16 نتیجه برای آموزش
حمیرا خدام، اکرم ثناگو، لیلا جویباری،
دوره 3، شماره 2 - ( 7-1380 )
چکیده
ثبت کردن یکی از مهم ترین عملکردهای پرستاری است که حدود 30 درصد وقت آنان را به خود اختصاص می دهد. از آنجا که نگارش تمام مراقبت های انجام شده برای بیمار، نتیجه مراقبت و پاسخ به درمان است، هیچ چیز به اندازه یک ثبت کامل و استاندارد نمی تواند بیانگر تمام کارهای انجام شده برای بیماران باشد. تحقیق حاضر یک مطالعه شبه تجربی با هدف تعیین تاثیر آموزش مداوم بر کیفیت ثبت گزارش های پرستاری است. واحدهای مورد پژوهش، تمامی پرسنل پرستاری(78 نفر) دست اندرکار ثبت گزارش های پرستاری در بخش های داخلی و جراحی مراکز آموزشی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی گرگان بودند. در این پژوهش کیفیت گزاش های پرستاری از بعد محتوا و ساختار در دو مرحله قبل و پس از برگزاری برنامه های آموزش مداوم گزارش نویسی، با کمک چک لیستی از الگوی استاندارد ثبت، مورد بررسی و امتیاز دهی قرار گرفت. سپس میانگین نمرات کسب شده در دو مرحله با کمک آزمون آماری (t-pair) مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان دهنده اختلاف آماری معنی دار بین میانگین امتیاز کسب شده در مرحله قبل و پس از آموزش بود (P<0.001) . نتایج این پژوهش نشان می دهد که به سادگی می توانیم برای ارتقاء کیفیت، از آموزش مداوم استفاده نمائیم.
حسین کریمی مونقی، دکتر اکبر درخشان، مهندس ناصر ولایی، فتیحه مرتضوی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: نظر به اهمیت یادگیری مهارت های عملی به ویژه در رشته های علوم پزشکی و تناقضاتی که در مورد میزان تاثیر روش های آموزش وجود دارد و این که بعضی از این روشها دارای مزایای از نظر تاثیر در یادگیری، سهولت، سرعت و هزینه می باشد. لذا به منظور مقایسه تاثیر دو روش آموزش ویدیویی و نمایش بر میزان یادگیری مهارت های عملی دانشجویان این تحقیق در سال 1381 انجام شد. مواد و روشها: تحقیق به روش تجربی روی تعداد 40 دانشجوی پرستاری و مامایی انجام گرفت. نمونه ها با توجه به رشته تحصیلی به طور تصادفی به گروه های 1 و 2 تقسیم شدند. پیش آزمون در حیطه شناختی با آزمون کتبی کوتاه پاسخ برای اندازه گیری میزان دانش و در حیطه روانی - حرکتی با چک لیست برای سنجش میزان مهارت انجام شد. هر گروه یک مهارت را با روش نمایش (متداول) و مهارت دیگر را با روش ویدیویی آموزش دیدند. مهارت ها شامل تعویض پانسمان و دست شستن به روش جراحی بود. مطابق رویه قبلی بعد از 24 ساعت پس از آزمون با همان معیار انجام و تأثیر هر یک از روش ها در دو حیطه شناختی و روانی حرکتی تعیین و با آزمون تی مورد قضاوت آماری قرار گرفت. یافته ها: میزان یادگیری کلی در روش نمایشی بیشتر از روش ویدیویی بود (0.05>p) میزان یادگیری در حیطه شناختی در مهارت دست شستن با روش نمایش 1.5±16.20 و با روش ویدیویی 1±15.25 بود. میزان یادگیری در حیطه روانی - حرکتی در مهارت دست شستن با روش نمایش 1.5±16.85 و با روش ویدئویی 1.4±15.94 بود (0.05>p). میزان یادگیری در حیطه شناختی در مهارت تعویض پانسمان با روش نمایش 1.8±15.60 و با روش ویدیویی 1±15.50 بود. میزان یادگیری در حیطه روانی - حرکتی در مهارت تعویض پانسمان با روش نمایش 1.3±16.78 و با روش ویدیویی 1±16.12 بود (0.05>p)نتیجه گیری: روش آموزش متداول (نمایشی) نسبت به روش ویدیویی تاثیر بیشتری بر یادگیری مهارت های عملی به ویژه در حیطه روانی - حرکتی دارد. لذا ضمن توصیه به کارگیری این روش، انجام پژوهش در سایر مهارت ها و در سایر رشته های تحصیلی دانشگاهی توصیه می گردد.
قهرمان محمودی عالمی، حمیده عظیمی، دکتر مهران ضرغامی،
دوره 6، شماره 2 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه و هدف: وجود اضطراب و کم جرات بودن منجر به اختلال در عملکرد تحصیلی، تخریب توانایی های هوشی و یادگیری، کاهش تفکر انتزاعی و رکود استعدادها شده و همچنین با ایجاد معضلات اقتصادی، آثار زیانباری برای فرد، خانواده و اجتماع به بار خواهد آورد. روش های درمانی متعددی نظیر درمان های دارویی و غیردارویی جهت رفع اضطراب و افزایش جرات ورزی پیشنهاد شده است که یکی از درمان های غیردارویی (رفتاردرمانی)، آموزش قاطعیت می باشد. لذا با توجه به نتایج متناقض پژوهش های انجام شده در زمینه آموزش قاطعیت، تحقیقی در این زمینه طراحی و به اجرا در آمد.مواد و روش ها: در یک مطالعه کارآزمایی عرصه ای با گروه شاهد، ابتدا پرسشنامه های اضطراب آشکار و پنهان اسپیلبرگر و جرات ورزی گمبریل ریچی را بین کلیه دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامائی نسیبه ساری با روش سرشماری توزیع کرده و تعداد 60 تن از دانشجویانی که شدت اضطراب آنها در حد متوسط تا شدید و از لحاظ جرات ورزی ضعیف بودند را پس از همسان شدن بر اساس جنس، میزان علاقمندی به رشته تحصیلی، وجود یا عدم وجود استرس در یک ماه اخیر و میزان اضطراب و جرات ورزی انتخاب، سپس به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد 30 نفره تقسیم شدند. جهت گروه مورد در طی 6 هفته از قرار هفته ای یک جلسه به مدت 1.5 ساعت آموزش قاطعیت اجرا و برای گروه شاهد هیچ گونه آموزشی در نظر گرفته نشد. در پایان میزان اضطراب و جرات ورزی دانشجویان پرستاری دو گروه مورد و شاهد با استفاده از آزمون های آماری تی زوج مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت.یافته ها: آزمون آماری تی زوج بیانگر آن است که کاهش میزان اضطراب آشکار و پنهان دانشجویان پرستاری در گروه مورد قبل و بعد از آموزش قاطعیت معنی دار بوده است P<0.05) و 4.97 t= اضطراب آشکار، 7.68 t= اضطراب پنهان(. همچنین براساس آزمون آماری تی زوج افزایش میزان جرات ورزی در گروه مورد قبل و بعد از آموزش قاطعیت نسبت به گروه شاهد معنی دار بوده است P<0.05) و 9.93-(t= .نتیجه گیری: با توجه به این که بالا بودن اضطراب و کاهش جرات ورزی بر عملکرد شغلی، تحصیلی و کارایی فردی تاثیر سو دارد و با عنایت به موثر بودن روش آموزش قاطعیت در کاهش اضطراب و افزایش جرات ورزی، پیشنهاد می شود که از آموزش قاطعیت به عنوان یک روش غیر دارویی جهت کاهش اضطراب و افزایش جرات ورزی دانشجویان پرستاری استفاده شود.
آسیه السادات بنی عقیل، حمیرا خدام،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: انتخاب یک شیوه آموزشی مناسب در تشویق و ترغیب مردم برای بالا بردن کیفیت زندگی، ایجاد و حفظ رفتارهای بهداشتی از جمله تنظیم خانواده حایز اهمیت فراوانی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو شیوه آموزشی فردی و گروهی بر عملکرد تنظیم خانواده زنان صورت گرفت.روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در سال 1383 بر روی 218 نفر از زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ـ درمانی 10 و 11 گرگان انجام گرفت. نمونه گیری به شیوه آسان و زنان مورد مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه 109 نفری تحت آموزش گروهی (گروه مورد) و آموزش فردی قرار گرفتند. بلافاصله پس از آموزش تمایل شرکت کنندگان به استفاده از یکی از شیوه های آموزش داده شده مورد پرسش قرار گرفت. 3 و 6 ماه پس از آن نیز عملکرد آنان از نظر تداوم استفاده از شیوه های انتخاب شده بررسی شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد به تغییر شیوه پیشگیری از بارداری خود از روش طبیعی به یکی از روش های آموزش داده شده تمایل نشان دادند (89.1 درصد در مقابل 69.1 درصد با P<0.05). نتایج بررسی 3 و 6 ماه پس از آموزش نیز نشان داد در هر دو زمان، میزان استفاده از شیوه های پیشگیری از بارداری (به جز روش طبیعی) در گروه مورد بیش از گروه شاهد بود (58.2 درصد و 72.7 درصد در مقابل 50 درصد و 56.4 درصد)، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه گیری: از آنجایی که تفاوت آماری معنی داری در اثر بخشی دو شیوه آموزشی بر تداوم تغییر رفتار ایجاد شده در واحدهای مورد پژوهش مشاهده نشد، پیشنهاد می شود به منظور ارتقا و حفظ عملکرد تنظیم خانواده زنان و ثبات آن از شیوه آموزش گروهی استفاده شود.
دکتر مصطفی حسینی، دکتر داوود شجاعیزاده، مشرفه چالشگر، حمیده پیشوا،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: فقر آهن شایع تر ین مشکل تغذیه ای در جهان و یکی از عمده ترین علت های کم خونی می باشد. شیوع فقر آهن و کم خونی ناشی از آن در کشورهای در حال توسعه بیشتر از توسعه یافته است که در این میان بیشترین سهم از آن کودکان و زنان می باشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی قائم شهر به منظور پیشگیری از کم خونی ناشی از فقر آهن انجام شد.روش بررسی: این مطالعه یک مداخله آموزشی بود که روی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی قائم شهر در بهار 1384 در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 300 نفر) انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای این مطالعه شامل اطلاعات دموگرافیک و پایه و سوالات سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد بود. در ابتدای مطاله میزان آگاهی، نگرش و عملکرد همه دانش آموزان به وسیله پرسشنامه ارزیابی شد. سپس برنامه های آموزشی برای گروه مداخله انجام گردید و پس از گذشت 1.5 ماه از مداخله، دو گروه مقایسه شدند. داده ها با استفاده از از نرم افزارهای آماری SPSS(11.5) و STATA(8.0) تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که قبل از آموزش اختلاف معنی داری بین گروه های مورد مطالعه از نظر آگاهی، نگرش و عملکرد وجود نداشت. اما بعد از انجام مداخله آموزشی، افزایش معنی داری در میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد گروه مداخله ملاحظه گردید(P < 0.05) . بدین صورت که مداخله آموزشی به اندازه 15 امتیاز در ارتقای آگاهی، 5 امتیاز در ارتقای نگرش و 1.6 امتیاز در بهبود عملکرد تاثیر داشت. هر چند در بین عوامل موثر متغیرهای تحصیلات مادر و شغل پدر بر آگاهی، پایه تحصیلی بر نگرش و تحصیلات مادر بر عملکرد دانش آموزان نیز موثر بود. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر در مورد فقر آهن و کم خونی ناشی از آن تاثیر دارد. بنابراین برنامه های آموزشی در این رابطه برای گروه های سنی نوجوان و جوان پیشنهاد می گردد.
فوزیه بخشا، ناصر بهنام پور،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: احیای قلب و ریه (CPR) سلسله اعمالی است که به وسیله افراد آگاه و حاضر در صحنه برای بازگرداندن قلب و ریه انجام می شود. این مطالعه با هدف سنجش تاثیر آموزش CPR بر آگاهی پرستاران شاغل در مراکز درمانی نسبت به احیای قلبی - ریوی انجام شد.روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی گروهی و به روش قبل و بعد از اجرا روی 26 نفر از پرستاران شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه و شامل 43 پرسش آگاهی بود. به طوری که پاسخگویی به سوالات نیاز به آگاهی از اصول احیای مقدماتی و پیشرفته را داشت که بین شرکت کنندگان توزیع و در حضور محقق قبل و بعد از اتمام آموزش تکمیل و گردآوری گردید. شیوه آموزش به صورت سخنرانی و روش اجرای عملی بر روی مانکن طی 2 روز، هر روز 8 ساعت و به صورت کارگاهی در دو بخش پایه و پیشرفته انجام گرفت. با توجه به کیفی بودن داده ها، از آزمون ویلکاکسون استفاده شد. سطح معنی داری در کلیه آزمون ها a=0.01 در نظر گرفته شد.یافته ها: از 26 پرستار لیسانس انتخاب شده، 57.7 درصد مرد و 42.3 درصد زن با میانگین سنی 35.54±5.99 و با میانگین سابقه کار 10.35 بودند. آگاهی در مورد آریتمی های شایع منجر به مرگ و پروتکل های درمانی متداول قبل از آموزش بسیار پایین و نیز در مورد دارو درمانی چندان مناسب نبود. پس از آموزش میزان آگاهی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت. البته در بعضی موضوعات مانند علایم ایست قلبی، اقدامات اولیه در برخورد با بیمار دچار ایست قلبی- ریوی، مانورهای باز کردن راه هوایی و چگونگی انجام ماساژ افزایش آگاهی قابل ملاحظه نبود.نتیجه گیری: نتایج این تحقیق بیانگر آگاهی بسیار کم پرستاران در موردآریتمی های شایع منجر به مرگ، چگونگی برقراری گردش خون و داروهای مورد، مانور هایملیش و چگونگی انجام آن بود. همچنین این تحقیق نشان داد که دوره های آموزشی می تواند بر افزایش آگاهی پرستاران تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.
عبدالرحمان چرکزی، قربان محمد کوچکی، محمدتقی بادله، شهربانو گزی، زلیخا اکرامی، فوزیه بخشا،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : فشارخون بالا یکی از مهمترین عوامل خطر بروز بیماریهای قلبی- عروقی و شایعترین عامل بروز نارسایی قلبی و سکته مغزی در بسیاری از کشورها و شایعترین عامل نارسایی کلیوی است. این مطالعه با هدف ارزشیابی تاثیر آموزش از طریق الگوی اعتقاد بهداشتی بر دانش، نگرش و عملکرد کادر پرستاری شهر گنبدکاووس درباره بیماری پرفشاری خون صورت گرفت. روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی روی 136 نفر از کادر پرستاری شهر گنبد در سال 1384 که به صورت تصادفی طبقهای از میان 370 کارکنان شاغل انتخاب شدند، انجام گردید. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه و چک لیست مشاهده بود. در ابتدا میزان دانش، نگرش و عملکرد افراد مورد مطالعه به وسیله این ابزار مورد بررسی قرار گرفت. سپس نیازهای آموزشی آنان مشخص و برنامهای آموزشی بر مبنای الگوی اعتقاد بهداشتی طراحی، تدوین و اجرا گردید. سه ماه پس از اجرای برنامه آموزش میزان دانش، نگرش و عملکرد نمونههای مورد مطالعه از طریق همان پرسشنامه و چک لیست، تعیین و با یافتههای به دست آمده از مرحله اولیه (pre-test) مقایسه گردید. برای دستیابی به میزان تاثیرآموزش از آزمونهای آماری ویلکاکسون، تی مستقل، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها: میانگین نمرات دانش، منافع درک شده، موانع درک شده، تهدید درک شده، نگرش (مجموع اجزاء مدل اعتقاد بهداشتی) و عملکرد قبل از آموزش به ترتیب برابر با 68/9، 76/23، 63/25، 82/22، 99/71 و 55/4 بود که بعد از آموزش همه آنها افزایش نشان داده و به ترتیب به 66/16، 06/26، 94/28، 98/24، 08/80 و83/4 رسید. نتایج نشان داد که آموزش کادر پرستاری ازطریق الگوی اعتقاد بهداشتی سبب ارتقاء دانش و تغییر نگرش و همچنین سبب بهبود عملکرد آنان میشود (05/0P<). بین متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل، سابقه کاری و زمینه خانوادگی مثبت با میزان دانش، نگرش و عملکرد ارتباط معنیدار مشاهده نشد. ولی بین متغیرهای رده شغلی، میزان تحصیلات و بخش کاری با دانش قبل از آموزش و عملکرد قبل از آموزش و همچنین بین متغیر واحد سازمانی با نگرش قبل از آموزش ارتباط معنیدار مشاهده شد (05/0P<). نتیجهگیری : این مطالعه نشاندهنده ضرورت آموزش دورهای کادر پرستاری در خصوص پرفشاری خون با استفاده از یک مدل آموزشی مناسب و برنامهریزی شده میباشد.
دکتر رقیه گلشا، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر رحیم رضایی شیرازی، دانیال روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، دکتر علی جباری، دکتر سیما بشارت، دکتر شهریار سمنانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : علیرغم گسترش بیماری ایدز در دنیا، تاکنون هیچ درمان قطعی برای آن پیدا نشده است. بنابراین بهترین راه مقابله با آن، پیشگیری از بروز آن میباشد. امروزه آموزش افراد در مورد ایدز به عنوان مؤثرترین شیوه برای پیشگیری از آن شناخته شده است. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر آموزش بر میزان آگاهی و نگرش داوطلبین هلال احمر استان گلستان از بیماری ایدز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای نیمهتجربی 149نفر از کارکنان هلال احمر از سه شهر استان گلستان در سال 1384 به صورت تصادفی طبقهبندی شده انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا قبل و بعد از یک کلاس آموزشی 90 دقیقهای، پرسشنامهای حاوی 13 سؤال را تکمیل نمایند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمونهای یومنویتنی، کروسکال والیس و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : 47درصد از افراد آگاهی کافی داشتند. میانگین سطح آگاهی افراد در آزمون بعد از آموزش به طور معنیداری بیشتر از آزمون قبل از آموزش بود (05/0P<). در آزمون قبل از آموزش ارتباط معنیدار معکوسی بین سطح سواد افراد و میزان آگاهی آنها مشاهده شد (05/0P<). ولی این اختلاف در آزمون بعد از آموزش معنیدار نبود. قبل از مداخله آموزشی، آگاهی افرادی که سابقه شرکت در کلاسهای آموزش ایدز را داشتند، بیشتر از سایرین بود (05/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آموزش با استفاده از کلاسهای اختصاصی آموزش ایدز سبب افزایش قابل توجه میزان آگاهی و نگرش افراد در مورد بیماری ایدز میگردد.
ویدا شفیع پور، دکتر لیلا شفیع پور،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : انفارکتوس میوکارد از دسته بیماریهای شایع قلب و عروق و از مهمترین علل مرگ و میر در مددجویان به شمار میرود. لذا بهتر است به این گروه از بیماران برای حفظ زندگی و برگشت به بهبودی و توانایی کامل، آموزشهایی براساس تعیین نیازهای آموزشی آنان و بر مبنای جنس صورت پذیرد. این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه نیازهای آموزشی هنگام ترخیص بیماران زن و مرد مبتلا به انفارکتوس میوکارد انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقایسهای روی 100 زن و 100 مرد بستری در بخش قلب بیمارستانهای ساری که برای اولین بار به انفارکتوس میوکارد مبتلا شده بودند، در سال 1385 انجام شد. با استفاده از پرسشنامه نیازهای آموزشی آنان تعیین شد. سپس این نیازها در 6 حیطه (سطح و نوع فعالیت بدنی، درمان دارویی، رژیم غذایی، عوارض، درمان و بهبود کیفیت زندگی) با هم مقایسه گردیدند.
یافتهها : بیشترین نیاز آموزشی مردان و زنان نیاز به دریافت اطلاعات در مورد فعالیت بود. در حالی که کمترین نیاز آموزشی در مردان نیاز به آموزش در مورد بهبود کیفیت زندگی و در زنان نیاز به دریافت اطلاعات در مورد رژیم غذایی بود. همچنین یافتهها نشان داد که بین نیازهای آموزشی زنان و مردان در حیطههای مختلف به جز نیاز به آموزش در مورد داروهای مصرفی اختلاف معنیدار وجود داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که به هنگام آموزش بیماران، لازم است جنسیت مدنظر قرار داده شود و بر اساس آن پرستاران نیازهای خاص بیماران را برنامهریزی نمایند.
دکتر مهرداد جهانشاهی، دکتر یوسف صادقی، دکتر احمد حسینی، دکتر ناصر نقدی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : در هیپوکامپ اصلی علاوه بر نورونهای هرمی، آستروسیتها نیز نقش بسیار مهمی را در تبادلات یونی، رهائی نوروترانسمیترها و حتی حافظه ایفا میکنند. حافظه و یادگیری مفاهیم بسیار نزدیکی هستند. در واقع آموزش نیازمند برخی امکانات برای ذخیره اطلاعات و مکانیسمهای نگهداری اطلاعات شبیه به حافظه است. هدف ما از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش فضائی روی تعداد آستروسیتهای هیپوکامپ موش صحرائی بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی با استفاده از روش ماز آبی موریس (MWM) و روش حافظه مرجع (Reference memory)، 10 سر موش صحرائی آزمایشگاهی نر از نژاد wistar به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. پس از انجام آزمایشات آموزشی مغز موشهای صحرائی خارج و برای انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برشهای سریال تهیه و با رنگآمیزی اختصاصی PTAH رنگآمیزی شدند. دادههای به دست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. یافتهها : نتایج ما نشان داد که تفاوت آماری معنیداری بین تعداد آستروسیتهای نواحی CA1 ، CA2 و CA3 در گروه حافظه مرجع با گروه کنترل وجود دارد. در واقع تعداد آستروسیتها در هر سه ناحیه در گروه Ref.m. با میانگین و انحراف معیار 21/25±57/118، 59/23±91/58 و 14/31±6/116 نسبت به گروه کنترل با میانگین و انحراف معیار 29/17±49، 21/25±8/48 و 22/11±95/41 به ترتیب در نواحی CA1، CA2 و CA3 افزایش داشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آموزش حافظه مرجع میتواند موجب افزایش تعداد آستروسیتها در نواحی مختلف هیپوکامپ گردد.
دکتر مهرداد جهانشاهی، دکتر یوسف صادقی، دکتر احمد حسینی، دکتر ناصر نقدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شکنج دندانهای (Dentate gyrus) بخشی از تشکیلات هیپوکامپی است که در رابطه با حافظه و یادگیری دخالت دارد. آستروسیتها از جمله سلولهای نوروگلیا در بافت عصبی هستند که نقش مهمی را در فعالیتهای نورونها از جمله رهاسازی نوروترانسمیترها و تولید سیناپس بهعهده دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزشهای فضائی بر تعداد سلولهای آستروسیت شکنج دندانهای موش صحرائی انجام شد. روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 18 سر موش صحرائی نر بالغ از نژاد ویستار با استفاده از روش ماز آبی موریس و دو روش حافظه مرجع و حافظه کاری انجام شد. پس از انجام آزمایشات آموزشی مغز موشهای صحرائی خارج شد. به منظور انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برشهای سریال تهیه گردید و با رنگآمیزی اختصاصی PTAH رنگآمیزی شد. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری Compaired T-test و One-way ANOVA مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. یافتهها : بین تعداد آستروسیتها در گروه حافظه مرجع (98/5±57/300) و گروه کنترل (61/22±73/73) تفاوت آماری معنیداری وجود داشت (05/0P<). همچنین تفاوت آماری معنیداری نیز بین گروه حافظه کاری (11/4±77/375) و گروه کنترل بهدست آمد. با مقایسه دو گروه آموزش دیده مشخص شد که تفاوت آماری معنیداری نیز بین دو گروه وجود دارد و تعداد آستروسیتها به ترتیب از گروه کنترل به حافظه مرجع و از حافظه مرجع به حافظه کاری افزایش یافته بود (05/0P<). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که یادگیریهای فضائی مانند روشهای حافظه مرجع و کاری موجب افزایش تعداد آستروسیتها در شکنج دندانهای شده و این افزایش میتواند با طول دوره آموزش مرتبط باشد.
کتایون جلالی آریا، فاطمه ناهیدی، صدیقه امیر علی اکبری، دکتر سید حمید علوی مجد،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : نوجوانی دوره پرتلاطمی است که تغییرات جسمانی، جنسی و روانی زیادی را در بردارد .لذا محققین معتقدند که نوجوانان در دوران بلوغ باید از آگاهیهای لازم این دوره بحرانی مطلع گردند؛ زیرا ناآگاهی و بیاطلاعی آنان امکان بروز انحرافات و لغزشهای جنسی را بیشتر میکند. این مطالعه به منظور تعیین زمان و روش مناسب آموزش بهداشت باروری به دختران از دیدگاه والدین و معلمان شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 400 والد (200 زوج) و 50 معلم دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهرگرگان طی سال 1382 به روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه مشتمل بر دو بخش خصوصیات دموگرافیک و نظرسنجی که خود شامل سه مبحث لقاح و حاملگی، تنظیم خانواده و ایدز و بیماریهای مقاربتی بود؛ دادهها جمعآوری شدند. برای تعیین فراوانی و درصد دادهها از آمار توصیفی با استفاده از نرمافزار SPSS-9 استفاده شد. یافتهها : 43.5% از مادران و 38.5% پدران بهترین زمان آموزش لقاح و حاملگی را هنگام ازدواج و 46درصد از معلمان بهترین زمان را سال سوم و پیشدانشگاهی ذکر کردند. 55 درصد والدین و 56 درصد معلمان زمان مناسب برای آموزش تنظیم خانواده را هنگام ازدواج مناسب دانستند. 32 درصد معلمان بهترین زمان را برای آموزش ایدز و بیماریهای مقاربتی سال سوم دبیرستان و دوره پیشدانشگاهی ذکر نمودند. همچنین 30.7% پدران و 38درصد معلمان، سال اول و دوم دبیرستان را زمان مناسب برای آموزش عنوان نمودند. 45 درصد مادران و 44 درصد معلمان مناسبترین روش آموزش را مراجعه نوجوان به مامای حاضر در مدرسه بیان کردند. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که بیشتر والدین و معلمان با آموزش بهداشت باروری در دوران دبیرستان و هنگام ازدواج موافق بوده و مناسبترین روش اطلاعرسانی را تدریس در مدرسه و حضور ماما در مدارس به عنوان مشاور ذکر کردند.
آسیه پیرزاده، غلامرضا شریفی راد،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : هرچند سندرم نقص ایمنی اکتسابی از نظر پزشکی مهم است؛ ولی به عنوان یک رفتار شخصی و یک پدیده اجتماعی و فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و نوجوانان به عنوان جمعیت در معرض خطر شناخته شدهاند. تنها راه مؤثر علیه ایدز آموزش بهداشت است. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش بر آگاهی و سازههای مدل اعتقاد بهداشتی در دانشآموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان در ارتباط با سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 72 دختر دبیرستانی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. دانشآموزان به دو گروه 36 نفری مداخله و شاهد تقسیم شدند. برای گروه مداخله جلسات آموزشی در دو جلسه با استفاده از روش سخنرانی و بحث گروهی انجام گرفت و برای گروه شاهد هیچ آموزشی صورت نگرفت. پرسشنامه 3 قسمتی شامل مشخصات دموگرافیک، آگاهی و سازههای مدل اعتقاد بهداشتی به وسیله خودگزارشدهی تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-18 ، paired t-test و independent t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : در ابتدای مطالعه میانگین آگاهی، شدت درک شده، منافع و موانع درک شده بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری نداشت. در انتهای مطالعه میانگین آگاهی، شدت درک شده، منافع و موانع درک شده در گروه مداخله افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05)؛ اما میانگین حساسیت درک شده در گروه مداخله اختلاف آماری معنیداری نداشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی سبب بالارفتن شدت درک و منافع درک شده و نیز کاهش موانع درک شده در دانشآموزان دختر گردید؛ اما اثر آماری معنیداری بر حساسیت درک شده نداشت.
فائزه سهرابی، زینب خانجانی، شیرین زینالی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : حل مشکلات روانشناختی کودکان و نوجوانان نهتنها جنبه درمانی دارد؛ بلکه نوعی پیشگیری محسوب میشود. عمدهترین اختلالات دوران کودکی که باعث مراجعه به متخصصین بهداشت روانی میشود؛ از نوع اختلالات رفتاری بوده و شایعترین آن اختلال سلوک است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی آموزش والدین بر کاهش علایم اختلال سلوک و بهبود سبکهای فرزندپروری والدین نوجوانان 16-14 ساله انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 32 نوجوان به همراه والدین پس از تشخیص علایم اختلال سلوک به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. از پرسشنامه علایم مرضی (CSI-4) و پرسشنامه شیوههای فرزندپروری Robinson در مراحل پیشآزمون و پسآزمون و برنامه مداخله فرزندپروری نوجوانان (ساندرز، 2006) به عنوان بسته آموزشی استفاده شد. یافتهها : علایم سلوک در پسآزمون پس از تعدیل با نمرات پیشآزمون کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین در سبک اقتدارمنش فرزندپروری والدین افزایش آماری معنیدار و در سبک سهلگیرانه و استبدادی کاهش آماری معنیداری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : آموزش فرزندپروری علاوه بر بهبود روابط عاطفی میان والدین و فرزندان به عنوان یک مداخله موثر در درمان اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان مطرح است.
فریبا عربگل، فیروزه درخشانپور، لیلی پناغی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : کودکآزاری پدیدهای شایع است که عوامل متعددی در بروز آن دخیل هستند. یکی از مهمترین عوامل شناخته شده، اختلالات روانپزشکی مادر است. مداخلات همزمان در سیستم خانواده میتواند باعث بهبود مادر و کاهش کودکآزاری گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش مهارت فرزندپروری بر سلامت عمومی مادران کودکآزار انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 مادر کودکان ارجاع شده با تشخیص کودکآزاری به واحد سلامت روان کودکان در معرض آسیب واقع در بخش روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان امامحسین (ع) از آبان 1387 تا فروردین 1388 مورد مطالعه قرار گرفتند. کودکان و خانواده آنها توسط روانپزشک ویزیت شده و مداخلهها و درمانهای دارویی و غیردارویی، بسته به نیاز کودک و خانواده برای آنها انجام شد. تمام مادران تحت آموزش مهارت فرزندپروری در 8 جلسه قرار گرفتند. برای تعیین میزان اثر مداخلههای درمانی، پرسشنامه سلامت عمومی پیش از مداخله و در ماه سوم و ششم پس از مداخله بهوسیله مادران تکمیل شد. یافتهها : نتایج نشاندهنده بهبود قابل توجه مادران در نمره کلی سلامت عمومی، خردهمقیاسهای افسردگی و اضطراب شش ماه بعد از مداخله به ترتیب با مقادیر 1.90±31.3 و 0.66±5.26 و 0.46±8.10 در مقایسه با قبل از شروع مداخله به ترتیب با مقادیر 2.34±37.3 و 0.72±7.48 و 0.58±10.44 بود (P<0.05). نتیجهگیری : مداخله مناسب و به موقع و آموزش مهارتهای فرزندپروری برای مادران کودکآزار میتواند باعث بهبود سلامت عمومی آنان گردد و این ممکن است منجر به کاهش موارد کودکآزاری گردد.
زلیخا قریشی، غلامرضا محمودی شن، علی اکبر عبداللهی، ناصر بهنام پور،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از عوامل مهم استمرار بیماریهای قلبی و عروقی و عوارض آن، عدم تبعیت از رژیم درمانی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو روش آموزش با و بدون پیامهای کوتاه یادآور بر تبعیت از رژیم درمانی بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 111 بیمار مبتلا به سندرم کرونری حاد در سه گروه 37 نفری شامل گروه کنترل (آموزشهای روتین)، گروه مداخله اول (آموزش و تحویل کتابچه) و گروه مداخله دوم (آموزش و تحویل کتابچه به همراه ارسال پیام کوتاه یادآور) در سال 1398 انجام شد. بیماران در بخشهای CCU و post CCU مراکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان، شهید صیاد شیرازی گرگان، امیرالمومنین کردکوی و آلجلیل آققلا بستری بودند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه تبعیت از درمان در سه حیطه رژیم غذایی، رژیم دارویی، ورزش و فعالیت بود که در روز ترخیص و دو ماه بعد تکمیل شد.
یافتهها: میانگین نمرات تبعیت از رژیم درمانی در بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد دو ماه بعد از ترخیص در سه حیطه رژیم غذایی، رژیم دارویی و ورزش و فعالیت در گروه آموزش به همراه ارسال پیام کوتاه یادآور (به ترتیب 105.54±75.8 و 16.00±2.71 و 23.67±3.85) بهطور معنیداری بیشتر از گروه آموزش (به ترتیب 84.73±5.02 و 11.05±1.69 و 17.45±2.48) تعیین شد (P<0.05). همچنین نمرات سهحیطه مورد مطالعه در هر دو گروه مداخله بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل (به ترتیب 82.68±13.54 و 11.40±1.96 و 17.67±5.04) تعیین گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: استفاده از روش آموزش و تحویل کتابچه به همراه ارسال پیام کوتاه یادآور به بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد ترخیص شده از بیمارستان، موجب افزایش پایبندی به تبعیت از درمان گردید و این پایبندی در گروه مداخله دریافت کننده پیام کوتاه یادآور بیشتر بود.