[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations69543239
h-index3119
i10-index21681
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
215 نتیجه برای میر

راضیه علیزاده، امیرعلی جعفرنژادگرو، داود خضری، احسان فخری میرزانق،
دوره 0، شماره 0 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: افرادی با سابقه آسیب رباط صلیبی قدامی (ACL)، احتمال بیشتری برای آسیب مجدد نسبت به افراد سالم دارند. بیماران مبتلا به آسیب ACL نسبت به افراد سالم قوس‌ طولی ضعیف‌تر و پای پرونیت بیشتری را دارا هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر استفاده کوتاه‌مدت از کفی آنتی‌پرونیت بر متغیرهای فشارکف پایی پس از بازسازی رباط صلیبی قدامی با پای پرونیت طی راه رفتن انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه شبه‌تجربی روی 15 مرد پس از بازسازی ACL با پای پرونیت (میانگین سنی 23.2±4.5 سال) و 15 مرد سالم (میانگین سنی 22.7±4.3 سال) در شهرستان اردبیل طی سال 1401 انجام شد. مقادیر فشار کف پایی طی راه رفتن با و بدون استفاده از کفی آنتی پرونیت توسط دستگاه فوت اسکن (نرخ نمونه‌برداری: 300 هرتز) ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت.


یافته‌ها: اثر عامل گروه بر متغیر فشارکف پایی انگشت شست از لحاظ آماری معنی‌دار بود (P<0.05). مقایسه جفتی نتایج نشان‌دهنده افزایش معنی‌دار فشار در گروه ACLR (154.63±41.71 نیوتن بر سانتی‌متر مربع) در مقایسه با گروه سالم (126.54±26.57 نیوتن بر سانتی‌متر مربع) بود (P<0.05). نتایج درون‌گروهی نشان‌دهنده کاهش معنی‌دار فشار بر روی انگشتان دوم تا پنجم (215.73±60.74 نیوتن بر سانتی‌متر مربع) و کف پایی اول (420.58±107.56 نیوتن بر سانتی‌متر مربع) هنگام استفاده از کفی آنتی پرونیت در مقایسه با شرایط بدون کفی (انگشتان دوم تا پنجم 201.57±76.21 نیوتن بر سانتی‌متر مربع و کف پایی اول 400.78±118.20 نیوتن بر سانتی‌متر مربع) در گروه بازسازی ACL بودند (P<0.05).


نتیجه‌گیری: استفاده از کفی آنتی‌پرونیت می‌تواند در کاهش مقادیر فشار کف پایی پس از بازسازی رباط صلیبی قدامی در افراد با پای پرونیت طی راه رفتن موثر باشد.


مهنا یوسفی، محمدرفیع دمیرچی، علیرضا نوروزی،
دوره 0، شماره 0 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: پاندمی COVID-19 باعث ایجاد تهدید اساسی در افراد سالم و افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن از جمله سیروز کبدی شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی و نتایج درمانی بیماران دارای سیروز کبدی مبتلا به COVID-19 انجام شد.


روش بررسی: این مطالعه توصیفی گذشته‌نگر روی 9 بیمار (4 زن و 5 مرد) دارای سیروز کبدی مبتلا به COVID-19 بستری شده در مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی طی سال‌های 1398 لغایت 1399 انجام شد. ابتلا به COVID-19 با نتیجه تست PCR مثبت تشخیص داده شده بود. معیار بالینی Child-Pugh برای طبقه‌بندی شدت بیماری کبدی استفاده شد. اطلاعات دموگرافیک و بالینی، از جمله علائم اولیه و شکایات، نتایج آزمایشگاهی، نیاز به بستری در ICU، طول مدت بستری در بیمارستان و نتایج درمان از طریق مطالعه پرونده بستری بیماران، استخراج گردید.


یافته‌ها: شدت بیماری کبدی در 7 بیمار کلاس B تعیین شد. بیماری همراه شامل بیماری‌های قلبی عروقی و پرفشاری خون هرکدام در 2 بیمار، دیابت و آسم هر کدام در یک بیمار تعیین شد. تظاهرات بالینی در زمان تشخیص COVID-19 شامل آسیت در 6بیمار، تب در 5 بیمار، دیسترس تنفسی و بی‌اشتهایی هرکدام در 4 بیمار، سرفه، اشباع اکسیژن کمتر از 93 درصد و درد عضلانی هرکدام در 3 بیمار، تهوع و استفراغ در 2 بیمار و درد شکم و کاهش سطح هوشیاری هر کدام در یک بیمار بودند. سطح آلبومین همه بیماران کمتر از 4 گرم بر دسی‌لیتر بود. هموگلوبین کمتر از 12 گرم بر دسی‌لیتر در 7 بیمار تعیین شد. ترومبوسیتوپنی در 8 بیمار، لکوسیتوز در یک بیمار، لکوپنی و پانسیتوپنی هر کدام در 4 بیمار مشاهده شد. سطح آلانین ترانسفراز (AST) و آسپارتات ترانسفراز (ALT) بالاتر از 40 واحد بر لیتر به ترتیب در 6 بیمار و 5 بیمار تعیین شد. تنها یک بیمار فوت گردید که خانمی 60 ساله با سابقه بیماری کبدچرب و بیماری قلبی – عروقی و نیز سیروز کنترل نشده کلاس C بود.


نتیجه‌گیری: شایع‌ترین تظاهرات بالینی در بیماران دارای سیروز کبدی مبتلا به COVID-19 شامل آسیت، تب، دیسترس تنفسی و بی‌اشتهایی و شایع‌ترین تظاهرات آزمایشگاهی هیپوآلبومینی و ترومبوسیتوپنی تعیین شدند.


دکتر ولی الله حسنی، دکتر میر منصور میر صمدی، دکتر الهام هاشمی نژاد،
دوره 3، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1380 )
چکیده

کاهش فشار داخل چشم و ممانعت از افزایش آن حین القاء بی هوشی، انجام لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای و پس از آن، در طی انجام اعمال جراحی داخل چشم، تاثیر به سزایی در میزان موفقیت عمل جراحی دارد. در مطالعه حاضر، دو داروی میدازولام و پروپوفول از حیث ایجاد شرایط مناسب حین القاء، لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. هدف این بررسی، معرفی دارویی است که بتواند به نحو مؤثرتری فشار داخل چشم را کاهش داده و از افزایش آن به دنبال لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای ممانعت به عمل آورد. بنابراین، تعداد 100 بیمار با روش نمونه گیری آسان انتخاب، و به دو گروه تقسیم شدند. گروه یک، 0.2 میلی گرم میدازولام به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، 0.2 میگروگرم سوفنتانیل به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن و 0.5 میلی گرم آتراکوریوم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن، گروه دو، 2.5 میلی گرم پروپوفول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 0.2 میکروگرم سوفنتانیل به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن و 0.5 میلی گرم آتراکوریوم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن دریافت نمودند. فشار داخل چشم توسط تونومتر شیوتز قبل و بعد از القاء بی هوشی و نیز بالافاصله پس از لوله گذاری داخل نای اندازه گیری شد. در هر دو گروه بدنبال القاء بی هوشی، فشار داخل چشم نسبت به فشار پایه کاهش یافت (P<.0001) لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای باعث افزایش فشار داخل چشم در گروه یک شد، هر چند این افزایش فاقد ارزش آماری بود و از فشار پایه بیشتر نشد. در گروه دو، فشار داخل چشم در پاسخ به لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای افزایش نیافت (P<0.0001) ما به این نتیجه رسیدیم پروپوفول در مقایسه با میدازولام به نحو موثرتری از افزایش فشار داخل چشم به دنبال لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای پیشگیری می کند.
دکتر علی رضا میر احمدی زاده، دکتر محمد رحیم کدیور، دکتر رضا قانع شیرازی، محمد فرارویی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده

معتادین مواد مخدر، به ویژه نوع تزریقی، از جمله گروه های پرخطر از نظر ابتلا به عفونت ناشی از ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) هستند. علت اصلی این مشکل، استفاده مشترک ازسرنگ آلوده برای تزریق مواد مخدر می باشد. به همین منظور این مطالعه را با هدف تعیین شیوع عفونت ناشی از HIV به اجرا در آوریم. تحقیق حاضر در 1061 نفر از معتادان که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، در اردوگاه بازپروری پیربنو شیراز در سال 1378 انجام شده است. برای همه نمونه ها پرسشنامه کتبی حاوی اطلاعات جمعیت شناختی تکمیل و نمونه خون برای تشخیص عفونت ناشی از HIV انجام شده است. برای همه نمونه ها پرسشنامه کتبی حاوی اطلاعات جمعیت شناختی تکمیل و نمونه خون برای تشخیص عفونت ناشی از HIV به روش الایزا 2-1 و سپس آزمون وسترن بلات ارسال شد. 0.76 درصد از کل نمونه (1.2 درصد از معتادان تزریقی و 0.33 درصد از معتادان غیر تزریقی) آلوده به عفونت HIV بودند. این میزان شیوع که چند صدبرابر شیوع در جامعه هنجار بوده به این واقعیت اشاره دارد که معتادان، صرف نظر از چگونگی طریقه مصرف مواد، در معرض ابتلا به عفونت ناشی از HIV هستند. به دلیل کم بودن موارد مثبت، رابطه بین سن، مدت و نوع اعتیاد، سابقه زندانی بودن، خالکوبی، شغل، وضعیت تاهل و عفونت ناشی از HIV قابل تعیین نبود. شیوع بالای این عفونت در معتادان غیر تزریقی می تواند به این علت نیز باشد که آنان در زمان حبس و یا قبل از آن از روش تزریقی پرخطر استفاده نموده اند. نویسندگان تحقیق پیشنهاد می کنند که با هدف کاهش شیوع وانتشار HIV در میان معتادان و در جامعه، آموزش های گسترده به عموم مردم و معتادان داده شود، مورد یابی فعال، به ویژه هنگام ورود معتادان به ارودگاه ها و زندان ها انجام شود و باید آنان را از خطر عفونت و راه های انتقال آن کاملا آگاه کرد و باایجاد انگیزه قوی معتادان را به عدم ادامه مصرف مواد مخدر متقاعد نمود. همچنین لازم است برای جلوگیری از مصرف مواد و استفاده از سرنگ مشترک روش های کنترل کننده مناسبی اتخاذ گردد.
حمیرا خدام، اکرم ثناگو، لیلا جویباری،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده

ثبت کردن یکی از مهم ترین عملکردهای پرستاری است که حدود 30 درصد وقت آنان را به خود اختصاص می دهد. از آنجا که نگارش تمام مراقبت های انجام شده برای بیمار، نتیجه مراقبت و پاسخ به درمان است، هیچ چیز به اندازه یک ثبت کامل و استاندارد نمی تواند بیانگر تمام کارهای انجام شده برای بیماران باشد. تحقیق حاضر یک مطالعه شبه تجربی با هدف تعیین تاثیر آموزش مداوم بر کیفیت ثبت گزارش های پرستاری است. واحدهای مورد پژوهش، تمامی پرسنل پرستاری(78 نفر) دست اندرکار ثبت گزارش های پرستاری در بخش های داخلی و جراحی مراکز آموزشی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی گرگان بودند. در این پژوهش کیفیت گزاش های پرستاری از بعد محتوا و ساختار در دو مرحله قبل و پس از برگزاری برنامه های آموزش مداوم گزارش نویسی، با کمک چک لیستی از الگوی استاندارد ثبت، مورد بررسی و امتیاز دهی قرار گرفت. سپس میانگین نمرات کسب شده در دو مرحله با کمک آزمون آماری (t-pair) مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان دهنده اختلاف آماری معنی دار بین میانگین امتیاز کسب شده در مرحله قبل و پس از آموزش بود (P<0.001) . نتایج این پژوهش نشان می دهد که به سادگی می توانیم برای ارتقاء کیفیت، از آموزش مداوم استفاده نمائیم.
حسین تیموری، دکتر پروین مهدی پور، دکتر مرتضی عطری، محمد رضا میرزایی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده

سرطان پستان یکی از شایع ترین علل مرگ در میان زنان مبتلا به سرطان می باشد. بیش از نیمی از خانواده های دارای سرطان پستان فامیلی در ژن مستعد کننده به سرطان، معروف به BRCA1 جهش نشان می دهند. در این مطالعه نمونه خود 30 زن مبتلا به سرطان پستان که سابقه فامیلی در بروز بیمار داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. روش غیر رادیواکتیو PCR-SSCP به منظور تشخیص جهش زایی در اگزون های 3، 10 و 12 ژن BRCA1 مورد استفاده واقع شد که منجر به شناسایی دو جهش در اگزون 3 و دو جهش در اگزون 12 گردید. در اگزون 10 جهشی شناسایی نشد. تجزیه و تحلیل آماری به دلیل تعداد کم جهش شناسایی شده، بین وجود جهش و مشخصات آسیب شناسی رابطه معنی داری نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان می دهد این سه اگزون کمتر دچار جهش زایش می شوند. با بررسی مطالعات مشابه در دیگر کشورها و همخوانی نتایج این مطالعه با آنها، می توان نتیجه گرفت که جهش در اگزون های 3، 10 و 12 کمتر اتفاق می افتد.
حمیرا خدام، طیبه ضیایی، سیدعابدین حسینی،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1381 )
چکیده

نوزادان در مقایسه با اطفال بزرگتر و بالغین نسبت به درد حساس ترند و استعداد بیشتری برای ابتلا به عوارض درازمدت آن دارند. علی رغم اهمیت بالینی درد، هنوز هم اعمال تشخیصی و درمانی موجود، نوزادان را در معرض دردهای حاد، تکراری و طویل المدت قرار می دهند. به همین دلیل اجرای تدابیری برای کاهش احساس درد نوزادان ضروری است. پژوهش حاضر یک مطالعه تجربی است که با هدف بررسی تاثیر تماس پوست با پوست مادر و نوزاد بر کاهش درد ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان ترم سالم انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش را 30 نوزاد سالم بدنیا آمده در مرکز آموزشی- درمانی دزیانی شهر گرگان تشکیل می دادند که به طور کاملا تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار داده شدند. هنگام تزریق عضلانی، نوزادان گروه مورد، کاملا لخت، در زیر لباس مادر و در تماس مستقیم با پوست سینه و شکم وی و گروه شاهد، پیچیده در پتو و روی تخت قرار داده شدند. قبل، حین و پس از تزریق عضلانی واکسن هپاتیت B، واکنش های رفتاری (تغییر حالت صورت، گریه و ناآرامی) و فیزیولوژیک (تعداد ضربانات قلب و اشباع اکسیژنی خون شریانی) نوزادان بررسی و ثبت شد. نتایج حاصل از پژوهش جز در مدت گریه 38.2)ثانیه در گروه شاهد و 35.5 ثانیه در گروه مورد، 0.02=(p هیچ گونه اختلاف معنی دار آماری را در واکنش های رفتاری و فیزیولوژیک ناشی از درد در دو گروه نشان نداد. با توجه به این که یافته های پژوهش نشان دهنده اختلاف معنی داری در مدت گریه نوزادان گروه مورد و شاهد بود و مدت گریه نیز یک پارامتر مهم از تخفیف درد نوزادان به حساب می آید، بنابراین می توان از این روش آسان و بی خطر برای کاهش درد ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان ترم سالم استفاده کرد.
یوسف مرتضوی درازکلا، ابراهیم نصیری فرمی، دکتر موسی میرحسینی،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1381 )
چکیده

حفظ سلامت بیماران و جلوگیری از ایجاد عارضه در حین لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، از نکات بسیار مهمی است که در صورت عدم توجه در این مرحله حساس می تواند، تغییرات مخرب همودینامیک را به دنبال داشته باشد. افزایش فشار خون (هیپرتانسیون) و افزایش ضربان قلب (تاکیکاردی)، دو عارضه بزرگ این مرحله اند که می توانند به عوارض خطرناکی همچون خون ریزی مغزی و انفارکتوس میوکارد منتهی شوند. از طرفی لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه به منظور حفظ راه هوایی مطمئن و پیشگیری از آسپیراسیون محتویات معده و ترشحات خونی و چرکی و همچنین بهبود تهویه مکانیکی در هنگام تهویه ریوی روده ای با فشار مثبت (IPPV) در سرتاسر عمل جراحی و بیهوشی عمومی ضرورت پیدا می کند. در این مطالعه، تغییرات فشار خون و نبض در دو روش لوله گذاری تراشه از طریق دهان (oral intubation) و بینی (nasal intubation) مورد ارزیابی قرار گرفته است. این بررسی با 70 بیمار ASA1، در محدوده سنی 55-16 سال، که برای عمل جراحی و بیهوشی نیاز به لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه داشته اند، انجام گردید. برای 35 بیمار، لوله گذاری تراشه از راه دهان و در 35 بیمار دیگر لوله گذاری از راه بینی انجام گردید. داروهای اولیه قبل از بیهوشی (پره مدیکاسیون) در تمام بیماران بر حسب وزن یکسان بود. القا بیهوشی در همه بیماران با تجویز 1.5 میلی گرم/ کیلوگرم ساکسنیل کولین، و 5 میلی گرم / کیلوگرم تیوپنتال سدیم انجام گرفت. سپس با تیغه مکینتاش، لارنگوسکوپی و با لوله کافدار، لوله گذاری صورت گرفت. میزان نبض و فشار خون بیماران بلافاصله بعد از لوله گذاری (دقیقه 1) و در دقایق 3 و 5 اندازه گیری و ثبت گردید. اطلاعات به دست آمده بر اساس نرم افزار رایانه ای SPSS و با استفاده از آزمون های اندازه گیری داده های تکراری و آزمون مقایسه زوج ها تجزیه و تحلیل شد و تفاوت در هر نقطه با P<0.05 معنی دار تلقی شد. نتایج نشان می دهد که در هر دو روش لوله گذاری از راه دهان و بینی، فشار خون و نبض بیماران افزایش داشته، و تفاوت این افزایش در روش لوله گذاری از راه بینی با روش مقابل، از نظر آماری معنی دار بوده است.(p=0.000). تغییرات قابل توجه همودینامیک، می تواند در بیماران قلبی و عروقی مشکل آفرین باشد. بر این اساس پیشنهاد می گردد، دست اندرکاران بیهوشی با مانیتورینگ مداوم نبض و فشار خون در این مرحله حساس و تمهیدات مراقبتی و دارویی از عوارض احتمالی ناشی از بیهوشی عمومی بکاهند.
شهره کلاگری، اکرم ثناگو، فخری میرکریمی، ناصر بهنام‎پور،
دوره 4، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1381 )
چکیده

تنیدگی یا استرس به مجموع واکنش های جسمی و روانی اطلاق می شود که می تواند موجب برهم زدن تعادل در افراد گردد. یکی از انواع تنیدگی، تنیدگی ناشی از محیط کاری است که بسته به عوامل تنش زای درونی خود می تواند کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. این یک مطالعه توصیفی - تحلیلی است که در سال 1380 با هدف تعیین میزان استرس کارکنان اتاق عمل بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گرگان و رابطه آن با برخی از عوامل مرتبط صورت گرفته است. جامعه پژوهش 104 نفر از کارکنان اتاق عمل بیمارستان های وابسته به دانشگاه بودند و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه ای با محتوی متغیرهای جمعیت شناختی، عوامل تنش زای محیط فیزیکی و ذهنی اتاق عمل و آزمون استاندارد استرس زندگی حرفه ای بود. نتایج نشان داد که بیشتر (54.4 درصد) واحدهای پژوهشی استرس ضعیف دارند و از بین کل عوامل تنش زای محیط اتاق عمل بیشترین عامل تنش زا، بوهای ناخوشایند (76 درصد) و کمترین آن نیز مربوط به ارتباط و همکاری نامناسب تیم کاری (29.7 درصد) بود. همچنین، وسایل و امکانات پرسنلی نیز (42.6 درصد) عامل تنش زای متوسط محسوب گردید. علی رغم تنش زایی تک تک عوامل محیطی اتاق عمل، بین استرس و عوامل تنش زای محیط فیزیکی و ذهنی اتاق عمل رابطه معنی دار آماری وجود نداشت و در تعیین رابطه استرس با متغیرهای جمعیت شناختی، استرس با سن (P=0.01) و سابقه کار (P=0.005) ارتباط معنی دار و همبستگی معکوس داشت به طوری که با افزایش سن و سابقه کار، میزان استرس کمتر می شد. با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می شود که از افراد مسن و با تجربه و سابقه کار بیشتر برای محیط اتاق عمل استفاده گردد. به علاوه، چون عوامل متعددی بر میزان استرس کارکنان اتاق عمل موثر است و محقق تنها در پی بررسی رابطه استرس با برخی از عوامل مرتبط بوده است. بنابراین، پیشنهاد می شود که طی برنامه های پژوهشی آتی این عوامل نیز بررسی شوند.
فاطمه نصیری امیری،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده

زمینه و هدف: نظر به تاثیر زایمان طولانی روی نتایج بارداری و به منظور تعیین نقش طولانی شدن مرحله دوم زایمان روی نمره آپگار نوزاد، این تحقیق روی مراجعین زایشگاه بیمارستان فاطمه الزهرا(س) ساری انجام گرفت. مواد و روشها: آزمودنی ها که به روش مورد شاهدی انتخاب شدند، 120 زن نخست زا(40 زن با طول مرحله دوم بیش از 2 ساعت و 80 زن با طول مرحله دوم کمتر از 2 ساعت) بودند. افراد دو گروه از نظر تاریخچه حاملگی، نحوه دریافت مراقبت پره ناتال و وضعیت اقتصادی و اجتماعی مشابه و نوزدان نارس، سزارینی ، دریافت کنندگان مسکن مخدر کمتر از یک ساعت مانده به زایمان و نوزادان مبتلا به ناهنجاری واضح به دلیل اثرشان بر نمره آپگار از مطالعه خارج شدند. برای تجزیه و تحلیل آماری بین متغیرهای کم پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون Z و برای متغیرهای کیفی پژوهش از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد بین سن بالاتر از 30سال مادر با طول مرحله دوم زایمان رابطه معنی داری وجود دارد (P<0.05) برای تقویت زایمان بیش از نیمی از افراد گروه مورد، از داروی اکسی توسین استفاده شده بود که این اختلاف معنی دار بوده است (P<0.05). بین طول مرحله دوم زایمان و نمره آپگار کمتر از 7 دقیقه اول رابطه معکوس وجود داشته است(r=-0.3) و آزمون Z نیز معنی دار بودن این همبستگی را نشان داده است (P<0.05) نمره آپگار 8-7 دقیقه پنجم در گروه مور بیش از گروه شاهد بوده که این اختلاف معنی دار بوده است (P<0.05).نتیجه گیری: مطالعات مختلف رابطه معنی داری را بین طولانی شدن مرحله دوم زایمان و نمره آپگار نوزاد و افزایش میزان لاکتات جنینی در بدو تولد نشان داده اند. طولانی شدن مرحله دوم زایمان می تواند یکی از عوامل خطر ساز برای بروز نمره آپگار کمتر از 7 در بدو تولد در نظر گرفته شود اما در نمره آپگار کمتر از 7 دقیقه پنجم، که مبین عوارض نوزادی است نقشی نداشته است.
دکتر محمدجعفر گلعلی‌پور، دکتر الهام مبشری، دکتر آرزو میرفاضلی، محمدعلی وکیلی، دکتر فاطمه کلنگی‌میاندره،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: نقایص لوله عصبی یکی از مهم ترین ناهنجاری ها در نوزادان در بدو تولد می باشد. این مطالعه به منظور تعیین میزان نقایص لوله عصبی (NTDS) و انواع آن و ارتباط این ناهنجاری ها با جنس نوزاد، قومیت، ارتباط فامیلی و سن مادر در گرگان انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه بر روی کلیه نوزادان زنده و مرده در طی سالهای 80-1376 از مجموع 26280 تولد با مقایسه با یک نمونه هزار نفری از نوزادان سالم و به صورت توصیفی تحلیلی و مقطعی از نظر شیوع NTD، نسبت جنسی، نوع NTD، ازدواج فامیلی، قومیت و سن مادر در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون کای دو اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان NTD 3.08 در 1000 تولد و در جنس مذکر 2.78 در هزار و در جنس مونث 3.38 در هزار تعیین گردید. نسبت جنس مؤنث و مذکر 1.31 تعیین گردید. میزان اسپیناپیفیدا، آنانسفالی و آنسفالوسل به ترتیب 1.48، 1.48 و 0.11 در هزار تعیین گردید. میزان NTD بر اساس قومیت 6.78 در هزار، 4.76 در هزار و 2.41 در هزار به ترتیب در گروه قومی ترکمن، سیستانی و فارس بومی تعیین گردید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بوده است (0.05>P). میزان NTD در مادران زیر 20 سال 2.29 در هزار، در گروه مادران 34-30 ساله 3.37 در هزار و در گروه سنی 35 و به بالا 2.54 در هزار تعیین گردید. هم چنین در 29.6 درصد والدین نوزادان مبتلا به NTD دارای ارتباط فامیلی بوده اند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان NTD در این منطقه بالا بوده و ممکن است در ارتباط با قومیت و بافت جمعیتی منطقه باشد.
دکتر سیدحمزه حسینی، میرحسین موسوی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: ورود به دانشگاه منجر به تغییرات عمده ای در زندگی فرد می شود و مقطع بسیار حساسی به شمار می رود. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالباً با فشار و نگرانی توام بوده و می تواند عملکرد و سلامت روانی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اهمیت بالای سلامت روانی در اقشار مختلف جامعه و نقش محوری دانشجویان رشته های پزشکی و ارتقاء آن وجود سلامت روانی آنان می توانند در جهت ارتقاء سلامت روانی اقشار جامعه موثر باشد. از این رو سلامت روانی دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی به صورت ویژه باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس در پژوهش حاضر وضعیت سلامت روانی دانشجویان کار آموز پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش ها: این پژوهش به روش مشاهده ای- تحلیلی بر روی کلیه دانشجویان کارآموز رشته های پزشکی و پیراپزشکی در نیم سال دوم سال تحصیلی 79-78 انجام گرفته است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مشخصات فردی و تست GHQ بوده است. داده ها با استفاده از آزمون آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهند در بررسی و مقایسه میزان سلامت روانی و همچنین ابعاد چهارگانه آزمون GHQ، در بعد مشکلات جسمانی، اختلال خواب، اضطراب و عدم کارکرد اجتماعی هیچ گونه تفاوت بین دو گروه دانشجویان وجود نداشت. ولی در بعد افسردگی شیوع آن در دانشجویان پزشکی بیشتر از پیراپزشکی بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05)نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و افزایش مشکلات روانی و میزان موارد مشکوک به اختلالات روانی در دانشجویان نسبت به یافته های پژوهش های قبلی توجه بیشتر مسئولین به مشکلات بهداشت روانی دانشجویان و فعال سازی مرکز مشاوره دانشجویی ضروری به نظر می رسد.
دکتر سعید شاکری، دکتر پیمان حکمتی، فاطمه السادات امیر لطیفی،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی یکی از عوارض شایع و آزاردهنده می باشد. یکی از علل ثابت شده آن در مردان مسن بزرگی پروستات می باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارزش استفاده از امتیاز بندی بین المللی علایم پروستات (IPSS) در پیش بینی احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی در مردان بالای 50 سال انجام شد. بیماران و روش ها: تعداد 100 بیمار مرد بالای 50 سال بدون سابقه مشکلات ارولوژیک و مغز و اعصاب کاندید عمل جراحی انتخابی غیر از اورولوژیک و مغز و اعصاب بودند، انتخاب شدند. IPSS قبل از عمل جراحی در این افراد محاسبه شد و بیماران از نظر احتباس ادراری در 24 ساعت دوم پس از انجام عمل جراحی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: 1.8 درصد افرادی که امتیاز آن 7-0 بود، 20 درصد افرادی که امتیاز آنها 19-8 بود و 53.3 درصد افرادی که امتیاز آنها 35-20 بود دچار احتباس ادراری شدند که از نظر آماری بین ازدیاد IPSS و احتمال وجود احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی رابطه معنی داری وجود داشت (0.05>P)نتیجه گیری: بیمارانی که امتیاز آنها 35-20 می باشد در معرض خطر بالایی برای احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی قرار دارند با استفاده از این روش می توان احتباس ادراری پس از بیهوشی عمومی در مردان بالای 50 سال را پیش بینی نمود.
دکتر نساء اصنافی، دکتر رضوانه پوررضا، دکتر سیدمحمد میری،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: تولد پیش از موعد موجب افزایش بروز عوارض نوزادی از جمله نشانگان زجر تنفسی جنین (RDS) می گردد که از علل اصلی مرگ این نوزادان می باشد. هدف این مطالعه بررسی پیامد حاملگی و نیز اثر دگزامتازون در پیشگیری از بروز این نشانگان، در سنین حاملگی 37-34 هفته است.مواد و روش ها: این تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور روی 100 زن باردار 37-34 هفته با شکایت درد زایمان یا پارگی مامبران در فاصله سال های 80-1378 انجام شد. مادران به دو دسته تقریبا مساوی گروه مورد و شاهد تقسیم شده و گروه مورد دگزامتازون 5 میلی گرم هر 6 ساعت تا زمان زایمان (حداکثر 4 دوز) دریافت کردند. داده ها توسط نرم افزار SPSS و با آزمون های تی و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: میانگین وزنی نوزادان با تشخیص نشانگان زجر تنفسی??? ± ????بود. 76 درصد مادران زایمان طبیعی داشتند. متوسط وزن نوزادان???±???? گرم و متوسط سن حاملگی 35.4 هفته بود. بین دریافت دگزامتازون و ابتلا به نشانگان زجر تنفسی، رابطه آماری معنی داری مشاهده نگردید و نوزادان هر دو گروه به طور مساوی دچار نشانگان زجر تنفسی گردیدند.نتیجه گیری: فراوانی ابتلا به نشانگان زجر تنفسی در 37-34 هفته، حدود 4 درصد بود که تجویز یک یا چند دوز دگزامتازون تاثیری در کاهش آن نداشت.
دکتر الهام مبشری، دکتر رامین آذرهوش، حمیرا خدام، محمدرضا ربیعی، دکتر مختار تازیک،
دوره 6، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1383 )
چکیده

مقدمه و هدف: پره اکلامپسی یکی از شایع ترین عوارض دوران حاملگی است که در 5 تا 7 درصد حاملگی ها دیده می شود. این عوارض ممکن است با مشکلات شدید مادری- جنینی و حتی مرگ همراه باشد. به همین دلیل یافتن شیوه ای که تشخیص سریع تر این عوارض را امکان پذیر نماید، می تواند اهمیت ویژه ای در پیشگیری و یا به حداقل رساندن اثرات سو آن بر مادر و جنین داشته باشد. این مطالعه به منظور تعیین رابطه دفع پروتئین 24 ساعته ادراری نسبت به پروتئین به کراتی نین در ادرار زنان پره اکلامپتیک در مرکز آموزشی- درمانی دزیانی گرگان انجام شد.مواد و روش ها: از 60 زن مشکوک به پره اکلامپسی بستری در مرکز آموزشی- درمانی دزیانی گرگان جمع آوری ادرار 24 ساعته برای تعیین میزان پروتئین دفع شده و یک نمونه تصادفی ادرار برای تعیین نسبت پروتئین به کراتی نین دفع شده تهیه و به آزمایشگاه ارسال شد. نتایج آزمایشات همراه با یافته های دموگرافیک در پرسشنامه ای ثبت گردید. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری SPSS-11.5 و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و همچنین از مدل رگرسیون خطی استفاده شد.یافته ها: بین نسبت پروتئین به کراتی نین نمونه تصادفی ادرار و میزان پروتئین دفع شده در ادرار 24 ساعته همبستگی مستقیم معنی داری وجود دارد (p<0.05، r=0.75) به علاوه بیشترین حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی نسبت پروتئین به کراتی نین به عنوان روش جایگزینی سنجش پروتئین ادرار 24 ساعته زمانی است که این نسبت بزرگتر یا مساوی 0.5 باشد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش و اهمیت زمان تشخیص پره اکلامپسی در پیشگیری از عوارض جدی این عارضه توصیه می شود در شرایط اورژانس از آزمون نسبت پروتئین به کراتی نین به عنوان جایگزین تست سنجش پروتئین ادرار 24 ساعته استفاده شود.
آسیه السادات بنی عقیل، حمیرا خدام،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: انتخاب یک شیوه آموزشی مناسب در تشویق و ترغیب مردم برای بالا بردن کیفیت زندگی، ایجاد و حفظ رفتارهای بهداشتی از جمله تنظیم خانواده حایز اهمیت فراوانی است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر دو شیوه آموزشی فردی و گروهی بر عملکرد تنظیم خانواده زنان صورت گرفت.روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در سال 1383 بر روی 218 نفر از زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ـ درمانی 10 و 11 گرگان انجام گرفت. نمونه گیری به شیوه آسان و زنان مورد مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه 109 نفری تحت آموزش گروهی (گروه مورد) و آموزش فردی قرار گرفتند. بلافاصله پس از آموزش تمایل شرکت کنندگان به استفاده از یکی از شیوه های آموزش داده شده مورد پرسش قرار گرفت. 3 و 6 ماه پس از آن نیز عملکرد آنان از نظر تداوم استفاده از شیوه های انتخاب شده بررسی شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد به تغییر شیوه پیشگیری از بارداری خود از روش طبیعی به یکی از روش های آموزش داده شده تمایل نشان دادند (89.1 درصد در مقابل 69.1 درصد با P<0.05). نتایج بررسی 3 و 6 ماه پس از آموزش نیز نشان داد در هر دو زمان، میزان استفاده از شیوه های پیشگیری از بارداری (به جز روش طبیعی) در گروه مورد بیش از گروه شاهد بود (58.2 درصد و 72.7 درصد در مقابل 50 درصد و 56.4 درصد)، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه گیری: از آنجایی که تفاوت آماری معنی داری در اثر بخشی دو شیوه آموزشی بر تداوم تغییر رفتار ایجاد شده در واحدهای مورد پژوهش مشاهده نشد، پیشنهاد می شود به منظور ارتقا و حفظ عملکرد تنظیم خانواده زنان و ثبات آن از شیوه آموزش گروهی استفاده شود.
معصومه مدانلو، دکتر صادق علی تازیکی، حمیرا خدام، ناصر بهنام پور،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان افسردگی و هزینه های مراقبت در بیماری های جسمی به خصوص نارسایی مزمن کلیه از افزایش چشمگیری برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف کلی تعیین میزان افسردگی در بیماران همودیالیزی و رابطه آن با عوامل مرتبط تدوین و اجرا گردید.روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود. نمونه های پژوهش شامل کلیه بیماران تحت درمان با همودیالیز در استان گلستان (129 نفر با دامنه سنی 11 تا 77 سال) بود که به صورت سرشماری وارد مطالعه گردید. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش مشخصات فردی آزمودنی ها و مقیاس سنجش افسردگی بک انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار آماری SPSS-11 و نیز از آمار توصیفی و استنباطی (کای دو) استفاده شد.یافته ها: 37.2 درصد بیماران همودیالیزی از افسردگی خفیف و متوسط و 31 درصد از افسردگی شدید و بیش از حد رنج می برند. همچنین از بین متغیرهای مورد بررسی، افسردگی تنها با اتیولوژی نارسایی مزمن کلیه و قومیت ارتباط معنی داری وجود داشت(0.05 P<).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افسردگی در بیماران همودیالیزی خطری جدی محسوب می شود و می تواند سلامت بیماران را به مخاطره اندازد. بنابراین پیشنهاد می شود برای تشخیص به موقع و در نهایت درمان افسردگی در بیماران همودیالیزی معاینات دوره ای روانپزشکی صورت گیرد.
دکتر مهرداد ایزدی، دکتر امیر حسین باقرزاده، دکتر فریده تاره، دکتر فریبرز منصور قناعی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری هیرشپرونگ (H.D)، یک بیماری ناشی از فقدان مادرزادی سلول های گانگلیونی جدار روده بزرگ می باشد که می تواند به انسداد آن بیانجامد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تظاهرات بالینی و میزان درگیری در بیماران بستری، در یک دوره 6 ساله می باشد.روش بررسی: این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی روی کلیه بیماران مراجعه کننده به مرکز تخصصی پورسینا رشت در طی سال های 1374 لغایت 1380 با تشخیص هیرشپرونگ انجام شد. اطلاعات از پرونده های پزشکی بیماران استخراج شد. داده های شامل سن، جنس، تظاهرات بیماری، روش تشخیصی منجر به تشخیص قطعی، سگمان گرفتار، نوع جراحی انجام شده و عوارض جراحی انجام شده بود. در نهایت داده ها با نرم افزار آماری SPSS-10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: در طی دوره 6 ساله، 58 بیمار با تشخیص H.D یافت شد. در طی این مدت آنان برای خارج نمودن سگمان گرفتار تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بیماران این مطالعه شامل 19 دختر و 39 پسر بودند. سن بروز بیماری از یک روزگی تا 18 سالگی متغیر بود. علایم بروز بیماری شامل عدم دفع مکونیوم (17.24درصد)، یبوست (79.31 درصد)، دیستانسیون شکم (67.24 درصد)، اسهال (5.17 درصد) بود. طول سگمان گرفتار در سه نوع رکتوسیگموئید سگمان خیلی کوتاه و تمام کولون تفاوتی نداشت. جراحی‌ها به سه روش Swenson ,Lynn ,Soave انجام شده بود. شایع ترین عوارض زودرس و دیررس به ترتیب لیک آناستوموز (10.2 درصد) و یبوست طول کشیده (10.2 درصد) بود. بروز عوارض پس از عمل براساس سه روش جراحی از نظر آماری تفاوتی نداشت.نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که میزان سگمان گرفتار در زمان و بروز علایم تاثیر چندانی ندارد و کاهش عوارض در این مطالعه می تواند ناشی از نوع عمل و زمان مناسب عمل باشد.
دکتر غلامرضا حسن‌زاده، ابوالفضل نوری، محمد حاجی‌آبادی، کیوان سلطان، امیر جوادی،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: سوختگی یکی از علل مرگ و میر دردنیا می باشد و امروزه تحقیقات زیادی در زمینه کشف داروهای موثر بر سوختگی در حال انجام است. زرده تخم مرغ حاوی انواع چربی های اشباع و غیراشباع و کلسترول،فسفوپروتیینهایویتلین، ویتلسین و ویتین است و حاوی مقدار زیادی ویتامین A و E، فولاد و آهن و سلنیوم است. این مطالعه به منظور تعیین اثر موضعی زرده تخم مرغ بر ترمیم زخم سوختگی در موش صحرایی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه تجربی 48 سر موش صحرایی ماده به 3 گروه 16 تایی، گروه شاهد، گروه سولفادیازین نقره و گروه زرده تخم مرغ تقسیم شدند. پس از بیهوشی عمومی با کتامین و زایلازین (داخل صفاقی)، مساحت معینی از پوست پشت حیوان با سکه 50 ریالی داغ سوزانده شد و سوختگی های مشابه درجه 2 در همه حیوانات ایجاد شد. گروه شاهد هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. ولی در دو گروه سولفادیازین نقره و زرده تخم مرغ، سطح زخم روزانه یک مرتبه توسط ماده مورد نظر پوشانیده شد. در انتهای هر هفته، از هر گروه 40 موش به صورت تصادفی انتخاب شده و با اتر کشته شدند و نمونه برداری از محل سوختگی انجام شد. نمونه ها پس از مقطع گیری و رنگ آمیزی با روش هماتوکسیلین و ائوزین، مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: پس از چهار هفته، میزان بهبود سوختگی از نظر بافت شناسی در گروه سولفادیازین نقره بهتر از دو گروه دیگر بود و در گروه زرده تخم مرغ هم بهتر از گروه شاهد بود. ولی در طول تمام هفته ها در سطح زخم گروه زرده تخم مرغ التهاب، ادم و خونریزی کمتری نسبت به سایر گروه ها داشتند و در ضمن درصد بهبودی زخم در این گروه بهتر و بیشتر از سایر گروه ها بود.نتیجه گیری: با توجه به اثرات درمانی فوق العاده این ترکیبات در ترمیم زخم سوختگی و با توجه به ارزان بودن و در دسترس بودن و سادگی استفاده از زرده تخم مرغ، ما این پماد را به عنوان یک پماد موثر در ترمیم زخم سوختگی پیشنهاد می کنیم.
دکتر مهدی سیلانیان طوسی، دکتر امیر آل داود، دکتر کاظم انوری،
دوره 7، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: در مورد روش درمان مناسب برای بیماری هوچکین در مراحل اولیه هنوز بحث وجود دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج روش های مختلف درمان در لنفومای هوچکین مراحل اولیه بالای دیافراگم بود.روش بررسی: پرونده پزشکی 105 بیمار مناسب (49 ، مرحله یک – 59، مرحله دو) که در بخش رادیوتراپی انکولوژی بیمارستان های قائم و امید مشهد بینبهار 1374 تا بهار 1379 درمان شده بودند، به صورت گذشته نگر بررسی شد. 26 بیمار علایم B و 5 نفر توده حجیم مدیاستینال داشتند. درمان بیماران شامل شیمی درمانی تنها (43 مورد)، پرتودرمانی تنها (46 مورد، 40 مانتل و 6 پرتودرمانی تمام غدد لنفاوی) و درمان ترکیبی (16 مورد) بود. میزان های بقا با مدل kaptan-Meier بررسی شد. تست Log-rank بررسی شد. تست Log-rank برای مقایسه میزان های بقا بین گروه های مختلف استفاده شد.یافته ها: میانه سنی بیماران 25 سال و نسبت مرد به زن 1.56 به یک بود. در مقایسه با گروه رادیوتراپی تنها، در گروه شیمی درمانی اولیه و درمانی ترکیبی موارد بیشتری با عوامل نامساعد کننده پیش آگهی مانند علایم B و توده مدیاستینال حجیم، ESR بیش از 40 و مرحله دو بیماری وجود داشت. برای گروه شیمی درمانی، درمان ترکیبی و پرتودرمانی اولیه میزان بقا آزاد از بیماری 5 ساله به ترتیب 72.5 درصد ، 82.5 درصد و 56.2 درصد (P<0.05) میزان بقا 5 ساله مختص بیماری به ترتیب 82.9 درصد، 91.6 درصد و 82.5 درصد به دست آمد.نتیجه گیری: علی رغم داشتن موارد بیشتر با عوامل نامساعد کننده پیش آگهی، در بیمارانی که تحت شیمی درمانی تنها یا درمان ترکیبی قرار گرفته بودند، میزان عود کمتری شاهد شد. اما اختلافات قابل توجهی در میزان بقا مختص از بیماری 5 ساله بین روش های مختلف درمانی مشاهده نگردید.

صفحه 1 از 11    
اولین
قبلی
1
...
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.15 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)