[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations70173295
h-index3119
i10-index21681
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
12 نتیجه برای بیهوشی

دکتر ولی الله حسنی، دکتر محمد پوراسلامی، دکتر محمد نیاکان لاهیجی، دکتر صدیقه صحت،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

به دنبال تحریکات دردناکی که پس از القاء بیهوشی و در طی اعمال جراحی بر بیمار وارد می شود، پاسخ های استرس فرد برانگیخته می گردد. این می تواند در بیماران با مشکلات زمینه ای مانند بیماری ایسکمی قلب و دیابت، مشکل آفرین باشد. بنابراین انتخاب روشی که نوسانات هورمونی ناشی از پاسخ های استرس را به حداقل برساند، مطلوب خواهد بود. به این منظور 100 بیمار کاندیدای عمل جراحی آب مروارید (کاتاراکت) که همگی در محدوده سنی بیشتر از 18 سال بودند و همچنین وضعیت سالم و یا قابل کنترل داشتند، بطور تصادفی انتخاب شدند. نیمی از بیماران (50 نفر) در گروه اول (بیهوشی عمومی داخل وریدی) قرار گرفته و برای القاء و نگهداری بیهوشی آنان از پروپوفول استفاده شد. در گروه دوم (بیهوشی متعادل) از تیوپنتال سدیم برای القاء و هالوتان و نیتروس اکساید برای نگهداری بیهوشی استفاده گردید. هیچکدام از بیماران، شب قبل از عمل یا صبح روز عمل، داروی آرام بخش دریافت نکرده و برای القاء بیهوشی آنان و تداوم آنها تنها از فنتانیل و آتراکتوریوم استفاده شد. قند خون کلیه بیماران در دو گروه و در بدو ورود به اتاق عمل توسط گلوکومتر اندازه گیری می شد و سپس در فواصل زمانی معین، بعد از القاء، بعد از برش جراحی و 30 دقیقه بعد از شروع عمل، قند خون مجددا اندازه گیری و تفاوت بین قند خون پایه با قند خون های بعدی محاسبه شد. نتیجه برحسب درصد تقسیم بندی گردید (کمتر از 10%، بین 20-10%، بیشتر از 20%). مطالعه فوق از نوع شبه تجربی بوده و نتایج حاصل از تغییرات قند خون که به روش کای-اسکوئر تجزیه و تحلیل شد نشان داد که بین دو گروه فوق تفاوت معنی دار وجود دارد (P<0.001)، بطوری که در هر سه مرحله، افزایش قند خون بیماران در گروه دوم بیشتر از گروه اول بود، یعنی در گروه دوم اکثر بیماران بخصوص بعد از برش جراحی، بیش از 20% افزایش قند خون نشان می دادند. بنابراین، به نظر می رسد که در روش بیهوشی عمومی داخل وریدی، کنترل قند خون بیماران بهتر از روش بیهوشی متعادل انجام می پذیرد.
یوسف مرتضوی درازکلا، ابراهیم نصیری فرمی، دکتر موسی میرحسینی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

حفظ سلامت بیماران و جلوگیری از ایجاد عارضه در حین لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، از نکات بسیار مهمی است که در صورت عدم توجه در این مرحله حساس می تواند، تغییرات مخرب همودینامیک را به دنبال داشته باشد. افزایش فشار خون (هیپرتانسیون) و افزایش ضربان قلب (تاکیکاردی)، دو عارضه بزرگ این مرحله اند که می توانند به عوارض خطرناکی همچون خون ریزی مغزی و انفارکتوس میوکارد منتهی شوند. از طرفی لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه به منظور حفظ راه هوایی مطمئن و پیشگیری از آسپیراسیون محتویات معده و ترشحات خونی و چرکی و همچنین بهبود تهویه مکانیکی در هنگام تهویه ریوی روده ای با فشار مثبت (IPPV) در سرتاسر عمل جراحی و بیهوشی عمومی ضرورت پیدا می کند. در این مطالعه، تغییرات فشار خون و نبض در دو روش لوله گذاری تراشه از طریق دهان (oral intubation) و بینی (nasal intubation) مورد ارزیابی قرار گرفته است. این بررسی با 70 بیمار ASA1، در محدوده سنی 55-16 سال، که برای عمل جراحی و بیهوشی نیاز به لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه داشته اند، انجام گردید. برای 35 بیمار، لوله گذاری تراشه از راه دهان و در 35 بیمار دیگر لوله گذاری از راه بینی انجام گردید. داروهای اولیه قبل از بیهوشی (پره مدیکاسیون) در تمام بیماران بر حسب وزن یکسان بود. القا بیهوشی در همه بیماران با تجویز 1.5 میلی گرم/ کیلوگرم ساکسنیل کولین، و 5 میلی گرم / کیلوگرم تیوپنتال سدیم انجام گرفت. سپس با تیغه مکینتاش، لارنگوسکوپی و با لوله کافدار، لوله گذاری صورت گرفت. میزان نبض و فشار خون بیماران بلافاصله بعد از لوله گذاری (دقیقه 1) و در دقایق 3 و 5 اندازه گیری و ثبت گردید. اطلاعات به دست آمده بر اساس نرم افزار رایانه ای SPSS و با استفاده از آزمون های اندازه گیری داده های تکراری و آزمون مقایسه زوج ها تجزیه و تحلیل شد و تفاوت در هر نقطه با P<0.05 معنی دار تلقی شد. نتایج نشان می دهد که در هر دو روش لوله گذاری از راه دهان و بینی، فشار خون و نبض بیماران افزایش داشته، و تفاوت این افزایش در روش لوله گذاری از راه بینی با روش مقابل، از نظر آماری معنی دار بوده است.(p=0.000). تغییرات قابل توجه همودینامیک، می تواند در بیماران قلبی و عروقی مشکل آفرین باشد. بر این اساس پیشنهاد می گردد، دست اندرکاران بیهوشی با مانیتورینگ مداوم نبض و فشار خون در این مرحله حساس و تمهیدات مراقبتی و دارویی از عوارض احتمالی ناشی از بیهوشی عمومی بکاهند.
دکتر سعید شاکری، دکتر پیمان حکمتی، فاطمه السادات امیر لطیفی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی یکی از عوارض شایع و آزاردهنده می باشد. یکی از علل ثابت شده آن در مردان مسن بزرگی پروستات می باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارزش استفاده از امتیاز بندی بین المللی علایم پروستات (IPSS) در پیش بینی احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی در مردان بالای 50 سال انجام شد. بیماران و روش ها: تعداد 100 بیمار مرد بالای 50 سال بدون سابقه مشکلات ارولوژیک و مغز و اعصاب کاندید عمل جراحی انتخابی غیر از اورولوژیک و مغز و اعصاب بودند، انتخاب شدند. IPSS قبل از عمل جراحی در این افراد محاسبه شد و بیماران از نظر احتباس ادراری در 24 ساعت دوم پس از انجام عمل جراحی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: 1.8 درصد افرادی که امتیاز آن 7-0 بود، 20 درصد افرادی که امتیاز آنها 19-8 بود و 53.3 درصد افرادی که امتیاز آنها 35-20 بود دچار احتباس ادراری شدند که از نظر آماری بین ازدیاد IPSS و احتمال وجود احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی رابطه معنی داری وجود داشت (0.05>P)نتیجه گیری: بیمارانی که امتیاز آنها 35-20 می باشد در معرض خطر بالایی برای احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی قرار دارند با استفاده از این روش می توان احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی در مردان بالای 50 سال را پیش بینی نمود.
دکتر آصف پرویز کاظمی، دکتر حمید کمالی‎پور،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: اثرات مخرب پاسخ های فشاری (افزایش ضربان قلب و فشار خون) متعاقب لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، کاملاً شناخته شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی موثرترین و کم هزینه ترین روش کاهش پاسخ های فشاری متعاقب لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه انجام شده است. مواد و روش ها: روش این تحقیق کارآزمایی بالینی تصادفی شده (randomized clinical trial) در بیمارستان چمران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. در این بررسی 90 بیمار که طبق طبقه بندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا با وضعیت جسمی کلاس یک، در محدوده سنی 30-15 سال که کاندید جراحی الکتیو برای شکستگی ران یا ساق پا بودند را به طور تصادفی در سه گروه A، B و C تقسیم کردیم. گروه A به صورت مستقیم از طریق Hypopharyngeal، گروه B از طریق Oropharyngeal و قبل از القای بیهوشی اسپری لیدوکائین 10 درصد دریافت کردند. گروه C (گروه شاهد) همانند گروه A و گروه B بیهوش شدند ولی اسپری لیدوکائین دریافت نکردند. در هر سه گروه پیش دارو و داروهای القای بیهوشی و نگهداری بیهوشی یکسان بود. تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک همه بیماران در هر سه گروه قبل از لوله گذاری تراشه، بلافاصله بعد از لوله گذاری تراشه و 3 و 5 دقیقه بعد از لوله گذاری تراشه اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: اسپری لیدوکائین قبل از القای بیهوشی از طریق Oropharyngeal و بعد از القای بیهوشی از طریق Hypopharyngeal هر دو در کنترل تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک موثر بود، ولی اسپری لیدوکائین از طریق Oropharyngeal قبل از تزریق داروهای القای بیهوشی در کنترل پاسخ های فشاری متعاقب لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه به طور واضح موثرتر از به کار بردن اسپری لیدوکائین از طریق Hypopharyngeal بود (p<0.05)نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر اسپری موضعی لیدوکائین از طریق Oropharyngeal قبل از تزریق داروهای القای بیهوشی برای جلوگیری از افزایش فشار خون و تعداد ضربان قلب و اثرات سوء ناشی از آن هنگام لوله گذاری تراشه سهل ترین، با صرفه ترین و موثرترین روش می باشد.
دکتر میترا جبل عاملی، دکتر سیدجلال هاشمی، دکتر فرناز فاطمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: مانور سلیک به منظور جلوگیری از آسپراسیون محتویات معده حین القای بیهوشی به کار می رود. فشردن غضروف کریکویید در این مانور نسبتا دردناک بوده و ممکن است بیمار در سطحی از بیهوشی باشد که انجام این مانور موجب Awareness و Recall گردد. هدف از این مطالعه تعیین توزیع فراوانی Awareness و Recall بعد از اعمال مانور سلیک می باشد.روش بررسی: 100 بیمار کاندیدای اعمال جراحی ارتوپدی با کلاس ASA I , II انتخاب شدند. بعد از توضیح مانور و اخذ رضایت از بیماران به دنبال القای بیهوشی، مانور سلیک با فشار 4.5 کیلوگرم و به روش Single hand انجام شد. سپس علایم Awareness هنگام اعمال مانور و علایم Recall بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از نرم افزار SPSS، توزیع فراوانی Awareness و Recall و آزمون آماری Spearman correlation ارتباط بین شدت آنها مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: Awareness در 45 درصد و Recall در 16 درصد موارد دیده شد. توزیع فراوانی شدت Awareness بر اساس گرید یک، دو و سه به ترتیب 16 درصد، 6 درصد و 1 درصد گزارش شد. توزیع فراوانی شدت Recall بر اساس Mild،Moderate و Severe به ترتیبصفر درصد، 15 و 1 درصد به دست آمد. بین شدت Awareness و شدت Recall ارتباط معنی داری به دست آمد (P<0.05).نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای Awareness و Recall متعاقب انجام مانور سلیک و عوارض ناشی از آن بهتر است در نحوه انجام این مانور به ویژه در زمان دقیق اعمال آن تجدید نظر نمود.
دکتر محمدحسین تازیکی، دکتر سیدحسن حسینی خواه، دکتر کاظم کاظم نژاد،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده

جراحی آندوسکوپیک سینوس می‌تواند باعث عوارضی از جمله عوارض چشمی و مغزی شود. در صورت ایجاد عارضه چشمی یکی از علائم آن آنیزوکوریا می‌باشد. بیمار خانمی 42 ساله بود که به علت پولیپوز وسیع بینی و سینوس‌های پارانازال با بیهوشی عمومی تحت عمل جراحی آندوسکوپیک سینوس قرار گرفت. حدود نیم ساعت بعد از شروع عمل متوجه بزرگی مردمک چشم چپ شدیم که به نور پاسخ زیادی نمی‌داد و آنیزوکوریا بعد از 10-8 ساعت به حالت عادی برگشت و علائم چشـمی بیمـار حـدود 10-8 ساعت بعد از شروع عمل به حالت عادی برگشت. به علت فقدان علائم تروما به چشم، به نظر می‌رسـد که انتشـار مـواد تـزریقـی عـامل آن باشند. لذا در موارد جراحی چنانچه سایر علل ایجاد کننده رد شوند، می‌توان چنین عاملی به عنوان مولد آنیزوکوریا در نظر گرفت.


دکتر علیرضا مهری دهنوی، دکتر رسول امیرفتاحی، دکتر مجتبی منصوری، بهزاد احمدی، احسان نگهبانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : به منظور جلوگیری از بروز هشیاری به هنگام جراحی و نیز تجویز بیش از حد داروهای هوشبری و با توجه به آشکار شدن عملکرد داروهای هوشبری به صورت اثرگذاری مستقیم روی سیستم عصبی مرکزی، استفاده از علائم اخذ شده از مغز همانند الکتروانسفالوگرام در بررسی و پایش عمق بیهوشی ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی وجود ارتباط بین سطح هشیاری و فعالیت الکتریکی سلول‌های مغزی در بیماران تحت جراحی تعویض دریچه آئورت انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی امواج مغزی 6 بیمار که در مرکز تخصصی قلب اصفهان طی تابستان 1386 تحت جراحی تعویض دریچه قلبی قرار گرفته بودند، از مرحله قبل از اعمال بیهوشی تا رسیدن به هشیاری کامل به طور پیوسته ثبت و به رایانه منتقل شد. سپس چندین روش پردازشی به امواج ضبط شده اعمال شد و سه ویژگی زمانی، طیفی و دوطیفی از این امواج استخراج گردید. در نهایت با استفاده از نرم‌افزار SPSS-11 و بهره‌گیری از آزمون آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه مقایسه‌ای بین مقادیر میانگین ویژگی‌های سه‌گانه مذکور در عمق‌های مختلف بیهوشی انجام گرفت. یافته‌ها : از بین سه ویژگی استخراج شده از امواج مغزی، ویژگی زمانی در بیهوشی‌های عمیق و ویژگی فرکانسی در سایر عمق‌ها با سطح هشیاری مرتبط بود (05/0P<). ویژگی دوطیفی تنها در بخش مراقبت‌های ویژه با سطح هشیاری مرتبط بود (05/0P<). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان‌داد که بین فعالیت الکتریکی سلول‌های مغزی و سطح هشیاری در بیماران تحت مطالعه ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بر امکان استفاده از پردازش رایانه‌ای امواج مغزی به عنوان ابزاری کمکی در تشخیص، کنترل و پایش عمق بیهوشی تاکید دارد.
یوسف مرتضوی، دکتر ابراهیم علیجان پور، ام لیلا ربیعی، حسین باباتبار، ابراهیم نصیری،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از شایع‌ترین و ناخوشایندترین عوارض بعد از بیهوشی، تهوع و استفراغ است که باعث اسپاسم، هیپوکسی و آسپیراسیون ریوی می‌شود. پروپوفول و متوکلوپرامید دو داروی قابل دسترس می‌باشند که تجویز هر کدام می‌تواند؛ به نوعی در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل موثر باشد. از طرفی تجویز دگزامتازون همراه با داروهای یاد شده تاثیر به‌سزایی در کاهش تهوع و استفراغ دارد. این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر داروهای متوکلوپرامید و پروپوفول همراه با دگزامتازون در جلوگیری از ایجاد تهوع و استفراغ بعد از اتمام بیهوشی عمومی انجام گرفت.

 

روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 100 بیمار ASAI و ASAII در محدوده سنی 60-16 سال که طی سال‌های 85-1384 برای عمل جراحی انتخابی ارتوپدی اندام‌ها تحت بیهوشی عمومی قرار گرفته بودند؛ به‌طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به تمامی بیماران داروهای پره‌مدیکاسیون، اینداکشن و بیهوشی یکسان داده شد. به گروه اول (48 نفر) متوکلوپرامید (mg10) به همراه دگزامتازون (mg8) و به گروه دوم (52 نفر) پروپوفول (mg20) با دگزامتازون (mg8) داخل وریدی 5 دقیقه قبل از اتمام عمل جراحی تزریق گردید و تا 4 ساعت بعد از عمل شیوع تهوع و استفراغ در هر گروه ثبت شد. داده‌های به‌دست آمده با استفاده از آزمون‌های تی استودنت، کای‌اسکوئر و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

 

یافته‌ها : میزان تهوع در گروه اول 4/35درصد و در گروه دوم 5/11درصد به دست آمد (P<0.05). همچنین شیوع استفراغ در گروه اول 7/27 درصد و در گروه دوم 7/7 درصد بود (P<0.05).

 

نتیجه‌گیری:  این مطالعه نشان داد که پروپوفول همراه با دگزامتازون باعث کاهش معنی‌دار تهوع و استفراغ در بیماران بعد از بیهوشی عمومی در مقایسه با متوکلوپرامید همراه دگزامتازون می‌گردد.


علی شهریاری، مریم خوشیده، محمدحسن حیدری،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : تهوع و استفراغ بعد از عمل و لارنگواسپاسم از علل شایع و مهم مشکلات بعد از اعمال جراحی است. این مطالعه به منظور مقایسه بروز تهوع و استفراغ و لارنگواسپاسم بعد از عمل جراحی زیرناف در کودکان با دو روش بیهوشی تنفس کنترله و خودبخود انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 192 کودک (125 پسر و 67 دختر) 7-2 ساله کاندید اعمال جراحی زیرناف با کلاس ASA-I و تخمین زمان یک‌ساعته عمل جراحی در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران طی سال‌های 88-1389 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تنفس کنترله و خودبخود تقسیم شدند. پس از القای بیهوشی به بیماران گروه اول (تنفس کنترله) آتراکوریوم تزریق شد و بیهوشی با تنفس مکانیکی ادامه داده شد. در بیماران گروه دوم (تنفس خودبخود) بعد از افزایش تدریجی دوز هالوتان و اطمینان از عمق کافی بیهوشی، لوله‌گذاری داخل تراشه انجام شد و اجازه تنفس خودبخود حین عمل داده شد. بعد از لوله‌گذاری، بیهوشی تمام بیماران با هالوتان 2-1درصد و مخلوط N2O/O2 انجام شد. میزان تهوع، استفراغ، لارنگواسپاسم، ترشحات فراوان بعد از عمل در دو گروه ثبت گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 ، student’s t-test ، chi-square و Fisher's exact test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میزان تهوع بعد از عمل به طور غیرمعنی‌داری در بیماران گروه تنفس کنترله (8 درصد) بیشتر از گروه تنفس خودبخود (6.52%) بود. همچنین میزان استفراغ در گروه تنفس کنترله (16 درصد) نسبت به گروه تنفس خودبخود (2.17%) بیشتر بود (CI95%:1.91-38.41, RR=8.57, P<0.001). میزان لارنگواسپاسم در پایان عمل در بیماران گروه تنفس کنترله (15.21%) بیشتر از گروه تنفس خودبخود (26 درصد) بود (CI95%:0.05-1.77, RR=0.94, P<0.02). میزان ترشحات فراوان در پایان عمل به طور معنی‌داری در بیماران گروه تنفس کنترله (52 درصد) بیشتر از گروه تنفس خودبخود (11.95%) بود (CI95%:16.75-30.80, RR=7.97, P<0.001). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که در اعمال جراحی زیرناف در مدتی کمتر از یک‌ساعت، بروز استفراغ و لارنگواسپاسم در گروه تنفس کنترله بیشتر از گروه تنفس خودبخود است که شاید علت آن تزریق نئوستیگمین در این گروه برای خنثی کردن اثر شل‌کننده‌های عضلانی باشد.
صالحه آخوندی، فاطمه مهرآور، فرانک رختابناک، امید مومن، سید بابک مجاور عقیلی،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: کنترل درد بعد از جراحی یکی از مهم‌ترین مراحل ریکاوری بیماران پس از جراحی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترکیب اندانسترون با آپوتل در کنترل درد بعد از عمل جراحی شکستگی اندام فوقانی تحت بیهوشی عمومی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 50 بیمار (41 مرد و 9 زن) مراجعه کننده به دلیل شکستگی اندام فوقانی به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان که تحت بیهوشی عمومی مورد عمل جراحی ارتوپدی قرار گرفتند؛ طی سال 1396 انجام گردید. بیماران به روش بلوک‌سازی تصادفی در دو گروه 25 نفری قرار گرفتند. بعد از پایان عمل جراحی و در مرحله ریکاوری برای هر دو گروه پمپ درد (Patient Controlled Analgesia) تعبیه شد. در گروه کنترل، پمپ درد شامل 2 گرم آپوتل و در گروه مداخله، پمپ درد شامل 2 گرم آپوتل به همراه 8 میلی‌گرم اندانسترون بود. مقیاس دیداری درد (VAS) برای هر دو گروه طی 24 ساعت بعد از عمل جراحی ارزیابی گردید. متغیر نمره درد بیماران در دو گروه طی سه مقطع زمانی پس از اعمال جراحی مقایسه گردید.

یافته‌ها: میانگین درد 4 ساعت پس از عمل جراحی شکستگی اندام فوقانی گروه مداخله (0.707±3.20) در مقایسه با گروه کنترل (0.569±3.64) کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). میانگین درد 12 ساعت پس از عمل جراحی شکستگی اندام فوقانی گروه مداخله (0.927±1.88) در مقایسه با گروه کنترل (1.186±2.64) کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). میانگین درد 24 ساعت پس از عمل جراحی شکستگی اندام فوقانی گروه مداخله (0.645±1.40) در مقایسه با گروه کنترل (0.997±2.08) کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: تجویز آپوتل و اندانسترون در کنترل درد پس از اعمال جراحی شکستگی‌های اندام فوقانی موثرتر از تجویز آپوتل به تنهایی است.


کاظم کاظم نژاد، سیدمسعود حسینی، احمد حیدری، ارازبردی قورچائی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کنترل درد پس از جراحی یکی از نگرانی‌های عمده پزشکان و بیماران است. یکی از روش‌های کاهش درد تزریق داروی بیحسی در محل برش جراحی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر موضعی داروهای کتامین و لیدوکایین بر کاهش درد پس از جراحی هرنی اینگوینال انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 60 بیمار کاندید جراحی هرنی اینگوینال با بیهوشی عمومی انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری شامل گروه کنترل (بدون داروی تزریقی)، گروه مداخله اول (تزریق زیر جلدی 0.5mg/kg کتامین در ناحیه بخیه محل جراحی) و گروه مداخله دوم (تزریق زیر جلدی 1mg/kg لیدوکایین در ناحیه بخیه محل جراحی) قرار گرفتند. سپس درد بعد از عمل در هر سه گروه با مقیاس بصری درد (VAS) مورد مقایسه قرار گرفت و علایم حیاتی ثبت گردید. بیماران با نمرات درد 3 و بیشتر، شیاف دیکلوفناک سدیم (100mg) و در صورت عدم پاسخ، پتیدین وریدی mg 30 (0.5mg/kg) دریافت نمودند. عوارضی مثل تهوع و استفراغ، گیجی، نیستاگموس و هالوسینیشن ثبت گردید.

یافته‌ها: کاهش درد در گروه مداخله اول و دوم در ساعات اول و دوم پس از عمل دیده شد که در مقایسه با گروه کنترل درد کمتری داشتند (P<0.05) ؛ اما بین دو گروه مداخله در ساعات اول و دوم پس از عمل جراحی تفاوتی دیده نشد.

نتیجه‌گیری:  به نظر می‌رسد می‌توان برای کاهش درد در محل برش جراحی به جای لیدوکایین از تزریق کتامین استفاده کرد که تقریباً مشابه لیدوکایین اثر دارد.


سیده ماهرخ علینقی مداح، پیمان اصغری، امیرحسین محمدشفیعی، فاطمه مهرآور، محمد آریایی،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: پروپوفول یکی از رایج‌ترین داروهای مورد استفاده در بیهوشی بوده و درد هنگام تزریق از عوارض جانبی این دارو است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر لیدوکائین، منیزیوم سولفات و کتامین در کاهش درد ناشی از تزریق وریدی پروپوفول در بیماران تحت عمل جراحی انجام شد.


روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسویه کور 80 بیمار 18 تا 65 ساله به صورت تصادفی در 4 گروه 20 نفری لیدوکائین، کتامین، منیزیوم سولفات و نرمال سالین قرار گرفتند. برای ارزیابی درد از معیارAmbesh Score  استفاده شد. تغییرات همودینامیک گروه‌های مورد مطالعه در دقایق 1 و 3 و 5 ارزیابی شد.


یافته‌ها: بیماران در گروه‌های لیدوکائین، کتامین و منیزیم سولفات به ترتیب با مقادیر 75 درصد، 70 درصد و 55 درصد در مقایسه با گروه نرمال سالین (25 درصد) پس از تزریق پروپوفول، احساس درد نداشتند (P<0.05). میانگین روند زمانی فشار خون سیستولیک، فشار خون دیاستولیک و متوسط فشار خون شریانی بین گروه‌های مورد مطالعه از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).


نتیجه‌گیری: استفاده از داروهای لیدوکایین یا کتامین در زمان تزریق پروپوفول می‌تواند در کاهش درد هنگام تزریق پروپوفول موثر باشد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 38 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)