[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
اخبار::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations74273054
h-index3317
i10-index22068
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
4 نتیجه برای فرجی

احمد علی اسلامی، محمدعلی وکیلی، جمشید فرجی،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1381 )
چکیده

سلامت دانشجویان به عنوان طبقه ممتاز گروه سنی نوجوانان و جوانان، برای برنامه ریزی اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار است و افسردگی یکی از شاخص های معتبر ناسلامتی روان می باشد که مانع رشد، بالیدن، تحقق خود و خودشکوفایی فرد می گردد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان افسردگی در دانشجویان پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی گرگان و رابطه آن با نحوه گذراندن اوقات فراغت در سال تحصیلی 79-78 بوده است. در این پژوهش 238 نفر (122 مرد و 116 زن) دانشجو که به روش نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع آسان وارد بررسی شده بودند، با آزمون افسردگی بک و فهرست فعالیت های تینسلی و باربارا، مورد بررسی قرار گرفتند. از این تعداد 36 مورد (15 مرد و 21 زن)، به دلیل نقص داده ها از بررسی خارج شدند. نتایج نشان داد که به طور کلی میانگین افسردگی دانشجویان زن، کمتر از مرد بوده است (10.2 در برابر 10.9). اما تفاوت مشاهده شده معنی دار نبوده است. همچنین، آزمودنی ها آشکارا دارای فقر فعالیت فراغتی بوده اند به طوری که 52.2 درصد آزمودنی ها مرد و 65.2 درصد زن بدون فعالیت خاص فراغتی بوده اند. توزیع افراد مورد بررسی نشان می دهد که تفاوت های اساسی در فعالیت های فراغتی، شناختی، اجتماعی و تعلق، بین دانشجویان مرد و زن مشاهده می شود. بیشترین فعالیت فراغتی دانشجویان، فعالیت های مربوط به تمدد اعصاب بوده است. نتایج نشان می دهد که فعالیت های خلاقیت بیشترین اثربخشی را بر میزان افسردگی دانشجویان دارد و ملخص کلام این که این پژوهش نتوانست رابطه معنی داری بین میزان افسردگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت که فرض اصلی پژوهش بوده است، پیدا کند.
ایوب صوفی‌زاده، آق‌اویلی فرجی‌فر، مرضیه چرابین، فرهاد بدیعی، منیره چرابین، جلال سارلی، محمود یاپنگ غراوی، احمد مهراوران،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : لیشمانیوز جلدی یکی از بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوان است که به‌وسیله گونه‌های مختلف پشه‌خاکی منتقل شده و یکی از مهم‌ترین معضلات بهداشتی در ایران است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت اپیدمیولوژیک لیشمانیوز جلدی در شهرستان گنبدکاووس انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی گذشته‌نگر روی دو گروه شامل 1799 بیمار (995 نفر مذکر و 804 نفر مؤنث) مبتلا به لیشمانیوز جلدی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی - درمانی شهرستان گنبدکاووس در سال‌های 89-1388 و 100 خانوار با جمعیتی معادل 549 نفر (278 نفر مذکر و 271 نفر مؤنث) از جمعیت یک روستا به روش تصادفی با انتخاب از یکی از روستاهای شهرستان گنبد کاووس برای بررسی وضعیت زخم حاد و اسکار در بهمن ماه 1389 انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماران شامل سن، جنس، محل سکونت، تعداد و محل زخم، ماه و سال بروز و تشخیص بیماری ثبت شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-13 و آزمون Chi-Square تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : از 1799 بیمار مورد مطالعه 55.3% مذکر و 44.7% مؤنث بودند (P<0.05). 85.7% ساکن روستا و 14.3% ساکن شهر بودند (P<0.05). بیشترین فراوانی بیماری در گروه سنی 9-0 سال (41.2%) بود (P<0.05) و بیشترین ضایعات (42.3%) روی دست بود. 37.9% مبتلایان یک زخم داشتند. بالاترین میزان بروز بیماری (45.6%) در ماه مهر اتفاق افتاده بود. در 100 خانوار بررسی شده (50.6% مذکر و 49.4% درصد مؤنث) 22 نفر (4 درصد) زخم حاد و 432 نفر (78.6%) اسکار بیماری لیشمانیوز جلدی داشتند. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان‌دهنده بومی شدن بیماری لیشمانیوز جلدی شهرستان گنبدکاووس در سال 1389 است. همچنین وضعیت اندمیسیته بیماری در این منطقه به حالت هیپواندمیک است.
قربان ملیجی، سید غلامعلی جورسرایی، ابراهیم ذبیحی، اسماعیل فتاحی، عمادالدین رضایی، عالیه سوهان فرجی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:سموم کشاورزی از خانواده ارگانوکلره و یا ارگانوفسفره عوارض مختلفی را بر بافت‌های بدن ایجاد می‌نمایند. این مطالعه به منظور اثر دیازینون به عنوان یک حشره‌کش ارگانوفسفره غیرسیستمیک بر هورمون‌های جنسی و سایتوکاین‌های اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10در موش‌های صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به‌طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. سه گروه آزمایشی به مدت 5 روز در هفته سم دیازینون را به مدت یک ماه و با دوز (30, 3, 0.3 mg/kg/bw)به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه کنترل تزریقی نداشتند. هفت روز بعد از آخرین تزریق، سطح سرمی هورمون‌های تستوسترون، FSH،LH و سایتوکاین‌های اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10 اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها :اینترلوکین 10 در گروه آزمایشی(30 mg/kg/bw)نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی‌دار و در گروه‌های آزمایشی3 mg/kg/bw و 0.3 mg/kg/bw کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). اینترلوکین-4 تنها در گروهی که سم دیازینون را با دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم دریافت کرده بودند؛ معنی‌دار بود (P<0.05). کاهش اینترفرون گاما بین گروه‌های آزمایشی و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود. میزان هورمون FSH در سه گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنی‌داری بود (P<0.05). همچنین هورمون تستوسترون در گروه‌های آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌داری یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : دیازینون سبب افزایش معنی‌دار سطح اینترلوکین 10 و افزایش تستوسترون و کاهش هورمون FSH موش صحرایی می‌گردد.
حمیدرضا شکوری، محمدجواد زره ساز، سمیه فرجی پور، عارف صالحی، مرحوم هادی سالاری، مریم محمدخانی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده

زمینه و هدف : متادون یک اپیوئید سنتتیک با قدرت اتصال بالا به گیرنده‌های اپیوئیدی است که به عنوان یک مداخله دارویی موفق در درمان وابستگی به اپیوئیدها و تسکین دردهای حاد و مزمن به‌کار می‌رود. از آنجایی که در مصرف متادون عوارض خطرناک قلبی نظیر تورساد دپوینت و افزایش فاصله QTc گزارش شده؛ این مطالعه به منظور تعیین اثر درمان با متادون بر فاصله QTc الکتروکاردیوگرام داوطلبان ترک اعتیاد ترکیبات اپیوئیدی و ارتباط آن با طول دوره درمان و دوز درمانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه کوهورت روی 60 داوطلب (57 مرد و 3 زن) مراجعه کننده به مرکز متادون‌تراپی مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان به منظور شروع متادون درمانی در سال‌های 89-1388 انجام شد. مصرف‌کنندگان ترکیبات اپیوئیدی براساس میزان متادون روزانه دریافتی به سه گروه 35-0 و 55-35 و 120-55 میلی گرم تقسیم شدند. فاصله QTc الکتروکاردیوگرام ابتدای مطالعه، یک ماه و پنج ماه بعد هر فرد محاسبه گردید. یافته‌ها : میانگین فاصله QTc الکتروکاردیوگرام در گروه تحت درمان با متادون در بدو ورود، یک ماه بعد و پنج ماه بعد به ترتیب 0.027±0.42 ثانیه ، 0.029±0.43 ثانیه و 0.041±0.43 ثانیه تعیین شد. بین نتایج فاصله QTc بدو ورود و یک ماه بعد افزایش آماری معنی‌داری مشاهده شد (P<0.05) و این اختلاف در یک ماه بعد و پنج ماه بعد از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین در فاصله QTc سه گروه تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نگردید. نتیجه‌گیری : متادون‌درمانی باعث افزایش فاصله QTc الکتروکاردیوگرام بیماران گردید؛ اما ارتباطی با دوز متادون و طول دوره درمان یافت نشد.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 30 queries by YEKTAWEB 4710
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)