زهرا جعفری، محمد حسین راضی جلالی، سارا لرکی، محمد خسروی،
دوره 0، شماره 0 - ( 4-1403 )
چکیده
ناصح ملکی راواسان، دکتر مالوریه هاید، دکتر عزت الدین جوادیان، دکتر محمدعلی عشاقی، دکتر جاوید صدرایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری کالاآزار یکی از مهمترین بیماریهای عفونی در شمال غربی کشور میباشد. لیشمانیا اینفانتوم و لیشمانیا دنووانی هر دو متعلق به کمپلکس دنووانی و مسبب لیشمانیوز احشایی در کانونهای مختلف دنیا هستند. در این مطالعه از ژن سیستئین پروتئاز B (CPB) انگلهای لیشمانیای جدا شده از پشههای خاکی برای تعیین هویت و بررسی خصوصیات ملکولی انگل در سطح اسیدنوکلئیک و اسیدآمینه استفاده گردید.
روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی بخشی از ژن CPB انگلهای لیشمانیا به طول 741-702 جفت باز به کمک واکنشهای زنجیرهای پلیمراز تکثیر و تعیین توالی شدند. سپس خصوصیات ملکولی آنها از قبیل جایگاههای دارای پتانسیل گلیگوزیلاسیون، محلهای اتصال سلولهای B و T و تاثیر جهش در ساختار سه بعدی پروتئینهای حاصله به کمک نرمافزارهای بیوانفورماتیکی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها : از 3477 پشه خاکی بررسی شده، 7 نمونه با واکنش PCR ژن سیستئین پروتئازB مثبت شدند. همچنین بر اساس یافتههای این مطالعه در شمال غربی ایران هر دو عضو کمپلکس دنووانی یعنی L.donovani و L.infantum توسط پشههای خاکی فلبتوموس پرفیلیوی ترانسکوکازیکوس منتقل شدهاند. بررسی توالیهای DNA انگلها نشان داد که یک نوکلئوتید سیتوزین به توالی ژن CPBگونه دنووانی اضافه شده است که این امر باعث تغییر چهارچوب ترجمه به اسیدآمینه، ظهور یک کدون توقف(TGA) در هفت کدون پایینتر و توقف عملیات ترجمه شده است. در نتیجه یک زنجیره پپتیدی خیلی کوتاه به طول 76 اسیدآمینه ایجاد شده که بسیار کوتاهتر از زنجیره پپتیدی طبیعی به طول 234-247 اسیدآمینه در سایر استرینهای لیشمانیا دونووانی کمپلکس میباشد. بررسی توالیهای پروتئینی نشان داد که هیچکدام از سه جایگاه گلیگوزیلاسیون و اپیتوپهای سلولهای B و T در پروتئین کوتاه استرین لیشمانیا دنووانی ایران وجود ندارد.
نتیجهگیری : زنجیره پروتئینی حاصل شده از نمونههای دنووانی ایران کوتاهترین زنجیره پپتیدی این کمپلکس است که تا به حال در دنیا گزارش شده است. به نظر میرسد که کوتاه شدن زنجیره پپتیدی CPB میتواند در ارتباطات بین انگل- ناقل و نیز انگل - میزبان تاثیرگذار باشد. با توجه به اهمیت ژن سیستئین پروتئاز B در برهمکنش انگل و سلولهای میزبان و نقش کلیدی آن در ایجاد عفونت و گسترش بیماری کالاآزار، لازم است تا مطالعات بیشتری در مورد انگل لیشمانیا دونوانی جدا شده و پروتئین کوتاه آن انجام شود تا اپیدمیولوژی و سیمای واقعی بیماری کالاآزار در ایران کامل شود.
کلید واژهها : کمپلکس دنووانی ، کالاآزار ، ژن سیستئین پروتئازB ، کنش متقابل انگل و میزبان ، ایران
صادق محمدی ازنی، دکتر یاور راثی، دکتر محمدعلی عشاقی، دکتر محمدرضا یعقوبی ارشادی، دکتر مهدی محبعلی، محمدرضا عبایی، فاطمه محترمی، زینب نوکنده، سینا رفیع زاده، قربان محمد خجمی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری لیشمانیوز جلدی از بیماریهای بومی کشور بوده که به دو صورت شهری و روستایی در نیمی از استانهای کشور به عنوان مشکل بهداشتی مطرح است. شناسایی گونه انگل و نوع بیماری اهمیت زیادی برای درمان بیماران و نیز کنترل بیماری دارد. معمولیترین روش تشخیص، تهیه نمونه از زخم و بررسی میکروسکوپیک آن است؛ اما با این روش تعیین گونه انگل امکانپذیر نیست و استفاده از روشهای بیوشیمیایی و مولکولی ضرورت دارد. این مطالعه به منظور تعیین گونه انگل عامل بیماری لیشمانیوز جلدی به روش Nested PCR در شهرستان دامغان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 67 بیمار مبتلا ضایعات پوستی مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکز بهداشت شهرستان دامغان در سال 1387 انجام شد. اطلاعات مربوط به افراد در فرم اطلاعاتی ثبت و سپس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. DNA از لامهای بیماران استخراج شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی kinetoplast DNA به روش Nested PCR ارزیابی گردید.
یافتهها : وجود انگل لیشمانیا در 57 بیمار با مشاهده میکروسکوپی محرز گردید. 10بیمار دیگر به سایر بیماریهای پوستی مبتلا بودند. نتایج PCR نشان داد که انگل موجود در زخمهای 57 بیمار، از نوع لیشمانیا ماژور بوده و 10 لام دیگر نیز از نظر وجود انگل لیشمانیا منفی گزارش گردید. 54درصد بیماران مذکر و 46درصد مونث بودند. 72درصد بیماران در مناطق روستایی سکونت داشتند. بیشترین فراوانی در گروه سنی بیش از 25 سال به میزان 50.9% مشاهده شد. بیشترین فراوانی زخمها در دستها (44.7%) مشاهده گردید. 47.4% بیماران یک زخم و 52.6% دو زخم یا بیشتر داشتند. بیشترین میزان شیوع بیماری در مهر ماه (31.6%) تعیین شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که بیماری لیشمانیوز جلدی از نوع مرطوب در این منطقه شایع است و روش Nested PCR برای تعیین گونه انگل لیشمانیا، روشی حساس و دقیق میباشد.
احسان احمدپور، دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، احد بازمانی، دکتر عبدالحسین کاظمی، دکتر زهره بابالو،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : لیشمانیوز احشایی بیماری انگلی است که توسط تکیاخته خونی نسجی از خانواده لیشمانیا و در ایران توسط گونه اینفانتوم ایجاد میشود. ایمنی محافظت کننده در برابر لیشمانیوز احشایی از نوع ایمنی سلولی Th1 CD4+ میباشد که از جمله کموکائینهای غالب آن میتوان به IL-12 ،IFN- γ و IL-18 اشاره نمود که موجب پیشبرد عوامل دفاع سلولی و پاسخ سلولی با واسطه Th1 میگردند. موتاسیونهای اتفاق افتاده بر روی نوکلئوتید واحد، در ژن کد کننده اینترلوکین 18 (IL-18) با عملکرد این ژن و نیز میزان غلظت خونی این سیتوکائین در بیماریهای مختلفی مانند بهجت، توبرکولوزیس و آرتریت روماتوئید مطالعه شده است. لذا با توجه به نقش مهم IL-18 در ایمنی علیه بیماری لیشمانیوز احشایی این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنوتیپهای موجود در جایگاه -607A/C در پروموتور
IL-18 انجام گرفت.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 91 بیمار با سابقه ابتلا به لیشمانیوز احشایی تایید شده، 105 فرد سالم سرم منفی و 78فرد سالم سرم مثبت طی سالهای 88-1377 انجام گردید. استخراج DNA افراد با روش salting out انجام گرفت. سپس با استفاده از روش ARMS-PCR ژنوتیپ هر فرد در موقعیت -607A/C تعیین گردید. مقایسه بین گروهها از نظر وجود اللهای مورد بررسی با آزمون Chi-Square انجام شد.
یافتهها : بر اساس نتایج به دست آمده؛ الل غالب-607C/C (35.8%) تعیین شد. همچنین میزان فراوانی ژنوتیپها در گروههای مورد بررسی نزدیکبههم بود. کمترین ژنوتیپ در افراد سالم سرم مثبت که قبلاً با این بیماری برخورد داشتند؛ ولی به شکل بالینی بیمار نشدهاند -607A/C و در گروه بیماران -607A/A دیده شد. تفاوت معنیداری آماری در پراکندگی اللها در بین سه گروه وجود نداشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ژنوتیپ غالب در گروه بیمار، سالم سرم منفی و سالم سرم مثبت به ترتیب -607C/C (38.5%) ، -607A/C (37.1%) و -607C/C (35.9%) میباشد.
دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، ناصح ملکی راواسان، فاطمه مظلومی گاوگانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اپیدمیولوژی لیشمانیازیس احشایی انعکاسی از نحوه ترکیب و برهمکنش انگل- ناقل- میزبان و شرایط محیطی میباشد. بنابراین تجزیه و تحلیل توأم عوامل مرتبط با سیکل بیماری، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و عوامل خطر محیطی به فهم بهتر فعل و انفعال بین این عوامل و پیشآگاهی از افزایش خطر عفونت و بیماری و در نهایت به جهتگیری کنترل و درمان بیماری کمک مینماید. این مطالعه به منظور تعیین نقش زندگی عشایری و غیرعشایری در انتقال لیشمانیازیس احشایی در شمال غرب ایران انجام گردید.
روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی ابتدا میزان شیوع کالاآزار به کمک تست آگلوتیناسیون مستقیم (Direct agglutination tes: DAT) و تست جلدی لیشمانین (Montenegro skin test: MST) در کل افراد روستاهای انتخاب شده در منطقه شمال غرب ایران و در مسیر روستاهای ییلاق- قشلاق عشایر ایل شاهسون و تست آگلوتیناسیون مستقیم در سگهای همان روستاها طی سال 1385 تعیین شد. یکسال بعد، از افراد با DAT منفی خونگیری و مجدداً DAT انجام و میزان سروکانورژن مثبت محاسبه گردید. در نهایت با استفاده از مطالعات سیستم اطلاعات جغرافیایی (Geographical Information System: GIS)، وقوع لیشمانیازیس احشایی در ارتباط با عوامل خطر تراکم و وفور سگها و نیز نوع زندگی عشایری- غیرعشایری با استفاده از آزمون آماری Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : هر دو تست جلدی لیشمانین و آگلوتیناسیون مستقیم، در روستاهای عشایری نسبت به روستاهای غیرعشایری اختلاف آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزانهای شیوع، سروپوزیتیویته و سروکانورژن بیماری کالاآزار در نحوه زندگی عشایری به ترتیب 5.5% ، 2.7% و 2.5% بالاتر از نحوه زندگی غیرعشایری تعیین گردید. مطالعات سیستم اطلاعات جغرافیایی و نقشههای الکترونیکی تهیه شده نیز حاکی از شدت آندمی و میزان بالای عفونت و بیماری در مناطق عشایری نسبت به مناطق غیرعشایری بود. همچنین توزیع عمومی بیماری در ارتباط با عوامل محیطی ارتفاع، درجه حرارت و بارندگی، همبستگی منفی نشان داد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شیوه زندگی عشایری به علت ارتباط نزدیک عشایر با سگها، ورود عشایر و سگهایشان به سیکل وحشی بیماری و جابجاییهای انجام شده در ییلاق – قشلاق، میتواند عامل خطری در انتقال لیشمانیازیس احشایی باشد.
محمد رستمی نژاد، احسان ناظم الحسینی مجرد، نیلوفر تقی پور، زهرا نوچی، کوروش چراغی پور، دکتر حسین دبیری، دکتر سیدرضا محبی، دکتر بابک نوری نیر، دکتر محمدرضا زالی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : گونههای اکینوکوکوس گرانولوزوس بر پایه خصوصیات مرفولوژیکی، ویژگی میزبان واسط و یا بررسی ژنتیکی DNA میتوکندریال یا هستهای آنها مشخص میشوند. این مطالعه به منظور تعیین گونههای اکینوکوکوس گرانولوزوس جدا شده از کیستهای هیداتید با ردیابی ژن میتوکندریای atp6 انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 60 کبد و ریه آلوده گاو، گوسفند و بز از کشتارگاه شهرستان ورامین در سال 1387 جمعآوری شدند. پروتواسکولکسها از کیستهای بارور جدا و DNA آنها استخراج گردید. دو جفت پرایمر جدید که به طور اختصاصی تمام
ژن atp6 میتوکندریال گونههای G1و G6 (دو گونه موجود در ایران) اکینوکوکوس گرانولوزوس را تکثیر میکرد؛ طراحی و آزمایش گردید.
یافتهها : پرایمرهای جدید، ژنوتایپهای G1 و G6اکینوکوکوس گرانولوزوس را تکثیر کرده و به ترتیب باندهای اختصاصی bp 708 و bp705 حاصل گردید. ژنوتایپ G1 در تمام نمونههای کیست بارور شناسایی شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ژن atp6 میتوکندریال گونههای G1و G6مارکر مولکولی مناسبی برای بررسی تفاوتهای ژنتیکی در ایزولههای اکینوکوکوس گرانولوزس جدا شده در میزبانان موجود در ایران میباشد. همچنین نتایج نمونههای سکانس شده در این مطالعه نشان داد که توالیهای حاصل مشابه توالیهای گزارش شده قبلی برای این گونهها میباشد.
احمد بقائی، پرویز پرویزی، عارف امیرخانی، محمدرضا هنرور، فرهاد بدیعی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : لیشمانیوز جلدی روستایی یک بیماری انگلی تکیاختهای مشترک بین انسان و حیوان است که به عنوان یک معضل بهداشتی در بسیاری از کشورها و نیز ایران مطرح است. عامل بیماری لیشمانیا میجر، ناقل اصلی آن فلبوتوموس پاپاتاسی و مهمترین مخزن، رومبومیس اپیموس میباشد. انسان مخزن اتفاقی لیشمانیوز جلدی روستایی است. این مطالعه به منظور تعیین هویت انگل لیشمانیا با تشخیص میکروسکوپی و مولکولی و هدف قرار دادن ژن ITS-rDNA در شرق استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 121 فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز جلدی روستایی در شهرستانهای گنبد و مراوهتپه در شرق استان گلستان در سالهای 89-1388 انجام شد. از ضایعات نمونهبرداری مستقیم صورت گرفت و پس از رنگآمیزی با گیمسا مشاهده میکروسکوپی بهعمل آمد. از گسترشها DNA استخراج و ژن ITS-rDNA با استفاده از PCR تکثیر یافت. موارد مثبت لیشمانیا با استفاده از آنزیم BsuRI به روش RFLP تعیین گونه شد و با تعیین توالی و استفاده از نرمافزارهای مولکولی گونه لیشمانیا تایید شد. یافتهها : از کل 121 فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز جلدی روستایی، 113 نفر با مشاهدات میکروسکوپی و 92 نفر با روش مولکولی به انگل لیشمانیا آلوده تشخیص داده شدند. موارد مثبت PCR با استفاده از روش RFLP تعیین گونه و 90 مورد لیشمانیا میجر تشخیص داده شد. برای تأیید نهایی 8 مورد لیشمانیا میجر تعیین توالی گردید و مجدداً مورد تأیید قرار گرفت. در 2مورد از موارد مثبت که توالی نامشخص بود؛ گونه لیشمانیا مشخص نشد. نتیجهگیری : با مقایسه نتایج تعیین توالی انگل لیشمانیا در این مطالعه با موارد ثبت شده در بانک جهانی ژن، لیشمانیا میجر بهطور قطع در انسان در منطقه مورد تایید قرار گرفت. با توجه به گزارشهای مربوط به دیگر گونههای لیشمانیا در ناقلین و مخازن، این گونهها در این مطالعه در انسان یافت نگردید. هرچند دو مورد غیر لیشمانیا میجر میتواند نشانی از آلودگی همزمان بیش از یک گونه لیشمانیا در انسان در منطقه باشد؛ اما با روشهای بهکار رفته در این مطالعه آلودگی همزمان دو لیشمانیا در یک فرد قابل تفکیک نبود.
ایوب صوفیزاده، آقاویلی فرجیفر، مرضیه چرابین، فرهاد بدیعی، منیره چرابین، جلال سارلی، محمود یاپنگ غراوی، احمد مهراوران،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : لیشمانیوز جلدی یکی از بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان است که بهوسیله گونههای مختلف پشهخاکی منتقل شده و یکی از مهمترین معضلات بهداشتی در ایران است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت اپیدمیولوژیک لیشمانیوز جلدی در شهرستان گنبدکاووس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی گذشتهنگر روی دو گروه شامل 1799 بیمار (995 نفر مذکر و 804 نفر مؤنث) مبتلا به لیشمانیوز جلدی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی - درمانی شهرستان گنبدکاووس در سالهای 89-1388 و 100 خانوار با جمعیتی معادل 549 نفر (278 نفر مذکر و 271 نفر مؤنث) از جمعیت یک روستا به روش تصادفی با انتخاب از یکی از روستاهای شهرستان گنبد کاووس برای بررسی وضعیت زخم حاد و اسکار در بهمن ماه 1389 انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماران شامل سن، جنس، محل سکونت، تعداد و محل زخم، ماه و سال بروز و تشخیص بیماری ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 و آزمون Chi-Square تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : از 1799 بیمار مورد مطالعه 55.3% مذکر و 44.7% مؤنث بودند (P<0.05). 85.7% ساکن روستا و 14.3% ساکن شهر بودند (P<0.05). بیشترین فراوانی بیماری در گروه سنی 9-0 سال (41.2%) بود (P<0.05) و بیشترین ضایعات (42.3%) روی دست بود. 37.9% مبتلایان یک زخم داشتند. بالاترین میزان بروز بیماری (45.6%) در ماه مهر اتفاق افتاده بود. در 100 خانوار بررسی شده (50.6% مذکر و 49.4% درصد مؤنث) 22 نفر (4 درصد) زخم حاد و 432 نفر (78.6%) اسکار بیماری لیشمانیوز جلدی داشتند. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده بومی شدن بیماری لیشمانیوز جلدی شهرستان گنبدکاووس در سال 1389 است. همچنین وضعیت اندمیسیته بیماری در این منطقه به حالت هیپواندمیک است.
فاطمه ملکی، سمیه صراف پور،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : هیداتیدوزیس بیماری انگلی زئونوز مزمن با انتشار جهانی است که توسط مرحله لاروی کرم اکینوکوکوس ایجاد میگردد. این مطالعه به منظور ارزیابی آنتیژنهای اصلی و B مایع کیست هیداتید برای تشخیص هیداتیدوزیس انسانی با استفاده از روشهای کانترایمنوالکتروفورز (CIEP)، الایزا (ELISA) و الایزا نقطهای (Dot ELISA) انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی مایع کیست و کبدهای آلوده به کیست هیداتید حیوانات جمعآوری گردید. مایع کیست تخلیه و صاف شد و رسوب آن با استفاده از سانتریفیوژ یخچالدار برای تغلیظ آماده گردید. حساسیت و ویژگی آنتیژنهای اصلی و B 60 نمونه سرم هیداتیدوزیس، 55 نمونه انگلهای کرمی (35 نمونه سرم فاسیولیازیس، 20 نمونه سرم توکسوکاریازیس) و 35 سرم کنترل منفی مورد آزمایش با استفاده از روشهای کانترایمنوالکتروفورز، الایزا و الایزا نقطهای تعیین گردید. یافتهها : آنتیژن خام مایع هیداتید با روش کانترایمنوالکتروفورز با ویژگی 68.9%، حساسیت 86.7% بود که پیک دوم حاصل از ژل فیلتراسیون با آنتیژن خام ویژگی 82.2% و حساسیت 83.3% را نشان دادند. آنتیژن B با روش کانترایمنوالکتروفورز، ویژگی 87.8% و حساسیت 83.3% داشت. در روش الایزا با آنتیژن خام مایع هیداتید، ویژگی 76.7% و حساسیت 93.3% بود. محلول آنتیژن B با روش الایزا دارای ویژگی 96.7% و حساسیت 88.3% از بالاترین ویژگی برخوردار بود. در آزمایش الایزا نقطهای با رقت یک به 800 سرم، آنتیژن خام مایع هیداتید ویژگی 83.3% و حساسیت 100درصد را نشان داد و آنتیژن B با روش الایزا نقطهای در رقت یک به 800 سرم ویژگی 100درصد و حساسیت 98.3% را مشخص نمود. نتیجهگیری : آنتیژن B با رقت یک به 800 سرم با بیشترین ویژگی و حساسیت با استفاده از روش الایزا نقطهای، مناسبترین روش برای تشخیص آلودگی کیست هیداتید است.
احمد هلاکو، هوشنگ خزان، مژگان بنده پور، نیلوفر تقی پور، بهرام کاظمی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه شناسایی گونههای فاسیولا از اهمیت ویژهای برخوردار است. گونههای این جنس از انگلها باعث فاسیولیازیس شده که از مهمترین بیماریهای مشترک در دامهای اهلی و انسانها است. این مطالعه به منظور شناسایی گونههای فاسیولا با روش PCR-RFLP در شهرستان گرگان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی کرمهای فاسیولا از کبدهای آلوده گاو و گوسفند کشتارگاه گرگان جدا شد و استخراج ژن با روش فنل – کلروفرم انجام گردید. قطعهای از ژنوم ITS-1 تکثیر و با آنزیم TasI، آزمون RFLP روی قطعات تکثیریافته انجام شد و 8 نمونه تعیین توالی گردید.
یافتهها : در مجموع 49 کرم فاسیولا از کبدهای آلوده گاو و گوسفند جداسازی شد. محصولات PCR تمام نمونهها تحت تاثیر آنزیم TasI قرار گرفتند و گونههای هپاتیکا دوباند و گونههای ژیگانتیکا سه باند را نشان دادند. این آنزیم درگونه هپاتیکا یک قطعه 151 جفت بازی و یک قطعه 312 را نشان داد؛ ولی در گونه ژیگانتیکا سه قطعه 151، 93 و 219 جفت بازی بود. 36 کرم (73.46%) فاسیولا ژیگانتیکا و 13 کرم (26.53%) فاسیولا هپاتیکا تشخیص داده شدند. از 6 کبد آلوده گوسفندی، 22 کرم فاسیولا جدا گردید که 13 گونه هپاتیکا (59.1%) و 9 گونه ژیگانتیکا (40.9%) تشخیص داده شدند. از 6 کبد آلوده گاوی، 27 کرم فاسیولا جدا گردید که همگی از گونه گاوی فاسیولا ژیگانتیکا (100درصد) شناسایی شدند.
نتیجهگیری : گونه فاسیولا ژیگانتیکا گونه غالب در شهرستان گرگان است.
امیر رضا یوسفی، محمدرضا یوسفی، محدثه ابوحسینی طبری،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اکینوکوکوزیس گرانولوزوس از بیماریهای مهم مشترک انسان و دام است و جراحی بهترین روش درمان آن است. تاکنون اسکولکسکشهای شیمیایی متعددی برای جلوگیری از نشت پروتواسکولکسها حین عمل جراحی استفاده شدهاند؛ اما با توجه به عوارض جانبی خیلی مورد استقبال قرار نگرفتهاند. از این رو استفاده از گیاهان دارویی یا ترکیبات مشتق شده از آنها به عنوان ترکیبات جایگزین مورد توجه قرار گرفتهاند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر برون تنی اسانس شاهدانه (Cannabis sativa) با آلبندازول بر پروتواسکولکسهای کیست هیداتید انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی اسانس شاهدانه از قسمتهای هوایی گیاه در فصل گلدهی در دانشگاه کامرینو ایتالیا تهیه و آنالیز کروماتوگرافی گازی - طیف سنجی جرمی انجام شد. پروتواسکولکسها از کبدهای آلوده به کیست هیداتید استخراج و به مدت 10، 30، 60 و 120 دقیقه در معرض غلظتهای مختلف (1 ، 2 ، 5 و 10 میکروگرم به ازای هر میلیلیتر) اسانس شاهدانه قرار گرفتند. میزان زنده بودن پروتواسکولکسها به وسیله رنگآمیزی ائوزین 0.1% سنجیده شد. از آلبندازول به عنوان داروی استاندارد استفاده گردید.
یافتهها: اسانس شاهدانه در تمامی غلظتهای مورد استفاده موجب از بین رفتن معنیدار در پروتواسکولکسها گردید که با افزایش غلظت رابطه مستقیم نشان داد (P<0.05). بالاترین غلظت از آلبندازول پس از 2 ساعت 13.24% از بین رفتن را موجب شد. در حالیکه این میزان در تیمار با شاهدانه µg/ml2 به 20.9% و در غلظت µg/ml10 به 26.08% درصد رسید.
نتیجهگیری: اسانس شاهدانه دارای اثر پروتواسکولکس کشی قابل قبولی در مقایسه با داروی آلبندازول است و میتوان آن را به عنوان یک ماده پروتواسکولکس کش طبیعی پیشنهاد نمود.
محمد احمدی قراچه، مجید غلامی آهنگران، حسن ممتاز،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کریپتوسپوریدیوم یکی از تکیاختههای انگلی است که در بهداشت عمومی انسان دارای اهمیت است. این انگل دارای گونههای بسیاری است که بیماریزایی بعضی از گونهها در میزبانهای حیوانی و انسان مشترک است. از جمله میزبانهای کریپتوسپوریدیوم، پرندگان زینتی هستند. این تک یاخته در پرندگان زینتی باعث مشکلات گوارشی و تنفسی میگردد. این مطالعه به منظور شناسایی مولکولی کریپتوسپوریدیوم به عنوان یک عامل بیماریزای زئونوز در پرندگان زینتی اصفهان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی نمونههای مدفوع 114 قفس (50 قفس گنجشک سانان و 64 قفس طوطی سانان) از سراسر شهر اصفهان با کسب تاریخچه جمعآوری شد و پس از استخراج ژنوم با پرایمرهای اختصاصی بر مبنای ژن ssrRNA به شناسایی کریپتوسپوریدیوم پرداخته شد.
یافتهها: در 16.66% قناریهای واجد علایم گوارشی و 4.54% قناریهای به ظاهر سالم ژن ssrRNA کریپتوسپوریدیوم ردیابی شد. علاوه بر آن، در 10% عروس هلندی و 4.16% مرغهای عشق نیز این ژن ردیابی شد و در سایر گونههای طوطیسانان ردیابی نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پرندگان زینتی در اصفهان میتوانند بهعنوان منبع آلودگی به کریپتوسپوریدیوم مطرح باشند.
علی غفاری، فاطمه زهرا غریب، علیرضا یوسفی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سگها با بیش از ۶۰ نوع بیماری مشترک با انسان در ارتباط هستند که در بین آنها انگلها، به خصوص بیماریهای انگلی کرمی نقش مهمی در بهداشت و سلامت جامعه دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی فون کرمهای گوارشی در سگهای شهرستان گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی ۷۰ قلاده (37 نر ، 33 ماده) سگهای پناهگاه (40 قلاده)، خانگی (18 قلاده) و نگهبان (12 قلاده) شهرستان گرگان طی آذر ماه لغایت بهمن ماه سال 1398 انجام شد. اطلاعات مربوط به سن، جنس و محل زندگی حیوانات ثبت شد. نمونههای مدفوعی برای شناسایی فون کرمهای گوارشی با روش شناورسازی با محلول شیتر مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: آلودگی به فون کرمی گوارشی در 41 قلاده سگ (58.6%) تعیین شد که شامل توکسوکاراکنیس (29.3%)، اکینوکوک-تنیا (26.8%)، کرمهای قلابدار (24.4%)، تریشوریس ولپیس (7.3%) و توکساسکاریس لئونینا (12.2%) بود. بیشترین آلودگی مربوط به توکسوکاراکنیس (31.8%) در جنس ماده و کمترین آلودگی مربوط به تریشوریس ولپیس (5.3%) در جنس نر بود که این تفاوت معنیدار بود (P<0.05). 69.7% از نمونههای مدفوعی سگهای ماده حداقل به یک انگل آلوده بودند که این میزان در مقایسه با جنس نر (48.6%) از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). بیشترین آلودگی در سگهای پناهگاه (61%) مشاهده گردید که تفاوت آماری معنیداری با سگهای خانگی (19.5%) و نگهبان (19.5%) نداشت.
نتیجهگیری: فراوانی آلودگی به فون کرمی گوارشی در سگهای شهرستان گرگان بالا بود که در سگهای ماده بیشتر از سگهای نر تعیین شد.