|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
4 نتیجه برای فیضی
ویدا نثارحسینی، مهرداد تقی پور، رایکا شریفیان، امیر همتا، سعید فیضی، دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای عروق کرونری یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان و خصوصاً کشور ایران است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی عوامل خطر بیماری عروق کرونر در مراجعین به مرکز آنژیوگرافی بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری به عنوان مرکز قلب استان مازندران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2540 بیمار آنژیوگرافی شده با تنگی عروق کرونر بیش از 50 درصد (یک تا سهرگ) مراجعه کننده به بیمارستان فاطمه زهرا (س) ساری در سالهای 88-1383 انجام شد. اطلاعات شامل ابتلا به دیابت، پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، سابقه فامیلی بیماریهای عروق کرونر، CRP و نتایج نوار قلب، تعداد و نام عروق مبتلا و شدت تنگی عروق برای هر بیمار ثبت شد. یافتهها : عوامل خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر به ترتیب شامل پرفشاری خون (40.8%)، هیپرلیپیدمی (40.5%)، دیابت (29.1%)، تغییرات غیرطبیعی نوار قلبی (23.8%)، مصرف سیگار (12.5%)، سابقه فامیلی ابتلا به بیماری عروق کرونری (10%) و CRP مثبت (4.3%) تعیین شد. تنگی بیش از 50 درصد در Left Anterior Descending Artery مردان و زنان به ترتیب 75.8% و 80.4% تعیین شد. تنگی در هر سه رگ در 48.3%، دو رگ در 48.3% و یک رگ در 26.5% از بیماران وجود داشت. بین ابتلا به دیابت و ابتلا شریان Left Anterior Descending Artery و Left Coronary Circumflex ارتباط آماری معنیداری یافت شد (P<0.05). نتیجهگیری : پرفشاری خون، هیپرلیپیدمی، دیابت، تغییرات غیرطبیعی نوارقلب، مصرف سیگار و سابقه فامیلی از عوامل خطرساز بیماریهای عروق کرونر در این منطقه بودند.
روح الله فلاح مشکانی، امین صالحی ابرقویی، احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت، عمار حسن زاده کشتلی، آوات فیضی، پیمان ادیبی، دوره 18، شماره 3 - ( پاییز 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعات اندکی الگوهای اصلی موادمغذی را با بیماریهای مزمن ارتباط دادهاند. این مطالعه به منظور شناسایی الگوهای اصلی موادمغذی در بزرگسالان اصفهانی و بررسی ارتباط آنها با چاقی عمومی و چاقی شکمی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی - تحلیلی از یک پرسشنامه بسامد خوراکی نیمه کمی ارایه شده به 8691 فرد 18 تا 55 ساله برای جمعآوری اطلاعات غذایی استفاده شد. 6724 و 5203 بزرگسال به ترتیب برای چاقی عمومی و چاقی شکمی داده کامل داشتند. دریافتهای روزانه مربوط به 38 ماده مغذی و بیواکتیو برای شرکت کنندگان محاسبه شد. از تحلیل عاملی برای استخراج الگوهای موادمغذی استفاده گردید.
یافتهها : سه الگوی عمده موادمغذی شناسایی شد. اول مقادیر بالا از اسیدهای چرب، کلسترول، کوبالامین، ویتامین E، پیرودوکسین، پانتوتنیک اسید، روی، کولین، پروتئین و فسفر؛ دوم مقادیر بالا از تیامین، بتائین، نشاسته، فولات، آهن، سلنیوم، نیاسین، کلسیم و منگنز و سوم افزایش گلوکز، فروکتوز، سوکروز، ویتامینC، پتاسیم، کل فیبر غذایی، مس و ویتامین K. مردان واقع در بالاترین پنجک الگوی دوم دارای شانس کمتری برای ابتلا به چاقی عمومی بودند (95% CI: 0.76-0.20 , OR=0.39, P<0.05). همچنین در مردان ارتباط مثبت معنیداری بین الگوی سوم و چاقی عمومی مشاهده شد (95% CI: 1.04-3.04 , OR=1.77, P<0.05) و در زنان این ارتباط دیده نشد (95% CI: 0.74-1.88 , OR=1.18, P<0.05).
نتیجهگیری : الگوی های غذایی با چاقی عمومی و نه چاقی شکمی در مردان شرکت کننده در مطالعه سپاهان ارتباط داشتند.
پروانه صانعی، مریم حاجی شفیعی، احمد اسماعیلزاده، عمار حسن زاده کشتلی، حمیدرضا روح افزا، حمید افشار، آوات فیضی، پیمان ادیبی، دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : اگرچه مطالعات زیادی به بررسی ارتباط بین اختلالات عملکردی دستگاه گوارش با عوامل خطر مربوط به شیوه زندگی پرداختهاند؛ اما مطالعه اپیدمیولوژیکی در رابطه با مجموع عوامل شیوه زندگی و این اختلالات موجود نیست. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین شیوه زندگی با اختلالات فوقانی دستگاه گوارش بزرگسالان استان اصفهان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 3363 بزرگسال ایرانی (19 تا 70 سال) شاغل در 50 مرکز بهداشتی درمانی در سطح استان اصفهان به روش نمونهگیری غیراحتمالی آسان طی سال 1392 انجام شد. امتیاز شیوه زندگی سالم با استفاده از مجموع امتیازات پنج جزء شیوه زندگی شامل عادات غذایی، دریافتهای غذایی، دیسترس روانی، سیگار کشیدن و فعالیت فیزیکی محاسبه گردید. برای ارزیابی اجزای امتیاز شیوه زندگی سالم از پرسشنامه معتبر بسامد غذایی 106- قلمی (Food Frequency Questionnaire: FFQ)، پرسشنامه GPPAQ (General Practice Physical Activity Questionnaire) و پرسشنامه GHQ (General Health Questionnaire) استفاده شد. نسخه اصلاح شده فارسی پرسشنامه III ROME برای ارزیابی اختلالات عملکردی دستگاه گوارش فوقانی مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها : شیوع سوءهاضمه عملکردی 14.5% و رفلاکس معدی – مروی 23.6% تعیین شد. پس از تعدیل مخدوشگرهای بالقوه، افراد با بیشترین امتیاز شیوه زندگی در مقایسه با افراد با کمترین امتیاز به ترتیب 79درصد و 74درصد خطر کمتری برای سوءهاضمه عملکردی (95% CI= 0.05-0.92, OR=0.21, P=0.03) و رفلاکس معدی - مروی (95% CI= 0.09-0.69, OR=0.26, P=0.01) داشتند. همچنین این افراد شانس کمتری برای سیری زودرس (95% CI= 0.11-0.73, OR=0.28, P=0.001)، احساس پری پس از غذا (95% CI= 0.09-0.50, OR=0.22, P=0.03) و درد اپیگاستر (95% CI= 0.21-0.92, OR=0.44, P=0.001) داشتند. علاوه بر امتیاز شیوه زندگی سالم، سطح پایین دیسترس روانی، رژیم غذایی سالم، عادات غذایی سالم و عدم استعمال دخانیات نیز بهطور مستقل با اختلالات عملکردی دستگاه گوارش مرتبط بودند (P<0.05).
نتیجهگیری : پیروی از شیوه زندگی سالم با شیوع کمتر سوءهاضمه عملکردی و علایم آن و رفلاکس معدی - مروی در بزرگسالان ایرانی مرتبط است. همچنین اجزای شیوه زندگی سالم به صورت جداگانه با این اختلالات ارتباط دارند.
زینب غلامی، سیدمرتضی صفوی، پروانه صانعی، آوات فیضی، پیمان ادیبی، دوره 20، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی یک مشکل عمده بهداشت عمومی در جهان محسوب میشود. شیوع و شدت چاقی در سالهای اخیر افزایش یافته است. سیری به عنوان سرکوب دریافت بیشتر غذا پس از تمام شدن خوردن تعریف شده است. نمایه سیری (Satiety Index: SI) یک ابزار برای اندازهگیری توانایی غذاها برای ارضای گرسنگی و منعکس کننده مقدار کل پری ایجاد شده توسط مقداری از غذاهای آزمودنی به مدت بیش از دو ساعت (سیری کوتاه مدت) است. این مطالعه به منظور تعیین نمایه سیری ماست کمچرب در مقایسه با نان سفید در بزرگسالان سالم با نمایه توده بدنی طبیعی انجام گردید.
روش بررسی : این مطالعه شبهتجربی روی 30 فرد سالم با نمایه توده بدنی طبیعی در محدوده سنی 18 تا 53 سال طی دو روز متوالی انجام شد. در روز اول هر فرد 90 گرم نان سفید و در روز دوم 526 گرم ماست کمچرب (1.5%) در مدت 15 دقیقه مصرف نمود.
مقدار سیرکنندگی نان سفید و ماست کمچرب بر اساس مقیاس VAS و LIKERT سنجیده شد. آلفای کرونباخ برای سیر کنندگی نان سفید 0.89 و برای ماست کمچرب 0.947 محاسبه گردید.
یافتهها : نمایه سیری ماست کمچرب 1.46±136.66 درصد در مقایسه با نان سفید (با نمایه سیری 100) تعیین شد. میزان تغییرات سیرکنندگی ماست کمچرب و نان سفید 120 دقیقه بعد از مصرف آنها، به نسبت لحظه شروع براساس مقیاس VAS معنیدار نبود؛ ولی براساس مقیاس LIKERT میزان سیرکنندگی برای ماست کمچرب (تغییرات 0.43±1.60) افزایش معنیداری داشت (P<0.05).
نتیجهگیری : در جمعیت بزرگسال با وزن طبیعی نمایه سیری ماست کمچرب نسبت به نان سفید نشاندهنده سیرکنندگی بیشتر ماست کمچرب نسبت به نان سفید است.
|
|
|
|
|
|