[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations67423102
h-index3118
i10-index21178
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
25 نتیجه برای ابراهیمی

دکتر مهدی مهدی‌زاده، دکتر سیدعلی حسینی تهرانی، فیض‌الله ابراهیمی‌نیا، آناهیتا اللهی، دکتر حسن فلاح حسینی، منیره عزیزی، مهدی صادق‌زاده، شروین فاتحی قهفرخی، حامد مسعودی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : امروزه استفاده از گیاهان دارویی برای تخفیف علائم و درمان بیماری دیابت مورد توجه قرار گرفته که از جمله می‌توان به چای سبز (Camellia sinesis L.) اشاره نمود، ولی با توجه به عدم بیان دوز مناسب و متناقض بودن نتایج در مورد اثرات آن بر میزان قندخون، این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آن در دوزهای مختلف بر قندخون و کاهش وزن در موش‌های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. تعداد 8 سر از موش‌ها به‌عنوان گروه طبیعی نگهداری و به 32 سر آنها استرپتوزوتوسین با دوز 50 mg/kg محلول در نرمال‌سالین به‌ روش داخل صفاقی تزریق شد. موش‌های دیابتی به طور تصادفی در چهار گروه 8 تایی تقسیم شدند. از چهار گروه موش‌های دیابتی به سه گروه به ترتیب دوزهای 50، 100 و 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی چای سبز محلول ده درصد (Dimethyl sulgoxide) DMSO در آب مقطر و به گروه دیابتی کنترل به‌طور مشابه محلول ده درصد DMSO در آب مقطر از طریق گاواژ روزانه به مدت 6هفته داده شد. تمام حیوانات در شروع مطالعه و هفته‌های2 و 4 و 6 بعد از شروع مطالعه از لحاظ قندخون و وزن اندازه‌گیری شدند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی استودنت و ANOVA یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها : میانگین قندخون ناشتا در گروه‌های دیابتی که دوزهای مصرفی 50، 100 و 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره چای سبز را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه دیابتی کنترل به‌طور معنی‌داری کاهش یافت (p<0.5)، ولی وزن حیوانات در سه گروه دریافت کننده دوزهای مختلف عصاره کاهش معنی‌داری نسبت به گروه کنترل غیردیابتی نشان نداد.

نتیجه‌گیری:  این مطالعه نشان داد که عصاره هیدروالکلی چای سبز با دوزهای مصرفی 50، 100 و 200 میلی‌گرم بر کیلوگرم سبب کاهش قندخون ناشی از دیابت می‌گردد و دوز 100 mg/kg مناسب‌ترین دوز این عصاره می‌باشد.


به‌یانه سیدامینی، آذر مرادی، دکتر ایوب مالک، دکتر مهرانگیز ابراهیمی ممقانی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : چاقی و اضافه وزن در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهطور چشمگیری افزایش یافته است. چاقی با مشکلات سلامتی بیشماری همبستگی دارد. از آنجا که کودکان زمان زیادی را روزانه در مدرسه سپری میکنند، چاقی و اضافه وزن میتواند، روی جنبههای مختلف زندگی در مدرسه مثل دستاوردهای تحصیلی ، مهارتهای اجتماعی و توجه اثر داشته باشد. این مطالعه به منظور بررسی همبستگی چاقی و اضافه وزن با کمتوجهی در دختران مدارس ابتدایی شهر تبریز انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 300 نفر دانشآموز دختر 11-7 ساله مدارس ابتدایی شهر تبریز در سال 1386 انجام شد. نمونهها بهطور طبقهای تصادفی برحسب وضعیت نمایه توده بدنی(BMI)، در سه گروه دارای وزن طبیعی، اضافه وزن و چاق قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها چک لیست رفتاری کودک(CBCL) بود. این ابزار 113 سوال دارد که 9 سوال آن برای تعیین کم‌توجهی کودکان طراحی و رفتارها با مقیاس سهدرجهای رتبهبندی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSpss-11.5 و آزمون آماریANOVA استفاده شد.

یافته‌ها : نتایج نشان داد که میانگین کم‌توجهی گروه دارای اضافه وزن بیشتر از گروه دارای وزن طبیعی و گروه چاق بود(p<0.05) و همبستگی معنیداری بین BMI و کم‌توجهی مشاهده گردید(r=0.177 , p<0.05).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که همبستگی معنیداری بین چاقی و کم‌توجهی وجود دارد. پیشگیری از چاقی به عنوان قدم اول پیشگیری از مشکلات رفتاری هیجانی کودکان، ضروری بهنظر میرسد و درمان چاقی ممکن است، روشی برای مواجه با مشکلات رفتاری در کودکان باشد.


دکتر فرامرز ابراهیمی فلاح طلب، دکتر مهدی قربانی ثمینی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

کودک آزاری به عنوان یک پدیده نابهنجار همواره در هر جامعه‌ای مورد نکوهش بوده است. با توجه به شدت جراحات عمدی که توسط والد یا قیم کودک ایجاد می‌گردد و احتمال وقوع مرگ ناشی از آن زیاد است؛ لزوم مداخله در مراحل اولیه برای حفظ حیات کودک ضروری است. روزانه موارد زیادی از مرگ و میر ناشی از کودک آزاری در سراسر دنیا  اتفاق می‌افتد که در معاینه‌های روتین تشخیص داده نمی‌شوند. لذا لزوم ارائه برنامه برای شناسایی و مداخله امری اجتناب‌ناپذیر است. مقاله حاضر گزارشی از یک مورد کودک‌آزاری است که به دنبال صدمات کشنده شکمی کودک فوت نمود.


دکتر محمدعلی تخشید، دکتر جعفر آی، دکتر علیرضا توسلی، لیدا ابراهیمی، داریوش مومن زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : کولیت اولسراتیو بیماری مزمن التهابی کولون است که رادیکال‌های آزاد نقش مهمی در ایجاد آن دارند. رژیم غذایی حاوی اسیدهای چرب امگا 3- و مواد آنتی‌اکسیدانت در درمان این بیماری موثر است. عصاره هسته انگور حاوی مواد آنتی‌اکسیدانت قوی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی رژیم غذایی غنی از روغن ماهی و عصاره هسته انگور بر کولیت القا شده توسط اسیداستیک در موش‌های صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 50سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به صورت تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه (F) روغن ماهی 6.1 میلی‌لیتر روغن ماهی، گروه (G) عصاره هسته انگور 50 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره هسته انگور در یک میلی‌لیتر آب مقطر و گروه (FG) روغن ماهی + عصاره هسته انگور 1.6 میلی‌لیتر روغن ماهی و 50 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره هسته انگور به صورت گاواژ به مدت 30 روز دریافت نمودند. موش‌ها در گروه‌های کنترل (C) و گروه کولیت (Co) حجم یکسانی از آب مقطر دریافت داشتند. پس از 30روز در گروه‌های آزمایشی ، تیمار با عصاره هسته انگور ، تیمار با روغن ماهی و گروه تیمار با روغن ماهی و عصاره هسته انگور با تزریق درون رکتومی یک میلی‌لیتر اسیداستیک (4درصد) کولیت ایجاد گردید. گروه کنترل تزریق درون رکتومی سالین دریافت داشتند. دوروز بعد از ایجاد کولیت ، درجه آسیب‌های بافتی و التهاب با نمرات آسیب میکروسکوپی و آسیب‌شناسی بافتی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها : تزریق درون‌رکتومی اسیداستیک موجب ایجاد زخم ، التهاب و آسیب شدید کریپت‌ها در بافت مخاطی کولون موش‌ها گردید. شدت آسیب‌های ماکروسکوپی ، میکروسکوپی و التهاب در گروه تیمار با مصرف توأم روغن ماهی و عصاره هسته انگور در مقایسه با گروه کولیت کاهش معنی‌داری را نشان داد (P<0.05). در صورتی که تغذیه موش‌ها با عصاره هسته انگور به تنهایی و روغن ماهی موجب بهبودی معنی‌داری در نمرات آسیب‌های میکروسکوپی و ماکروسکوپی نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مصرف توأم روغن ماهی و عصاره هسته انگور قبل از ایجاد کولیت القاء شده توسط اسیداستیک دارای نقش محافظتی در برابر آسیب‌های ماکروسکوپی ، میکروسکوپی و التهاب کولون موش‌های صحرایی‌می باشد.
دکتر افسون نودهی مقدم، زهرا روحبخش، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر داوود جعفری،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعات زیادی اهمیت عملکرد هماهنگ و هم‌زمان عضلات کتف و گلنوهومرال را نشان داده‌اند. تغییرات خفیف در عملکرد و هماهنگی این عضلات منتهی به اختلال مفاصل می‌گردد. سندرم گیرافتادگی به عنوان شایع‌ترین علت درد شانه گزارش شده است. در این مطالعه قدرت ایزومتریک عضلات کمربند شانه‌ای در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی با افراد سالم مقایسه گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی با استفاده از نمونه‌گیری غیراحتمالی ساده روی 15 بیمار مبتلا به سندرم گیرافتادگی شانه که به درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و دانشگاه علوم پزشکی ایران مراجعه نموده بودندو 15 فرد سالم طی سال 1387 انجام شد. قدرت عضلات گلنوهومرال و اسکاپولوتوراسیک با استفاده از یک دینامومتر دستی در دو گروه مورد و شاهد اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل و تی زوج برای مقایسه بین‌گروهی و درون‌گروهی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی در مقایسه با افراد سالم دارای قدرت کمتری در عضلات شانه خود بودند (P<0.05). قدرت عضلات در سمت درگیر بیماران نسبت به سمت غیردرگیر کمتر بود (P<0.05). در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی نسبت قدرت عضلات چرخاننده به خارج به قدرت عضلات چرخاننده به داخل به طور معنی‌داری کمتر از گروه شاهد بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کاهش قدرت عضلات شانه در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی وجود دارد. لذا بررسی قدرت عضلانی بایستی در برنامه ارزیابی و درمانی این بیماران در نظر گرفته شود. همچنین در درمان فیزیوتراپی این بیماران تقویت عضلات ضعیف بایستی مورد تاکید قرار گیرد.
دکتر وحید مشایخی قویونلو، دکتر ناصر طیبی میبدی، دکتر بیتا صفائی، دکتر محمد ابراهیمی راد، دکتر علی حقانی،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : لیکن‌پلان یک بیماری پوستی مزمن با ضایعات پوستی مخاطی التهابی است که شیوع آن 2-1درصد می‌باشد. این مطالعه به منظور توصیف نماهای بالینی و آسیب‌شناختی مبتلایان به لیکن‌پلان در مشهد انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی مقطعی اطلاعات مربوط به سن , جنس و نیز مشخصات مربوط به بیماری مانند بافت‌شناسی، شکل و محل آناتومیک ضایعات با استفاده از پرونده بیماران مبتلا به لیکن‌پلان مراجعه‌کننده به بخش پوست و آسیب‌شناسی بیمارستان امام‌رضا (ع) مشهد طی سال‌های 86-1376 و بازبینی مجدد لام‌ها استخراج گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 و آزمون‌های آماری t-test ، کای‌اسکوئر و آزمون‌های ناپارامتری تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : از مجموع 309 بیمار ثبت شده؛ 177 نفر مرد (57.3%) و 132 نفر زن (42.7%) بودند. میانگین سنی در مجموع 16.3+-40.1 سال (کمترین 2 سال و بیشترین 85 سال) بود. پلاک و پاپول به ترتیب با 136 مورد (44%) و 129 مورد (41.7%) شایع‌ترین نمای بالینی بودند. 39 مورد (23.9%) ضایعات هیپرپیگمانته و 83 مورد (26.9%) ضایعات پوسته‌دار بودند. طرح‌های آنولر و خطی به ترتیب در 15 مورد (4.9%) و 9 مورد (2.9%) مشاهده گردید. نمای هیستولوژیک کلاسیک و هیپرتروفیک شایع‌ترین نماهای بافتی را تشکیل دادند. رابطه آماری بین انواع هیستوپاتولوژیک ضایعه با جنس و سن وجود نداشت. محل آناتومیک با بافت‌شناسی ضایعات ارتباط معنی‌داری را نشان داد (P<0.001). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که فراوانی لیکن‌پلان در نواحی تناسلی و مخاطی نسبت به مطالعات انجام شده در نقاط دیگر دنیا و همچنین سایر مناطق کشور کمتر می‌باشد.
روشنک بقایی رودسری، دکتر سیدمحمدابراهیم موسوی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سهراب کیهانی، رضا وهاب کاشانی، دکتر مسعود کریملو،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از آسیب‌های متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد. آستانه حس تشخیص حرکت، شامل اطلاعاتی است که از گیرنده‌های مکانیکی در حالت پویا حاصل می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بریس عملکردی بر آستانه تشخیص حرکت در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه تجربی روی 20 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی، با محدوده سنی 18 تا 44 سال طی سال‌های 86-1385 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی ساده بود. به منظور ارزیابی آستانه تشخیص حرکت قبل و بعد از مداخله، از دستگاه Continuous passive motion  استفاده شد. آستانه تشخیص حرکت با دو سرعت با و بدون بریس اندازه‌گیری گردید. از آزمون تی زوجی و کولموگروف- اسمیرونوف برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : آستانه تشخیص حرکت در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل و بعد از پوشیدن بریس با چشم باز به ترتیب 1.67±3.93 و 1.86±4.45 درجه (P<0.063) و با چشم بسته 1.61±3.82 و 1.96±4.31 درجه تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از بریس عملکردی در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی اثر بارزی در بهبود آستانه تشخیص حرکت ندارد.


زینب فیروزه، دکتر ناهید بیژه، دکتر احمد ابراهیمی عطری، سعید رمضانی،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : لیپوپروتئینa یکی از عوامل خطرزای جدید قلبی - عروقی است که بالارفتن غلظت آن باعث افزایش بیماری‌های قلبی - عروقی می‌شود. به دلیل اهمیت فعالیت بدنی درپیشگیری از بیماری‌های قلبی - عروقی، این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته پیاده‌روی بر غلظت لیپوپروتئینa سرم زنان یائسه غیرورزشکار انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه نیمه‌تجربی ٢٢زن یائسه با دامنه سنی 55-47 سال که فاقد بیماری خاص بودند؛ توسط فراخوان در شهرستان بجنورد طی تابستان 1388 انتخاب شدند. زنان به صورت تصادفی به گروه‌های تجربی (١٢ نفر) و کنترل (١٠ نفر) تقسیم شدند. ابتدا اندازه‌گیری ابعاد بدنی و آنتروپومتریکی شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی، درصدچربی بدن و نسبت دورکمر به دورباسن انجام شد. سپس نمونه‌خون ناشتا از ورید قدامی بازوی افراد گرفته شد. افراد گروه تجربی در برنامه پیاده‌روی هشت هفته‌ای (با شدت ٦٠درصد ضربان قلب ذخیره، به مدت٣٠دقیقه در هفته اول و ٧٠درصد ضربان قلب ذخیره و زمان ٦٠دقیقه در هفته آخر) شرکت کردند. گروه کنترل در برنامه ورزشی شرکت نکردند. سپس مجدداً اندازه‌گیری‌های آنتروپومتریکی و خونگیری انجام شد و میزان لیپوپروتئینa سرم اندازه‌گیری شد. برای مقایسه اطلاعات پیش‌آزمون و پس‌آزمون بین گروه‌ها از آزمون t-student مستقل و آزمون یومن‌ویتنی استفاده شد. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط لیپوپروتئینa با اندازه‌های آنتروپومتریکی استفاده گردید.

یافته‌ها : میزان لیپوپروتئینa سرم قبل و بعد از تمرینات (پیش‌آزمون 4.1±12.5 و پس‌آزمون 3±10.5)، شاخص توده بدنی، نسبت دورکمر به دورباسن و درصدچربی در گروه تجربی کاهش معنی‌داری یافت (P<0.05)؛ اما این تغییرات در گروه کنترل معنی‌دار نبود. در بررسی رابطه بین عوامل در گروه تجربی بین لیپوپروتئینa با اندازه‌های آنتروپومتریکی نیز ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد.

نتیجه‌گیری : نتایج این تحقیق نشان داد که انجام هشت هفته برنامه پیاده‌روی سبب کاهش غلظت لیپوپروتئینa سرم، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و نسبت دور کمر به دور باسن زنان یائسه شده است.


دکتر بصیر مجدالاسلام، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سیدمرتضی کاظمی، دکتر علی اکبر اسماعیل جاه، روشنک بقایی رودسری،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از آسیب‌های متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر جراحی بازسازی بر رفلکس همسترینگ در بیماران مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 30 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی شامل 16 مرد و 14 زن با میانگین سنی 8.72±26.52 سال در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی طی سال 1385 انجام شد. بیماران قبل و بعد از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی وضعیت رفلکس همسترینگ از دستگاه ایجاد ضربه و Kinsiological Electromyography برای اندازه‌گیری میزان فعالیت عضلانی استفاده شد. از آزمون تی زوجی و اسمیرونوف کولموگروف برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید. یافته‌ها : وضعیت رفلکس همسترینگ در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل از جراحی بازسازی 3.22±73.25 و بعد از جراحی بازسازی 3.85±47.35 تعیین شد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که جراحی بازسازی در بیماران پارگی لیگامان صلیبی قدامی در بهبود رفلکس همسترینگ تاثیر بارزی دارد.
مهین روزی طلب، بیژن محمدی، صدیقه ابراهیمی، عزیزالله پورمحمودی، جان محمد ملک‌زاده، کرامت اله زندی قشقایی، مرجان مردانی حموله،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : شیوع ناهنجاری‌های لوله عصبی براساس نژاد، موقعیت جغرافیایی و عوامل مستعد کننده دیگر در هر ناحیه متفاوت است. این مطالعه ده ساله به منظور تعیین شیوع ناهنجاری‌های لوله عصبی و عوامل خطرزای مرتبط با آن در یاسوج انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی نوزادان متولد شده در زایشگاه بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج طی سال‌های 89-1380 انجام شد. گروه مورد شامل 78 نوزاد با ناهنجاری‌های لوله عصبی از بین 36755 نوزاد متولد شده انتخاب گردید و 78 نوزاد سالم که در همان مدت و در همان بیمارستان به‌دنیا آمدند؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. اطلاعات توسط چک لیست ثبت شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-19 و آزمون‌های آماری Chi-Square، رگرسیون لجستیک و نسبت شانس (OR) تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : شیوع ناهنجاری‌های لوله عصبی 12/2 در هزار تولد زنده تعیین شد. در 59 نوزاد (75.65%) آنانسفالی و در 19 نوزاد (24.35%) اسپینابیفیدا مشاهده شد. نسبت جنسی ناهنجاری دختران به پسران 1.5 تعیین شد. بیشترین موارد ناهنجاری‌های لوله عصبی در مادران رده سنی 36-27 سال (53.85%) یافت شد. تفاوت آماری معنی‌داری بین تعداد حاملگی و تعداد سقط بین دو گروه مورد و شاهد یافت نشد. 10 مادر (12.8%) از گروه مورد و 7 مادر (8.97%) از گروه شاهد سابقه مصرف دخانیات (قلیان) داشتند که از نظر آماری تفاوت معنی‌داری نشان نداد. 52 مادر (66.7%) از گروه مورد و 30 مادر (38.5%) از گروه شاهد سابقه عدم مصرف اسیدفولیک داشتند (CI95%: 1.4-6.15, OR=2.93, P<0.001). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که شیوع ناهنجاری‌های لوله عصبی در یاسوج نسبتاً بالا بوده و عدم مصرف اسیدفولیک توسط مادران 2.93 برابر خطر ابتلا به ناهنجاری را می‌افزاید.
مهدی وجدانی، رضا فوائدی، علیرضا ابراهیمی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده

عفونت‌های انگلی کرمی در مناطق آب هوایی گرمسیری و نیمه‌گرمسیری شایع است؛ ولی مواردی از این انگل‌ها باعث گرفتاری غیرمعمول ارگان‌های بدن می‌شوند. ضایعات و تغییرات التهابی و فیبروزی خارجی و مخاطی کیسه و مجاری صفراوی به عفونت‌های انگلی منجر به کله‌سیستیت مزمن و یا حاد می‌گردد. در این گزارش سه مورد غیرمعمول کرم‌های انگلی از بیماران مبتلا به کله‌سیستیت در بیمارستان طالقانی کرمانشاه مجزا گردید. انگل‌ها از لحاظ ماکروسکوپی و مقاطع تهیه شده و رنگ‌آمیزی با میکروسکوپ نوری تشخیص داده شدند. کرم بالغ اسکاریس لومبریکوئیدس، بند بارور تنیا ساژیناتا و کرم بالغ فاسیولا هپاتیکا از کیسه و مجرای صفراوی بیماران مجزا شد. به علت تغییرات پاتولوژیک و انسداد مجاری صفرای و نیز التهاب کیسه صفراوی عمل جراحی کله‌سیستکتومی برای بیماران انجام شد.
سالار حافظ‌ قرآن، حسین میقانی، پونه ابراهیمی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:با توجه به تنوع ژنتیکی ایجاد شده در عوامل بیماریزای میکروبی و پیدایش سویه‌های مقاوم و همچنین عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمیایی، جایگزین کردن آنها با داروهای ضدباکتریایی با منشاء گیاهی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره‌های کلروفرمی، اتیل‌استاتی و هیدروالکلی پیاز گیاه سنبل کوهی بر روی دو باکتری گرم مثبت و یک باکتری گرم منفی به روش دیسک دیفیوژن و روش رقت لوله‌ای انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه آزمایشگاهی عصاره کلروفرومی، اتیل‌استاتی و هیدروالکلی پیاز گیاه سنبل کوهی تهیه و خواص ضدمیکروبی و نیز حداقل غلظت مهارکنندگی باکتری (MIC) و میکروب‌کشی (MBC)، با روش دیسک دیفیوژن (تعیین هاله عدم رشد) و نیز رقت لوله‌ای (Macro-dilution)، بر باکتری‌های اشریشیاکلی (گرم منفی)، باسیلوس سرئوس و استافیلوکوکوس اورئوس (گرم مثبت) مورد سنجش قرار گرفت. از دی‌متیل‌سولفوکسید به‌عنوان شاهد منفی و از آمپی‌سیلین و نالیدیکسیک‌اسید به‌عنوان شاهدهای مثبت استفاده شد. یافته‌ها : هاله عدم رشد عصاره اتیل‌استاتی به ترتیب روی استافیلوکوکوس 0.1±26.3 mm ، اشریشیاکلی 0.3±23.7 mm و باسیلوس 0.4±19.5 mm تعیین شد. هاله عدم رشد عصاره کلروفرمی به‌ترتیب روی استافیلوکوکوس 0.2±16.4 mm و باسیلوس 0.3±14.9 mm مشاهده گردید. نتیجه‌گیری : اثر ضدمیکروبی عصاره‌های کلروفرمی و اتیل‌استاتی پیاز گیاه سنبل کوهی بر روی اشریشیاکلی، استافیلوکوکوس و باسیلوس بیشتر از نالیدیکسیک‌اسید و مشابه آمپی‌سیلین در شرایط آزمایشگاهی بود.
علی ترکاشوند، حسین مژده ای پناه، احمد ابراهیمی، فیروزه نادری،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : ترمیم اعصاب محیطی یکی از چالش‌برانگیزترین مباحث در جراحی ترمیمی بوده و علی‌رغم پیشرفت‌های حاصله، ترمیم عصب در کمتر از 50 درصد باعث بهبود عملکرد می‌گردد. این مطالعه به منظور مقایسه نتایج آزمایشگاهی و بالینی ترمیم عصب اولنار به دو روش اپی‌نوریوم و پری‌نوریوم انجام گردید. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 28 بیمار مبتلا به قطع عصب اولنار داوطلب عمل جراحی پیوند عصب به صورت تصادفی در دو گروه درمانی روش اپی‌نوریوم و پری‌نوریوم تقسیم شدند. چهار ماه بعد از درمان وضعیت بهبودی بیماران با انجام معاینات حسی- حرکتی، الکترومیوگرافی و سرعت هدایت عصبی روی دو عضله FDI و ADM مقایسه گردید. یافته‌ها : میانگین مقادیر دامنه فعالیت عصب و زمان تاخیر و سرعت هدایت فعالیت عصب در سمت سالم نسبت به سمت مبتلا هم در روش اپی‌نوریوم و هم در روش پری‌نوریوم دارای اختلاف آماری معنی‌داری بود (P<0.05). نسبت زمان تاخیر و سرعت هدایت در روش اپی‌نوریوم نسبت به روش پری‌نوریوم مشابه بود و اختلاف آماری معنی‌داری نداشتند. میزان motor unit potential در عضله ADM 10 بیمار (71%) روش اپی‌نوریوم و 9 بیمار (64%) روش پری‌نوریوم تعیین شد. فعالیت عضله FDI در 9 بیمار (64%) روش اپی‌نوریوم و 8 بیمار (57%) روش پری‌نوریوم مشاهده شد. 5 بیمار (35.7%) در روش اپی‌نوریوم و 4 بیمار (28.5%) در روش پری‌نوریوم دارای لمس سطحی بودند. حس درد در 11 بیمار (78.5%) روش اپی‌نوریوم و 8 بیمار (57%) روش پری‌نوریوم وجود داشت. نتیجه‌گیری : ترمیم عصب اولنار به دو روش اپی‌نوریوم و پری‌نوریوم از لحاظ نتایج الکترومیوگرافی و سرعت هدایت فعالیت عصب و عملکرد حسی و حرکتی هیچ تفاوتی نسبت به هم ندارند.
سکینه شاهی، سهیلا ابراهیمی وسطی کلایی، جواد حامی، مهران حسینی، نسیم لطفی، محمد افشار،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری پارکینسون دومین اختلال نوروپاتولوژیک شایع است که در نتیجه دژنراسیون نورون‌های دوپامینرژیک بخش متراکم ماده سیاه مغز به‌وجود می‌آید. 1-methyl-1,2,3,6-tetrahydropiridine یک ماده نوروتوکسین است که از آن برای ایجاد مدل حیوانی پارکینسون به‌طور گسترده استفاده می‌شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تزریق داخل صفاقی و داخل بینی سم عصبی MPTP بر تراکم نورون‌های تیره بخش متراکم ناحیه ماده سیاه مغز در موش‌های آزمایشگاهی به منظور ایجاد مدل حیوانی پارکینسون انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 90 سر موش نر بالغ نژاد BALB/c به‌صورت تصادفی و مساوی در چهار گروه تجربی، چهار گروه کنترل - شم و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه‌های تجربی سم عصبی MPTP را دریافت نمودند و شامل گروه 1 (تزریقIP با دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم هر2 ساعت در 4 نوبت)، گروه 2 (تزریقIP با دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم در 5 روز)، گروه 3 (تزریق داخل بینی با یک دوز به میزان یک میلی گرم) و گروه 4 (تزریق داخل بینی با یک دوز به میزان 2 میلی گرم) بودند. پس از طی زمان 20روز، مغز حیوانات خارج و پس از رنگ‌آمیزی با تولوئیدین بلو تراکم عددی نورون‌های تیره در ماده سیاه محاسبه گردید. یافته‌ها : تراکم عددی نورون‌های تیره بخش متراکم ماده سیاه مغز گروه‌های دریافت کننده نوروتوکسین به روش داخل بینی، به‌صورت غیروابسته به دوز در مقایسه با گروه‌های داخل صفاقی افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : تزریق داخل بینی روش بهتری برای ایجاد آسیب نورونی در بخش متراکم ماده سیاه مغز موش‌های آزمایشگاهی در مدل حیوانی پارکینسون است.
الهام وجودی، وحید ابراهیمی، علیرضا ابراهیم زاده بیدسکان، علیرضا فاضل،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : ارگانیزرهای متفاوتی با ارسال پیام‌هایی باعث تکامل و تمایز نخاع می‌شوند. گلیکوکانجوگیت‌های مترشحه از سلول‌های دیواره جانبی نخاع نیز می‌تواند به‌عنوان پیام‌رسان‌های نوروژنزیس و تمایز عصبی باشد. این مطالعه به منظور تعیین نحوه گسترش ترکیبات قندی در دیواره‌های جانبی نخاع در دوران مورفوژنز موش BALB/c با استفاده از روش لکتین هیستوشیمی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی جنین‌های 10 تا 16 روزه در فرمالین فیکس شدند. سپس مقاطع میکروسکوپی از آنها تهیه گردید. نمونه‌های بافتی برای واکنش با گلیکوکانجوگیت‌ها در مجاورت لکتین‌های DBA، OFA، GSA1B4 و MPA قرار داده شدند. برای رنگ‌آمیزی زمینه از آلیسن‌بلو با pH=2.5 استفاده گردید. یافته‌ها : لکتین DBA هیچ واکنشی در ناحیه دیواره جانبی نخاع نشان نداد. لکتین MPA واکنشی نسبتاً شدید ولی یکنواخت به خصوص در قسمت رشته‌های عصبی دیواره جانبی نخاع نشان داد. واکنش لکتین GSA1B4 در قسمت سلول‌ها و رشته‌های عصبی دیواره‌های جانبی نخاع خفیف بود؛ ولی این واکنش در عروق خونی به‌صورت شدید و واضح مشاهده شد. لکتین OFA با قند انتهایی α-L-Fucose واکنشی شدید و مشخصی از همان اوایل دوران مورفوزنز در ناحیه دیواره‌های جانبی نخاع نشان داد. نتیجه‌گیری : بیشترین واکنش در قسمت دیواره‌های جانبی نخاع مربوط به OFA بود که نشان‌دهنده اهمیت قند انتهایی فوکوز با اتصال (6→1) به قند ما قبل آخر N-acetyl-D-glocosamin (Glc-Nac) در تکامل این ناحیه است. همچنین به‌دلیل واکنش شدید GSA1B4 با عروق خونی نخاع استفاده از این لکتین برای مطالعات عروقی توصیه می‌گردد.


مریم اخباری، محسن ابراهیمیان،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : هیپریسین به عنوان ماده اصلی در گونه‌های مختلف گیاه هیپریکوم دارای خاصیت ضدمیکروبی، ضدویروسی، مهارکنندگی غیراختصاصی کیناز و مهارکنندگی آنزیم دوپامین بتا هیدروکسیلاز است. این مطالعه به منظور مقایسه میزان هیپریسین و اثر ضدمیکروبی، آنتی‌اکسیدانی و سمیت سلولی گیاه گل راعی (Hypericum perforatum L.) جمع‌آوری شده از مناطق مختلف جغرافیایی ایران شامل سه استان قم، گلستان و کردستان انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی میزان محتوی هیپریسین عصاره متانولی از اندام‌های هوایی گیاه گل راعی با روش UV-Vis تعیین شد. فعالیت ضداکسیدانی عصاره‌ها از طریق اندازه‌گیری فعالیت مهار رادیکال آزاد DPPH و مهار پراکسیداسیون لیپید مشخص گردید. فعالیت سمیت سلولی از طریق آزمون تعیین میزان مرگ و میر میگوی آب شور مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت ضدمیکروبی با بررسی قطر هاله عدم رشد در آزمون دیسک دیفیوژن و تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی بررسی شد.

یافته‌ها : میزان هیپریسین موجود در نمونه‌های قم، گلستان و کردستان به ترتیب ppm 673، ppm 1223 و ppm 1568 تعیین شد. میزان فعالیت ضداکسیدانی و سمیت سلولی در نمونه‌های کردستان بیشتر از نمونه‌های قم و گلستان بود. در بررسی خواص ضدمیکروبی، از نظر تعداد میکروارگانیسم‌های حساس به عصاره، روند کلی قم کمتر از کردستان و نیز قم و کردستان کمتر از گلستان مشاهده شد. با این وجود در مورد دو سویه از جنس استافیلوکوکوس، عصاره گیاه کردستان با هاله‌ای برابر با 19 و 17 میلی‌متر به ترتیب برای استافیلوکوکوس اورئوس و استافیلوکوکوس اپیدرمیس و میزان حداقل غلظت مهارکنندگی برابر با 250µg/mL برای هر دو سویه نام برده فعالیت بیشتری از خود نشان داد.

نتیجه‌گیری : غنای هیپریسین در نمونه گیاهی گیاه منطقه سردسیر کردستان بیشتر بود. فعالیت ضدمیکروبی، ضداکسیدانی و سمیت سلولی در عصاره‌های مورد مطالعه قابل توجه بوده و روند تغییرات این فعالیت‌ها با روند تفاوت میزان هیپریسین در آنها هماهنگ است.


شیرین عالی، امیر لطافت کار، اسماعیل ابراهیمی، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : سفتی عضلانی و محدودیت دامنه حرکتی، راستای بدن و تعادل عضلانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کوتاهی عضله ایلیوپسواس با دامنه حرکتی فعال، قدرت عضلات فلکسوری- اکستانسوری ران و قوس‌های سینه‌ای – کمری در نوجوانان فوتبالیست انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مورد- شاهدی روی 15 نوجوان فوتبالیست 11-14 ساله دارای کوتاهی عضله ایلیوپسواس (گروه مورد) و 15 نوجوان فوتبالیست سالم (گروه شاهد) همگن از لحاظ سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی، پای برتر و سابقه فعالیت ورزشی (3 سال) انجام شد. دامنه حرکتی با گونیامتر یونیورسال، کایفوز و لوردوز با خط‌کش منعطف و قدرت عضلانی با دینامومتر دستی اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها : دامنه حرکتی اکستنشن هیپ و قدرت عضله ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). میزان لوردوز کمری و نسبت قدرت گلوتئوس ماکزیموس به قدرت ایلیوپسواس گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). بین دامنه حرکتی فلکشن هیپ، کایفوز پشتی، قدرت عضله گلوتئوس ماکزیموس در گروه‌های مورد مطالعه تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری : افراد با کوتاهی ایلیوپسواس، دامنه حرکتی اکستنشن محدودتر، لوردوز کمری بیشتر و قدرت عضله ایلیوپسواس کمتری نسبت به همتایان سالم دارند.


پرستو احسانی، فاطمه فراهانی، نگار دایی زاده، ملیکا امیا، معین صالح، مینا ابراهیمی راد، کرم الله طولابی،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت‌های مختلف در سیستم مجاری صفراوی و تشکیل سنگ از عوامل انسداد جریان صفرا در آن ارگان استریل است. این مطالعه به منظور شناسایی باکتری‌های موجود در صفرای بیماران مبتلا به مشکلات صفراوی و بررسی تولید بیوفیلم در جدایه‌های شایع انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی روی 35 نمونه (سنگ و بافت صفرا) جمع‌آوری شده در شرایط استریل (به روش لاپاراسکوپی) از بخش جراحی بیمارستان امام‌ خمینی تهران طی شش‌ماه اول سال 1395 انجام شد. نوع سنگ‌ها به‌کمک روش‌های شیمیایی و نوع میکروب‌ها با استفاده از آزمایشات بیوشیمیایی و مولکولی تعیین شدند. برای جستجوی باکتری‌ها در نمونه‌های منفی، DNA از بافت کیسه صفرا تخلیص شد و با استفاده از پرایمرهای 1492R وF 27 برای تکثیر قطعه‌ای از ژن 16SrRNA الگو قرار گرفت. نوع باکتری در نمونه‌های مثبت به‌کمک بانک اطلاعاتی NCBI تعیین شد. شایع‌ترین جدایه از لحاظ شدت تولید بیوفیلم به‌کمک روش میکرو تیترپلیت و ژن‌های درگیر این فنوتیپ Ag43(Flu) و CsgF به‌روش PCR مورد بررسی قرار گرفت. مقاومت آنتی‌بیوتیکی آنها با استفاده از روش دیسک دیفیوژن تعیین گردید.

یافته‌ها: تعداد 13 نمونه دارای انواع باکتری شامل 3 جدایه کلبسیلا، 4 جدایه اشریشیا کلی، یک جدایه انتروباکتر، 2 جدایه استافیلوکوکوس اورئوس، 2 جدایه انتروکوک و یک جدایه استرپتوکوکوس بودند. از ۲۳ مورد نمونه صفرا، در 65.7% موارد بااستفاده از روش کشت میکروبیولوژیک، باکتری جدا نگردید؛ ولی هفت باکتری شامل شش سویه کلبسیلا و یک انتروکوک با استفاده از تکثیر 16SrRNA و تعیین ترادف شناسایی شدند. بنابراین، در مجموع گونه کلبسیلا (47.36%) بیشترین سهم را در عفونت‌های کیسه صفرا نشان داد. ترکیبات کلسترولی و بیلی‌روبینی در 98درصد نمونه‌های حاوی سنگ دیده شد. با وجود آن که وفور کلبسیلا در عفونت‌های کیسه صفرا (47.36%) بیش از بقیه باکتری‌ها بود. بیشترین باکتری قابل کشت اشریشیا کلی بود. کلیه اشریشیا کلی‌های مورد بررسی دارای ژن‌های عامل ایجاد بیوفیلم بودند؛ ولی شدت تشکیل بیوفیلم در دو مورد از آنها قوی و در دو مورد دیگر متوسط بود. این باکتری‌ها نسبت به اکثر آنتی‌بیوتیک‌ها حساس بودند و به تتراسیکلین، سیپروفلوکسازین و سفتی زیدیم مقاومت‌های متفاوتی را نشان دادند و به تتراسیکلین مقاوم‌تر بودند.

نتیجه‌گیری: باکتری‌های غیرقابل کشت سهم مهمی در عفونت‌های کیسه صفرا دارند. توانایی بالای ایجاد بیوفیلم در باکتری‌های شایع جداشده هشداری برای مداقه در تجویز آنتی‌بیوتیک‌ها برای از بین بردن این بیوفیلم‌های عفونی در عفونت‌های کیسه صفرا را نشان می‌دهد.


کیمیا خندستان، بهاره پاکپور، مریم تاج آبادی ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری پارکینسون یک اختلال عصبی است که به علت از بین رفتن نورون‌های دوپامینرژیک در بخش متراکم جسم سیاه ایجاد می‌شود. مهم‌ترین علایم این بیماری شامل کندی حرکت، عدم حرکت، لرزش و عدم تعادل است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف خوراکی پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پاراکازیی بر موش‌های صحرایی نر در مدل حیوانی بیماری پارکینسون انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 48 راس موش صحرایی نر در 6 گروه استفاده شد. برای ایجاد مدل حیوانی بیماری پارکینسون، بخش متراکم جسم سیاه در حیوانات با تزریق 6هیدروکسی دوپامین (6-OHDA) (0.5 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن موش) به‌طور یک‌طرفه توسط دستگاه استریوتاکس تخریب شد. پس از 3 هفته ریکاوری موش‌ها به‌منظور ارزیابی میزان تخریب، موش‌های صحرایی به صورت درون صفاقی آپومورفین دریافت کردند. تست چرخشی آپومورفین به منظور سنجش پارکینسون انجام گردید. در آزمایش اول موش‌های صحرایـی به‌صورت تصادفی به دو گـروه Sham و گـروه پـارکیـنسونـی شـده (آسیب‌دیده) تقسـیم شـدند. گـروه Sham فقط آب و غذا و گـروه آسیب‌دیده 6 هیدروکسی دوپـامیـن دریـافـت کردند. در آزمایش دوم موش‌های صحرایـی به 4 گـروه 8 تایـی تقسـیم شـدند، هر 4 گروه تحت تاثیر 6-هیدروکسی دوپامین قرار گرفتند و 21 روز بعد تحت آزمایش سنجش آپومورفین قرار گرفتند و نتایج ثبت گردید. سپس به مدت 28 روز گروه اول به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و تحت تیمار قرار نگرفت. گـروه دوم سالیـن، گـروه سوم شیـر و گـروه چهـارم شیر به همراه پـروبیوتیـک به صورت گاواژ دریـافـت کردند. در انتهای روز 28 دوباره هر گروه تحت آزمون چرخش آپومورفین قرار گرفتند و میزان چرخش‌ها ثبت شدند.

یافته‌ها: آزمون‌های رفـتاری به تـرتیـب در گروه‌های سالیـن، شیـر، شیـر + پـروبیوتیـک نشان داد کـه گـروه دریافت کننده شیـر همـراه پـروبیوتیـک لاکتوباسیلوس پاراکائی به‌صورت معنی‌داری چرخش آپومـورفیـن کـمتـری نسبت به گـروه دریافت کننده سالیـن داشتند (P<0.05).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پاراکازیی منجر به بهبود بیماری پارکینسون می‌شود.


محسن ابراهیمی، حسن اسمعیلی، احمد محمدی پور، فاطمه رستمی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ناهنجاری‌های مادرزادی یکی از علل عمده مرگ و میر نوزادان است. بیماری‌های مادرزادی قلب (Congenital Heart Disease: CHD) شایع‌ترین نقص هنگام تولد در جهان است. مطالعات اخیر میزان CHD را حدود یک درصد از تولدهای زنده گزارش کرده‌اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاری‌های قلبی ارزیابی شده با اکوکادیوگرافی و همراهی آن با سایر ناهنجاری‌های مادرزادی در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 157 بیمار در محدوده سنی بدو تولد تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان طی سال‌های 1391 لغایت 1396 انجام شد. 139 مورد (55 دختر و 84 پسر) ناهنجاری مادرزادی قلبی که در پرونده آنان، برگه گزارش اکوکاردیوگرافی وجود داشت؛ ارزیابی شدند. اطلاعات بیماران شامل سن، جنس، قومیت، نوع ناهنجاری خارج قلبی، ناهنجاری قلبی (آنومالی ساده، آنومالی کمپلکس و آنومالی وابسته به داکت)، وضعیت سوفل قلبی و علایم بالینی از پرونده آنان استخراج گردید.

یافته‌ها: از کل بیماران تحت اکوکاردیوگرافی، 139 بیمار (88.5%) مبتلا به بیماری مادرزادی قلب بودند. آنومالی‌ها شامل 88 مورد (56.05%) آنومالی ساده، 49 مورد (31.21%) آنومالی کمپلکس و 2 مورد (1.27%) آنومالی وابسته به داکت بودند. ناهنجاری‌های همراه با ناهنجاری‌های مادرزادی قلبی شامل 17 مورد (12.2%) مبتلا به شکاف کام و لب، 4 مورد (2.9%) مبتلا به فتق مادرزادی دیافراگم، 8 مورد (5.8%) مبتلا به آنوس بسته، 52 مورد (37.4%) مبتلا به سندرم داون، 4 مورد (2.9%) مبتلا به سندرم ترنر، 4 مورد (2.9%) مبتلا به آترزی ایلئوم، 11 مورد (7.9%) مورد مبتلا به آترزی مری، 7 مورد (5%) مبتلا به هیرشپرونگ، 6 مورد (4.3%) مبتلا به آنومالی‌های اوروژنیتال و 26 مورد (18.7%) مبتلا به سایر ناهنجاری‌های خارج قلبی بودند.

نتیجه‌گیری: فراوان ترین ناهنجای‌های همراه در ناهنجاری‌های قلبی، شامل سندرم داون و شکاف کام ولب بودند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4657