[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations67603123
h-index3118
i10-index21279
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
43 نتیجه برای بادی

مریم سیاسرکرباسکی، مریم طهرانی پور، خدیجه نژاد شاهرخ آبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : عوامل نوروتروفیک باعث افزایش بقا و رشد نورون‌ها شده و بیان آنها در پاسخ به آسیب عصب تغییر می‌یابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترمیمی فراکسیون‌های ان‌بوتانول، اتیل‌استات، آبی و هیدروالکلی عصاره گیاه بابونه از طریق بیان ژن عامل رشد عصب پس از ضایعه عصب سیاتیک موش صحرایی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به‌صورت تصادفی در 6 گروه 6 تایی قرار گرفتند. گروه‌ها شامل کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون + عصاره هیدروالکلی، کمپرسیون + فراکسیون ان‌بوتانول، کمپرسیون + فراکسیون اتیل‌استات و کمپرسیون + فراکسیون آبی با دوز mg/kg/bw 75 بودند. در گروه کنترل پس از بیهوش کردن موش‌ها، عضله در محل عصب سیاتیک بدون آسیب عصب شکافته شد و در گروه کمپرسیون و گروه‌های تیمار عصب سیاتیک پای راست به مدت 60 ثانیه تحت کمپرسیون قرار گرفت. اولین تزریق عصاره به صورت داخل صفاقی بلافاصله بعد از کمپرسیون عصب و دومین تزریق 7 روز بعد انجام گردید. پس از 28 روز از نخاع قسمت کمری نمونه‌برداری شد و Total RNA استخراج و cDNA سنتز گردید. سپس تغییرات بیان ژن عامل رشد عصب در نمونه‌های بدون تیمار و تیمار با فراکسیون‌های عصاره با روش ctΔ و دستگاه Real Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها : میزان بیان ژن عامل رشد عصب در عصب سیاتیک گروه کمپرسیون نسبت به گروه شاهد کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). همچنین میزان بیان ژن عامل رشد عصب گروه‌های تیمار با عصاره هیدروالکلی، فراکسیون ان‌بوتانول ، فراکسیون اتیل‌استات و فراکسیون آبی در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). در میان تیمارها، عصاره هیدروالکلی نسبت به سایر فراکسیون‌ها دارای اثرات بیشتری بود.

نتیجه‌گیری : اثر نوروپروتکتیوی عصاره سرشاخه‌های گیاه بابونه می‌تواند ناشی از افزایش بیان ژن عامل رشد عصب باشد.


ساسان بادی، حامی کابوسی، حسین عباسپور،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : عفونت هلیکوباکترپیلوری عامل بیماری‌زایی بسیاری از بیماری‌های معده از جمله زخم پپتیک، سرطان معده و لنفوم معده است. دلایل تنوع پیامدهای عفونت ناشی از هلیکوباکترپیلوری ممکن است با اختلاف در ژنوتیپ یا بیان عوامل بیماری‌زایی وابسته به باکتری و نیز عوامل محیطی و میزبان مرتبط باشند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آلل‌های s1، s2، m1 و m2 ژن vacA هلیکوباکترپیلوری جداشده از نمونه‌های بالینی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی، نمونه‌گیری از 183 بیمار دچار اختلالات گوارشی مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان امیرالمومنین (ع) کردکوی، استان گلستان در سال 1395 انجام شد. از هر بیمار دو نمونه بیوپسی از ناحیه آنتروم گرفته شد. نمونه اول با تست اوره‌آز و نمونه دوم با محلول فسفات بافر سالین ارزیابی شد. تست اوره‌آز 50 نمونه مثبت و استخراج DNA انجام شد. واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز (polymerase chain reaction) برای آلل‌های vacA انجام گردید. سپس ارتباط ترشح توکسین با علایم گوارشی نظیر درد شکم، درد معده، ریفلاکس، حالت تهوع، التهاب معده، خونریزی، زخم معده، سوزش، کم‌خونی و کاهش وزن ارزیابی شد.

یافته‌ها : در سویه‌های جداشده فراوانی آلل‌های s1، s2، m1 و m2 ژن vacA هلیکوباکترپیلوری به ترتیب 88 درصد، 6 درصد، 38 درصد و 70 درصد تعیین شدند. همچنین ژنوتیپ‌های s1/m1، s1/m2، s2/m1 و s2/m2 ژن vacA هلیکوباکترپیلوری به ترتیب 36 درصد، 58 درصد، صفر درصد و 6 درصد تعیین شدند. ترشح توکسین با علایم گوارشی از نظر آماری ارتباط معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری :. ژنوتیپ غالب بیماران دارای اختلالات گوارشی (58 درصد) s1/m2 تعیین شد و ژنوتیپ s2/m1 مشاهده نگردید.


بهناز بذرافشان، علیرضا کارگر دولت آبادی، محمود محمدی، پیام سرمدی، جواد لک زایی، سیدمحسن حسینی نژاد، اکرم ثناگو، علی کاوسی، لیلا جویباری،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: والدین کودکان مبتلا به اوتیسم در فعالیت‌های روزانه خود و روابط اجتماعی دچار مشکل بوده و کیفیت زندگی پایینی دارند. اثر منفی داشتن کودک کم‌توان یا ناتوان، بیشتر از همه اعضای خانواده در مادر کودک سبب ایجاد تنش و فشار می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با مادران دارای کودک سالم انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد - شاهدی روی 36 مادر دارای کودک مبتلا به اوتیسم و 114 مادر با کودک سالم در شهر گرگان طی سال 1394 انجام شد. نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی و ابزار جمع آوری داده‌ها پرسشنامه کیفیت زندگی استاندارد SF-36 بود.

یافته‌ها: کیفیت زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم کاهش آماری معنی‌داری در مقایسه با کیفیت زندگی مادران کودک سالم داشت (P<0.05). همچنین کیفیت زندگی شامل ابعاد سلامت عمومی، عملکرد اجتماعی و محدودیت نقش به دلیل عملکرد روانی عاطفی و جسمانی در گروه مادران دارای کودک اوتیسم در مقایسه با مادران دارای کودک سالم کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: مادران دارای کودک اوتیسم از میزان کیفیت زندگی پایینی برخوردار بودند. لذا طراحی برنامه‌های مناسب برای ارتقاء وضعیت سلامتی و کیفیت زندگی آنها در اولویت طرح‌های بهداشتی درمانی، پیشنهاد می‌شود.


سکینه صفرنژاد، امین طالبی بزمین آبادی،
دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه افراد هلیکوباکترپیلوری مثبت در معرض ابتلا به گاستریت آتروفیک نیستند؛ اما شواهد موجود اندک هستند. عفونت هلیکوباکترپیلوری جز پیچیده‌ترین مواردی است که تاکنون به لحاظ میکروبیولوژیک و بالینی بشر با آن روبرو شده است. با توجه درصد بالای ابتلای مردم دنیا به این باکتری، یافتن عوامل ویرولانس باکتریایی به‌عنوان شناساگر بیماری‌های گوارشی شدید نظیر سرطان معده نیز یکی از اولویت‌های تحقیقاتی روز دنیا است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژن‌های cagA و babA در ایزوله‌های هلیکوباکترپیلوری کلونیزه در بیماران مبتلا به گاستریت آتروفیک انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 100 بیمار مبتلا به ناخوشی‌های گوارشی مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان مهراد و لبافی نژاد تهران در سال 1397 انجام شد. تایید بیماران به عنوان گاستریت آتروفیک و نیز جداسازی باکتری به روش کشت و PCR بر اساس پروتکل‌های معتبر صورت پذیرفت.

یافته‌ها: از تعداد 100 بیمار مورد مطالعه، نتیجه کشت باکتری برای 23 بیمار مثبت بود و از این میان 10 بیمار (43 درصد) دارای گاستریک آتروفیک، 6 بیمار (26 درصد) گاستریک حاد و 7 بیمار (31 درصد) زخم معده داشتند. در کل فراوانی ژن cagA در بین نمونه‌های کشت مثبت بررسی حاضر به میزان 52 درصد تعیین گردید. این میزان برای ژن babA به میزان 34درصد به‌دست آمد. بین حضور ژن cagA و بیماری گاستریت آتروفیک ارتباط آماری معنی‌دار یافت شد (P<0.05). حضور ژن babA با این که در گروه گاستریت آتروفیک معنی‌دار بود؛ ولی برای گروه‌های دارای گاستریت حاد و زخم معده قابلیت بالایی در شناسایی و تمیز بیماری نداشت.

نتیجه‌گیری: گونه‌های هلیکوباکترپیلوری حامل ژن cagA در بیماران مبتلا به گاستریت آتروفیک با فراوانی بالایی قابل جداسازی هستند.


فاطمه زمانی عصمتی، نرگس نیکونهاد لطف آبادی، بی بی فاطمه حقیرالسادات،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از خطرناک‌ترین سرطان‌های زنان است. زیرا عموماً دیر تشخیص داده شده و غیرقابل درمان است. از سوی دیگر، شیوه‌های درمانی متداول در حال حاضر با محدودیت‌ها، شکست‌ها و عوارض جانبی گوناگونی همراه هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره پوست انار بر بیان ژن تحریک‌کننده رگ‌زایی (Vascular Endothelial Growth Factor: VEFG) با کشت سلول‌های رده A2780 از سرطان تخمدان انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره پوست انار تهیه و سپس سلول‌های سرطان تخمدان (رده A2780) در معرض غلظت‌های مختلف عصاره پوست انار (10، 25، 50، 75، 100، 250، 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر) برای مدت 24، 48 و 72 ساعت قرار داده شدند. سپس میزان بقای سلول‌ها با استفاده از تست MTT و میزان بیان ژن VEGF با استفاده از روش RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: عصاره پوست انار با غلظت 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر در زمان 72 ساعت باعث کاهش 18 درصدی میزان بقاء شد (P<0.05). در غلظت‌های 200،100،50 میکروگرم بر میلی‌لیتر از عصاره پوست انار میزان کاهش بیان ژن VEGF به ترتیب 7 درصد، 16 درصد و 19 درصد به‌دست آمد که این کاهش بیان در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). کمترین میزان بقا در هر سه زمان 24، 48 و 72 ساعت مربوط به دوز 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر بود که به‌ترتیب 30 درصد، 25 درصد و 18 درصد تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: احتمالاً عصاره پوست انار به واسطه دارا بودن ترکیبات متعدد و خواص آنتی‌اکسیدانی قابل توجه می‌تواند با کاهش بیان عامل رگزایی، سبب کاهش متاستاز و تظاهرات بدخیمی شود.


کیمیا خندستان، بهاره پاکپور، مریم تاج آبادی ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری پارکینسون یک اختلال عصبی است که به علت از بین رفتن نورون‌های دوپامینرژیک در بخش متراکم جسم سیاه ایجاد می‌شود. مهم‌ترین علایم این بیماری شامل کندی حرکت، عدم حرکت، لرزش و عدم تعادل است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف خوراکی پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پاراکازیی بر موش‌های صحرایی نر در مدل حیوانی بیماری پارکینسون انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 48 راس موش صحرایی نر در 6 گروه استفاده شد. برای ایجاد مدل حیوانی بیماری پارکینسون، بخش متراکم جسم سیاه در حیوانات با تزریق 6هیدروکسی دوپامین (6-OHDA) (0.5 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن موش) به‌طور یک‌طرفه توسط دستگاه استریوتاکس تخریب شد. پس از 3 هفته ریکاوری موش‌ها به‌منظور ارزیابی میزان تخریب، موش‌های صحرایی به صورت درون صفاقی آپومورفین دریافت کردند. تست چرخشی آپومورفین به منظور سنجش پارکینسون انجام گردید. در آزمایش اول موش‌های صحرایـی به‌صورت تصادفی به دو گـروه Sham و گـروه پـارکیـنسونـی شـده (آسیب‌دیده) تقسـیم شـدند. گـروه Sham فقط آب و غذا و گـروه آسیب‌دیده 6 هیدروکسی دوپـامیـن دریـافـت کردند. در آزمایش دوم موش‌های صحرایـی به 4 گـروه 8 تایـی تقسـیم شـدند، هر 4 گروه تحت تاثیر 6-هیدروکسی دوپامین قرار گرفتند و 21 روز بعد تحت آزمایش سنجش آپومورفین قرار گرفتند و نتایج ثبت گردید. سپس به مدت 28 روز گروه اول به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و تحت تیمار قرار نگرفت. گـروه دوم سالیـن، گـروه سوم شیـر و گـروه چهـارم شیر به همراه پـروبیوتیـک به صورت گاواژ دریـافـت کردند. در انتهای روز 28 دوباره هر گروه تحت آزمون چرخش آپومورفین قرار گرفتند و میزان چرخش‌ها ثبت شدند.

یافته‌ها: آزمون‌های رفـتاری به تـرتیـب در گروه‌های سالیـن، شیـر، شیـر + پـروبیوتیـک نشان داد کـه گـروه دریافت کننده شیـر همـراه پـروبیوتیـک لاکتوباسیلوس پاراکائی به‌صورت معنی‌داری چرخش آپومـورفیـن کـمتـری نسبت به گـروه دریافت کننده سالیـن داشتند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پاراکازیی منجر به بهبود بیماری پارکینسون می‌شود.


عارفه مختاری ملک آبادی، امیرعلی جعفرنژادگرو، محسن برغمدی، عباس معمارباشی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: گیرنده‌های حس عمقی در کف پای سالمندان کارایی کمتری دارند و تقویت و تحریک این بخش می‌تواند منجر به کاهش خطر افتادن در آنان گردد. یکی از شیوه‌های تقویت گیرنده‌های حسی-عمقی در این افراد استفاده از کفی بافت‌دار است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر ارتزهای بافت‌دار پا بر فرکانس فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی، زمان اتکا و راحتی افراد بالای 55 سال حین راه رفتن انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 14 زن و 14 مرد در محدوده سنی 56 تا 70 سال که دارای توانایی راه رفتن به صورت مستقل و سلامت جسمی و ذهنی بودند؛ انجام شد. آزمودنی‌ها در پنج وضعیت بدون ارتز و استفاده از چهار نوع ارتز (شامل کفی‌های پا از نوع بافت‌دار ریز و درشت در دو نوع منعطف و سخت) مورد مقایسه قرار گرفتند. به منظور ثبت فعالیت الکتریکی، 8 الکترود بر روی عضلات درشت نی قدامی، دوقلو داخلی، پهن داخلی، پهن خارجی، دو سر رانی، نیم وتری، سرینی و راست کننده ستون فقرات در محل مهره 3 کمری قرار داده شدند.

یافته‌ها: میزان طیف فرکانس فعالیت عضلات درشت نی قدامی و پهن داخلی در مردان نسب به زنان افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). فرکانس عضله پهن داخلی در شرایط راه رفتن با ارتز بافت‌دار درشت نسبت به شرایط راه رفتن بدون کفی افزایش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). ارتز بافت‌دار درشت منعطف نسبت به ارتز بافت‌دار ریز از نظر راحتی، معنی‌دار بود (P<0.05). زمان اتکا در هیچیک از شرایط از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: افزایش فرکانس الکترومایوگرافی عضله پهن داخلی هنگام استفاده از ارتز درشت منعطف می‌تواند در افزایش جذب شک و کاهش نرخ بارگذاری عمودی وارد بر پا موثر باشد که این به خودی خود سبب کاهش خطر آسیب در اندام تحتانی افراد بالای 55 سال می‌گردد.


طوبی ثقتی، عبداله شفیع آبادی، منصور سودانی، مریم غلامزاده جفره،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر درمان‌های روان‌شناختی به عنوان درمانی مکمل در کنار درمان‌های دارویی به کمک درمانگران شتافته است. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه معنی درمانی با شناختی - رفتاری گروهی بر افزایش امید به زندگی دانشجویان مبتلا به اختلال افسردگی انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 45 دانشجوی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت که ابتلا به اختلال افسردگی آنان توسط روانپزشک تشخیص داده شده بود؛ در سال تحصیلی 1398 لغایت 1398 انجام شد. آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (معنی‌درمانی، شناختی- رفتاری و گروه کنترل) قرار گرفتند. دانشجویان پرسشنامه امید میلر را در پیش آزمون تکمیل نمودند. پس از بررسی نمرات و گروه‌بندی نمونه‌ها، گروه‌های مداخله به مدت 10 هفته (هر جلسه 90 دقیقه و یک بار در هفته) مشاوره گروهی معنی‌درمانی و شناختی - رفتاری را دریافت نمودند. پس از اتمام دوره درمانی هر سه گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. یک ماه پس از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری اجرا شد.

یافته‌ها: میانگین نمرات امید به زندگی دانشجویان مبتلا به اختلال افسردگی در پس آزمون و نیز پس از یک ماه پیگیری در گروه مداخله معنی درمانی و گروه مداخله شناختی - رفتاری گروهی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی داری یافت (P<0.05). این میزان پس از مداخله و نیز پس از یک ماه پیگیری در مقایسه بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معنی‌داری نشان نداد.

نتیجه‌گیری: روش مشاوره گروهی معنی‌درمانی و شناختی - رفتاری می‌تواند با آموزش مفاهیمی همچون شناسایی افکار خودآیند منفی، تحریف‌های شناختی و فنون تکنیک‌های مختص خود به عنوان یک روش مداخله مفید موجب افزایش امید به زندگی دانشجویان مبتلا به اختلال افسردگی شوند.



آرش نصیری، رامین شعبانی، محمدرضا فدایی چافی، الهام بیدآبادی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی دیپلژی اسپاستیک یک اختلال حرکتی با منشأ آسیب مغزی قبل، حین یا بلافاصله پس از تولد است. تمرینات ورزشی نقش به سزایی در بهبود حرکتی دارد این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات دایره‌ای با شدت بالا در تعادل و فعالیت روزمره زندگی کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 34 کودک مبتلا به فلج مغزی به صورت تصادفی در دو گروه 17 نفری شامل گروه کار درمانی (گروه کنترل) و گروه تمرین دایره‌ای توام با کاردرمانی (گروه مداخله) تقسیم شدند. از ابزارهای سنجش تعادل برگ و مقیاس سنجش فعالیت‌ها در کودکان به ترتیب برای ارزیابی تغییرات تعادل و فعالیت روزمره زندگی قبل و بعد از 12 هفته تمرین استفاده شد. تمرینات دایره‌ای با شدت بالا که 3 دور و هر دور متشکل از 6 ایستگاه 30 ثانیه‌ای و وقفه 30 ثانیه‌ای بین ایستگاه‌ها بود که هفته‌ای سه جلسه و به مدت 12 هفته انجام شد. کاردرمانی یک جلسه در هفته انجام شد.

یافته‌ها: میزان تعادل و فعالیت‌های روزمره زندگی و اجزای آن در گروه تمرین دایره‌ای توام با کاردرمانی در مقایسه با گروه کنترل بهبود آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: تمرینات دایره‌ای به همراه کاردرمانی می‌تواند موجب بهبود بیشتر در فعالیت روزمره زندگی و تعادل در کودکان فلج مغزی دیپلژی اسپاستیک در مقایسه با کاردرمانی شود.


مهدیه کلبادی نژاد، جوانشیر اسدی، مهدی پوراصغرعربی، مهرداد آقایی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتی عضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا می‌کند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روانشناختی و اجتماعی فرد تاثیر منفی می‌گذارد. درمان شناختی رفتاری احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرآیندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را به روش‌های نظام‌مند بررسی می‌کند. هیپنوتراپی شناختی رفتاری ترکیب هیپنوتراپی با روش‌ها و مفاهیم درمان شناختی رفتاری است. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا انجام شد.


روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 9 زن مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا مراجعه کننده به کلینیک جامع فوق تخصصی روماتولوژی در شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در 3 گروه 3 نفری شامل گروه درمان شناختی رفتاری، گروه درمان شناختی رفتاری به همراه هیپنوتراپی و گروه کنترل قرار گرفتند. درمان‌های مورد استفاده به مدت 8 جلسه به تفکیک برای 2 گروه سه نفره در مرکز جامع پارس توان شهر گرگان اجرا شد. گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. برای ارزیابی رضایت جنسی بیماران از مقیاس چند بعدی رضایت جنسی زنان (Sexual Satisfaction Scale for Women: SSSW) روشن چسلی 1393 استفاده شد. نمره برش شاخص‌های پایا 1.96 در نظر گرفته شد.


یافته‌ها: رضایت جنسی در پس آزمون برای هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، موثر ارزیابی شد (P<0.05)؛ اما درمان شناختی رفتاری به همراه هیپنوتراپی (59.38%) در مقایسه با درمان شناختی رفتاری (43.01%) اثربخشی بیشتری داشت و در پیگیری دو ماهه نیز اثربخشی را حفظ نمود (P<0.05). در تمامی مداخله‌های انجام شده شاخص‌های پایا در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بیشتر از مقدار ملاک (1.96) بود.


نتیجه‌گیری: درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری بیش از درمان شناختی رفتاری باعث افزایش رضایت جنسی در زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا می‌گردد.


میلاد پیران حمل آبادی، امیرعلی جعفرنژادگرو،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کمر درد یک بیماری ارتوپدی شایع است که تا حدود 80 درصد از جمعیت جامعه را در برخی از مراحل زندگی درگیر می‌کند. یکی از ابزارهای مورد استفاده برای کاهش درد بریس است. ارتباط بین استفاده از بریس و پارامترهای راه رفتن در افراد مبتلا به کمردرد به خوبی شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دو بریس ساده و سنسوردار توراکولامبوساکرال بر سینتیک راه رفتن بیماران مبتلا به کمردرد انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 15 زن و مرد مبتلا به کمردرد در آزمایشگاه بیومکانیک مرکز سلامت و تندرستی دانشگاه محقق اردبیلی طی تابستان 1399 انجام شد. هر یک از شرکت کنندگان راه رفتن در سه شرایط بدون بریس، با بریس سنسوردار و با بریس ساده را انجام دادند. نیروهای واکنش زمینی حین راه رفتن توسط دستگاه صفحه نیرو ثبت و مقایسه شدند.


یافته‌ها: میانگین سرعت راه رفتن در هنگام استفاده از سه حالت بدون بریس، بریس ساده و بریس سنسور دار تفاوت آماری معنی‌داری نداشت. همچنین بریس‌های ساده و دارای سنسور بر دامنه‌های نیروی عکس العمل زمین، زمان اوج گیری و مقادیر گشتاور آزاد اثر قابل توجهی نداشتند.


نتیجه‌گیری: بریس‌های ساده و سنسوردار توراکولومبوساکرال بر روی سینتیک راه رفتن بیماران مبتلا به کمردرد فاقد اثرند.


امیرعلی جعفرنژادگرو، میلاد پیران حمل آبادی،
دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از بریس کمری بر روی کینماتیک و کینتیک اثرگذار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دو نوع بریس ساده و سنسوردار توراکولومبوساکرال بر فعالیت الکترومایوگرافی عضلات منتخب در مردان مبتلا به کایفوز در هنگام دویدن انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی روی 15 مرد مبتلا به کایفوز انجام شد. آزمودنی‌ها تکلیف دویدن را در سه شرایط بدون بریس، بریس ساده و بریس دارای سنسور انجام دادند. یک سیستم الکترومایوگرافی 8 کاناله بیسیم برای ثبت فعالیت عضلات ناحیه کمر و اندام تحتانی طی دویدن استفاده شد.


یافته‌ها: در فازهای پاسخ بارگیری، میانه اتکا و نوسان تفاوت آماری معنی‌داری بین شرایط مختلف وجود نداشت؛ ولی در فاز هل دادن میانه فرکانس عضله دوقلو در حالت استفاده از بریس ساده نسبت به حالت بدون بریس بزرگتر بود (P<0.05). همچنین میانه فرکانس عضله نیمه وتری در حالت استفاده از بریس سنسوردار نسبت به حالت بریس ساده به طور معنی‌داری بالاتر بودند (P<0.05).


نتیجه‌گیری: به طور کلی استفاده از بریس و به ویژه بریس سنسوردار، سبب بهبود  فعالیت عضلات در مردان مبتلا به کایفوز می‌شود.



کیومرث امینی، علی حبادی،
دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: استرپتوکوک‌ها باکتری‌های گرم مثبت و بی‌هوازی هستند که به صورت زنجیره به دنبال هم قرار گرفته و از منابع متفاوت جدا می‌شوند. پروتئین speA یکی از فراورده‌های میکروبی است که از منابع مختلفی از جمله استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه قابل استخراج است. پسوریازیس یک بیماری شایع، مزمن و عود کننده است که به خصوص در مراحل پیشرفته می‌تواند باعث عوارض متعدد جسمی و روحی در فرد بیمار گردد. این مطالعه به منظور جداسازی، کلونینگ و بیان سوپر آنتی ژن SPE استرپتوکوک دیس گالاکتیه با روش SDS page در بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی روی 60 نفر (26 مرد و 34 زن) مراجعه کننده به آزمایشگاه تشخیص طبی (27 نفر دارای پسوریازیس ناشی از عامل استرپتوکوک دیس گالاکتیه و 33 نفر غیرمبتلا) طی سال 1400 انجام شد. استرپتوکوک دیس گالاکتیه توسط آزمون‌های مختلف، تعیین هویت و جداسازی گردید. ژن speA توسط روش کلونینگ T-A با استفاده از وکتور PTG-19 در درون میزبان اشریشیاکلی Xl1 blue کلون گردید. بیان ژن کلون شده در کلونی‌های نوترکیب توسط روش SDS-PAGE بررسی شد.


یافته‌ها: بررسی کلونی‌های نوترکیب وجود ژن speA را به اثبات رساند. بیان ژن speA در اشریشیاکلی X11 blue توسط روش SDS-PAGE به اثبات رسید.


نتیجه‌گیری: سوپرآنتی‌ژن speA باکتری استرپتوکوک دیس گالاکتیه می‌تواند توسط روش T-A کلونینگ با استفاده از وکتور PTG-19 در درون میزبان اشریشیاکلیXl1 blue به خوبی بیان و تخلیص شده و به عنوان کاندید واکسن بیماری پسوریازیس مورد کارآزمایی‌های مناسب قرار گیرد. روش‌های مبتنی بر میکروب و تولید باکتری‌های نوترکیب روش‌هایی مقرون به صرفه برای تولید پروتئین‌ها با رویکرد اهداف درمانی و واکسیناسیون هستند.


میلاد پیران حمل آبادی، امیرعلی جعفرنژادگرو،
دوره 24، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از راه‌های اصلاح ناهنجاری کایفوز استفاده از بریس‌ها است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دو نوع بریس ساده و سنسوردار توراکولومبوساکرال بر مؤلفه‌های نیروی واکنش زمین در مردان مبتلا به کایفوز هنگام راه رفتن انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 15 مرد مبتلا به کایفوز سینه‌ای سه مرتبه تکلیف راه رفتن روی صفحه نیرو را در سه شرایط بدون بریس، بریس ساده و بریس دارای سنسور انجام دادند. داده‌های نیروی عکس‌العمل زمین از طریق دستگاه نیروسنج برتک جمع‌آوری شد.


یافته‌ها: بین شرایط با و بدون استفاده از بریس در مقدار نیروها، اوج نیروها، گشتاور آزاد و نرخ بارگذاری در هنگام راه‌رفتن تفاوت آماری معنی‌داری یافت نشد.


نتیجه‌گیری: تفاوتی در کینتیک راه‌رفتن در حالت‌های با و بدون بریس در مردان مبتلا به کایفوز وجود نداشت.


فاطمه حسن زاده دولت آبادی، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان، سیدعلی حسینی،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: باتوجه به نقش رژیم غذایی مناسب و استفاده از آنتی‌اکسیدان‌های طبیعی در کنار فعالیت ورزشی، توجه محققین برای بهره‌گیری بیشتر از اثرات تمرین برای بهبود متابولیسم سلولی جلب شده است. علی‌رغم نقش مطلوب تمرینات ورزشی و استفاده از آنتی‌اکسیدان‌ها بر سلامت قلب، اثر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف بره‌موم (تهیه شده توسط زنبور عسل)، هنوز شناخته نشده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین استقامتی و بره‌موم در برابر استرس اکسایشی و سلولی میوکارد و بیان ژن‌های HSP72 و NF-kB در موش‌های صحرایی اورکتومی دیابتی شده با استروپتوزتوسین انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 36 سر موش صحرایی ماده نژاد اسپراگو-داولی با سن 12 تا 16 هفته و وزن 220 تا 250 گرم انجام شد. تعداد 6 سر موش صحرایی در گروه کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. 30 سر موش صحرایی اورکتومی شده با تزریق تک دوز صفاقی استروپتوزتوسین (mg/kg 40) دیابتی شدند. سپس حیوانات اورکتومی دیابتی شده به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل اورکتومی دیابتی، شم، بره‌موم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم تقسیم شدند. گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته با 75-55 درصد سرعت بیشینه تمرین کردند. گروه‌های بره‌موم و تمرین استقامتی + بره‌موم ، بره‌موم را mg/kg/day 100 به صورت تزریق صفاقی دریافت کردند. سپس سطح PAB (Pro-oxidant-antioxidant balance) و بیان ژن‌های HSP72 و NF-kB سنجیده شدند.


یافته‌ها: در گروه‌های بره‌موم، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم مقادیر بیان ژنی HSP72 به‌طور معنی‌داری بالاتر و مقادیر NF-kB و MDA به طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی تعیین شد (P<0.05). مقادیر HSP72 در گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به‌طور معنی‌داری بالاتر از گروه بره‌موم و مقادیر NF-kB در گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه بره‌موم تعیین شد (P<0.05). همچنین مقادیر PAB در گروه‌های تمرین استقامتی و تمرین استقامتی + بره‌موم به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل اورکتومی دیابتی بود (P<0.05).


نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تمرین و مصرف بره‌موم به‌طور سینرژیستی موجب بهبود مسیر محافظتی HSP72 و کاهش استرس اکسیداتیو در بافت قلب متعاقب شرایط نقص عملکرد استروژن و دیابت می‌گردد. هر چند اثر تعاملی این دو به انجام تمرین استقامتی وابسته است.


محمد قلی زاده، احمد شادی، عمار مریم آبادی، مهناز نعمتی، ونکاترامانان سناپاتی، سیواکومار کارتیکیان،
دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: رشد جمعیت و آلودگی‌های ناشی از تخلیه انواع فاضلاب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی، شیرابه محل‌های دفن زباله و روان آب‌های سطحی سبب افزایش آلودگی منابع آب می‌گردند. ورود فلزات سنگین به محیط زیست به ویژه بوم‌سازگان آبی به علت ورود به زنجیره غذایی و به خطر افتادن سلامت انسان، یکی از نگرانی‌های جامعه است. این مطالعه به منظور تعیین میزان فلزات سنگین در عضله ماهیان کفشک زبان گاوی (Cynoglossus arel) و سنگسر معمولی (Pomadasys kaakan) در سواحل بوشهر، شمال خلیج فارس انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 20 قطعه ماهی کفشک زبان گاوی و 20 قطعه ماهی سنگسر معمولی از 3 ایستگاه ساحلی استان بوشهر شامل دیر، دیلم و بندر بوشهر طی بهار سال 1401 انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی از بازار ماهی انتخاب شدند و پس از عملیات آماده‌سازی، زیست‌سنجی و هضم عضله ماهی توسط اسید نیتریک غلیظ، اندازه‌گیری غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، مس، سرب و کادمیوم (میکروگرم در گرم) بافت عضله با دستگاه ICP-OES انجام شد. سپس میزان غلظت عناصر در بافت عضله ماهی به منظور مصارف انسانی با استانداردهای بین‌المللی (FAO، WHO، FDA، NHMRC و UKMAFF) مقایسه و طبق روش آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا برای مصرف ماهی، برآورد جذب روزانه و شاخص‌های خطر فلزات سنگین محاسبه گردید.


یافته‌ها: شاخص پتانسیل خطر برای هر دو گونه کمتر از یک به دست آمد. جذب روزانه و هفتگی ماهی کفشک زبان گاوی (روی > مس > نیکل> سرب> کادمیوم) و ماهی سنگسر معمولی (مس > روی > نیکل > سرب> کادمیوم) تعیین شد. میانگین غلظت فلزات سنگین نیکل، روی، مس، سرب و کادمیوم در بافت عضله گونه‌های مورد مطالعه به ترتیب 1.88±0.07 ، 27.16±8.11 ، 11.55±4.12 ، 1.14±0.06 ، 0.19±0.03 میکروگرم در گرم تعیین شدند. بیشترین مقادیر فلزات مورد مطالعه در آبزیان به ترتیب روی > مس > نیکل >سرب> کادمیوم بود. غلظت فلزات در نمونه‌های آنالیز شده در مقایسه با استانداردهای بین‌المللی پایین‌تر بود.


نتیجه‌گیری: غلظت فلزات در ماهیان کفشک زبان گاوی و سنگسر معمولی از نظر مسمومیت، برای مصارف انسان قابل قبول ارزیابی شد. همچنین میزان پتانسیل خطرپذیری و شاخص خطر برای بیماری‌های غیرسرطانی در بالغین و کودکان در بافت عضله ماهی کمتر از 1 به دست آمد و مصرف این آبزیان هیچ مشکلی برای سلامت انسان ایجاد نمی‌کند.


میلاد پیران حمل آبادی، امیرعلی جعفرنژادگرو،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از ارتزهای کمری مکانیک دویدن را تغییر می‌دهد. یکی از عوامل بیومکانیکی مهم در توانبخشی و پیشگیری از آسیب، انقباضات همزمان مفاصل زانو و مچ پا است. این مطالعه به منظور تعیین اثر دو نوع بریس تراکولامبوساکرال بر مقادیر هم‌انقباض مفاصل مچ پا و زانو در مردان مبتلا به کایفوز در حین دویدن انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 15 مرد 25-18 ساله مبتلا به کایفوز بزرگتر از 40 درجه در آزمایشگاه بیومکانیک مرکز سلامت و تندرستی دانشگاه محقق اردبیلی طی تابستان 1399انجام شد. هریک از شرکت‌کنندگان به طور تصادفی سه تست دویدن را در هر یک از سه حالت بدون بریس، با بریس دارای سنسور و با بریس ساده انجام دادند. این آزمایش شامل داده‌های الکترومیوگرافی عضلات منتخب اندام تحتانی بود که انقباض عضلات زانو و مچ پا را در پای راست هنگام دویدن با سرعت ثابت ثبت نمود.


یافته‌ها: مقادیر هم‌انقباض عمومی مفصل زانو در حالت بریس سنسوردار نسبت به حالت بدون بریس حدود 6 درصد طی فاز پاسخ بارگذاری کاهش یافت (P<0.05). هنگام استفاده از بریس ساده نسبت به حالت بدون بریس مقادیر هم‌انقباض جهت‌دار مچ پا در فاز هل دادن حدود 38 درصد کاهش یافت (P<0.05). هم‌انقباضی جهت‌دار عضلات پهن داخلی و پهن خارجی در حالت استفاده از بریس سنسوردار نسبت به حالت بدون بریس در فاز پاسخ بارگذاری حدود 49 درصد و در فاز میانه اتکا در حالت بدون بریس نسبت به بریس ساده حدود 47 درصد افزایش یافت (P<0.05).


نتیجه‌گیری: به دلیل افزایش هم انقباضی عمومی زانو در حین استفاده از بریس سنسوردار، استفاده از بریس ساده توصیه می‌شود.


شهاب الدین ملازائی، امیرعباس مینایی فر، محبوبه میرحسینی، سعدیه دهقانی فیروزآبادی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس کرونا با بروز مکانیسم‌هایی همچون افزایش ترومبوز می‌تواند منجر به نارسایی ارگان‌ها شود که در پی آن لاکتات دهیدروژناز افزایش می‌یابد. این مطالعه به منظور تعیین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز مبتلایان به COVID-19 و عوامل موثر بر مرگ و میر آنان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 212 بیمار (57 مرد و 155 زن) مبتلا به COVID-19 با میانگین سنی 49.19±10.6 سال مراجعه کننده به بیمارستان امام علی(ع) شهر چابهار طی شش‌ماه اول سال 1400 انجام شد. پس از کسب رضایت آگاهانه و اطلاعات دموگرافیک، از بیماران خون محیطی هپارینه اخذ شد. سطح لاکتات دهیدروژناز با استفاده از دستگاه اتوآنالیزور تعیین شد.


یافته‌ها: 29 نفر (13.67%) از بیماران فوت نمودند. میانگین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز بیماران فوت شده (708.420±96.25 U/L) در مقایسه با بیماران در قید حیات (640.360±96.80 U/L) از نظر آماری معنی‌داری نبود. در مقایسه بین دو گروه زنده مانده و فوت شده 25 درصد بیماران فوت شده در بخش مراقبت‌های ویژه بستری و 90.90% بیماران زنده مانده در بخش داخلی بستری بودند (P<0.05). همه فوت شدگان و 85.85% زنده ماندگان سن 40 سال و بیشتر داشتند و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود. 24.56% جانباختگان مرد و 90.32% بیماران زنده مانده زن بودند (P<0.05). 22.72% جانباختگان دارای تحصیلات دانشگاهی و 88.69% بیماران زنده مانده دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم بودند (P<0.05). 71.42% بیماران فوت شده لاغر و 91.37% بیماران زنده مانده دچار اضافه وزن بودند (P<0.05).


نتیجه‌گیری: بین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز بهبودیافتگان و جان باختگان بیماری COVID-19 تفاوتی وجود نداشت. سن 40 سال و بیشتر، شاخص توده بدنی لاغر و چاق مرضی، جنسیت مرد و نیاز به بستری در بخش مراقبت‌های ویژه از عوامل خطر تعیین شدند.


 


نازنین حنفی بجد، سیدعلی معزی بادی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

درد غیرمعمول قفسه‌سینه اغلب در زنان مسن مبتلا به دیابت، فشار خون بالا و بیماری‌های قلبی مشاهده می‌شود. تاکنون برخی از تظاهرات غیرمعمول انفارکتوس میوکارد گزارش شده است که شامل گوش درد، درد پهلو، خستگی، گردن درد، تهوع و استفراغ، تنگی نفس و درد شانه است. ما در این مقاله یک مورد از علائم نادر بیماری قلبی عروقی را با علائم ارجاعی از جمله درد کولیک شکمی گزارش می‌نماییم. بیمار مردی 55 ساله با سابقه دیابت و تحت درمان با انسولین بود که به مدت دو روز دچار دردکولیک، تندرنس دوره‌ای اپی‌گاستر و تهوع و استفراغ مکرر شده بود. در ابتدا مشکوک به پانکراتیت بود؛ اما با توجه به این که سطح آنزیم آمیلاز و لیپاز نرمال بود و شواهدی مبنی بر وجود مایع آزاد شکمی و لگنی با توجه به نتایج سونوگرافی مشاهده نشد؛ فرضیه پانکراتیت رد شد. بیمار علی‌رغم نرمال بودن نوار قلب اولیه تا شب قبل از ویزیت توسط متخصص قلب، درد شدیدتری را تجربه کرد و بنابراین تا پایان همان شب به بخش داخلی قلب ارجاع شد که پس از آنژیوگرافی مشخص گردید که شاخه OM1 (Obtuse Marginal) عروق کرونری تنگی شدید (90-99%) دارند. یکی از تظاهرات غیرمعمول انفارکتوس میوکارد، تندرنس شکمی و درد کولیک است. در بیمارانی که عوامل خطر قلبی مانند دیابت و بیماری مزمن کلیه دارند؛ بایستی تظاهرات غیرشایع علی‌رغم وجود نوار قلب طبیعی بررسی گردد.


زهرا محمودآبادی، ملیحه حدادنژاد، رغد معمار، مجید هامون گرد،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: گردن درد مشکل شایعی است که بر سلامتی و کیفیت زندگی افراد اثر منفی دارد. لذا این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ثبات دهنده گردن و تحرک بخشی توراسیک بر ناتوانی، دامنه حرکتی و استقامت زنان با گردن درد مزمن غیر اختصاصی انجام شد.


روش بررسی: این کارآزمایی بالینی یک سویه کور روی 36 زن مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی در 3 گروه 12 نفری در شهر قم انجام شد. آزمودنی‌های گروه مداخله اول (اجرا کننده تمرینات ثبات دهنده گردن) و گروه مداخله دوم (اجرا کننده تمرینات ثبات دهنده گردن با تحرک بخشی توراسیک) را به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و 60 دقیقه در باشگاه ورزشی انجام دادند و گروه کنترل یکسری راهنمایی‌های اصلاحی دریافت نمودند. ناتوانی، دامنه حرکتی گردن و استقامت عضلانی به ترتیب توسط پرسشنامه ناتوانی گردن، گونیامتر و آزمون پایل و بیوفیدبک فشارسنج ارزیابی شدند.


یافته‌ها: ناتوانی، دامنه حرکتی و استقامت عضلانی آزمودنی‌های هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنی‌داری یافتند (P<0.05). دامنه حرکتی و استقامت عضلانی آزمودنی‌های گروه مداخله دوم در مقایسه با گروه مداخله اول، بهبود معنی‌دار بیشتری نشان داد (P<0.05).


نتیجه‌گیری: انجام تمرینات ثبات‌دهنده گردن و تحرک‌بخشی توراسیک یک مداخله موثر در بهبود ناتوانی، دامنه حرکتی و استقامت عضلانی زنان با گردن درد مزمن غیراختصاصی ارزیابی شد.



صفحه 2 از 3     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.23 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4657