48 نتیجه برای آق
فرزانه گل آقایی، داود حکمت پو، ملیحه وفایی، محمد رفیعی، فاطمه رفیعی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : بستری شدن بیماران در بخش مراقبتهای ویژه اغلب به اضطراب اعضای خانواده منجر میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مداخله بالینی خانواده - محور بر اضطراب اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 80 عضو خانواده بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. سطح اضطراب افراد در روزهای دوم و ششم بستری با پرسشنامه افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. در گروه مداخله، اعضای خانواده از روز دوم تاششم اجازه داشتند روزانه حداکثر دو ساعت در نوبت عصر بر بالین بیمار حضور یابند. اطلاعات شفاهی درباره تجهیزات و مقررات بخش و کارت اطلاعات روزانه حاوی اقدامات درمانی مراقبتی، علایم حیاتی و سطح هوشیاری توسط یک پرستار در اختیار اعضای خانواده قرار گرفت و به پرسشهای آنان پاسخ داده شد.
یافتهها : بین میانگین نمرات اضطراب روز ششم در گروه مداخله (3.22±11.1) و گروه کنترل (3.44±7.05) اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). همچنین فراوانی نسبی اضطراب بالا در گروه مداخله (65درصد) بیش از گروه کنترل (15درصد) تعیین شد (P<0.05). شانس اضطراب در روز ششم برای فرزندان کمتر از سایراعضای خانواده بود (P<0.05).
نتیجهگیری : انتقال اطلاعات بالینی، حضور بر بالین و شرکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار در هفته اول بستری شدن بیمار در بخش مراقبت ویژه به افزایش اضطراب اعضای خانواده منجر میشود.
سیدکاظم موسوی، مریم السادات هاشمی تکلیمی، امیر حسین براتی، آقاعلی قاسمنیان،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : زانوی پرانتزی یکی از عوامل خطر برای بروز آرتروز است. این مطالعه به منظور مقایسه عملکرد عضلات اطراف زانو هنگام حرکت فرود تک پا از ارتفاعات مختلف در مردان دارای زانوی پرانتزی و طبیعی انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی دانشجویان مرد سالم با زانوی پرانتزی (20 نفر) و دارای زانوی طبیعی (20 نفر) انجام شد. ناهنجاری زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس و گونیامتر اندازهگیری شد. فعالیت عضلات اندام تحتانی با دستگاه الکترومایوگرافی ثبت گردید.
یافتهها : در فعالیت عضلات دوقلوی داخلی، نازک نی بلند، دوسررانی و سرینی میانی تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05) و در فعالیت بقیه عضلات تفاوت آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری : افزایش فعالیت عضلانی در سمت خارج زنجیره اندام تحتانی افراد مبتلا به ناهنجاری زانوی پرانتزی برای کاهش استرس واروس ناشی از فرود است؛ اما تحت تاثیر قرارگرفتن فعالیت عضلات سمت خارج میتواند احتمال آسیب را افزایش دهد.
نوشین گلبابایی، رضوان ذبیح اللهی، زهرا حاجی مهدی، افشین زرقی، محمدرضا امیران، محمدرضا آقاصادقی،
دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : تهدید HIV علیه نظام سلامت جهانی، سبب مطالعاتی برای یافتن ترکیبات جدید ضدویروس HIV شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترکیبات جدید 8- فنیل - 4- کینولون با استخلافهای مختلف در موقعیت 3 بازدارنده آنزیم اینتگراز علیه ویروس HIV انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی ویریون (single cycle replicable) HIV SCR به وسیله ترانسفکت کردن سلولهای HEK293T با سه پلاسمید pmzNL4-3 ، pSPAX.2 و pMD2.G تولید شد. سلولهای هدف HeLa با ویروس SCR آلوده شدند و میزان P24 مایع رویی سلولها با سنجش P24 توسط روش الایزا اندازهگیری شد. سمیت سلولی این ترکیبات و توانایی زنده ماندن سلولها در این ترکیبات به وسیله روش XTT ارزیابی گردید.
یافتهها : همگی ترکیبات از جمله NPZ-4F ، NPZ-2F ، NPZ-4CL و NPZ-2CL بهترین اثر مهارکنندگی را در غلظت mM100 با Inhibition Rate به ترتیب 51 درصد، 48 درصد، 33 درصد و 25 درصد داشتند. از میان این ترکیبات دو ترکیب NPZ-4F و NPZ-2CL سمیت سلولی ناچیزی داشته و از همانندسازی HIV در بالاترین غلظت بازداری کردند.
نتیجهگیری : ترکیبات جدید مشتق از 8-فنیل-4-کینولون با استخلافهای مختلف در موقعیت 3 مورد آزمایش در این مطالعه، قادر به بازداری از همانندسازی HIV با توانایی ضدویروسی بالا و سمیت سلولی پایین کاندیدای مناسبی برای مطالعات بیشتر ضدویروسی است.
مرتضی اولادنبی، طاهره حدادی، انورسادات کیان مهر، نادر منصور سمائی، مهرداد آقایی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
فیبرودیسپلازی استخوانی شونده پیشرونده بیماری بسیار نادر با توارث اتوزمال غالب، شدت بیان متغیر و نفوذ کامل است. میزان شیوع آن یک در دو میلیون نفر تخمین زده میشود و توسط جهش در ژن ACVR1 که کد کننده رسپتور نوع 1 پروتئین مورفوژنیک استخوانی است؛ ایجاد میگردد. تاکنون 15 جهش در این ژن گزارش شده است. اکثریت موارد این بیماری ناشی از جهشهای جدید است که به صورت اسپورادیک نمایان میشوند. در این مقاله یک دختر 20 ساله که به مدت 11 سال از فیبرودیسپلازی استخوانی شونده پیشرونده رنج میبرد معرفی شده است.
نوید رحیمی، نفیسه عبدالهی، سیما صدیقی، مهرداد آقایی، عاطفه رضاییفر،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : لوپوس اریتماتوس سیستمیک یک بیماری خودایمن با تغییراتی در ارگانها و سلولهاست که باعث تظاهرات بالینی میگردد. آنتیبادی ضدنوتروفیل سیتوپلاسمی (Anti neutrophil cytoplasmic antibody: ANCA) شایع در واسکولیتها در لوپوس نیز گزارش شده و در مورد ارتباط آن با فعالیت بیماری گزارشات متنوعی وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ANCA در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک و ارتباط آن با فعالیت بیماری انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مقطعی توصیفی 80 بیمار مبتلا به لوپوس ارجاعی به کلینیک روماتولوژی که بیماری آنها از سال 1391 لغایت 1394 براساس کرایتریای کالج روماتولوژی آمریکا (ACR) تشخیص داده شده بود؛ براساس فعالیت بیماری به دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران از طریق پرسشنامه تکمیل و نمونه خون برای بررسی میزان سرمی ANCA با روش ELISA گرفته شد.
یافتهها : میانگین سنی بیماران 37.5±12.4 سال تعیین شد. از کل بیماران 7 نفر مرد (8.75%) و مابقی زن بودند. 27 بیمار (33.75%) دارای بیماری فعال و 53 بیمار (66.25%) دارای بیماری غیرفعال لوپوس بودند. تنها یک مورد از بیماران مبتلا به لوپوس ANCA مثبت داشت که بیمار فوق خانمی 45 ساله با سابقه 10 ساله نفریت لوپوسی بود که در زمان مطالعه، بیماری فعال داشت.
نتیجهگیری : در این مطالعه عدم وجود ارتباط بین وجود ANCA با فعالیت بیماری گزارش شد که علت آن میتواند بهخاطر تعداد کم موارد مثبت باشد.
وحید آقاجانی، مرضیه نظری، رامین شعبانی،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع دو بیماری مزمنی است که با افزایش گلوکز سرم و اختلال در عملکرد انسولین همراه است. تمرینات ورزشی و مکمل زعفران به عنوان دو عامل موثر در پیشگیری از عوارض دیابت نوع دو شناخته شدهاند. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرینات هوازی و مقاومتی به همراه مصرف مکمل زعفران برگلوتاتیون پراکسیداز و مالون دی آلدهید مردان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 36 مرد مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در شش گروه شاهد، دارونما، تمرین هوازی، تمرین هوازی با مصرف مکمل، تمرین مقاومتی، تمرین مقاومتی با مصرف مکمل قرار گرفتند. تمرین هوازی با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه و تمرین مقاومتی با شدت 65 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه به مدت هشت هفته انجام شد. مقدار مکمل زعفران روزانه 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بود. غلظت مالون دی آلدهید و گلوتاتیون پراکسیداز در پیش و پس از ناشتایی 12 ساعته اندازهگیری شد.
یافتهها: کاهش آماری معنیداری در سطح استراحتی مالون دی آلدهید در گروههای دارونما و تمرینات هوازی با مکمل قبل از مداخله مشاهده شد (P<0.05). پس از مداخله، سطح گلوتاتیون پراکسیداز در گروههای تمرینات هوازی با مکمل، تمرینات مقاومتی و تمرینات مقاومتی با مکمل افزایش آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین هوازی و مقاومتی و ترکیب آن با مصرف زعفران در کاهش تعادل پراکسیدانی و افزایش آنتیاکسیدانی روش موثری باشد.
زهرا اکبریان راد، شهلا یزدانی، مژگان نعیمی راد، راضیه اکبرزاده، معصومه آقاسیان،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان مرگ و میر پریناتال یکی از شاخصهای اساسی در ارزیابی سلامت جامعه و سیستم های مراقبتی و بهداشتی به شمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین میزان مرگ پری ناتال در یک مرکز ارجاعی سطح سه مراقبت مادر و نوزاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش مقطعی و سرشماری روی 19234 تولد (9751 پسر و 9483 دختر) از هفته 22 بارداری تا 29 روز بعد از تولد در بیمارستان آیت اله روحانی بابل طی سالهای 96-1390 انجام شد. اطلاعاتی شامل علت مرگ نوزادی، سن مادر، نوع زایمان، نوع ناهنجاری، بیماری زمینهای مادر، شرایط مرتبط با بارداری مادر و بیماریهای همراه نوزادان فوت شده از فرم وزارت بهداشت مربوط به مرگ پریناتال جمعآوری شدند. سپس هر یک از شاخصها در هر 1000 تولد زنده محاسبه گردید.
یافتهها: شاخص مرگ پری ناتال 29.01 به ازای هزار تولد زنده و در نوزادان پسر و دختر به ترتیب 16.17 و 12.84 در هزار تولد زنده محاسبه شد. سهم زایمان واژینال 9.67 و سزارین 19.34 تعیین شد. از تعداد کل 558 مورد مرگ پری ناتال 59.9 درصد مرگها بهدلیل مرگ داخل رحمی با شاخص 17.37 ، 40.1 درصد مرگها بهدلیل مرگ نوزادی با شاخص 11.63 بودند. بیشتر موارد مرگ نوزادی (74درصد) طی 24 ساعت اول تولد رخ داده بود و از لحاظ سن حاملگی 86.02 درصد کمتر از 37 هفته بارداری با شاخص 24.95 و وزن تولد پایین 83.8 درصد با شاخص 24.31 بودند. بیماری زمینهای در مادران در 25.6 درصد و شرایط مرتبط با بارداری در 74.4 درصد موارد یافت شد. زجر جنینی در 14.4 درصد با شاخص 4.20 بیشترین بیماری همراه نوزاد هنگام مرگ یا مسبب مرگ در نوزادان نارس تعیین شد. اختلالات مشخص با منشا دوران پیرامون تولد، ناهنجاریهای بدو تولد و کروموزومی و حوادث و سوانح به ترتیب 10.09 ، 4.06 و 0.58 در هر هزار تولد زنده از سایر علل مرگ پریناتال بودند.
نتیجهگیری: تولد نوزادان نارس و کم وزن از مهمترین و بیشترین عوامل مرگهای پریناتال تعیین شد که علل عمده آن، شرایط مرتبط با بارداری و سپس بیماری زمینهای مادر است. لذا تاکید بر مراقبتهای کافی دوره پره ناتال، شناسایی و پیگیری مادران با بیماریهای زمینهای میتوانند در کاهش مرگهای پریناتال مؤثر باشند.
محمد مهدی سلطان دلال، محمد حسن منزوی پور، حسین معصومی اصل، محمد کاظم شریفی یزدی، فریبا نباتچیان، شبنم حقیقت خواجوی، سیده معصومه ابریشمچیان، هدروشا ملا آقا میرزایی، مهدیه پورمرادیان، شیدا اسدپور، سارا شریفی یزدی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کمپیلوباکتر از مهمترین پاتوژنهای عامل گاستروآنتریتهای باکتریایی هستند که عموماً از طریق مواد غذایی با منشأ حیوانی منتقل میشوند. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت کمپیلوباکتر در اسهال طغیانهای غذایی در مقایسه با سایر عوامل میکروبی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 305 سواب اسهال ناشی از 102 طغیان غذایی در کشور طی شش ماه از بهار تا شهریور 1397 انجام شد. فراوانی گونههای کمپیلوباکتر طبق پروتکل اداره کل امور آزمایشگاهها ارزیابی شدند.
یافتهها: تعداد 8 نمونه (2.6%) آلوده به کمپیلوباکتر از گونههای ژژونی 3 مورد (37.5%) و کلی 5 مورد (62.5%) بودند. جنس مونث (54.5%)، میانگین سنی 16 تا 30 سال (28.2%)، مصرف سالاد و سبزیجات (16.1%) و سکونت در شهرستانها (59.7%) بیشترین موارد و علل را به خود اختصاص دادند. استانهای زنجان (24.5%)، یزد (19.6%) و کردستان (17.6%) بیشترین موارد طغیانها را در بر داشتند.
نتیجهگیری: علاوه بر پاتوژنهای کلاسیک مانند سالمونلا، شیگلا و اشریشیاکلی بایستی به باکتری کمپیلوباکتر نیز توجه بیشتری شود. بهعلاوه شناخت عوامل اپیدمیولوژیک میتوانند در پیشگیری و کنترل طغیانهای غذایی نقش موثری داشته باشند.
داود آقایاری، ولی اله دبیدی روشن، افشین فیاض موقر،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی شکمی عامل خطر جدی در بیماریهای قلبی عروقی بهشمار میرود که ارتباط معکوسی با حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2 max) دارد. این مطالعه به منظور پایش غیر تهاجمی آمادگی قلبی تنفسی و ارتباط آن با چاقی شکمی مردان در سنین مختلف انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی مردان 60-20 ساله به روش خوشهای از نواحی مختلف مراکز سه استان قزوین، آذربایجان شرقی و همدان انتخاب شدند. حجم نمونه به روش مورگان و به تعداد 384 مرد از هر استان بود که در چهار رده سنی 20 تا 29 سال، 30 تا 39 سال، 40 تا 49 سال و 50 تا 59 سال تقسیم شدند. توان هوازی آزمودنیها با روشهای بروس، راکپورت، گام شمار و پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی (IPAQ) بررسی شد. همچنین شاخصهای نسبت کمر به قد (WHtR)، نسبت کمر به لگن (WHR)، شاخص چربی بدن (BAI)، شکل بدن بر اساس سطح (SBSI) و شاخص توده بدنی (BMI) سنجیده شد.
یافتهها: بین VO2 max دستههای سنی مختلف در هر سه استان و همچنین خود استانها تفاوت آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). همچنین در شاخصهای چاقی شکمی، بین دستههای سنی مختلف در استانهای مذکور BMI ، BAI ، WHtR و WHR تفاوت آماری معنیداری داشتند (P<0.05). VO2 max براوردی در هر سه استان با شاخصهای چاقی شکمی فقط با SBSI ارتباط معکوس معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: کاهش سطح فعالیت بدنی و در راستای آن آمادگی قلبی تنفسی منجر به افزایش شاخصهای چاقی شکمی در رده سنی مختلف شد که نشاندهنده ارتباط معکوس معنیدار VO2 max با شاخصهای چاقی مرکزی غیر از SBSI است.
بهمن آقچه لی، عبدالوهاب مرادی، علیجان تبرایی، حامد نذیری، محمدرضا کلانی، علیرضا تهمتن،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: از زمان شروع پاندمی بیماری کووید-19 (Corona Virus Disease 2019: COVID-19) چالشهای متعددی در خصوص این بیماری و عامل ویروسی ایجاد کننده آن مطرح است. تشخیص سریع و دقیق ویروس به منظور کنترل گسترش و پیشرفت بیماری امری ضروری است. انتخاب نمونه مناسب در فازهای مختلف بیماری باعث کاهش نتایج منفی کاذب خواهند شد. این مطالعه به منظور شناسایی ژنوم سارس کرونا ویروس 2 (Sever Acute Respiratory Syndrome Corona Virus 2: SARS-CoV-2) در نمونه خون بیماران مبتلا به COVID-19 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش سرشماری بر روی 100 نمونه خون تام بیماران (50 مورد بهبودی و 50 مورد مرگ) با تشخیص قطعی ابتلا به COVID-19 (مثبت شدن تست Real-Time RT-PCR نمونههای سوآپ نازوفارنکس) بستری در مرکز آموزشی و درمانی شهید صیاد شیرازی شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. یافتههای بالینی و آزمایشگاهی در دو گروه از بیماران مقایسه گردید. اسیدنوکلئیک ویروس از نمونههای خون تام بیماران استخراج شد و با استفاده از پرایمر و پروبهای اختصاصی کیت و با روش Real-Time RT-PCR بررسی حضور ژنوم ویروس انجام شد.
یافتهها: سن (سال) بهبودیافتگان (49.06±15.1) به طور معنی داری کمتر از سن فوت شدگان (12.4±58.3) بود (P<0.05). علایم بالینی شامل سرفه، تنگی نفس، ترشح خلط و تهوع در فوت شدگان در مقایسه با بهبودیافتگان به طور معنیداری بیشتر بود (P<0.05). تعداد لنفوسیتها و سطح پلاکت در بیماران فوت شده در مقایسه با بهبودیافتگان پایینتر و سطح آنزیم لاکتات دهیدروژناز بالاتر بود (P<0.05). ژنوم SARS-CoV-2 در نمونه خون 7 بیمار شامل 3 بیمار بهبود یافته و 4 بیمار فوت شده شناسایی گردید که با پیامد بیماری ارتباط آماری معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: استفاده از نمونه خون به منظور تشخیص ژنوم ویروس COVID-19 نامناسب ارزیابی شد.
مهدیه کلبادی نژاد، جوانشیر اسدی، مهدی پوراصغرعربی، مهرداد آقایی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتی عضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا میکند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روانشناختی و اجتماعی فرد تاثیر منفی میگذارد. درمان شناختی رفتاری احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرآیندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را به روشهای نظاممند بررسی میکند. هیپنوتراپی شناختی رفتاری ترکیب هیپنوتراپی با روشها و مفاهیم درمان شناختی رفتاری است. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 9 زن مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا مراجعه کننده به کلینیک جامع فوق تخصصی روماتولوژی در شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در 3 گروه 3 نفری شامل گروه درمان شناختی رفتاری، گروه درمان شناختی رفتاری به همراه هیپنوتراپی و گروه کنترل قرار گرفتند. درمانهای مورد استفاده به مدت 8 جلسه به تفکیک برای 2 گروه سه نفره در مرکز جامع پارس توان شهر گرگان اجرا شد. گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. برای ارزیابی رضایت جنسی بیماران از مقیاس چند بعدی رضایت جنسی زنان (Sexual Satisfaction Scale for Women: SSSW) روشن چسلی 1393 استفاده شد. نمره برش شاخصهای پایا 1.96 در نظر گرفته شد.
یافتهها: رضایت جنسی در پس آزمون برای هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، موثر ارزیابی شد (P<0.05)؛ اما درمان شناختی رفتاری به همراه هیپنوتراپی (59.38%) در مقایسه با درمان شناختی رفتاری (43.01%) اثربخشی بیشتری داشت و در پیگیری دو ماهه نیز اثربخشی را حفظ نمود (P<0.05). در تمامی مداخلههای انجام شده شاخصهای پایا در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بیشتر از مقدار ملاک (1.96) بود.
نتیجهگیری: درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری بیش از درمان شناختی رفتاری باعث افزایش رضایت جنسی در زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا میگردد.
سورن والافر، عیدی علیجانی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
محمدمهدی سلطان دلال، محمدکاظم شریفی یزدی، علیرضا منادی سفیدان، غلامرضا حسن پور، سارا شریفی یزدی، شبنم حقیقت خواجوی، سعید واحدی، سیده معصومه ابریشمچیان لنگرودی، مهدیه پورمرادیان، هدروشا ملا آقامیرزایی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یرسینیا یک عامل مهم بیماریهای منتقله از آب و غذا است که باعث گاستروآنتریت کودکان میشود. این مطالعه به منظور تعیین بیوتایپینگ جدایههای یرسینیاانتروکلی تیکا از کودکان مبتلا به اسهال و گوشت مرغ در شهر تهران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 250 نمونه اسهال کودکان مراجعه کننده به مرکز طبی کودکان در تهران و 250 نمونه مرغ جمعآوری شده طی تیر ماه 1399 لغایت اسفند 1399 انجام شد. نمونه ها از نظر آلودگی به یرسینیاانتروکلی تیکا با روش سرما گذاری و محیط CIN آگار بررسی شدند. روش جداسازی بر اساس غنی سازی اولیه در بافر فسفات به مدت 3 هفته در یخچال (سرماگذاری در 4 درجه سانتیگراد) و سپس استفاده از KOH به عنوان غنی سازی ثانویه و کشت بر روی محیط CIN آگار انجام گردید. برای تعیین سویههای بیماریزا از روش بیوتایپیگ استفاده شد.
یافتهها: 5 جدایه (2 درصد) از نمونههای اسهال کودکان و 20 جدایه (8 درصد) از نمونههای گوشت مرغ به یرسینیا اینتروکلی تیکا بدست آمد. بیوتایپینگ جدایههای یرسینیاانتروکلی تیکای انسانی سبب شناسایی 3 مورد بیو تایپ 1A، یک مورد بیوتایپ 1B ، یک مورد بیوتایپ 2 و از جدایههای گوشت مرغ، 16 جدایه متعلق به بیوتیپ 1A و 4 جدایه متعلق به بیوتایپ 1B گردید.
نتیجهگیری: وجود بیوتایپهای مشترک بیماریزای 1B و غیربیماریزای 1A در نمونههای اسهال کودکان و گوشت مرغ میتواند بیانگر علت اسهال در کودکان باشد.
فریدا عابسی، مهدی حضوری، فاطمه آقایی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
درک هیپوپلازی سینوس ماگزیلاری و انواع سینوازال مرتبط برای موفقیت تشخیصی و درمانی جراحی سینوس و ایمپلنت دندان فک بالا بسیار مهم است. این مقاله به منظور گزارش یک مورد نادر از هیپوپلازی یک طرفه سینوس ماگزیلاری که همراه با جابجایی تحتانی کف اوربیت و بدون درگیری Uncinated Process بود؛ ارائه گردید. خانمی 31 ساله برای انجام رینوپلاستی به بخش جراحی فک، صورت و دهان دانشکده دندانپزشکی بابل مراجعه نمود و هیچ علایمی نداشت. همچنین سابقه بیماری زمینهای، مادرزادی یا تروما در دوران کودکی و سایر بیماریهای استخوانی و ناهنجاری نداشت. توموگرافی کامپیوتری با پرتو مخروطی (Cone Beam Computed Tomography: CBCT) انجام شده، هیپوپلازی سینوس ماگزیلاری سمت چپ، پایین آمدن کف اوربیت و افزایش ضخامت مخاط سینوس را نشان داد. همچنین در فتوگرافی بیمار پایین آمدن کف اوربیت مشاهده شد. تشخیص سینوس هیپوپلاستیک بر اساس تظاهرات بالینی و نمای کرونال CBCT و CT داده شد. از عوارض سینوس هیپوپلاستیک میتوان به سردرد مزمن، درد صورت و مشکلات صدا اشاره کرد و گاهی ممکن است بدون علامت باشد. در صورت عدم آگاهی جراح از هیپوپلاستیک بودن سینوس، عوارض جراحی پیچیدهتر خواهد شد و حتی از نظر ظاهری ممکن است بعد از جراحی، پایین بودن کف اوربیت بیشتر نمایان شده و بیمار به اشتباه تصور کند که از عوارض جراحی است. بر طبق مطالعه حاضر، CBCT اطلاعات تشخیصی ارزشمندی را در خصوص تنوع آناتومیک و جزئیات سینوس هایپوپلاستیک در اختیار میگذارد که به جراح کمک میکند؛ در کنار آگاهی بخشی به بیمار، دید بهتری برای ارائه مناسبترین طرح درمان برای بیمار در اختیار داشته باشد.
محمد عارفی، ایوب خسروی، عباس عبداللهی، سیدحمید آقائی بختیاری، نائمه جاوید، انورسادات کیان مهر،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروRNA ها (microRNAs) زمینه جدیدی را در تشخیص مولکولی سرطانها فراهم کردهاند. هرچند هنوز نقش آنها در گردش سرم یا پلاسما در سرطان کولورکتال به خوبی مشخص نشده است. این مطالعه به منظور ارزیابی بیان let-7d microRNA در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 40 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال و 40 فرد سالم انجام شد. مقدار 7 میلیلیتر نمونه خون از گروه مورد (قبل و بعد از جراحی) و از گروه شاهد (در یک مرحله) اخذ شد. سرم جداسازی شد و تا انجام آزمایشات مولکولی در دمای منفی 80 درجه سانتیگراد ذخیره گردید. استخراج میکروRNA از نمونههای سرمی انجام و سنتز cDNA صورت گرفت. میزان بیان let-7d با استفاده از روش RT-qPCR انجام شد. دادهها با کمک نرمافزار GraphPad Prism 9 آنالیز شدند. آنالیز منحنی راک (ROC)، حساسیت و ویژگی روی دادههای let-7d microRNA به منظور معرفی بیومارکر تشخیصی بین گروه مورد قبل از عمل جراحی با گروه شاهد محاسبه گردید.
یافتهها: میزان بیان let-7d microRNA در نمونههای قبل از عمل جراحی گروه مورد در مقایسه با نمونههای گروه شاهد کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان بیان let-7d microRNA گروه مورد بعد از جراحی در مقایسه با قبل از جراحی افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). آنالیز منحنی راک (ROC) برای let-7d microRNA در گروه مورد قبل از عمل با گروه شاهد نشان داد که حساسیت 33.3%، ویژگی 92.3% و سطح زیرمنحنی (AUC) 0.622 تعیین شد.
نتیجهگیری: let-7d microRNA به طور بالقوه میتواند به عنوان یک بیومارکر تشخیصی غیرتهاجمی جدید در تشخیص زود هنگام سرطان کولورکتال مطرح باشد؛ هرچند انجام مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.
راضیه السادات حسینی، آمنه ملایی، معصومه علیجانپور آقاملکی،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تعالی سالمندی در دوران سالمندی به عنوان یکی از اجزای سلامت معنوی بر کیفیت زندگی و سازگاری فرد مبتلا به بیماریهای مزمن از طریق ایجاد معنا و مفهوم در زندگی اثر داشته و رویکرد مهمی در ارتقاء ابعاد سلامت سالمندی بهشمار میرود. این مطالعه به منظور ارزیابی ارتباط تعالی سالمندی با کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به سرطان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 200 سالمند مبتلا به سرطان در دو مرکز آموزشی پژوهشی درمانی فیروزگر و رسول اکرم(ص) تهران طی سال 1400 انجام شد. از فرم مشخصات فردی، پرسشنامه تعالی سالمند (GTS) و پرسشنامه کیفیت زندگی (LEIPAD) استفاده گردید. ابعاد تعالی سالمندی شامل ماورای مادی، مربوط به خود و شخصیتی اجتماعی بودند. ابعاد کیفیت زندگی شامل جسمی، مراقبت از خود، افسردگی و اضطراب، عملکرد ذهنی، عملکرد اجتماعی، عملکرد جنسی و رضایت از زندگی بودند.
یافتهها: تعالی سالمندی با وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت مسکن، نوع سرطان و نوع درمان ارتباط آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). سن با کیفیت زندگی همبستگی منفی معنیدار داشت (r=-0.206). تعالی سالمندی با نمره کلی کیفیت زندگی همبستگی مثبت معنیداری داشت (r=0.221, P=0.002). همچنین تعالی سالمندی با ابعاد کیفیت زندگی شامل افسردگی و اضطراب (r=0.146, P=0.04)، عملکرد ذهنی (r=0.167, P=0.018)، عملکرد اجتماعی (r=0.226, P<0.001) و رضایت از زندگی (r=0.256, P<0.001) همبستگی مثبت معنیدار داشت.
نتیجهگیری: افزایش تعالی سالمندی سبب افزایش کیفیت زندگی در سالمندان میگردد.
سیدمحمدعلی شریعت زاده، سارا آقابراتی، پریسا مالکی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: نانوذرات نقره به میزان زیادی در صنعت تولید میشود و دارای فعالیتهای استروژنیک و اثرات سمی بر اندامهای مختلف است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات نقره بر بافت تخمدان موشهای نژاد NMRI تیمار شده با اسیدلیپوئیک آلفا انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش ماده بالغ نژاد NMRI به صورت تصادفی در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، نانوذرات نقره دهانی (500 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن)، آلفا لیپوئیک اسید تزریقی (100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) و نانوذرات نقره (500 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) توام با آلفا لیپوئیک اسید (100 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) بودند. تیمار به مدت 28 روز انجام شد. در پایان دوره تیمار خونگیری از قلب موشها برای آنالیز پارامترهای بیوشیمیایی (مالوندیآلدئید، استروژن، پروژسترون و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام به روش FRAP) انجام شد. با تشریح موشها، تخمدان چپ خارج، فیکس، قالبگیری، برش گیری و پاساژبافتی انجام شد و با روش هماتوکسیلین-ائوزین رنگآمیزی گردید. سپس بافت تخمدان برای مطالعه با روشهای مختلف استریولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: حجم کل تخمدان، کورتکس، مدولا و جسم زرد و نیز میانگین تعداد کل فولیکولهای بدوی، اولیه، ثانویه و گراف در گروه نانوذرات نقره در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت (P<0.05). تجویز همزمان اسید لیپوئیک آلفا و نانوذرات نقره اثرات نامطلوب نانوذرات نقره را بر پارامترهای فوق جبران کرد. از طرفی، میانگین تعداد انواع مختلف فولیکولها در موشهای تیمار شده با اسیدلیپوئیک آلفا نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری افزایش یافت (P<0.05). کاهش آماری معنیداری در سنجش هورمونهای استروژن و پروژسترون در سرم گروه نانوذرات نقره نسبت به گروه کنترل یافت شد (P<0.05). همچنین در بررسی ظرفیت آنتیاکسیدانی سرم گروه تیمار همزمان با نانوذرات نقره + آلفا لیپوئیک اسید افزایش آماری معنیداری نسبت به گروه تیمار با نانوذرات نقره مشاهده شد (P<0.05).
نتیجهگیری: نانوذرات نقره میتواند اثرات نامطلوب بر ساختار تخمدان و اجزای آن داشته باشد و آلفا لیپوئیک اسید میتواند این اثرات مخرب را تا حدود زیادی جبران نماید.
آی ناز آق، گلبهار آخوندزاده،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع یک یکی از متداولترین بیماریهای مزمن دوران کودکی بهشمار میرود. تشخیص و وجود بیماری مزمن در کودک برای والدین به خصوص مادر که مسؤولیت نگهداری از کودک را برعهده دارد؛ تنیدگی، نگرانی و مشکلاتی را بهوجود میآورد. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی آموزش تابآوری بر عزتنفس مادران دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 60 مادر دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه کننده به کلینیکهای دیابت شهرستانهای گنبدکاووس و گرگان در استان گلستان طی سالهای 1402-1401 انجام شد. مادران به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه 30 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. پروتکل آموزش تابآوری برای گروه مداخله به صورت گروههای 5 نفری به مدت 9 جلسه 90 دقیقهای طی 2 ماه اجرا شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه جمعیتشناختی و پرسشنامه عزتنفس Coopersmith (Coopersmith Self-Esteem Inventory: SEI) بود که در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل شد. امتیازدهی عزت نفس ضعیف، متوسط و قوی به ترتیب با کسب نمرات 26 و کمتر، نمرات 43-27 و نمرات بیش از 44 لحاظ شدند.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار ابعاد عزتنفس عمومی (22.73±3.26)، اجتماعی (7.32±0.79)، شغلی / اجتماعی (7±1.46) و عزتنفس کلی (44.73±5.03) مادران گروه مداخله در مقایسه با مادران گروه کنترل در پسآزمون افزایش آماری معنیداری یافتند (P<0.05). میانگین و انحراف معیار نمرات عزتنفس مادران گروه مداخله در ابتدای مطالعه متوسط و در پس آزمون قوی ارزیابی شد (P<0.05).
نتیجهگیری: آموزش تاب آوری سبب افزایش عزتنفس مادران دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک گردید.
فاطمه آقایی، مجید وحیدیان رضازاده، کیوان حجازی*،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو میتواند به سلولها، پروتئینها و DNA آسیب برساند و در فرایند پیری نقش داشته باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر شش هفته تمرین پیلاتس و مکمل لیسیوم بارباروم بر شاخصهای استرس اکسیداتیو بزاق و ترکیب بدن زنان سالمند غیرفعال انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی میدانی روی 49 زن سالمند غیرفعال انجام شد. آزمودنیها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 4 گروه شامل کنترل، مکمل، تمرین و تمرین توام با مکمل تقسیم شدند. پروتکل برنامه تمرین طی شش هفته، هر هفته سه جلسه به مدت45 تا60 دقیقه با شدت 50 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه اجرا شد. گروه مکمل لیسیوم بارباروم به میزان ۱۴ گرم روزانه مصرف کردند. شاخصهای استرس اکسیداتیو بزاق و ترکیب بدن مورد مقایسه قرار گرفت. سطح فعالیت جسمانی افراد با استفاده از پرسشنامه ارزیابی فعالیت جسمانی Kaiser (Kaiser physical activity survey) و وضعیت تندرستی نمونهها با استفاده از پرسشنامه تعیین آمادگی برای فعالیت بدنی (Physical Activity Readiness Questionnaire: PAR-Q) تعیین شد.
یافتهها: میزان مالوندیآلدئید در گروه تمرین توام با مصرف مکمل در مقایسه با گروه کنترل، گروه تمرین و گروه مکمل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان مالوندیآلدئید در گروه تمرین و گروه مکمل در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. میزان کاتالاز بزاقی در گروه تمرین توام با مصرف مکمل در مقایسه با گروه کنترل، گروه تمرین و گروه مکمل از نظر آماری معنیدار نبود. میزان کاتالاز بزاقی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل و نیز در مقایسه با گروه مکمل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). میزان گلوتاتیون پراکسیداز در گروه تمرین توام با مصرف مکمل در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنیداری نداشت؛ اما در مقایسه با گروه مکمل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). میزان گلوتاتیون پراکسیداز در گروه تمرین در مقایسه با گروه مکمل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: تمرین منظم با شدت متوسط و مکمل لیسیوم بارباروم منجربه بهبود عملکرد آنتیاکسیدانی و ترکیب بدن زنان سالمند غیرفعال گردید.
زهرا آقاجانی، سمیه رجبی، سیدجواد ضیاءالحق،
دوره 26، شماره 3 - ( پاییز 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: متآمفتامین یک داروی بسیار اعتیادآور، با خطرات اجتماعی و روانی شدید است که بهطور گستردهای مورد سوء مصرف قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته تمرین هوازی و مکمل بربرین بر بیان ژنهای گیرنده دوپامین 5 وPARP در بافت قلب موشهای مواجهه یافته با متآمفتامین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار بهصورت تصادفی در پنج گروه شش تایی شامل کنترل، متآمفتامین، متآمفتامین+ فعالیت هوازی، متآمفتامین+ بربرین و متآمفتامین+ فعالیتهوازی + بربرین تقسیم شدند. تزریق درون صفاقی متآمفتامین به میزان ۱۰ میلیگرم بر کیلوگرم و تمرین هوازی و مصرف بربرین (100 میلیگرم بر کیلوگرم) به مدت 4 هفته در دوره ترک در نظر گرفته شد. بیان ژن گیرنده دوپامین 5 وPARP با استفاده از روش Real time PCR مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: بیان ژن PARP در گروه آمفتامین (1.02±0.65) نسبت به گروه کنترل (1.02±0.24) و بیان ژن گیرنده دوپامین 5 در گروه آمفتامین (5.74±4.94) در مقایسه با گروه کنترل (4.76±2.63) اختلاف آماری معنیداری نداشت. بیان ژنهای PARP و گیرنده دوپامین 5 متعاقب فعالیت ورزشی به ترتیب شامل 1.01±0.55 و 4.30±1.96، مکمل بربرین به ترتیب شامل 0.61±0.25 و 2.97±1.45 و مداخله ترکیبی به ترتیب شامل 0.67±0.30 و 3.43±1.87 بودند که تفاوت آماری معنیداری بین گروهها مشاهده نشد.
نتیجهگیری: القاء کوتاه مدت متآمفتامین تغییر معنیداری در بیان ژنهای گیرنده دوپامین 5 و PARP در قلب موشهای مواجهه یافته با متآمفتامین ایجاد نکرد.