24 نتیجه برای پروین
حسین تیموری، دکتر پروین مهدی پور، دکتر مرتضی عطری، محمد رضا میرزایی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
سرطان پستان یکی از شایع ترین علل مرگ در میان زنان مبتلا به سرطان می باشد. بیش از نیمی از خانواده های دارای سرطان پستان فامیلی در ژن مستعد کننده به سرطان، معروف به BRCA1 جهش نشان می دهند. در این مطالعه نمونه خود 30 زن مبتلا به سرطان پستان که سابقه فامیلی در بروز بیمار داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. روش غیر رادیواکتیو PCR-SSCP به منظور تشخیص جهش زایی در اگزون های 3، 10 و 12 ژن BRCA1 مورد استفاده واقع شد که منجر به شناسایی دو جهش در اگزون 3 و دو جهش در اگزون 12 گردید. در اگزون 10 جهشی شناسایی نشد. تجزیه و تحلیل آماری به دلیل تعداد کم جهش شناسایی شده، بین وجود جهش و مشخصات آسیب شناسی رابطه معنی داری نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان می دهد این سه اگزون کمتر دچار جهش زایش می شوند. با بررسی مطالعات مشابه در دیگر کشورها و همخوانی نتایج این مطالعه با آنها، می توان نتیجه گرفت که جهش در اگزون های 3، 10 و 12 کمتر اتفاق می افتد.
پروین پورعبدالهی، نیلوفر رابطی، حسین کوشاور،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1381 )
چکیده
طبق شواهد موجود بیماری دیابت در زنان بیشتر از مردان بوده و با نوع چاقی و نحوه توزیع چربی ها در بدن رابطه نزدیکی دارد. علاوه بر این چاقی بالاتنه در دیابتی ها از چاقی کلی بدن (BMI) محسوس تر است. ما در یک مطالعه مورد- شاهدی، 100 نفر از زنان 60-30 ساله مراجعه کننده به کلینیک دیابت تبریز را در گروه مورد و 100 نفر دیگر را با شرایط مشابه در گروه شاهد قرار داده، آنان را برای تعیین رابطه بین چاقی بالاتنه و بیماری دیابت نوع 2 بررسی کردیم. یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر نشان داد، درصد بیشتری از زنان در گروه مورد و شاهد از نظر BMI در محدوده 29.9- 24.9 قرار داشته که 33 درصد از زنان گروه مورد و 26 درصد از زنان گروه شاهد با این نمایه به چاقی نوع 1 مبتلا بودند. میانگین BMI زنان در گروه مورد 29.57 و در گروه شاهد 28.57 بود. رابطه آماری معنی داری از نظر این نمایه بین دو گروه زنان دیده نشد. حداقل نسبت چاقی بالاتنه (WHR) در زنان گروه مورد 0.72 و در گروه شاهد 0.47 بود. در گروه مورد، 90 درصد و در گروه شاهد 74 درصد زنان دچار چاقی بالاتنه (WHR>0.8)بودند. از نظر نسبت WHR در زنان گروه کنترل و شاهد اختلاف آماری معنی داری (P=0.004)دیده نشد. چاقی بالاتنه با شاخص نسبت دور کمر به دور باسن نشان داده شده و بالا بودن این نسبت، عامل مهمی برای ابتلا افراد به دیابت نوع 2 می باشد. پیشنهاد می شود با افزایش فعالیت بدنی و رعایت رژیم غذایی در زنان از تمرکز چربی در قسمت شکم و بالاتنه پیشگیری شود.
ندا پروین، افسانه کاظمیان، اعظم علوی، فرانک صفدری، علی حسن پور دهکردی، دکتر شهریار حسین زاده، عصمت علیدوست،
دوره 9، شماره 3 - ( پاييز 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : یائسگی بر سلامت روان و کیفیت زندگی زنان موثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر گروه درمانی حمایتی بر وضعیت سلامت روان زنان یائسه در مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرکرد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمهتجربی با انجام آزمون مقدماتی و نهایی بود. 46 زن یائسه ساکن و تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد در سال 1384 که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. جلسات گروه درمانی در گروه مورد انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه 28 سوالی سلامت روان گلدبرگ و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک در سه مرحله (آزمون اولیه، یکماه و یک و نیم ماه بعد) جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی تی و آزمون همبستگی انجام گردید.
یافتهها : پس از انجام گروه درمانی در تمام ابعاد سلامت روان زنان گروه مورد بهبودی حاصل شد (05/0P<). در گروه شاهد تغییر معناداری طی مراحل مختلف در وضعیت سلامت روان افراد مشاهده نشد. بین گروه شاهد و مورد در مراحل درمانی (1 ماه و 5/1 ماه بعد) تفاوت معنیداری در ابعاد سلامت روان وجود داشت (05/0P<). بین متغیرهای دموگرافیک و سلامت روان رابطهای مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که گروه درمانی حمایتی روی سلامت روان زنان یائسه تاثیر دارد. لذا با توجه به یافتههای پژوهش و در دسترس بودن منابع حمایتی و مشاورهای در سیستمهای بهداشتی درمانی، لزوم برگزاری جلسات گروهی مشابه در مراکز مختلف بهداشتی درمانی مطرح میگردد.
دکتر پروین دخت بیات، دکتر محمدرضا دارابی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : میدانهای الکترومغناطیسی ضعیف (L.E.M.F) توسط دستگاههای مختلفی که با نیروی الکتریسیته کار میکنند؛ تولید میشوند. این مطالعه به منظور تعیین اثر میدان الکترومغناطیسی ضعیف بر مرگ جنینی داخل رحمی و مگاکاریوسیتهای مغز استخوان نوزادان موش NMRI انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 64 سر موش ماده نژاد NMRI با سن حدود 8-6 هفته تهیه و در حیوانخانه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک نگهداری شدند. هر دو سر موش ماده با یک سر موش نر هم قفس شدند و به واسطه مثبت شدن پلاک واژینال روز صفر حاملگی تعیین شد. موشهای حامله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مورد قرار گرفتند. گروه مورد در روزهای 11-7 حاملگی به مدت 8ساعت در روز در معرض امواج الکترومغناطیسی با قدرت HZ50 و mT 5/0 قرار داده شدند. تعداد نوزادان زنده و مرده بهدنیا آمده و وزن آنان ثبت گردید. نوزادان زنده در روز پانزدهم بعد از تولد پس از بیهوشی تشریح شدند و به روش فشردن تیبیا و کل ستون فقرات مقدار 1میلیلیتر از مغز استخوان جمعآوری و به نسبت 1:1 با محیطIMDM در لوله 15cc (FULCON) ترکیب شدند. سلولهای منونوکلئار جداسازی شد و شمارش سلولی بر روی لام نئوبار با عدسی شئی 40 انجام شد. نتایج توسط آزمون تی تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها : میانگین وزن نوزادان یکروزه در گروه مورد و شاهد از نظر آماری تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). میانگین تعداد نوزادان مرده در گروه مورد بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). میانگین تعداد مگاکاریوسیتها در گروه مورد نسبت به گروه کنترل با دو روش لامنئوبار و هموسیتومتری افزایش یافت؛ ولی این افزایش از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در معرض قراردادن موشهای باردار با امواج الکترومغناطیسی ضعیف سبب افزایش تعداد مگاکاریوسیتها و مرگ جنینی داخل رحمی شده و همچنین سبب کاهش وزن نوزادان زنده میگردد.
سمیه حسینپور نیازی، زهرا نادری، نسرین حسینپور نیازی، مریم دلشاد، دکتر پروین میرمیران، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سوءتغذیه شامل طیف گستردهای از شرایط تغذیهای مختلف نظیر اضافه وزن یا کاهش وزن، کمبود مواد مغذی خاص مانند پروتئین، ویتامین و مواد معدنی است. سوءتغذیه در بیمارستان سبب افزایش مرگ و میر میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 446 بیمار (217 مرد و 229 زن) بستری از نظر شاخصهای تنسنجی در بیمارستان آیتالهطالقانی تهران از مرداد تا پایان دی ماه سال 1384 ارزیابی شدند. شاخص توده بدنی (BMI) یا ضخامت چربی زیرپوستی (TSF) یا محیط عضله وسط بازو (MAMC) در شش ماه گذشته تعیین و افراد براساس این معیارها در سه گروه سوء تغذیه خفیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 و آزمونهای آماری کایاسکوئر و t-test تجزیه و تحلیل شدند. نسبت شانس با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک تعیین شد. یافتهها : شیوع سوءتغذیه در این مطالعه به طور کلی 52 درصد تعیین گردید. شیوع سوءتغذیه به صورت خفیف، متوسط و شدید به ترتیب 14 درصد، 10 درصد و 28درصد تعیین شد. بیشترین شیوع سوءتغذیه کل در بخش گوارش (64 درصد)، بیماران مرد (52.2 درصد)، گروه سنی 29-18سال (71.4 درصد) و افراد با تحصیلات راهنمایی و دبیرستان (67.4 درصد) بود. شیوع TSF، MAC و MAMC کمتر از صدک 5 درصد در گروه سوءتغذیه بهطور معنیداری بیش از گروه تغذیه مناسب بود (P<0.005). افزایش هر واحد نمایه توده بدن احتمال سوءتغذیه را 17 درصد کاهش داد. نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با یک یا بیش از یک مشکل گوارشی 64 درصد بیشتر از بیماران بدون مشکل گوارشی بود. همچنین نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با دو یا بیش از دو بار بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته، 2.1 برابر نسبت به عدم بستری در بیمارستان تعیین شد. نسبت شانس تعداد دفعات بستری بیش از یک بار در افراد با MAC کمتر از صدک 5 درصد، 1.64 برابر در مقایسه با صدک 50-7 درصد حاصل شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران (52 درصد) در مقایسه با بیمارستانهای دیگر و یا سایر کشورها در سال 1384 بالاتر بود. نمایه توده بدن، مشکلات گوارشی و تعداد دفعات بستری در بیمارستان با سوءتغذیه ارتباط داشت.
دکتر مسعود نیک فرجام، دکتر ایرج گودرزی، دکتر شفیقه پارسایی ارشد، ندا پروین، فرانک صفدری ده چشمه،
دوره 14، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : اسکیزوفرنی اختلال روانی با عود مکرر میباشد. علیرغم وجود داروهای آنتیسایکوتیک تیپیک و آتیپیک، تعداد زیادی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به مونوتراپی با داروهای آنتیسایکوتیک پاسخ مناسبی نمیدهند. این مطالعه به منظور تعیین اثرات بالینی مصرف همزمان جینکوبیلوبا در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن تحت درمان با رسپریدون و بیپریدین انجام گردید. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن تحت درمان با رسپریدون بستری در بیمارستان سینای جونقان شهرکرد در سالهای 89-1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل قرص رسپریدون با دوز 2 میلیگرم 3 بار در روز به همراه قرص بیپریدین با دوز 2 میلیگرم 2 بار در روز به مدت 12 هفته دریافت نمودند. گروه مداخله قرص رسپریدون با دوز 2 میلیگرم 3 بار در روز، قرص بیپریدین با دوز 2 میلیگرم 2 بار در روز به همراه قرص جینکوبیلوبا با دوز 80 میلیگرم 3 بار در روز به مدت 12 هفته دریافت نمودند. قبل از انجام مداخله، انتهای هفتههای ششم و دوازدهم بعد از انجام مداخله پرسشنامه علایم مثبت و منفی اندرسون تکمیل گردید. علائم مثبت شامل توهمات، هذیانها، رفتارهای عجیب و غریب و اختلالات تفکر و علایم منفی شامل سطحی یا کندشدن عاطفه، ناگویی، بیارادگی - بیتفاوتی، عدم لذت، بیتفاوتی اجتماعی و بیتوجهی بود دادهها با استفاده از student t-test مقایسه شد. یافتهها : میانگین نمرات کسب شده پس از 12 هفته در خصوص علائم مثبت در گروههای مداخله 2.1+-55.7 و در کنترل 2.3+-74.4 تعیین گردید (P<0.05). این میزان در علائم منفی در گروههای مداخله 1.3+-63 و کنترل 1.8+-69.3 پس از 12 هفته تعیین گردید (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده اثربخشی بیشتر درمان ترکیبی جینکوبیلوبا و رسپریدون در بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن در مقایسه با درمان این بیماران با رسپریدون به تنهایی میباشد.
محمدرضا دارابی، پروین دخت بیات،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : افزایش استفاده از وسایل الکترونیکی تولید کننده امواج الکترومغناطیسی، سبب قرارگیری انسان در معرض این امواج شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج الکترومغناطیسی بسیار ضعیف در دوران بارداری بر تکامل رویان موش انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 80 سر موش ماده از نژاد NMRI 8-6 هفتهای پس از تحریک تخمدانها برای افزایش فولیکول در کنار موشهای نر قرار گرفتند. صبح روز بعد با دیدن پلاک واژینال به طور مساوی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی در مقابل امواج الکترومغناطیسی با قدرت 1.2 میلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار داده شدند. هر دو گروه موشها در ساعات 24، 72، 81، 96، 110 و 120 حاملگی نخاعی شدند. سپس لولههای فالوپ و شاخهای رحم فلاشینگ گردید و رویانها جمعآوری شدند. برای بررسی کیفیت رویانهای در مرحله بلاستوسیست، به روش هوخست رنگآمیزی شدند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13.5 و آزمونهای ANOVA و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : علیرغم کاهش رویانهای 2 سلولی ، 4-3 سلولی و 8-5 سلولی و بلاستوسیست در گروه تجربی، اختلاف آماری معنیداری بین گروههای کنترل و تجربی دیده نشد. اما در رویانهای مرحله مورولا در مقایسه بین گروه کنترل و تجربی اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). تعداد متوسط بلاستوسیستهای فراگمانته شده در گروه تجربی در 120 ساعت اول حاملگی بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). تعداد سلولهای توده درونی و تروفواکتودرم در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که قرارگیری موشهای باردار در مقابل امواج الکترومغناطیسی بسیار ضعیف سبب کاهش تعداد رویانها در مرحله مورولا، کاهش تعداد سلولهای توده درونی رویان و تروفواکتودرم میگردد.
سمیه حسینپور نیازی، گلبن سهراب، گلاله اصغری، دکتر پروین میرمیران، نازنین مصلحی، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نمایه گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری میزان و بار گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری کیفیت کربوهیدرات دریافتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط نمایه و بار گلیسمی با عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بزرگسالان تهرانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2284 فرد (1327 مرد و 957 زن) با سنین 19-84 سال ساکن در منطقه 13 تهران طی سالهای 1384-87 انجام شد. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک تعیین شد. عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل شاخصهای تنسنجی، فشارخون، قندخون ناشتا (میلیگرم در دسیلیتر)، گلوکز 2 ساعته (تست تحمل گلوکز)، کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، و LDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر) بود. نمایه توده بدن بیشتر یا مساوی 30 چاق در نظر گرفته شد. میانگین دریافتهای غذایی به صورت تعدیل شده برای انرژی، جنس و سن در سههکهای دریافت نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از آزمون general linear model analysis of covariance محاسبه شد دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای one-way analysis of variance ، کایاسکوئر، Partial correlation و linear regression تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین دریافت نمایه گلیسمی 13.5±68.3 و بار گلیسمی 97.6±244.8 بود. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی رابطه معکوس با دریافت غلات کامل و رابطه مستقیم با دریافت غلات تصفیه شده، میوهها، لبنیات و قندهای ساده داشت. پس از تعدیل شیوه زندگی و عوامل تغذیهای، نمایه گلیسمی رابطه مستقیمی با غلظت تریگلیسرید سرم و HDL-C در افراد چاق داشت و بار گلیسمی ارتباط مستقیمی با گلوکز ناشتای خون و گلوکز 2 ساعته در بین افراد غیرچاق داشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نمایه گلیسمی در افراد چاق ارتباط معنیداری با افزایش غلظت تریگلیسرید سرم و کاهش غلظت HDL-C سرم دارد. بار گلیسمی در افراد غیرچاق ارتباط معنیداری با کاهش گلوکز ناشتای خون و گلوکز خون 2 ساعته داشت.
احمد همتا، پیوند پروینی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانهای زنان در جهان است. این مطالعه به منظور تعیین میزان بیان ژن BRCA1 در سرطان القایی پستان به وسیله کارسینوژن 7-12 دی متیل بنزآنتراسن (DMBA) در موشهای صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی برای ایجاد مدل سرطان پستان از DMBA به موشهای صحرایی نژاد Sprague dawley خورانده شد. برای تهیه سلولهای سرطانی، تومورهای ایجاد شده در شرایط استریل خرد و کشت داده شدند و از سلولهای سرطانی استخراج شده برای تهیه کروموزومهای متافازی استفاده گردید. سپس نواربندیهای کروموزومی توسط رنگآمیزی گیمسا انجام گرفت. فراوانترین و مشترکترین تغییرات کروموزومی ثبت شد و بر اساس چگونگی تغییرات و محل آنها و با کمک پایگاههای اطلاعاتی و تعیین توالیهای نوکلئوتیدی و مقایسه ژنومیک بین موش صحرایی و انسان، فهرستی از ژنهای موجود در نواحی که به احتمال زیاد با تغییرات خود سبب بروز تومور شدند؛ تهیه گردید. برای تأیید نتایج حاصله از روش نواربندی کروموزومی، آنالیز ژن BRCA1 توسط روش FISH انجام شد. یافتهها : ناحیه (q24-q32.1) کروموزوم 10 موش صحرایی که ژن BRCA1 نیز روی همین بخش قرار دارد؛ دچار حذفشدگی گشت. نتایج روش FISH نیز حاکی از حذف دو نسخه ژن BRCA1 در 24.7% سلولها و یک نسخه ژن در 23.8% سلولهای مورد مطالعه بود. نتیجهگیری : در سلولهای سرطانی القا شده با DMBA حذف در نسخههای ژن BRCA1 مشاهده شد که این امر ممکن است در روند ایجاد تومور پستان نقش داشته باشد. کلید واژهها : سرطان پستان القایی ، موش صحرایی نژاد SD ، ژن BRCA1 ، نواربندی گیمسا ، فلورسانس هیبریداسیون درجا
نجمه کبیری، محبوبه آهنگر دارابی، پروین محزونی،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : چای کومبوجا، چای شیرین شده با شکر و حاصل فرایند تخمیر ناشی از وجود استیک اسید باکتری و مخمر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر چای کومبوجا بر آسیب کبدی ناشی از تیواستامید در موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 20 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی در گروههای کنترل، کنترل مثبت دریافت کننده 400 میلی گرم بر کیلوگرم تیواستامید به مدت دو هفته، گروه درمانی کومبوجا که ابتدا با 400 میلی گرم بر کیلوگرم تیواستامید و سپس چای کومبوجا تیمار شدند و گروه پیشگیری کومبوجا که ابتدا با کومبوجا (mg/kg 50) به مدت سه هفته و سپس با 400 میلی گرم بر کیلوگرم تیواستامید تیمار شدند. سطح آنزیمهای آمینوترانسفراز، آلانین ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین توتال اندازهگیری شد. مطالعه هیستوپاتولوژیک نمونههای کبد گروههای مورد مطالعه با استفاده از رنگآمیزی H&E انجام شد. یافتهها : سطح آنزیمهای آمینوترانسفراز، آلانین ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، لاکتات دهیدروژناز و بیلیروبین توتال در گروه تیواستامید نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (P<0.05). در حالی که کومبوجا در گروههای درمانی و در گروه پیشگیری موجب کاهش معنیداری در سطح سرمی آنزیمها در مقایسه با گروه کنترل مثبت گردید (P<0.05). تغییرات هیستوپاتولوژیک سلولهای کبدی شامل افزایش میتوز و آپاپتوز در گروه تیواستامید ایجاد شد که این تغییرات در گروههای مصرف کننده چای کومبوجا کاهش داشت. نتیجهگیری : چای کومبوجا دارای اثرات حفاظتی و درمانی در برابر مسمومیت کبدی ناشی از تیواستامید در موش است.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، فریدون عزیزی، هانیه السادات اجتهد،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف:مقاومت به انسولین یکی از عوامل اثرگذار بر اختلالات لیپیدی در دیابت نوع 2 است که بروز عوارض قلبی عروقی را در این بیماران افزایش میدهد. این مطالعه به منظور ارزیابی مقاومت به انسولین در ارتباط با فراسنجهای لیپیدی آتروژنیک در مبتلایان به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در پژوهشکده غدد درونریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی طی سال 1389 انجام شد. شاخصهای تنسنجی، سطوح گلوکز ناشتای سرم، انسولین سرم و فراسنجهای لیپیدی اندازهگیری و نمایه مقاومت به انسولین و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک محاسبه شدند. میانگین فراسنجها و پارامترهای لیپیدی در میان سهکهایHOMA-IR(Homeostasis Model Assessment Insulin Resistance)مقایسه گردید. همچنین ارتباط بین HOMA-IR با فراسنجهای لیپیدی در هر سهک تعیین شد. یافتهها : میانگین نمایه مقاومت به انسولین در سهک اول، دوم و سوم به ترتیب0.3±0.9 ، 0.4±2.1 ، 1.6±4.4تعیین شد. در سهک سوم، غلظت سرمی تریگلیسرید و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک بالاتر و غلظت HDL-C بهطور غیرمعنیدار پایینتر بود. نمایه مقاومت به انسولین در هر دو سهک دوم و سوم با غلظت تریگلیسرید سرم ارتباط آماری معنیدار بود (P<0.05). نمایه مقاومت به انسولین در مقادیر بالاتر از2.8با سطوح سرمی HDL-C ارتباط معکوس و با پارامترهای لیپیدی آتروژنیک ارتباط مستقیم داشت. نتیجهگیری : بین سطوح بالای مقاومت به انسولین با اختلالات لیپیدی و پارامترهای لیپیدی در مبتلایان به دیابت نوع 2 ارتباط وجود دارد.
طالب عموزاد مهدیرجی، علی رضا براری، پروین فرزانگی، مهران احمدی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : پاراکسوناز-1 عامل مهم جلوگیری از اکسیداسیون لیپیدها و تشکیل اکسید لیپوپروتئین کمچگال است. مطالعات متناقضی از اثر فعالیت بدنی بر پاراکسوناز-1 وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی آنزیم پاراکسوناز-1 و نیمرخ لیپیدی مردان چاق غیرورزشکار انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 16 مرد چاق غیرورزشکار سالم به صورت تصادفی در دو گروه هشت نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. افراد گروه مداخله به مدت چهار هفته، هفتهای سه جلسه با شدت 80-65 درصد ضربان قلب بیشینه به دویدن استقامتی تناوبی پرداختند. نمونهگیری خون 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا 12 ساعته انجام شد و سطح سرمی پاراکسوناز-1 و نیمرخ لیپیدی شامل کلسترول، تریگلیسرید، لیپوپروتئین کمچگال و لیپوپروتئین پرچگال با روش ELISA اندازهگیری شدند. یافتهها : غلظت پاراکسوناز-1 بعد از دوره تمرین در گروه مداخله 15.57% افزایش (P<0.05) و در گروه کنترل 19.25% کاهش غیرمعنیدار داشت. در انتهای مطالعه و مقایسه برونگروهی، غلظت سرمی پاراکسوناز-1 در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیدار نشان داد (P<0.05). در انتهای مطالعه و مقایسه برونگروهی سطح سرمی لیپوپروتئین کمچگال در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری یافت (P<0.05). نتیجهگیری : چهار هفته تمرین استقامتی سبب افزایش غلظت سرمی پاراکسوناز-1 و کاهش لیپوپروتئین کمچگال مردان چاق گردید.
پرویندخت بیات، علی خسروبیگی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : انتروپومتری علمی است که روی اندازههای بدن انسان مطالعه میکند. یکی از گرایشهای این رشته، مطالعه اندازه جمجمه و حجم مغز در انسان و اثر آن بر روی اندازه اعضای دیگر است. این مطالعه به منظور تعیین حجم جمجمه و وزن مغز و ارتباط آن با قد و وزن افراد 26-18 ساله انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 286 دانشجو (150 دختر و 136 پسر) در دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد. اندازه جمجمه، حجم مغز، قد، وزن، شاخص مغزی و نسبت مغز به بدن اندازه گیری شد. یافتهها : میانگین حجم مغز پسران ودختران به ترتیب 1393.31 و 1168.71 میلیمتر مکعب، میانگین وزن مغز پسران و دختران به ترتیب 1445.19 و 1209.61 گرم و میانگین شاخص مغزی پسران و دختران به ترتیب 1.99 و 2.2 تعیین شد (P<0.05). همبستگی مثبت آماری در هر دو جنس بین حجم مغز با قد و وزن و شاخص توده بدنی مشاهده گردید. نتیجهگیری : حجم و وزن مغز پسران بیش از دختران و شاخص مغزی دختران بیش از پسران بود.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، سحر میرزایی، مهدیه گل زرند، فریدون عزیزی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : پرفشاری خون در درازمدت منجر به آسیبهای جبرانناپذیر سیستم قلبی - عروقی، مویرگهای حساس و افزایش احتمال بروز سکتههای مغزی میشود و میتواند اثرات دیگر عوامل خطرساز بیماریهای قلبی - عروقی مانند دیسلیپیدمی، سیگار، دیابت و چاقی را تشدید کند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط برخی عوامل رژیم غذایی با خطر پرفشاری خون در افراد شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 6089 فرد (2807 مرد و 3282 زن) 70-19 ساله شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران در سالهای 90-1387 انجام شد. در مطالعه حاضر تمامی افراد با اطلاعات کامل تغذیه، دموگرافیک، تنسنجی و ارزیابیهای فشارخون برای آنالیز انتخاب شدند. اطلاعات رژیم غذایی با استفاده از یک پرسشنامه بسامد خوراک با 147 ماده غذایی روا و پایا ارزیابی شد. نسبت شانس پرفشاری خون در چارکهای عوامل غذایی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک و با تعدیل اثر عوامل احتمالی مخدوشگر ارزیابی شد. یافتهها : شیوع پرفشاری خون 29.8% تعیین شد. میانگین وزن، نمایه توده بدن و دورکمر در مبتلایان به پرفشاری خون بهطور معنیداری بالاتر از افراد سالم بود (P<0.05). شیوع چاقی شکمی و بیسوادی نیز در مبتلایان به پرفشاری خون در مقایسه با افراد سالم بیشتر بود (P<0.05). رابطه مستقیم غیرمعنیداری میان دانسیته انرژی، چربی کل و چربی اشباع مشاهده شد. دریافت مقادیر بالاتر فیبر با کاهش خطر پرفشاری خون در ارتباط بود (OR: 0.62, 95% CI: 0.37-0.98, P<0.05). چهارک چهارم دریافت پروتئین رژیم غذایی نیز با افزایش خطر پرفشاری خون همراه بود (OR: 1.2, 95% CI: 1.02-1.43, P<0.05). افرادی که مقادیر کمتری میوه و مغز دانه دریافت کرده بودند (OR: 1.33, 95% CI: 1.15-1.85, P<0.05)؛ در مقایسه با افراد دارای مقادیر بالاتری از میوه و مغز دانه در رژیم غذایی (OR: 1.21, 95% CI: 1.02-1.42, P<0.05)، شانس بالاتری برای ابتلا به پرفشاری خون داشتند. نتیجهگیری : مصرف مقادیر بالاتری از فیبر میتواند اثرات محافظتی در برابر پرفشاری خون داشته باشد. در حالی که برخی مؤلفههای دیگر رژیم غذایی از جمله مقادیر بالای پروتئین میتواند به عنوان عامل خطر محسوب گردد.
پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان، سیدمهدی انوری،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : استرس اکسایشی نقش مهمی در تغییرات ساختاری و عملکرد میوکارد ناشی از دیابت ایفا میکند. این مطالعه به منظور تعیین اثر شنا و مکمل آربوتین بر سطح آنزیمهای آنتیاکسیدان و استرس اکسیداتیو قلب موشهای صحرایی دیابتی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به شش گروه کنترل، دیابت، آربوتین، دیابت+آربوتین، دیابت+تمرین و دیابت+ترکیبی تقسیم شدند. دیابت با تزریق یک دوز آلوکسان درون صفاقی به میزان 90 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن القا شد و مکمل آربوتین 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن 5 روز در هفته به صورت درون صفاقی تزریق گردید. پروتکل ورزشی شامل شش هفته شنا به مدت 6-30 دقیقه در روز، 5 روز در هفته بود. سطح مالوندیآلدئید، کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلب موشهای صحرایی تعیین شد. یافتهها : دیابت منجر به افزایش معنیدار سطح مالون دی آلدئید، کاهش سطح کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلبی شد (P<0.05). شش هفته مصرف آربوتین، تمرین شنا و ترکیب این دو روش با افزایش سطح کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلبی همراه بود؛ اما کاهش سطح مالون دی آلدئید قلبی تنها در گروههای ترکیبی و تمرین معنیدار بود (P<0.05). نتیجهگیری : هر دو مداخله فعالیت منظم ورزشی (شنا) و مکمل آنتیاکسیدانی (آربوتین) ممکن است به واسطه اثرات آنتیاکسیدانی خود از بافت قلبی در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از دیابت حمایت نمایند و ترکیب این دو شیوه درمانی ممکن است با اثرات همافزایی همراه باشد.
پرویندخت بیات، عنایت الله کلانتر هرمزی، علی خسروبیگی،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : لیستریامنوسایتوژنز باسیلی داخل سلولی و فاقد اسپور است و از طریق سبزیجات و لبنیات آلوده به انسان منتقل میشود. این باکتری عامل سقط جنین و ناهنجاریهای جنینی در انسان میشود. این مطالعه به منظور تشخیص میزان کلونیزاسیون لیستریامنوسایتوژنز در موش BALB/c و اثر آن بر بافت کبد و طحال مادر و جنین انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی موشهای باردار نژاد BALB/c هاپلوئید H – i d دو گروه شاهد و تجربی که در شرایط یکسان آزمایشگاهی قرار داشتند؛ بهترتیب µL200 سرم نرمال سالین و lm/UFCogL 1.2 از استرین b4 لیستریامنوسایتوژنز بهصورت داخل صفاقی تزریق شد. در روزهای صفر تا 24 بارداری از هر گروه بهصورت تصادفی 3 سر انتخاب و 5 میلیلیتر خون گرفته شد. سپس در روز سیزده بارداری نخاعی شدند و رحم پلاسنتا، کبد و طحال برای تعیین کلونیزاسیون برداشته شد. تعدادی از مادران باردار در روز 24 بارداری سزارین شدند و میزان آلودگی کبد و طحال مشخص گردید. همچنین از جنینهایی که به مرحله فول ترم رسیده بودند؛ کبد وطحال در ساعت اول تولد برداشته شد و مقاطع بافتی تهیه گردید. یافتهها : با استفاده از دوز غیرکشنده سوسپانسیون استرینهای لیستریامنوسیتوژنز b4 نشان داده شد که تا روز سی پس از تزریق دربافتهای موش باکتری وجود داشت. در بافت کبد بیشترین و در خون کمترین میزان کلونیزاسیون باسیل مشاهده شد. اندازه وزنی / حجمی بافتهای بررسی شده نسبت به گروه شاهد افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). در مقاطع بافتی کبد، دژنراسیون و تغییر شکل هپاتوسیتها بهصورت مکعبی، محو فضاهای سینوسی بر اثر فشار این سلولها و در بعضی مقاطع آتروفی طنابهای سلولی و اتساع سینوزوییدها دیده شد و باکتری در داخل هپاتوسیتهای کبد مادر و جنین وجود داشت. در مقاطع بافتی طحال، تخریب پولپ قرمز و بهمریختگی ساختمان لنفوئیدی، وجود بافت نکروزه دیده شد و به میزان زیادی باکتری در داخل سلولهای بافت طحالی وجود داشت. نتیجهگیری : آلودگی به لیستریا مونو سایتوژنز در موش BALB/c باعث تغییرات ساختار کبد و طحال زادههای آن میگردد.
فاطمه حبیب زاده بیژنی، معصومه حبیبیان، پروین فرزانگی،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : برخی از بیماریهای کبدی با توسعه سطح چاقی در کودکان افزایش مییابند. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی منتخب و مصرف ویتامین C بر فعالیت ترانس آمینازهای کبدی در دختران چاق 8 تا 11 ساله انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 28 دختر دبستانی چاق بهطور غیرتصادفی در 4 گروه 7 نفری کنترل، تمرین، مکمل و ترکیبی قرار گرفتند. تمرین هوازی منتخب شامل 8 هفته انجام حرکات ورزشی با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب حداکثر و 3 جلسه در هفته بود. گروههای مکمل و ترکیبی قرص 500 میلیگرمی ویتامینC را یک روز در میان مصرف نمودند. نمونههای خونی ناشتا قبل و 48 ساعت پس از آخرین مداخله جمعآوری شد. فعالیت ترانس آمینازها به روش رنگسنجی آنزیماتیک اندازهگیری شد.
یافتهها : 8 هفته تمرین هوازی، مصرف ویتامینC و مداخله ترکیبی با کاهش معنیدار فعالیت آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز همراه بود (P<0.05). در حالی که اثری بر فعالیت آلکالین فسفات دختران چاق نداشت. بهعلاوه هر کدام از این مداخلهها با کاهش بیشتر درصد تغییرات فعالیت آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در مقایسه با گروه کنترل همراه بودند. در مداخله ترکیبی درصد تغییرات این متغیرها در مقایسه با دو مداخله دیگر، کاهش بیشتری نشان داد (P<0.05).
نتیجهگیری : مداخلههای غیردارویی مانند تمرین هوازی منتخب و مصرف ویتامین C ممکن است بخشی از اثرات حمایتی خود را از طریق بهبود عملکرد کبدی در دختران چاق القا نمایند.
سجاد خلیلی مقدم، زهرا بهادران، پروین میرمیران، فریدون عزیزی،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین با داشتن خاصیت آنتیاکسیدانی خود ممکن است باعث کاهش مقاومت انسولینی شوند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین دریافت غذایی بتاکروتن و بتاکریپتوگزانتین با خطر بروز مقاومت انسولینی در بزرگسالان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه همگروهی آیندهنگر در قالب مطالعه قند و لیپید تهران بر روی 938 نفر (421 مرد و 517 زن) بین سنین 19 تا 82 سال انجام شد. ارزیابی دریافتهای غذایی با استفاده از یک پرسشنامه نیمهکمی بسامد خوراک ارزیابی شد. میانگین روزانه دریافت غذایی بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین اندازهگیری گردید. سطح سرمی گلوکز و انسولین در ابتدای مطالعه و بعد از 3 سال پیگیری اندازهگیری و نمایه مقاومت به انسولین محاسبه گردید. بهمنظور تعیین خطر بروز مقاومت به انسولین در سهکهای دریافت غذایی بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین، آزمون لجستک رگرسیون با تعدیل اثر متغیرهای مخدوشگر استفاده شد.
یافتهها : میانگین سن افراد در ابتدای مطالعه 12.1±40.7 سال بود. پس از سه سال پیگیری، دریافت بالاتر بتا-کاروتن بهطور معنیداری با کاهش خطر مقاومت به انسولین همراه بود (95% CI= 0.25-0.72, OR=0.42, P-value for trend=0.01). همچنین دریافت بالای بتاکریپتوگزانتین بهطور معنیداری با کاهش خطر مقاومت انسولینی همراه بود (95% CI= 0.30-0.84, OR=0.51, P-value for trend=0.01).
نتیجهگیری : دریافت بالاتر بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین از منابع غذایی میتواند با کاهش خطر بروز مقاومت به انسولین در افراد بزرگسال همراه باشد.
فاطمه پروین، مصطفی راد، احمدشاه فرهت،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده
روش کانگورویی در مراقبت از نوزاد، روشی است که در آن حمایت از نوزاد از طریق تماس پوست با پوست نوزاد با والدینش فراهم میشود. با استفاده از کلمات کلیدی kangaroo mother care ، neonatal ، skin to skin care و preterm در پایگاههای اطلاعاتی pubmed ، sience direct ، google scholar ، SID و magiran تمام مقالات راجع به مراقبت کانگورویی از سال 2000 تا 2016 وارد مطالعه گردید. سپس از بین مقالات مرتبط، مقالات دارای اهداف، روش کار، حجم نمونه مناسب، آنالیز و نتیجهگیری مشخص، انتخاب شدند و در نهایت 36 مقاله مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مرور مطالعات نشان داد که تماس پوست با پوست نوزاد با والدین باعث تنظیم دمای بدن نوزاد، افزایش سیستم ایمنی نوزاد و کاهش میزان ابتلا به عفونت، کاهش میزان مرگ و میر نوزاد، تنظیم ضربات قلب و تنفس نوزاد، افزایش رشد و وزن گیری نوزادان کموزن، کاهش استرس و گریه نوزاد و افزایش دورههای خواب طولانی و باثبات و همچنین باعث ایجاد پیوند عاطفی بین والدین و نوزاد میگردد. روش مراقبت کانگورویی نه تنها به مراقبت مراحل اولیه رشد نوزاد نارس کمک میکند؛ بلکه منجر به افزایش سلامت عمومی نوزاد و مادر میگردد. این روش میتواند یک روش کمهزینه و بسیار مفید در رشد و سلامت نوزاد استفاده گردد.
حسین مهدیان، پروین فرزانگی، امین فرزانه حصاری،
دوره 21، شماره 4 - ( زمستان 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (non-alcoholic fatty liver disease: NAFLD) یکی از مهمترین اختلالات مزمن کبدی است که احتمالاً با مشکلات قلبی نیز مرتبط است. این مطالعه به منظور تعیین اثر درمان ترکیبی مکمل رزوراترول و ورزش تناوبی بر میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی موشهای صحرایی نر دچار کبد چرب غیرالکلی به روش تانل انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 35 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به 5 گروه 7 تایی شامل گروه کنترل (سالم) و چهار گروه NAFLD شامل گروه بیمار، گروه دریافت کننده رزوراترول، گروه ورزش تناوبی و گروه رزوراترول توام با ورزش تناوبی تقسیم شدند. میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی به روش TUNEL بررسی گردید.
یافتهها: گروه بیمار بهطور معنیداری دارای بیشترین میانگین درصد سلولهای آپوپتوز شده قلبی )0.69±24.38%( در مقایسه با سایر گروهها بود (P<0.05). در حالی که گروههای ترکیبی رزوراتول + ورزش تناوبی )0.49±9.02%( و مکمل رزوراتول )0.83±9.47%( دارای کمترین میانگین درصد سلولهای آپوپتوز شده قلبی در مقایسه با گروههای بیمار و صرفاً ورزش تناوبی بودند (P<0.05). تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه رزوراترول + تمرین ورزشی و مکمل رزوراترول مشاهده نگردید. میانگین درصد سلولهای آپوپتوز قلبی در گروه ورزش تناوبی برابر با 0.28±11.39% درصد تعیین شد.
نتیجهگیری: بیماری کبد چرب غیرالکلی بهطور چشمگیری با آپوپتوز سلولهای قلبی همراه است. تجویز مکمل رزوراترول، بهویژه همراه با ورزش تناوبی، بهطور چشمگیری سبب کاهش میزان آپوپتوز سلولهای بافت قلبی میگردد.