[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations71883390
h-index3219
i10-index22085
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
51 نتیجه برای سادات

مرتضی اولادنبی، طاهره حدادی، انورسادات کیان مهر، نادر منصور سمائی، مهرداد آقایی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده

فیبرودیسپلازی استخوانی شونده پیشرونده بیماری بسیار نادر با توارث اتوزمال غالب، شدت بیان متغیر و نفوذ کامل است. میزان شیوع آن یک در دو میلیون نفر تخمین زده می‌شود و توسط جهش در ژن ACVR1 که کد کننده رسپتور نوع 1 پروتئین مورفوژنیک استخوانی است؛ ایجاد می‌گردد. تاکنون 15 جهش در این ژن گزارش شده است. اکثریت موارد این بیماری ناشی از جهش‌های جدید است که به صورت اسپورادیک نمایان می‌شوند. در این مقاله یک دختر 20 ساله که به مدت 11 سال از فیبرودیسپلازی استخوانی شونده پیشرونده رنج می‌برد معرفی شده است.


خدیجه امجدی، شهریار سمنانی، فائزه سلامت، سیدمهدی صداقت، هانیه سادات میرکریمی، سمیه مشمولی، عباس مقدمی، غلامرضا روشندل،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به اهمیت میزان پوشش و کیفیت داده‌ها در ثبت سرطان گلستان، این مطالعه به منظور تعیین اثر مراجعه بیماران مبتلا به سرطان به مراکز پزشکی خارج از استان گلستان بر میزان پوشش برنامه ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه مقطعی توصیفی – تحلیلی روی همه بیماران مبتلا به سرطان ثبت شده در مراکز تشخیصی درمانی داخل استان یا خارج از استان گلستان طی سال‌های 1387 لغایت 1389 انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماران مراجعه کننده به مراکز داخل استان از بانک برنامه ثبت سرطان استان گلستان و اطلاعات بیماران مراجعه کننده به مراکز خارج استان از بانک داده اداره سرطان وزارت بهداشت دریافت گردید. داده‌ها با استفاده از روش record linkage موارد مشترک تعیین و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها : 6083 مورد ابتلا به سرطان در استان گلستان ثبت شده بود که براساس داده‌های اداره سرطان 678 نفر (11%) از آنها به مراکز خارج از استان مراجعه کرده بودند. از کل موارد مراجعه کننده به مراکز خارج از استان، اطلاعات مربوط به 343 نفر (50.6%) به‌عنوان موارد مشترک ثبت شده بود که در مراکز داخل استان نیز شناسایی شده بودند. بیشترین فراوانی موارد مشترک، مربوط به سرطان‌های معده (70.4%)، پستان (63.5%) و مری (62.5%) بود.

نتیجه‌گیری : در صورت عدم دسترسی به داد‌ه‌های بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مراکز خارج استان، میزان کم شماری برنامه ثبت سرطان گلستان در حدود 5 درصد خواهد بود که این میزان اثر منفی قابل توجهی بر میزان پوشش و کیفیت داده‌های ثبت سرطان گلستان نخواهد داشت.


معصومه رحیمی، اکرم ثناگو، زینب السادات فتاح، ناصر بهنام پور، لیلا جویباری،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : تنگی‌نفس علت اصلی بستری شدن بیماران دچار نارسایی قلبی و اغلب در ارتباط با علامتی چون اضطراب است. این مطالعه به منظور تعیین اثر چای بابونه بر شدت تنگی‌نفس و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلبی انجام شد.

روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی روی 60 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن قلبی در درمانگاه سرپایی مرکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی جهرم در سال 1393 انجام شد. بیماران به روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مداخله مصرف چهارهفته چای بابونه بود. از مقیاس تنگی‌نفس Oxygen Cost Diagram (OCD) و پرسشنامه اضطراب بک برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد.

یافته‌ها : میانگین شدت تنگی‌نفس در دو گروه مداخله و کنترل به ترتیب 5.76±16.76 در مقابل 13.1±29.43 و میانگین شدت اضطراب به ترتیب 1.1±12.07 در مقابل 6.2±20.07 تعیین شد که این تفاوت‌ها از نظر آماری معنی‌دار بودند (P<0.05).

نتیجه‌گیری : چای بابونه می تواند شدت تنگی‌نفس و اضطراب را در بیماران با نارسایی قلبی کاهش دهد.


زهره مریمی، مهدیه سادات موسوی، مریم مدرس، سیمین تعاونی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : عمل جراحی هیسترکتومی یک عامل استرس‌زا در زنان است که در بدن با افزایش سطح کاتکولامین‌ها سبب ایجاد پاسخ‌های فیزیولوژیکی مانند افزایش تنفس، ضربان قلب و فشار خون می‌گردد. ماساژ درمانی به بهبود سیستم عصبی و قلبی - عروقی کمک کرده و باعث تعدیل پاسخ‌های فیزیولوژیک می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ماساژ اختصاصی پا بر علایم حیاتی بیماران بعد از هیسترکتومی انجام گردید.

روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار تحت عمل جراحی هیسترکتومی به‌طور تصادفی در دو گروه کنترل (29 بیمار) و مداخله (28 بیمار) قرار گرفتند. در گروه مداخله ماساژ اختصاصی پا در روز اول و دوم بعد از عمل به مدت 20 دقیقه در دو جلسه و به فاصله 24 ساعت انجام شد. بیماران گروه کنترل هیچگونه ماساژ اختصاصی دریافت نکردند. علایم حیاتی شامل فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، نبض و تنفس قبل و 30 دقیقه بعد از مداخله در بیماران دو گروه ثبت شد.

یافته‌ها : در گروه مداخله تمامی موارد علایم حیاتی قبل و بعد از ماساژ در روزهای اول و دوم بعد از عمل، کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). تعداد نبض و میزان فشارخون دیاستولیک روز اول و دوم بعد از عمل و میزان فشارخون سیستولیک روز دوم در گروه کنترل کاهش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). در انتهای جلسه روز اول بعد ازعمل گروه مداخله، میزان فشارخون سیستولیک و تعداد تنفس در دقیقه کاهش آماری معنی‌داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : ماساژ پا باعث بهبود فشارخون سیستولیک و تعداد تنفس در روز اول بعد از عمل جراحی هیسترکتومی می‌شود که می‌تواند حاکی از افزایش فعالیت پاراسمپاتیک در آنان باشد.


سمیرا نادری نژاد، شهره باباصفری، فاطمه حقیرالسادات،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : اسانس آویشن به دلیل دارا بودن موادی نظیر فنلیک تیمول و کارواکرول دارای اثر ضدقارچی، ضدانگلی و ضدباکتریایی قوی است. به منظور افزایش حلالیت، حفاظت در مقابل اکسیداسیون و تبخیر و بهبود اثربخشی اسانس از درونگیری استفاده می‌شود. این مطالعه به منظور ارزیابی تجربی فرمولاسیون زیست سازگار فسفولیپیدی پگیله حاوی اسانس دو گونه گیاه آویشن شیرازی و دنایی و تعیین خاصیت ضدقارچی سامانه نانویی گونه آویشن شیرازی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی لیپوزوم‌های حاوی اسانس دو گونه گیاه آویشن با روش هیدراتاسیون فیلم نازک تهیه شدند و بعد از کاهش اندازه، ذرات از نظر مورفولوژی، اندازه، پتانسیل زتا و برهمکنش شیمیایی مشخصه‌یابی شدند. اثر نوع فسفولیپید، اثر میزان کلسترول و نوع گونه آویشن بر روی بازده بارگذاری بررسی شد. در نهایت خاصیت ضدقارچی سامانه حاوی اسانس گونه آویشن شیرازی از نظر سه شاخص حداقل غلظت کشندگی، حداقل غلظت بازدارندگی و قطر هاله عدم رشد بر روی قارچ تریکوفیتون منتاگروفیتس مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها : اسانس آویشن با بازده بیش از 80 درصد درون لیپوزوم بارگذاری شد. فرمولاسیون بهینه متشکل از 10 درصد کلسترول و 90درصد فسفولیپید فسفاتیدیل کولین سویا به همراه 3 درصد پلی اتیلن گلیکول و اسانس آویشن با غلظت 0.5mg/ml بود. ذرات، آنیونی و دارای ساختار کروی با اندازه کمتر از 100 نانومتر بودند. هیچگونه فعل و انفعال شیمیایی بین لیپوزوم و اسانس یافت نشد. فرمولاسیون تهیه شده از نظر شیمیایی پایدار بوده و به طور کلی اسانس ماهیت خود را درون سامانه حفظ نمود. سامانه دارویی- نانویی گونه آویشن شیرازی در مهار رشد قارچ تریکوفیتون منتاگروفیتس موثر بود.

نتیجه‌گیری : تهیه فرمولاسیون بهینه لیپوزومی حاوی اسانس آویشن تحت تاثیر نوع و مقدار فسفولیپید و کاملاً مستقل از نوع گونه آویشن مورد استفاده بود. همچنین درونگیری باعث افزایش خاصیت ضدقارچی اسانس گونه آویشن شیرازی گردید.


زهرا آل خمیس، مهدیه مصطفوی، لیلا حسنی، فخری السادات محمدی، خسرو محمدی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده

زمینه و هدف : کورکومین، ترکیب پلی‌فنول فعال از گیاه کورکوما‌لانگا است که فعالیت‌های زیستی گسترده‌ای از جمله اثرات ضدالتهابی، ضدباکتریایی و سمیت سلولی برای سلول‌های سرطانی متعدد را نشان می‌دهد. بربرین ایزوکینولین آلکالوئیدی است که در زرشک وجود دارد و باعث سرکوب رشد بسیاری از سلول‌های توموری می‌شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدباکتریایی بربرین و کمپلکس‌های ایندیوم کورکومین و ایندیوم دی‌استیل کورکومین علیه باکتری‌های اشریشیاکلی و باسیلوس پامیلوس و مقایسه سمیت سلولی آنها بر رده سلول‌های سرطانی مثانه و معده انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی اثر ضدباکتریایی و اثر سمیت سلولی بربرین و کمپلکس‌های ایندیم‌کورکومین (In(cur)3) و ایندیم ‌دی‌ استیل ‌کورکومین (In(DAC)3) به ترتیب با استفاده از روش MTT (متیل‌ تیازول ‌تترازولیوم) و آزمون رقت ارزیابی شد. باکتری اشریشیاکلی (BL21(DE3))، باکتری باسیلوس پامیلوس (PTCC 1529)، رده سلولی مثانه (5637) و رده سلولی سرطانی معده (AGS) مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‌ها : حداقل غلظت بازدارندگی بربرین برای باکتری اشریشیا کولی 5 میلی‌مولار تعیین شد. در غلظت 100 ماکرومولار بربرین تقریباً 100 درصد سلول‌های سرطانی مثانه از بین رفتند. اثر سمیت سلولی کمپلکس‌های کورکومین بر دو رده سلولی سرطانی مثانه و معده نشان داد که هر دو کمپلکس‌ به میزان مختلف اثر بازدارندگی بر حیات رده‌های سلولی دارند. سمیت سلولی 20 میکرو مولار ایندیوم کورمومین و ایندیوم دی استیل کورکومین برای سلول‌های سرطانی مثانه به ترتیب 58 درصد و 55 درصد و برای سلول‌های سرطانی معده 61 درصد و 34 درصد به‌دست آمد. فعالیت ضدباکتریایی کمپلکس‌ها در برابر باکتری‌های باسیلوس پامیلوس و اشریشیاکلی نشان داد که هیچیک از کمپلکس‌ها، اثر ضدباکتریایی در برابر باسیلوس پامیلوس ندارند؛ ولی هر دو کمپلکس‌ مانع رشد باکتری اشریشیاکلی شدند. جمعیت باکتری در حضور ایندیوم کورمومین و ایندیوم دی استیل کورکومین به ترتیب 40 درصد و 24 درصد کاهش یافت.

نتیجه‌گیری : کمپلکس‌های ایندیوم کورکومین و ایندیوم دی استیل کورکومین به‌صورت بالقوه ویژگی درمانی ضدسرطانی و ضدباکتریایی دارند. علاوه بر این بربرین دارای اثر ضدباکتریایی و ضدسرطانی است.


حمیدرضا خورشیدی، سجاد دانشیار، زینب السادات اسلامی، عباس مرادی،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تروما سومین علت مرگ و عامل اصلی ناتوانی در کودکان ایرانی است. کودکان به‌علت شرایط فیزیولوژیک و فرآیند رشد بیشتر در معرض تروما هستند. شناسایی عوامل خطر می‌تواند از میزان بروز این حوادث و عواقب آنها بکاهد. این مطالعه به منظور ارزیابی ترومای کودکان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه‌ توصیفی - تحلیلی روی 482 کودک (330 پسر و 152 دختر) زیر 14 سال دچار تروما مراجعه کننده به بیمارستان بعثت شهر همدان در سال 1295 انجام شد. اپیدمیولوژی و عواقب تروما مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: بیشترین موارد تروما به ترتیب 195 مورد (40.5%) در محدوده سنی 7 تا 14 سال (دوران مدرسه)، 189 مورد (39.2%) در محدوده سنی 2 تا 7 سال (قبل از مدرسه) و 98 مورد (20.3%) در محدوده سنی صفر تا 2 سال (شیرخوارگی) رخ داده بود. وقوع تروما در دو گروه قبل از مدرسه (67.8%) و دوران مدرسه (75.4%) در پسران بیش از دختران بود (P<0.05). بیشترین شیوع در فصل تابستان (36.9%)، بیشترین مکان وقوع حادثه در منزل (44%)، بیشترین علت آسیب سقوط (53%)، بیشترین نوع آسیب شکستگی (35%) و بیشترین محل آسیب در ناحیه سر و صورت (41%) تعیین گردید. از نظر پیامد بعد از ترخیص، 10 مورد مرگ ناشی از تروما و 42 مورد ناتوانی بعد از تروما مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به این که بیشترین محل وقوع حادثه در منزل به علت سقوط و شکستگی بود؛ می‌توان با ایمن کردن بیشتر منازل و آگاهی بیشتر والدین از خطرهای پیش روی کودکان جلوگیری نمود.


سارا رئیس الساداتی، عبدالجلال مرجانی، صفورا خواجه نیازی،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی - عروقی و از کار افتادن قلب از مهم‌ترین بیماری‌هایی هستند که جوامع تکامل یافته را درگیر می‌کنند. سلول‌های بنیادی می‌توانند نقش مهمی در تیمار بیماری قلبی بازی کنند. یکی از شایع‌ترین ترکیبات مورد استفاده برای القا تمایز سلول‌های بنیادی به کاردیومیوسیت، 5-آزاسیتیدین است. محتوای محیط کشت سلولی بر مورفولوژی و کیفیت سلول‌های تمایز یافته موثر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر گلوکز بر بهینه‌سازی پروتکل تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسان به سلول‌های شبه‌کاردیومیوسیت انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزانشیمی در محیط تمایزی حاوی 5-آزاسیتیدین و دو غلظت از گلوکز (5 و 25 میلی‌مولار) طی 21 روز کشت داده شدند. در مرحله بعد RNA کل استخراج و cDNA سنتز شد. سرانجام q-PCR برای تعیین مارکرهای ویژه قلبی و تایید تمایز انجام گردید. تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی به سلول‌های کاردیومیوسیت با استفاده از چهار مارکر قلبی Connexin43، -cardiac actinα، TroponinT و TroponinI به‌روش q-PCR اندازه‌گیری و تایید شدند.

یافته‌ها: میزان بیان مارکرهای قلبی Connexin43، -cardiac actinα، TroponinT و TroponinI در هر دو غلظت 5 و 25 میلی‌مولاری گلوکز طی تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسان به کاردیومیوسیت متفاوت بود؛ اما این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: دو غلظت 5 و 25 میلی‌مولاری گلوکز اثر قابل ملاحظه‌ای بر بیان مارکرهای قلبی Connexin43، -cardiac actinα، TroponinT و TroponinI طی تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسان به کاردیومیوسیت نداشتند.


فاطمه زمانی عصمتی، نرگس نیکونهاد لطف آبادی، بی بی فاطمه حقیرالسادات،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از خطرناک‌ترین سرطان‌های زنان است. زیرا عموماً دیر تشخیص داده شده و غیرقابل درمان است. از سوی دیگر، شیوه‌های درمانی متداول در حال حاضر با محدودیت‌ها، شکست‌ها و عوارض جانبی گوناگونی همراه هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره پوست انار بر بیان ژن تحریک‌کننده رگ‌زایی (Vascular Endothelial Growth Factor: VEFG) با کشت سلول‌های رده A2780 از سرطان تخمدان انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی عصاره پوست انار تهیه و سپس سلول‌های سرطان تخمدان (رده A2780) در معرض غلظت‌های مختلف عصاره پوست انار (10، 25، 50، 75، 100، 250، 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر) برای مدت 24، 48 و 72 ساعت قرار داده شدند. سپس میزان بقای سلول‌ها با استفاده از تست MTT و میزان بیان ژن VEGF با استفاده از روش RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: عصاره پوست انار با غلظت 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر در زمان 72 ساعت باعث کاهش 18 درصدی میزان بقاء شد (P<0.05). در غلظت‌های 200،100،50 میکروگرم بر میلی‌لیتر از عصاره پوست انار میزان کاهش بیان ژن VEGF به ترتیب 7 درصد، 16 درصد و 19 درصد به‌دست آمد که این کاهش بیان در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). کمترین میزان بقا در هر سه زمان 24، 48 و 72 ساعت مربوط به دوز 500 میکروگرم بر میلی‌لیتر بود که به‌ترتیب 30 درصد، 25 درصد و 18 درصد تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: احتمالاً عصاره پوست انار به واسطه دارا بودن ترکیبات متعدد و خواص آنتی‌اکسیدانی قابل توجه می‌تواند با کاهش بیان عامل رگزایی، سبب کاهش متاستاز و تظاهرات بدخیمی شود.


نویسا سادات سیدقاسمی، مینا دازی، بهاره نیکراد، حسن خورشا، محمدرضا هنرور،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان بروز سل در گلستان 26.7 و در گنبد 24 در صد هزار نفر است. کمبود دریافت انرژی و مواد مغذی از دلایل افزایش خطر سل هستند. سوء تغذیه یک عامل مهم مرگ و میر بالا در جمعیت مسلول است. با کاهش سطح پروتئین‌های احشایی، شاخص‌های تن سنجی و ریز مغذی‌ها، خطر مرگ و میر افزایش می‌یابد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه بیماران مسلول شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 48 بیمار با میانگین سنی 20±57 سال مبتلا به سل شهرستان گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه ابتلا به بیماری سل، نمایه توده بدنی، آلبومین، هموگلوبین، پروتئین توتال، شمارش سلول‌های خونی و مقدار دریافت مواد غذایی ثبت گردید.

یافته‌ها: زنان 58 درصد و روستاییان 52 درصد را شامل شدند. بین نمایه توده بدنی و سابقه قبلی ابتلا به سل در بیماران با شدت‌های متفاوت بیماری اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). تفاوت توزیع شدت کم‌خونی در بین بیماران با شدت‌های مختلف بیماری، از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. بین دو گروه جنسی، اختلاف معنی‌دار آماری از لحاظ توزیع شدت بیماری مشاهده نشد. متغیر سن حتی در حضور سایر متغیرها، اثر معنی‌داری بر شدت بیماری داشت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: با افزایش سن شدت بیماری افزایش می‌یابد. با افزایش شدت بیماری، نمایه توده بدنی بیماران کاهش و شدت سوءتغذیه و کم‌خونی افزایش می‌یابد. لذا بیماران مسلول به حمایت تغذیه‌ای نیاز دارند.


نیلوفر سادات مداحی، حبیب اله یاری زاده، عطیه میرزا بابائی، لیلا ستایش، یاسمن نصیر، خدیجه میرزایی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات خلقی مانند افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت پایین خواب در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق شایع است. کیفیت رژیم غذایی در عملکرد مغز و رفتار نقش دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط چگالی انرژی رژیم غذایی با شاخص‌های روان در زنان دارای اضافه وزن و چاق مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 301 خانم با میانگین نمایه توده بدنی 3.7±30.7 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 18 تا 56 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تهران در سال‌های 1396 تا 1397 انجام شد. چگالی انرژی رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک از طریق تقسیم کردن کل انرژی دریافتی از غذاهای مصرفی (کیلوکالری در روز) بر وزن کل غذاهای مصرف شده (به جز نوشیدنی‌ها) محاسبه شد. شاخص‌های سلامت روان با استفاده از پرسشنامه 21 سوالی اضطراب، استرس و افسردگی ((DASS-21 و کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه Pittsburgh sleep quality ارزیابی شد.

یافته‌ها: افرادی که در بالاترین چارک چگالی انرژی رژیم غذایی بودند؛ فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیشتری داشتند؛ اما سطح تری گلیسرید پایین‌تری به نسبت افراد با پایین‌ترین چارک، داشتند. تحلیل رگرسیون لجستیک خام (95% CI=1.01-4.56, P=0.04, OR=2.15) و تعدیل شده برای سن، شاخص توده بدنی و فعالیت بدنی (95% CI=1.13-5.79, P=0.02, OR=2.56) نشان داد که چگالی انرژی رژیم غذایی به‌طور معنی‌داری با افزایش خطر استرس در ارتباط است. هیچ ارتباط معنی‌داری بین چگالی انرژی رژیم غذایی با افسردگی، اضطراب و کیفیت خواب مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: دریافت رژیم غذایی با چگالی انرژی بالا با افزایش خطر استرس در ارتباط است.



پژمان خوارزم، فاطمه پولادخای، طیبه آذرمهر، فرحناز السادات احمدی، فاطمه زهرا باقری،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

خونریزی ‌شدید بعد از زایمان (Postpartum Hemorrhage: PPH) یک اورژانس مامایی‌ غیر‌قابل پیش‌بینی و از علل‌ عمده مورتالیتی و عوارض ‌مادری در جهان است. آنوریسم کاذب شریان‌ رحمی (Uterine Artery Pseudoaneurysm: UPA) یکی از ‌علل نادر ‌PPH است که به دنبال سزارین بدون ‌عارضه و جراحی‌های ژنیکولوژیک مانند دیلاتاسیون و کورتاژ، ‌هیسترکتومی ‌و میومکتومی ‌ایجاد می‌شود. راه درمانی مناسب برای کنترل‌ خونریزی در این ‌موارد آمبولیزاسیون شریان ‌رحمی است. هدف ما از این گزارش معرفی ‌بیماری با سابقه سزارین است که به ‌دنبال خونریزی شدید رحمی‌ با تشخیص آنوریسم کاذب شریان ‌رحمی‌ به طور موفق تحت آمبولیزاسیون شریان‌رحمی ‌با استفاده از کویل قرار گرفت. بیمار خانم 39‌ساله‌ای بود که 55 ‌روز بعد از عمل جراحی ‌‌سزارین سوم با شوک همودینامیک در ‌نتیجه خونریزی شدید واژینال، به بیمارستان مراجعه نمود و بستری شد. پس از انجام مراقبت‌های اولیه، اقدامات تشخیصی ‌UAP را نشان داد و بلافاصله آمبولیزاسیون شریان‌ رحمی‌به وسیله کویل انجام شد. ‌هرگاه اقدامات نگهدارنده معمول، نتواند ‌خونریزی شدید دیررس بعد از زایمان را کنترل ‌کند؛ آنژیوگرافی و آمبولیزاسیون شریان‌ رحمی‌ روش درمانی انتخابی ‌است که به واسطه آن می‌توان ضمن ‌حفظ توانایی باروری بیمار، از عوارض ‌بالقوه هیسترکتومی‌ جلوگیری کرد.


نیره سادات جنابان، الهه علی عسگری، کیومرث امینی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: استرپتومایسس‌ها باکتری‌های رشته‌ای گرم مثبت و هوازی هستند که از منابع متفاوت جدا می‌شوند. این باکتری‌ها توانایی تولید متابولیت‌های ثانویه و مواد فعال بیولوژیکی را دارند و از این جهت در زمینه بیوکنترل بسیار حائز اهمیت هستند. اورات اکسیداز یکی از فراورده‌های آنزیمی میکروبی است که از منابع مختلفی از جمله استرپتومایسس قابل استخراج است. این مطالعه به منظور کلونینگ و بیان ژن اورات اکسیداز استرپتومایسس جدا شده از دریا در باکتری اشریشیاکلی اوریگامی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تعداد 60 نمونه آب و رسوب از اعماق متفاوت سواحل دریای خزر در استان مازندران جمع‌آوری گردید. آزمون‌های رنگ آمیزی گرم، متیل رد،VP، سیترات، هیدرولیز نشاسته، هیدرولیز کازئین، احیا نیترات، اکسیداز وکاتالاز برای تعیین هویت و جداسازی استرپتومایسس دریا انجام شد. ژن اورات اکسیداز توسط روش کلونینگ T-A با استفاده از وکتور PTG-19 در درون میزبان اشریشیاکلی اوراگامی کلون گردید. بیان ژن کلون شده در کلنی‌های نوترکیب توسط روش Real time PCR بررسی شد. با استفاده از نرم‌افزارهای clustalX و Mega5درخت فیلوژنی رسم گردید.
یافته‌ها: غربالگری نمونه‌های آب دریا 12 ایزوله استرپتومایسس را شناسایی کرد که همگی دارای ژن اورات اکسیداز بودند. بیان ژن اورات اکسیداز در اشریشیاکلی اوریگامی توسط روش Real-Tima PCR به اثبات رسید. نتـایج بررسی‌های فیلوژنتیکی، برخی خویشاوندان نزدیک استرپتومایسس را به عنوان کاندید مطالعات بعدی معرفی نمود.
نتیجه‌گیری: باکتری استرپتومایسس می‌تواند به عنوان منبع غنی از متابولیت‌های ثانویه با کاربردهای فراوان مورد توجه قرار گیرد و به عنوان سویه‌ای بومی به منظور تولید آنزیم اورات اکسیداز به کار رود. با به کار بردن میزبان‌های کلونینگ مختلف و بررسی شرایط بهینه تولید، این سویه می‌تواند نامزد مطالعات آینده به منظور ساخت داروها و ترکیبات ضدمیکروبی باشد.


تهمینه سادات غفوریان، لیلا براتی، آزاله خواجوی، مهشید مهرجردیان،
دوره 23، شماره 4 - ( زمستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: مسمومیت یکی از علل شایع مراجعه به اورژانس است. اپیوئیدها و متادون از علل مسمومیت غیرعمد به ویژه در کودکان هستند که بار مراجعات بالایی در اورژانس بیمارستان‌های کودکان دارند. این مطالعه به منظور ارزیابی مسمومیت با متادون در بخش اورژانس کودکان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی به روش سرشماری روی پرونده 155 کودک (70 دختر و 85 پسر) بستری شده به علت مسمومیت با متادون در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان طی سال‌های 98-1391 انجام شد. علایم بیماران و هزینه‌های درمانی آنان ارزیابی شد.

یافته‌ها: در کل 258 مورد مسمومیت در کودکان ثبت شده بود که از این میان 155 مورد (60 درصد) به مسمومیت به متادون اختصاص داشت. مسمومیت برای 136 کودک (87.8 درصد) با شربت متادون و برای 19 کودک (12.2 درصد) با قرص متادون رخ داده بود. میانگین سنی کودکان 36.25±47.94 ماه با دامنه سنی ۴ تا ۱۵۶ ماه بود. میانگین و انحراف معیار فاصله زمانی مصرف تا مراجعه آنها 160.11±164.84 دقیقه و بیشترین و کمترین فاصله زمانی مصرف تا مراجعه به ترتیب 720 دقیقه و 15 دقیقه بودند. 34 کودک (22 درصد) هوشیار بودند. 7 کودک (4.5%) با ارست قلبی تنفسی و 3 کودک (1.9%) با تشنج و سایر بیماران (110 کودک، 71.5%) با اختلال سطح هوشیاری مراجعه کرده بودند. یک کودک (0.1%) فوت نمود. 78 کودک (51.3%) میوز داشتند. 62 کودک (40درصد) برادی پنه و 7 کودک (4.5%) آپنه داشتند. 6 کودک سابقه بستری به علت مسمومیت با متادون داشتند که 2 نفر روز قبل، 3 نفر ماه قبل و یک نفر 2سال قبل بود. 2 کودک اعتیاد به اپیوم داشتند. میانگین و انحراف معیار تعداد روزهای بستری 1.57±2.39 روز و بیشترین و کمترین تعداد روزهای بستری به ترتیب 1 روز و 9 روز بودند. میانگین و انحراف معیار هزینه بستری 5341725±7642249 ریال برآورد شد. میانگین و انحراف معیار نالوکسان مصرفی 10.41±6.83 میلی‌گرم تعیین شد. بیشترین و کمترین مقدار نالوکسان مصرفی به ترتیب 1 میلی‌گرم و 68 میلی‌گرم بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در نیمی از کودکان با مسمومیت به متادون، میوز مشاهده نمی‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود کادر درمان در موارد مراجعه کودکان با اختلال سطح هوشیاری و یا تشنج بدون دلیل خاص، مسمومیت با متادون را جزء تشخیص افتراقی قرار دهند و تنها با فقدان میوز و یا نداشتن اختلال عملکرد تنفسی در بدو مراجعه، این تشخیص را رد نکنند.


زهرا سادات دامرودی، نرگس زاده راشکی، زهرا شاه محمدی، سهراب بوذرپور، نازنین منصور مشتاقی، شعبان قلندرآیشی، آرزو نگهداری، مهدی وکیلی نژاد،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان به عنوان شایع‌ترین سرطان در بین زنان سراسر جهان بوده و از نظر میزان مرگ و میر در رده دوم قرار دارد. این مطالعه به منظور تعیین ویژگی‌های فردی، بالینی و آزمایشگاهی زنان مبتلا به ضایعات پستان در مراجعین به بیمارستان دکتر بسکی گنبدکاووس انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 130 زن دارای ضایعات پستان (خوش‌خیم و بدخیم) جراحی شده در بیمارستان دکتر بسکی گنبد کاووس طی فروردین 1398 لغایت اسفند 1399 انجام شد. داده‌های دموگرافیک (سن، سابقه خانوادگی و قومیت) و نتایج آسیب‌شناسی (درجه‌بندی، نوع ضایعه، نوع جراحی، مکان، اندازه تومور) مورد ارزیابی قرار گرفتند.


یافته‌ها: ضایعات پستان در 51.53% بدخیم و در 48.46% خوش‌خیم بودند. بیشترین نوع توده بدخیم داکتال کارسینومای تهاجمی (71.64%) و بیشترین نوع توده خوش‌خیم فیبروآدنوما (69.84%) بودند. بیشتر موارد بدخیم در بیماران گروه سنی 41 تا 50 سال (43.28%) مشاهده شد. تقریباً نیمی از جمعیت مورد مطالعه (49.15%) فاقد سابقه خانوادگی مثبت و حدود یک چهارم بیماران حداقل یکی از بستگان درجه اول یا دوم مبتلا به سرطان پستان داشتند. اکثر مبتلایان (44.78%) تومورهای بدخیم درجه II داشتند. 78.51% درصد زنان قبل از جراحی‌های پستان تحت شیمی‌درمانی قرار نگرفته بودند. همچنین حدود نیمی از بیماران (58 بیمار، 49.57%)، پس از جراحی تحت هیچگونه درمان کمکی قرار نگرفتند؛ با این وجود شیمی‌درمانی بیشترین نوع درمان کمکی (16 مورد، 13.86%) بعد از عمل بود. درمان همزمان شیمی‌درمانی و رادیودرمانی در 24.78% بیماران پس از جراحی انجام گردید. ارتباط آماری معنی‌داری بین سن با نوع ضایعه، درمان‌های کمکی بعد از عمل و درگیری گره‌های لنفاوی مشاهده گردید (P<0.05). بین سن با اندازه تومور و بین سابقه خانوادگی با درجه بدخیمی تومور ارتباط آماری معنی‌داری وجود داشت (P<0.05). همبستگی معنی‌داری بین سن و درجه بدخیمی تومور (P=0.02, F(2.48)=4.19) یافت شد. به طوری که در سن ابتلا پایین‌تر، درجه بدخیمی بیشتر است.


نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان‌دهنده سن پایین ابتلا به ضایعات بدخیم پستان در شهرستان گنبدکاووس در شرق استان گلستان بود. بیشتر ضایعات بدخیم از نوع داکتال کارسینومای تهاجمی و درجه II بودند. ارتباط مثبت سابقه خانوادگی سرطان بر درجه‌بندی تومورهای پستان به‌دست آمد.


ریحانه سادات هاشمی گلپایگانی، رضا صداقت، نرگس حدادزاده نیری، مهرداد روغنی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: صرع لوب گیجگاهی با تحلیل رفتن نورون‌های هیپوکمپ و جوانه زدن فیبرهای خزه‌ای ناحیه دندانه‌ای همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی بر تغییرات بافتی هیپوکمپ موش صحرایی در مدل صرع القاء شده با اسید کاینیک انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 28 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار در محدوده وزنی 185 تا 225 گرم انجام شد. موش‌های صحرایی به 4 گروه 7 تایی شامل گروه‌های شم، شم تحت تیمار با عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی، صرعی (اسید کاینیک) و صرعی پیش تیمار شده با عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی تقسیم شدند. برای صرعی نمودن حیوانات از تزریق داخل هیپوکمپی و یک طرفه اسید کاینیک به میزان 0.8 میکروگرم به ازای هر موش استفاده شد. موش‌های صحرایی، ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی را به میزان 500 میلی‌گرم بر کیلوگرم از راه داخل صفاقی، روزانه و به مدت یک هفته تا زمان جراحی دریافت کردند. پنج هفته بعد از جراحی، روش‌های رنگ‌آمیزی تیونین و تیم در مورد برش‌های هیپوکمپ انجام شد.


یافته‌ها: القای صرع با اسید کاینیک با یک رفتار تشنجی بارز همراه بود و پیش تیمار با عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی موجب کاهش معنی‌دار شدت حملات تشنجی گردید (P<0.05). تراکم نورون‌ها در ناحیه CA3 هیپوکمپ در گروه اسید کاینیک کاهش معنی‌دار در مقایسه با گروه شم نشان داد (P<0.05). پیش تیمار با عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی موجب افزایش معنی‌دار نورون‌های این ناحیه در مقایسه با گروه اسیدکاینیک گردید (P<0.05). از نظر شدت جوانه زدن فیبرهای خزه‌ای در موش‌های صرعی، یک افزایش معنی‌دار نسبت به گروه شم مشاهده شد (P<0.05) و پیش تیمار با عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی موجب کاهش معنی‌دار آن گردید (P<0.05).


نتیجه‌گیری: پیش تیمار با عصاره هیدروالکلی ﮔﻞ‌ﻣﺤﻤﺪی موجب بهبود رفتار تشنجی و حفاظت نورون‌های ناحیه CA3 هیپوکمپ و کاهش شدت جوانه زدن در ناحیه دندانه‌ای هیپوکمپ در مدل تجربی صرع لوب گیجگاهی القا شده با اسید کاینیک گردید.


فاطمه السادات امجدی، انسیه صالحی، زهرا زندیه،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: گیرنده‌های شبه تال در سلول‌های اپیتلیال لوله رحمی در واکنش‌های ایمنی با اسپرم و پاتوژن‌ها نقش دارند. این مطالعه به منظور مقایسه عملکرد و پاسخ گیرنده‌های شبه تال  TLR3, 4,5در شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک در حضور اسپرم در شرایط in vitro انجام شد.


روش بررسی: در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی سلول‌های OE-E6/E7 همراه با نمونه اسپرم تازه به‌دست آمده از افراد نورموزواسپرمی (N=10) و لیگاندهای اختصاصی گیرنده‌های شبه تال TLR3, 4,5 در سه گروه اسپرم، لیگاندهای اختصاصی و اسپرم + لیگاندهای اختصاصی کشت داده شدند. رده سلولی بدون افزودن اسپرم و لیگاند به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. غلظت سایتوکاین‌های IL-6 و IL-8 ترشح شده از سلول‌های OE-E6/E7 در هر چهار گروه با کمک الایزا تعیین گردید.


یافته‌ها: مواجهه اسپرم و لیگاندهای اختصاصی با گیرنده‌های شبه تالTLR3, 4,5 در سلول‌های اپیتلیال لوله رحمی منجر به افزایش آماری معنی‌داری در سطح سایتوکاین‌های IL-6 و IL-8 گردید. بین دو گروه لیگاند و لیگاند+اسپرم تفاوت آماری معنی‌داری در میزان تولید این سایتوکاین‌ها از سلول‌های OE-E6 / E7 مشاهده نشد.


نتیجه‌گیری: سلول‌های اپیتلیال لوله رحمی در مواجهه با اسپرم از طریق گیرنده‌های شبه تال پاسخ می‌دهند که این پاسخ به صورت افزایش ترشح سایتوکاین‌ها دیده می‌شود. از آنجا که مواجهه همزمان آنها با اسپرم و لیگاندهای اختصاصی گیرنده‌های شبه تال باعث افزایش تجمعی در ترشح سایتوکاین‌ها نمی‌شود؛ بنابراین احتمالاً مسیر TLRs توسط فاکتورهای دیگری دچار تنظیم منفی می‌شود. برای روشن شدن این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه وجود دارد.


محمد عارفی، ایوب خسروی، عباس عبداللهی، سیدحمید آقائی بختیاری، نائمه جاوید، انورسادات کیان مهر،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: میکروRNA ها (microRNAs) زمینه جدیدی را در تشخیص مولکولی سرطان‌ها فراهم کرده‌اند. هرچند هنوز نقش آنها در گردش سرم یا پلاسما در سرطان کولورکتال به خوبی مشخص نشده است. این مطالعه به منظور ارزیابی بیان let-7d microRNA در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 40 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال و 40 فرد سالم انجام شد. مقدار 7 میلی‌لیتر نمونه خون از گروه مورد (قبل و بعد از جراحی) و از گروه شاهد (در یک مرحله) اخذ شد. سرم جداسازی شد و تا انجام آزمایشات مولکولی در دمای منفی 80 درجه سانتی‌گراد ذخیره گردید. استخراج میکروRNA از نمونه‌های سرمی انجام و سنتز cDNA صورت گرفت. میزان بیان let-7d با استفاده از روش RT-qPCR انجام شد. داده‌ها با کمک نرم‌افزار GraphPad Prism 9 آنالیز شدند. آنالیز منحنی راک (ROC)، حساسیت و ویژگی روی داده‌های let-7d microRNA به منظور معرفی بیومارکر تشخیصی بین گروه مورد قبل از عمل جراحی با گروه شاهد محاسبه گردید.


یافته‌ها: میزان بیان let-7d microRNA در نمونه‌های قبل از عمل جراحی گروه مورد در مقایسه با نمونه‌های گروه شاهد کاهش آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). میزان بیان let-7d microRNA گروه مورد بعد از جراحی در مقایسه با قبل از جراحی افزایش آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). آنالیز منحنی راک (ROC) برای let-7d microRNA در گروه مورد قبل از عمل با گروه شاهد نشان داد که حساسیت 33.3%، ویژگی 92.3% و سطح زیرمنحنی (AUC) 0.622 تعیین شد.


نتیجه‌گیری: let-7d microRNA به طور بالقوه می‌تواند به عنوان یک بیومارکر تشخیصی غیرتهاجمی جدید در تشخیص زود هنگام سرطان کولورکتال مطرح باشد؛ هرچند انجام مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.
 


راضیه السادات حسینی، آمنه ملایی، معصومه علیجانپور آقاملکی،
دوره 25، شماره 3 - ( پاییز 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تعالی سالمندی در دوران سالمندی به عنوان یکی از اجزای سلامت معنوی بر کیفیت زندگی و سازگاری فرد مبتلا به بیماری‌های مزمن از طریق ایجاد معنا و مفهوم در زندگی اثر داشته و رویکرد مهمی در ارتقاء ابعاد سلامت سالمندی به‌شمار می‌رود. این مطالعه به منظور ارزیابی ارتباط تعالی سالمندی با کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به سرطان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 200 سالمند مبتلا به سرطان در دو مرکز آموزشی پژوهشی درمانی فیروزگر و رسول اکرم(ص) تهران طی سال 1400 انجام شد. از فرم مشخصات فردی، پرسشنامه تعالی سالمند (GTS) و پرسشنامه کیفیت زندگی (LEIPAD) استفاده گردید. ابعاد تعالی سالمندی شامل ماورای مادی، مربوط به خود و شخصیتی اجتماعی بودند. ابعاد کیفیت زندگی شامل جسمی، مراقبت از خود، افسردگی و اضطراب، عملکرد ذهنی، عملکرد اجتماعی، عملکرد جنسی و رضایت از زندگی بودند.


یافته‌ها: تعالی سالمندی با وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت مسکن، نوع سرطان و نوع درمان ارتباط آماری معنی‌داری نشان داد (P<0.05). سن با کیفیت زندگی همبستگی منفی معنی‌دار داشت (r=-0.206). تعالی سالمندی با نمره کلی کیفیت زندگی همبستگی مثبت معنی‌داری داشت (r=0.221, P=0.002). همچنین تعالی سالمندی با ابعاد کیفیت زندگی شامل افسردگی و اضطراب (r=0.146, P=0.04)، عملکرد ذهنی (r=0.167, P=0.018)، عملکرد اجتماعی (r=0.226, P<0.001) و رضایت از زندگی (r=0.256, P<0.001) همبستگی مثبت معنی‌دار داشت.


نتیجه‌گیری: افزایش تعالی سالمندی سبب افزایش کیفیت زندگی در سالمندان می‌گردد.


آتناسادات جمالی، فریدا عابسی،
دوره 26، شماره 3 - ( پاییز 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: کانال اینفرااوربیتال (Infraorbital Canal: IOC) در کف اوربیت قرار دارد که به فورامن اینفرااوربیتال واقع در زیر ریم اوربیت خاتمه می‌یابد. IOC یک شاخص آناتومیک مهم برای بیحسی‌های موفق در دندانپزشکی و نیز جراحی‌های دهان و فک و صورت است. این مطالعه به منظور ارزیابی موقعیت و اندازه‌های IOC براساس توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی (CBCT) انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی روی تصاویر CBCT 250 فرد (105 مرد و 145 زن) با میانگین سنی 36.14±17.7 سال مراجعه کننده به کلینیک رادیولوژی تخصصی دهان و فک و صورت در شهر بابل طی سال‌های 1400 لغایت 1401 انجام شد. سه نوع مسیر مختلف IOC از سقف سینوس شامل قرارگیری کامل کانال در سقف سینوس ماگزیلا (نوع یک)، قرارگیری کانال در زیر سقف سینوس ماگزیلا (نوع دو) و معلق بودن کانال از سقف سینوس ماگزیلا در داخل سپتوم یا لاملای سلول اتموئید اینفرااوربیتال (نوع سه) اندازه‌گیری شدند. همچنین زاویه بین کانال و گرو اینفرااوربیتال با سقف سینوس ماگزیلا، زاویه بین کانال و گرو اینفرااوربیتال، طول کانال و گرو اینفرااوربیتال و فاصله IOC با نقاط آناتومیک مختلف اندازه‌گیری شدند. فواصل IOC (میلی‌متر) به تفکیک جنسیت و گروه‌های سنی با سایر لندمارک‌های آناتومیک مورد ارزیابی قرار گرفتند.


یافته‌ها: به طور کلی انواع مسیرهای مختلف IOC از سقف سینوس در نوع یک 39.4%، در نوع دو 53% و در نوع سه 7.6% تعیین شد. میانگین فاصله IOC تا ریم اینفرااوربیتال 8.58±1.30 و وسط ریشه کانین 10.16±0.81 میلی‌متر، میانگین طول کانال 25.89±2.47 و گرو اینفرااوربیتال 5.06±0.58 و میانگین زاویه بین کانال و گرو اینفرااوربیتال 153.20±3.28 درجه تعیین گردید. به طور کلی فاصله IOC تا وسط ریشه کانین هر دو سمت چپ و راست در مردان بیشتر از زنان بود که این یافته در سمت چپ از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05). بین طول IOC و زاویه بین کانال و گرو اینفرااوربیتال سمت چپ با گروه‌های سنی ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). میانگین فاصله از فورامن تا ریم اینفرااوربیتال و طول IOC متناسب با درجه برآمدگی عصب به سینوس ماگزیلاری بیشتر بود؛ اما میان انواع کانال (درجه برآمدگی عصب) با جنسیت ارتباط آماری معنی‌داری یافت نشد.


نتیجه‌گیری: رایج‌ترین مسیر کانال اینفرااوربیتال از سقف سینوس، نوع دو بود. اگرچه شیوع نوع سه کم بود؛ اما باتوجه به خطر بالای این نوع کانال، بایستی جراحان هنگام جراحی در منطقه سینوس و اوربیت برای کاهش آسیب‌های احتمالی با مورفولوژی و موقعیت آناتومیک IOC آشنایی کامل داشته باشند.



صفحه 2 از 3     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.21 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)