[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations67453104
h-index3118
i10-index21278
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
7 نتیجه برای مظلوم

دکتر زهره مظلوم، سکینه شب بیدار، دکتر کامران آقا صادقی، دکتر عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپرکلسترولمی عامل خطری برای آتروسکلروز است که به تغییرات چربی و کلسترول رژیم جواب متفاوتی می دهد. مطالعات قبلی اثرات متناقضی را از تاثیر لسیتین بر کلسترول و تری گلیسرید پلاسما گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور بررسی ویژگی های هیپوکلسترولمیک لسیتین در بیماران مبتلا به هیپرکلسترولمی انجام شد.روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 61 بیمار (27 مرد و 34 زن) با میانگین سنی 14±44 سال، مبتلا به هیپرکلسترولمی مراجعه کننده به درمانگاه مطهری شیراز به طور تصادفی به 2 گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد روزانه 3 عدد کپسول لسیتین (1200 میلی گرم) حاوی 420 میلی گرم فسفاتیدیل کولین، به مدت 6 هفته دریافت کرد. وزن، شاخص توده بدن (BMI) و غلظت چربی های خون در ابتدا و انتهای 6 هفته اندازه گیری شد.یافته ها: مقایسه وزن بدن و نیز شاخص توده بدنی بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری را بین دو گروه نشان نداد. میانگین غلظت کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسیرید پایین تر و کلسترول HDL بالاتر در گروه مورد در مقایسه با قبل از مطالعه به دست آمد. علاوه بر آن مقایسه میانگین کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید بین دو گروه کاهش مشخصی را در غلظت کلسترول تام، کلسترول LDL و تری گلیسرید همراه با افزایش مشخص در غلظت کلسترول HDL در گروه مورد نشان داد (0.05>P).نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که لسیتین می تواند نقش مهمی در بهبود هیپرکلسترولمی داشته باشد و از ویژگی هیپوکلسترولمیک آن می توان در درمان هیپرکلسترولمی استفاده نمود.
دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، دکتر محمدحسن حجتی، اردوان فازانچائی، دکتر حسن محیط، دکتر حشمت الله طاهرخانی، دکتر کلایو دیویس،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : علی‌رغم گستره جغرافیایی وسیع در منطقه مدیترانه، لیشمانیا اینفانتوم زایمودم (MON1 LON-49) به عنوان زیمودم غالب در ایجاد بیماری کالاآزار شناخته شده است. هرگونه و استرین از گروه لیشمانیا انتشار جغرافیایی خاص داشته و تمایل به ایجاد بیماری منحصر به فرد با روش درمان متفاوتی دارد. این مطالعه به منظور شناسایی گونه و زیرگونه‌های انگل‌های لیشمانیای جدا شده از انسان، مخازن حیوانی و ناقلین براساس پلی‌مرفیسم آنزیمی درشمال‌ غرب ایران انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی نمونه‌ها از 12 آسپیره مغز استخوان بیماران مبتلا لیشمانیازیس، 26 آسپیره طحال و کبد سگ و بیش از 100 پشه خاکی در طی سال‌های 86-1384 از منطقه شمال غرب ایران به دست آمدند. پس از کشت نمونه‌ها در محیط NNN و α MEM ، مقایسه با گونه‌های مرجع WHO، لیشمانیا (لیشمانیا) دونووانی ((DD8 ، لیشمانیا (لیشمانیا) اینفانتوم (IPT-1) ، لیشمانیا (لیشمانیا) تروپیکا K-27)) و لیشمانیا (لیشمانیا) ماژور(5-ASKH) ، با استفاده از الکتروفورز در Starch Gel انجام شد. آنزیم‌های مطالعه شده ALAT،ASAT،SOD،ES،NH،MPI،GPI،MDH،6PGD،PGM ،PEPDوPK بودند. یافته‌ها : در این مطالعه تنها زایمودم به دست آمده در تمام نمونه‌های سگی و انسانی و پشه‌خاکی‌ها زایمودم MON1 LON-49 بود که متعلق به گونه لیشمانیا (لیشمانیا) اینفانتوم است. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که لیشمانیوز احشایی در شمال غرب ایران از نوع مدیترانه‌ای است که از پرتغال و مراکش، تا پاکستان در شرق و جمهوری‌های آسیای مرکزی توسعه پیدا کرده است و نیز سگ‌های اهلی به عنوان مخازن اصلی انگل لیشمانیوز احشایی از گونه لیشمانیا اینفانتوم (زایمودم MON1) محسوب می‌شوند.
دکتر زهره مظلوم، فاطمه کاظمی، مهندس سیدحمیدرضا طباطبایی، هستی انصار،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : در سالهای اخیر کارآمدی رژیم کمچرب در درمان و پیشگیری از چاقی مورد سؤال قرار گرفته است. زیرا در رژیم غذایی کمچرب بهدلیل کاهش درصدچربی، درصد کربوهیدراتها افزایش مییابد که پیامد این جریان افزایش غلظت گلوکز و انسولین خون بعد از غذا میباشد و سبب افزایش ذخیره چربی در بدن میشود. همچنین مطالعاتی نیز به تاثیر رژیم با نمایه گلایسمی پایین در پیشگیری و درمان چاقی اشاره دارد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر دو رژیم غذایی ایزوکالریک کمچرب و نمایه گلایسمی پایین در کاهش وزن، شاخص توده بدن، درصد توده چربی بدن و نسبت دور کمر به باسن در زنان چاق انجام گرفت.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 46 زن چاق با BMI بیشتر و یا مساوی 27، میانگین سنی 37.9±7.6 بهطور تصادفی به دو گروه رژیمی کمچرب و نمایه گلایسمی پایین تقسیم شدند و به مدت 6 هفته رژیم خاص گروه خود را دریافت کردند. هر دو هفته یکبار در طول مطالعه و در پایان شش هفته وزن ، توده چربی بدن و نسبت دور کمر به دور باسن تعیین شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی استودنت و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها : وزن بدن، شاخص توده بدنی، دور کمر، دور باسن، نسبت دور کمر به باسن و ضخامت چین پوستی در نواحی چربی شکمی، چربی دو سر بازو، چربی زیر کتف، چربی سه سر بازو در هر گروه در ابتدا و انتهای مطالعه کاهش معنی‌داری داشت (p<0.05)، اما بین دو گروه رژیمی کمچرب و نمایه گلایسمی پایین اختلاف معنیداری یافت نشد. درصد توده چربی بدن در ابتدا و انتهای مطالعه در هر گروه و در بین دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که دو رژیم غذایی کمکالری کمچرب و نمایه گلایسمی پایین به یک نسبت در کاهش وزن بدن، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به باسن مؤثر میباشند.


دکتر زهره مظلوم، هستی انصار، دکتر فریبا کریمی، فاطمه کاظمی،
دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1388 )
چکیده

زمینه و هدف : شواهد فراوانی در رابطه با نقش شرایط اکسیداتیو در پیشرفت بیماری دیابت و عوارض آن وجود دارد؛ زیرا هایپرگلیسمی به شدت با افزایش استرس اکسیداتیو و گونه‌های اکسیژنی فعال در ارتباط بوده و به دنبال آن ظرفیت آنتی‌اکسیدانی کاهش خواهد یافت. این مطالعه به منظور تعیین اثر آنتی‌اکسیدانی آلفا-لیپوئیک اسید (ALA) بر غلظت قندخون و HbA1c بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

 

روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 (14 مرد و 43 زن) با میانگین سنی 5/53 سال مراجعه کننده به درمانگاه شهیدمطهری شیراز از اردیبهشت 1385 تا مهر 1385 به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. بیماران گروه مورد به مدت 8 هفته روزانه 300 میلی‌گرم کپسول ‌آلفا-لیپوئیک اسید در سه نوبت و گروه شاهد نیز روزانه 3 عددکپسول پلاسبو مصرف کردند. قبل و بعد از مداخله نمونه خون بیماران برای اندازه‌گیری قندخون ناشتا، قندخون 2ساعته و HbA1c گرفته شد. اندازه‌گیری‌های آنتروپومتریک شامل قد، وزن و شاخص توده بدنی برای هر یک از بیماران قبل و بعد از مداخله انجام شد.

 

یافته‌ها : مقایسه وزن و نیز شاخص توده بدنی بین دو گروه قبل و بعد از مداخله اختلاف معنی‌داری را نشان نداد. در گروه مورد میانگین غلظت قندخون ناشتا و قندخون 2 ساعته در پایان مطالعه، در مقایسه با قبل از مداخله کاهش معنی‌داری داشت (P<0.05) و این در حالی بود که کاهش مختصر میزان HbA1c در این گروه بعد از مداخله معنی‌دار نشد. در گروه شاهد نیز در هیچ‌یک از متغیرهای مورد بررسی تغییر محسوسی مشاهده نگردید. علاوه بر آن مقایسه میانگین تغییرات غلظت قندخون ناشتا در انتهای این کارآزمایی، حاکی از اختلاف معنی‌دار بین دو گروه مورد و شاهد بود (P<0.05)؛ اما در مورد HbA1c بعد از مصرف مکمل آلفا-لیپوئیک اسید اختلاف معنی‌داری بین دو گروه دیده نشد.

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف کپسول آلفا-لیپوئیک اسید به میزان 300 میلی‌گرم روزانه به مدت 8 هفته در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 به عنوان یک آنتی‌اکسیدان کاربردی در کاهش غلظت قندخون موثر می‌باشد.


احسان احمدپور، دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، احد بازمانی، دکتر عبدالحسین کاظمی، دکتر زهره بابالو،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : لیشمانیوز احشایی بیماری انگلی است که توسط تک‌یاخته خونی نسجی از خانواده لیشمانیا و در ایران توسط گونه اینفانتوم ایجاد می‌شود. ایمنی محافظت کننده در برابر لیشمانیوز احشایی از نوع ایمنی سلولی  Th1 CD4+ می‌باشد که از جمله کموکائین‌های غالب آن می‌توان به IL-12 ،IFN- γ  و IL-18 اشاره نمود که موجب پیشبرد عوامل دفاع سلولی و پاسخ سلولی با واسطه Th1 می‌گردند. موتاسیون‌های اتفاق افتاده بر روی نوکلئوتید واحد، در ژن کد کننده اینترلوکین 18 (IL-18) با عملکرد این ژن و نیز میزان غلظت خونی این سیتوکائین در بیماری‌های مختلفی مانند بهجت، توبرکولوزیس و آرتریت روماتوئید مطالعه شده است. لذا با توجه به نقش مهم IL-18 در ایمنی علیه بیماری لیشمانیوز احشایی این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنوتیپ‌های موجود در جایگاه -607A/C در پروموتور
IL-18 انجام گرفت.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 91 بیمار با سابقه ابتلا به لیشمانیوز احشایی تایید شده، 105 فرد سالم سرم منفی و 78فرد سالم سرم مثبت طی سال‌های 88-1377 انجام گردید. استخراج DNA افراد با روش salting out انجام گرفت. سپس با استفاده از روش ARMS-PCR ژنوتیپ هر فرد در موقعیت -607A/C تعیین گردید. مقایسه بین گروه‌ها از نظر وجود الل‌های مورد بررسی با آزمون Chi-Square انجام شد.

یافته‌ها : بر اساس نتایج به دست آمده؛ الل غالب-607C/C  (35.8%) تعیین شد. همچنین میزان فراوانی ژنوتیپ‌ها در گروه‌های مورد بررسی نزدیک‌به‌هم بود. کمترین ژنوتیپ در افراد سالم سرم مثبت که قبلاً با این بیماری برخورد داشتند؛ ولی به شکل بالینی بیمار نشده‌اند -607A/C و در گروه بیماران -607A/A دیده شد. تفاوت معنی‌داری آماری در پراکندگی الل‌ها در بین سه گروه وجود نداشت.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که ژنوتیپ غالب در گروه بیمار، سالم سرم منفی و سالم سرم مثبت به ترتیب -607C/C (38.5%) ، -607A/C (37.1%) و -607C/C (35.9%) می‌باشد.


دکتر عبدالصمد مظلومی گاوگانی، ناصح ملکی راواسان، فاطمه مظلومی گاوگانی،
دوره 13، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

زمینه و هدف : اپیدمیولوژی لیشمانیازیس احشایی انعکاسی از نحوه ترکیب و برهم‌کنش انگل- ناقل- میزبان و شرایط محیطی می‌باشد. بنابراین تجزیه و تحلیل توأم عوامل مرتبط با سیکل بیماری، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و عوامل خطر محیطی به فهم بهتر فعل و انفعال بین این عوامل و پیش‌آگاهی از افزایش خطر عفونت و بیماری و در نهایت به جهت‌گیری کنترل و درمان بیماری کمک می‌نماید. این مطالعه به منظور تعیین نقش زندگی عشایری و غیرعشایری در انتقال لیشمانیازیس احشایی در شمال غرب ایران انجام گردید.

روش بررسی : در این مطالعه مورد شاهدی ابتدا میزان شیوع کالاآزار به کمک تست آگلوتیناسیون مستقیم (Direct agglutination tes: DAT) و تست جلدی لیشمانین (Montenegro skin test: MST) در کل افراد روستاهای انتخاب شده در منطقه شمال غرب ایران و در مسیر روستاهای ییلاق- قشلاق عشایر ایل شاهسون و تست آگلوتیناسیون مستقیم در سگ‌های همان روستاها طی سال 1385 تعیین شد. یک‌سال بعد، از افراد با DAT منفی خونگیری و مجدداً DAT انجام و میزان سروکانورژن مثبت محاسبه گردید. در نهایت با استفاده از مطالعات سیستم اطلاعات جغرافیایی (Geographical Information System: GIS)، وقوع لیشمانیازیس احشایی در ارتباط با عوامل خطر تراکم و وفور سگ‌ها و نیز نوع زندگی عشایری- غیرعشایری با استفاده از آزمون آماری Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها : هر دو تست جلدی لیشمانین و آگلوتیناسیون مستقیم، در روستاهای عشایری نسبت به روستاهای غیرعشایری اختلاف آماری معنی‌داری داشت (P<0.05). میزان‌های شیوع، سروپوزیتیویته و سروکانورژن بیماری کالاآزار در نحوه زندگی عشایری به ترتیب 5.5% ، 2.7% و 2.5% بالاتر از نحوه زندگی غیرعشایری تعیین گردید. مطالعات سیستم اطلاعات جغرافیایی و نقشه‌های الکترونیکی تهیه شده نیز حاکی از شدت آندمی و میزان بالای عفونت و بیماری در مناطق عشایری نسبت به مناطق غیرعشایری بود. همچنین توزیع عمومی بیماری در ارتباط با عوامل محیطی ارتفاع، درجه حرارت و بارندگی، همبستگی منفی نشان داد.

نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که شیوه زندگی عشایری به علت ارتباط نزدیک عشایر با سگ‌ها، ورود عشایر و سگ‌هایشان به سیکل وحشی بیماری و جابجایی‌های انجام شده در ییلاق – قشلاق، می‌تواند عامل خطری در انتقال لیشمانیازیس احشایی ‌باشد.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 33 queries by YEKTAWEB 4657