|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
5 نتیجه برای اسکیزوفرنی
دکتر محمدرضا محمدی، مهدی رهگذر، سیدعباس باقرییزدی، دکتر بیتا مسگرپور، دکتر براتعلی ملکی، دکتر سید حسن حسینی، زهره صفری، فرزاد مؤمنی، دوره 6، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: بار اختلالات روانپزشکی در کشورهای پیشرفته تا حد زیادی به وسیله پرسشنامه های غربالگری و مصاحبه بالینی ساختار یافته شناسایی شده، ولی بررسی بار اختلالات روانپزشکی در کشور ما محدود و تعداد مطالعات انجام شده کم می باشد. برنامه ریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان به افراد، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همه گیری شناسی اختلالات روانی در افراد 18 سال به بالاتر مناطق شهری و روستایی گلستان انجام گرفت. مواد و روش ها: نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان گلستان انتخاب گردید و از طریق تکمیل پرسشنامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) توسط کارشناسان روانشناسی در استان، جمعاً 518 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیص گذاری اختلالات بر اساس معیارهای طبقه بندی DSM-IV بود. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد شیوع انواع اختلالات روانپزشکی در استان 14.69 درصد می باشد که این شیوع در زنان 18.14 درصد و در مردان 11.47 درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 7.93 و 4.05 درصد، شایع ترین اختلالات روانپزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0.97 درصد، اختلالات عصبی- شناختی 1.16 درصد و اختلالات تجزیه ای 0.58 درصد بوده است. در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال پانیک با 4.05 درصد و در گروه اختلالات خلقی افسردگی اساسی و اختلال هیپومانیک هر کدام با 1.93 درصد شیوع بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: در این مطالعه 7.53 درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روانپزشکی بودند. شیوع اختلالات روانپزشکی در استان در افراد گروه سنی 55-41 سال و بیشتر با 13.04 درصد، افراد طلاق گرفته یا جدا شده با 50 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری استان با 11.03 درصد، افراد بی سواد با 12.75 درصد و افراد خانه دار با 13.22 درصد بیش از گروه های دیگر بود. لذا نتایج این تحقیق مسؤولیت سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی استان گلستان و کشور در رابطه با تدوین برنامه های عملی و اجرایی بهداشت روان را بیش از پیش روشن می سازد.
دکتر داوود فرزین، دکتر نازنین منصوری، دکتر طاهره یزدانی، دکتر پونه ابراهیمی، دکتر مهران ضرغامی، دکتر پریا آذری، دکتر سیدحمزه حسینی، دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : مس و روی عناصر نورواکتیوی هستند که میتوانند در طول فعالیت نورونی، در سیناپسها آزاد شوند. این دو عنصر در نوروپاتولوژی بیماری آلزایمر، desease Menkes، بیماری ویلسون ، desease Pick، سکته و تشنج نقش دارند. غلظتهای خونی مس و روی در بافتها، انعکاسی از حالتهای مختلف فیزیولوژیک و پاتولوژیک است. منظور از مطالعه حاضر، بررسی سطوح پلاسمایی مس (Cu) و روی (Zn) در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقایسه نسبتهای پلاسمایی مس به روی آنها با گروه شاهد بود. روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 40 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 50 داوطلب سالم که بت صورت تصادفی وارد مطالعه شدند، در مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماریهای روانی دیگر، حاملگی، بیماریهای اندوکرین، اتوایمیون، کبدی، کلیوی و همچنین مصرف داروهای تاثیرگذار بر متابولیسم مس و روی مانند داروهای ضدتشنج، کنتراسپتیو و گلوکوکورتیکوئید بود. نمونههای خونی به صورت ناشتا در ساعات 7 الی 9 صبح گرفته شد و غلظت پلاسمایی مس و روی آنها با استفاده از یک دستگاه جذب اتمی (Perkin Elmer GmbH) مورد سنجش واقع شد. آزمون تی دوطرفه برای تجزیه تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: میانگین و خطای معیار غلظت پلاسمایی مس در گروه مورد و شاهد به ترتیب 28±145 و 3±65 میکروگرم در دسیلیتر تعیین شد (05/0P<). میانگین و خطای معیار غلظت پلاسمایی روی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 2±67 و 4±81 میکروگرم در دسیلیتر تعیین گردید (05/0P<). نسبت میانگین مس به روی در گروه شاهد 04/0±87/0 و در گروه مورد 38/0±07/2 بود (05/0P<). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهنده نقش مس و روی در پاتوفیزیولوژی بیماری اسکیزوفرنیا میباشد. علاوه بر این، ارزیابی نسبت مس به روی پلاسما میتواند به عنوان یک شاخص در بیماری اسکیزوفرنیا سودمند باشد.
دکتر مریم پاکروان، دکتر میرفرهاد قلعه بندی، دکتر کاوه علوی، خانم عزیزه افخم ابراهیمی، دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع مادامالعمر اسکیزوفرنی در ایالات متحده 1 تا 5/1درصد برآورد شده است و مطالعات مختلف نشان داده که بین 8/7 تا 6/46درصد این افراد دچار علایم وسواسی اجباری هستند. تفاوت در این آمار تا حدی به روشهای ارزیابی و درمانهای انجام شده بستگی دارد. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی این اختلال در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری انجام شد. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی 96 بیمار (56 مرد و 40 زن) دچار اسکیزوفرنی (براساس معیار تشخیصی DSM-IV) که در بیمارستان روانپزشکی ایران بستری بودند، براساس نمونهگیری در دسترس انتخاب و به وسیله مصاحبه بالینی استاندارد (SCID) از لحاظ ابتلا به اختلال وسواسی اجباری بررسی شدند. یافتهها: دامنه سنی این بیماران 17 تا 73 سال و میانگین سنی آنان 6/12±1/35 بود. اکثریت بیماران (5/88درصد) مبتلا به نوع پارانوئید اسکیزوفرنی بودند. براساس مصاحبه بالینی 47 نفر (49درصد) دچار علایم وسواسی - اجباری بودند. متوسط سن شروع اسکیزوفرنی در کل بیماران 8/8±7/24 و متوسط سن شروع وسواس در افراد مبتلا 7/6±2/20 بود. در 17درصد افراد دو اختلال همزمان ایجاد شده بود و در 8/20درصد اسکیزوفرنی زودتر تظاهر یافته بود. نتیجهگیری : در مطالعه ما، نزدیک به نیمی از بیماران اسکیزوفرنیک بررسی شده دچار اختلال وسواسی-اجباری نیز بودند که همراهی قابل توجهی را نشان میدهد. با این حال براساس مطالعه حاضر نمیتوان روابط علیتی را بین دو اختلال مشخص نمود.
دکتر مسعود نیک فرجام، دکتر ایرج گودرزی، دکتر شفیقه پارسایی ارشد، ندا پروین، فرانک صفدری ده چشمه، دوره 14، شماره 2 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اسکیزوفرنی اختلال روانی با عود مکرر میباشد. علیرغم وجود داروهای آنتیسایکوتیک تیپیک و آتیپیک، تعداد زیادی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به مونوتراپی با داروهای آنتیسایکوتیک پاسخ مناسبی نمیدهند. این مطالعه به منظور تعیین اثرات بالینی مصرف همزمان جینکوبیلوبا در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن تحت درمان با رسپریدون و بیپریدین انجام گردید. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن تحت درمان با رسپریدون بستری در بیمارستان سینای جونقان شهرکرد در سالهای 89-1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل قرص رسپریدون با دوز 2 میلیگرم 3 بار در روز به همراه قرص بیپریدین با دوز 2 میلیگرم 2 بار در روز به مدت 12 هفته دریافت نمودند. گروه مداخله قرص رسپریدون با دوز 2 میلیگرم 3 بار در روز، قرص بیپریدین با دوز 2 میلیگرم 2 بار در روز به همراه قرص جینکوبیلوبا با دوز 80 میلیگرم 3 بار در روز به مدت 12 هفته دریافت نمودند. قبل از انجام مداخله، انتهای هفتههای ششم و دوازدهم بعد از انجام مداخله پرسشنامه علایم مثبت و منفی اندرسون تکمیل گردید. علائم مثبت شامل توهمات، هذیانها، رفتارهای عجیب و غریب و اختلالات تفکر و علایم منفی شامل سطحی یا کندشدن عاطفه، ناگویی، بیارادگی - بیتفاوتی، عدم لذت، بیتفاوتی اجتماعی و بیتوجهی بود دادهها با استفاده از student t-test مقایسه شد. یافتهها : میانگین نمرات کسب شده پس از 12 هفته در خصوص علائم مثبت در گروههای مداخله 2.1+-55.7 و در کنترل 2.3+-74.4 تعیین گردید (P<0.05). این میزان در علائم منفی در گروههای مداخله 1.3+-63 و کنترل 1.8+-69.3 پس از 12 هفته تعیین گردید (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده اثربخشی بیشتر درمان ترکیبی جینکوبیلوبا و رسپریدون در بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن در مقایسه با درمان این بیماران با رسپریدون به تنهایی میباشد.
امین آنامی، مرضیه نظری، رامین شعبانی، دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اسکیزوفرنی یک بیماری مزمن است که با اختلال در زندگی شخصی و عملکرد اجتماعی قابل توجهی همراه است. از آنجا که تمرینات ورزشی نقش مهمی بر مشکلات مذکور دارد؛ این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو شیوه تمرینات تناوبی با شدت بالا و فوتسال بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، کیفیت زندگی و علایم منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی از نوع پارانوئید انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 42 بیمار مرد مبتلا به بیماری مزمن اسکیزوفرنی از نوع پارانوئید بستری در مرکز آسایش رشت طی سال 1396 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در سه گروه تمرین تناوبی با شدت بالا (15=n)، فوتسال (12=n) و کنترل (15=n) تقسیم شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه علایم منفی و برخی از آزمونهای آمادگی جسمانی قبل و بعد از 8 هفته تمرین تعیین شدند. تمرینات تناوبی با شدت بالا (high-intensity interval training: HIIT) سه جلسه در هفته با شدت 70 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرینات فوتسال سه جلسه در هفته به مدت 40 دقیقه اجرا شدند.
یافتهها: توان بیهوازی گروههای فوتسال و HIIT در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری بالاتر بود (P<0.05)؛ اما اختلاف آماری معنیداری در توان بیهوازی دو گروه فوتسال و HIIT مشاهده نشد. توان عضلانی پا گروههای HIIT و فوتسال در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری بیشتر بود (P<0.05). توان عضلانی پا در گروه HIIT در مقایسه با گروه فوتسال بالاتر بود (P<0.05). علایم منفی گروههای HIIT و فوتسال در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری پایینتر بودند (P<0.05). کیفیت زندگی گروههای فوتسال و HIIT در مقایسه با گروه کنترل معنیدار نبود.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرینات تناوبی با شدت بالا اثرات چشمگیرتری نسبت به تمرینات فوتسال دارند؛ ولی هر دو نوع تمرین باعث بهبود برخی عوامل آمادگی جسمانی و کاهش علایم منفی در بیماران اسکیزوفرنی میشوند.
|
|
|
|
|
|