|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
10 نتیجه برای الکل
مرتضی جراحی، میترا امامی ابرقویی، دوره 10، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : عصاره بابونه خصوصیات ضدالتهابی، ضدمیکروبی و آنتیاکسیدانی دارد. این مطالعه به منظور بررسی اثر موضعی عصاره هیدروالکلی گیاه بابونه بر ترمیم زخم حاصل از سوختگی در موش صحرائی آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرائی نر بالغ از نژاد آلبینو به صورت تصادفی به 3 گروه مساوی کنترل کاذب، کنترل (روغن زیتون- حلال دارو) و درمان (عصاره هیدرو الکلی بابونه) تقسیم شدند. یک سوختگی درجه 2 عمقی در 20درصد سطح بدن حیوانات همه گروهها از طریق فروبردن پشت حیوان در آب جوش 100 درجه سانتیگراد به مدت 8 ثانیه ایجاد شد. حیوانات گروه کنترل کاذب هیچگونه درمانی دریافت نکردند. در حالی که از روز اول بعد از سوختگی در گروههای کنترل و درمان به صورت موضعی به میزان دو بار در روز به ترتیب روغن زیتون و عصاره هیدرو الکلی بابونه محلول در روغن زیتون در محل سوختگی مالیده شد. از روز سوم پس از ایجاد سوختگی درصد بهبودی زخم از طریق محاسبه سطح زخم در گروههای مختلف اندازهگیری شد و این عمل تا بهبودی کامل زخم ادامه داشت. یافتهها : نتایج نشان داد که بین میانگین درصد بهبود زخم گروه کنترل کاذب و گروه کنترل (روغن زیتون) از روز سوم تا بهبودی کامل طی 67 روز اختلاف معنیداری وجود ندارد و از روز بیستم به بعد تفاوت معنیداری بین میانگینهای درصد بهبودی زخم در گروه درمان با گروه کنترل (2/5±77/74 در مقابل 70/2±96/62) وجود دارد (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف موضعی عصاره هیدروالکلی گیاه بابونه، سبب تسریع بهبودی زخم سوختگی در موش صحرائی آزمایشگاهی میشود.
دکتر مصطفی حسینی، یونس جهانی، دکتر محمود محمودی، دکتر محمدرضا اشراقیان، یوسف یحیی پور، دکتر عباسعلی کشتکار، دوره 10، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پروستات شایعترین سرطان بدخیم در مردان بوده و بعد از سرطان ریه دومین علت مرگ ناشی از انواع سرطان در مردان است. این مطالعه به منظور ارزیابی برخی عوامل خطر سرطان پروستات در استان مازندران انجام گردید. روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی همسانسازی شده فردی بر اساس سن و همسایگی بود که روی 104 بیمار و 104 شاهد در استان مازندران طی سال 1384 انجام گرفت. با استفاده از اطلاعات ثبت سرطان ایستگاه تحقیقاتی بابل نشانی بیماران تهیه گردید. با مراجعه به درب منزل بیماران و افراد شاهد، پرسشنامه از پیش تدوین شده تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری STATA(8.0) تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : نتایج آنالیز تکمتغیره لجستیک شرطی نشان داد که سن، وجود عفونت یا التهاب پروستات، مصرف الکل، مصرف چپق و قلیان، ابتلا به سرطان پروستات اقوام نزدیک، شاخص توده بدنی، وجود سرطانهای دیگر، فعالیت شغلی، شدت فعالیت شغلی و پیادهروی بر ابتلا به سرطان پروستات تاثیر قابل توجهی دارد (20/0P<). در یک مدل چند متغیره رگرسیون لجستیک شرطی و با استفاده از روش گام به گام (Stepwise) و مبادرت به حذف مخدوش کنندهها و تعدیل یافتههای معنیدار قبلی مشاهده گردید که عفونت یا التهاب پروستات، مصرف الکل، سن بالاتر از 60 سال و سابقه سرطان پروستات در اقوام نزدیک به عنوان موثرترین عوامل در ابتلا به سرطان پروستات شناسایی گردیدند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سن و ابتلا به سرطان پروستات اقوام نزدیک و همچنین وجود عفونت یا التهاب پروستات و مصرف الکل عوامل خطر ابتلا به سرطان پروستات میباشند. لذا پیشنهاد میشود که مردان از یک سن خاص (مثلاً 60 سال و بیشتر) بهطور سالانه مورد آزمایشهای غربالگری قرار گیرند.
دکتر زهرا کیاسالاری، دکتر محسن خلیلی، دکتر مهرنوش اشرفی، دوره 11، شماره 4 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : نتایج تحقیقات مختلف در مقایسه حساسیت به تحریک دردناک حرارتی در دو جنس نر و ماده ، متفاوت و غیریکسان بوده است. در مراحل سیکل استروس نیز به دلیل هورمونی در آستانه درک درک تفاوت وجود دارد. با توجه به اثر ضددردی گیاه بنگدانه، این مطالعه به منظور تعیین اثر ضددردی عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه در فازهای مختلف سیکل استروس موش صحرایی ماده انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 92 سر موش صحرایی ماده با وزن 220-195 گرم از نژاد NMRI انتخاب شدند. موشهای ماده به سه گروه کنترل ، درمان (عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه) و کنترل مثبت (سالیسیلات رقیق شده با نرمال سالین) تقسیم شدند. 8 سر موش نر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. همه موشها برای اندازهگیری آستانه درد حاد تحت آزمون غوطهوری دم در آب 52 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. در گروه تحت درمان 25 تا 30 دقیقه قبل از آزمون ، mg/kg 2000 عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه به صورت داخل صفاقی تزریق شد. از موشهای ماده در هر سه گروه بلافاصله بعد از آزمون نمونه اسمیر برای تعیین فاز جنسی تهیه گردید. همچنین کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه با اثر داروی ضددرد سدیم سالیسیلات (mg/kg 300) مقایسه شد. یافتهها : تزریق عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه در جنس ماده ، درد حاد ناشی از آزمون غوطهوری دم در آب را به صورت معنیداری کاهش داد (P<0.05)؛ ولی تفاوت معنیداری در بین فازهای مختلف جنسی موش ماده در کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه مشاهده نشد. همچنین تفاوت معنیداری بین کاهش درد ناشی از عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه و داروی ضددرد سالیسیلات مشاهده نگردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که موشهای ماده در فازهای مختلف سیکل استروس آستانه درد یکسانی دارند و عصاره الکلی دانه گیاه بنگدانه در تسکین درد فازهای مختلف سیکل استروس موشهای ماده مؤثر است.
دکتر مریم طهرانیپور، منصوره سبزعلیزاده، دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : حافظه یک توانایی ویژه ذهن است که توسط آن اطلاعات ذخیره و بازیابی میشوند. حافظه وابسته به مراکز عصبی متعددی مانند آمیگدال و هیپو کامپ است. تراکم نورونی این مناطق اثر شدیدی در عملکرد فیزیولوژیک آنها دارد. گیاه کانابیسساتیوا گیاهی از خانواده Cannabinaceaeاست که مؤثرترین ماده این گیاه تتراهیدرو کانابینول (THC) است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی دانه گیاه کانابیسساتیوا بر دانسیته نورونی هیپوکامپ موش آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 18 سر رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی سه ماهه و وزن 260-320 گرم در گروه زیستشناسی دانشکده علوم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد طی سالهای 89-1388 انجام شد. در ابتدا از دانه گیاه کانابیسساتیوا با کد هرباریوم 2548توسط روش سوکسله عصاره الکلی تهیه شد. سپس موشها به طور تصادفی به سه گروه ششتایی کنترل، تیمار با عصاره دوز 25میلیگرم بر کیلوگرم و تیمار با عصاره 75 میلیگرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. در گروههای تیمار عصاره در دو نوبت هر هفته یکبار بهصورت داخل صفاقی تزریق شد.پس از گذشت 4 هفته حیوانات بیهوش و مغز از جمجمه به آرامی خارج گردید. پس از مراحل پاساژ بافتی برشهای سریال 7 میکرونی با رنگ آبی تولوئیدین رنگآمیزی شدند. سپس از مناطق مختلف هیپوکامپ عکسبرداری شد و توسط روشهای استریولوژی و روش سیستماتیک رندوم دانسیته نورونی مناطق مختلف هیپوکامپ در گروههای مختلف ارزیابی و با گروه کنترل مقایسه شد.
یافتهها : نتایج نشان داد که در تمام مناطق CA1 ، CA2 و CA3 هیپوکامپ در دو گروه تیمار شده (mg/kg 75 و 25) دانسیته نورونی نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری داشت (P<0.01). به طوری که دانسیته نورونی در منطقه CA1 در گروههای کنترل ، تیمار 25میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن و 75میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن 17982 ، 26750 و 22801 ؛ در CA2 19171 ، 26382 و 23701 ؛ در CA3 19391، 28571 و 24043 تعیین شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که عصاره الکلی گیاه کانابیسساتیوا باعث افزایش دانسیته نورونهای هیپوکامپ موش آزمایشگاهی میگردد و این افزایش وابسته به میزان عصاره دریافتی نبود.
حسین نوروزی، علی کاظمی، سامیا افشار، پروانه عدیمی، دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونتهای بیمارستانی یکی از دلایل عمده مرگ و میر در بیماران بستری در بیمارستانها میباشند. این مطالعه به منظور تعیین کارایی ضدعفونی کنندههای تجاری فرمالدهید، گلوتارآلدهید، میکروتن، الکل 70 و ساولن الکل بر عوامل قارچی ساپروفیت جدا شده از محیطهای بیمارستانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 33 نمونه قارچ جدا شده به روش پلیتگذاری از محیط بیمارستانهای آموزشی و درمانی شهر تهران در سالهای 89-1388 انجام شد. نمونهها به صورت تصادفی انتخاب و تعیین هویت شدند. سوسپانسیونهای قارچی استاندارد از هر قارچ با میزان سلول نیم الی پنج ضرب در ده به توان چهار micro g/cfu در یک میلیلیتر با اسپکتروفوتومتر در طول موج 530 نانومتر تهیه گردید. به منظور ارزیابی فعالیت ضدقارچی ضدعفونی کنندههای تجاری فرمالدهید، گلوتارآلدهید، میکروتن، الکل 70 و ساولن الکل، 0.25cc از سوسپانسیون قارچی استاندارد با 3.75cc از محلول ضدعفونی کننده با رقت مشخص مخلوط و در دمای 25 درجه سانتیگراد به مدت 15 ، 30 و 60 دقیقه نگهداری شدند. سپس محیطها از لحاظ رشد قارچ تا 8 هفته بررسی شدند. یافتهها : عوامل قارچی جدا شده شامل آسپرژیلوس (39.4%) ، پنیسیلیوم (36.4%) ، فوزاریوم (12.1%) ، رایزوپوس (6.1%) ، آلترناریا (3 درصد) و سیرسینلا (3 درصد) بودند. فرمالدهید 8 درصد و گلوتارآلدهید 8 درصد به ترتیب با فعالیت علیه 63.6% و 39.3% قارچهای مورد مطالعه موثرترین ضدعفونی کنندهها در زمان 15 دقیقه بودند. فرمالدهید 8 درصد با فعالیت علیه 74.8% قارچها موثرترین ضدعفونی کننده در زمان 30 دقیقه بود. گلوتارآلدهید 8 درصد و فرمالدهید 8 درصد با 100درصد ممانعت از رشد قارچ در زمان 60 دقیقه موثرترین ضدعفونی کنندهها بودند. نتیجهگیری : فرمالدهید 8 درصد و گلوتارآلدهید 8 درصد بیشترین اثرات ضدقارچی را نشان دادند. عامل زمان در کنار عامل غلظت ضدعفونی کننده، اثرات همافزایی در فعالیت قارچکشی ضدعفونی کنندههای تجاری دارند.
سهیلا کاویانی فرد، نسرین حیدریه، فاطمه جمالو، گلسا علی نژاد، محسن علی نژاد، علی محمدعینی، دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : صرع یکی از شایعترین اختلالات سیستم عصبی مرکزی پس از سکته مغزی است. گیاه بارهنگ کبیر (Plantago major) با خواص درمانی گسترده در طب سنتی، حاوی فلاونوئیدها و ویتامین C است و خواص آنتیاکسیدانی قوی دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی بارهنگ بر آستانه تشنج ناشی از پنتلین تترازول (PTZ) در موشهای سوری نر انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50 سر موش سوری نر نژاد NMRI در 5 گروه 8 تایی کنترل و گروههای تجربی قرار گرفتند. گروه کنترل سرم فیزیولوژی و گروههای تجربی عصاره هیدروالکلی بارهنگ را با دوزهای 5 ، 10 ، 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نیمساعت قبل از تزریق PTZ (60 میلیگرم بر کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. بلافاصله پس از تزریق PTZ مدت زمان لازم تا بروز تشنج و میزان مرگ و میر ثبت شد.
یافتهها : در گروههای دریافت کننده عصاره هیدروالکلی بارهنگ با دوز 10 ، 25 و 50 میلیگرم بر کیلوگرم نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری در آستانه تشنج مشاهده شد (P<0.05). همچنین در گروههای دریافت کننده عصاره هیدروالکلی بارهنگ با دوز 10 ، 25 و 50 میلیگرم بر کیلوگرم کاهش مرگ معنیداری نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج نشان داد عصاره گیاه بارهنگ دارای اثر ضدتشنجی است.
نسترن امین طاهری، مریم طهرانی پور، سعیده ظفربالانژاد، دوره 20، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف : مغز قادر به تولید سلولهای عصبی جدید از طریق نوروژنز در دوران پس از بلوغ است. دو منطقه هیپوکامپ و ساب ونتریکولار در مغز شواهد نوروژنز پس از بلوغ را نشان میدهند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره الکلی میوه گیاه نسترن کوهی بر دانسیته نورونی هیپوکامپ موش سفید آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 24 سر موش سوری نر بالغ انجام شد. در ابتدا از میوه گیاه نسترن کوهی توسط روش سوکسله عصاره الکلی تهیه شد. سپس موشها بهطور تصادفی به چهار گروه ششتایی شامل کنترل و گروههای تیمار با عصاره با دوز 25, 50, 75 mg/kg/bw تقسیم شدند. در گروههای تیمار عصاره به روش داخل صفاقی به مدت 21 روز بهطور پیوسته با فاصله زمانی 24 ساعت تزریق شد. به گروه کنترل نرمال سالین تزریق گردید. بعد از گذشت یک ماه از اولین تزریق حیوانات بیهوش و مغز به آرامی از جمجه خارج گردید. پس از مراحل پاساژ بافتی برشهای سریال 7 میکرونی با رنگ آبی تولوئیدین و اریتروزین رنگآمیزی شدند. سپس از مناطق مختلف هیپوکامپ عکسبرداری شد و توسط روشهای استریولوژی و دایسکتور، دانسیته نورونی مناطق مختلف هیپوکامپ در گروههای مختلف ارزیابی و با گروه کنترل مقایسه گردید.
یافتهها : میانگین دانسیته نورونی هیپوکامپ در ناحیه CA1 گروههای کنترل و تجربی دریافتکننده دوزهای 25, 50, 75 mg/kg/bw از عصاره به ترتیب 2±55 ، 3±70 ، 3±65 و 2±61 تعیین شد که فقط گروه دریافت کننده دوز 25 mg/kg/bw در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). مقایسه میانگین دانسیته نورونی هیپوکامپ در نواحی CA2 و CA3 گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری : عصاره الکلی میوه گیاه نسترن کوهی در دوز حداقل سبب افزایش دانسیته نورونهای هیپوکامپ موش آزمایشگاهی شد.
پریسا راجی، باقر سید علیپور، اکبر حاجی زاده مقدم، دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فنوالریت (Fenvalerate) جزء حشرهکش پیرتیروئیدی است که سبب القاء استرس اکسیداتیو میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی سیر (Garlic Extract:GE) و N-استیلسیستئین (N-acetylcysteine: NAC) بر استرس اکسیداتیو ناشی از القاء فنوالریت بر سرم و بیضه موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 42 سر موش صحرایی بهطور تصادفی در 7 گروه 6 تایی قرار گرفتند. گروهها شامل کنترل، شم (نرمال سالین)، گروه تجربی اول دریافت کننده داخل صفاقی N-استیل سیستئین (80mg/kg/bw)، گروه تجربی دوم دریافت کننده فنوالریت (10mg/kg/bw)، گروه تجربی سوم دریافت کننده عصاره هیدروالکلی سیر (40mg/kg/bw) بهعلاوه فنوالریت (10mg/kg/bw)، گروه تجربی چهارم دریافت کننده N-استیل سیستئین (80mg/kg/bw) بهعلاوه فنوالریت (10mg/kg/bw) و گروه تجربی پنجم دریافت کننده N-استیل سیستئین (80mg/kg/bw) بهعلاوه عصاره هیدروالکلی سیر (40mg/kg/bw) بهعلاوه فنوالریت (10mg/kg/bw) بودند. تزریق فن والریت بهصورت داخل صفاقی به مدت 7 روز متوالی برای گروههای تجربی انجام شد. پس از آن برای 10 روز متوالی N-استیل سیستئین و عصاره سیر تزریق شد. در این مطالعه از یکچهلم LD50 فنوالریت استفاده شد. بعد از خونگیری، جداسازی سرم و بیضه، فعالیت آنزیمهای کاتالاز (activity of the catalase: CAT)، گلوتاتیون s-ترانسفراز (Glutathione S-transferase: GST)، سطح مالوندیآلدئید (malondialdehyde: MDA) و آنتیاکسیدان تام (total antioxidant capacity: TAC) اندازهگیری و مقایسه گردید.
یافتهها: سطح MDA سرم و بیضه گروه فنوالریت در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). تزریق N-استیل سیستئین و عصاره هیدروالکلی سیر به تنهایی و نیز عصاره هیدروالکلی سیر در ترکیب با N-استیل سیستئین باعث کاهش آماری معنیدار MDA در مقایسه با گروه فنوالریت در بیضه و سرم شد (P<0.05). سطح TAC سرم در گروه فنوالریت در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). سطح TAC سرم در گروههای تجربی سوم، چهارم و پنجم در مقایسه با گروه فنوالریت افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). فعالیت GST سرم در گروه فنوالریت نسبت به کنترل افزایش یافت (P<0.05). تزریق N-استیل سیستئین و عصاره هیدروالکلی سیر به تنهایی و در ترکیب باهم باعث کاهش آماری معنیدار GST سرم در مقایسه با گروه دریافت کننده فن والریت شد (P<0.05).
نتیجهگیری: فنوالریت در دوز پایین (10mg/kg/bw) سبب ایجاد استرس اکسیداتیو میشود. تزریق N-استیل سیستئین و عصاره هیدروالکلی سیر به تنهایی و در ترکیب با هم، میتوانند آسیب ناشی از فنوالریت را بهبود دهند.
حسین مهدیان، پروین فرزانگی، امین فرزانه حصاری، دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (non-alcoholic fatty liver disease: NAFLD) یکی از مهمترین اختلالات مزمن کبدی است که احتمالاً با مشکلات قلبی نیز مرتبط است. این مطالعه به منظور تعیین اثر درمان ترکیبی مکمل رزوراترول و ورزش تناوبی بر میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی موشهای صحرایی نر دچار کبد چرب غیرالکلی به روش تانل انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 35 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به 5 گروه 7 تایی شامل گروه کنترل (سالم) و چهار گروه NAFLD شامل گروه بیمار، گروه دریافت کننده رزوراترول، گروه ورزش تناوبی و گروه رزوراترول توام با ورزش تناوبی تقسیم شدند. میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی به روش TUNEL بررسی گردید.
یافتهها: گروه بیمار بهطور معنیداری دارای بیشترین میانگین درصد سلولهای آپوپتوز شده قلبی )0.69±24.38%( در مقایسه با سایر گروهها بود (P<0.05). در حالی که گروههای ترکیبی رزوراتول + ورزش تناوبی )0.49±9.02%( و مکمل رزوراتول )0.83±9.47%( دارای کمترین میانگین درصد سلولهای آپوپتوز شده قلبی در مقایسه با گروههای بیمار و صرفاً ورزش تناوبی بودند (P<0.05). تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه رزوراترول + تمرین ورزشی و مکمل رزوراترول مشاهده نگردید. میانگین درصد سلولهای آپوپتوز قلبی در گروه ورزش تناوبی برابر با 0.28±11.39% درصد تعیین شد.
نتیجهگیری: بیماری کبد چرب غیرالکلی بهطور چشمگیری با آپوپتوز سلولهای قلبی همراه است. تجویز مکمل رزوراترول، بهویژه همراه با ورزش تناوبی، بهطور چشمگیری سبب کاهش میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی میگردد.
تارا دانیاری، مینا رمضانی، بهاره پاکپور، دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه کوله خاس (Ruscus aculeatus L) از تیره مارچوبه در درمان بعضی از بیماریها از جمله بیماریهای عروقی، لنفاوی و هموروئید مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد دردی و ضدالتهابی عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 80 سر موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI با سن تقریبی 8-6 هفته و وزن 25-23 گرم انجام شد. حیوانات برای هر تست بهطور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل گروه شاهد (دریافت کننده آب مقطر)، گروه کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم در تست درد و دریافت کننده دگزامتازون با دوز 15 میلیگرم بر کیلوگرم در تست التهاب) و همچنین سه گروه دریافت کننده دوزهای 75، 150 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس تقسیم شدند. بررسی درد توسط تست فرمالین و بررسی التهاب با تورم گوش القاشده با زایلین انجام شد.
یافتهها: عصاره هیدروالکلی کوله خاس باعث کاهش آماری معنیدار درد حاد در دوز 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). درصد مهار درد حاد 60 درصد در مقایسه با 85 درصدی مهار درد توسط مورفین تعیین شد. همچنین این گیاه سبب کاهش آماری معنیدار درد مزمن ناشی از فرمالین در دوزهای 150 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). دوز 150 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره به ترتیب باعث مهار 71درصدی و 94درصدی درد مزمن در مقایسه با 97 درصدی کاهش درد توسط مورفین شدند.
نتیجهگیری: عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در دوز 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش درد حاد و مزمن و در دوز 150 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب کاهش درد حاد در حیوانات آزمایشگاهی میگردد.
|
|
|
|
|
|