0.05).


نتیجه‌گیری: میزان الاستانس شریانی، بطنی و جفت شدگی بطنی - شریانی در جنین‌ها به طور قابل توجهی بیشتر از نوزادان بود و با افزایش سن کاهش یافت.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)