119 نتیجه برای ژن
مصطفی نوری زاده تازهکند، ممت تپاکتاش، ارکیده حاجی پور،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : میرتازاپین یک داروی ضدافسردگی سروتونینی و نورواپینفرینی است که در درمان افسردگی شدید تجویز میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ژنوتوکسیسیته و سیتوتوکسیسیته میرتازاپین با استفاده از روشهای ناهنجاریهای کروموزومی و شاخص میتوزی در لنفوسیتهای خونی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی لنفوسیتهای خون 4 فرد (2 زن و 2 مرد) در محدوده سنی 26-23 سال با تیمارهای 24 و 48 ساعته در دوزهای 10 ، 25 ، 40 و 55 میکروگرم بر میلیلیتر به صورت in vitro و با روش Kocaman و Topaktas انجام گردید. یافتهها : میرتازاپین موجب کاهش شاخص میتوزی در همه نمونه ها گردید؛ اما موجب افزایش معنیدار ناهنجاریهای کروموزومی در تیمارهای 24 و 48 ساعته نگردید. نتیجهگیری : میرتازاپین اثرات قابل توجه ژنوتوکسیک ندارد؛ ولی دارای ویژگی سیتوتوکسیک در لنفوسیتهای خونی است.
عبدالعزیز قرائی، عادل ابراهیمزاده، علیرضا سلیمی خراشاد، اغل نیاز جرجانی، علی جمشیدی، افسانه شه بخش، طیبه نورنیا،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت دستگاه تناسلی یکی از شایعترین علل مراجعه زنان به مراکز بهداشتی درمانی است. ولوواژنیت کاندیدیایی دومین عامل شایع واژنیتها است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و هویت گونههای مولد ولوواژنیت کاندیدیایی و ارتباط آن با یافتههای بالینی مرتبط انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 400 زن مراجعه کننده به درمانگاه زنان شهرستان چابهار انجام گردید. ابتلا به ولوواژنیت کاندیدیایی با روشهای اسمیر مرطوب و کشت تشخیص داده شد. از محیط سابورو دکستروزآگار، کشت بر روی محیط کورن میل آگار استفاده شد و مشاهده کلنیها در لوله زایا و تست جذب قند توسط کیت API انجام شد. همچنین یافتههای بالینی شامل سوزش و خارش حین مقاربت، سوزش ادرار، ترشحات بدبو، تعداد زایمان واژینال، pH واژن، ظاهر سرویکس، قوام و رنگ ترشحات واژن در مبتلایان به ولوواژنیت کاندیدیایی ثبت شد. یافتهها : 183 نفر (45.8%) از زنان به ولوواژنیت کاندیدیایی مبتلا بودند که گونه مولد آن در 80.87% کاندیدیا آلبیکنس و در 19.13% کاندیدیاهای غیرآلبیکنسی بود. بین یافتههای بالینی خارش (85.52%) و سوزش (67.87%) هنگام مقاربت و درد ناحیه هیپوگاستریک (80.53%) با ابتلا به کاندیدیازیس واژن ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). سوزش ادرار در 73 نفر (39.9%) وجود داشت. بیشترین موارد ابتلا (43.2%) در گروه با سن ازدواج 11-20 سال بود (P<0.05). نتیجهگیری : بیشترین گونه مولد ولوواژنیت کاندیدیایی، کاندیدیا آلبیکنس و شایعترین یافتههای بالینی خارش و سوزش حین مقاربت، درد ناحیه هیپوگاستریک و سوزش ادرار تعیین گردید.
پانتهآ اسفندیاری، جعفر امانی، عباسعلی ایمانی فولادی، محمدمهدی فرقانی، سیدعلی میرحسینی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) شایعترین عامل اسهال باکتریایی در سراسر دنیا است. باکتری ETEC در سطح سلولهای اپیتلیالی روده کوچک کلنیزه شده و بعد انتروتوکسین مقاوم به حرارت (ST) و یا حساس به حرارت (LT) را ترشح میکند که با ورود به سلولها باعث خروج آب و الکترولیت از سلولهای اپیتلیالی روده شده و نهایتاً موجب اسهال میگردد. این مطالعه به منظور تشخیص توکسین LT باکتری اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک با استفاده از تکنیک PCR-ELISA انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و با کمک روش PCR-ELISA تشخیص توکسین LT باکتری ETEC انجام شد. در این روش محصولات نشاندار شده توسط دیگوکسیژنین، به کف ظرفهای دارای استرپتواویدین منتقل و به کمک آنتیبادی ضد دیگوکسی ژنین کونژوگه شناسایی شدند. همچنین از کاوشگر داخلی نشاندار با بیوتین برای تایید محصولات PCR استفاده گردید. یافتهها : توکسین LT با کمک روش PCR-ELISA شناسایی شد و میزان حساسیت آن 1.9 نانوگرم بود. همچنین این روش هیچگونه واکنش متقاطع با باکتریهایی از این خانواده نداشت. نتیجهگیری : روش PCR-ELISA 100 برابر حساستر از روش PCR معمولی بوده و بهدلیل عدم نیاز به ژل آگارز و دستگاه الکتروفورز میتواند جایگزین مناسبی برای روشهای قدیمی باشد.
پرویندخت بیات، عنایت الله کلانتر هرمزی، علی خسروبیگی،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : لیستریامنوسایتوژنز باسیلی داخل سلولی و فاقد اسپور است و از طریق سبزیجات و لبنیات آلوده به انسان منتقل میشود. این باکتری عامل سقط جنین و ناهنجاریهای جنینی در انسان میشود. این مطالعه به منظور تشخیص میزان کلونیزاسیون لیستریامنوسایتوژنز در موش BALB/c و اثر آن بر بافت کبد و طحال مادر و جنین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای باردار نژاد BALB/c هاپلوئید H – i d دو گروه شاهد و تجربی که در شرایط یکسان آزمایشگاهی قرار داشتند؛ بهترتیب µL200 سرم نرمال سالین و lm/UFCogL 1.2 از استرین b4 لیستریامنوسایتوژنز بهصورت داخل صفاقی تزریق شد. در روزهای صفر تا 24 بارداری از هر گروه بهصورت تصادفی 3 سر انتخاب و 5 میلیلیتر خون گرفته شد. سپس در روز سیزده بارداری نخاعی شدند و رحم پلاسنتا، کبد و طحال برای تعیین کلونیزاسیون برداشته شد. تعدادی از مادران باردار در روز 24 بارداری سزارین شدند و میزان آلودگی کبد و طحال مشخص گردید. همچنین از جنینهایی که به مرحله فول ترم رسیده بودند؛ کبد وطحال در ساعت اول تولد برداشته شد و مقاطع بافتی تهیه گردید. یافتهها : با استفاده از دوز غیرکشنده سوسپانسیون استرینهای لیستریامنوسیتوژنز b4 نشان داده شد که تا روز سی پس از تزریق دربافتهای موش باکتری وجود داشت. در بافت کبد بیشترین و در خون کمترین میزان کلونیزاسیون باسیل مشاهده شد. اندازه وزنی / حجمی بافتهای بررسی شده نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). در مقاطع بافتی کبد، دژنراسیون و تغییر شکل هپاتوسیتها بهصورت مکعبی، محو فضاهای سینوسی بر اثر فشار این سلولها و در بعضی مقاطع آتروفی طنابهای سلولی و اتساع سینوزوییدها دیده شد و باکتری در داخل هپاتوسیتهای کبد مادر و جنین وجود داشت. در مقاطع بافتی طحال، تخریب پولپ قرمز و بهمریختگی ساختمان لنفوئیدی، وجود بافت نکروزه دیده شد و به میزان زیادی باکتری در داخل سلولهای بافت طحالی وجود داشت. نتیجهگیری : آلودگی به لیستریا مونو سایتوژنز در موش BALB/c باعث تغییرات ساختار کبد و طحال زادههای آن میگردد.
حسین شیروانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : فعالیتهای ورزشی شدید ممکن است تعادل سیستم اکسیدانتی و آنتیاکسیدانتی بدن را بر هم بزند و سبب بروز پدیده استرس اکسیداتیو و افت عملکرد ورزشکان شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر شاخصهای پراکسیداسیون لیپیدی ناشی از مسابقه فوتبال انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 36 بازیکن فوتبال (با میانگین سن 1.12±20.08 سال، وزن 1.65±63.28 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 0.98±53.12 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) طی 14 روز در سه گروه 12 نفری قرار گرفتند. گروه کنترل تحت دریافت مکملها و فعالیت ورزشی مذکور قرار نداشت؛ اما گروههای تجربی تحقیق شامل گروه پلاسبو و گروه کوآنزیم Q10 در طول دوره علاوه بر دریافت دارونما (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن آسپارتام) و مکمل (5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن مکمل یوبیکینون-10) به اجرای دو مسابقه 90 دقیقهای فوتبال به فاصله کمتر از 48 ساعت از هم پرداختند. سپس در دو مرحله 24 ساعت قبل و بعد از دوره، شاخصهای مالون دی آلدئید (MDA)، لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتینکیناز (CK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) سرم اندازهگیری گردید. یافتهها : مقادیر سرمی مالون دی آلدئید و AST بعد از دو مسابقه متوالی فوتبال در گروه پلاسبو افزایش معنیداری یافت (P<0.05)؛ اما غلظت سرمی مالون دی آلدئید و AST در گروه تجربی با مصرف مکمل در مقایسه با گروه کنترل و پلاسبو افزایش معنیداری پیدا نکرد. نتیجهگیری : مصرف کوتاه مدت کوآنزیم Q10 به صورت مصرف قبل و در حین دو مسابقه متوالی فوتبال میتواند از افزایش سطح برخی نشانگرهای پراکسیداسیون لیپیدی بکاهد.
محمدرضا مهدوی، مهرنوش کوثریان، حسین کرمی، مهراد مهدوی، حسین جلالی، پیام روشن،
دوره 17، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری تالاسمی آلفا شایعترین نوع هموگلوبینوپاتی در جهان است و ممکن است بیمار مبتلا علایم بالینی متنوعی را از کمخونی بدون علامت گرفته تا کمخونی شدید منجر به مرگ تجربه کند. این مطالعه به منظور ارزیابی فراوانی ناقلین جهشهای شایع ژن آلفاگلوبین در نوزادان متولد ساری انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 412 نمونه خون بند ناف نوزادان متولد بیمارستان امیر مازندرانی شهر ساری در سال 1391 بهطور تصادفی انتخاب گردید. سپس DNA ژنومی از خون آنان به روش استاندارد فنل- کلروفرم استخراج گردید. با استفاده از تکنیکهای Multiplex Gap- PCR و PCR-RFLP وجود سه جهش حذفی، یک تریپلیکیشن و یک جهش نقطهای ارزیابی شد. یافتهها : فراوانی آللی مجموع کروموزومهای بررسی شده برابر 0.0825 بهدست آمد. جهش حذفی –α3.7 با فراوانی آللی 0.0485 دارای بیشترین فراوانی آللی در 824 کروموزوم مورد بررسی بود. فراوانی آللی جهشهای –α4.2 ، αααanti3.7 تریپلیکیشن و α-5nt به ترتیب 0.0206 ، 0.0109 و 0.0024 تعیین شد. هیچیک از نوزادان حامل جهش دو حذفی –Med نداشتند. نتیجهگیری : در اکثر نوزادان مبتلا تنها یک نسخه از ژن آلفاگلوبین حذف شده و یا دارای نقص بود که این افراد بدون مشکل قادر به ادامه زندگی هستند. جهش دو حذفی –Med در هیچیک از نوزادان یافت نشد که نشان میدهد احتمال تولد نوزاد مبتلا به بیماری Hb H در منطقه پایین است.
محمد مهدی سلطان دلال، مریم کشت ورز، ثمین زمانی، لیلا شیرازی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : پروبیوتیکها ارگانیسمهای مفیدی هستند که اثرات درمانی خود را با جایگزین کردن فلور میکروبی ایفا میکنند. اشریشیاکلی، شیگلا و سالمونلا انتریکا شایعترین ارگانیسمهای عامل عفونتهای رودهای هستند که در نوزادان و کودکان در سراسر دنیا منجر به مرگ و میر میشوند. این مطالعه به منظور ارزیابی فعالیت لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس روتری علیه باکتریهای انتروپاتوژن به دو روش آزمایشگاهی و مدل حیوانی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی اثر درمانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس ATCC 4356 و لاکتو باسیلوس روتری ATCC 23272 روی باکتریهای شیگلا سونئی ATCC 9290، اشریشیا کلی ATCC 25922 و سالمونلا انتریکا BAA-708 به دو روش in vitro (چاهک آگار) و in vivo (موش BALB/c) انجام شد. همچنین اثر این باکتریها روی بهبود وزن و طول عمر در موشها تعیین گردید. یافتهها : ارزیابی in vitro و in vivo نشان داد لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس روتری دارای اثر پیشگیری کننده بر باکتریهای بیماریزای رودهای هستند. در مدل حیوانی نیز استفاده از پروبیوتیکها باعث افزایش بقا و وزن و کاهش میزان کلونیزاسیون پاتوژنها گردید (P<0.05). نتیجهگیری : مصرف لاکتوباسیلوس روتری و اسیدوفیلوس دارای اثر ضدمیکروبی بوده و میتوان از آنها در پیشگیری و درمان بیماریهای گوارشی استفاده نمود.
اعظم غلامیان، عادله دیوسالار،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
کاتالاز یکی از اصلیترین آنزیمهای آنتیاکسیدانت بدن است که به مقدار فراوانی در بافتهای فعال مانند کبد و کلیه یافت میشود. تغییرات در فعالیت و عملکرد این آنزیم بهطور گستردهای در انواع سرطان برای فهم بهتر فرایند سرطان و مکانیسمهای درمانی آن بررسی شده است. زیرا کاهش فعالیت کاتالاز در سطح mRNA، پروتئین و فعالیت در انواع سلولهای سرطانی به عنوان یکی از ویژگیهای بارز بافتهای توموری است. این مطالعه به تحقیقات مروری انجام شده روی اثر تغییرات در آنزیم کاتالاز کبدی در انواع سرطانها و مکانیسم مقاومت به شیمیدرمانی و متاستاز میپردازد. به علت نقش مهم هیدروژن پراکسید در مراحل مختلف سرطان، کاتالاز این مراحل را با سمزدایی هیدروژن پراکسید تغییر میدهد. هیدروژن پراکسید از طرق مختلف موجب افزایش متاستاز بافت سرطانی به بافت سالم میشود. بنابراین کاتالاز موجب کاهش متاستاز میگردد. داروهای ضدسرطانی که مکانیسم عملکردشان برای انهدام سلول توموری از طریق افزایش تولید رادیکال آزاد است؛ در صورت فعالیت بالای کاتالاز اثرشان بر سلول سرطانی کاهش مییابد. به عبارتی مقاومت دارویی در حضور فعالیت بالای کاتالاز ایجاد میشود. بنابراین کاتالاز نقش متناقضی در مورد درمان و پیشرفت سرطان دارد که به تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
علی شهرکی، رسول دیانی فر،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : قطع اعصاب محیطی یا لهشدگی و کمپرسیون آنها در اثر تصادفات و حوادث مختلف باعث دژنراسیون والرین در بخش خلفی نورونها میگردد و بهصورت واکنش عقب گرد به جسم سلولی آنها نیز کشیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره اتانولی Achillea wilhelmsii بر تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک موشهای صحرایی نر انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم انجام شد. حیوانات بهطور تصادفی در 5 گروه شش تایی تقسیم شدند. گروهها شامل کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون + تزریق عصاره اتانولی گیاه با دوز mg/kg 50، کمپرسیون + تزریق عصاره اتانولی گیاه با دوز mg/kg 75 و کمپرسیون + تزریق عصاره اتانولی گیاه با دوز mg/kg 100 بودند. موشهای صحرایی تحت بیهوشی قرار گرفتند و در سمت راست بدن پوست ناحیه ران و عضلات زیر آن برش زده شد تا عصب سیاتیک ظاهر شود. سپس بهوسیله پنس خون بند عصب سیاتیک تحت کمپرسیون شدید قرار گرفت و سر انجام عضلات و پوست بخیه گردید. عصاره اتانولی گیاه بهصورت داخل صفاقی بهمدت سه هفته بعد از کمپرسیون و هفتهای یک تزریق تجویز شد. 28 روز بعد از عمل جراحی بخش کمری طناب نخاعی با عمل پرفیوژن جدا گردید. نمونههای طناب نخاعی برای تهیه مقاطع بافتی به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل شد و با استفاده از رنگآمیزی آبی تولوئیدین و عکسبرداری، تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها : تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در گروه کمپرسیون (38.56±707) نسبت به گروه شاهد (49.81±1740) کاهش معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در گروههای مداخله دوز 50 mg/kg، دوز 75 mg/kg و دوز 100 mg/kg به ترتیب با مقادیر 57.58±1208، 33.91±1370 و 64.46±1437 در مقایسه با گروه کمپرسیون (38.56±707) افزایش معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری : تزریق عصاره اتانولی Achillea wilhelmsii به صورت وابسته به دوز باعث افزایش تراکم نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع در مقایسه با کمپرسیون عصب سیاتیک میگردد.
فهیمه آزادی، آیلر جمالی، بصیره بائی، مسعود بازوری، فاطمه شاکری، عزت اله قائمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش مقاومت آنتیبیوتیکی بهویژه مقاومت به متیسیلین در باکتریهای پاتوژن مانند استافیلوکوکوس اورئوس موجب تهدید سلامت انسان بهخصوص در بیمارستان شده است. نانوذرات فلزات سنگین مانند Ag برای مهار این باکتری استفاده میشود. این مطالعه به منظور تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی نانو ذره نقره علیه استافیلوکوکوس اورئوس و ارتباط آن با مقاومت به متیسیلین و منشا جداسازی باکتری انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) نانوذره نقره بر روی 183 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس توسط روش میکرودایلوشن ارزیابی شد. 30 ایزوله، براساس وجود ژن mecA بهعنوان MRSA در نظر گرفته شدند. ایزولهها از بیماران، بینی حاملین سالم و مواد غذایی تهیه شد. مقایسه سطح MIC در ایزولهها بر مبنای مقاومت به متیسیلین، منبع جداسازی باکتری و مقاومت به سایر آنتیبیوتیکها انجام گردید.
یافتهها : میانگین MIC نانو ذره نقره بر 183 ایزوله مستقل استافیلوکوکوس اورئوس 1.89±2.9 میکروگرم بر میلیلیتر برآورد شد و از 16-1 میکروگرم بر میلیلیتر متغیر بود. میانگین MIC نانوذره نقره در ایزولههای جدا شده از مواد غذایی 0.7±2 میکروگرم بر میلیلیتر، حاملین سالم 2.4±4.1میکروگرم بر میلیلیتر و بیماران 2.1±3.4 میکروگرم بر میلیلیتر تعیین شد (P<0.05). میانگین MIC نانوذره نقره درایزولههای فاقد ژن mecA 2.3±3.9 میکروگرم بر میلیلیتر و در ایزولههای حاوی این ژن 1.4±2.4 میکروگرم بر میلیلیتر تعیین شد (P<0.05). میانگین MIC نانوذره نقره در ایزولههای مقاوم به جنتامایسین نیز کمتر از ایزولههای حساس به آن بود (P<0.05)؛ ولی بین MIC نانو ذره نقره و مقاومت به سایر آنتیبیوتیکها ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری : ارتباط معنیداری بین MIC نانوذره نقره در ایزولههای استافیلوکوکوس اورئوس با منشا جداسازی نمونه و مقاومت به متیسیلین و جنتامایسین وجود دارد. با توجه به پایین بودن MIC نانو ذره نقره بر ایزولههای مقاوم به متی سیلین، امکان استفاده از آن در کنترل MRSA در عفونت بیمارستانی میتواند مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
الیکا فرج تبریزی، کیوان تدین، نادر مصوری، الهه تاجبخش، روح اله کشاورز، رایناک قادری، محمد سخاوتی، رضا بنی هاشمی، رضا نجف پور، مریم مهره کش حقیقت، مهدی دهقان پور،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : ایران یکی از کانونهای باقیمانده مهم مشمشه در خاورمیانه است و برای انجام آزمایش مالئیناسیون و شناسایی دامهای مبتلا به مشمشه و یا آلوده از سویه غیربومی Burkholderia mallei Razi 325 برای تولید مالئین استفاده میگردد. روش ژنوتایپینگ Multi Locus Variable number tandem repeat Analysis (MLVA) به عنوان روش بینالمللی تایپینگ بورخولدریا مالئی پذیرفته شده است. این مطالعه به منظور شناسایی ساختار ژنتیکی بورخولدریا مالئی رازی 325، سویه مورد استفاده در تولید صنعتی مالئین در ایران انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی از روش MLVA genotyping با استفاده از 4 لوکوس شناخته شده VNTR140، VNTR1367، VNTR2065 و VNTR2971 و 2 لوکوس جدید VNTR24 و VNTR24 استفاده گردید.
یافتهها : نتیجه با بهینهسازی فرآیند PCR انجام آمپلیفیکاسیون هر 6 منطقه ژنتیکی بهصورت همزمان توسط یک پروتکل مقدور گردید. محصولات آمپلیفیکاسیون تعیین توالی شدند. در ژنوم این سویه در لوکوسهای VNTR140، VNTR1367، VNTR2065، VNTR2971، VNTR24 و VNTR24 به ترتیب 2، 3، 12، 6، 1 و 2 کپی از واحدهای تکرار شونده خاص هر لوکوس وجود داشت. این ساختار ژنتیکی با آنچه از سویه چینی Burkholderia mallei ATCC 23344 و سویههای Burkholderia mallei BMQ و Burkholderia mallei SAVP1 شناخته شده است؛ مقایسه گردید.
نتیجهگیری : نتایج حاصله امکان تشخیص افتراقی میان Razi 325 و سویههای فوق را به کمک این لوکوسها نشان داد.
محمدرضا کردی، محمدعلی برومند، شهرام ربانی، نسیم علیمرادی شیخها، احمد مزرعه، مریم سیوف،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
مریم سیاسرکرباسکی، مریم طهرانی پور، خدیجه نژاد شاهرخ آبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : عوامل نوروتروفیک باعث افزایش بقا و رشد نورونها شده و بیان آنها در پاسخ به آسیب عصب تغییر مییابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ترمیمی فراکسیونهای انبوتانول، اتیلاستات، آبی و هیدروالکلی عصاره گیاه بابونه از طریق بیان ژن عامل رشد عصب پس از ضایعه عصب سیاتیک موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار بهصورت تصادفی در 6 گروه 6 تایی قرار گرفتند. گروهها شامل کنترل، کمپرسیون، کمپرسیون + عصاره هیدروالکلی، کمپرسیون + فراکسیون انبوتانول، کمپرسیون + فراکسیون اتیلاستات و کمپرسیون + فراکسیون آبی با دوز mg/kg/bw 75 بودند. در گروه کنترل پس از بیهوش کردن موشها، عضله در محل عصب سیاتیک بدون آسیب عصب شکافته شد و در گروه کمپرسیون و گروههای تیمار عصب سیاتیک پای راست به مدت 60 ثانیه تحت کمپرسیون قرار گرفت. اولین تزریق عصاره به صورت داخل صفاقی بلافاصله بعد از کمپرسیون عصب و دومین تزریق 7 روز بعد انجام گردید. پس از 28 روز از نخاع قسمت کمری نمونهبرداری شد و Total RNA استخراج و cDNA سنتز گردید. سپس تغییرات بیان ژن عامل رشد عصب در نمونههای بدون تیمار و تیمار با فراکسیونهای عصاره با روش ctΔ و دستگاه Real Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها : میزان بیان ژن عامل رشد عصب در عصب سیاتیک گروه کمپرسیون نسبت به گروه شاهد کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین میزان بیان ژن عامل رشد عصب گروههای تیمار با عصاره هیدروالکلی، فراکسیون انبوتانول ، فراکسیون اتیلاستات و فراکسیون آبی در مقایسه با گروه کمپرسیون افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). در میان تیمارها، عصاره هیدروالکلی نسبت به سایر فراکسیونها دارای اثرات بیشتری بود.
نتیجهگیری : اثر نوروپروتکتیوی عصاره سرشاخههای گیاه بابونه میتواند ناشی از افزایش بیان ژن عامل رشد عصب باشد.
زهرا ضیاء، سیدابراهیم حسینی،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : استفاده روزافزون از تلفن همراه به حدی است که بسیاری از افراد از زمان جنینی تا پایان عمر در معرض تشعشعات آن قرار میگیرند. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج تلفن همراه در دوران بارداری موشهای صحرایی بر سطح سرمی تستوسترون، FSH، LH و سلولهای دودمانی جنسی زادههای 60 روزه نر انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی ماده باردار به 3 گروه 8 تایی کنترل، شم و تجربی تقسیم شدند. گروه کنترل تحت هیچ موجی قرار نگرفت. گروه تجربی از ابتدای بارداری به مدت 14 روز و روزانه به میزان 4 ساعت در معرض امواج تلفن همراه قرار گرفت. گروه شم همین مدت در مجاورت تلفن همراه روشن بدون مکالمه قرار گرفت. پس از زایمان و بعد از بلوغ بهطور تصادفی 10 سر از زادههای نر گروههای مختلف جدا و پس از خونگیری، میزان هورمونهای جنسی مورد سنجش قرار گرفت. پس از بیهوشی و برداشتن بیضه وزن و اندازه آن تعیین گردید و با استفاده از روش هیستولوژیک شمارش سلولهای لایدیگ، سرتولی، اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید انجام شد.
یافتهها : وزن و حجم بیضهها، حجم لولههای اسپرمساز، حجم بافتهای بینابینی لولههای اسپرمساز، تعداد اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیتها، اسپرماتیدها و سروتولی در گروه تجربی در مقایسه با گروههای کنترل و شم کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). کاهش سلولهای لایدیگ، میزان FSH، تستوسترون و افزایش LH در گروه تجربی در مقایسه با گروههای کنترل و شم از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری : امواج تلفن همراه در دوران بارداری باعث کاهش سلولهای دودمانی اسپرم در زادههای نر بالغ میگردد؛ اما اثری بر هورمونهای تستوسترون، FSH و LH ندارد.
هانیه کریمی روزبهانی، فرهاد مشایخی، حمید سعیدی ساعدی،
دوره 18، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پستان یکی از علل اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان سراسر جهان است. عامل رشد اندوتلیال رگی (vascular endothelial growth factor: VEGF) یکی از مهمترین عوامل پروآنژیوژنیک است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلیمورفیسم +405C/G ژن عامل رشد اندوتلیال رگی و خطر ابتلا به سرطان پستان در جمعیتی از زنان استان گیلان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه مورد – شاهدی روی 50 نمونه از زنان با ابتلا به سرطان پستان و 50 نمونه از زنان بدون ابتلا به سرطان پستان انجام شد. DNA ژنومی از سلولهای خونی محیطی استخراج گردید. برای تعیین ژنوتیپ پلیمورفیسم +405C/G ژن VEGF از روش PCR-RFLP استفاده شد.
یافتهها : فراوانی ژنوتیپی GG ،CG و CC پلیمورفیسم +405C/G ژن VEGF در نمونههای گروه مورد به ترتیب 22 درصد، 46 درصد و 32 درصد و در نمونههای گروه شاهد به ترتیب 42 درصد، 48 درصد و 10 درصد تعیین شد (P<0.05). الل +405C به عنوان یک عامل افزایش خطر در سرطان پستان ارزیابی گردید (P<0.05).
نتیجهگیری : به نظر میرسد پلیمورفیسم +405C/G ژن VEGF در بیماران مبتلا به سرطان پستان مورد مطالعه نقش دارد.
شهرام شهرکی، سیدمرتضی ربیع نژاد موسوی، بهرام دهمرده، محمد آتشگه،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : انتروکوکها باکتریهای گرم مثبتی هستند که در دستگاه گوارش انسان یافت میشوند. عفونتهای بیمارستانی و مقاومت آنتیبیوتیکی سبب افزایش اهمیت انتروکوکها شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی مولکولی ژنهای van A و van B در جدایههای انتروکوکی بیمارستانی مقاوم به ونکومایسین و تیکوپلانین با استفاده از روش مولکولی PCR انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 113 جدایه از بخشهای مختلف بیمارستان علیبن ابیطالب (ع) شهرستان زاهدان به تفکیک جنس و گونه از لحاظ ویژگیهای بیوشیمیایی و فنوتیپی بررسی شدند. آزمون آنتیبیوگرام برای سنجش حساسیت آنتیبیوتیکی انجام گردید. بررسی حداقل غلظت بازدارندگی رشد به روش E-test انجام شد. سپس بررسی مولکولی ژنهای van A و van B با استفاده از روش PCR انجام شد.
یافتهها : جدایهها از نمونههای ادراری، کشت خون و ترشحات ریوی به ترتیب با مقادیر 92%، 6.2% و 1.8% به دست آمدند. این مطالعه نشان داد گونههای انتروکوکوس فکالیس و انتروکوکوس فاسیوم بیشترین مقاومت را در برابر آنتیبیوتیکهای ونکومایسین و تیکوپلانین داشته و ژن van A در تمامی این نمونهها جدا شد و ژن vanB در همگی غایب بود.
نتیجهگیری : فراوانی انتروکوکوس فکالیس به مراتب بالاتر از گونههای دیگر بود؛ اما مقاومت گلیکوپپتیدی در انتروکوکوس فاسیوم سهم بیشتری داشت.
مرتضی اولادنبی، طاهره حدادی، انورسادات کیان مهر، نادر منصور سمائی، مجید مهری،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
نوروفیبروماتوز نوع یک با شیوع یک در 3500 شایعترین اختلال ژنتیکی پوستی عصبی است که به علت جهش در ژن NF1 ایجاد میگردد. این ژن حدود 350 کیلو جفت باز اندازه دارد و تاکنون حدود 2434 جهش در این ژن گزارش شده است. این ژن بر روی کروموزوم 17 قرار داشته و پروتئین نوروفیبرومین را کد میکند. نفوذ این ژن نزدیک به 100 درصد است و در حال حاضر با استفاده از روشهای جدید تعیین توالی چالش اصلی بررسی ژنتیکی این ژن مرتفع شده است. در مطالعه حاضر بیماران نوروفیبروماتوز نوع یک براساس علایم بالینی همانند وجود نقاط شیرقهوه، نوروفیبروماهای پلکسیفرم، درگیری عصب بینایی و وجود چندین بیمار در بستگان درجه اول مشخص شدند. این بیماران در سنین مختلف 73 ساله، 20 ساله، 44 ساله و 63 ساله با علایم بالینی و شدتهای متفاوت بودند. در این مقاله یک خانواده نوروفیبروماتوز نوع یک با ظهور بیماری در 3 نسل متوالی با 4 مورد بیمار معرفی شده است.
زهرا باقری اصلی چوبری، پریسا محمدی نژاد، محمدمهدی مغنی باشی منصوریه،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان معده یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان است. ژن Survivin با کدکردن یک پروتئین مهارکننده آپوپتوز، نقش مهمی در حفظ یکپارچگی مخاط معده داشته و برای عملکرد طبیعی معده لازم است. در سرطان معده بیان این ژن بهطور قابل توجهی افزایش مییابد. با توجه به نقش چندشکلیهای ناحیه پروموتری در بیان ژنها، این مطالعه به منظور تعیین چندشکلی تکنوکلئوتیدی -31C/G (rs9904341) در پروموتر ژنSurvivin با خطر ابتلا به سرطان معده انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی ژنوتیپ چندشکلی تکنوکلئوتیدی -31C/G در 101 بیمار مبتلا به سرطان معده و 101 فرد سالم به روش PCR-RFLP تعیین شد.
یافتهها : بیشترین فراوانی ژنوتیپی مربوط به ژنوتیپ GG با فراوانی 47.5% در گروه شاهد و ژنوتیپ GC با فراوانی 41.6% در گروه مورد بود. ژنوتیپ CC چندشکلی -31C/G خطر ابتلا به سرطان معده (95% CI=1.03-5.61, OR=2.4, P=0.04) و آلل C به عنوان آلل خطر، استعداد ابتلا به سرطان معده (95% CI=1.02-2.30, OR=1.53, P=0.03) را بهطور معنیداری افزایش داده است. همچنین ژنوتیپهای CC+GC در این جایگاه خطر ابتلا به سرطان معده نوع منتشر را 4.4 برابر افزایش داده است (95% CI=1. 30-15.10, OR=4.4, P=0.01).
نتیجهگیری : ژنوتیپ CC چندشکلی -31G/C پروموتر ژنSurvivin و آلل C بهطور معنیداری سبب افزایش خطر ابتلا به سرطان معده میگردد.
زینب امینی فارسانی، محمدحسین سنگتراش، حسین تیموری، مهدی شمس آرا،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان تخمدان پنجمین سرطان شایع در زنان بوده و تعداد مبتلایان به این بیماری رو به افزایش است. والپروئیک اسید یک مهار کننده هیستون داستیلاز است که بهطور موثر برای درمان صرع و بیماریهای دوقطبی بهکار می رود. اخیراً این ترکیب به عنوان دارویی با عملکردهای ضدسرطانی مورد توجه قرار گرفته است. ژن Bim یکی از مهمترین ژنهای مسیر داخلی (میتوکندریایی) آپوپتوز است که نقش مهمی در بیولوژی سرطان دارد. بیان این ژن در سرطان تخمدان به شدت کاهش مییابد. این مطالعه به منظور تعیین اثر والپروئیک اسید بر زیستپذیری سلولهای سرطان تخمدان، آپوپتوز و نیز بیان ژن Bim در رده A2780 انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی سلولهای سرطان تخمدان (A2780) در محیط کشت RPMI-1640 در شرایط بهینه تکثیر شدند. سپس سلولها با غلظتهای مختلف والپروئیک اسید (30-1میلی مولار) تیمار و به مدت 24، 48 و 72 ساعت انکوبه شدند. پس از پایان زمان انکوباسیون، زیستپذیری سلولها با استفاده از روش MTT ارزیابی شد. آنالیز آپوپتوز در جمعیت سلولی تیمار شده با والپروئیک اسید با استفاده از روش فلوسایتومتری انجام گردید. از آزمون Real time PCR برای تعیین اثر این دارو بر تغییر بیان ژن Bim استفاده شد.
یافتهها : نتایج حاصل از تست MTT نشان داد که داروی والپروئیک اسید باعث کاهش زیستپذیری سلولهای A2780 میشود و این اثر وابسته به غلظت و زمان بود. بهطوری که در غلظت 30 میلیمولار و 72 ساعت پس از تیمار، کاهش زیستپذیری به بالاترین میزان رسید (P<0.05). درصد قابل توجهی از سلولها در اثر تیمار با والپروئیک اسید دچار آپوپتوز شدند. همچنین والپروئیک اسید میزان بیان ژن Bim را افزایش داد (P<0.05).
نتیجهگیری : داروی والپروئیک اسید سبب کاهش زیستپذیری سلولهای A2780 میشود. همچنین والپروئیک اسید از طریق تغییر بیان ژنهای دخیل در مسیر داخلی آپوپتوز، سبب افزایش مرگ سلولی در سلولهای سرطان تخمدان میشود.
علیرضا محبی، علی شاکری مقدم، یوسف دوزندگان، نازنین لرستانی، اعظم میرعرب، عبدالوهاب مرادی، علیجان تبرایی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B (HBV) یکی از عوامل اصلی در ایجاد سیروز و سرطان سلول کبدی است. بیماریزایی ویروس بهوسیله پروتئین چندعملکردی x (HBx) صورت میگیرد. تغییر در توالی ژن کدکننده این پروتئین باعث تنظیم فاکتورهای نسخهبرداری و بیماریزایی میشود. این مطالعه به منظور آنالیز ژنتیک تکاملی ژن کدکننده HBx در فرد مبتلا به HBV مزمن انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی ابتدا از فرد آلوده به عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B توالی کامل کدکننده HBx تکثیر و کلون شد. سپس با توالیهای مرجع ژنوتیپها، سروتیپها و زیرسروتیپهای مختلف ویروس موجود در پایگاه GenBank، همردیفی توسط نرمافزار CLC Sequence Viewer انجام شد. از نتیجه همردیفی برای رسم درخت فیلوژنیک توسط سرور T-rex و آنالیز ژنتیک جمعیت توسط نرمافزار DnaSP استفاده شد. انتخاب طبیعی در سطح نوکلئوتید و پروتئین توسط تست Tajima’s D انجام گردید.
یافتهها : جهش شناخته شدهای در سطح پروتئین در توالی کدکننده HBx فرد آلوده مزمن یافت نشد. نتایج انتخاب طبیعی نشاندهنده جهشهای خنثی در ژن HBx بود. نتایج فیلوژنی نشان داد توالی کدکننده HBx در فرد آلوده مزمن قرابت ژنتیکی به ژنوتیپ D و زیرسروتیپ ayw2 داشت.
نتیجهگیری : چندریختی انتخاب طبیعی در ژن کدکننده HBx رخ میدهد. همچنین نتیجه فیلوژنی مطالعه حاضر با یافتههای پیشین استان گلستان و ایران که فراوانی ژنوتیپ D و زیرسروتیپ ayw2 را گزارش دادهاند؛ مطابقت دارد.