[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations67423102
h-index3118
i10-index21178
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
22 نتیجه برای کاشانی

دکتر الهام کاشانی، نرجس السادات برقعی،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1381 )
چکیده

تعیین محل جفت از نظر بالینی حائز اهمیت است، مخصوصا اگر یک روش تهاجمی مانند سزارین مدنظر باشد. آسان ترین، دقیق ترین و مطمئن ترین راه تشخیص محل چسبیدن جفت، استفاده از سونوگرافی شکمی است. با نظر به اهمیت جفت، این مطالعه به صورت توصیفی و مقطعی به منظور تعیین محل جایگزینی جفت های مادران باردار در سه ماهه سوم بارداری انجام گردید. جامعه مورد مطالعه تعداد 1585 مورد زن باردار بود که در سه ماهه سوم حاملگی به مرکز آموزشی- درمانی دزیانی گرگان در سال 81-1380 مراجعه کرده بودند. نمونه گیری به مدت 9 ماه و به روش نمونه گیری آسان انجام شد. روش گردآوری داده ها، مشاهده و مصاحبه بوده، همه افراد به وسیله یک نفر سونوگرافیست و یک دستگاه سونوگرافی از نوع هیتاچی 405 با پروپ 3.5 میلی هرتز مورد بررسی قرار گرفته بودند. نتایج مطالعه حاکی از این مطلب بود که بیش از نیمی از جفت های مورد بررسی در موقعیت فوندال قدامی (51.79 درصد)، 31.23 درصد در موقعیت فوندال خلفی، 12.11 درصد خلفی و بقیه در موقعیت لترال قرار داشتند. ضمنا میزان جفت سرراهی 0.18 درصد محاسبه شد. فراوانی موقعیت فوندال قدامی جفت در این مطالعه که با برخی مطالعات مطابقت ندارد بررسی های بیشتری را در این خصوص می طلبد.
نرجس‌سادات برقعی، دکتر الهام کاشانی، محمدرضا ربیعی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: باکتریوری بدون علامت از شایع ترین مشکلات مهم در طول بارداری است و می تواند اثرات نامطلوبی بر نتیجه حاملگی داشته باشد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین باکتریوری بدون علامت و پره اکلامپسی انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه از نوع موردی- شاهدی در طی فروردین الی بهمن سال 1381 در مرکز آموزشی- درمانی دزیانی گرگان انجام شد. 150 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی با 150 زن باردار سالم که از نظر سن و سابقه پره اکلامپسی و نوبت حاملگی با گروه مورد یکسان سازی شده بود، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه و چک لیست مربوطه تکمیل گردید و برای کلیه بیماران آزمایش های کشت و کامل ادرار انجام شد و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار آماری SPSS و آمار توصیفی و استنباطی تی و من ویتنی و مجذور کای صورت گرفت. یافته ها: در این مطالعه زنان بارداری که عفونت ادراری داشتند خطر ابتلا به پره اکلامپسی 3.2 برابر زنان باردار بدون عفونت ادراری بود (5.2 و1.99) :95for ORدرصد OR=3.22 Cl نتیجه گیری: با توجه به این که ممکن است باکتریوری بدون علامت از عوامل مساعد کننده پره اکلامپسی باشد، بنابراین با غربالگری طی اولین ویزیت و تکرار آن در ترایمستر دوم و سوم بارداری و درمان آن می توان عوارض مادری و جنینی را کاهش داد.
دکتر محسن فکرت، دکتر مریم کاشانیان،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: عفونت زخم پس از جراحی، یکی از عوارضی است که کیفیت زندگی بیماران را شدیداً متاثر می سازد و شایع ترین عفونت بیمارستانی پس از جراحی گزارش و بنابراین برای پیشگیری از آن راهکارهای متفاوتی مطرح شده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر شستشوی زیر جلد با نرمال سالین بر میزان بروز عفونت زخم در جراحی های شکمی زنان و مامایی بوده است. بیماران و روش ها: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود که روی دو گروه 100 نفره از بیمارانی که کاندید جراحی مامایی یا ژنیکولوژیک بوده اند، انجام شد. زخم های آلوده در هر دو گروه حذف شدند. بیماران به صورت تصادفی و یک در میان در گروه شاهد و گروه مورد آزمایش قرار گرفتند. در گروه آزمایش پس از ترمیم فاشیا و خون گیری کامل، زیر جلد با استفاده از 1000 سی سی سرم نرمال سالین شستشو و سپس جدار بسته شد. در حالی که در گروه شاهد بدون شستشوی زیر جلد و پس از خونگیری کامل جدار ترمیم گردید. کلیه بیماران دو گروه از نظر عفونت زخم تا زمان ترمیم کامل مورد پیگیری قرار گرفتند. یافته ها: بیماران دو گروه از نظر سن، شاخص توده بدنی (BMI)، مدت جراحی و نوع عمل (ژنیکولوژیک یا مامایی) تفاوت معنی داری نداشتند. میزان عفونت زخم در گروه مورد آزمایش یک درصد و در گروه شاهد 7 درصد بود که تفاوت معنی داری رااز نظر آماری نشان داد(p<0.05)نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شستشوی زیر جلد با نرمال سالین روشی موثر، ارزان ساده و بی خطر است که می تواند عفونت زخم را کاهش دهد. پیشنهاد می شود که از این روش به ویژه در افرادی که خطر بالایی از نظر عفونت زخم دارند، استفاده شود.
دکتر مهرانگیز زمانی، دکتر ملیحه عرب، دکتر شهلا نصراللهی، مهندس خسرو مانی کاشانی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یکی از عوامل شایع غیبت از محل کار و کاهش کیفیت زندگی زنان است. طبق مطالعات مصرف روغن ماهی باعث تولید پروستاگلاندین (PG) ضعیف تری از رده پروستاسیکلین ها می گردد و شدت دیسمنوره را می کاهد. هدف این مطالعه آن است که میزان کارایی روغن ماهی را در دیسمنوره اولیه در دختران دبیرستان را تعیین نماید.روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 44 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهرستان همدان انجام شد. به صورت تصادفی دو گروه 22 نفره از بین دانش آموزان مبتلا به دیسمنوره انتخاب و به مدت 2 ماه به یک گروه کپسول روغن ماهی و به یک گروه دیگر پلاسبو تجویز شد. قبل از تجویز دارو، در انتهای 2 ماه درمان و نیز 2 ماه بعداز خاتمه درمان افراد مورد مطالعه، ویزیت شدند. در این 3 مرحله، شدت درد براساس معیار VAS و مدت درد براساس سیستم COX، در هر گروه ثبت شد. داده‌ها با استفاده از SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: بعد از 2 ماه از شروع درمان میانگین شدت درد (VAS) در گروه روغن ماهی به طور معنی داری از گروه پلاسبو کمتر بود (0.05 P<). میانگین مدت درد نیز در این زمان، در گروه روغن ماهی با اختلاف معنی داری کمتر از گروه پلاسبو بود (0.05 P<). شاخص آزمون (2.72= t)2 ماه بعد از خاتمه تجویز کپسول ها و گذشت 2 ماه از اتمام درمان نیز میانگین شدت درد (VAS) در گروه روغن ماهی با گروه پلاسبو اختلاف معنی داری داشت و کمتر بود. میانگین مدت درد (ساعت) در گروه روغن ماهی اختلاف معنی داری با گروه پلاسبو داشت (0.05 P<).نتیجه گیری: کپسول روغن ماهی بعد از دو ماه مصرف نسبت به پلاسبو، اثر قابل توجهی در کاهش شدت و مدت درد دیسمنوره اولیه داشت و تا دو ماه پس از خاتمه درمان نیز اثر آن از پلاسبو بیشتر بود.
دکتر افسانه تابنده، دکتر الهام کاشانی،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : نمایه توده بدنی مادر و میزان افزایش وزن دوران بارداری نقش مهمی در نتیجه بارداری دارد. در مطالعات مختلف ارتباط بین شاخص توده بدنی اولیه و افزایش وزن دوران بارداری مادر با عوارض نوزادی مانند وزن پائین تولد، نوزاد نارس و عوارض مادری مانند پره‌اکلامپسی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط میان نمایه توده بدنی و وزن‌گیری طول بارداری با عوارض مادری و جنینی در بیماران بستری شده در مرکز آموزشی - درمانی دزیانی گرگان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی مقطعی که طی یک‌سال در مرکز آموزشی - درمانی دزیانی گرگان انجام شد، 350 زن باردار وارد مطالعه شدند. متغیرهایی مانند سن مادر، شاخص توده بدنی در ابتدای بارداری، افزایش وزن دوران بارداری و عوارض مادری-جنینی (پره‌اکلامپسی، پارگی زودرس کیسه آب، زایمان زودرس، ماکروزومی) در فرم ثبت اطلاعات درج شد. داده‌ها پس از کدبندی به وسیله نرم افزار آماری SPSS وارد رایانه شده و برای تعیین ارتباط بین داده‌ها از آزمون کای‌اسکوئر استفاده شد. یافته‌ها: بیشترین میزان افزایش وزن کمتر از حد طبیعی در BMI کمتر و مساوی kg/m28/19 و بیشترین میزان افزایش وزن بیش از حد طبیعی در BMI بیشتر از kg/m229 مشاهده شد. وقوع زایمان زودرس با BMI مادر ارتباط آماری معناداری داشت (05/0P<)، اما ارتباطی بین افزایش وزن طی دوران بارداری و زایمان زودرس دیده نشد. میزان وقوع پارگی زودرس کیسه آب و وزن هنگام تولد نوزادان با BMI مادر و نیز افزایش وزن دوران بارداری ارتباط معناداری نشان داد (05/0P<). میزان وقوع پره‌اکلامپسی با BMI اولیه مادر ارتباط معناداری نشان نداد، اما با افزایش وزن دوران بارداری به طور معناداری ارتباط داشت (05/0P<). نتیجه‌گیری : غیرطبیعی بودن شاخص توده بدنی مادر در ابتدای بارداری و میزان وزن‌گیری در دوران بارداری می‌توانند منجر به عوارضی در مادر و جنین گردند. وزن‌گیری بیش از حد و کمتر از حد استاندارد، با توجه به شاخص توده بدنی اولیه مادر، هر دو می‌توانند یک بارداری طبیعی را عارضه‌دار نمایند.
دکتر افسانه تابنده، دکتر الهام کاشانی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : شیوع زایمان سزارین در طی سال‌های متمادی در جهان رو به افزایش بوده است. آگاهی مادران باردار از روش‌های مختلف زایمان با برخی عوامل فردی مانند سطح تحصیلات آنها ارتباط دارد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی میزان سزارین در زنان تحصیل کرده گروه علوم پزشکی زیر 45 سال شاغل در شهر گرگان بود. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی به صورت مقطعی روی 187 نفر (پزشک، دندانپزشک، پرستار و ماما) در شهر گرگان طی سال 1384 انجام گرفت. پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات فردی و علت انتخاب روش زایمان سزارین و علت تمایل شخصی به زایمان سزارین از طریق مصاحبه تکمیل گردید. اطلاعات جمع‌آوری شده به وسیله نرم‌افزار آماری SPSS-10 و آزمون آماری کای‌اسکوئر تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها : از 307 مورد بارداری منجر به زایمان، 153 مورد سزارین شده بودند که 8/49 درصد زایما‌ن‌ها را شامل می‌شد. شایع‌ترین علت سزارین، توصیه پزشک بدون داشتن علت طبی قطعی (6/52درصد) و شایع‌ترین علت تمایل شخصی به سزارین، احساس درد کمتر بود. درصد سزارین در پزشکان، ماماها و متخصصان به‌طور معناداری بالاتر از پرستاران و دندانپزشکان بود و بین شغل همسر و فراوانی سزارین ارتباط معناداری یافت شد (05/0P<). فراوانی سزارین به‌طور معنی‌داری در اول‌زاها بالاتر بود (05/0P<). نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان‌دهنده بالاتر بودن درصد سزارین در جامعه علوم پزشکی نسبت به کل جامعه بود.
دکتر الهام کاشانی، دکتر افسانه تابنده، دکتر ابراهیم کریمی زارع، دکتر غلامرضا روشندل،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : جفت سرراهی یکی از علل شایع خونریزی اواخر بارداری و حین زایمان است که با مورتالیتی و موربیدیتی در مادر و جنین همراه است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل خطر و پیامد بارداری جفت سرراهی در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 33473 فردی که برای زایمان به مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی سال‌های 1381 تا 1386مراجعه نمودند؛ انجام شد. همه افراد مبتلا به جفت سرراهی (82 نفر) به عنوان گروه مورد و 251 نفر از افراد بدون جفت سرراهی به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. برای بررسی ارتباط متغیرها از آزمون تی استودنت و کای‌اسکوئر استفاده گردید. یافته‌ها : از کل 33473 زایمان، 82 نفر (0.24%) با جفت سرراهی همراه بود. ختم حاملگی در زنان گروه مورد و شاهد به ترتیب در 96 درصد و 22 درصد از طریق سزارین انجام شد (P<0.05). بین بروز جفت سرراهی و سابقه سزارین ارتباط معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05). فراوانی هیسترکتومی به دنبال جفت سرراهی در افراد دارای سابقه سزارین قبلی (24 درصد) به طور معنی‌داری بیشتر از موارد بدون سابقه سزارین (5 درصد) بود (P<0.05). نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده ارتباط قوی بین سابقه سزارین قبلی و هیسترکتومی ناشی از جفت سرراهی به علت چسبندگی‌های غیرطبیعی جفت بود. بنابراین پیشنهاد می‌شود که احتمال جفت سرراهی در مادرانی با سابقه سزارین قبلی مدنظرقرار گیرد.
دکتر محسن مهدی نژاد کاشانی، دکتر علی خدایی،
دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده

زمینه و هدف : میلیون‌ها زن در دنیا از قرص‌های جلوگیری از بارداری استفاده می‌کنند. از طرفی 16 تا 19درصد زنان مبتلا به میگرن و درصد بالایی نیز سردرد تنشی دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر قرص‌های جلوگیری از بارداری نوع ترکیبی با استروژن کم روی سردردهای میگرنی و تنشی انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه مورد شاهدی روی 344 زن مراجعه کننده به مرکز بهداشتی شماره 2 شهر مشهد طی سال 1387 انجام شد. زنانی که حداقل 3 ماه قرص جلوگیری از بارداری از نوع LD حاوی 0.03 میلی‌گرم اتینیل استرادیول و 0.15 میلی‌گرم لوونورژسترول مصرف کرده بودند؛ در گروه مورد (244 نفر) و زنانی (100 نفر) که قرص جلوگیری از بارداری را مصرف نکرده بودند؛ در گروه شاهد قرار گرفتند. برای تشخیص سردرد میگرنی و سردرد تنشی از معیارهای انجمن بین‌المللی سردرد استفاده شد. از آزمون کای‌اسکوئر برای مقایسه متغیرهای کیفی دوگروه استفاده شد. همچنین برای محاسبه نسبت شانس از تست دقیق فیشر، محاسبه فاصله اطمینان از رگرسیون لجستیگ و برای مقایسه متغیرهای رتبه‌ای (شدت سردرد) قبل و بعد از مصرف قرص از آزمون ویل‌کاکسون استفاده گردید. یافته‌ها : فراوانی سردرد میگرنی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 5 درصد و 6 درصد تعیین شد که این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار نبود (OR=0.88, 95%CI: 0.3-2.69, P=0.804). فراوانی سردرد تنشی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 12 درصد و 10 درصد به دست آمد و این تفاوت نیز از نظر آماری معنی‌دار نبود (OR=1.26, 95%CI: 0.56-2.86, P=0.055). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که مصرف قرص‌های جلوگیری از بارداری نوع LD تاثیری بر بروز، تشدید یا افزایش تعداد حملات ماهانه سردردهای میگرنی و تنشی ندارند.
روشنک بقایی رودسری، دکتر سیدمحمدابراهیم موسوی، دکتر مهیار صلواتی، دکتر اسماعیل ابراهیمی، دکتر سهراب کیهانی، رضا وهاب کاشانی، دکتر مسعود کریملو،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از آسیب‌های متداول در مفصل زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی می‌باشد. آستانه حس تشخیص حرکت، شامل اطلاعاتی است که از گیرنده‌های مکانیکی در حالت پویا حاصل می‌گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر بریس عملکردی بر آستانه تشخیص حرکت در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه شبه تجربی روی 20 بیمار مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قدامی، با محدوده سنی 18 تا 44 سال طی سال‌های 86-1385 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی ساده بود. به منظور ارزیابی آستانه تشخیص حرکت قبل و بعد از مداخله، از دستگاه Continuous passive motion  استفاده شد. آستانه تشخیص حرکت با دو سرعت با و بدون بریس اندازه‌گیری گردید. از آزمون تی زوجی و کولموگروف- اسمیرونوف برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها : آستانه تشخیص حرکت در اندام مبتلا به پارگی لیگامان صلیبی قبل و بعد از پوشیدن بریس با چشم باز به ترتیب 1.67±3.93 و 1.86±4.45 درجه (P<0.063) و با چشم بسته 1.61±3.82 و 1.96±4.31 درجه تعیین شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از بریس عملکردی در بیماران با پارگی لیگامان صلیبی قدامی اثر بارزی در بهبود آستانه تشخیص حرکت ندارد.


اعظم باقری، دکتر محسن رئیسی، رضا وهاب کاشانی،
دوره 13، شماره 3 - ( پاييز 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم تونل کارپال یکی از شایع‌ترین نوروپاتی‌های اندام فوقانی است که در اثر گیرافتادن عصب مدین در مچ ایجاد می‌شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر اسپلینت‌های دورسال و کوکاپ مچ دست بر سندرم تونل کارپال براساس یافته‌های الکترودیاگنوزیس حسی عصب مدین انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 22 زن مبتلا به سندرم تونل کارپال خفیف یا متوسط که به مرکز پزشکی امین اصفهان طی بهمن‌ماه سال 1387 لغایت شهریور ماه سال 1388 مراجعه نمودند؛ انجام شد. بیماران مبتلا به سندرم تونل کارپال درمان نشده که با انجام تست‌های الکترودیاگنوزتیک، مبتلا به نوع خفیف یا متوسط شناخته شدند؛ به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه (12 نفر) اسپیلنت دورسال مچ دست و گروه دیگر (10 نفر) اسپیلنت کوکاپ مچ دست (هر دو در وضعیت نوترال مچ) را استفاده نمودند. بیماران یک بار قبل از مداخله درمانی و بار دیگر به فاصله زمانی چهارهفته پس از مداخله درمانی؛ مورد ارزیابی توسط تست‌های الکترودیاگنوزتیک قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی شامل تأخیر هدایت حسی دیستال عصب مدین، آمپلیتود و سرعت هدایت عصب حسی بود. داده‌های توسط آزمون‌های کولموگروف اسمیرونوف، t مستقل و t زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای هدایت عصب حسی مدین در هر دو گروه کوکاپ و دورسال پس از مداخله چهار‌هفته‌ای بهبود قابل ملاحظه‌ای داشته است (P<0.05). همچنین مقایسه متغیرهای الکترودیاگنوزیس حسی بین دو گروه پس از چهارهفته اختلاف آماری معنی‌داری را نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که به لحاظ علائم الکترودیاگنوزیس حسی عصب مدین، اسپلینت دورسال مچ دست نسبت به اسپلینت کوکاپ مرسوم تاثیر بیشتری در بهبود علائم سندرم تونل کارپال دارد.
سیمین تعاونی، ندا اکباتانی، دکتر مریم کاشانیان، حمید حقانی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : یکی از شایع‌ترین مشکلات زنان در دوران یائسگی اختلال خواب بوده و تمایل زیادی به استفاده از مکمل‌های گیاهی برای رفع این مشکل وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کپسول سدامین حاوی عصاره ریشه سنبل الطیب بر اختلال خواب زنان یائسه انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 100زن یائسه 60-50 ساله دچار اختلال خواب مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سال‌های 89-1388 انجام شد. زنان به طور تصادفی در دو گروه 50 نفری تقسیم شدند. گروه مداخله کپسول خوراکی سدامین حاوی 530 میلی‌گرم ریشه گیاه والرین (ریشه سنبل الطیب) و گروه دارونما کپسول‌هایی مشابه حاوی 50میلی‌گرم نشاسته دو بار در روز به مدت یک‌ماه مصرف کردند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و شاخص کیفیت خواب پیترزبرگ بود. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی مستقل، تی زوجی و ANOVA تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : میانگین نمره اختلال خواب در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله 3.6±9.8 و 2.6±6.02 (P<0.05) و در گروه دارونما 4±11.14 و 3.9±9.4 تعیین شد. بعد از انجام مداخله بهبود در وضعیت خواب 40درصد از گروه مداخله و 12درصد از گروه دارونما مشاهده گردید (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که کپسول سدامین (حاوی ریشه گیاه والرین) باعث افزایش کیفیت خواب در زنان یائسه می‌گردد.
فاطمه طاهری، مریم حاجی قاسم کاشانی، محمدتقی قربانیان، لیلی حسین پور،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استفاده از القاگرهای شیمیایی برای تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بالغ (BMSCs) به سلول‌های عصبی مورد توجه محققین است و در ابتدا لازم است تا اثر سمیت القاگر شیمیایی بر سلول‌های تحت القاء بررسی گردد. بدیهی است افزایش درصد سلول‌های زنده پس از القاء می‌تواند بهترین معیار برای تعین مناسب‌ترین القاء کننده باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات القایی دپرنیل و دی‌متیل‌سولفوکساید (DMSO) بر تکثیر و بقاء سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغزاستخوان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 20 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار در دانشکده زیست‌شناسی دانشگاه دامغان انجام شد. BMSCs از مغز استخوان موش صحرایی بالغ استخراج و در محیط αMEM حاوی FBS ده درصد کشت داده شدند. در پاساژ سوم تعیین هویت سلولی برای آنتی‌ژن‌های سطحی CD71 و CD90 به روش ایمونوسیتوشیمی و قابلیت چندتوانی BMSCs با تمایز به سلول‌های چربی و استخوان انجام شد. سلول‌ها به مدت 24 ساعت در معرض عوامل القاگر (محیط کشت تکمیل شده با 2درصد دی‌متیل سولفوکساید و محیط کشت تکمیل شده با دپرنیل 10 به توان منفی 8 مولار) قرار گرفتند و بعد از آن به محیط αMEM حاوی FBS ده درصد منتقل شدند. تکثیر و بقاء سلولی پس از 24، 48، 72 و 96 ساعت با روش آزمون MTT مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-18 و آزمون‌های One-Way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : سلول‌های چسبنده به فلاسک کشت که از مغز استخوان جداشدند؛ علاوه بر بیان آنتی‌ژن‌های سطحی CD71 و CD90 توانایی تمایز به سلول‌های چربی و استخوان را داشته و نتایج حاصل از آزمون MTT نشان داد که بقاء و تکثیر سلول‌های القاء شده با دپرنیل و دی‌متیل‌سولفوکساید در زمان‌های 48، 72 و 96 ساعت پس از القاء نسبت به گروه کنترل منفی به طور معنی‌داری افزایش داشته است (P<0.05). نتیجه‌گیری : دپرنیل موجب افزایش بقاء و قابلیت تکثیر سلولی در مقایسه با دی متیل سولفوکساید شد و می‌توان این ترکیب را به عنوان القاگر سلولی مورد استفاده قرار داد.
منیره احمدی بنی، مختار عراضپور، رضا وهاب کاشانی، محمد موسوی خطاط،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : استئوآرتریت مفصل تراپزیومتاکارپال سبب کاهش قدرت اندام فوقانی شده و زندگی مستقل افراد مسن را با خطر مواجه می‌کند. کاهش توانایی در انجام فعالیت‌های مفرح و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی شروعی برای کاهش کیفیت زندگی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپلینت‌های سفارشی و پیش‌ساخته انگشت شست دست بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتروز مفصل تراپزیومتاکارپال انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبه‌تجربی روی 24 بیمار بالای 60 سال مبتلا به استئوآرتریت مفصل بازیلار انگشت شست در گروه ارتز و پروتز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران به‌صورت موازی با دوره درمان 8 هفته در سال 90-1389 انجام شد. 12 فرد سالم به عنوان گروه کنترل برای مقایسه کیفیت زندگی در نظر گرفته شدند. بیماران به‌طور تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. در گروه اول اسپلینت پیش‌ساخته و برای گروه دوم اسپلینت سفارشی‌ساخت، به‌کار رفت. به منظور اندازه‌گیری کیفیت زندگی گونه فارسی پرسشنامه SF36 استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در مقایسه کیفیت زندگی بین بیماران مبتلا به استئوآرتریت با گروه کنترل در تمام ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده گردید (P<0.05). استفاده از اسپلینت باعث بهبود ابعاد موثر بر کیفیت زندگی در بیماران شد؛ ولی اختلاف معنی‌داری بین دو نوع اسپلینت پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت در اثرگذاری بر کیفیت زندگی مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان‌دهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به استئوآرتریت مفصل کارپومتاکارپال اول در استفاده از اسپلینت بود و تفاوتی بین اسپلینت‌های پیش‌ساخته و سفارشی‌ساخت وجود نداشت.
ناهید شیخانی، مریم حاجی قاسم کاشانی، محمدتقی قربانیان،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : اپی‌درم لایه خارجی پوست بدن است که به‌طور مداوم تجدید می‌شود. سلول‌های بنیادی اپی‌درمی نقش مهمی در ترمیم بافتی، ترمیم زخم و شکل‌گیری نئوپلاسم به‌عهده دارند. این مطالعه به منظور جداسازی و کشت سلول‌های بنیادی اپی‌درم بین فولیکولی پوست نوزاد موش بدون استفاده از لایه مغذی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 4 سر موش نژاد NMRI تازه متولد شده صفر تا سه روزه و وزن تقریبی 60-70 گرم انجام شد. کراتینوسیت‌های اپی‌درم به‌صورت مکانیکی و آنزیمی از پوست موش‌ها جدا و روی سوبسترای کشت فیبرونکتین- کلاژن 1 گسترده شدند. سلول‌های بنیادی اپی‌درمی مفروض به‌وسیله اتصال سریع در بازه زمانی 10 دقیقه روی این ماتریکس مرکب از فیبرونکتین- کلاژن انتخاب گشتند. سلول‌های نچسبیده دور ریخته شدند و سلول‌های چسبیده در محیط کشت EMEM (فاقد کلسیم) شامل 0.05 میلی‌مولار کلسیم، سرم جنین گاوی 9 درصد، محیط کشت ثانویه 50 درصد، فاکتور رشد اپی‌درمی و کلراتوکسین کشت داده شدند. از آنالیز ایمونوسیتوشیمی بتا1- اینتگرین برای تشخیص بنیادی بودن سلول‌ها استفاده شد. یافته‌ها : نتایج نشان داد که اتصال سریع سلول‌ها باعث خلوص 50 درصد می‌شود. با استفاده از این روش، سلول‌های بنیادی بدون تغییر در ویژگی‌های سلولی رشد می‌کنند. سلول‌های بنیادی اپی‌درمی جدا شده، مارکر ویژه این سلول‌ها، بتا1- اینتگرین را بیان کردند که هویت بنیادی بودن آنها را نشان داد. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که حاصل جداسازی و کشت سلول‌های بنیادی اپی‌درم بین فولیکولی پوست نوزاد موش بدون استفاده از لایه مغذی، سلول‌های بنیادی اپی‌درمی زنده‌ای است که می‌تواند در سلول درمانی و پزشکی ترمیمی به‌کار رود.
فیروزه درخشانپور، محمدرضا محمدی، هادی زرافشان، آمنه احمدی، لیلا کاشانی، نیلوفر بشیری، سیده مریم موسوی، آلیدا کرد، اعظم کابوسی، آرزو رضایی، فاطمه صفری، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان، اختلالاتی شایع و ناتوان کننده هستند که برای خانواده‌ها و خود افراد مشکلات بسیاری را ایجاد می‌کند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای منفی اجتماعی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی روی 1025 نفر از کودکان و نوجوانان (50 درصد پسر و 50 درصد دختر) در محدوده سنی 18-6 سال در شهر گرگان طی سال 1397 انجام شد. نمونه‌گیری به روش تصادفی خوشه‌ای در جمعیت عمومی و مصاحبه با مراجعه به درب منازل توسط روانشناسان دوره دیده به‌عمل آمد. اختلالات روانپزشکی با استفاده از نسخه دیجیتال آزمان K-SADS مورد بررسی قرار گرفت. اختلالات روانپزشکی شامل اختلال خلق، اختلال رفتاری، اختلال عصبی تکاملی، اختلال سوء مصرف مواد و اختلال دفعی بودند.

یافته‌ها: شیوع کلی اختلال روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 13.2 درصد (135 نفر) تعیین شد. میزان شیوع در پسران (14.3 درصد) به‌طور غیرمعنی‌داری بیشتر از دختران (12.1 درصد) بود. شیوع در مناطق شهری (14.1 درصد) به طور غیرمعنی‌داری بیشتر از مناطق روستایی (9.4 درصد) بود. بیشترین شیوع در گروه سنی 9-6 سال (17.8 درصد) تعیین شد که در مقایسه با محدوده سنی 14-10 سال (13.1 درصد) و 18-15 سال (8.4 درصد) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). شیوع اختلال دفعی، اختلال رفتاری، اختلال اضطراب و اختلال عصبی تکاملی به ترتیب به میزان 6.1 درصد، 6 درصد، 4.8 درصد و 3.3 درصد تعیین گردید.

نتیجه‌گیری: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان در مقایسه با دیگر مطالعات داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.


خدیجه باباخانی، شهرام وزیری، بیوک تاجری، فرح لطفی کاشانی، طاهره رنجبری پور،
دوره 22، شماره 3 - ( پاييز 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی یکی از معضلات بهداشتی و عامل خطر برای بروز بسیاری از بیماری‌ها نظیر دیابت، بیماری‌های قلبی – عروقی، پرفشاری خون و انواع سرطان‌ها به‌شمار می‌رود. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی روان درمانی یکپارچه گروهی و مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی - رفتاری بر تصویر بدنی و خوردن آگاهانه در زنان مبتلا به چاقی انجام شد.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 45 زن چاق مراجعه کننده به مراکز سلامت شهر زنجان به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. آزمودنی‌ها به صورت تصادفی در گروه‌های 15 نفری کنترل، روان‌درمانی یکپارچه گروهی (مداخله اول) و مدیریت استرس مبتنی بر شناختی - رفتاری (مداخله دوم) قرار گرفتند. هر سه گروه پیش آزمون را تکمیل کردند. گروه‌های مداخله 9 جلسه درمان را دریافت نمودند و برای گروه کنترل هیچگونه مداخله‌ای انجام نشد. داده‌ها از طریق ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ‌های تصویر بدنی و خوردن آگاهانه جمع‌آوری شد.

یافته‌ها: مداخله در هر دو گروه روان‌درمانی یکپارچه گروهی و مدیریت استرس مبتنی بر شناختی - رفتاری سبب کاهش در نگرانی تصویر بدنی و افزایش خوردن آگاهانه در زنان مبتلا به چاقی گردید (P<0.05). مقایسه میانگین‌های تعدیل شده نمره تصویر بدنی (میزان 22.93) و خوردن آگاهانه (میزان 0.852) گروه‌های مداخله از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: هر دو درمان یکپارچه گروهی و درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس بر تصویر بدنی و خوردن آگاهانه در زنان مبتلا به چاقی اثربخش بودند و با یکدیگر تفاوتی نداشتند.


نگین عرفانیان خدیوی، فیروزه درخشان پور، عفیفه خسروی، لیلا کاشانی،
دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات اضطرابی یکی از متداول‌ترین اختلالات روانپزشکی دوره کودکی به‌شمار می‌رود. برخی مطالعات بعد خانوار را عامل مهمی در ایجاد این اختلالات دانسته‌اند. با این حال به نتایج قانع کننده‌ای در این زمینه نرسیده‌اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات اضطرابی کودکان 8 تا 12 ساله خانواده‌های تک فرزند و چند فرزند شهر گرگان انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 732 کودک (343 پسر و 389 دختر) مراجعه کننده به درمانگاه‌ها بیمارستان طالقانی (بغیر از درمانگاه روانپزشکی) و مطب‌های متخصصین اطفال در شهر گرگان طی سال 1396 انجام شد. افراد با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(Spence Children’s Anxiety Scale: SCAS) تکمیل گردید. متغیرهایی مشتمل بر اضطراب جدایی، ترس اجتماعی، اضطراب فراگیر، حملات هراس و ترس از فضای باز، وسواس فکری و عملی و ترس از آسیب فیزیکی ارزیابی شدند.

یافته‌ها: در تمام زیر گروه‌های اضطرابی به غیر از اضطراب عمومی، میانگین نمرات به‌طور معنی‌داری در کودکان خانواده‌های چندفرزند نسبت به خانواده‌های تک فرزند بالاتر و از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه بیانگر شیوع بالای اختلالات اضطرابی در خانواده‌های چند فرزندی در مقایسه با خانواده‌های تک فرزندی است.


فیروزه درخشان پور، معصومه اسلامی، لیلا کاشانی، مهدی آسانی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپرتروفی مزمن لوزه‌های آدنوئید، شایع‌ترین علت آپنه خواب در کودکان است و می‌تواند زمینه‌ساز اختلالات رفتاری متعدد در کودکان باشد. اختلال بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) نوعی اختلال هتروژن است و نتیجه شرایط بیولوژیکی، اجتماعی و روانی متعدد است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ادنوتانسیلکتومی بر علایم کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه قبل و شش ماه پس از جراحی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 37 کودک دچار هایپرتروفی آدنویید مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان در سال 1397 انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌ای دو قسمتی در بخش اول شامل اطلاعات شخصی (سن، جنس) و در بخش دوم شامل فهرست مهارت‌ها و مشکلات بود. بیماران در سه حوزه بیش فعالی، بی توجهی و تکانشگری بر اساس 18 معیار DSM (diagnostic and statistical manual of mental disorders) قرار داده شدند. پس از دریافت رضایت کتبی از والدین و رعایت ضوابط، پرسشنامه به طور مستقیم توسط مجری پروژه (کارورزان) تکمیل و اطلاعات توسط والدین فرزندان جمع‌آوری شد. از پرسشنامه توانایی‌ها و مشکلات (Strengths and Difficulties Questionnaire: SDQ) برای ارزیابی کودکان قبل و ششماه بعد از انجام جراحی آدنوتونسیلکتومی استفاده شد.

یافته‌ها: در ارزیابی تغییرات نمرات آزمون SDQ پیش و پس از انجام آدنوتونسیلکتومی مشاهده شد که میانگین و انحراف معیار نمرات زیر واحدهای اختلالات احساسی، اختلال سلوک، بیش فعالی، اختلال توجه و اختلال اجتماعی میانگین نمره آزمون بهبود یافته و از نظر آماری اختلاف معنی‌داری قبل و بعد از آدنوتانسیلکتومی مشاهده شد (P<0.05).

نتیجه‌گیری: آدنوتونسیلکتومی می‌تواند نمره SDQ را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. بنابراین در کودکان مبتلا به بیش فعالی، یک اختلال پزشکی از جمله هیپرتروفی آدنوئید می‌تواند باعث بروز، تشدید و تداوم بیماری شود و درمان مناسب می‌تواند عامل اصلی در کنترل شدت علایم و حتی بهبود نسبی بیماری باشد.



فاطمه قادری، فاطمه لیوانی، لیلا کاشانی،
دوره 23، شماره 3 - ( پاییز 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پسوریازیس یکی از شایع‌ترین بیماری‌های التهابی پوست بوده و 50-37 درصد از بیماران تشدید علایم بیماری را به دنبال استرس‌های روانی گزارش نموده‌اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات شخصیتی بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 128 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به کلینیک درماتولوژی مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی و کلینیک‌های خصوصی شهر گرگان طی سال 1398 انجام شد. ابتدا شدت پسوریازیس بر اساس شاخص تعیین شدت پسوریازیس (Psoriasis Area and Severity Index: PASI) تعیین شد. سپس اختلالات شخصیتی با استفاده از پرسشنامه چند محوری میلون MCMI-III ارزیابی گردید.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران پسوریازیس 12.91±40.84 سال و مدت بیماری 7.62±8.87 سال بود. 72.7% بیماران زن بودند. فراوانی بیشترین اختلالات شخصیتی در بیماران پسوریازیس به ترتیب شامل اختلال نمایشی (22.7%)، افسرده (6.3%) و وسواسی (3.1%) تعیین شد. بین اختلال نمایشی (شایع‌ترین اختلال شخصیت) با شدت بیماری، سطح تحصیلات و نوع درمان اختلاف آماری معنی‌دار مشاهده گردید (P<0.05). اختلال شخصیت افسرده با سطح تحصیلات، جنسیت، شغل و قومیت ارتباط آماری معنی‌داری داشت (P<0.05).
نتیجه‌گیری: اختلال نمایشی، شایع‌ترین اختلال شخصیتی در بیماران مبتلا به پسوریازیس بود.


لیلا کاشانی، فیروزه درخشانپور، مهسا الیاسی، نجمه شاهینی، سیده مریم هاشمی نسب،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری التهابی روده (Inflammatory Bowel Disease: IBD) یکی از اختلالات شایع گوارشی است که با عوامل روانی – اجتماعی در ارتباط است. IBD یک بیماری دستگاه گوارش با عود مزمن و با علت پاسخ ایمنی غیرکنترل شده است. درمانی قطعی برای IBD وجود نداشته و درمان بر اساس مدیریت پاسخ التهابی در طول عودها و حفظ بهبودی انجام می‌شود. این مطالعه به منظور ارزیابی اختلالات اضطرابی و افسردگی بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده در استان گلستان انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 117 بیمار (67 زن و 50 مرد) در محدوده سنی 17 تا 75 مبتلا به IBD ثبت شده در بانک IBD مرکز تحقیقات بالینی گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سال 1396 انجام شد. تشخیص بیماری به روش آندوسکوپی معمولی، رادیولوژی و معیارهای بافتی انجام گردید. اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنس، قومیت و وضعیت تاهل، زمان تشخیص و مدت زمان شروع درمان ثبت شد. از مقیاس بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale: HADS) برای تعیین میزان افسردگی و اضطراب بیماران استفاده گردید.


یافته‌ها: کولیت اولسراتیو در 80.3% و کرون در 19.7% از بیماران مشاهده شد. میانگین نمره کل اضطراب در گروه کرون (نمره 9.43) به طور غیرمعنی‌داری بیشتر از گروه کولیت اولسراتیو (نمره 8.90) بود. نمره کل افسردگی در دو گروه تقریباً مشابه (نمره 7.65) و غیرمعنی‌دار بود. تنها بین تاهل و وضعیت اضطراب در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو ارتباط آماری معنی‌داری دیده شد (P<0.05). به طوری که وضعیت مرزی و مشکوک اضطراب در بیماران متاهل 42.4% و در بیماران مجرد 33.3% تعیین شد. وضعیت غیرنرمال اضطراب در متاهلین 31.8% بود و در بیماران مجرد دیده نشد. بین نمره کل اضطراب با نمره کل افسردگی در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو (ضریب همبستگی: 0.657، P<0.0001) و بیماران مبتلا به کرون (ضریب همبستگی: 0.644، P<0.001) همبستگی مثبت و معنی‌داری دیده شد. به طوری که در این بیماران با افزایش افسردگی، اضطراب بیشتر شده است. 29.8% از بیماران مبتلا به کولیت و 26.1% از بیماران مبتلا به کرون دچار اضطراب بودند. 18.1% از بیماران مبتلا به کولیت و 8.7% از بیماران مبتلا به کرون دچار افسردگی واضح بودند.


نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که میزان اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده بسیار بالا است.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4657