[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations71873389
h-index3219
i10-index22084
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای بیضه

دکتر دردی قوجق،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز یکی از آنزیم های شرکت کننده در مسیر بیوسنتز هورمون های استروئیدی است. این آنزیم در تبدیل پرگننولون به پروژسترون در مسیر بیوسنتز هورمون های جنسی شرکت می کند. هدف این پژوهش بررسی خصوصیات کنتیکی آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز بیضه موش صحرایی است. برای انجام تحقیق مقادیر معین سوبسترا و غلظت های متفاوت هموژنه بافت بیضه موش صحرایی در گرم خانه گذاشته (انکوبه) شد. مخلوط واکنش، شامل پرگننولون، کوآنزیم نیکوتین آمید دی نوکلئوتید و ایزونیتر و ترازولیم در 0.150 مولار بافر تریس و با 7.7=PH همچنین آنزیم استخراج شده از بیضه موش صحرایی بود که در زمان های مختلف و دماهای مختلف انکوبه شد. جذب نوری به وسیله اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. یافته ها نشان دادند مقدار PH بهینه و زمان انکوباسیون به ترتیب برابر با 7.9 و 1.5 ساعت بود. مقدار Kmax برابر با 6-10×5.3 مولار و Vmax برابر با 6-10×3.11 نانومول در میلی گرم در دقیقه بود. روش به کار گرفته شده در این مطالعه حساسیت کافی برای اندازه گیری فعالیت آنزیم استروئید دهیدروژناز بیضه موش را داشت. نتیجه این که خصوصیات کنتیکی آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز حاصل از این پژوهش قابل مقایسه با نتایج سایر محققان است و برای بررسی فعالیت این آنزیم در بافت ها کاربرد دارد.
دکتر رستم قربانی، آنه محمد غراوی، دکتر مظفر خزاعی، دکتر ال آقا محسن امامی، دکتر علی پورمتعبد، دکتر جهانبخش قاسمی، دکتر پرویز صیادی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

زمینه و هدف: (BPA) Bisphenol A، یک زنواستروژن محیطی است که به عنوان مونومر برخی پلاستیک ها (پلی کربنات ها و اپوکسی رزین) به طور وسیعی در تولید انواع مواد وسایل از جمله مواد پر کننده دندان، ظروف یکبار مصرف و پوشش های داخلی قوطی های کنسرو استفاده می شود. این ماده به دلیل داشتن اثرات استروژنی روی سیستم تولید مثل، جز مخرب های اندوکرینی طبقه بندی می گردد. تحقیق حاضر به منظور تعیین اثر Bisphenol A روی وزن و ساختار هیستولوژیک بیضه و پروستات انجام شد.روش بررسی: این مطالعه تجربی در سال 1383 انجام گردید. به رت های نر بالغ (50 سر) نژاد ویستار با سن بالای 12 الی 13 هفته روزانه یک دوز BPAمقادیر100 ?g/kgbw ,50 ?g/kgbw ,10 ?g/kgbw به مدت 6 و 12 روز از طریق داخل صفاقی تزریق شد و یک روز پس از آخرین تزریق موش ها کشته شد و وزن بیضه و پروستات آنها اندازه گیری گردید. سپس از آنها مقاطع 5 میکرونی تهیه شد و با دو روش رنگ آمیزی H&E و هماتوکسیلین ویگرت رنگ آمیزی گردید. داده ها با استفاده از آزمون ANOVA دو طرفه و آزمون کای اسکوئر تجزیه تحلیل گردید.یافته ها: در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه کنترل وزن بیضه و پروستات کاهش یافته بود و اپی تیلوم سلول های لوله های اسپرم ساز تخریب شده بودند (0.05 P<).نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در دوزهای پایین Bisphenol A اثر مخرب بر روی ساختار میکروسکوپی بافت بیضه و پروستات رت های بالغ دارد.
دکتر اسماعیل فتاحی، دکتر سیدغلامعلی جورسرایی، دکتر کاظم پریور، دکتر علی اکبر مقدم نیا،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : هینوزان یکی از سموم ارگانوفسفره است که مکانیسم اصلی آن مهار فعالیت آنزیم استیل‌کولین‌استراز بوده و روی اندام‌های جنسی اثر تخریبی دارد. با توجه به مصرف فراوان این سم در مزارع برنج و باغ مرکبات و ضرر احتمالی آن روی بافت‌های بدن، تأثیر آن بر روند اسپرماتوژنزیس در موش سفید کوچک مورد مطالعه قرار گرفت.

 

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 45 سر موش نر از نژادBalb/C  در سه گروه آزمایشی، کنترل و شم در دانشکده پزشکی بابل انجام پذیرفت. گروه آزمایشی به مدت یک ماه (پنج روز متوالی و دو روز استراحت) به میزانmg/kg 20، سم هینوزان را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شم تنها نرمال سالین دریافت کرده و گروه کنترل تزریقی نداشتند. با تهیه برش‌های بافتی از بیضه، رده‌های مختلف سلول‌های اسپرماتوژنیک، سلول‌های لایدیگ و عروق خونی در واحد سطح با استفاده از eye piece شمارش شدند. سپس داده‌ها با آزمون‌هایANOVA Tukey's HSD  One way - تجزیه و تحلیل شدند.

 

یافته‌ها : در این مطالعه قطر بیضه و لوله‌های اسپرم‌ساز و تعداد عروق خونی کاهش چشمگیری نشان داد. همچنین با شمارش سلول‌های اسپرماتوژنیک مشخص گردید که تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت‌ها و اسپرماتیدها در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تغییر معنی‌داری پیدا کرده است (05/0P<). تعداد سلول‌های لایدیگ نیز به طور معنی‌داری کاسته شد (05/0P<).

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که تزریق داخل صفاقی سم هینوزان در موش آزمایشگاهی بر روند اسپرماتوژنزیس، ساختار لوله‌های اسپرم‌ساز و کاهش سلول‌ها موثر است.


دکتر فرزاد رجایی، مهدی فرخی، ناظم قاسمی، دکتر مجید سررشته داری، دکتر نعمت الله غیبی، دکتر مهرزاد سرایی صحنه سرایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : پیشرفت در حال توسعه صنایع الکترونیک و استفاده روزافزون از دستگاه­های الکتریکی منجر به افزایش مواجهه افراد با امواج الکترومغناطیسی شده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر امواج الکترومغناطیسی بر شاخصهای مورفومتریک اپیدیدیم، مجرای دفران و بیضه موش انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش نر نژاد BALB/C انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تجربی، شم (sham) و کنترل قرار داده شدند. موشهای گروه تجربی به مدت 8 هفته ، هر هفته 6 روز و هر روز 4 ساعت در معرض امواج الکترومغناطیسی با شدت0.5 میلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار گرفتند. موشهای گروه کنترل و شم در معرض امواج قرار نگرفتند. بعد از پایان دوره آزمایش موشها تحت بیهوشی کشته و لاپاراتومی شدند و بیضههای طرف چپ موشها خارج و وزن گردید. نمونهها با میکروسکوپ نوری تحت فرآیندهای روتین بافتی قرار گرفتند. قطر و ارتفاع اپیتلیوم مجاری اپیدیدیم و دفران تعیین گردید. نتایج به دست آمده با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.

یافته‌ها : میانگین قطر اپیدیدیم در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت (p<0.5) میانگین قطر مجرای دفران، ارتفاع سلولهای اپیتلیال اپیدیدیم و مجرای دفران در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت (p<0.5)  همچنین میانگین وزن بیضه در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت(p<0.5).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میدان الکترومغناطیسی به مدت 8 هفته و به میزان0.5 میلیتسلا سبب تغییرات مورفومتریک سلولهای اپیتلیوم اپیدیدیم و مجرای دفران و کاهش وزن بیضه موش میگردد.


لیلا جمشیدپور، دکتر محسن فروزان فر، دکتر وحید حمایت خواه جهرمی، حسین کارگر جهرمی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف : در سالیان اخیر مصرف 3و4متیلن‌دی‌اکسی‌مت‌آمفتامین (3,4-methylenedioxymethamphetamine: MDMA) معروف به اکستازی در بین نوجوانان و جوانان رواج یافته است. این ماده اثرات مخربی روی سیستم عصبی مرکزی و سایر اندام‌های بدن دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 3و4متیلن‌دی‌اکسی‌مت‌آمفتامین روی محور هورمونی هیپوفیز - گناد موش صحرایی نر نابالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 35 سر موش صحرایی نر نابالغ از نژاد ویستار با وزن تقریبی 90+-10 گرم و محدوده سنی 7-6 هفته‌ای انجام شد. موش‌ها به 5 گروه 7 تایی تجربی، کنترل و شم تقسیم شدند. گروه‌های تجربی 0.1 ml محلول حاوی 2 ، 4 و 8 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن MDMA و گروه شم 0.1 ml سرم فیزیولوژی به صورت داخل صفاقی به مدت 14 روز متوالی دریافت نمودند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد. پس از اتمام تزریقات، نمونه‌های خونی جمع‌آوری شد و بافت بیضه از بدن حیوانات خارج و توزین شدند. غلظت‌های سرمی هورمون‌های LH ، FSH و تستوسترون اندازه‌گیری شد. داده‌های حاصل از سنجش هورمونی و توزین بیضه‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون‌های آنالیز واریانس یک‌طرفه و تست مقایسه‌ای توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : غلظت سرمی هورمون تستوسترون در گروه‌های تجربی دریافت کننده دوز 4 و 8 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه‌های شم و کنترل، افزایش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). غلظت سرمی هورمون‌های FSH و LH گروه‌های تجربی دریافت کننده دوز 2 و 4 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش معنی‌داری داشت (P<0.05). وزن بیضه در گروه‌های تجربی دریافت کننده دوز 4 و 8 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش یافت (P<0.05).
ملک سلیمانی مهرنجانی، سمیرا نادری نورعینی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف : نونایل فنل یک آلاینده زیست محیطی با خاصیت استروژنی ضعیف است که موجب استرس اکسیداتیو در بافت‌های مختلف از جمله بیضه می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینE به عنوان یک آنتی‌اکسیدان قوی بر بافت بیضه موش‌های صحرایی تیمار شده با پارانونایل‌فنل انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه شش تایی کنترل، vitamin E 100 mg/kg/day ، پارانونایل‌فنل 250 mg/kg/day و پارانونایل‌فنل 250 mg/kg/day توام با vitamin E 100 mg/kg/day تقسیم شدند. پس از 56 روز تیمار دهانی با تعیین وزن موش، بیضه راست خارج و فیکس شد. پارامترهای مورفومتریک بافت بیضه پس از انجام برش‌گیری، پاساژ بافتی و رنگ‌آمیزی Heidenhain's Azan ، توسط روش استریولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها : میانگین حجم لوله‌های منی‌ساز، ارتفاع اپی‌تلیوم زایشی، قطر لوله‌های منی‌ساز، ضخامت غشاء پایه لوله‌های منی‌ساز، تعداد سلول‌های اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سلول‌های سرتولی در گروه پارانونایل‌فنل نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). این پارامترها در گروه پارانونایل‌فنل + ویتامین E به صورت معنی‌داری در مقایسه با گروه دریافت کننده پارانونایل‌فنل افزایش یافت (P<0.05). پارانونایل‌فنل موجب آتروفی لوله‌های منی‌ساز، افزایش فضای بینابینی، بی‌نظمی و واکوئل‌زایی در اپی‌تلیوم زایشی گردید. اکثر این تغییرات تخریبی ایجاد شده توسط پارانونایل‌فنل، در بیضه موش‌های گروه پارانونایل‌فنل+ ویتامین E در حد گروه کنترل بهبود یافت. نتیجه‌گیری : مصرف همزمان ویتامین E و پارانونایل‌فنل از اثرات نامطلوب پارانونایل‌فنل بر بافت بیضه موش صحرایی بالغ جلوگیری نمود.
سمیه رحیمی، محمدجواد ضمیری، مهرداد شریعتی، سعید چنگیزی آشتیانی، داوود مقدم نیا، آزاد رحیمی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : سم دیازینون یک حشره‌کش ارگانوفسفره بوده که از طریق مهار آنزیم استیل کولین استراز اثرات خود را اعمال می‌کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر سم دیازینون بر محور هیپوفیزی – گنادی و روند اسپرماتوژنز موش صحرایی نر بالغ انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در 5 گروه 8 تایی تقسیم به صورت گروه‌های تجربی، کنترل و شم تقسیم شدند. دیازینون در مقادیر 50 و 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن روزانه به گروه‌های تجربی طی مدت 28 روز به صورت خوراکی تجویز شد. حیوانات گروه کنترل تحت تیمار دارویی یا غیردارویی قرار نگرفتند و گروه شم تنها سرم فیزیولوژی دریافت نمود. در پایان 28 روز پس از تجویز آخرین وعده، خونگیری از قلب حیوانات انجام و غلظت پلاسمایی هورمون تستوسترون اندازه‌گیری شد. از بیضه‌های حیوانات نیز نمونه‌های بافتی تهیه و تغییرات بافتی بررسی گردید. یافته‌ها : سم دیازینون در گروه‌های تجربی نسبت به گروه کنترل سبب کاهش آماری معنی‌داری در غلظت هورمون تستوسترون و میانگین تعداد سلول‌های سرتولی، لیدیگ، اسپرماتوسیت‌های اولیه و اسپرماتیدها گردید (P<0.05). میانگین وزن بدن و بیضه‌ها نسبت به گروه کنترل اختلاف آماری معنی‌داری نشان نداد. نتیجه‌گیری : سم دیازینون سبب کاهش غلظت سرمی تستوسترون و کاهش سلول‌ها در روند اسپرماتوژنز می‌گردد.


داوود مقدم نیا، مختار مختاری، علی عالی زاده،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف : چمچمه خرما از پروتئین‌ها، چربی‌ها، فیبرها و قند به صورت احیاء و غیراحیاء، رطوبت، خاکستر چوب، فورفورال، سه نوع کومارین، ترکیبات ارگانیک از خانواده کافور، استرول‌های گیاهی 1 و 2 دی متوکسیل، 1 و 4 دی‌متیل بنزن تشکیل شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی چمچمه خرما بر ساختار لوله‌های منی‌ساز و اسپرماتوژنز موش صحرایی نر بالغ انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش صحرایی نر بالغ با وزن تقریبی 282 گرم به پنج گروه تقسیم شدند. برای گروه کنترل هیچ تیماری صورت نگرفت. گروه شم روزانه 0.2 ml سرم فیزیولوژی را به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت نمود. گروه‌های تجربی یک، دو و سه روزانه با عصاره الکلی چمچمه خرما به ترتیب با مقادیر 0.05, 0.1, 0.2 g/kg/bw به صورت تزریق داخل صفاقی تیمار شدند. بعد از گذشت 14 روز از شروع آزمایش از حیوانات خونگیری به‌عمل آمد. مقدار سرمی هورمون تستوسترون با روش گاما کانتر اندازه‌گیری شد، بیضه‌ها نیز خارج و مقاطع بافتی تهیه گردید. یافته‌ها : میانگین غلظت سرمی هورمون تستوسترون و تعداد اسپرماتوزوئیدها در گروه‌های تجربی نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). تعداد اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید، سرتولی و لایدیگ و ساختار لوله‌های منی‌ساز در گروه‌های تجربی نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری : دریافت عصاره الکلی چمچمه خرما با مقادیر حداقل و متوسط به صورت داخل صفاقی در موش‌های صحرایی نر بالغ باعث کاهش سطح سرمی هورمون تستوسترون و کاهش تعداد اسپرماتوزوئیدها می‌گردد.


مریم میرچناری، بهزاد عباسی، مرضیه تولائی، لیلا آزادی، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

واریکوسل، اختلال در وریدهای بیضه است که با اتساع و پیچش عروق شبکه پامپینی‌فرم یا شبکه وریدی کرماستریک شناخته می‌شود و می‌تواند موجب اختلال در اسپرماتوژنز گردد. شدت واریکوسل با کاهش پتانسیل باروری مردان مرتبط است. این مقاله مروری مکانیسم‌های اثر واریکوسل بر فرآیند اسپرماتوژنز و پتانسیل باروری، اتیولوژی واریکوسل، رویکردهای درمانی و نتایج آنها را مورد بحث قرار می‌دهد. کلیه مطالعات چاپ شده از سال ۱۹۷۹ تا 2018 از بانک‌های اطلاعاتی Science Direct،Google Scholar ،Scopus و Pubmed بر اساس کلید‌واژه‌های ناباروری، واریکوسل، واریکوسلکتومی، اسپرماتوژنز، و نتایج کلینیکی استخراج شد و از این مقاله‌ها، در مجموع ۷۴ مقاله وارد مطالعه گردید. افزایش دمای بیضه، بازگشت متابولیت‌های سمی از کلیه یا غدد فوق کلیه (آدرنال)، هیپوکسی، اختلال هورمونی و تنش اکسایشی (Oxidative stress) از شایع‌ترین علل پاتوژنز واریکوسل است که می‌تواند باعث تغییر عملکرد طبیعی بیضه و اسپرم شود. چندین مطالعه نشان داده‌اند که انجام واریکوسلکتومی می‌تواند باعث بهبود پارامترهای اسپرم، وضعیت کروماتین، و توانایی باروری در افراد نابارور مبتلا به واریکوسل شود. احتمالاً درمان واریکوسل قبل از استفاده از روش‌های کمک‌باروری، می تواند باعث افزایش شانس حاملگی طبیعی در این افراد نابارور گردد.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)