آرزو اسکندری، محمد فشی، امیر بهادر دخیلی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سن بزرگترین عامل خطر بیماریهای قلبی - عروقی است که با کوتاه شدن طول تلومر همراه میشود و این در حالی است که فعالیتهای ورزشی میتوانند نقش مفیدی را در حفظ طول تلومر ایفا کنند. TRF2 و TERT به عنوان ژنهای درگیر در مجموعه تلومریک در قلب نیز از پیری تاثیر میپذیرند و با کاهش بیان همراه میشوند که در نتیجه طول تلومر کاهش مییابد. کاهش طول تلومر نیز با افزایش مرگ سلولهای قلب و بیماریهای قلبی همراه میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی استقامتی بر بیان ژنهای TRF2 و TERT بافت قلب موشهای صحرایی نر پیر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با سن 88 تا 96 هفتهای و میانگین وزنی 12±363گرم به مدت 6 هفته در گروههای کنترل، تمرین تداومی استقامتی (5 جلسه در هفته، شدت 60 تا 70 درصد بیشینه) و تمرین تناوبی شدید (5 جلسه در هفته، تکرار اینتروال با شدت بالا 80 درصد بیشینه در هفته اول و دوم و 90 درصد در هفته سوم و سپس 100 درصد سرعت بیشینه تا پایان تمرین) تقسیم شدند. بیان ژنهای TRF2 و TERT بهوسیله تکنیک Real time – PCR سنجش و پس از کمی سازی مقادیر بیان ژن با استفاده از فرمول پافل مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بیان ژن TRF2 گروههای تناوبی شدید و تداومی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). همچنین در بیان ژن TERT گروههای مورد مطالعه در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت و این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد شش هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی استقامتی بتواند رشد و طول عمر سلولهای قلبی را بهوسیله حفظ طول تلوم از طریق افزایش ژن TRF2 تنظیم کند.
رحمان سوری، محسن گرامی، پریسا پورنعمتی، آرزو اسکندری،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: پیری با افزایش تولید رادیکالهای آزاد همراه میشود. از طرفی فعالیتهای ورزشی با بهبود سیستم ضداکسایشی منجر به کاهش آسیبهای ناشی از پیری میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات تناوبی شدید و تداومی بر آنزیمهای آنتیاکسیدانی بافت قلب موشهای صحرایی پیر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده سنی 22 تا 24 ماه انجام شد. حیوانات پس از دو هفته دوره سازگاری به سه گروه 8 تایی شامل گروه تمرین تناوبی شدید (80 تا 100 درصد سرعت بیشنه)، گروه تمرین تداومی (65 تا 70 درصد بیشینه سرعت) و گروه کنترل تقسیم شدند.پروتکل تمرینی به مدت 6 هفته و هر هفته 5 جلسه اجرا شد. بافت قلب موشهای صحرایی پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی استخراج شد. آنزیمهای سوپراکسید دسموتاز (Superoxide dismutase: SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (Glutathione peroxidase: GPX) به روش الایزا آنالیز شدند.
یافتهها: آنزیم SOD در گروههای تمرین تداومی (3±41.26) و تناوبی شدید (6±48.8) نسبت به گروه کنترل (2±22.62) و آنزیم GPX در گروههای تمرین تداومی (0.07±1.96) و تناوبی شدید (0.03±2.28) نسبت به گروه کنترل (0.04±1.37) افزایش آماری معنیداری یافتند (P<0.05) و این افزایش در گروههای تمرین تناوبی شدید نسبت به گروههای تمرین تداومی بیشتر بود.
نتیجهگیری: تمرینات تناوبی شدید و تداومی باعث افزایش میزان آنزیمهای آنتیاکسیدانی در موشهای صحرایی مسن میگردند.
علی رجبی، علی اکبرنژاد، معرفت سیاهکوهیان، مرتضی یاری،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش حجم ریه، انسداد راههای هوایی، محدودیت جریان هوا، و افزایش فشارخون از عوامل خطرزای مرگومیر در بیماران مبتلابه دیابت نوع دو است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تجویز مکمل زعفران و تمرین هوازی بر تغییرات فشارخون، عملکرد ریوی و شاخصهای اسپیرومتری زنان دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی 48 زن دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت غیرتصادفی در 4 گروه 12 نفری دارونما، زعفران، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی قرار گرفتند. گروههای تمرین+زعفران و تمرین+دارونما تمرین هوازی را با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه (سه جلسه در هفته) به مدت هشت هفته اجرا کردند. دوز روزانه 400 میلیگرم پودر سرگل زعفران (یکبار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. اندازهگیری متغیرها در مرحله پیشآزمون، 48 ساعت و دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل عملکرد ریوی (VO2max، FVC، FEV1، FVC/FEV1، PEF، MVV)، فشارخون، تعداد نبض و تنفس در دقیقه و شاخصهای آنتروپومتری (وزن، نمایه توده بدنی و درصد چربی) بودند.
یافتهها: نتایج درونگروهی نشاندهنده افزایش آماری معنیدار متغیرهای عملکرد ریوی و نیز کاهش آماری معنیدار فشارخون سیستولی و شاخصهای آنتروپومتری در هر سه گروه زعفران به تنهایی، دارونما + تمرین هوازی و زعفران + تمرین هوازی بودند (P<0.05). بااینحال نتایج بینگروهی نشاندهنده اختلاف آماری معنیدار در متغیرهای فوق بین گروه زعفران + تمرین هوازی با هریک از گروههای زعفران به تنهایی و دارونما + تمرین هوازی بودند (P<0.05). همچنین بیشترین اندازه اثر در گروه زعفران + تمرین هوازی مشاهده شد.
نتیجهگیری: ترکیب تمرین هوازی توأم با مصرف زعفران باعث بهبود مؤثرتری در افزایش حجمها و ظرفیتهای ریوی و نیز کاهش فشارخون در مقایسه با اثر هر یک بهتنهایی میگردد.
شهرام سهیلی، مجتبی ایزدی، دانیال تارمست،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در عملکرد مولفههای هورمونی و ژنتیکی از مهمترین عوامل هایپرگلیسیمی در افراد چاق و بیماری دیابت هستند. ژن FOXO1 به عنوان یکی از عوامل رونویسی موثر در مسیرهای سیگنالینگ انسولین، گلوکز ناشتا و مقاومت انسولین محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات مقاومتی بر بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 14 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 20±220 گرم توسط تغذیه رژیم غذایی پرچرب و تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین (STZ ، mg/kg 30) به دیابت نوع دو مبتلا و به شیوه تصادفی به گروههای 7 تایی کنترل و ورزش تقسیم شدند. گروه ورزش در یک دوره تمرینات هوازی 6 هفتهای به تعداد 5 روز هفته شرکت نمودند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، سطح ناشتایی گلوکز و انسولین خون و نیز بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی هر دو گروه اندازهگیری و مقایسه گردید.
یافتهها: تمرینات هوازی سبب کاهش آماری معنیدار گلوکز ناشتا، مقاومت انسولین و بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرینات مقاومتی بهواسطه مهار بیان ژن FOXO1 در بافت چربی زیرپوستی به کاهش مقاومت انسولین و گلوکز سرم در موشهای دیابتی منجر میگردد.
مرتضی سنگدوینی، ضیاء فلاح محمدی، مرتضی اولادنبی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هایپرتروفی عضلانی ناشی از فعالیت ورزشی از طریق افزایش مقدار سنتز پروتئین عضله که از مسیرهای سیگنالینگ مولکولی تنظیم میشود؛ اتفاق میافتد. راپامایسین در پستانداران (mTOR) یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر هایپرتروفی عضلانی است که از طریق فسفوریلاسیون پروتئین ریبوزومی 70 کیلو دالتونی S6 کیناز (p70S6K) باعث افزایش سنتز پروتئین در عضله میشود. نتایج درباره اثر تمرین ترکیبی بر این عوامل متناقض است. این مطالعه به منظور تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی و ترکیبی مقاومتی-استقامتی بر پاسخهای phospho-mTOR و phospho-p70S6K در عضله اسکلتی موش صحرایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در سن 8 هفته به طور تصادفی در سه گروه 8 تایی تمرین مقاومتی، تمرین ترکیبی مقاومتی-استقامتی و کنترل در شرایط یکسان آزمایشگاهی قرار گرفتند. گروه مقاومتی 5 جلسه در هفته و 10 تکرار بالا رفتن از نردبان یک متری با وزنهای آویزان بر دم را اجرا کردند. مقدار بار تمرینی هر موش صحرایی بین 80-30 درصد آزمون اضافه بار بیشینه بود که قبل از هر هفته اندازهگیری شد. گروه ترکیبی علاوه بر اجرای تمرین مقاومتی و بعد از 5 دقیقه استراحت، تمرین استقامتی که شامل دویدن روی تردمیل با افزایش تدریجی شدت و مدت دویدن در دوره تمرینی بود؛ اجرا کردند. بهطوری که زمان و سرعت دویدن بر روی تردمیل به تدریج از 10 دقیقه و سرعت 9 متر در دقیقه در هفته اول به 60 دقیقه و سرعت 30 متر در دقیقه در هفته پایانی رسید. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، عضله خم کننده طویل انگشتان (Flexor Hallucis Longus: FHL) حیوانات استخراج و سطح پروتئینهای p-mTOR و p-p70S6K با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: سطح p-mTOR در هر دو گروه تمرینی نسبت به کنترل بهطور معنیداری بیشتر بود (P<0.05) و تفاوت معنیداری بین گروههای تمرینی مشاهده نشد. با اینحال میزان p-p70S6K فقط در گروه مقاومتی نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05)
نتیجهگیری: با توجه به این که در گروه ترکیبی در مقایسه با گروه مقاومتی، افزایش p-mTOR با افزایش p-p70S6K همراه نبود؛ میتوان نتیجه گرفت که احتمالاً تمرین ترکیبی باعث کاهش پاسخهای سیگنالینگ اهداف پایین دستی mTOR میشود.
امین فرزانه حصاری،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اعمال حاد پیش شرطیسازی ایسکمی منجر به بهبود عملکرد ورزشی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته اعمال پیش شرطیسازی ایسکمی بر ﻋﺎﻣﻞ رﺷﺪ اﻧﺪوﺗﻠﯿﺎل عروقی (Vascular Endothelial Growth Factor: VEFG) پاسخ لاکتات سرم و شاخص خستگی بعد از فعالیت شدید انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، 20 مرد جوان غیرفعال به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 4 هفته قبل از تمرینات، مداخله پیش شرطیسازی ایسکمی که شامل سه دور 5 دقیقهای انسداد با 5 دقیقه جریان مجدد بود را اجرا نمود. نمونه خونی برای اندازهگیری VEGF سرمی در حالت استراحت انجام شد. 48 ساعت قبل و بعد از مداخله، آزمون بیهوازی وینگیت اجرا و میزان درک فشار بلافاصله و لاکتات سرم در زمانهای بلافاصله، 5، 10 و 15 دقیقه بعد آزمون وینگیت اندازهگیری شد.
یافتهها: چهار هفته اعمال پیش شرطیسازی ایسکمی منجر به افزایش سطح استراحتی VEGF به میزان 8.2±138.2 نسبت به گروه کنترل به میزان 10.3±160.1 شد (P<0.05). میزان درک فشار (میزان 0.57±6.4 در مقابل 0.1±6) و غلظت لاکتات سرم در زمان 15 دقیقه بعد فعالیت در گروه مداخله نسبت به کنترل (میزان 1.2±5.6 در مقابل 0.8±4.1) کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05)؛ ولی تفاوت آماری معنیداری در برونده توان (میزان 131.6±745.2 در مقابل 148.6±769.7) و شاخص خستگی (میزان 11.08±46.2 در مقابل 7.2±50.58) بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: چهار هفته پیش شرطیسازی ایسکمی منجر افزایش ﻋﺎﻣﻞ رﺷﺪ اﻧﺪوﺗﻠﯿﺎل عروقی و کاهش میزان درک فشار و لاکتات سرم بعد از فعالیت شدید در مردان جوان غیرفعال میشود.
عنایت اله اسدمنش، مریم کوشکی جهرمی، مهدی صمدی، فرهاد دریانوش، جواد نعمتی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی و مکملهای غذایی از روشهای توصیه شده برای کاهش کاشکسی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین مقاومتی و مکمل یاری رسوراترول بر شاخصهای باززایی عضلانی MyoD (myoblast determination protein) و eMHC (embryonic Myosin Heavy Chain) در موشهای سوری مبتلا به سرطان کولون CT-26 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 20 سر موش سوری نژاد BALB/c انجام و تومور CT-26 به حیوانات پیوند زده شد. موشها به چهار گروه تمرینات مقاومتی، گروه رسوراترول، گروه ترکیب رسوراترول توام با تمرین مقاومتی و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه تمرینات مقاومتی 6 هفته تمرینات فزاینده مقاومتی را انجام دادند. گروه رسوراترول روزانه 100 میلیگرم بر کیلوگرم رسوراترول و گروه کنترل و تمرین مقاومتی فقط محلول ﺳﻠﻮﻟﺰ ﻣﺘﻴﻞ را به روش گاواژ دریافت کردند. در عضله دوقلو، میزان پروتئین MyoD به روش وسترن بلات و eMHC به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: میزان eMHC در گروه ترکیب رسوراترول توام با تمرین مقاومتی (0.25±4.66) نسبت به گروه تمرین مقاومتی (0.64±3.46) افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان وزن بدن بدون تومور موشها در گروه تمرین مقاومتی (1.30±21.50) نسبت به گروههای دیگر افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). وزن تومور موشها و پروتئین MyoD در بین گروههای تحقیق تفاوت آماری معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: با توجه به اثر افزایشی ترکیب تمرینات مقاومتی با رسوراترول بر میزان eMHC نسبت به گروه تمرینات مقاومتی، احتمالاً مصرف مکمل رسوراترول در دوزهای بالاتر میتواند همراه با تمرین مقاومتی برای بهبود باززایی عضلانی توصیه گردد.
مریم علی محمدی، کمال عزیزبیگی، ظاهر اعتماد،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی از طریق رهاسازی عوامل التهابی از جمله اینترلوکین-6 (IL-6) باعث ابتلا به آترواسکلروزیس و بیماریهای قلبی- عروقی میشود. همچنین مکمل ال-کارنیتین باعث کاهش عوامل التهابی نظیر IL-6 میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرینات استقامتی بههمراه مکمل یاری ال-کارنیتین بر IL-6 ، نیتریک اکساید (NO)، فشارخون و ترکیب بدنی زنان جوان چاق انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، 40 زن داوطلب جوان چاق (با میانگین سنی 2.3±23.3 سال و شاخص توده بدنی 1.4±31.1 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی در 4 گروه 10 نفری تمرین استقامتی همراه ال-کارنیتین (E+S)، تمرین استقامتی همراه دارونما (E+P)، ال-کارنیتین (S) و کنترل (C) قرار گرفتند. پروتکل تمرینی شامل 8 هفته تمرین استقامتی با شدت و مدت فزاینده (25 دقیقه با شدت 50 درصد از حداکثر ضربان قلب و افزایش تا 45 دقیقه با شدت 70 درصد از حداکثر ضربان قلب) بود که 3 جلسه در هفته اجرا گردید. گروههای مکمل روزانه به میزان 3 گرم مکمل ال-کارنیتین و گروه دارونما بههمان میزان مالتودکسترین مصرف نمودند. فشارخون و نمونههای خونی ناشتا قبل و 36 ساعت پس از پروتکل تمرینی گرفته شد و سطح سرمی IL-6 و NO به روش الایزا اندازهگیری گردید.
یافتهها: شاخص IL-6، وزن، توده چربی و درصد چربی بهطور معنیداری در گروههای E+S و E+P در مقایسه با گروههای S و C کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05) و میزان کاهش در گروه E+S نسبت به گروه E+P بهطور معنیداری بیشتر بود (P<0.05). همچنین NO نیز تنها در گروههای E+S و E+P در مقایسه با گروه کنترل و گروه ال-کارنتین افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: اگرچه اجرای 8 هفته تمرین استقامتی با و بدون مکمل یاری ال-کارنیتین باعث کاهش IL-6، افزایش NO و بهبود ترکیب بدنی گردید؛ اما اثرگذاری تمرین استقامتی به همراه مصرف ال-کارنیتین بر میزان کاهش IL-6، وزن و توده چربی به شکل محسوسی بهتر بود.
فرهاد پاشازاده، اصغر توفیقی، سیامک عصری رضایی، جواد طلوعی آذر،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیس فنول A (Bisphenol A: BPA) مونومر اپوکسیرزینها و پلاستیکهای پلیکربنات است که نقش مهمی در پاتوژنز بیماریهای قلبی - عروقی ایفا میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات هوازی بر شاخصهای استرس اکسیداتیو در بافت قلب موشهای صحرایی نر به دنبال مسمومیت با بیس فنول A انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 20 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به 4 گروه 5 تایی شامل شاهد، تمرین هوازی (تجربی اول)، گروه BPA (تجربی دوم) و گروه BPA توام با تمرین هوازی (تجربی سوم) تقسیم شدند. گروههای شاهد و تمرین هوازی با روغن زیتون و گروههای تجربی دوم و سوم با BPA (100 میکروگرم/کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی به مدت 30 روز تیمار شدند. برنامه تمرینی شامل 25 تا 64 دقیقه دویدن با شدت 57 تا 75 درصد اکسیژن مصرفی، 5 جلسه در هفته طی دو ماه بود. سپس شاخصهای استرس اکسیداتیو بافت قلبی شامل GPX ، SOD ، TAC ، MDA ، CAT و AOPP ارزیابی شدند.
یافتهها: القاء مسمومیت با BPA باعث افزایش معنیدار در فعالیت آنزیمهای SOD و GPX، کاهش در فعالیت آنزیم CAT و سطوح TAC و افزایش در سطوح AOPP و MDA در مقایسه با موشهای گروه شاهد شد (P<0.05). این در حالی است که فعالیت تمرین ورزشی هوازی بهدنبال مسمومیت با BPA بهطور معنیداری از شدت استرس اکسیداتیو ناشی از BPA کاست. تمرین ورزش هوازی در موشهای با مسمومیت BPA سبب کاهش فعالیت آنزیمهای GPX و SOD و افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز در مقایسه با گروه مسموم بدون تمرین گردید (P<0.05). همچنین در گروه تمرین هوازی میزان MDA و AOPP در مقایسه با گروه مسموم بدون تمرین کاهش یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: فعالیت تمرین ورزشی هوازی اثرات تعدیلی در مقابل مسمومیت با BPA را در ایجاد استرس اکسیداتیو قلبی دارد. تمرینات هوازی با افزایش مقادیر آنزیمهای آنتیاکسیدانتی میتواند نقش مهمی در تعدیل استرس اکسیداتیو القا شده توسط BPA داشته باشد.
علی احمدی، علی اکبر نیک نژاد، معصومه حبیبیان،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی حاد منجر به القا برخی از بیومارکرهای قلبی و التهابی میشود که به عواملی مانند شدت، نوع و سابقه تمرینی مرتبط است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تمرینات حاد استقامتی و مقاومتی در دو شدت مختلف بر سطح سرمی تروپونین قلبی T با حساسیت بالا (hs-cTnT) و فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNF-α) در مردان دونده و بدنساز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی 20 مرد دونده و بدنساز با دامنه سنی 24-20 سال به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. مطالعه با طرح پیش آزمون - پس آزمون روی 10 مرد دونده (تمرین استقامتی) و 10 مرد بدنساز (تمرین مقاومتی) اجرا شد. ورزشکاران دونده 6 کیلومتر با شدتهای متوسط ( 70 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره) و زیاد (80 تا 85 درصد ضربان قلب ذخیره) به فاصله یک هفته، طی جلسات مجزا دویدند. ورزشکاران بدنساز تمرین مقاومتی را با شدتهای متوسط (70 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه) و زیاد (80 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه) انجام دادند. نمونههای خونی قبل و بلافاصله پس از تمرینات گرفته شد. سپس سطح سرمی hs-cTnT و TNF-α اندازهگیری شدند.
یافتهها: سطح سرمی hs-cTnT و TNF-α متعاقب تمرین حاد دویدن و مقاومتی با شدتهای متوسط و زیاد افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05)؛ اما اثر تمرینات حاد شدید بر افزایش سطوح این متغیرها بیشتر بود. همچنین اثر حاد تمرین هوازی شدید بر افزایش hs-cTnT در مقایسه با تمرین هوازی با شدت متوسط و تمرینات مقاومتی با شدتهای زیاد و متوسط، به طور معنیداری بیشتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری: پاسخ hs-cTnT و TNF-α ورزشکاران استقامتی و مقاومتی متاثر از شدت تمرینات است و با تمرینات شدیدتر افزایش بیشتری مییابد؛ اما تمرین حاد هوازی با شدت زیاد با افزایش بیشتری در سطوح hs-cTnT همراه است.
سیده لیلا خاتمی ساروی، احمد عبدی، علیرضا براری،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا با تغییر در ساختار و عملکرد عروق همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرین هوازی همراه با مصرف سیر بر ماتریکس متالوپروتئینازهای 3، 9 (MMP-3 ، MMP-9) و مهارکننده بافتی متالوپروتئیناز-1 (TIMP-1) در زنان یائسه چاق مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 36 زن یائسه چاق مبتلا به پرفشاری خون در شهر ساری انجام شد. آزمودنیها بهطور تصادفی ساده در 4 گروه 9 نفری شامل گروههای کنترل، مصرف سیر، تمرین هوازی و تمرین هوازی توام با مصرف سیر قرار گرفتند. گروههای تمرین بهمدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه (با شدت 55 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره و مدت 30 تا 55 دقیقه) در برنامه تمرینی هوازی فزاینده شرکت کردند. گروههای مصرف کننده سیر و تمرین هوازی توام با مصرف سیر 1000 میلیگرم مکمل سیر را به مدت هشت هفته (پس از صبحانه و شام) مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا خونگیری انجام شد.
یافتهها: میزان MMP-3 و MMP-9 در گروه مصرف کننده سیر، گروه تمرین هوازی و گروه تمرین هوازی توام با مصرف سیر نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05). همچنین میزان MMP-3 در گروه تمرین + سیر نسبت به گروه تمرین و گروه سیر؛ و میزان MMP-9 در گروه تمرین + سیر نسبت به گروه سیر کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). با این وجود میزان TIMP-1 در گروه سیر، تمرین و تمرین + سیر نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05).
نتیجهگیری: تمرینات ورزشی هوازی به طور جداگانه و در ترکیب با سیر با کاهش MMP-3، MMP-9 و افزایش TIMP-1 بر ماتریکس خارج سلولی اثر گذاشته و باعث بهبود فشارخون سیستولی در زنان یائسه چاق دارای پرفشاری خون میشود.
محمد پرستش، شهین امیدی، اسفندیار خسروی زاده، عباس صارمی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش سطح فریتین در پاتوژنز دیابت میتواند نقش داشته باشد. این مطالعه به منظور مقایسه تمرینات هوازی به دو روش تناوبی و تداومی بر سطح سرمی فریتین و آهن موشهای صحرایی نر دیابتیک انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 28 سر موش صحرایی نژاد ویستار در محدوده وزنی 54±205 گرم به صورت تصادفی در 4 گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی توام با تمرین هوازی تناوبی و دیابتی توام با تمرین هوازی تداومی تقسیم شدند. گروههای دیابتی تمرین هوازی تناوبی و هوازی تداومی را یک هفته بعد از القاء دیابت توسط استرپتوزوتوسین و نیکوتینآمید، به مدت 10 هفته بهوسیله تردمیل انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه سرم خون موشهای صحرایی برای بررسی متغیرهای خونی (فریتین ،آهن و گلوکز سرم) جمعآوری شد و شاخص مقاومت به انسولین برای هر حیوان تعیین گردید.
یافتهها: القاء دیابت موجب افزایش آماری معنیدار سطح سرمی فریتین و آهن در گروه دیابتی کنترل نسبت به گروه کنترل سالم شد (P<0.05). تمرین هوازی تناوبی و هوازی تداومی موجب کاهش معنیدار گلوکز سرم ناشتا، سطح سرمی فریتین، آهن و شاخص مقاومت به انسولین در گروههای تمرینی دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (P<0.05). بین تغییرات حاصل شده در دو روش تمرینی تناوبی و تداومی تفاوت آماری معنیداری در متغیرهای وابسته مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دو روش تمرینی هوازی تناوبی و تداومی در موشهای صحرای دیابتیک ﺑﺎ کاهش سطح سرمی فریتین و آهن و همچنین ﺑﻬﺒﻮد گلوکز سرم ناشتا و انسولین سرمی، ﻣﻮﺟﺐ کاهش شاخص مقاومت به انسولین و بهبود وضعیت گلیسمی موشهای صحرایی دیﺎﺑﺘﯽ میگردد.
نصرت الله سلیمانی، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کمبود ویتامینD در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بسیار رایج است و یکی از عوامل خطرزای مهم برای بیماریهای مزمن کلیوی محسوب میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره تمرینات ثبات دهنده مرکزی و مصرف ویتامین D بر برخی از شاخصهای عملکرد کلیوی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 48 زن مبتلا به کمردرد مزمن با تخصیص تصادفی در 4 گروه 12 نفری شامل گروه کنترل، گروه تمرین، گروه ویتامین D و گروه ترکیبی انجام شد. گروههای تمرین و ترکیبی، 8 هفته تمرینات ثباتدهنده مرکزی با سطوح مختلف را انجام دادند. گروههای ویتامینD و ترکیبی، هفتگی 50000 واحد ویتامین D دریافت نمودند. سطوح کراتینین، اوره و اسیداوریک قبل و پس از مداخلهها سنجیده شد.
یافتهها: 74.26% و 25.64% از بیماران به ترتیب دارای نقص و سطوح ناکافی ویتامینD بودند. پس از 8 هفته کاهش معنیداری در شاخصهای کراتینین، اوره و اسید اوریک گروههای تمرین، ویتامین D و ترکیبی مشاهده شد. بهعلاوه مداخله ترکیبی به کاهش بیشتری در سطوح اسیداوریک و اوره در مقایسه با دو مداخله دیگر منجر شد؛ اما اثر فعالیت ورزشی بر کاهش اسیداوریک نسبت به ویتامین D بیشتر بود (P<0.05).
نتیجهگیری: هر دو شیوه تمرینات ثباتدهنده مرکزی و مصرف ویتامین D میتواند در بهبود عملکرد کلیوی در بیماران کمردرد مزمن با سطوح پایین ویتامین D ، اثرگذار باشد؛ اما به نظر میرسد مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری همراه است.
آذر حمیدی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، مهدی زارعی، احمد زنده دل،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب از مهمترین علل مرگ و میر در بیشتر کشورها و از جمله ایران است. انجام فعالیتهای ورزشی بعد از عمل بایپس عروق کرونر (Coronary Artery Bypass Grafting: CABG) و سازگاریهای ناشی از آن باعث افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و قلبی همراه با رشد مویرگهای جدید (Angiogenesis) و بهبود عملکرد قلبی - عروقی و توانایی عملکردی آنها ناشی از افزایش بیوژنز میتوکندریایی میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات هوازی - مقاومتی بر سطوح پلاسمایی گیرنده فعال کننده تکثیر پروگسیزوم-1آلفا (PGC1α) در بیماران کرونری پس از عمل جراحی CABG انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 30 مرد در محدوده سنی 60-45 سال که تحت عمل جراحی CABG قرار گرفتند؛ انجام شد. بیماران به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت هشت هفته (3 جلسه در هفته) تمرینات مقاومتی - هوازی را انجام دادند و برای گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. برای اندازهگیری لنفوسیت، نمونه گیری خونی ناشتا 48 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی به عمل آمد. برای اندازهگیری PGC1α از روش آزمایشگاهی الایزا استفاده شد.
یافتهها: تمرینات هوازی - مقاومتی سبب افزایش سطح PGC1α در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل گردید (P<0.05). تغییرات قبل و بعد بیماران در گروه مداخله افزایش معنیداری را در سطوح پلاسمایی PGC1α در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری: تمرینات ترکیبی (مقاومتی-هوازی) با افزایش سطوح سرمی PGC1α میتواند به عنوان فاکتور موثری در شروع فرایندهای رگزایی و افزایش چگالی مویرگی نقش داشته باشد و به عنوان فاکتوری تاثیرگذار در افراد مختلف بهویژه بیماران قلبی - عروقی مورد استفاده قرار گیرد.
سید هادی سیدی، رامبد خواجه ای، امیر رشید لمیر، محمدرضا رمضانپور، جمشید مهرزاد،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ﺗﻤﺮﻳﻨﺎت ورزشی در ﺑﻴﻤﺎران ﻗﻠﺒﻲ ﭘﺲ از ﻋﻤﻞ ﺑﺎی ﭘﺲ ﺷﺮﻳﺎن ﻛﺮوﻧﺮ (coronary artery bypass grafting: CABG) ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻬﺒﻮد عملکرد قلبی عروقی از طریق افزایش چگالی مویرگی عضله قلبی ﻣﻲﺷﻮد. فاکتور رشد مشتق از پلاکت (PDGF) و فاکتور-1 مشتق از سلول استرومایی (SDF1) نقش مهمی در آنژیوژنز و تکثیر و تمایز سلولی دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی-هوازی بر سطوح فاکتور-1 مشتق از سلول استرومایی و فاکتور رشد مشتق از پلاکت در بیماران بایپس عروق کرونر انجام شد.
روش بررسی: در اﻳﻦ کارآزمایی بالینی 24 ﺑﻴﻤﺎر ﻗﻠﺒﻲ تحت عمل جراحی CABG ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﻴﺮی در دﺳﺘﺮس و ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ اﻧﺘﺨﺎب و ﺑﻪﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓﻲ در دو ﮔﺮوه ١2 ﻧﻔﺮی ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ و ﻛﻨﺘﺮل قرار گرفتند. ﮔﺮوه ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﻣﺪت ﻫﺸﺖ ﻫﻔﺘﻪ و ﻫﻔﺘﻪای ﺳﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﭘﺮوﺗﻜﻞﻫﺎی ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺗﻤﺮﻳﻨﻲ ﻫﻮازی و ﻣﻘﺎوﻣﺘﻲ را اﺟﺮا ﻛﺮدﻧﺪ. ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻤﺮﻳﻨﻲ ارزﻳﺎﺑﻲﻫﺎی ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺑﺪﻧﻲ و ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﻴﺮی ﺧﻮﻧﻲ برای ﺳﻨﺠﺶ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. به منظور اندازهگیری PDGF و SDF1 از روش آزمایشگاهی الایزا استفاده شد.
یافتهها: میزان PDGF در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05) اگرچه میزان SDF1a در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش داشت؛ اما این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: اجرای ﻫﺸﺖ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺑﺎزﺗﻮاﻧﻲ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺑﺎ تغییر در ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﭘﻼﺳﻤﺎیی PDGF در ﺑﻴﻤﺎران CABG ﺑﺎﻋﺚ ارﺗﻘﺎء ﺳﺎزﮔﺎریﻫﺎی ﻓﻴﺰﻳﻮﻟﻮژﻳﻜﻲ ﻣﻄﻠﻮﺑﻲ در ﺳﻼﻣﺖ ﻗﻠﺐ و ﻋﺮوق میﺷﻮد.
داود آقایاری، ولی اله دبیدی روشن، افشین فیاض موقر،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی شکمی عامل خطر جدی در بیماریهای قلبی عروقی بهشمار میرود که ارتباط معکوسی با حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2 max) دارد. این مطالعه به منظور پایش غیر تهاجمی آمادگی قلبی تنفسی و ارتباط آن با چاقی شکمی مردان در سنین مختلف انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی مردان 60-20 ساله به روش خوشهای از نواحی مختلف مراکز سه استان قزوین، آذربایجان شرقی و همدان انتخاب شدند. حجم نمونه به روش مورگان و به تعداد 384 مرد از هر استان بود که در چهار رده سنی 20 تا 29 سال، 30 تا 39 سال، 40 تا 49 سال و 50 تا 59 سال تقسیم شدند. توان هوازی آزمودنیها با روشهای بروس، راکپورت، گام شمار و پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی (IPAQ) بررسی شد. همچنین شاخصهای نسبت کمر به قد (WHtR)، نسبت کمر به لگن (WHR)، شاخص چربی بدن (BAI)، شکل بدن بر اساس سطح (SBSI) و شاخص توده بدنی (BMI) سنجیده شد.
یافتهها: بین VO2 max دستههای سنی مختلف در هر سه استان و همچنین خود استانها تفاوت آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). همچنین در شاخصهای چاقی شکمی، بین دستههای سنی مختلف در استانهای مذکور BMI ، BAI ، WHtR و WHR تفاوت آماری معنیداری داشتند (P<0.05). VO2 max براوردی در هر سه استان با شاخصهای چاقی شکمی فقط با SBSI ارتباط معکوس معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: کاهش سطح فعالیت بدنی و در راستای آن آمادگی قلبی تنفسی منجر به افزایش شاخصهای چاقی شکمی در رده سنی مختلف شد که نشاندهنده ارتباط معکوس معنیدار VO2 max با شاخصهای چاقی مرکزی غیر از SBSI است.
سمیه فخری، فاطمه فخری، سعید شاکریان، علیاکبر علیزاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتبدنی و استفاده از مکملهای گیاهی میتواند آنزیمهای کبدی را تحت تاثیر قرار دهد. کورکومین، ماده مؤثر (دی فرولوئیل متان) زردچوبه است که دارای خواص آنتیاکسیدانی، ضدباکتریایی، ضدقارچی، ضدویروسی، ضدالتهابی و ضدتکثیری است و میتواند نقش مهمی در جلوگیری از فیبروز کبدی داشته باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر شش هفته تمرین تناوبی شدید (high intensity interval training: HIIT) همراه با مصرف مکمل نانوکورکومین بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی دانشجویان دختر دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 48 دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز دارای اضافهوزن با میانگین سنی 1.32±21.7 سال و نمایه توده بدنی 2.46±27.8 کیلوگرم بر متر مربع در سال 1397 انجام شد. آزمودنیها به طور تصادفی در چهار گروه 12 نفری کنترل، مکمل نانوکورکومین (روزانه یک کپسول 80 میلیگرمی)، تمرین، تمرین توام با دریافت مکمل نانوکورکومین (روزانه یک کپسول 80 میلیگرمی) قرار گرفتند. گروههای تمرین هفتهای سه جلسه بهمدت شش هفته تمرین HIIT را با حداکثر ضربان قلب (سه جلسه در هفته) اجرا نمودند. نمونههای خونی برای اندازهگیری سطوح سرمی آنزیمهای کبدی (ALT،AST و ALP) قبل و بعد از دوره مداخله گرفته شد.
یافتهها: سطح سرمی AST و ALT در گروه تمرین – مکمل نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنی داری یافت (P<0.05) و این کاهش در مقایسه با پیش آزمون نیز معنی دار بود (P<0.05)؛ اما در سطح ALP تغییرات آماری معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد مصرف مکمل نانوکورکومین همراه با اجرای تمرینات تناوبی با شدت بالا، تاثیر مطلوبی در بهبود برخی شاخصهای کبدی دختران دارای اضافه وزن دارد.
زهرا اسلامی، زینب محمدی، شهره شریفیان، معصومه رضائی قمی، سیده وفا موسوی، محبوبه فرهادی، نجمه شیخ رباطی، زینب فغفوری، سید جواد میرغنی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سکته مغزی به عنوان یکی از پیامدهای ایسکمی مغزی، دومین علت مرگ و میر در جهان است. با این وجود، مداخلات درمانی محدودی برای بیماران ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی در دسترس است. این مطالعه به منظور تعیین اثر محافظتی تمرین هوازی و آدنوزین بر تغییرات واسطههای التهابی پس از ایسکمی گذرا شریانهای مشترک کاروتید مغز موشهای صحرایی نر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در 5 گروه شامل کنترل، کنترل ایسکمی، ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی + آدنوزین، ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی + تمرین هوازی و ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی + آدنوزین + تمرین هوازی تقسیم شدند. ایسکمی با انسداد شریان کاروتید مشترک پس از یک دوره تمرین هوازی و تزریق ادنوزین به مدت 45 دقیقه انجام شد. بررسی ساختاری نورونها به روش رنگآمیزی بافت نیسل صورت گرفت. مقادیر بیان ژن NGF و Glutamate در ناحیه CA1 نمونههای بافت هیپوکمپ از طریق روش RT-qPCR اندازهگیری شدند.
یافتهها: مرگ سلولی در نورونهای ناحیه CA1 هیپوکمپ در گروه ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی افزایش داشت. مرگ سلولی در گروههای ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی + آدنوزین و ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی + تمرین هوازی، کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بیان ژنهای NGF و Glutamate در گروه ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی + آدنوزین و در گروه ایسکمِی مغزی با آدنوزین + تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل ایسکمی به ترتیب افزایش و کاهش آماری معنیداری نشان دادند (P<0.05).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز همزمان داروی آدنوزین به همراه تمرین هوازی در موشهای صحرایی منجر به بهبود ترمیم آسیب ناشی از تجمع گلوتامات به دنبال ایسکمی / ریپرفیوژن مغزی، از طریق افزایش بیان mRNA NGF میگردد.
یوسفعلی حاجی پور گلی، معصومه حبیبیان،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتامین D با سنتز پروتئین عضلانی و میوژنز سبب افزایش قدرت میشود و ممکن است نقش مهمی در فعالیتهای بیهوازی و هوازی ایفا کند. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت ویتامین D و ارتباط آن با شاخصهای عملکرد جسمانی تکواندوکاران جوان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 75 تکواندوکار مرد در محدوده سنی 18 تا 23 سال انجام شد. سطح سرمی 25-هیدروکسی ویتامین D (25(OH)D) به روش الایزا تعیین شد و مقادیر کمتر از صفر، 30-20 و بیش از 30 نانوگرم در میلیلیتر به ترتیب به عنوان نقص، سطح ناکافی و نرمال در نظر گرفته شدند. از آزمونهای 20 متر شاتل ران، دو سرعت بیهوازی (رست)، پرش ارتفاع، دوی سرعت 36 متر و الی نویز به ترتیب برای تعیین ظرفیتهای هوازی و بیهوازی، توان انفجاری پاها، سرعت و چابکی استفاده شد. همچنین درصد چربی و شاخص توده بدن هر آزمودنی تعیین گردید.
یافتهها: 36 تکواندوکار (48%) و 32 تکواندوکار (42.66%) به ترتیب دارای کمبود و سطح ناکافی ویتامین D بودند. ارتباط آماری معنیداری بین سطح پایینتر از نرمال ویتامین D با توان هوازی (r=0.897)، توان بیهوازی (r=0.901)، پرش عمودی (r=0.855)، شاخص خستگی (r=-0.838)، زمان چابکی (r=-0.634) و دو سرعت 36 متر (r=-0.793) مشاهده شد (P<0.05) و در آزمودنیهایی با سطح نرمال ویتامین D هیچ ارتباطی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: 90.66% از تکواندوکاران جوان دارای ویتامین D پایینتر از حد مطلوب بودند. افزایش سطوح ویتامین D میتواند به بهبود عملکرد جسمانی ورزشکاران جوان مبتلا به کمبود یا نقص ویتامین D کمک نماید.
سعید رمضانی، علی اصغر رواسی، سیروس چوبینه، زینب فیروزه،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تمایز بافت چربی سفید به قهوهای از طریق برخی عوامل هورمونی و غیرهورمونی میتواند با افزایش هزینه انرژی، موجب کاهش وزن و تضعیف عوارض متابولیکی افراد چاق و دارای اضافه وزن گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر 12 هفته تمرین تناوبی با شدتهای مختلف بر سطح سرمی عامل رشد فیبروبلاستی 21 و مایوستاتین مردان چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 47 مرد جوان چاق و دارای اضافه وزن با دامنه سنی 0.73±20.50 سال انجام شد. آزمودنیها بهروش تصادفی ساده در چهار گروه کنترل، تمرین تناوبی شدت کم، شدت متوسط و شدت زیاد قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل ۱۲ هفته تمرین تناوبی با شدت کم، متوسط و زیاد به ترتیب 58 تا 63 درصد، 73 تا 78 درصد و 88 تا 93 درصد ضربان قلب ذخیره، در مدت زمان ۲۵ تا 63 دقیقه و سه جلسه در هفته بود. شاخصهای سرمی فاکتور رشد فیبروبلاستی ۲۱ و مایوستاتین با استفاده از نمونه خونی حالت ناشتا ۴۸ ساعت قبل و بعد از برنامه تمرینی با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: اجرای 12 هفته تمرین تناوبی با شدتهای مختلف به تغییر معنیدار در سطح سرمی عامل رشد فیبروبلاستی21 و مایوستاتین منجر نگردید. انجام تمرین تناوبی در شدتهای متوسط و زیاد با کاهش درصد چربی بدن و افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) در مردان دارای اضافه وزن و چاق همراه بود (P<0.05).
نتیجهگیری: انجام 12 هفته تمرین تناوبی با شدت کم، متوسط و زیاد بدون تغییر در سطح سرمی عامل رشدفیبروبلاستی21 و مایوستاتین، اثر مطلوبی بر بهبود ترکیب بدن و افزایش VO2max در مردان جوان چاق و دارای اضافه وزن دارد.