21 نتیجه برای قاسمی
علی شفیع زاده، فرهاد شوری، بهنام قاسمی، سجاد باقریان،
دوره 0، شماره 0 - ( 4-1403 )
چکیده
دکتر محمدحسین تازیکی، دکتر محمدمهدی قاسمی،
دوره 1، شماره 3 - ( پاييز و زمستان 1378 )
چکیده
التهاب مزمن گوش میانی (اوتیت مدیا) پدیده ای تجربی است ولی در سیر خود می تواند باعث بروز عوارضی از جمله کاهش شنوایی حسی-عصبی شود. این مطالعه برای نشان دادن شیوع کاهش شنوایی حسی-عصبی در بیماران مبتلا به التهاب مزمن گوش میانی و همچنین رابطه آن با بعضی عوامل دیگر صورت گرفته است. به همین منظور 207 بیمار که دارای ترشحات چرکی از گوش بودند و یا قبلا ترشح داشته اند، بررسی شدند. 70 بیمار، اتوره دوطرفه و 137 بیمار، اتوره یک طرفه داشتند. بنابراین 277 گوش مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان انتقال استخوانی بالاتر از 15db بدون درنظر گرفتن پدیده کارهارتناچ بعنوان پایه تشخیص کاهش شنوایی حسی-عصبی درنظر گرفته شد. 66 بیمار کاهش شنوایی حسی-عصبی داشتند که از میان آنها 26 مورد دوطرفه بود. لذا تعداد کل گوش های مبتلا به این عارضه 92 گوش بود (32.2%). همچنین آسیب هایی مثل TB، فیستول دریچه گرد و SCC گوش میانی، هرکدام در یک مورد مشاهده شد. در حدود 90.3% از موارد نگاره شنوایی مبین کاهش شنوایی در بسامدهای (فرکانس های) بالا بود. 47.6% از گوش ها با نسج جوانه ای و کلستاتوم دارای کاهش شنوایی بودند. حال آنکه 28.7% از موارد نشانگان سوراخ شدگی منجر به کاهش شنوایی حسی-عصبی را نشان دادند. تجزیه و تحلیل داده های مطالعه نشان داد که احتمال کاهش شنوایی حسی-عصبی در سنین بالا زیادتر می شود. این می تواند به علت اتوره طولانی تر بیماران مزبور باشد. بین شدت کاهش شنوایی حسی-عصبی و سن رابطه آماری یافت نشد و لذا تشخیص و درمان بموقع می تواند از پیدایش این عارضه جلوگیری نماید.
دکتر رستم قربانی، آنه محمد غراوی، دکتر مظفر خزاعی، دکتر ال آقا محسن امامی، دکتر علی پورمتعبد، دکتر جهانبخش قاسمی، دکتر پرویز صیادی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: (BPA) Bisphenol A، یک زنواستروژن محیطی است که به عنوان مونومر برخی پلاستیک ها (پلی کربنات ها و اپوکسی رزین) به طور وسیعی در تولید انواع مواد وسایل از جمله مواد پر کننده دندان، ظروف یکبار مصرف و پوشش های داخلی قوطی های کنسرو استفاده می شود. این ماده به دلیل داشتن اثرات استروژنی روی سیستم تولید مثل، جز مخرب های اندوکرینی طبقه بندی می گردد. تحقیق حاضر به منظور تعیین اثر Bisphenol A روی وزن و ساختار هیستولوژیک بیضه و پروستات انجام شد.روش بررسی: این مطالعه تجربی در سال 1383 انجام گردید. به رت های نر بالغ (50 سر) نژاد ویستار با سن بالای 12 الی 13 هفته روزانه یک دوز BPAمقادیر100 ?g/kgbw ,50 ?g/kgbw ,10 ?g/kgbw به مدت 6 و 12 روز از طریق داخل صفاقی تزریق شد و یک روز پس از آخرین تزریق موش ها کشته شد و وزن بیضه و پروستات آنها اندازه گیری گردید. سپس از آنها مقاطع 5 میکرونی تهیه شد و با دو روش رنگ آمیزی H&E و هماتوکسیلین ویگرت رنگ آمیزی گردید. داده ها با استفاده از آزمون ANOVA دو طرفه و آزمون کای اسکوئر تجزیه تحلیل گردید.یافته ها: در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه کنترل وزن بیضه و پروستات کاهش یافته بود و اپی تیلوم سلول های لوله های اسپرم ساز تخریب شده بودند (0.05 P<).نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در دوزهای پایین Bisphenol A اثر مخرب بر روی ساختار میکروسکوپی بافت بیضه و پروستات رت های بالغ دارد.
دکتر بیژن فروغ، آقای رضا عمادی فر، آقای حسن سعیدی، دکتر محمدصادق قاسمی،
دوره 9، شماره 2 - ( تابستان 1386 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتروز زانو از علل شایع درد ناحیه زانو میباشد که نیاز به درمانهای مختلف از جمله درمان آرتزی دارد. در واقع یکی از روشهای درمانی در مورد آرتروز زانو اصلاح بیومکانیکال راستای زانو و کاهش درد و افزایش عملکرد از طریق کاهش فشارهای وارده به زانو است. این تحقیق به منظور بررسی اثر گوه خارجی به همراه ساپورت مفصل سابتالار روی زاویه فمور و تیبیال در بیماران مبتلا به واروس دفورمیتی زانو ناشی از استئوآرتروز صورت گرفت و اثر این نوع گوه با گوه خارجی داخل کفشی مقایسه گردید. روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران طی سالهای 1384 لغایت 1385 انجام شد. 20 بیمار مبتلا به استئوآرتروز زانو به مدت 8 هفته مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی بر حسب اولویت مراجعه، به دو گروه تقسیم گردیدند. گروه اول گوۀ خارجی به همراه ساپورت مفصل سابتالار و گروه دوم گوه خارجی داخل کفش دریافت نمودند. اندازهگیری زاویه فمور و تیبیال در هر دو گروه انجام گردید. برای بررسی کیفی بیماران از پرسشنامه KOOS که شامل موارد درد، فعالیتهای روزانه، علایم بیمار و کیفیت زندگی است، استفاده شد. ارزیابی دو مرحله قبل و بعد از درمان برای هر گروه صورت گرفت. آزمونهای آماری مورد استفاده تی زوجی و تی مستقل بود و از نرمافزار آماری SPSS-10 استفاده گردید. یافتهها: در مرحله اول و شروع تحقیق هیچگونه تفاوتی در زاویه فمور و تیبیال، درد، فعالیتهای روزانه، کیفیت زندگی و علایم بیماری بین دو گروه وجود نداشت و دو گروه کاملاً همگن بودند. بعد از 8 هفته در گروه اول به طور معنیداری افزایش زاویه فمور و تیبیال و افزایش فعالیتهای روزانه، کیفیت زندگی و علائم بیماری نسبت به گروه دوم مشاهده گردید. گرچه درد در گروه اول کاهش پیدا کرده بود، اما از لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجهگیری: گوه خارجی به همراه ساپورت مفصل سابتالار باعث حفظ اصلاح والگوسی زاویه فمور و تیبیال در بیماران مبتلا به واروس دفورمیتی ناشی از آرتروز زانو میشود و نتایج درمانی بهتری نسبت به گوه تنها خواهد داشت.
دکتر فرزاد رجایی، مهدی فرخی، ناظم قاسمی، دکتر مجید سررشته داری، دکتر نعمت الله غیبی، دکتر مهرزاد سرایی صحنه سرایی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : پیشرفت در حال توسعه صنایع الکترونیک و استفاده روزافزون از دستگاههای الکتریکی منجر به افزایش مواجهه افراد با امواج الکترومغناطیسی شده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر امواج الکترومغناطیسی بر شاخصهای مورفومتریک اپیدیدیم، مجرای دفران و بیضه موش انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش نر نژاد BALB/C انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تجربی، شم (sham) و کنترل قرار داده شدند. موشهای گروه تجربی به مدت 8 هفته ، هر هفته 6 روز و هر روز 4 ساعت در معرض امواج الکترومغناطیسی با شدت0.5 میلیتسلا و فرکانس 50 هرتز قرار گرفتند. موشهای گروه کنترل و شم در معرض امواج قرار نگرفتند. بعد از پایان دوره آزمایش موشها تحت بیهوشی کشته و لاپاراتومی شدند و بیضههای طرف چپ موشها خارج و وزن گردید. نمونهها با میکروسکوپ نوری تحت فرآیندهای روتین بافتی قرار گرفتند. قطر و ارتفاع اپیتلیوم مجاری اپیدیدیم و دفران تعیین گردید. نتایج به دست آمده با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
یافتهها : میانگین قطر اپیدیدیم در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت (p<0.5) میانگین قطر مجرای دفران، ارتفاع سلولهای اپیتلیال اپیدیدیم و مجرای دفران در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت (p<0.5) همچنین میانگین وزن بیضه در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنیداری داشت(p<0.5).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میدان الکترومغناطیسی به مدت 8 هفته و به میزان0.5 میلیتسلا سبب تغییرات مورفومتریک سلولهای اپیتلیوم اپیدیدیم و مجرای دفران و کاهش وزن بیضه موش میگردد.
مجید شرفی، دکتر محمد صادق قاسمی، دکتر محمد کمالی، حسن سعیدی،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم درد مفصل پتلوفمورال یکی از شایعترین بیماریهای ارتوپدی در بین ورزشکاران، نظامیان و افراد عادی است. هرچند علت این بیماری ناشناخته است؛ ولی یکی از مهمترین علل بروز این بیماری میتواند؛ مشکلات ساختاری اندام تحتانی باشد. یکی از موثرترین روشهای درمان افراد مبتلا به این سندرم، استفاده از ارتزهای neoprene palumbo و Geno direxa stable میباشد؛ اما مطالعات اندکی در مورد اثر این ارتزها وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ارتز neoprene palumbo و Geno direxa stable بر درد و فعالیتهای روزمره افراد مبتلا به سندرم درد مفصل پتلوفمورال انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 30 بیمار مرد مبتلا به سندرم درد مفصل پتوفمورال در رده سنی 18 تا 40 ساله مراجعه کننده به بیمارستان حضرت ولیعصر (عج) اراک در طی سال 1387 به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره استفاده کننده از ارتز neoprene palumbo و ارتز Geno direxa stable قرار گرفتند. با استفاده از مقیاس بصری درد (VAS) و پرسشنامه KOOS شدت درد، سطح فعالیتهای روزمره ADL و سفتی مفصلی، قبل و سه هفته بعد از درمان مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای تی زوج و تی مستقل مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها : بعد از استفاده از ارتز میانگین شدت درد کاهش و فعالیت فیزیکی روزانه افزایش معنیداری از نظر آماری نشان دادند (P<0.05)؛ ولی در مقایسه بین دو نوع ارتز neoprene palumbo و Geno direxa stable تفاوت آماری معنیداری از نظر شدت درد و فعالیت فیزیکی روزانه مشاهده نشد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که هر دو نوع ارتز neoprene palumbo و Geno direxa stable تقریباً به یک میزان باعث بهبود علائم سندرم درد مفصل پتلوفمورال مانند شدت درد و سطح فعالیتهای فیزیکی روزمره بیماران میشوند.
هانیه باقری، فاطمه قاسمی کبریا، دکتر شهریار سمنانی، صدیقه لیوانی، دکتر سهیل رفیعی، ناصر بهنام پور، دکتر عزت الله قائمی،
دوره 12، شماره 3 - ( پاييز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : سویههای باکتری هلیکوباکترپیلوری که دارای پروتئین Cag A (Cytotoxin associated Gene A) میباشند؛ استعداد بیشتری برای ایجاد بیماری دارند. این پروتئین بیماریزایی باکتری را با افزایش تولید سیتوتوکسین در سلول میزبان تسریع مینماید. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آنتیبادی ضد CagA در افراد آلوده به هلیکوباکترپیلوری در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 676 نفر از افراد آلوده به هلیکوباکترپیلوری در استان گلستان طی سال 1387 انجام گردید. در این افراد وجود آنتیبادی ضد CagA از کلاس IgG به روش الیزا تعیین شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری کایاسکوئر در نرمافزار آماری SPSS-16 تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنیداری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد. یافتهها : فراوانی آنتیبادی ضد Cag A در افراد آلوده به هیلکوباکترپیلوری 57.7% (CI 95%: 53.9-61.4) برآورد گردید. این فراوانی در مردان 56.3% و در زنان 58.9% بود. گروه سنی 24-15 سال و کودکان زیر 5 سال با شیوع 63.4% و 26.3% بالاترین و کمترین فراوانی را داشتند. گروه قومی سیستانی با شیوع 67.2% نسبت به گروههای قومی ترکمن (57.5%) و فارس (53.6%) بیشترین موارد آنتیبادی را نشان دادند. توزیع این سویهها در ساکنین روستا (58.1%) بیش از شهر (57.1%) بود. توزیع فراوانی موارد مثبت CagA در شهر مینودشت در شرق استان (78%) بالاتر و بندرگز در غرب (44%) پایینتر از بقیه بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فراوانی سویههای CagA مثبت افراد آلوده با هلیکوباکترپیلوری در استان گلستان مشابه بسیاری از مناطق دیگر ایران، آسیا و اروپا است؛ ولی از مناطق آفریقایی بالاتر است.
رعنا عزالدینی، باب اله قاسمی، مرتضی قوجازاده، مسعود دارابی،
دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : در مورد ضرورت بررسی روتین میکروسکوپیک نمونههای حاصل از جراحی لوزه در کودکان توافق نظری وجود ندارد. این مطالعه به منظور تعیین بدخیمی در بررسی آسیبشناسی بافتهای لوزهبرداری شده کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 1250 کودک (724 پسر و 526 دختر) 14-2 ساله کاندید عمل جراحی لوزهبرداری مراجعه کننده به بیمارستان کودکان تبریز طی سالهای 90-1387 انجام شد. متغیرهای سن، جنس، تشخیص بالینی و اندیکاسیون جراحی ثبت شد. از نمونههای حاصل از لوزهبرداری، بلوک پارافینی تهیه و رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین– ائوزین انجام شد. نتایج هیستوپاتولوژیکی در یکی از گروههای فولیکولار هایپرپلازیا، فولیکولار هایپرپلازیای همراه با عفونت، بدخیمی و وضعیت طبیعی در نظر گرفته شد. یافتهها : هیچیک از کودکان علایم بالینی اولیه مشکوک به تومور لوزه را نداشتند. شکایات اولیه بیماران شامل تنفس دهانی (92.5%)، خرخر شبانه (93%)، سرماخوردگی و عفونتهای راجعه و مزمن (74.3%)، گلودرد (56.4%)، هالیتوزیس (48.2%)، آپنه شبانه (26%)، دیسفاژی (22.2%) و بیاشتهایی (18.2%) بود. کودکان با تشخیص هیپرتروفی لوزه و علائم انسدادی (57%) و هیپرتروفی لوزه و عفونت مکرر (42.2%) تحت جراحی لوزهبرداری قرار گرفتند. در بررسی آسیبشناسی همه بیماران هیپرپلازی خوشخیم همراه با هیپرتروفی لنفاوی مشاهده شد و در هیچکدام از بیماران بدخیمی یافت نگردید. نتیجهگیری : هیچ موردی از بدخیمی در بررسی آسیبشناسی بافتهای لوزهبرداری شده کودکان یافت نشد و تمام لوزهها دچار هیپرپلازی خوشخیم همراه با هیپرتروفی لنفاوی بودند.
افسانه تابنده، رامین آذرهوش، مهدی قاسمی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اندروژنها از جمله عوامل ایجاد کننده پرهاکلامپسی است. این مطالعه به منظور مقایسه سطح سرمی تستوسترون توتال، تستوسترون آزاد و دهیدرواپی اندروسترون سولفات و پروژسترون در زنان مبتلا به پره اکلامپسی و زنان دارای بارداری طبیعی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مورد - شاهدی روی 30 زن باردار مبتلا به پرهاکلامپسی بستری شده در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان و 30 زن باردار سالم انجام شد. معیار تشخیص پرهاکلامپسی فشارخون بیشتر یا مساوی 140/90 mmHg و پروتئینوری بیشتر یا مساوی 1+ در تست نواری ادرار در سه ماهه سوم حاملگی بود. مقادیر پروژسترون، تستوسترون آزاد، تستوسترون توتال و دهیدرواپی آندروسترون سولفات به روش ELISA اندازهگیری شد. یافتهها : میزان تستوسترون توتال در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب 1.3±1.8 ng/ml و 0.9±1.3 ng/ml بود که اختلاف آماری معنیداری نداشتند. میزان پروژسترون در گروه مورد (46.9±95 ng/ml) از گروه شاهد (75±165.4 ng/ml) کمتر بود (P<0.01). میزان تستوسترون آزاد و دهیدرواپی آندروسترون سولفات به ترتیب در گروه مورد 2.3±5.6 ng/ml و 0.5±1 ng/ml از گروه شاهد به ترتیب 1.5±3.2 ng/ml و 0.4±0.7 ng/ml بیشتر بود (P<0.045). نتیجهگیری : این مطالعه نشاندهنده تغییرات افزایشی تستوسترون آزاد و دهیدرواپی آندروسترون سولفات و تغییرات کاهشی پروژسترون در مبتلایان به پرهاکلامپسی است.
محمد سبحانی شهمیرزادی، میلاد فدایی، احسان علائی، فاطمه قاسمی کبریا، غلامرضا روشندل، فائزه سلامت،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف:یکی از علل شایع درد شکم کودکان، یبوست است و مصرف شیر گاو به عنوان یکی از علتهای آن مطرح است. این مطالعه به منظور تعیین اثر حذف شیر گاو از رژیم غذایی کودکان مبتلا به یبوست مزمن انجام شد. روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 80 کودک مبتلا به یبوست مزمن انجام شد. بیماری با استفاده از معیار Rome-III تشخیص داده شد. به مدت سه هفته شیر گاو از رژیم غذایی کودکان حذف و پس از آن علایم بالینی کودکان بررسی شد. یافتهها :33.8%درصد کودکان به درمان قطع کوتاه مدت شیر گاو از رژیم غذایی پاسخ مثبت دادند. فراوانی پاسخ به درمان در کودکانی که یبوست آنان از سن زیر 2 سالگی (52.6%) شروع شده بود؛ به طور معنیداری از کودکان با سابقه یبوست از سن بالای 2 سال (16.6%) بیشتر بود (P<0.05). میزان پاسخ به درمان با جنس کودک و میزان مصرف شیر گاو رابطه آماری معنیداری نداشت. نتیجهگیری : حذف شیر گاو از رژیم غذایی باعث بهبود یبوست مزمن کودکان گردید.
امیرعباس قاسمی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : هماتوم سابدورال مزمن یکی از بیماریهای شایع در بیماران بستری در بخشهای جراحی اعصاب است. اگرچه استراتژی درمانی این بیماری ساده است؛ ولی پیشآگهی بیماران به راحتی قابل پیشبینی نیست. این مطالعه به منظور تعیین عوامل موثر در پیشآگهی بیماران با هماتوم سابدورال مزمن جراحی شده به روش Burr hole trephination انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 90 بیمار با هماتوم سابدورال مزمن و جراحی شده در بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه انجام شد. عوامل احتمالی موثر در پیشآگهی شامل سن، جنس، اندازه هماتوم، جابجایی عناصر خط وسط، تراکم و محل قرارگیری هماتوم، سطح هوشیاری قبل از عمل جراحی، نکات مهم در شرح حال، اتساع مغز و وجود هوا در داخل جمجمه بعد از عمل جراحی برای هر بیمار ثبت شد. برای ارزیابی پیشآگهی بیماران از مقیاس اصلاح شده Rankin استفاده گردید. مقیاس صفر و یک به عنوان پیشآگهی خوب و 2تا 5 بهعنوان پیشآگهی بد در نظر گرفته شد. یافتهها : 63 بیمار (70 درصد) پیشآگهی خوب و 27 بیمار (30 درصد) پیشآگهی بد داشتند. سن بالاتر از 70 سال، سطح هوشیاری پایین قبل از عمل جراحی (معیار کومای گلاسگو کمتر از 13) و سابقه دیابت به عنوان مهمترین متغیرهای مرتبط با پیشآگهی بد بعد از عمل جراحی تعیین شدند (P<0.05). نتیجهگیری : سن بیش از 70 سال، سطح هوشیاری پایین قبل از عمل جراحی و ابتلا به دیابت از عوامل تعیین کننده پیشآگهی بد در بیماران با هماتوم سابدورال مزمن عمل شده به روش Burr hole trephination هستند.
بهناز خدابخشی، عبداله عباسی، آیدا هاشمی فرد، فاطمه قاسمی کبریا، مینا خسرویان،
دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : درمان با داروهای ضدسل موثرترین روش کنترل بیماری سل است. با شناسایی عوارض داروهای ضدسل و درمان آنها میتوان از ایجاد مقاومت دارویی جلوگیری نمود. این مطالعه به منظور تعیین عوارض منجر به بستری ناشی از مصرف داروهای ضدسل ثبت شده طی سالهای 90-1386 در مراکز بهداشتی شهری و روستایی شهرستان گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 1550 پرونده بیماران مبتلا به سل در گرگان انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و بالینی در پرسشنامهای ثبت شد. عوارض دارویی در سه دسته کبدی، پوستی و سایر عوارض تقسیم شدند. یافتهها : 44 بیمار مبتلا به سل (2.8%) دارای عوارض دارویی منجر به بستری بودند که 27 نفر (61.4%) از آن زن بودند. بین وقوع عوارض دارویی با سن و جنس ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد. 34 بیمار (77.3%) به سل ریوی و 10 بیمار (22.7%) به سل خارج ریوی مبتلا بودند. 17 نفر (38.6%) از مسلولین مبتلا به دیابت بودند. بین وقوع عارضه دارویی و بیماری زمینهای ارتباط آماری معنیداری مشاهده نگردید. عارضه کبدی در 37 بیمار (84.1%)، عارضه پوستی در 5 بیمار (11.4%) و سایر عوارض در 2 بیمار (4.5%) منجر به بستری شده بود. نتیجهگیری : عارضه کبدی فراوانترین علت بستری ناشی از مصرف داروهای ضدسل در شهرستان گرگان بود.
سمیه تدینی لهی، مجید ملک زاده شفا رودی، هاتف قاسمی حمیدآبادی، امیر اسماعیل نژاد مقدم، علیرضا خلیلیان، نوراله رضائی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به نقش آنتیاکسیدانی ملاتونین و رتینوئیکاسید بهنظر میرسد این دو در میزان بلوغ و تکوین رویانی موثرند. این مطالعه به منطور تعیین اثر توأم ملاتونین و آل- ترانس رتینوئیکاسید بر بلوغ، لقاح و تکوین رویانی تخمکهای نارس موش در شرایط آزمایشگاهی انجام گردید. روش بررسی : مجموعه تخمک- کومولوس (COCs) از تخمدان موشهای ماده نژاد NMRI جمعآوری شدند و بهطور تصادفی در محیط کشت بلوغ در شش گروه قرار گرفتند. گروهها شامل کنترل، شم، آزمون1 (ملاتونین در غلظتهای 100 نانومولار، 1 و 2 میکرومولار)، آزمون 2 (رتینوئیکاسید در غلظتهای1، 2 ، 4 و 6 میکرومولار)، آزمون 3 (ملاتونین 2 میکرومولار و رتینوئیکاسید 4 میکرومولار) و آزمون 4 (ملاتونین 100 نانومولار و رتینوئیکاسید 4 میکرومولار) بودند. بعد از24 ساعت تخمکهای بالغ با اسپرم لقاح داده شدند و تکوین رویانی تا مرحله بلاستوسیست به مدت پنج روز بررسی شد. یافتهها : میزان بلوغ تخمکها در گروه کنترل 50.6% و در گروه شم 49.4% بود و بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. در گروه ملاتونین با غلظتهای 100 نانومولار، 1 و 2 میکرومولار به ترتیب 54.3%، 54.8% و 59.9%، در گروه رتینوئیکاسید با غلظتهای 6،4،2،1 میکرومولار به ترتیب 51.6%، 51%، 59% و 49.6% و در گروه 3 و 4 توأم به ترتیب 60.4% و 54.2% بود. میزان بلوغ تخمک در گروه 2 میکرومولار ملاتونین، گروه 4 میکرومولار رتینوئیکاسید و در گروه 3 توأم نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). میزان تکوین در گروه ملاتونین در غلظت 100نانومولار، گروه رتینوئیکاسید در غلظت 4 میکرومولار و گروه 4 توأم نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری داشت (P<0.05). گرچه میزان تکوین در گروه 3 توأم نسبت به گروه کنترل بیشتر بود؛ اما نسبت به غلظت 100نانومولار ملاتونین و 4 میکرومولار رتینوئیکاسید که به تنهایی استفاده گردید؛ کمتر بود. نتیجهگیری : اضافه کردن ملاتونین و آل-ترانس رتینوئیکاسید با هم به محیط کشت بلوغ، سبب افزایش بلوغ و بهبود تکوین جنینهای حاصل از آنها به صورت وابسته به دوز میشود.
غلامرضا شریفی راد، عبدالرحمان چرکزی، کمال الدین میرکریمی، نویساسادات سیدقاسمی، حسین شهنازی، فرشید حاجیلی دوجی، عبدالمجید میرزاعلی،
دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف سیگار یکی از مهمترین عوامل خطر برای بسیاری از بیماریها بوده و خطر مرگ زودرس را افزایش میدهد. الگوی بین نظریهای یکی از الگوهای مطالعه رفتار سلامتی به خصوص رفتارهای اعتیادآمیز است. این مطالعه با هدف فهم استعمال سیگار بر اساس الگوی بین نظریهای در بین افراد سیگاری شهر گرگان انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه مقطعی با رویکرد توصیفی – تحلیلی روی 450 مرد سیگاری انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای مراحل تغییر DiClemente ، تعادل تصمیمگیری و خودکارآمدی Velicer و فرایندهای تغییر Prochaska و وابستگی به نیکوتین Fagerstrom بود.
یافتهها : بر اساس مراحل تغییر 39.1% در مرحله پیش تفکر، 13.8% در مرحله تفکر، 42.4% در مرحله آمادگی، 2.7% در مرحله عمل و 2% دیگر در مرحله نگهداری بودند. بین مراحل تغییر مصرف سیگار با تمامی سازههای الگوی بین نظریهای و آزمون وابستگی به نیکوتین ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). مضرات مصرف سیگار، فرایندهای خود ارزیابی مجدد، خودرهایی و آزادی اجتماعی دارای اندازه اثر بزرگ بودند و فرایند جستجوی روابط یاریرسان کمترین اندازه اثر را داشت.
نتیجهگیری : سازه مضرات مصرف سیگار، فرایند خودارزیابی مجدد، خودرهایی و آزادی بیشترین قدرت پیشبینیکنندگی حرکت در طول مراحل تغییر مصرف سیگار را دارند. همچنین جستجوی روابط یاریرسان کمترین اندازه اثر را داشت.
علی قاسمی، زهرا بدیعی، حمید فرهنگی، عبدالله بنی هاشم، سیدجواد سیدی، راضیه قدسی، عبدالقاسم مختاری، آرمین عطارزاده،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : ویروس واریسلا زوستر (Varicella zoster virus: VZV) عامل یک بیماری خفیف در کودکان است؛ اما در کودکان با نقص در سیستم ایمنی میتواند یک بیماری تهدیدکننده محسوب شود. این مطالعه به منظور ارزیابی آنتیبادیهای IgG و IgM علیه VZV در سرم کودکان مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد (acute lymphoblastic leukemia: ALL) انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - مقطعی روی 66 کودک مبتلا به بیماری ALL تحت شیمی درمانی در بیمارستان فوق تخصصی دکترشیخ مشهد طی سال 1391 انجام شد. مثبت یا منفی بودن تیتر IgG و IgM علیه VZV با استفاده از روش الایزا ارزیابی شد.
یافتهها : 15 بیمار (21.7%) دارای سرولوژی مثبت برای آنتیبادی IgG بودند و سابقه ابتلاء به VZV را داشته و نسبت به بیماری آبلهمرغان ایمن بودند. 51 بیمار (78.3%) دارای تیتر منفی برای آنتیبادی IgG بودند و در برابر عفونت VZV حساس بودند.
نتیجهگیری : اکثر کودکان مبتلا به بیماری لوسمی لنفوبلاستیک حاد دارای تیتر منفی برای آنتیبادی IgG بوده و در برابر عفونت ناشی از ویروس واریسلا زوستر حساسند.
عطیه امین زاده، مهرداد رمضان پور، عبدالجبار ملاعرازی، فاطمه قاسمی کبریا، غلامرضا روشندل،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : استان گلستان بهعنوان یک منطقه با بروز بالای سرطان شناخته شده است. تفاوتهای اقلیمی شامل تفاوت در بارش، دما و رطوبت میتواند بر نوع پوشش گیاهی، نوع تغذیه و سبک زندگی ساکنین منطقه تاثیر بگذارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین میزان بارش و دمای محیط با میزان بروز انواع سرطان در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی دادههای مربوط به خصوصیات اقلیمی استان گلستان طی سالهای 88-1383 از 19 ایستگاه هواشناسی در سراسر استان جمعآوری شد. دادههای مربوط به بروز سرطان از واحد ثبت سرطان مبتنی بر جمعیت استان گلستان نیز جمعآوری گردید.
یافتهها : میزان بروز در تمام سرطانها در مناطق با اقلیم خشک که بیشتر شرق و ناحیه ترکمن صحرا را شامل میشود؛ بیش از مناطق با اقلیم مرطوب بود (P<0.05). همبستگی معکوس معنیداری بین میزان بارندگی و میزان بروز سرطان مری یافت شد (ضریب همبستگی پیرسون r=-0.64 و P=0.04). میانگین میزان بارندگی در منطقه پرخطر (371.2+-86.7) بروز سرطان مری نسبت به منطقه کمخطر (657.6+-146.1) بهطور معنیداری کمتر بود (P<0.05). میزان بروز سرطان معده (P<0.05) و سرطان مری (غیرمعنیدار) در مناطق با اقلیم خشک بیشتر از مناطق با اقلیم مرطوب بود. میزان بروز سرطان روده در اقلیم خشک (غیرمعنیدار) بیشتر از اقلیم مرطوب و میزان بروز سرطان پستان در اقلیم خشک (غیرمعنیدار) کمتر از مناطق مرطوب بود.
نتیجهگیری : با توجه به نتایج این مطالعه، عوامل محیطی از جمله اقلیم خشک و کم باران میتوانند بهعنوان یکی از علل احتمالی بروز بالای سرطانها در استان گلستان مطرح شوند.
نغمه میرابوالقاسمی، عباس دوستی،
دوره 19، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت هلیکوباکترپیلوری یکی از شایعترین عفونتهای مزمن باکتریایی در جهان بهویژه در کشورهای در حال توسعه است. ژن leoA نقش مهمی در بیماریزایی ایفا میکند و نقش اصلی این ژن افزایش ترشح سم توسط باکتری است. این مطالعه به منظور جداسازی و کلونسازی ژن leoA در وکتور بیانی pEGFP-C2 و بررسی بیان آن به روش RT-PCR در سیستم یوکاریوتی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی ژن leoA از ژنوم هلیکوباکترپیلوری سویه استاندارد (ATCC 43504) به روش PCR تکثیر و جداسازی شد. سپس با روش کلونسازی T/A در ناقل pTZ درج گردید. ساب کلونینگ این ژن در وکتور بیانی pEGFP-C2 با آنزیم لیگاز انجام شد. سپس سازواره نهایی pEGFP-C2-leoA به روش الکتروپوریشن در سلولهای تخمدان همستر چینی
(Chinese hamster ovary: CHO) ترانسفرم گردید و بیان ژن leoA با روش SDS-PAGE و RT-PCR ارزیابی شد.
یافتهها : نتایج PCR نشاندهنده تکثیر قطعه 1758 جفت بازی مربوط به ژن leoA بود. کلونسازی این ژن به ترتیب در وکتورهای pTZ و pEGFP-C2 با موفقیت انجام شد. هضم آنزیمی با دو آنزیم KpnI وSacII و همچنین تعیین توالی، صحت کلون سازی ژن را تایید کرد. مشاهده محصول پروتئینی ژن leoA در سلولهای CHO نشاندهنده بیان موفقیتآمیز ژن leoA هلیکوباکترپیلوری در سیستم یوکاریوتی بود.
نتیجهگیری : سازواره نهایی pEGFP-C2-leoA ، قدرت بیان موفق ژن leoA در سلولهای جانوری را داشت.
سیدمحمد ابوترابزاده بیرجند، فاطمه مصفا، علی قاسمی، راضیه قدسی،
دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : شیوع بالای سرطان در جوامع مختلف و مقاومت داروهای موجود در درمان سرطان، سبب علاقهمندی زیادی برای کشف داروهای جدید ضدسرطان در علم شیمی دارویی شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدسرطانی دو ترکیب جدید کینولینی روی سلولهای سرطانی معده انسان انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، اثر ضدسرطانی دو ترکیب کینولینی با نام اختصاری RQ1 و RQ2 با انجام تست سمیت سلولی MTT بررسی شد. این تست روی دو رده سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین انجام شد. با انجام تست PI و آنالیز فلوسایتومتری مکانیسم توقف در فاز G2/M چرخه سلولی و القای آپوپتوز توسط ترکیبات کینولی بررسی شد.
یافتهها : دو ترکیب جدید کینولینی RQ1 و RQ2 با IC50 برابر با 38-25 میکرومولار روی سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین اثر سمی داشتند. بهترین اثر ضدسرطانی مربوط به ترکیب RQ2 روی رده سلولهای سرطانی معده حساس به دانوروبیسین با IC50 برابر با 25 میکرومولار بود. درصد سلولهای سرطانی معده مقاوم به دانوروبیسین در فاز G2/M در غلظت 25 میکرومولار این ترکیبات به ترتیب 35.95% و 34.88% و 41.11% و 42.89% از این سلولها، بعد از تیمار با غلظت 50 میکرومولار این ترکیبات دچار توقف در فاز G2/M شدند.
نتیجهگیری : دو ترکیب جدید کینولینی RQ1 و RQ2 اثر ضدسرطانی موثری روی دو رده سلولهای سرطانی معده حساس و مقاوم به دانوروبیسین از خود نشان دادند.
ناظم قاسمی،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1397 )
چکیده
مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یک بیماری مزمن و چند فازی اتوایمیون است که بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر میگذارد. اخیراً سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیک بهعنوان یکی از بهترین منابع برای سلول درمانی در بیماری MS ارایه شده است. لذا این مطالعه مروری با هدف معرفی سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیک و نقش عوامل نوروتروفیک در درمان بیماری MS صورت گرفت. در پژوهش حاضر، براساس Systematic Review و با استفاده از کلیدواژههای مولتیپل اسکلروزیس، نوروتروفینها و سلولدرمانی تعداد 98 مقاله از پایگاههای مختلف Pubmed، SID، Springer، SinceDirect Magiran، Web of sciences و Google Scholar جستجو شد و پس از حذف مقالات غیرمرتبط و تکراری تعداد 50 مقاله انتخاب شد. نتایج بهدست آمده از این مطالعات نشان داد که درمانهای مبتنی بر سلول در بیماری MS، با هدف جایگزین کردن سلولهای از بین رفته و یا با هدف حمایت نورونی با استفاده از عوامل رشد عصبی انجام میشود. سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیک با داشتن توانایی مهاجرت به سمت ضایعات عصبی و ترشح عوامل نوروتروفیکی، میتوانند نقش عمدهای در حمایت از بافت عصبی و پیشگیری از تخریب آن بر عهده داشته باشند. این عوامل از طریق رسپتورهای تیروزین کینازی خود اثرات متنوعی بر تکامل و فعالیت صحیح نورونها دارند. لذا سلولهای ترشح کننده عوامل نوروتروفیکی بهدلیل ترشح طیف وسیعی از عوامل رشد عصبی مورد نیاز برای تکامل عصبی، ممکن است یکی از منابع ایدهال سلولی برای درمانهای مبتنی بر سلول در بیماری MS باشند.
نویسا سادات سیدقاسمی، مینا دازی، بهاره نیکراد، حسن خورشا، محمدرضا هنرور،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان بروز سل در گلستان 26.7 و در گنبد 24 در صد هزار نفر است. کمبود دریافت انرژی و مواد مغذی از دلایل افزایش خطر سل هستند. سوء تغذیه یک عامل مهم مرگ و میر بالا در جمعیت مسلول است. با کاهش سطح پروتئینهای احشایی، شاخصهای تن سنجی و ریز مغذیها، خطر مرگ و میر افزایش مییابد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه بیماران مسلول شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 48 بیمار با میانگین سنی 20±57 سال مبتلا به سل شهرستان گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه ابتلا به بیماری سل، نمایه توده بدنی، آلبومین، هموگلوبین، پروتئین توتال، شمارش سلولهای خونی و مقدار دریافت مواد غذایی ثبت گردید.
یافتهها: زنان 58 درصد و روستاییان 52 درصد را شامل شدند. بین نمایه توده بدنی و سابقه قبلی ابتلا به سل در بیماران با شدتهای متفاوت بیماری اختلاف آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). تفاوت توزیع شدت کمخونی در بین بیماران با شدتهای مختلف بیماری، از لحاظ آماری معنیدار نبود. بین دو گروه جنسی، اختلاف معنیدار آماری از لحاظ توزیع شدت بیماری مشاهده نشد. متغیر سن حتی در حضور سایر متغیرها، اثر معنیداری بر شدت بیماری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری: با افزایش سن شدت بیماری افزایش مییابد. با افزایش شدت بیماری، نمایه توده بدنی بیماران کاهش و شدت سوءتغذیه و کمخونی افزایش مییابد. لذا بیماران مسلول به حمایت تغذیهای نیاز دارند.