|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
5 نتیجه برای استروژن
دکتر زهرا ذنوبی، دکتر مریم السادات موسوی، دوره 2، شماره 2 - ( 7-1379 )
چکیده
با توجه به اهمیت یائسگی و اثرات آن بر زندگی زن یائسه و نیز فواید درمان جایگزینی هورمونی در این دوران، بر آن شدیم که به بررسی یکی از اثرات درمان استروژنی یعنی مشکلات و اختلالات خواب در زنان یائسه بپردازیم. به این منظور 60 زن یائسه وارد یک مطالعه سه ماهه آینده نگر، دو سرکور و مورد - شاهدی شدند. افراد فوق پس از اخذ سابقه و معاینه فیزیکی کامل و آزمایش های لازم و کنار گذاشتن کلیه عوامل مداخله گر، انتخاب شدند. این افراد در دو گروه 30 نفری قرار گرفتند. گروه مورد با قرص استروژن کونژوگ و با دُز 0.625mg در روز، به مدت سه ماه و گروه شاهد با قرص پلاسبو یک عدد در روز به مدت سه ماه تحت درمان قرار گرفتند. هر دو گروه پس از سه ماه مجدداً بررسی شدند. قبل و پس از درمان، پرسشنامه هایی حاوی 7 سئوال مطرح و پر شدند. نتایج نشان داد درمان با استروژن در گروه آزمایشی به طور معنی دار، موجب تسهیل در خواب رفتن شده، دفعات از خواب پریدن را کاهش می دهد، به خواب رفتن را تسهیل می نماید، خستگی صبحگاهی و خواب آلودگی در طی روز را نیز کاهش می دهد (P<0.05). در مطالعه ما رابطه ای بین وزن، سن، طول مدت یائسگی با اختلالات خواب بدست نیامد. بر اساس این مطالعه نتیجه می گیریم که درمان جایگزین استروژن به وضوح مشکلات خواب را در زنان یائسه کاهش می دهد و این خود تائیدی بر فواید HRT می باشد.
فرشاد نقش وار، ژیلا ترابی زاده، امید عمادیان، امین زارع، مهران قهرمانی، دوره 8، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان می باشد. رشد و تمایز بافت طبیعی و بدخیم پستان به وسیله هورمون های استروئیدی و عوامل رشد از قبیل HER-2/neu تنظیم می گردد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی بیان گیرنده استروژن، گیرنده پروژسترون و HER-2/neu در یک جمعیت ایرانی مبتلا به سرطان پستان مهاجم بود.روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی- توصیفی روی 50 نمونه بیماران مبتلا به سرطان پستان مهاجم در بیمارستان امام خمینی طی سال های 85-1384 انجام گرفت. ابتدا برش هایی از بلوک پارافینی نمونه هر یک از بیماران تهیه و سپس یکی از برش ها با روش هماتوکسیلین- ائوزین و مابقی با روش ایمونوهیستوشیمی و با استفاده از کیت های استروژن، پروژسترون و HER-2/neu شرکت Dako رنگ آمیزی و نمونه های مثبت و منفی مشخص گردید. بخش توصیفی داده ها به وسیله نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: طیف سنی افراد مورد مطالعه 88-28 سال و میانگین سنی مبتلایان 52.6 سال بود. گیرنده استروژن در 80 درصد، گیرنده پروژسترون در 72 درصد و HER-2/neu در 57.1 درصد موارد مثبت بودند. بیان توام گیرنده استروژن و پروژسترون در 70 درصد موارد بود که 62.9 درصد آنها از نظر HER-2/neu مثبت بودند. در 8 درصد بیماران گیرنده استروژن مثبت و گیرنده پروژسترون منفی بود. در 20 درصد بیماران هر دو گیرنده استروژن و پروژسترون منفی بودند که 83.4 درصد آنها از نظر HER-2/neu منفی بودند.نتیجه گیری: آمار به دست آمده در این مطالعه شامل بروز نسبی بالای HER-2/neu و بروز بالای گیرنده هورمونی در این منطقه نسبت به تحقیقات صورت گرفته در مناطق دیگر احتمال دخالت مساله نژاد و شرایط آب و هوایی را مطرح می نماید.
دکتر سیمین فاضلی پور، دکتر زهرا طوطیان، فرزانه محمدزاده کازرگاه، بابک کیائی، دکتر حمیدرضا چگینی، دکتر افسانه محمدزاده کازرگاه، دکتر منصوره سلیمانی، دوره 15، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی است. داروی ریتالین یا متیلفنیدیت هیدروکلراید از جمله داروهایی است که بهصورت گسترده و طولانیمدت در کودکان برای درمان این اختلال بهکار میرود. این مطالعه به منظور تعیین اثر متیلفنیدیت بر بافت تخمدان و سطح گنادوتروپینهای هیپوفیز موشهای آزمایشگاهی ماده نابالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش سوری ماده نژاد BALB/c نابالغ در سن سه هفتگی با وزن تقریبی 12-15 gr انجام شد. موشها با تعداد مساوی و به صورت تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروههای تجربی I ، II و III داروی خوراکی متیلفنیدیت هیدروکلراید را با دوزهای 2 ، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم به مدت 60 روز به روش گاواژ دریافت نمودند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد. پس از پایان مطالعه، موشها مجدداً توزین شدند. سپس سطح سرمی هورمونهای استروژن (pg/ml)، پروژسترون (ng/ml) و گنادوتروپینهای هیپوفیز اندازهگیری شد. تخمدانها برای آمادهسازی بافتی از بدن خارج و طول، عرض، ضخامت و مساحت آنها تعیین و ساختار بافتی تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 و آزمونهای ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین تفاوت توزین ابتدا و انتهای مطالعه وزن بدن (گرم) گروههای تجربی یک (1.45±14.92) و سه (1.80±14.54) در مقایسه با گروه کنترل (0.84±20.02) تفاوت آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بین میانگین ابعاد تخمدانها در گروههای تجربی یک ، دو و سه نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). میانگین سطح هورمون استروژن در گروه تجربی یک (173.3 pg/ml) نسبت به گروه کنترل (483 pg/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمونFSH Mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین میزان هورمون پروژسترون گروه تجربی یک (21.9 ng/ml) و سه (37 ng/ml) نسبت به گروه کنترل (69.2 ng/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمون LH mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. در بافت تخمدان گروههای تجربی یک و سه در مقایسه با کنترل سلولهای غیرطبیعی در بین سلولهای لوتئینی گرانولوزا، تغییر در ساختار سلولهای لوتئینی گرانولوزا و اختلال در رشد فولیکولها مشاهده شد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در معرض قرارگیری موشهای نابالغ با متیلفنیدیت هیدروکلراید منجر به کاهش وزن بدن، کاهش رشد تخمدانها، تغییر در هورمونهای تخمدانها، کاهش در گنادوتروپینهای هیپوفیز و تغییرات در ساختار بافتی تخمدان میشود.
کبری صالحی، سهیلا احسان پور، بهزاد ذوالفقاری، زهرا صالحی، منصوره هنرجو، دوره 15، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : علایم یائسگی سلامت روانی، جسمانی، عاطفی، عملکرد اجتماعی و روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار میدهد. به دلیل عوارض نامطلوب هورموندرمانی جایگزین، تمایل به سایر درمانهای جایگزین در تسکین این علایم افزایش یافته و استفاده از گیاهان دارویی نظیر فیتواستروژنها مطلوب بهنظر میرسند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره ایزوفلاون شبدرقرمز بر علایم یائسگی انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی شده سهسوکور روی 72 زن یائسه مراجعه کننده به مرکز بهداشتی - درمانی شهید نواب صفوی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از آبان ماه 1389 لغایت فروردین ماه 1390 انجام شد. زنان پس از 2 هفته مشاهده و تعیین نمره اولیه علایم یائسگی با استفاده از شاخص یائسگی کوپرمن (گرگرفتگی و تعریق، احساس گزگز یا بیحسی اندامها، بیخوابی، عصبانیت، افسردگی، سرگیجه، ضعف و خستگی، دردهای مفصلی و عضلانی، سردرد، تپش قلب و احساس مورمور شدن)؛ به صورت تصادفی در دو گروه 36 نفری دارونما و مداخله (مصرف کننده کپسول حاوی 45 میلیگرم عصاره ایزوفلاون شبدرقرمز) قرار گرفتند. آزمودنیها به مدت 8 هفته روزانه یک کپسول مصرف نمودند و علایم یائسگی را به صورت هفتگی ثبت نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزاری آماری SPSS-18 ، independent t-test ، ANOVA ، chi-square و Mann–Whitney test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : 55 نفر از زنان (27 نفر از گروه دارونما و 28 نفر از گروه مداخله) مطالعه را به اتمام رساندند. میانگین سنی گروههای دارونما 3.21±53.92 سال و مداخله 3.07±52.96 سال بود. میانگین سن هنگام یائسگی در گروههای دارونما و مداخله به ترتیب 2.63±51.38 و 1.17±50.05 سال بود. میانگین مدت زمان سپری شده از یائسگی در گروههای دارونما 1.47±2.69 سال و گروه مداخله 1.65±2.66 سال تعیین شد. میانگین عوارض یائسگی در پایان هفته دهم در گروه مداخله 7.22±13.87 و در گروه دارونما 11.59±16.44 تعیین گردید که این کاهش از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که مصرف کپسولهای حاوی عصاره ایزوفلاون شبدرقرمز به مدت 8 هفته سبب کاهش عوارض یائسگی زنان یائسه میشود.
زهره منشاد، سیدابراهیم حسینی، دوره 19، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : از سدیم متابیسولفیت به عنوان عامل نگهدارنده در صنایع غذایی و دارویی استفاده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامینE در بهبود عوارض ناشی از سدیم متابیسولفیت بر بافت تخمدان و هورمونهای جنسی موشهای صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار بهطور تصادفی در 7 گروه کنترل، شم، تجربی اول (دریافت کننده سدیم متابیسولفیت mg/kg/bw 520)؛ تجربی دوم (دریافت کننده ویتامینE mg/kg/bw 200)؛ تجربی سوم و چهارم و پنجم (دریافت کننده سدیم متابیسولفیت mg/kg/bw 520 توام با ویتامینE به ترتیب با دوزهای mg/kg/bw 50 ، 100 و 200) تقسیم شدند. تجویزها بهصورت گاواژ طی 30 روز انجام شد. پس از خونگیری از حیوانات برای اندازهگیری هورمونهای LH ، FSH ، استروژن و پروژسترون، تخمدانهای آنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی فولیکولها شمارش شدند.
یافتهها : غلظت هورمونهای استروژن، پروژسترون و تعداد فولیکولهای پره آنترال، آنترال، گراف و جسم زرد در گروه دریافت کننده سدیم متابیسولفیت و ویتامینE به تنهایی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیدار یافت (P<0.05)؛ اما در حیوانات تحت تیمار با سدیم متابیسولفیت و ویتامینE با دوزهای mg/kg/bw 100 و 200 نسبت به گروه کنترل اختلاف آماری معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : مصرف همزمان سدیم متابیسولفیت با دوزهای 50 ، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن از ویتامینE میتواند اثرات سدیم متابیسولفیت بر فولیکولهای تخمدانی و هورمونهای جنسی را کاهش دهد.
|
|
|
|
|
|