25 نتیجه برای یزدی
دکتر کاویان قندهاری، دکتر زهرا ایزدی مود،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : یافتههای بالینی تاثیرگذار بر ناتوانی بیماران سکته مغزی حائز اهمیت است. زیرا وجود این عوامل میتوانند در پیشآگهی و بهبودی بعدی بیمار تاثیرگذار باشند. در این مطالعه رابطه وجود اختلال حسی، نگلکت و همیآنوپسی با شدت ناتوانی ایجاد شده در بیماران سکته مغزی بررسی شد. روش بررسی : این مطالعه آیندهنگر روی بیماران مبتلا به سکته مغزی بستری در بیمارستان ولیعصر بیرجند در سال 1384 انجام گرفت. وجود همیهیپوستزی، همیآنستزی، همینگلکت و همیآنوپسی همنام در بیماران بررسی شد. مرتبه ناتوانی بیمار 72 ساعت بعد از سکته براساس معیار رانکین تعیین شد. آزمون تی و فیشر برای تحلیل آماری میانگین مرتبه ناتوانی به کار رفت و 05/0P< معنیدار تلقی شد. یافتهها : 329 بیمار سکته مغزی بررسی شدند. در گروه مورد مطالعه 4/37درصد همیهیپوستزی، 8/13درصد همیآنستزی، 9/7درصد همینگلکت و 3/7درصد همونیموس همیآنوپسی داشتند. میانگین ناتوانی در بیماران با همیآنستزی به طور معنیداری بیشتر از سایر بیماران بود (05/0P<). میانگین ناتوانی در افراد با همیهیپوستزی یا همینگلکت یا همیآنوپسی همنام نسبت به افراد بدون آن تفاوت معنیداری نداشت. میانگین ناتوانی بیماران با تریاد همیآنستزی، همینگلکت و همیآنوپسی همنام به طور معنیداری بیشتر از سایرین بود (05/0P<). نتیجهگیری : همیآنستزی موثرترین یافته بالینی تاثیرگذار بر ناتوانی مبتلایان به سکته مغزی است. وجود تریاد بالینی فوق تشدید کننده میانگین ناتوانی در این بیماران است.
خدیجه یزدی، دکتر اکرم ثناگو، دکتر لیلا جویباری،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تالاسمی بیماری مزمن ارثی است که با اختلالات خونی شدید و همولیز همراه است. در بیماری تالاسمی نیز همانند سایر بیماریهای مزمن مشکلات بالینی بیمار موجب مشکلات روانی و اجتماعی برای او میشود. مشکلات روانی اجتماعی بیمار مشکلات روانی اجتماعی و اقتصادی خانواده را بهدنبال دارد. تشخیص بیماری و تطابق با آن برای خانواده یک بحران محسوب میشود و خانواده واکنشهای متفاوتی را از خود نشان میدهد. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی خانوادههای دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور و طرز مقابله آنها با این مشکلات بود. روش بررسی : این مطالعه روی 320 نفر از والدین (229 مادر و 91 پدر) دارای فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به مراکز آموزشی - درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سطح استان گلستان به روش سرشماری در سال 1383 انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کتبی در خصوص مشکلات روانی و مشکلات اجتماعی- اقتصادی و ابزار مقابله مککوبین و تامپسون بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. یافتهها : نتایج نشان داد که خانوادهها با مشکلات متعددی مواجه هستند. ترس بدتر شدن بیماری فرزند (8/82 درصد) و نگرانی نسبت به آینده فرزند (8/81 درصد) بیشترین مشکل روانی بود. کمشدن فعالیتهای تفریحی خانواده به دلیل بیماری فرزند (8/33 درصد) و اختلال در رسیدگی به کارهای منزل (1/30 درصد) بیشترین مشکل اجتماعی و نیز هزینه رفت و آمد و تهیه دارو (8/63 درصد) بیشترین مشکل اقتصادی خانوادهها بود. ایمان به خدا و توکل به او در حل مشکلات (5/97 درصد) و پذیرش بیماری کودک به عنوان یک واقعیت، از شیوههای غالب مقابله بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که خانوادههای بیماران مبتلا به تالاسمی برای سازگاری با مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از داشتن فرزند بیمار از شیوههای متعدد مقابله استفاده مینمایند. خانواده با تکیه بر فلسفه مذهبی معتقدند که وجود مشکل راهی برای کسب توفیق و ایمان بیشتر است و این اعتقاد یک نیروی مثبت در سازگاری خانوادهها بهشمار میآید.
دکتر سیما بشارت، مهسا بشارت، دکتر آزاده اخوان ماسوله، دکتر علی جباری، دکتر حمیدرضا یزدی،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : استفاده از مواد مخدر برای آرامبخشی یا بهبود اسهال و سرفه موجب یک مشکل بهداشتی عمده در جامعه شده است. این ماده منجر به مسمومیت شدید و حتی مرگ میگردد. این مطالعه به منظور تعیین مسمومیت با تریاک و مشتقات آن در کودکان زیر پنجسال استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی با همکاری کمیته عوارض جانبی داروها در دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شد. کودکان زیر پنج سالی که به دلیل مسمومیت با تریاک و مشتقات آن در بیمارستانهای کودکان استان گلستان طی ششماهه دوم سال 1385 پذیرش یا بستری شده بودند؛ وارد مطالعه شدند. پرسشنامه طراحی شده توسط اعضای آموزش دیده کمیته عوارض جانبی داروها تکمیل گردید. دادهها به وسیله نرمافزار SPSS-13 و با آزمون آماری کایدو و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافتهها : در این مطالعه 67 کودک بررسی شدند. کمترین سن 6 روز و بالاترین سن 5 سال بود. در 41.3 درصد موارد، مادران تریاک و مشتقات آن را به کودک داده بودند. 4 مورد مرگ نیز مشاهده شد. 61.2 درصد از کودکان مسموم ساکن مناطق روستایی بودند. بیش از 80درصد والدین دارای سطح سواد زیردیپلم بودند. نوع خالص تریاک 63.6 درصد موارد مصرفی را تشکیل داده بود. اسهال یا بیقراری کودک علت اصلی مصرف تریاک و مشتقات آن بود. نتیجهگیری : با مقایسه تعداد مسمومین زیر 5 سال با تریاک در این منطقه نسبت به دیگر مطالعات مشابه و نیز فراوانی مرگ به همین دلیل؛ توصیه میشود در مسمومیتهای کودکان منطقه که شرح حال والدین مبهم بوده و کودک دچار کاهش سطح هوشیاری است؛ مسمومیت با تریاک با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.
دکتر مرضیه حیدرزاده، دکتر زیبا مسیبی، دکتر امیرحسین موحدیان، دکتر فیروزه روناسیان، سیدغلامعباس موسوی، ایمان غفارپسند، سیدشهاب الدین ایزدی، الهام نظر،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : آسم شایعترین بیماری مزمن دستگاه تنفسی در طی دوران کودکی بوده و در حدود 8/4 میلیون کودک را در سراسر جهان در گیر کرده است. از طرفی شیوع و بروز این بیماری همچنان در حال افزایش میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستگاه پیکفلومتری در کیفیت زندگی کودکان مبتلا به بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 80 کودک 7 تا 15 ساله مبتلا به بیماری آسم مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهیدبهشتی کاشان طی سال 1388 مطالعه شدند. پرسشنامه Susan Sylvia که سه قسمت اصلی داشت؛ برای هر کودک تکمیل گردید. سؤوالات در هر سه قسمت دارای 3 گزینه بود. 5 سؤال در زمینه محدودیت فعالیت، 13 سؤال در مورد نشانههای بیماری و 6 سؤال در زمینه عملکردهای هیجانی بود. به هر سؤال بین 1 تا 3 امتیاز تعلق گرفت و امتیاز کلی بین 23 تا 69 بود. سپس به آزمودنیها آموزش داده شد که هر روز سه بار PEFR خود را با استفاده از دستگاه پیکفلومتری اندازهگیری و پس از هر بار استفاده، تصمیم درمانی جدیدی مطابق با نتیجه به دست آمده اخذ نمایند. پس از گذشت 3 ماه از زمان تحویل دستگاه و مراجعه مجدد به درمانگاه؛ پرسشنامه برای آنها تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی کودکان مبتلا به بیماری آسم 2.75+-8.82 سال بود. 33 نفر (41.3%) دختر و بقیه پسر بودند. میانگین امتیاز در قسمت کیفیت عملکردهای هیجانی کودکان مبتلا به آسم مورد مطالعه قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 3.07+-13.1 و بعد از استفاده 3.7+-14.35 به دست آمد (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت محدودیت در فعالیتها قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 1.57+-7.33 و بعد از استفاده 0.67+-8.47 تعیین گردید (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت نشانههای بیماری قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 5.13+-28.81 و بعد از استفاده 5.62+-32.02 بود (P<0.05). در نهایت امتیاز کلی کیفیت زندگی در این کودکان افزایش معنیداری را بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتر نسبت به قبل از آن نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده افزایش کیفیت عملکردهای هیجانی، کاهش محدودیت در فعالیتها و کاهش نشانههای بیماری آسم در کودکان بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتری بود. لذا این روش مفید در برنامه مدیریت بیماران مبتلا به آسم به خصوص کودکان پیشنهاد میگردد.
دکتر سیما صدیقی، دکتر سمیه سدنی، دکتر زهرا رضایی یزدی، دکتر محمدرضا هاتف، دکتر جلیل توکلی افشار، دکتر محمودرضا آذرپژوه، دکتر مهرداد آقایی، دکتر حبیب الله اسماعیلی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوز سیستمیک یک بیماری التهابی چند سیستمی با علت ناشناخته میباشد. در بیماران مبتلا به لوپوس بیماری قلبی و عروقی علت اصلی افزایش مرگ و میر و ناتوانی محسوب میشود. HsCRP یک عامل التهابی تحت بالینی بوده و نقش یک عامل پیشآگهی کننده غیروابسته برای آترواسکلروزیس را در این بیماران ایفا میکند و افزایش هموسیستئین نیز میتواند باعث بیماری عروق کاروتید و انفارکتوس قلب و ترومبوز وریدهای عمقی شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان هموسیستئین و HsCRP در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک و ارتباط آن با عوامل خطر قلبی و عروقی و فعالیت بیماری انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 60 بیمار (55 زن و 5 مرد) مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و 30 فرد سالم (26 زن و 4 مرد) طی سالهای 87-1386 انجام شد. میزان هموسیستئین و HsCRP اندازهگیری شد. میزان LDL ، تریگلیسیرید، پرفشاری خون و نمایه توده بدنی برای افراد مورد مطالعه تعیین گردید. فعالیت بیماری لوپوس اریتماتوز سیستمیک توسط فرمهای SLEDAI ارزیابی شد و بیمارانی که اسکور بیشتر یا مساوی 10 داشتند؛ به عنوان بیماری فعال درنظر گرفته شدند.
یافتهها : متوسط سن در گروه مورد و شاهد به ترتیب 10.3±28.8 سال و 9.13±33.8 سال بود. میانگین HsCRP در گروه شاهد 2.1±1.58 میلیگرم در دسیلیتر در مقایسه با گروه مورد با میزان 2.42±3 میلیگرم در دسیلیتر تعیین شد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین هموسیستئین در گروه شاهد 1.93±12.3 میکرومول در دسیلیتر در مقایسه با گروه مورد با میزان 8.13±24 میکرمول در دسیلیتر تعیین گردید (P<0.001). بیماری غیرفعال در 44بیمار (73.3%) و بیماری فعال در 16 بیمار (26.8%) دیده شد. فعالیت بیماری SLE بر مبنای متوسط Score SLEDAI معادل 15.37 بود و رابطه خطی معنیداری بین میزان هموسیستئین و HsCRP با فعالیت بیماری SLE یافت نشد. میزان LDL ، تریگلیسیرید و پرفشاری خون از گروه مورد از عوامل خطر قلبی و عروقی با هموسیستئین ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05). HsCRP با BMI و افزایش تریگلیسیرید ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط خطی معنیداری بین میزان هموسیستئین و HsCRP با فعالیت بیماری SLE وجود نداشت؛ اما بین عوامل خطر قلبی و عروقی با هموسیستئین و HsCRP ارتباط آماری معنیداری وجود داشت.
دکتر بابک ایزدی، دکتر ندا کامکار، دکتر مالک کنانی، صدیقه خزاعی، دکتر سیدحمید مدنی،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری هیرشپرونگ یک بیماری مادرزادی است که بر مبنای فقدان سلولهای گانلگیونی در شبکه عصبی زیرمخاط و لایه عضلانی تشخیص داده میشود. روش استاندارد تشخیص، رنگآمیزی H&E است و با توجه به محدودیتهای تشخیصی که برای مشاهده سلول گانگلیونی در آن وجود دارد؛ این مطالعه به منظور مقایسه روش H&E و رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر BCL-2 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی 71 نمونه بافتی بیماران مشکوک به بیماری هیروشپرونگ در بخش پاتولوژی بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه طی سالهای 87-1385 و 20 نمونه مثبت بیماری هیرشپرونگ براساس روش H&E از سایر مراکز (تهران و کرمانشاه) طی سالهای 87-1385 بررسی شدند. از 36 نمونه که در برشهای H&E سلول گانگلیونی در آن دیده شده بود و 35نمونه فاقد سلول گانگلیونی در برشهای رایج H&E، برشهای جدید تهیه شد و تحت رنگآمیزی H&E و BCL-2 قرار گرفت. یافتهها : از 36 مورد با سلول گانگلیونی مثبت در رنگآمیزی H&E ، سلول گانگلیونی در 29 مورد با نشانگر BCL-2 مشاهده شد و در 7 مورد این سلول مشاهده نگردید. در 35 موردی که با رنگآمیزی H&E سلول گانگلیونی مشاهده نگردید؛ سلول گانگلیونی در 5مورد با رنگآمیزی BCL-2 مشاهده شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی در رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با مارکر BCL2 به ترتیب 81درصد، 86درصد، 85درصد و 86درصد تعیین شد. عدم توافق (discordancy) رنگآمیزی BCL-2 مثبت (یعنی یافتن سلول گانگلیونی) و H&E منفی (یعنی عدم مشاهده سلول گانگلیونی) 14 درصد تعیین شد. تفاوت مشاهده شده از لحاظ آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با BCL-2 برای یافتن سلولهای گانگلیونی در موارد مشکوک به بیماری هیرشپرونگ از نظر علایم بالینی، نمیتواند جایگزین روش رایج H&E شود؛ اما استفاده از BCL-2 به عنوان یک روش تکمیلی، تعداد موارد منفی کاذب در یافتن سلول گانگلیونی را کاهش داده و در نتیجه از موارد تشخیص نادرست بیماری هیرشپرونگ میکاهد.
مجتبی ایزدی، دکتر اصغر ظریفیان، دکتر شهرام سهیلی، داوود خورشیدی، حسین دوعلی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : گرلین پپتید 28 اسیدآمینهای، اخیراً به عنوان یک آدیپوسایتوکین شناخته شده است؛ اما نقش آن در بیماریهای مزمن نظیر دیابت هنوز به طور کامل شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین سطح گرلین و گلوکز سرم در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 45 مرد چاق 50-37 ساله مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 در شهرستان ساوه طی سال 1389 انجام شد. سطح ناشتای گلوکز، انسولین و گرلین سرم بعد از یک گرسنگی شبانه و هموگلوبین گلیکوزیله اندازهگیری گردید. از رگرسیون خطی برای تعیین همبستگی بین غلظت گرلین با گلوکز، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله استفاده گردید. یافتهها : بین هموگلوبین گلیکوزیله و غلظت گرلین سرم ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. در حالی که ارتباط آماری معنیداری بین گلوکز ناشتا و گرلین سرم در بیماران مشاهده گردید (P<0.05). همچنین ارتباط بین سطح گرلین با انسولین سرم از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که افزایش گرلین سرم با افزایش گلوگز سرم همراه بوده و سطح گرلین سرم میتواند به عنوان شاخص پیشبینیکننده مناسبی از سطح گلوکز خون در مردان مبتلا به بیماری دیابتی نوع 2 استفاده شود.
وحید نجاتی، سارا ایزدی نجف آبادی،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات طیف اوتیسم با منشاء ژنتیکی، اختلالاتی شناختی و عصبی - رفتاری بوده و شامل سه ویژگی اصلی اختلال در اجتماعی شدن، اختلال در ارتباطات کلامی و غیرکلامی و الگوهای محدود و تکراری رفتار میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اختلال روانی کلامی (آوایی و معنایی) و حافظه کاری بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 49 فرد از بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم از 33 خانواده (32 مادر، 10 پدر، 6خواهر و یک برادر) عضو انجمن حمایت از کودکان مبتلا به اوتیسم اصفهان و 51 فرد از بستگان درجه یک کودکان سالم از 27 خانواده (23 مادر، 16 پدر، 7 خواهر و 5 برادر) در سال 1389 انجام شد. افراد مورد مطالعه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. آزمون روانی کلامی معنایی و آوایی و آزمون فراخنای اعداد (با بار کم و زیاد) مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-19، independent t-test و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با بستگان درجه یک کودکان سالم عملکرد ضعیفتری در روانی کلامی معنایی 3.3±16.83 در مقابل 3.9±19.23 ، روانی کلامی آوایی 3.3±11.46 در مقابل 3.8±14.08 ، حافظه کاری با بار کم 0.6±5.22 در مقابل 0.9±5.55 و حافظه کاری با بار زیاد 0.98±3.65 در مقابل 0.8±4.14 داشتند (P<0.05). نتیجهگیری : عملکرد ضعیفتر روانی کلامی معنایی، روانی کلامی آوایی، حافظه کاری با بار کم و حافظه کاری با بار زیاد بستگان درجه یک کودکان مبتلا به اوتیسم میتواند نشاندهنده انتقال ژنتیکی این ویژگیها در اوتیسم باشد.
محمدمهدی سلطان دلال، محمد کاظم شریفی یزدی، سوان آوادیس یانس، هدروشا ملاآقامیرزایی، آیلار صباغی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : کلبسیلاها باکتری گرم منفی VP (وژز پروسکوئر) مثبت هستند که به صورت همسفره در دستگاه گوارش و مجاری تنفسی افراد یافت شده و به عنوان عامل عفونت جدی در بیماران بستری در بیمارستان و مقاوم در برابر آنتیبیوتیکها مطرح هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر سیپروفلوکساسین، سفتیزوکسیم و کاربنیسیلین بر کلبسیلاهای جدا شده از نمونه بیماران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی 1200 نمونه بالینی مختلف از بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران جمعآوری و برای شناسایی کلبسیلا مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین حداقل غلظت کشندگی (MIC) گونههای کلبسیلا شناسایی شده، نسبت به آنتیبیوتیکهای کاربنیسیلین، سفتیزوکسیم و سیپروفلوکساسین از روش تهیه رقت در لوله macrodilution broth test استفاده شد. یافتهها : از 1200 نمونه جدا شده 300 نمونه (25درصد) کلبسیلا تشخیص داده شد. بیشترین کلبسیلای تشخیص داده شده از نمونههای ادرار (73 درصد) بود و کلبسیلا پنومونیه (94 درصد) فراوانترین گونه جدا شده بود. نتایج MIC و حداقل غلظت مهارکنندگی (MBC) حاصله با استفاده از رقتهای متوالی، محدوده غلظتهایی که رشد گونههای مختلف کلبسیلا را متوقف ساخت؛ به ترتیب برای کاربنیسیلین 16-1024 μg/ml ، سفتیزوکسیم 4-256 μg/ml و سیپروفلوکساسین 16-0.25 μg/ml به دست آمد. 94 درصد از کل گونههای کلبسیلا نسبت به کاربنیسیلین، 6 درصد به سفتیزوکسیم و یک درصد به سیپروفلوکساسین مقاوم بودند. نتیجهگیری : دو داروی سیپروفلوکساسین و سفتیزوکسیم در درمان عفونتهای ناشی از کلبسیلا مناسب هستند.
محمدمهدی سلطان دلال، عبدالعزیز رستگار لاری، محمدکاظم شریفی یزدی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف:گاستروانتریت شایعترین عفونت سالمونلایی در انسان و یکی از مشکلات و معضلات بهداشتی مهم در سرتاسر جهان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سالمونلا در کودکان مبتلا به اسهال و تعیین الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی در منطقه رباط کریم تهران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی 306 نمونه مدفوع کودکان مبتلا به اسهال از مراکز درمانی رباط کریم تهران در سال 1390 جمعآوری شد. نمونهها پس از غنیسازی در سلنیت F و کشت بر روی محیط انتخابی هکتون آگار، از نظر سالمونلا بررسی شدند. الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی طبق دستورالعمل سازمان CLSI تعیین شد. یافتهها : سالمونلا در 22 مورد(7.2%)از نمونههای مدفوع جداسازی شد. 7 مورد سالمونلاتیفی، 6 مورد سالمونلاپاراتیفی B ،3 مورد سالمونلاپاراتیفی C، 2 مورد سالمونلاپاراتیفی A و 4 مورد غیرقابل تشخیص بودند. از نظر پاراکلینیکی ارتباط معنیداری میان گلبول سفید در مدفوع و سالمونلا وجود داشت (P<0.05). از نظر حساسیت دارویی سویههای سالمونلا در بیش از92.3%موارد نسبت به کلرامفنیکل، سفتیزوکسیم، نالیدیکسیک اسید و آمیکاسین حساس بودند. نتیجهگیری : عامل اسهال در 7.2%از کودکان شهرستان رباط کریم سالمونلا تعیین گردید.
مجتبی ایزدی، مسعود حاج رسولی، فاطمه کیانی، داوود خورشیدی، حسین دوعلی،
دوره 17، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : مکانیسمهای مولکولی ارتباط بین ظرفیت هوازی و سطوح گلوکز خون بهطور کامل مشخص نیست. این مطالعه به منظور تعیین اثر 12 هفته فعالیت ورزشی بر تغییرات ظرفیت هوازی و گلوکز خون مردان چاق انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 32 مرد چاق بزرگسال به صورت غیرتصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. شاخصهای آنتروپومتریکی، غلظت گلوکز سرم، انسولین ناشتا، ضربان قلب در وضعیت استراحت و ظرفیت هوازی به عنوان مشخصههای آمادگی قلبی- عروقی در شرایط قبل و بعد از 12 هفته تمرین ورزشی هوازی و بیتمرینی به ترتیب در گروههای کنترل و مداخله اندازهگیری شد. از مقادیر انسولین و گلوکز ناشتا برای محاسبه عملکرد سلولهای بتا استفاده گردید. یافتهها : برنامه تمرینات هوازی طولانیمدت سبب کاهش آماری معنیدار گلوکز ناشتا، شاخصهای آنتروپومتریکی، افزایش ظرفیت هوازی و عملکرد سلولهای بتا در گروه مداخله منجر شد (P<0.05). ارتباط آماری معنیداری بین تغییرات در ظرفیت هوازی با تغییرات عملکرد سلولهای بتا و گلوکز خون مشاهده شد (P<0.05) و ارتباط بین آنها مستقل از تغییرات در شاخص توده بدن بود. تغییرات در سطح انسولین سرم در پاسخ به برنامه تمرینی معنیدار نبود. برنامه تمرینی همچنین به کاهش معنیدار نمایه توده بدنی منجر شد (P<0.05). نتیجهگیری : افزایش ظرفیت هوازی یا آمادگی قلبی - عروقی به واسطه فعالیت ورزشی به بهبود سطح گلوکز ناشتای خون در افراد چاق در اثر کاهش توده بدن منجر میشود.
محمدمهدی سلطان دلال، زهرا وفائی، عباس رحیمی فروشانی، محمدتقی حقی آشتیانی، محمدکاظم شریفی یزدی، مرتضی کاوان، روناک بختیاری، بهرام نیک منش،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : یرسینیا باسیلی است که در ایجاد اسهالهای ناشی از مصرف آب و غذای آلوده اهمیت دارد. با توجه به عدم اطلاع کافی در خصوص نقش مارکرهای ویرولانس در گونههای آتیپیک یرسینیا در ایجاد بیماری، این مطالعه به منظور تعیین مارکرهای ویرولانس در یرسینیاهای آتیپیک جدا شده از کودکان مبتلا به اسهال انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی نمونه مدفوعی 384 کودک صفر تا 14 سال مبتلا به اسهال مراجعه کننده به بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران طی مرداد 1390 تا مرداد 1391 انجام شد. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه، برای غنیسازی در سرما در محیط بافر قلیایی با pH=7.2 به مدت 21 روز سرماگذاری شدند و در روزهای 7، 14 و 21 بر روی محیط افتراقی- انتخابی CIN و MaC کشت داده شدند. برای افتراق گونههای یرسینیای آتیپیک از سایر یرسینیاهای تیپیک از تخمیر قندهای مختلف استفاده شد. از تستهای فنوتایپینگ مانند اتوآگلوتیناسیون، جذب کونگو رد، اتصال به کریستال ویوله و رشد وابسته به کلسیم برای تعیین مارکرهای ویرولانس سوشهای آتیپیک استفاده شد.
یافتهها : 4 نمونه (1.04%) آلوده به یرسینیا شامل یک سویه یرسینیا فردریکسنی، یک سویه یرسینیا کریستنسنی و 2 سویه یرسینیا انتروکلی تیکا بودند. از میان چهار نمونه جداسازی شده فقط دو ایزوله از لحاظ مارکرهای ویرولانس مثبت بودند.
نتیجهگیری : نتایج حاصله نشان داد از مارکرهای فنوتیپی میتوان برای بررسی خاصیت فنوتیپی ایزولههای یرسینیا استفاده نمود.
طلعت دباغی قلعه، فاطمه محبی، فریده موحد، حمیده پاک نیت، زهره یزدی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلی کیستیک از شایعترین اختلالات اندوکرین زنان در سنین باروری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر افزودن اناستیلسیستئین به لتروزول در القای تخمکگذاری در زنان نازای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 40 زن نازای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک با TSH، پرولاکتین و هیستروسالپنگوگرافی طبیعی و همچنین اسپرموگرام طبیعی همسر در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. گروه کنترل از روز سوم تا هفتم سیکل قاعدگی روزانه 5 میلیگرم لتروزول و گروه مداخله 5 میلیگرم لتروزول توام با 1200 میلیگرم اناستیلسیستئین دریافت نمودند. در روز 14 سیکل بیماران تحت سونوگرافی واژینال برای سنجش ضخامت اندومتر و تعیین تعداد و قطر فولیکولها قرار گرفتند. در حضور حداقل یک فولیکول 18 میلیمتری یا بزرگتر، hCG تزریق شد و نزدیکی 12 و 36 و 60 ساعت بعد توصیه شد. روز شانزدهم بعد از تزریق hCG سنجش سطح b-hCG برای بررسی وقوع بارداری انجام گردید.
یافتهها : میانگین ضخامت اندومتر در روز تزریق hCG در دو گروه مشابه بود. میزان تخمکگذاری در هر دو گروه کنترل و مداخله مشابه بود. بارداری در 15درصد از گروه کنترل و 20درصد از گروه مداخله رخ داد که از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین تعداد فولیکولها در گروه کنترل (n=1.13) و گروه مداخله (n=1.47) تعیین شد که از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری : اناستیلسیستئین سبب افزایش میزان موفقیت لتروزول در القای تخمکگذاری در زنان نازای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک نگردید.
مسعود معینی، مجتبی ایزدی، شهرام سهیلی،
دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : شواهد علمی به ارتباط ظرفیت آنتیاکسیدانی با عملکرد ریوی و شدت آسم اشاره میکنند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین هوازی بر ظرفیت تام آنتیاکسیدان و عملکرد ریوی مردان مبتلا به آسم ریوی با شدت خفیف تا متوسط انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 30 مرد بزرگسال غیرفعال و دارای اضافه وزن مبتلا به آسم با شدت خفیف تا متوسط به صورت غیرتصادفی در دو گروه کنترل (بدون تمرین) و مداخله (تمرین هوازی) قرار گرفتند. شاخصهای آنتروپومتریک و اسپیرومتری (FVC، FEV1، FEV1/FVC) و سطح ناشتایی ظرفیت تام آنتیاکسیدان در شرایط قبل و پس از یک دوره تمرینات هوازی (12 هفته، 3 جلسه در هفته در دامنه شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب) در هر دو گروه اندازهگیری گردید.
یافتهها : ظرفیت تام آنتیاکسیدان در گروه مداخله در مقایسه با پیشآزمون بهمیزان معنیداری بعد از تمرینات هوازی افزایش یافت (P<0.05). تمرینات هوازی در گروه مداخله به افزایش معنیدار FVC، FEV1 و FEV1/FVC در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (P<0.05).
نتیجهگیری : تمرینات هوازی به بهبود ظرفیت تام آنتیاکسیدان و عملکرد ریوی در بیماران آسم منجر میشود. بهبود عملکرد ریوی را میتوان به افزایش ظرفیت آنتیاکسیدان ناشی از مداخله هوازی نسبت داد.
شهرام سهیلی، مجتبی ایزدی، دانیال تارمست،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در عملکرد مولفههای هورمونی و ژنتیکی از مهمترین عوامل هایپرگلیسیمی در افراد چاق و بیماری دیابت هستند. ژن FOXO1 به عنوان یکی از عوامل رونویسی موثر در مسیرهای سیگنالینگ انسولین، گلوکز ناشتا و مقاومت انسولین محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات مقاومتی بر بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 14 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 20±220 گرم توسط تغذیه رژیم غذایی پرچرب و تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین (STZ ، mg/kg 30) به دیابت نوع دو مبتلا و به شیوه تصادفی به گروههای 7 تایی کنترل و ورزش تقسیم شدند. گروه ورزش در یک دوره تمرینات هوازی 6 هفتهای به تعداد 5 روز هفته شرکت نمودند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، سطح ناشتایی گلوکز و انسولین خون و نیز بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی هر دو گروه اندازهگیری و مقایسه گردید.
یافتهها: تمرینات هوازی سبب کاهش آماری معنیدار گلوکز ناشتا، مقاومت انسولین و بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرینات مقاومتی بهواسطه مهار بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی به کاهش مقاومت انسولین و گلوکز سرم در موشهای دیابتی منجر میگردد.
عافیه کر، خدیجه یزدی، علی اکبر عبداللهی، ناصر بهنام پور،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر از شایعترین بیماریهای مزمن و تهدیدکننده حیات است. انجام آنژیوگرافی قلبی یکی از روشهای تشخیصی بسیار مهم در این زمینه است که مانند هر روش تهاجمی دیگر دارای عوارضی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تغییر وزن کیسه شن بر عوارض ناشی از کاتتریسم شریان فمورال و راحتی بیماران انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی یک سوکور روی 140 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان امیرالمؤمنین کردکوی برای انجام آنژیوگرافی انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در چهار گروه 35 نفری قرار گرفتند. پس از انجام آنژیوگرافی، کیسه شن با وزنهای متفاوت (گروههای کنترل، مداخله اول، مداخله دوم و مداخله سوم به ترتیب با وزنهای 4 ، 3.5 ، 3 و 2.3 کیلوگرم) به مدت ۶ ساعت در محل آنژیوگرافی قرار داده شد. وجود خونریزی، هماتوم، درد و راحتی بیماران بلافاصله، 2، 4، 6، 8 و 24 ساعت پس از انجام آنژیوگرافی ثبت و مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها: خونریزی و هماتوم در هیچ کدام از بیماران مشاهده نشد. اختلاف آماری معنیداری در میزان درد و میزان راحتی بیماران بین گروههای مختلف مشاهده شد (P<0.05). گروه مداخله سوم دارای کمترین میزان درد و بیشترین راحتی در زمانهای ۶ و ۸ ساعت پس از آنژیوگرافی بودند. همچنین گروه کنترل دارای بیشترین میزان درد و کمترین راحتی بودند.
نتیجهگیری: کاهش وزن کیسه شن بدون افزایش عوارض عروقی، موجب کاهش کمردرد و بهبود راحتی بیماران میشود.
محمد مهدی سلطان دلال، ام البنین بیگلری، زهرا رجبی، محمد کاظم شریفی یزدی، عباس رحیمی فروشانی، شبنم حقیقت خواجوی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین سویه اشریشیاکلی انتروهموراژیک، سروتیپ O157:H7 است که از مهمترین پاتوژنهای رودهای محسوب شده و عوارضی مانند کولیت هموراژیک، سندرم اورمی همولیتیک و نارسایی حاد کلیوی را ایجاد میکنند. این مطالعه به منظور ارزیابی اشریشیاکلی انتروهموراژیک ایجاد کننده طغیانهای ناشی از بیماریهای منتقله از غذا به روش مولکولی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 189 نمونه اسهال از 50 طغیان ارسال شده از مراکز بهداشتی درمانی برخی شهرستانهای ایران طی فروردین لغایت شهریور 1397 انجام شد. همه جدایههای مشکوک از نظر تستهای بیوشیمیایی مورد آزمایش قرار گرفتند. هویت جدایهها به روش مولکولی PCR تایید گردید و با آزمونهای حساسیت ضدمیکروبی ارزیابی شدند.
یافتهها: از 189 نمونه سوآپ مدفوع مورد مطالعه، 98 جدایه اشریشیاکلی بر اساس تستهای فنوتیپی جداسازی گردید. بیشترین میزان طغیان در فصل تابستان رخ داده بود و میزان فراوانی پاتوتایپ اشریشیاکلی انتروهموراژیک 24 جدایه (24.5%) بود که 4 درصد آن non O157H7 تعیین شد. بیشترین مبتلایان بین سنین 1 تا 12 ساله بودند و بیشترین میزان مقاومت به آنتیبیوتیکهای کوتریموکسازول و کلرامفنیکل به ترتیب با فراوانی 80 درصد و 79 درصد مشاهده گردید.
نتیجهگیری: در این مطالعه بر اساس مقایسه با مطالعات قبلی افزایش اشریشیاکلی انتروهموراژیک و همچنین افزایش مقاومت آنتیبیوتیکی نسبت به آنتی بیوتیکهای خانواده کلرامفنیکل و کوتریموکسازول و کارباپنمها مشاهده شد. افزایش مقاومت به آنتیبیوتیکهای ایمی پنم و مروپنم درمان سویههای مقاوم به بتالاکتامازها را با مشکل مواجه میکند.
محمد مهدی سلطان دلال، محمد حسن منزوی پور، حسین معصومی اصل، محمد کاظم شریفی یزدی، فریبا نباتچیان، شبنم حقیقت خواجوی، سیده معصومه ابریشمچیان، هدروشا ملا آقا میرزایی، مهدیه پورمرادیان، شیدا اسدپور، سارا شریفی یزدی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کمپیلوباکتر از مهمترین پاتوژنهای عامل گاستروآنتریتهای باکتریایی هستند که عموماً از طریق مواد غذایی با منشأ حیوانی منتقل میشوند. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت کمپیلوباکتر در اسهال طغیانهای غذایی در مقایسه با سایر عوامل میکروبی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 305 سواب اسهال ناشی از 102 طغیان غذایی در کشور طی شش ماه از بهار تا شهریور 1397 انجام شد. فراوانی گونههای کمپیلوباکتر طبق پروتکل اداره کل امور آزمایشگاهها ارزیابی شدند.
یافتهها: تعداد 8 نمونه (2.6%) آلوده به کمپیلوباکتر از گونههای ژژونی 3 مورد (37.5%) و کلی 5 مورد (62.5%) بودند. جنس مونث (54.5%)، میانگین سنی 16 تا 30 سال (28.2%)، مصرف سالاد و سبزیجات (16.1%) و سکونت در شهرستانها (59.7%) بیشترین موارد و علل را به خود اختصاص دادند. استانهای زنجان (24.5%)، یزد (19.6%) و کردستان (17.6%) بیشترین موارد طغیانها را در بر داشتند.
نتیجهگیری: علاوه بر پاتوژنهای کلاسیک مانند سالمونلا، شیگلا و اشریشیاکلی بایستی به باکتری کمپیلوباکتر نیز توجه بیشتری شود. بهعلاوه شناخت عوامل اپیدمیولوژیک میتوانند در پیشگیری و کنترل طغیانهای غذایی نقش موثری داشته باشند.
محمدمهدی سلطان دلال، محمدکاظم شریفی یزدی، علیرضا منادی سفیدان، غلامرضا حسن پور، سارا شریفی یزدی، شبنم حقیقت خواجوی، سعید واحدی، سیده معصومه ابریشمچیان لنگرودی، مهدیه پورمرادیان، هدروشا ملا آقامیرزایی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یرسینیا یک عامل مهم بیماریهای منتقله از آب و غذا است که باعث گاستروآنتریت کودکان میشود. این مطالعه به منظور تعیین بیوتایپینگ جدایههای یرسینیاانتروکلی تیکا از کودکان مبتلا به اسهال و گوشت مرغ در شهر تهران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 250 نمونه اسهال کودکان مراجعه کننده به مرکز طبی کودکان در تهران و 250 نمونه مرغ جمعآوری شده طی تیر ماه 1399 لغایت اسفند 1399 انجام شد. نمونه ها از نظر آلودگی به یرسینیاانتروکلی تیکا با روش سرما گذاری و محیط CIN آگار بررسی شدند. روش جداسازی بر اساس غنی سازی اولیه در بافر فسفات به مدت 3 هفته در یخچال (سرماگذاری در 4 درجه سانتیگراد) و سپس استفاده از KOH به عنوان غنی سازی ثانویه و کشت بر روی محیط CIN آگار انجام گردید. برای تعیین سویههای بیماریزا از روش بیوتایپیگ استفاده شد.
یافتهها: 5 جدایه (2 درصد) از نمونههای اسهال کودکان و 20 جدایه (8 درصد) از نمونههای گوشت مرغ به یرسینیا اینتروکلی تیکا بدست آمد. بیوتایپینگ جدایههای یرسینیاانتروکلی تیکای انسانی سبب شناسایی 3 مورد بیو تایپ 1A، یک مورد بیوتایپ 1B ، یک مورد بیوتایپ 2 و از جدایههای گوشت مرغ، 16 جدایه متعلق به بیوتیپ 1A و 4 جدایه متعلق به بیوتایپ 1B گردید.
نتیجهگیری: وجود بیوتایپهای مشترک بیماریزای 1B و غیربیماریزای 1A در نمونههای اسهال کودکان و گوشت مرغ میتواند بیانگر علت اسهال در کودکان باشد.
لیلا کاشانی، فاطمه سادات صمصام شریعت، نجمه شاهینی، غلامرضا وقاری، اعظم السادات حیدری یزدی،
دوره 26، شماره 4 - ( زمستان 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: در دوران پسا کرونا، پیامها و تماسهای ویدیویی با عزیزان، خانواده و دوستان، آنها را به هم نزدیک کرده و انزوای اجتماعی را قابل تحملتر نموده است. هرچند بهکارگیری و استفاده از این ابزارها دارای عناصر مثبت بسیاری است؛ اما موارد منفی نیز وجود دارند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان و ارتباط آن با اختلالات روانپزشکی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 189 (73 مذکر و 116 مؤنث) دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان با میانگین سنی 23.35±3.03 سال طی سال 1400 انجام شد. نمونهگیری از نوع در دسترس بود و تمامی دانشجویان به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ و فرم کوتاه شده پرسشنامه شخصیتی مینهسوتا (MMPI-2) بود که توسط دانشجویان تکمیل گردید.
یافتهها: 50 نفر از دانشجویان رشته پزشکی (26.45%) در معرض اعتیاد به اینترنت و 3 نفر (1.58%) دارای اعتیاد به اینترنت بودند. کمتر از 4 درصد دانشجویان اختلالات روانپزشکی شدید و 9.5% تا 19.6% دانشجویان اختلالات روانپزشکی مختلف را در حد متوسطی دارا بودند. بهغیر از حیطه علایم هیپوکندریا، در سایر حیطههای اختلالات روانپزشکی شامل افسردگی (r=0.285, P<0.001)، هیستری (r=0.170, P<0.019)، سایکوپاتی (r=0.338, P<0.001)، پارانویا (r=0.384, P<0.001)، مانیا (r=0.336, P<0.001)، سایکواستنی (r=0.432, P<0.001) و اسکیزوفرنی (r=0.415, P<0.001)، بین اعتیاد به اینترنت و افزایش اختلالات روانپزشکی همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت و با افزایش اعتیاد به اینترنت شدت اختلالات روانپزشکی افزایش یافت.
نتیجهگیری: اعتیاد به اینترنت در میان دانشجویان رشته پزشکی در سطح پایینی قرار داشته و با افزایش اعتیاد به اینترنت، شدت اختلالات روانپزشکی افزایش یافته است.