|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
7 نتیجه برای ناظم
دکتر فرزاد رجایی، مهدی فرخی، ناظم قاسمی، دکتر مجید سررشته داری، دکتر نعمت الله غیبی، دکتر مهرزاد سرایی صحنه سرایی، دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : پیشرفت در حال توسعه صنایع الکترونیک و استفاده روزافزون از دستگاههای الکتریکی منجر به افزایش مواجهه افراد با امواج الکترومغناطیسی شده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر امواج الکترومغناطیسی بر شاخصهای مورفومتریک اپیدیدیم، مجرای دفران و بیضه موش انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش نر نژاد BALB/C انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تجربی، شم (sham) و کنترل قرار داده شدند. موشهای گروه تجربی به مدت 8 هفته ، هر هفته 6 روز و هر روز 4 ساعت در معرض امواج الکترومغناطیسی با شدت0.5 میلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار گرفتند. موشهای گروه کنترل و شم در معرض امواج قرار نگرفتند. بعد از پایان دوره آزمایش موشها تحت بیهوشی کشته و لاپاراتومی شدند و بیضههای طرف چپ موشها خارج و وزن گردید. نمونهها با میکروسکوپ نوری تحت فرآیندهای روتین بافتی قرار گرفتند. قطر و ارتفاع اپیتلیوم مجاری اپیدیدیم و دفران تعیین گردید. نتایج به دست آمده با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
یافتهها : میانگین قطر اپیدیدیم در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت (p<0.5) میانگین قطر مجرای دفران، ارتفاع سلولهای اپیتلیال اپیدیدیم و مجرای دفران در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت (p<0.5) همچنین میانگین وزن بیضه در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت(p<0.5).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میدان الکترومغناطیسی به مدت 8 هفته و به میزان0.5 میلیتسلا سبب تغییرات مورفومتریک سلولهای اپیتلیوم اپیدیدیم و مجرای دفران و کاهش وزن بیضه موش میگردد.
دکتر مهدی صائب، دکتر سعید نظیفی، مهسا ثابت، دکتر حبیب اله ناظم، دکتر حمیدرضا قیصری، سعیده صائب، جعفر جلائی، دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف چربیهای غیراشباع مانند روغن پسته وحشی سبب کاهش سطح سرمی لپتین میشود. با توجه به نقش محوری هورمون لپتین و هورمونهای تیروئیدی در متابولیسم، این مطالعه به منظور تعیین اثر خوراکی روغن پسته وحشی بر میزان لپتین سرم و ارتباط آن با هورمونهای تیروئیدی در موش صحرایی نر مبتلا به پرکاری تجربی تیروئید انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی نر بالغ سفید نژاد Sprague Dawely با میانگین وزن 220 گرم انجام شد. برای ایجاد پرکاری تجربی تیروئید از لوتیروکسین با غلظت 12 میلیگرم در لیتر در آب خوراکی به مدت یک ماه استفاده گردید. حیوانات بهطور تصادفی به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان کنترل 1 طبیعی در طول دوره مطالعه فقط رژیم غذایی معمولی و آب معمولی و گروه دوم به عنوان کنترل 2 رژیم غذایی معمولی به اضافه لوتیروکسین دریافت نمودند. گروههای 3 ، 4 و 5 بهترتیب میزان 5درصد ، 10درصد و 20درصد روغن پسته وحشی در جیره غذایی همراه با لوتیروکسین در آب را دریافت نمودند. طول دوره مطالعه یک ماه بود. هر ده روز یکبار از حیوانات خونگیری به عمل آمد. سطح سرمی هورمونهای T4 ، T3 ، fT4 و fT3 و لپتین با روش RIA و الیزا و سطح سرمی لیپیدها به روش آنزیمی اندازهگیری شد. یافتهها : هورمونهای تیروئیدی، چربیها و لپتین سرم موشهای صحرایی گروه کنترل در هیچیک از روزهای آزمایش اختلاف آماری معنیداری را نشان نداد. غلظتهای سرمی fT3, fT4, T3, T4 درگروه دوم، fT3, fT4, T4 در گروه سوم، T4 در گروه چهارم در طول دوره آزمایش و T4 در گروه پنجم در برخی روزها افزایش معنیدار نشان داد (P<0.05). غلظت لپتین سرم بهطور معنیداری در طول دوره آزمایش در گروههای سوم تا پنجم کاهش یافت (P<0.05) و چربیهای سرم تفاوتهای آماری معنیداری را در روزهای مختلف آزمایش در گروههای دوم تا پنجم نشان نداد؛ ولی نسبت HDLc/LDLc افزایش یافت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که میزان هورمونهای T3 ، T4 ، fT3 و fT4 در روز 30 مطالعه در گروههای دریافتکننده عصاره پسته وحشی و لووتیروکسین در مقایسه با گروه دریافت کننده لووتیروکسین به تنهایی، کاهش داشت. همچنین مصرف خوراکی روغن پستهوحشی سبب افزایش نسبت HDLc/LDLc در گروههای آزمایشی شد.
محمد رستمی نژاد، احسان ناظم الحسینی مجرد، نیلوفر تقی پور، زهرا نوچی، کوروش چراغی پور، دکتر حسین دبیری، دکتر سیدرضا محبی، دکتر بابک نوری نیر، دکتر محمدرضا زالی، دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : گونههای اکینوکوکوس گرانولوزوس بر پایه خصوصیات مرفولوژیکی، ویژگی میزبان واسط و یا بررسی ژنتیکی DNA میتوکندریال یا هستهای آنها مشخص میشوند. این مطالعه به منظور تعیین گونههای اکینوکوکوس گرانولوزوس جدا شده از کیستهای هیداتید با ردیابی ژن میتوکندریای atp6 انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 60 کبد و ریه آلوده گاو، گوسفند و بز از کشتارگاه شهرستان ورامین در سال 1387 جمعآوری شدند. پروتواسکولکسها از کیستهای بارور جدا و DNA آنها استخراج گردید. دو جفت پرایمر جدید که به طور اختصاصی تمام
ژن atp6 میتوکندریال گونههای G1و G6 (دو گونه موجود در ایران) اکینوکوکوس گرانولوزوس را تکثیر میکرد؛ طراحی و آزمایش گردید.
یافتهها : پرایمرهای جدید، ژنوتایپهای G1 و G6اکینوکوکوس گرانولوزوس را تکثیر کرده و به ترتیب باندهای اختصاصی bp 708 و bp705 حاصل گردید. ژنوتایپ G1 در تمام نمونههای کیست بارور شناسایی شد.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ژن atp6 میتوکندریال گونههای G1و G6مارکر مولکولی مناسبی برای بررسی تفاوتهای ژنتیکی در ایزولههای اکینوکوکوس گرانولوزس جدا شده در میزبانان موجود در ایران میباشد. همچنین نتایج نمونههای سکانس شده در این مطالعه نشان داد که توالیهای حاصل مشابه توالیهای گزارش شده قبلی برای این گونهها میباشد.
الهه غیاثی، محمدحسین دباغمنش، فرهاد دریانوش، غلامحسین ناظم زادگان، دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت قندی شایعترین بیماری متابولیکی است که با هیپرگلیسمی ناشی از کمبود مطلق یا نسبی انسولین مشخص شده و با چاقی ارتباط دارد. یکی از مهمترین هورمونها، پروتئین وابسته به آگوتی است. پروتئین وابسته به آگوتی (Agouti-related protein: AGRP) دارای 132 اسیدآمینه است و باعث افزایش اشتها در انسان میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته فعالیت ورزشی ایروبیک بر تغییرات سطح سرمی پروتئین وابسته به آگوتی، هموگلوبین گلیکوزیله و گلوکز در زنان میانسال غیرورزشکار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه شبهتجربی 30 زن میانسال دارای اضافه وزن یا چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بهطور داوطلبانه انتخاب و به صورت غیرتصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله تقسیم شدند. تمرینات به مدت 8 هفته، هفتهای 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه انجام شد. در طول مدت مطالعه، گروه کنترل هیچگونه فعالیتی ورزشی انجام نداد. برای اندازهگیری هورمون AGRP، هموگلوبین A1c و گلوکز سرم از آزمودنیها نمونه خون اخذ گردید. یافتهها : بین سطح هورمون AGRP، HbA1c و گلوکز سرم دو گروه کنترل و مداخله و نیز مقایسه درون گروهی، ارتباط آماری معنیداری یافت نشد. بین هورمون AGRP با گلوکز ، هورمون AGRP با HbA1c و گلوکز سرم با HbA1c نیز در گروههای مورد مطالعه ارتباط آماری معنیداری مشاهده نگردید. نتیجهگیری : هشت هفته فعالیت هوازی در سطح هورمون AGRP، هموگلوبین A1c و گلوکز سرم زنان میانسال دارای اضافهوزن یا چاق مبتلا به دیابت نوع 2 تغییری ایجاد ننمود.
سیمین تعاونی، ندا ناظم اکباتانی، اشرف الدین گوشه گیر، حمید حقانی، دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : زنان در دوران یائسگی از نظر جسمانی و روانی دچار تغییرات زیادی میشوند که ممکن است اثر منفی بر کیفیت زندگی آنها داشته باشد. لذا اداره این مرحله از زندگی اهمیت به سزایی دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر کپسول خوراکی آفرودیت بر نشانههای جسمانی زنان یائسه انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی سه سویه کور 63 زن یائسه به طور تصادفی در دو گروه مداخله (31 نفر) و کنترل (32 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله یک ماه کپسول آفرودیت حاوی 40 میلیگرم میوه خارخاسک، 27.12 میلیگرم زنجبیل، 33 میلیگرم زعفران و 11میلیگرم دارچین (روزی دو عدد به مدت یک ماه) و گروه کنترل دارونما (کسپول حاوی نشاسته) را مصرف نمودند. نشانههای جسمانی یائسگی شامل گرگرفتگی و تعریق شبانه، ناراحتی قلبی شامل تپش قلب، افزایش ضربان قلب، فشردگی قفسه سینه، مشکلات خواب شامل مشکل در به خواب رفتن، مشکل در طول خواب، زود بیدار شدن و ناراحتی عضلانی - مفصلی شامل درد مفاصل و مشکلات روماتیسمی با استفاده از معیار سنجش یائسگی مورد سنجش قرار گرفت. یافتهها : پس از اتمام مطالعه در گروههای مداخله و کنترل میانگین نمره گرگرفتگی به ترتیب 0.1±1.29 و 0.6±3.1، میانگین نمره مشکلات خواب به ترتیب 0.2±1.81 و 3.1±2.81 و میانگین نمره ناراحتی عضلانی – مفصلی به ترتیب 0.1±1.03 و 1.2±2.81 تعیین شد (P<0.05). نمره ناراحتی قلبی در گروه آفرودیت کاهش آماری معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری : کپسول خوراکی آفرودیت سبب کاهش گرگرفتگی، مشکلات خواب و ناراحتی عضلانی - مفصلی زنان یائسه میگردد.
سعید بحرودی، محمدعلی نعمت الهی، محمدرضا آقا صادقی، ملیکا ناظمی، محبوبه بحرودی، بهادر بهروز، دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : خیار دریایی بهعنوان یک ماده غذایی و یک داروی سنتی در جوامع شرق و جنوب شرق آسیا مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره متانولی دیواره بدن خیار دریایی گونه Holothuria leucospilota روی ویروس HIV-1 در محیط آزمایشگاهی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی خیارهای دریایی از عمق 10 الی 30 متری اطراف جزیره لارک جمعآوری شدند. برای استخراج عصاره از حلال متانول استفاده شد. عصاره حاصله پس از تغلیظ بهوسیله دستگاه روتاری در دمای 40 تا 45 درجه سانتیگراد، بهوسیله دستگاه وکیوم فریز درایر بهصورت پودر خشک درآمد. یافتهها : غلظتهای 1000 و 100 میکروگرم بر میلیلیتر از عصاره به ترتیب به میزان 94 درصد و 92.5% از تکثیر ویروس HIV-1 ممانعت به عملآورد. همچنین این عصاره در غلظت 10 میکروگرم بر میلیلیتر اثر ضدویروسی خاصی از خود نشان نداد. غلظتی از عصاره که 50درصد سمیت بر روی سلولهای میزبان داشت؛ تقریباً نصف غلظتی از عصاره (35.89 میکروگرم بر میلی لیتر) بود که باعث ممانعت از تکثیر 50درصد از ویروسهای HIV-1 گردید (P<0.05). نتیجهگیری : عصاره متانولی خام استخراجشده از خیار دریایی گونه Holothuria leucospilota اثر ضدویروسی خوبی بر ویروس HIV-1 از خود نشان نداد. این امر نشاندهنده اثر سیتوتوکسیکی بالای این عصاره بر روی سلولهای میزبان بود.
ناظم قاسمی، دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده
مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یک بیماری مزمن و چند فازی اتوایمیون است که بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر میگذارد. اخیراً سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیک بهعنوان یکی از بهترین منابع برای سلول درمانی در بیماری MS ارایه شده است. لذا این مطالعه مروری با هدف معرفی سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیک و نقش عوامل نوروتروفیک در درمان بیماری MS صورت گرفت. در پژوهش حاضر، براساس Systematic Review و با استفاده از کلیدواژههای مولتیپل اسکلروزیس، نوروتروفینها و سلولدرمانی تعداد 98 مقاله از پایگاههای مختلف Pubmed، SID، Springer، SinceDirect Magiran، Web of sciences و Google Scholar جستجو شد و پس از حذف مقالات غیرمرتبط و تکراری تعداد 50 مقاله انتخاب شد. نتایج بهدست آمده از این مطالعات نشان داد که درمانهای مبتنی بر سلول در بیماری MS، با هدف جایگزین کردن سلولهای از بین رفته و یا با هدف حمایت نورونی با استفاده از عوامل رشد عصبی انجام میشود. سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیک با داشتن توانایی مهاجرت به سمت ضایعات عصبی و ترشح عوامل نوروتروفیکی، میتوانند نقش عمدهای در حمایت از بافت عصبی و پیشگیری از تخریب آن بر عهده داشته باشند. این عوامل از طریق رسپتورهای تیروزین کینازی خود اثرات متنوعی بر تکامل و فعالیت صحیح نورونها دارند. لذا سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیکی بهدلیل ترشح طیف وسیعی از عوامل رشد عصبی مورد نیاز برای تکامل عصبی، ممکن است یکی از منابع ایدهال سلولی برای درمانهای مبتنی بر سلول در بیماری MS باشند.
|
|
|
|
|
|