[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations73592999
h-index3317
i10-index21767
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
3 نتیجه برای اینترلوکین-6

فرشته فرج دخت، منصوره سلیمانی، سارا مهرپویا، محمود براتی، آرزو نهاوندی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : معمولاً اولین اثر استرس بر سیستم ایمنی، همراه با افزایش سریع فعالیت سیستم ایمنی است که با افزایش تعداد سیتوکین‌های التهابی در خون تظاهر می‌کند؛ ولی متعاقباً کاهش عملکرد سیستم ایمنی را به دنبال دارد. در شرایط التهاب میزان بیان ژن هپسیدین افزایش می‌یابد تا آهن را از دسترس عوامل پاتوژن خارج کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر استرس مزمن ملایم بر بیان ژن هپسیدین در هیپوکامپ موش صحرایی نر بالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-200 گرم انجام شد. موش‌ها به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 تایی کنترل و استرس مزمن ملایم قرار گرفتند. حیوانات گروه مداخله به مدت سه هفته تحت استرس مزمن ملایم قرار گرفتند. خونگیری پس از پایان پروتکل استرس انجام و سرم برای اندازه‌گیری غلظت سرمی اینترلوکین-6 (pg/ml) تهیه شد. برای بررسی بیان هپسیدین در هیپوکامپ از روش real time PCR استفاده گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون Independent-t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین سطح سرمی اینترلوکین-6 در گروه تحت استرس مزمن ملایم (0.84±27.98 pg/ml) بیشتر از گروه کنترل (1.18±18.29 pg/ml) بود (P<0.05). همچنین میزان بیان هپسیدین در هیپوکامپ گروه مداخله (0.266±2.69%) و در مقایسه با گروه کنترل (0.105±1%) افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.01). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استرس مزمن ملایم سبب افزایش میزان بیان ژن هپسیدین و سطح سرمی اینترلوکین-6 در موش‌های صحرایی بالغ می‌گردد.
جواد الماسی، کمال عزیزبیگی، خالید محمد زاده سلامت، بهشاد نقش تبریزی، محمد علی آذربایجانی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه یکی از مهم‌ترین مسایل بهداشتی بیماری عروق کرونر است. آنتی‌اکسیدان‌ها از جمله موادی هستند که می‌توانند در کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی – عروقی نقش به‌سزایی ایفاء نمایند. این مطالعه به منظور تعیین اثر مکمل رزوراترول طی تمرینات ورزشی بازتوانی قلبی بر عوامل التهاب سیستمیک بیماران تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 40 بیمار قلبی سه ماه پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر در مرکز بازتوانی قلبی بیمارستان فوق تخصصی قلب و عروق فرشچیان همدان طی سال 1395 انجام شد. بیماران به‌طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری کنترل، گروه مکمل رزوراترول، گروه بازتوانی ورزشی و گروه مکمل رزوراترول توام با بازتوانی ورزشی قرار گرفتند. تمرینات بازتوانی ورزشی سه روز در هفته به صورت متناوب به مدت هشت هفته در قالب تمرینات استقامتی و به مدت 15 تا 20 دقیقه با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه و همچنین تمرینات مقاومتی با شدت 20 تا 50 درصد یک تکرار بیشینه انجام گردید. تعداد تکرارها در هر ست 8 تا 15 تکرار و بر اساس ظرفیت و توانایی اختیاری آزمودنی‌ها انجام شد. در حالی که آزمودنی‌ها گروه‌های مکمل روزانه 400 میلی‌گرم رزوارترول مصرف کردند. نمونه‌گیری خون قبل و 48 ساعت بعد از تمرینات توانبخشی و مکمل‌سازی انجام شد و غلظت پلاسمایی TNFα ، IL-6 ، IL-1 β و CRP اندازه‌گیری گردید.

یافته‌ها: متغیرهای CRP ، TNFα ، IL 1-β و IL-6 گروه رزوراترول توام با بازتوانی ورزشی در مقایسه با گروه کنترل، گروه مکمل رزوراترول و گروه بازتوانی ورزشی کاهش آماری معنی‌داری نشان دادند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: ترکیب مصرف رزوراترول توام با بازتوانی ورزشی به‌طور انتخابی در کاهش برخی عوامل التهاب سیستمیک نسبت به مکمل رزوراترول و تمرینات بازتوانی ورزشی موثرتر ارزیابی شد.


مریم ابوالقاضی، مجید شهبازی، محمدجعفر گلعلی پور،
دوره 26، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: ضایعات دمیلینه، آسیب بافتی منتشره و اختلالات اتصال عصبی در ماده سفید با کاهش زوال شناختی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) مرتبط است و این یافته‌ها در کارپوس کالوزوم (جسم پینه‌ای) مغز بسیار برجسته است. اینترلوکین-10 جزء سایتوکاین‌های ضدالتهابی است. IL-10 مترشحه از سلول‌های T تنظیمی Treg ویژگی‌های ضدالتهابی داشته و قادر است تا تولید سایتوکاین‌های پیش التهابی تولید شده ماکروفاژها و سلول‌های T را مهار کند. اینترلوکین-6 نوعی سایتوکاین چندعملکردی است که در سیستم دفاعی بیماری‌های خودایمن وجود دارد. ژن IL-6 از 5 اگزون، 4 اینترون و یک منطقه پروگزیمال پروموتور است که واقع در لوکوس کروموزومی 7P21 در انسان است. این مطالعه به منظور تعیین اثر پلی‌مورفیسم ژن‌های IL10 (-1082/-819) و IL6 (-174) بر تغییرات جسم پینه‌ای در زنان مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 40 زن مبتلا به MS در محدوده سنی 40-20 سال مراجعه کننده به مرکز تصویربرداری MRI گلستان و کوثر گرگان و 20 زن غیرمبتلا به MS، بیماری اتوایمن و التهابی بالای 40 سال در سال 1394 انجام شد. به منظور انجام ژنوتایپینگ از آزمودنی‌ها 10 میلی‌لیتر خون اخذ شد. استخراج DNA به روش فنل کلروفرم انجام شد و ژنوتایپینگ DNA ها به روش SSP-PCR صورت گرفت. از تصاویر MRI مغز آزمودنی‌ها، به منظور اندازه‌گیری کارپوس کالوزوم و بررسی ارتباط با پلی مورفیسم‌های مورد مطالعه استفاده گردید.

یافته‌ها: پس از انجام آزمایشات و به دست آوردن ژنوتایپ‌های مختلف IL-6 ، IL-10(-819) و IL10 (-1082) ، ارتباط آماری معنی‌داری بین ژنوتایپ‌های اینترلوکین‌ها در دو گروه مورد و شاهد مشاهده نگردید. بین ژنوتایپ‌های مختلف IL-6 ، IL-10(-819) و IL10 (-1082) و تغییرات اندازه بخش‌های مختلف کارپوس کالوزوم شامل پهنای رستروم، پهنای اسپلنیوم، پهنای تنه، نسبت طول تنه به طول قدامی خلفی و نسبت طول تنه به حداکثر ارتفاع بین گروه مورد و شاهد ارتباط معنی‌داری مشهود نبود. کاهش متغیرهای پهنای رستروم، پهنای اسپلنیوم، پهنای تنه، نسبت پهنای تنه به طول قدامی خلفی و نسبت پهنای تنه به حداکثر ارتفاع در گروه مورد و شاهد معنی‌دار بودند (P<0.05). تنها کاهش پهنای اسپلنیوم با وقوع بیماری MS ارتباط آماری معنی‌دار داشت (95%CI=4.51-1.22, OR=2.35, P<0.009).

نتیجه‌گیری: بین تغییرات مورفومتریک کاهش کارپوس کالوزوم و تغییرات ژنوتایپ‌های IL-6 ، IL-10(-819) و IL10 (-1082) در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ارتباطی وجود نداشت.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 29 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)