[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: معرفي مجله :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آرشیو مقالات::
در باره نشریه::
بانک‌ها و نمایه‌نامه‌ها::
هیئت تحریریه::
اعضای اجرایی::
ثبت نام::
راهنمای نگارش مقاله::
ارسال مقاله::
فرم تعهدنامه::
راهنما کار با وب سایت::
برای داوران::
پرسش‌های متداول::
فرایند ارزیابی و انتشار مقاله::
در باره کارآزمایی بالینی::
اخلاق در نشر::
در باره تخلفات پژوهشی::
لینکهای مفید::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
Google Scholar

Citation Indices from GS

AllSince 2019
Citations71893393
h-index3219
i10-index22086
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای فتاحی

دکتر اسماعیل فتاحی، دکتر سیدغلامعلی جورسرایی، دکتر کاظم پریور، دکتر علی اکبر مقدم نیا،
دوره 9، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف : هینوزان یکی از سموم ارگانوفسفره است که مکانیسم اصلی آن مهار فعالیت آنزیم استیل‌کولین‌استراز بوده و روی اندام‌های جنسی اثر تخریبی دارد. با توجه به مصرف فراوان این سم در مزارع برنج و باغ مرکبات و ضرر احتمالی آن روی بافت‌های بدن، تأثیر آن بر روند اسپرماتوژنزیس در موش سفید کوچک مورد مطالعه قرار گرفت.

 

روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 45 سر موش نر از نژادBalb/C  در سه گروه آزمایشی، کنترل و شم در دانشکده پزشکی بابل انجام پذیرفت. گروه آزمایشی به مدت یک ماه (پنج روز متوالی و دو روز استراحت) به میزانmg/kg 20، سم هینوزان را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شم تنها نرمال سالین دریافت کرده و گروه کنترل تزریقی نداشتند. با تهیه برش‌های بافتی از بیضه، رده‌های مختلف سلول‌های اسپرماتوژنیک، سلول‌های لایدیگ و عروق خونی در واحد سطح با استفاده از eye piece شمارش شدند. سپس داده‌ها با آزمون‌هایANOVA Tukey's HSD  One way - تجزیه و تحلیل شدند.

 

یافته‌ها : در این مطالعه قطر بیضه و لوله‌های اسپرم‌ساز و تعداد عروق خونی کاهش چشمگیری نشان داد. همچنین با شمارش سلول‌های اسپرماتوژنیک مشخص گردید که تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت‌ها و اسپرماتیدها در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تغییر معنی‌داری پیدا کرده است (05/0P<). تعداد سلول‌های لایدیگ نیز به طور معنی‌داری کاسته شد (05/0P<).

 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که تزریق داخل صفاقی سم هینوزان در موش آزمایشگاهی بر روند اسپرماتوژنزیس، ساختار لوله‌های اسپرم‌ساز و کاهش سلول‌ها موثر است.


دکتر علیرضا مهری دهنوی، دکتر رسول امیرفتاحی، دکتر مجتبی منصوری، بهزاد احمدی، احسان نگهبانی،
دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده

زمینه و هدف : به منظور جلوگیری از بروز هشیاری به هنگام جراحی و نیز تجویز بیش از حد داروهای هوشبری و با توجه به آشکار شدن عملکرد داروهای هوشبری به صورت اثرگذاری مستقیم روی سیستم عصبی مرکزی، استفاده از علائم اخذ شده از مغز همانند الکتروانسفالوگرام در بررسی و پایش عمق بیهوشی ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی وجود ارتباط بین سطح هشیاری و فعالیت الکتریکی سلول‌های مغزی در بیماران تحت جراحی تعویض دریچه آئورت انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی امواج مغزی 6 بیمار که در مرکز تخصصی قلب اصفهان طی تابستان 1386 تحت جراحی تعویض دریچه قلبی قرار گرفته بودند، از مرحله قبل از اعمال بیهوشی تا رسیدن به هشیاری کامل به طور پیوسته ثبت و به رایانه منتقل شد. سپس چندین روش پردازشی به امواج ضبط شده اعمال شد و سه ویژگی زمانی، طیفی و دوطیفی از این امواج استخراج گردید. در نهایت با استفاده از نرم‌افزار SPSS-11 و بهره‌گیری از آزمون آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه مقایسه‌ای بین مقادیر میانگین ویژگی‌های سه‌گانه مذکور در عمق‌های مختلف بیهوشی انجام گرفت. یافته‌ها : از بین سه ویژگی استخراج شده از امواج مغزی، ویژگی زمانی در بیهوشی‌های عمیق و ویژگی فرکانسی در سایر عمق‌ها با سطح هشیاری مرتبط بود (05/0P<). ویژگی دوطیفی تنها در بخش مراقبت‌های ویژه با سطح هشیاری مرتبط بود (05/0P<). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان‌داد که بین فعالیت الکتریکی سلول‌های مغزی و سطح هشیاری در بیماران تحت مطالعه ارتباط وجود دارد. نتایج این مطالعه بر امکان استفاده از پردازش رایانه‌ای امواج مغزی به عنوان ابزاری کمکی در تشخیص، کنترل و پایش عمق بیهوشی تاکید دارد.
دکتر سیما کدخدایان، دکتر فاطمه همایی، دکتر سیدحسین فتاحی معصوم، دکتر لیلا پور علی، دکتر علی تقی زاده،
دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده

ملانوم ولو تومور بسیار بدخیم و نادری با شیوع 0.1-0.19 در صدهزار نفر بوده و اغلب بعد از منوپوز اتفاق می‌افتد. در این مقاله بیماری 43 ساله معرفی شده است که با شکایت پیدایش ضایعه کوچک خارش‌دار از 2 ماه قبل در ناحیه ولو مراجعه نمود. ضایعه مذکور به قطر 5 میلی‌متر قهوه‌ای تیره در روی لابیالیس مینور چپ به فاصله بیش از 2 سانتی‌متر از خط وسط وجود داشت. بیوپسی ملانوم بدخیم با عمق 3.5 میلی‌متر طبق تقسیم‌بندی berslow نوع حد وسط گزارش گردید. حذف جراحی با حاشیه بیش از 2 سانتی‌متر و لنفادنکتومی اینگونیال و فمورال در طرف ضایعه انجام شد و تا 4 ماه بعد از عمل جراحی علائمی از عود تومور دیده نشد.


مجید مقدس زاده، ابراهیم فتاحی، محمدرضا بنیادی، مهدی شیرزاده،
دوره 14، شماره 3 - ( پاییز 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : سندرم روده تحریک‌پذیر یکی از شایع‌ترین اختلالات عملکردی دستگاه گوارش است که با علایم درد یا احساس ناراحتی در شکم به همراه اختلال در دفع (تواتر دفع یا قوام مدفوع) تظاهر پیدا می‌کند. اگرچه علت دقیق و اصلی این بیماری هنوز مشخص نشده؛ ولی عواملی از قبیل عوامل روحی- روانی و آلرژی به برخی مواد غذایی مطرح هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر حذف آلرژن غذایی بر علایم بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 100 بیمار (66 زن و 34 مرد) مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر ارجاع شده به کلینیک گوارش مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) تبریز در سال 1390 انجام شد. آلرژی غذایی و نوع آن بررسی و اثر قطع آلرژن به‌مدت یک‌ماه روی کیفیت زندگی بیماران، شدت درد و علایم بیماری بررسی شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 ، student’s t-test، Chi-Square و Fisher’s exat test تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : بیماران در محدوده سنی 43-15 سالگی قرار داشتند. آنتی‌بادی اختصاصی علیه ماده غذایی آلرژن در 31 نفر (31 درصد) مثبت بود و بیشترین آلرژی غذایی به بادام زمینی در 5 بیمار (16.1%) مشاهده شد. میانگین طول مدت بیماری در بیماران با آلرژی غذایی 2.6±4.5 سال و در گروه بدون آلرژی 2.9±3.5 سال بود که تفاوت آن از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. تغییرات مربوط به کیفیت زندگی بیماران با آلرژی بعد از یک‌ماه پرهیز از غذای آلرژن از نظر آماری معنی‌دار بود (P<0.05)؛ ولی تغییرات مربوط به علایم بیماری از قبیل شدت دفع بلغم و گاز معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : با توجه به فراوانی نسبتاً بالای آلرژی غذایی در سندرم روده تحریک‌پذیر و وجود تفاوت معنی‌دار از نظر تغییرات کیفیت زندگی و شدت درد شکمی بعد از یک‌ماه پرهیز از عامل آلرژن به‌نظر می‌رسد که انجام تست آلرژی غذایی در همه مبتلایان مفید باشد.
اسماعیل فتاحی، محسن فروزانفر، اعظم باقری حقیقی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده

زمینه و هدف : قرص‌های اکستازی یا متیلن دی اکسی مت آمفتامین (3,4 MethylendioxyMeth Amphetamine: MDMA) روی اعضاء مختلف به‌ویژه سیستم عصبی اثر مخرب برجای می‌گذارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر MDMA بر آنزیم‌های کبدی و سلول‌های هپاتوسیت موش صحرایی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 50 سر موش صحرایی نر نابالغ نژاد ویستار 6-5 هفته‌ای با وزن تقریبی 100 گرم انجام شد. موش‌ها به‌طور تصادفی به پنج گروه ده‌تایی کنترل، شم، آزمایشی 1، 2 و 3 تقسیم شدند. گروه‌های آزمایشی 1 ، 2 و 3 به ترتیب دوزهای 2، 4 و 8 میلی‌گرم بر کیلوگرم متیلن دی اکسی مت آمفتامین را به روش تزریق درون صفاقی یک‌بار در روز در ساعت 14 و به مدت دوهفته دریافت نمودند. گروه شم سرم فیزیولوژی دریافت کرد و به گروه کنترل دارو و حلالی تزریق نگردید. در پایان دوره برای سنجش آنزیم‌های آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلکالین فسفاتاز (ALP) به عنوان شاخص آسیب کبدی، نمونه سرم خون تهیه شد. همچنین از بافت کبد برش‌های بافتی آماده گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS-16 و آزمون One-way ANOVA و Tukey's HSD تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها : در موش‌های مصرف کننده MDMA میزان آنزیم‌های آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز به‌طور معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل و شم افزایش یافت (P<0.05)؛ اما تعداد هپاتوسیت‌ها در گروه‌های آزمایشی نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنی‌داری نشان داد (P<0.05). نتیجه‌گیری : این مطالعه نشان داد که MDMA باعث افزایش آنزیم‌های کبدی و کاهش هپاتوسیت‌ها شده و این تغییرات وابسته به دوز است.
قربان ملیجی، سید غلامعلی جورسرایی، ابراهیم ذبیحی، اسماعیل فتاحی، عمادالدین رضایی، عالیه سوهان فرجی،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده

زمینه و هدف:سموم کشاورزی از خانواده ارگانوکلره و یا ارگانوفسفره عوارض مختلفی را بر بافت‌های بدن ایجاد می‌نمایند. این مطالعه به منظور اثر دیازینون به عنوان یک حشره‌کش ارگانوفسفره غیرسیستمیک بر هورمون‌های جنسی و سایتوکاین‌های اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10در موش‌های صحرایی نر انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به‌طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. سه گروه آزمایشی به مدت 5 روز در هفته سم دیازینون را به مدت یک ماه و با دوز (30, 3, 0.3 mg/kg/bw)به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه کنترل تزریقی نداشتند. هفت روز بعد از آخرین تزریق، سطح سرمی هورمون‌های تستوسترون، FSH،LH و سایتوکاین‌های اینترفرون گاما، اینترلوکین 4 و 10 اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها :اینترلوکین 10 در گروه آزمایشی(30 mg/kg/bw)نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی‌دار و در گروه‌های آزمایشی3 mg/kg/bw و 0.3 mg/kg/bw کاهش آماری معنی‌داری یافت (P<0.05). اینترلوکین-4 تنها در گروهی که سم دیازینون را با دوز 30 میلی‌گرم بر کیلوگرم دریافت کرده بودند؛ معنی‌دار بود (P<0.05). کاهش اینترفرون گاما بین گروه‌های آزمایشی و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود. میزان هورمون FSH در سه گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنی‌داری بود (P<0.05). همچنین هورمون تستوسترون در گروه‌های آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌داری یافت (P<0.05). نتیجه‌گیری : دیازینون سبب افزایش معنی‌دار سطح اینترلوکین 10 و افزایش تستوسترون و کاهش هورمون FSH موش صحرایی می‌گردد.
فروزان کاوسی نژاد، اسماعیل فتاحی، نغمه موری بختیاری،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده

زمینه و هدف : مقاومت استافیلوکوکوس اورئوس نسبت به آنتی‌بیوتیک‌ها، یکی از مشکلات عمده بهداشت جهانی است و تعیین الگوی مقاومت آنتی‌بیوتیکی آنها بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکوکوس اورئوس‌های جدا شده از نمونه‌های بالینی با روش انتشار دیسک و تشخیص مولکولی (Polymerase Chain Reaction: PCR) انجام شد.

روش بررسی : این مطالعه توصیفی – آزمایشگاهی روی 50 ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از نمونه‌های بالینی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان‌های شهر اهواز در سال 1392 انجام شد. سنجش حساسیت آنتی‌بیوتیکی جدایه‌ها با روش انتشار دیسک انجام شد. تعیین مقاومت به متی‌سیلین با روش PCR توسط پرایمر اختصاصی انجام شد.

یافته‌ها : از 50 ایزوله حاصله تمامی جدایه‌ها نسبت به متی‌سیلین، آمپی‌سیلین و پنی‌سیلین مقاوم بودند. مقاومت جدایه‌ها نسبت به اریترومایسین، جنتامایسین، کلیندامایسین و سیپروفلوکسایسین به ترتیب 48درصد، 34 درصد، 34 درصد و 34 درصد بود. در روش PCR 98 درصد از جدایه استافیلوکوکوس اورئوس‌های مقاوم به متی‌سیلین حاوی ژن مقاومت به متی‌سیلین بودند.

نتیجه‌گیری : 98 درصد جدایه‌ها حاوی ژن mec-Aبودند و مقاومت بالا به آنتی‌بیوتیک متی‌سیلین به ژن mec-A وابسته است. این امر می‌تواند به عنوان یک تهدید بالقوه برای بهداشت عمومی باشد.


ماندانا صالحی، سهیل فتاحیان، کهین شاهانی پور،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده

زمینه و هدف : نانوذرات اکسیدآهن به عنوان عنصر ایجاد کننده تضاد در رزونانس مغناطیسی هسته‌ای و نیز در دارورسانی هدفمند دارای استفاده‌های گسترده‌ای است. با این وجود اثر سمی این نانوذرات بر سلامتی انسان هنوز به‌طور کامل بررسی نشده است. کیتین بعد از سلولز یکی از فراوان‌ترین مواد آلی موجود در طبیعت است که کاربردهای زیادی در صنایع غذایی، آرایشی، کشاورزی، پزشکی و محیط دارد. این پلیمر، ساختار اسکلتی سخت پوستان، حشرات و دیواره سلولی برخی از باکتری‌ها و قارچ‌ها را تشکیل می‌دهد. مشتق داستیله کیتین، کیتوزان نامیده می‌شود که قابلیت انحلال آن از کیتین بیشتر است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات اکسیدآهن پوشش داده شده با کیتوزان بر شاخص‌های عملکردی کلیه موش‌های صحرایی انجام شد.

روش بررسی : در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به 10 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان شم سرم فیزیولوژی دریافت نمود. غلظت‌های 50، 100 و 150 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن موش از کیتوزان، نانوذرات اکسیدآهن بدون پوشش و نانوذرات با پوشش کیتوزان به صورت درون صفاقی به 9 گروه از موش‌ها تزریق گردید. در فواصل زمانی ١٥ و ٣٠ روز پس از تزریق نمونه‌های خونی مستقیماً از قلب حیوانات جمع‌آوری گردید و شاخص‌های عملکردی کلیه شامل اوره، کراتینین، اسیداوریک، سدیم، پتاسیم و پروتئین تام اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها : تزریق نانوذرات اکسیدآهن با پوشش کیتوزان اختلاف آماری معنی‌داری بر میزان متوسط اوره، کراتینین، اسیداوریک، سدیم، پتاسیم و پروتئین تام نسبت به گروه شم و گروه‌های دریافت کننده نانوذرات بدون پوشش و گروه‌های دریافت کننده کیتوزان ایجاد ننمود. در طول مدت آزمایش مرگ و میری در حیوانات مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری : به‌نظر می‌رسد کاربرد کوتاه‌مدت نانوذرات اکسیدآهن با پوشش کیتوزان در موارد بیولوژیک و پزشکی سمیت خاصی در کلیه ایجاد نمی‌کند.


سمیه فتاحی، مصطفی قربانی، لیلا آزادبخت،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بار اسیدی رژیم غذایی تعادل اسیدیته بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد که ممکن است با خطر اضافه وزن، چاقی و همچنین با نمایه کیفیت رژیم غذایی (dietary quality index international: DQI-I)، میانگین نسبت کفایت مواد مغذی (mean adequacy ratio: MAR) و دانسیته انرژی رژیم غذایی مرتبط باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بار اسیدی رژیم غذایی با وضعیت وزنی،کیفیت رژیم غذایی (DQI-I)، میانگین نسبت کفایت مواد مغذی (MAR) و دانسیته رژیم غذایی در بین زنان تهرانی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی – مقطعی - تحلیلی به صورت تصادفی روی 306 نفر از زنان 50-20 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی مناطق جنوب شهر دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. بار اسیدی رژیم غذایی با استفاده از نمایه‌های بار اسیدی شامل اسیدهای انباشت کلیه (potential renal acid load: PRAL)، اسید خالص درونزاد (net endogenous acid production: NEAP) و بار اسیدی رژیم غذایی (dietary acid load: DAL) محاسبه شد. امتیازهای DQI-I، MAR و دانسیته انرژی رژیم غذایی برای افراد محاسبه شد.

یافته‌ها: شانس ابتلا به چاقی (95% CI= 0.97-5.50, OR=2.33, P=0.04) و چاقی شکمی (95% CI=1.21-4.50, OR=2.4, P=0.005) به‌طور معنی‌داری در طول سهک‌های DAL (بار اسیدی رژیم غذایی) افزایش یافت. در حالی که حتی بعد از تعدیل مخدوشگرها سایر نمایه‌های بار اسید رژیم غذایی ارتباط معنی‌داری با چاقی، اضافه‌وزن و چاقی شکمی نشان ندادند. با افزایش بار اسیدی رژیم غذایی در طول سهک‌های امتیازهای بار اسیدی رژیم غذایی، نمایه‌های DQI-I و MAR به‌طور معنی‌داری کاهش و دانسیته رژیم غذایی به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (P<0.05).

نتیجه‌گیری: بار اسیدی رژیم غذایی با شانس ابتلا به چاقی و چاقی شکمی ارتباط داشت. PRAL، NEAP و DAL نمایه‌های خوبی برای تعیین کیفیت رژیم غذایی بودند.



صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان Journal of Gorgan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4660
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)