|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای چراغعلی
دکتر آرزو میرفاضلی، دکتر لیلی نجفی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر روزبه چراغعلی، دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : ایکتر یا زردی مشکل شایع دوره نوزادی است که عدم تشخیص نوع پاتولوژیک آن احتمال کرنایکتروس را افزایش میدهد که با موربیدیتی قابل توجهی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین علل هیپربیلیروبینمی شدید غیرمستقیم در نوزادان رسیده بستری در بیمارستان کودکان طالقانی گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی تمامی نوزادان بستری شده به دلیل ایکتر نوزادی در بیمارستان طالقانی گرگان طی سالهای 84-1383 انجام شد. نوزادان مبتلا به ایکتر شدید از میان آنان انتخاب شدند. هیپربیلیروبینمی شدید => 18 میلیگرم در دسیلیتر در نوزادان ترم بالای 2500 گرم در نظر گرفته شد. آزمایشات بیلیروبین (توتال ومستقیم)، کشت خون، شمارش رتیکولوسیت، تست کومبس مستقیم، سطح آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، شمارش کامل سلولهای خونی، گروه خونی مادر و نوزاد، کشت ادرار، پروتئین راکتیو C انجام شد. یافتهها : 766 نوزاد ترم بالای 2500 گرم در طول یکسال به دلیل ایکتر بستری شدند. ایکتر شدید در 92 مورد (12 درصد) (54 پسر ، 38 دختر) بروز نمود. علل هیپربیلیروبینمی شدید شامل 41 مورد (6/44 درصد) ناشناخته، 25مورد (2/27 درصد) سپسیس، 15مورد (3/16 درصد) کمبود گلوکز6 فسفات دهیدروژناز، 7 مورد (6/7 درصد) عفونت ادراری، 3 مورد (3/3 درصد) ناسازگاری ABO و 1 مورد (1/1 درصد) تغذیه با شیرمادر بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شایعترین علت ایکتر شدید در این منطقه ناشناخته است. سپسیس، کمبود آنزیم گلوکز6فسفات دهیدروژناز، عفونت ادراری ، ناسازگاری ABO و تغذیه با شیر مادر از دیگر علل شایع ایکتر شدید تعیین شدند.
دکتر فاطمه چراغعلی، سارا یازرلو، ناصر بهنام پور، دکتر رامین آذرهوش، دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : باتوجه به شیوع روزافزون ابتلاء به هپاتیت B ، با شناسایی صحیح و به موقع زنان باردار +HbsAg و اجرای پروتکل پیشگیری استاندارد برای نوزادان، میتوان یکی از مهمترین راههای انتقال هپاتیت B به نوزادان را متوقف نمود. این مطالعه به منظور آگاهی از وضعیت سرواپیدمیولوژی هپاتیتB در زنان باردار شهر گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 1553 زن باردار مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان برای زایمان، از دیماه 1387 لغایت تیرماه 1388 انجام شد. زنان با توجه به تمایل و داشتن شرایط لازم وارد مطالعه شدند. برای زنان باردار تست HBsAg انجام گردید. پرسشنامه مربوط به اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطر مورد مطالعه تکمیل شد. به موازات این کار پروندههای بیمارستانی این افراد نیز مورد مطالعه قرارگرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون کایاسکوئر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : از1553زن باردار 15نفر (1 درصد) +HbsAg و همگی آنها -HbeAg بودند. در 40 درصد از زنان باردار آلوده هیچ عامل خطر شناخته شدهای یافت نشد. با مراجعه به پروندههای بیمارستانی افراد مورد مطالعه مشخص گردید که از 15 زن باردارآلوده، 7 نفر (46.7 درصد) شناسایی نشده و نوزادان آنها بدون دریافت HBIG از بیمارستان مرخص شده بودند. ازسوی دیگر به نوزادان 6زن باردار، HBIG تجویز شده بود؛ در حالی که مادر این نوزادان در زمان زایمان -HbsAg بودند. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ضعف در بیماریابی علیرغم قابل انتظار بودن شیوع HbsAg در زنان باردار شهر گرگان وجود دارد. پیشنهاد میشود تا زنان باردار در سه ماهه سوم بارداری حتماً از نظر HbsAg ارزیابی گردند.
مصطفی قربانی، فاطمه چراغعلی، ایوب صوفی زاده، عبدالحلیم یاپنگ غراوی، منیره چرابین، محمود یاپنگ غراوی، دوره 19، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
بیماری لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) یکی از مهمترین بیماریهای تکیاختهای ناقلزاد است که بهوسیله پشهخاکیها به انسان منتقل میشود. در این مقاله هفت مورد بیماری کالاآزار در شهرستان مراوهتپه در استان گلستان طی سالهای 1386 لغایت 1394 گزارش میگردد. با استفاده از Geographical Information System (GIS) روستاهایی که موارد مثبت بیماری از آنها گزارش شده بود؛ مکانیابی شد. مختصات جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا و شرایط جغرافیایی آنها استخراج شد و روستاهای دارای شرایط مشابه این روستاها، بهعنوان روستاهای در معرض خطر انتقال بیماری کالاآزار در نظر گرفته شد. همگی بیماران مبتلا دارای سن زیر 6 سال بوده و دارای تب، بزرگی طحال و کمتر از حد طبیعی بودن میزان هموگلوبین و پلاکت بودند. این موارد از 6 روستا در سه دهستان شهرستان گزارش شده بودند. همگی این روستاها در مناطق گرم و خشک شهرستان قرار داشته و از لحاظ توپوگرافیک بیشتر آنها دارای شرایط کوهپایهای یا نیمه کوهستانی با ارتفاع بالاتری نسبت به بقیه روستاها بودند. تعداد 52 روستای شهرستان، به عنوان روستاهای مستعد گزارش بیماری کالاآزار معرفی شدند. بیماری کالاآزار به صورت اسپورادیک در شهرستان مراوهتپه در جریان بوده و بیماریابی مداوم روستاهای این شهرستان برای تشخیص و درمان بهموقع مبتلایان ضروری است.
حسن اسمعیلی، فاطمه چراغعلی، زهره اکبری جوکار، دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
بیماری کاوازاکی یک بیماری التهابی عروق متوسط با حداکثر شیوع در شیرخواران 9 تا 11 ماهه است. مورد معرفی شده شیرخوار دختر 18 ماهه بود که با شکایت تب پایدار به مدت دو هفته به رغم استفاده از درمانهای سرپایی در مرکز کودکان طالقانی گرگان بستری شد. بررسی اکوکاردیوگرافیک با شک بالینی قوی از نظر بررسی همخوانی وضعیت قلبی بیمار با کرایترای تشخیصی قلبی در بیماری کاوازاکی انجام گرفت که منجر به تایید تشخیص و کشف عوارض جدی کرونری در شیرخوار شد. با شروع درمان به صورت همزمان با IVIG و کورتیکواستروئید بهبود در وضعیت عمومی شیرخوار حاصل شد. بهبود کاردیت حاصل از بیماری در اکوکاردیوگرافی رویت شد؛ اما طبق انتظار افزایش سایز آنوریسم عروق کرونر تا بیش از 80 روز میتواند ادامه داشته باشد. در بیمار ما افزایش سایز در مطالعات اکوکاردیوگرافی سریال رویت شد و ایجاد آنوریسم ژانت در بیمار تایید گردید. تشخیص بیماری کاوازاکی بر اساس وجود تب پایدار و سایر کرایترای تشخیصی است و هدف از این گزارش مورد تاکید بر توجه مداوم به این تشخیص به منظور جلوگیری از عوارض جدی بعدی این بیماری است.
پژمان خوارزم، سعید امیرخانلو، فاطمه خوارزم، روزبه چراغعلی، دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: همودیالیز، روش مهم برای درمان جایگزینی نارسایی انتهایی کلیه در ۷۰ تا ۹۰ درصد بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیوی (End Stage Renal Disease: ESRD) است. فیستول شریانی وریدی (Arteriovenous fistula: AVF) دستیابی عروقی انتخابی در این بیماران باتوجه به میزان کارآمدی بالاتر و مرگ و میر کمتر نسبت به گرافت شریانی وریدی (Arteriovenous grafts: AVG) است. این مطالعه به منظور تعیین میزان شیوع و بروز انواع دستیابی عروقی در بیماران همودیالیزی شهر گرگان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 200 بیمار (101 مرد و 99 زن) همودیالیزی در مراکز آموزشی درمانی پنجم آذر و شهیدصیاد شیرازی گرگان به روش سرشماری طی سالهای 1399 لغایت 1400 انجام شد. چک لیستی شامل سن، جنس، سطح تحصیلات، مدت زمان دیالیز، نوع اولین دسترسی عروقی و دسترسی عروقی حال حاضر شامل فیستول، گرافت، کاتتر موقت بدون کاف (کاتترموقت)، کاتتر دایم (پرمیکت)، محل قرارگیری دسترسی عروقی موقت (ژوگلار، ساب کلاوین، فمورال) سابقه دیابت، قومیت، مصرف سیگار و هایپرتانسیون تکمیل شد.
یافتهها: میانگین سنی در زنان 14.71±58.34 سال و در مردان 13.76±57.95 سال بود. 61.5% از بیماران زیر 3 سال (میانگین سنی 3.75±3.97) تحت همودیالیز بودند. دسترسی عروقی اولیه برای شروع دیالیز در 69 درصد از بیماران کاتتر موقت بدون کاف و در 24 درصد فیستول بود. ارتباط آماری معنیداری بین سیگاری بودن، قومیت، ابتلا به دیابت و پرفشاری خون و جنسیت با نوع دستیابی عروقی استفاده شده یافت نشد. همچنین ارتباط آماری معنیداری بین طول مدت دیالیز و نوع دستیابی عروقی یافت نشد.
نتیجهگیری: باتوجه به پراکندگی کاتترها و فیستولها تاکید بر این نکته ضروری است که بالا بردن درصد فیستول در بیمارانی که دیالیز را شروع میکنند و کارگذاری به موقع AVF در بیماران ESRD میتواند کیفیت زندگی بیماران دیالیزی را بهبود بخشد و در صورت الزام به کارگذاری کاتتر تا حد ممکن بایستی از تعبیه کاتترهای ساب کلاوین اجتناب شده و کاتترژوگلار کارگذاری شود.
|
|
|
|
|
|