|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای موحد
مهندس محمدهادی مهدی نژاد، دکتر بیژن بینا، دکتر مهناز نیک آئین، دکتر حسین موحدیان عطار، دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : کیتوزان و پروتئین انعقادی مورینگا اولیفرا از منعقدکنندههای طبیعی هستند که امروزه به منظور رفع مشکلات مربوط به منعقدکنندههای شیمیایی، کاربرد فراوانی پیدا کردهاند. این مطالعه به منظور تعیین کارآیی این ترکیبات طبیعی به عنوان کمکمنعقدکننده به همراه آلوم، برای حذف ذرات کلوئیدی، باکتریهای اشرشیاکلی و استرپتوکوکوس فیکالیس در شرایط بهینه انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مداخلهای شبهتجربی، نمونههای آب ساختگی با کدورتهای کم (NTU20-10)، کدورت متوسط (NTU120–100) و کدورت زیاد (NTU220–200) تهیه شد. غلظت بهینه آلوم توام با کمکمنعقدکنندهها و PH بهینه از طریق آزمایش جار تعیین گردید. سنجش کدورت از طریق دستگاه کدورتسنج HACH مدلP2100و براساس اصل پراکندگی نور صورت گرفت. نمونهبرداری از عمق10 سانتیمتری زیر سطح آب برای تعیین کدورت و حذف باکتریها انجام گرفت. آزمون تی زوج با ضریب اطمینان 95 درصد در این مطالعه استفاده شد. یافتهها : غلظت بهینه آلوم برای کدورتهای کم ، متوسط و زیاد به ترتیب 40 ، 20 و 20 میلیگرم در لیتر و PH بهینه 5/7-7 به دست آمد. کاربرد پروتئین انعقادی مورینگا بین 5/12 تا 5/62درصد و کایتوزان بین 50 تا 5/87درصد غلظت منعقدکننده آلوم را در کدورتهای مختلف کاهش داد و آلومینیوم باقیمانده را تا زیر 0.2 mg/l رساند. میزان حذف باکتریها بین 90 تا 9999/99درصد بود و بعد از 24 ساعت هیچگونه رشد مجددی از باکتریها در نمونههای آب تصفیه شده مشاهده نگردید. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که کیتوزان و پروتئین انعقادی مورینگا اولیفرا به عنوان کمک منعقدکننده ، بدون فیلتراسیون، کدورت آب را تا زیر NTU5 کاهش میدهند.
دکتر مرضیه حیدرزاده، دکتر زیبا مسیبی، دکتر امیرحسین موحدیان، دکتر فیروزه روناسیان، سیدغلامعباس موسوی، ایمان غفارپسند، سیدشهاب الدین ایزدی، الهام نظر، دوره 12، شماره 4 - ( زمستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : آسم شایعترین بیماری مزمن دستگاه تنفسی در طی دوران کودکی بوده و در حدود 8/4 میلیون کودک را در سراسر جهان در گیر کرده است. از طرفی شیوع و بروز این بیماری همچنان در حال افزایش میباشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دستگاه پیکفلومتری در کیفیت زندگی کودکان مبتلا به بیماری آسم انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 80 کودک 7 تا 15 ساله مبتلا به بیماری آسم مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهیدبهشتی کاشان طی سال 1388 مطالعه شدند. پرسشنامه Susan Sylvia که سه قسمت اصلی داشت؛ برای هر کودک تکمیل گردید. سؤوالات در هر سه قسمت دارای 3 گزینه بود. 5 سؤال در زمینه محدودیت فعالیت، 13 سؤال در مورد نشانههای بیماری و 6 سؤال در زمینه عملکردهای هیجانی بود. به هر سؤال بین 1 تا 3 امتیاز تعلق گرفت و امتیاز کلی بین 23 تا 69 بود. سپس به آزمودنیها آموزش داده شد که هر روز سه بار PEFR خود را با استفاده از دستگاه پیکفلومتری اندازهگیری و پس از هر بار استفاده، تصمیم درمانی جدیدی مطابق با نتیجه به دست آمده اخذ نمایند. پس از گذشت 3 ماه از زمان تحویل دستگاه و مراجعه مجدد به درمانگاه؛ پرسشنامه برای آنها تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی کودکان مبتلا به بیماری آسم 2.75+-8.82 سال بود. 33 نفر (41.3%) دختر و بقیه پسر بودند. میانگین امتیاز در قسمت کیفیت عملکردهای هیجانی کودکان مبتلا به آسم مورد مطالعه قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 3.07+-13.1 و بعد از استفاده 3.7+-14.35 به دست آمد (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت محدودیت در فعالیتها قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 1.57+-7.33 و بعد از استفاده 0.67+-8.47 تعیین گردید (P<0.05). میانگین امتیاز قسمت نشانههای بیماری قبل استفاده از دستگاه پیکفلومتری 5.13+-28.81 و بعد از استفاده 5.62+-32.02 بود (P<0.05). در نهایت امتیاز کلی کیفیت زندگی در این کودکان افزایش معنیداری را بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتر نسبت به قبل از آن نشان داد (P<0.05). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشاندهنده افزایش کیفیت عملکردهای هیجانی، کاهش محدودیت در فعالیتها و کاهش نشانههای بیماری آسم در کودکان بعد استفاده از دستگاه پیکفلومتری بود. لذا این روش مفید در برنامه مدیریت بیماران مبتلا به آسم به خصوص کودکان پیشنهاد میگردد.
صباح میاهی، بیتا موسوی، دکتر محمدتقی هدایتی، معصومعلی موحدی، دکتر طاهره شکوهی، دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : قارچها با پراکندگی بسیار وسیع در طبیعت منابع مختلف و متنوعی را برای زیست خود انتخاب مینمایند. اگرچه هوا شایعترین مکان حضور آنها در طبیعت و بالطبع اصلیترین راه تماس با انسان است؛ ولی منابع دیگر ازجمله آب در اکولوژی قارچها نقش بااهمیتی دارند. این مطالعه به منظور تعیین فلور قارچی آب شرب شهر ساری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 60 نمونه 100میلیلیتری از آب آشامیدنی لولهکشی پنج ناحیه شمالی، جنوبی، غربی، شرقی و مرکزی شهر ساری در بطریهای استریل طی سال 1388 جمعآوری شدند. قارچهای نمونه آب توسط فیلتر استریل 0.4 میکرومتر فیلتراسیون و جداسازی شدند. فیلترها در شرایط کاملاً استریل در محیط مالت اکستراکت آگار جاگذاری شدند. پلیتهای حاوی محیط کشت در دمای 27 درجه سانتیگراد به مدت 7-3 روز انکوبه شدند. شناسایی قارچها به کمک روشهای استاندارد قارچشناسی براساس کشت روی لام با استفاده از محیطهای اختصاصی انجام شد. یافتهها : از مجموع 468 کلنی قارچی رشدیافته؛ 8 جنس مختلف قارچ شناسایی شد. بهطور کلی میانگین CFU قارچهای جداشده برای نمونههای هر 100 میلیلیتر آب 8.4 بود. شایعترین قارچهای جدا شده آسپرژیلوس (37.4 درصد)، پنیسیلیوم (27.3 درصد) و کلادوسپوریوم (17.3 درصد) بودند. کمترین کلنی جدا شده مربوط به رایزوپوس (0.6 درصد) بود. از بین گونههای مختلف آسپرژیلوس، گونه فلاووس (23.7 درصد) بیشترین میزان فراوانی را داشت. نتیجهگیری : نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آب آشامیدنی شهر ساری حاوی قارچهای مختلف میباشد. لذا پیشنهاد میگردد در پایشهای منظم سیستم آب شهری از نظر آلودگیهای میکروبی؛ قارچها نیز به عنوان یکی از میکروارگانیسم مهم بررسی شوند.
عزت السادات حاجی سیدجوادی، فریده موحد، آمنه باریکانی، مریم جعفری، دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نارسایی تنفسی یکی از مهمترین مشکلات ریوی نوزادان نارس است. هرچند مطالعات مختلفی اثربخشی کورتیکواستروئید در سنین بارداری کمتر از 34 هفته را نشان دادهاند؛ ولی اثر این مداخلات در بارداریهای بالاتر از هفته 34، هنوز مورد بحث است. این مطالعه به منظور تعیین اثر بتامتازون تزریقی طی هفتههای 34 الی 36 بارداری در پیشگیری از نارسایی تنفسی نوزادان متولد شده انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی دو سوکور 140 زن در معرض خطر زایمان پرهترم با سن بارداری 34 الی 36 هفته در دو گروه 70 نفری مداخله (دریافت کننده بتامتازون 12 میلیگرم در دو دوز عضلانی با فاصله 12 ساعت) و گروه کنترل (دریافت کننده نرمالسالین) قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز شامل جنس و وزن نوزاد، ابتلا به سندرم زجر تنفسی، نیاز به بستری نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه و نیاز به حمایت تنفسی جمعآوری گردید. یافتهها : تفاوت معنیداری در وزن و جنس نوزادان دو گروه مشاهده نشد. سندرم زجر تنفسی در 9 نوزاد (12.5%) گروه مداخله و 16 نوزاد (22 درصد) گروه کنترل مشاهده شد که اختلاف آماری معنیداری نداشتند. همچنین از نظر نیاز به حمایت تنفسی و بستری در بخش NICU دو گروه مورد مطالعه با هم اختلاف آماری معنیداری نداشتند. نتیجهگیری : تزریق بتامتازون به مقدار 12 میلیگرم در 2 دوز به فاصله 12 ساعت در هفتههای 34 الی 36 بارداری اثری بر جلوگیری از بروز نارسایی تنفسی در نوزادان پرهترم نداشت.
طلعت دباغی قلعه، فاطمه محبی، فریده موحد، حمیده پاک نیت، زهره یزدی، دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم تخمدان پلی کیستیک از شایعترین اختلالات اندوکرین زنان در سنین باروری است. این مطالعه به منظور تعیین اثر افزودن اناستیلسیستئین به لتروزول در القای تخمکگذاری در زنان نازای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد.
روش بررسی : این کارآزمایی بالینی روی 40 زن نازای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک با TSH، پرولاکتین و هیستروسالپنگوگرافی طبیعی و همچنین اسپرموگرام طبیعی همسر در دو گروه کنترل و مداخله انجام شد. گروه کنترل از روز سوم تا هفتم سیکل قاعدگی روزانه 5 میلیگرم لتروزول و گروه مداخله 5 میلیگرم لتروزول توام با 1200 میلیگرم اناستیلسیستئین دریافت نمودند. در روز 14 سیکل بیماران تحت سونوگرافی واژینال برای سنجش ضخامت اندومتر و تعیین تعداد و قطر فولیکولها قرار گرفتند. در حضور حداقل یک فولیکول 18 میلیمتری یا بزرگتر، hCG تزریق شد و نزدیکی 12 و 36 و 60 ساعت بعد توصیه شد. روز شانزدهم بعد از تزریق hCG سنجش سطح b-hCG برای بررسی وقوع بارداری انجام گردید.
یافتهها : میانگین ضخامت اندومتر در روز تزریق hCG در دو گروه مشابه بود. میزان تخمکگذاری در هر دو گروه کنترل و مداخله مشابه بود. بارداری در 15درصد از گروه کنترل و 20درصد از گروه مداخله رخ داد که از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین تعداد فولیکولها در گروه کنترل (n=1.13) و گروه مداخله (n=1.47) تعیین شد که از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری : اناستیلسیستئین سبب افزایش میزان موفقیت لتروزول در القای تخمکگذاری در زنان نازای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک نگردید.
ایلناز فرهودی، افسانه انتشاری مقدم، زکیه موحدزاده، دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پریودنتیت و آرتریت روماتوئید دو بیماری التهابی مزمن هستند که با یکدیگر ارتباط دارند. با توجه به شباهت بین این دو بیماری، داروهای مصرف شده در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید میتواند بر شاخصهای پریودنتال این بیماران اثرگذار باشد. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت شاخصهای پریودنتال در مبتلایان به آرتریت روماتوئید تحت درمان با داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی مقایسهای روی 68 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید در سه گروه درمان تک دارویی (20 نفر)، دو دارویی (24 نفر) و سه دارویی (24 نفر) و 20 فرد سالم با شاخص پلاک زیر 35 درصد در شهر اردبیل طی در ششماه دوم سال 1400 انجام شد. گروه تکدارویی شامل متوتروکسات یا هیدروکسی کلروکین، دودارویی شامل ترکیبی از متوتروکسات با هیدروکسی کلروکین یا ادالیمومب یا اینفلکسیمب و سهدارویی شامل ترکیبی از متوتروکسات و هیدروکسی کلروکین با آدالیمومب یا آلتبرل یا سولفاسالازین یا لفلونامید بودند. شاخصهای پریودنتال شامل شاخص پلاک (Plaque Index: PI)، از دست رفتن اتصالات کلینیکی بین لثه و دندان (Clinical Attachment Loss: CAL)، شاخص لثهای (Gingival Index: GI) و خونریزی حین پروبینگ (Bleeding on Probing: BOP) ارزیابی شدند.
یافتهها: شاخصهای پریودونتال در مقایسه بین سه گروه با درمانهای تک دارویی، دو دارویی و سه دارویی تفاوت آماری معنیداری نشان نداد. میانگین شاخص BOP در گروه کنترل بهطور معنیداری در مقایسه با سه گروه مصرف کننده دارو بیشتر بود (P<0.05). میانگین شاخص CAL و GI بین گروه کنترل در مقایسه با گروههای مصرف کننده دارو تفاوت آماری معنیداری نشان ندادند. مقدار میانه شاخص PI در گروه کنترل 29.6 و در گروه درمان دودارویی 42.3 تعیین شد که این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری: مصرف داروهای ایمونوساپرسیو بر شاخصهای پریودنتال بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید اثری نداشت.
|
|
|
|
|
|