|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای تمرین استقامتی
شادمهر میردار، علی اکبر رمضان نژاد، اکرم ارزانی، محمد علی نژاد، اکبر حاجی زاده، دوره 16، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف:سرب به عنوان آلاینده محیطی موجب تخریب سیستم ایمنی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین با شدت متوسط و کورکومین بر سطح سرمی ایمنوگلوبولین A در موشهای در معرض استات سرب انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 46 موش صحرایی نر به 6 گروه کنترل، حلال، سرب، تمرین-سرب، کورکومین-سرب و سرب-تمرین-کورکومین تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت 8 هفته (25 تا 64 دقیقه در روز، 15 تا 22 متر در دقیقه و شیب صفر درجه) بر روی نوارگردان به تمرین پرداختند. 20میلیگرم محلول استاتسرب به گروههای سرب، تمرین-سرب، کورکومین-سرب و ترکیبی، 30 میلیگرم حلال اتیلاولئات به گروه حلال و 30 میلیگرم کورکومین به گروههای کورکومین و ترکیبی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 3 روز در هفته و به مدت 8 هفته تزریق شد. سطح IgA با استفاده از روش Single Radial Immuno Diffusion تعیین گردید. یافتهها : سرب سبب افزایش معنیدار سطح سرمی مالون دیآلدهید در حیوانات گردید (P<0.05). همچنین تفاوت معنیداری بین سطح سرمیIgA گروههای سرب، سرب-تمرین و سرب-تمرین-کورکومین نسبت به گروه کنترل، حلال و کورکومین – سرب یافت شد (P<0.05). نتیجهگیری : استفاده همزمان از تمرینات ورزشی استقامتی و کورکومین به علت افزایش فعالیت ایمنوگلوبولین A اثرات سودمندی در مقابله با مسمومیت ناشی از سرب داشت.
خسرو جلالی دهکردی، غلامرضا شریفی، سجاد ارشدی، دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش گلوکز و اکسیداسیون آن یکی از دلایل افزایش تولید رادیکالهای آزاد و ایجاد استرس اکسیداتیو است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی شنا و عصاره آبی بذر شنبلیله بر سطح گلوکز سرم و آنتیاکسیدانهای بافت قلب موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (STZ) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش صحرایی نر بالغ به صورت تصادفی در پنج گروه ده تایی کنترل دیابتی (DC)، کنترل سالم (دارونما، HC)، تمرین استقامتی شنا (S)، تمرین شنا توأم با عصاره آبی بذر شنبلیله با دوز بالا (SF1) (1.74 g/kg/bw) و تمرین شنا توأم با عصاره آبی بذر شنبلیله با دوز متوسط (SF2) (0.87 g/kg/bw) قرار گرفتند. در ابتدا دیابت در حیوانات گروههای دیابتیک، تمرین استقامتی، SF1 و SF2 با تزریق استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن القاء شد. پس از شش هفته، سطح گلوکز سرم و فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز بافت قلب موشهای صحرایی اندازهگیری شد. یافتهها : کاهش وزن بدن در همه گروهها بهغیر از گروه دارونما مشاهده شد (P<0.05). سطح گلوکز سرم بهطور معنیداری در گروههای تمرین شنا توأم با عصاره آبی بذر شنبلیله با دوز بالا و دارونما در مقایسه با گروه کنترل دیابتی کاهش نشان داد (P<0.05). افزایش معنیداری در میزان آنتیاکسیدانهای بافت قلبی در گروههای تمرین شنا توأم با عصاره آبی بذر شنبلیله با دوز بالا و متوسط، تمرین استقامتی شنا و دارونما در مقایسه با گروه کنترل دیابتی مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : ترکیب تمرین استقامتی شنا و عصاره بذر شنبلیله سبب افزایش آنتیاکسیدانهای بافت قلب و کاهش سطح گلوکز سرم میگردد.
طالب عموزاد مهدیرجی، علی رضا براری، پروین فرزانگی، مهران احمدی، دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : پاراکسوناز-1 عامل مهم جلوگیری از اکسیداسیون لیپیدها و تشکیل اکسید لیپوپروتئین کمچگال است. مطالعات متناقضی از اثر فعالیت بدنی بر پاراکسوناز-1 وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی آنزیم پاراکسوناز-1 و نیمرخ لیپیدی مردان چاق غیرورزشکار انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 16 مرد چاق غیرورزشکار سالم به صورت تصادفی در دو گروه هشت نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. افراد گروه مداخله به مدت چهار هفته، هفتهای سه جلسه با شدت 80-65 درصد ضربان قلب بیشینه به دویدن استقامتی تناوبی پرداختند. نمونهگیری خون 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا 12 ساعته انجام شد و سطح سرمی پاراکسوناز-1 و نیمرخ لیپیدی شامل کلسترول، تریگلیسرید، لیپوپروتئین کمچگال و لیپوپروتئین پرچگال با روش ELISA اندازهگیری شدند. یافتهها : غلظت پاراکسوناز-1 بعد از دوره تمرین در گروه مداخله 15.57% افزایش (P<0.05) و در گروه کنترل 19.25% کاهش غیرمعنیدار داشت. در انتهای مطالعه و مقایسه برونگروهی، غلظت سرمی پاراکسوناز-1 در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیدار نشان داد (P<0.05). در انتهای مطالعه و مقایسه برونگروهی سطح سرمی لیپوپروتئین کمچگال در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : چهار هفته تمرین استقامتی سبب افزایش غلظت سرمی پاراکسوناز-1 و کاهش لیپوپروتئین کمچگال مردان چاق گردید.
احسان میر، سیدرضا عطارزاده حسینی، کیوان حجازی، مجتبی میرسعیدی، دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : آدیپونکتین از آدیپوسایتوکاینهایی است که از بافت چربی ترشح میشود و در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه آن به ویژه در افراد سالمند که با خطر بیماریهای قلبی - عروقی مواجه هستند؛ بسیار موثر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرینات استقامتی و مقاومتی روی سطح سرمی آدیپونکتین، شاخص مقاومت به انسولین و ترکیب بدن مردان سالمند غیرفعال انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 24 مرد سالمند غیرفعال در دو گروه 12 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. برنامه تمرین ترکیبی شامل تمرینات استقامتی (با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) و تمرینات مقاومتی (با شدت70 درصد یک تکرار بیشینه) بود. تمرینات به مدت هشت هفته، هر هفته طی سه جلسه یک ساعته انجام شد. یافتهها : هشت هفته تمرین ترکیبی باعث افزایش سطح سرمی آدیپونکتین گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل شد (P<0.05). همچنین سطح سرمی انسولین و گلوکز، شاخص مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت (P<0.05). نتیجهگیری : هشت هفته تمرین ترکیبی سبب افزایش سطح سرمی آدیپونکتین و کاهش مقاومت به انسولین در مردان سالمند گردید.
معصومه سرمدیان، داود خورشیدی، دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای قلبی و عروقی عامل اصلی 50 درصد از مرگ و میر زنان بعد از یائسگی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین ترکیبی استقامتی و مقاومتی بر سطح سیستاتین c ، پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا و برخی عوامل خطرزای قلبی - عروقی زنان یائسه غیرفعال انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 24 زن یائسه غیرفعال در محدوده سنی 50 تا 65 سال به صورت غیرتصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله تمرینات ورزشی ترکیبی شامل تمرینات هوازی با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرینات مقاومتی با شدت 55 تا 65 درصد یک تکرار بیشینه را چهار روز در هفته به مدت 10 هفته انجام دادند. گروه کنترل در هیچ فعالیت بدنی شرکت ننمودند. در ابتدا و انتهای دوره مطالعه سطح سیستاتین c، پروتئین واکنشی C، تری گلیسیرید، HDL-c، LDL-c، وزن، درصد چربی بدن، فشارخون و نمایه توده بدن زنان ثبت گردید.
یافتهها : تمرینات ورزشی اثر معنیدار آماری بر سطح سرمی سیستاتین c، پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا و عوامل خطرزای قلبی - عروقی نظیر HDL ، LDL ، تریگلیسیرید و فشارخون زنان یائسه نشان نداد.
نتیجهگیری : تمرینات ترکیبی کوتاهمدت با شدت متوسط بر سطح سیستاتین c و دیگر عوامل خطرزای قلبی - عروقی زنان یائسه غیرفعال اثری نداشت.
الهام شهاب پور، مریم کوشکی جهرمی، محسن ثالثی، غلامحسین تمدن، دوره 20، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : آنژیوژنز و بیان عوامل آنژیوژنیک تومور با افزایش خطر متاستاز و کاهش نتایج درمان همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی بر عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و گیرنده عامل رشد اندوتلیال عروقی-2 (VEGFR-2) بافت توده سرطان پستان موشهای کوچک آزمایشگاهی ماده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 20 سر موش کوچک آزمایشگاهی ماده نژاد BALB/c پس از القای سرطان پستان بهطور تصادفی در دو گروه 10 تایی کنترل و تجربی قرار گرفتند. سرطان پستان با تزریق سلول MC4-L2 ایجاد گردید. گروه تجربی به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته تمرینات استقامتی را با افزایش تدریجی شدت 12 متر به 20 متر در دقیقه و مدت زمان 25 دقیقه تا 55 دقیقه انجام دادند. حجم توده به صورت هفتگی با کولیس دیجیتالی اندازهگیری شد. برای ارزیابی اثر تمرین استقامتی بر فنوتیپ متابولیکی و آنژیوژنز تومور بیان دو پروتئین آنژیوژنیک VEGFR-2 و VEGF با روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها : تمرین استقامتی موجب کاهش آماری معنیدار پروتئین VEGFR-2 در گروه تجربی (1.524±0.324 ng ml-1) در مقایسه با گروه کنترل (2.686±0.815 ng ml-1) گردید (p<0.05). درحالی که در میزان پروتئین VEGF گروه تجربی (734.633±110.131 ng ml-1) در مقایسه با گروه کنترل (756.31772.3272.32 ng ml-1) اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. حجم توده در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری نشان داد (p<0.05).
نتیجهگیری : تمرین استقامتی منظم، اثر آنتیآنژیوژنیک بر بافت توده سرطان پستان موشهای آزمایشگاهی دارد.
علی احمدی، علی اکبر نیک نژاد، معصومه حبیبیان، دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی حاد منجر به القا برخی از بیومارکرهای قلبی و التهابی میشود که به عواملی مانند شدت، نوع و سابقه تمرینی مرتبط است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تمرینات حاد استقامتی و مقاومتی در دو شدت مختلف بر سطح سرمی تروپونین قلبی T با حساسیت بالا (hs-cTnT) و فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNF-α) در مردان دونده و بدنساز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 20 مرد دونده و بدنساز با دامنه سنی 24-20 سال به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. مطالعه با طرح پیش آزمون - پس آزمون روی 10 مرد دونده (تمرین استقامتی) و 10 مرد بدنساز (تمرین مقاومتی) اجرا شد. ورزشکاران دونده 6 کیلومتر با شدتهای متوسط ( 70 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره) و زیاد (80 تا 85 درصد ضربان قلب ذخیره) به فاصله یک هفته، طی جلسات مجزا دویدند. ورزشکاران بدنساز تمرین مقاومتی را با شدتهای متوسط (70 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه) و زیاد (80 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه) انجام دادند. نمونههای خونی قبل و بلافاصله پس از تمرینات گرفته شد. سپس سطح سرمی hs-cTnT و TNF-α اندازهگیری شدند.
یافتهها: سطح سرمی hs-cTnT و TNF-α متعاقب تمرین حاد دویدن و مقاومتی با شدتهای متوسط و زیاد افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05)؛ اما اثر تمرینات حاد شدید بر افزایش سطوح این متغیرها بیشتر بود. همچنین اثر حاد تمرین هوازی شدید بر افزایش hs-cTnT در مقایسه با تمرین هوازی با شدت متوسط و تمرینات مقاومتی با شدتهای زیاد و متوسط، به طور معنیداری بیشتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری: پاسخ hs-cTnT و TNF-α ورزشکاران استقامتی و مقاومتی متاثر از شدت تمرینات است و با تمرینات شدیدتر افزایش بیشتری مییابد؛ اما تمرین حاد هوازی با شدت زیاد با افزایش بیشتری در سطوح hs-cTnT همراه است.
ملیحه باقری، امین فرزانه حصاری، هاجر عباس زاده، دوره 24، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اسفنگوزین 1-فسفات نقش مهمی در بیولوژی عضله اسکتی داشته و همچنین در هایپرتروفی و فعالسازی سلولهای ماهوارهای درگیر است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر هشت هفته تمرین موازی با ترتیب متفاوت بر سطح اسفنگوزین 1-فسفات عضله اسکلتی تند و کند انقباض موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 180 تا 200 گرم به روش تصادفی به پنج شامل گروههای کنترل، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی – استقامتی و تمرین استقامتی - مقاومتی تقسیم شدند. ﺗﻤﺮﻳﻦ مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان به ارتفاع یک متر و بر اساس درصدی از آزمون اضافه بار (75 درصد وزن) در هفته اول شروع و اضافه شدن هفتگی 30 گرم، اجرا شد. تمرین استقامتی بر روی تردمیل و با شدت 12 متر در دقیقه و زمان 15 دقیقه در هفته اول شروع و به 30 متر در دقیقه و زمان 60 دقیقه در هفته آخر رسید. در تمرین مقاومتی - استقامتی ابتدا تمرین مقاومتی و بعد از 5 دقیقه تمرین استقامتی و در تمرین استقامتی - مقاومتی برعکس آن اجرا شد. سطح پروتئین اسفنگوزین-1 فسفات در عضله تاکننده بلند انگشت پا (FHL) و عضله نعلی بررسی شد.
یافتهها: تمرین موازی استقامتی - مقاومتی، مقاومتی- استقامتی و تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض منجر به افزایش آماری معنیدار سطح اسفنگوزین 1-فسفات نسبت به گروه کنترل شد (P<0.05). تفاوت آماری معنیداری بین دو تمرین موازی با ترتیب متفاوت مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که ترتیب اجرای فعالیت در تمرین موازی منجر به پاسخ متفاوت در سطح اسفنگوزین 1-فسفات عضلات تند و کند انقباض موشهای صحرایی نمیشود.
فاطمه حسن زاده دولت آبادی، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان، سیدعلی حسینی، دوره 24، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به نقش رژیم غذایی مناسب و استفاده از آنتیاکسیدانهای طبیعی در کنار فعالیت ورزشی، توجه محققین برای بهرهگیری بیشتر از اثرات تمرین برای بهبود متابولیسم سلولی جلب شده است. علیرغم نقش مطلوب تمرینات ورزشی و استفاده از آنتیاکسیدانها بر سلامت قلب، اثر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف برهموم (تهیه شده توسط زنبور عسل)، هنوز شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی و برهموم در برابر استرس اکسایشی و سلولی میوکارد و بیان ژنهای HSP72 و NF-kB در موشهای صحرایی اورکتومی دیابتی شده با استروپتوزتوسین انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد اسپراگو-داولی با سن 12 تا 16 هفته و وزن 220 تا 250 گرم انجام شد. تعداد 6 سر موش صحرایی در گروه کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. 30 سر موش صحرایی اورکتومی شده با تزریق تک دوز صفاقی استروپتوزتوسین (mg/kg 40) دیابتی شدند. سپس حیوانات اورکتومی دیابتی شده به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل اورکتومی دیابتی، شم، برهموم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم تقسیم شدند. گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته با 75-55 درصد سرعت بیشینه تمرین کردند. گروههای برهموم و تمرین استقامتی + برهموم ، برهموم را mg/kg/day 100 به صورت تزریق صفاقی دریافت کردند. سپس سطح PAB (Pro-oxidant-antioxidant balance) و بیان ژنهای HSP72 و NF-kB سنجیده شدند.
یافتهها: در گروههای برهموم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم مقادیر بیان ژنی HSP72 بهطور معنیداری بالاتر و مقادیر NF-kB و MDA به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی تعیین شد (P<0.05). مقادیر HSP72 در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری بالاتر از گروه برهموم و مقادیر NF-kB در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری کمتر از گروه برهموم تعیین شد (P<0.05). همچنین مقادیر PAB در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + برهموم بهطور معنیداری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی بود (P<0.05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین و مصرف برهموم بهطور سینرژیستی موجب بهبود مسیر محافظتی HSP72 و کاهش استرس اکسیداتیو در بافت قلب متعاقب شرایط نقص عملکرد استروژن و دیابت میگردد. هر چند اثر تعاملی این دو به انجام تمرین استقامتی وابسته است.
اسما شاکری، روح الله حق شناس، دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن که از نشانههای آن التهاب مزمن است؛ با تغییر متابولیسم تریپتوفان مرتبط بوده و منجر به بروز بسیاری از بیماریها میشود. تمرینات ورزشی از جمله روشهای کنترل چاقی و اضافه وزن هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی اسیدآمینه تریپتوفان و توده بدن زنان دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 24 زن دارای اضافه وزن در دو گروه 12 نفری کنترل و تجربی انجام شد. میانگین و انحراف استاندارد سنی گروه کنترل و تجربی به ترتیب 41.16±3.45 سال و 41.08±2.93 سال بود. اندازهگیری توده بدن با استفاده از دستگاه سنجش بدن و نمونههای خونی در دو نوبت پیش از آزمون و پس آزمون و در حالت 12 ساعت ناشتایی انجام گردید. آزمودنیهای گروه تجربی 8 هفته تمرین استقامتی به مدت 3 جلسه در هفته و با شدت 75-60 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره انجام دادند. سطح سرمی تریپتوفان به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: هشت هفته تمرین استقامتی سبب افزایش سطح سرمی تریپتوفان، کاهش توده چربی و کاهش شاخص توده بدنی گردید (P<0.05) و نیز سبب افزایش غیرمعنیدار آماری توده بدون چربی در زنان دارای اضافه وزن گردید.
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین استقامتی میتواند در بهبود وضعیت فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی زنان دارای اضافه وزن موثر باشد.
|
|
|
|
|
|