17 نتیجه برای فاضلی
دکتر عزت الله قائمی، علیجان تبرایی، دکتر محمدرضا فاضلی، محمد علی وکیلی، مسعود بازوری،
دوره 2، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1379 )
چکیده
فارنژیت و عارضه مهم روماتیسم قلبی ناشی از عفونت با استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه A یکی از مشکلات عمده بهداشتی - درمانی کودکان می باشد. در این بررسی برای تعیین فراوانی نسبی کلونیزاسیون استرپتوکوک گروه A در کودکان دبستانی شهرستان گرگان در شمال ایران از گلوی 1588 دانش آموز دختر و پسر سالم 12-6 ساله مدارس شهرستان گرگان طی ماه های بهمن 1377 لغایت فروردین 1378 با سواپ نمونه برداری شد. مجموعاً 175 مورد استرپتوکوک بتاهمولیتیک گروه A جدا گردید (11 درصد). میزان کلونیزاسیون در دختران (10.8 درصد) کمی کمتر از پسران (11.2 درصد) بود. حاملین این باکتری در مناطق شهری بیش از مناطق روستایی، و در نقاط غرب و جنوب شهر و ناحیه غربی روستاهای گرگان میزان جداسازی از سایر مناطق زیادتر و با اختلاف معنی دار همراه بوده است. اگر چه میزان شیوع این باکتری در گلوی افراد قوم قزاق بیش از سایر اقوام بوده ولی تفاوت معنی داری بین اقوام مختلف از این نظر مشاهده نشده است. نتایج حاصل بیانگر لزوم توجه به برنامه های بهداشتی در کودکان و تدوین برنامه های پیشگیری و کنترل بیماری ناشی از استرپتوکوک بتاهمولیتیک گروه A و عوارض مهم ناشی از آن می باشد.
علیجان تبرائی، دکتر عزت ا... قائمی، دکتر محمد رضا فاضلی، دکتر سپیده بخشنده نصرت، ناصر بهنام پور، مسعود بازوری،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
استافیلوکوک طلایی یکی ازشایع ترین عوامل مؤثر در عفونت های پوستی و سیستمیک می باشد. به طور طبیعی بیش از 30 درصد افراد، ناقل این باکتری در پوست و بینی خویش می باشند. افزایش روز افزون مقاومت داروئی در این باکتری ها و به تبع آن، گسترش عفونت های ناشی از آن، توجه مجامع علمی را معطوف به خود نموده است. به همین دلیل، بر آن شدیم میزان شیوع ناقلین طبیعی استافیلوکوک طلایی را در بینی کودکان سالم دبستانی شهرستان گرگان مورد بررسی قرار دهیم. بدین منظور، از بینی 1193 دانش آموز دبستانی طی زمستان 77 فروردین 78 به وسیله سواپ استریل نمونه برداری شد و پس از آزمایش های تشخیصی تعداد 194 مورد (16.3 درصد) استافیلکوکوک طلائی جدا شدند، که این میزان در جمعیت دختران 114 مورد (16.1 درصد) و در پسران 80 مورد (16.4 درصد) بود. از نظر آماری، تفاوت مشاهده شده معنی دار نبود. تعداد باکتری جدا شده در نقاط روستایی 109 مورد (17.6 درصد) و بیش از موارد جداسازی از نقاط شهری به تعداد 85 مورد (14.8 درصد) بوده است.این اختلاف به دست آمده معنی دار نبود. لیکن میزان شیوع ناقلین در گروه های سنی 6 تا 12 سال 25.3-12 درصد بود که اختلاف مشاهده شده کاملا معنی دار بوده است .(P<0.001) نمونه های جدا شده از حیث مقاومت به متی سیلین و سایر آنتی بیوتیک ها نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر مقاومت 34.8 درصد سویه ها به متی سیلین و 1.7 درصد سویه ها به ونکومایسین بود. مشاهدات ما نشان دادند، تنها 4 درصد سویه ها نسبت به پنی سیلین حساس بوده اند. بنابراین با عنایت به نتایج حاصله، انجام پژوهش های دیگر در خصوص ارتباط سویه های جدا شده با بیماری های شایع استافیلوکوکی منطقه و تعیین مقاومت دارویی آنها ضروری به نظر می رسد.
دکتر بهناز خدابخشی، دکتر محمد حیدری، دکتر محمد رضا فاضلی، دکتر عزت ا... قائمی، دکتر محمد صادق کریمی،
دوره 3، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1380 )
چکیده
بیماری های روده ای در اواسط تابستان 1377 به طور ناگهانی در کشور گسترش پیدا کرد که بخشی از آن ناشی از ویبریوکلرا بود. در آن زمان 75 بیمار به دلیل اسهال شدید در مرکز آموزشی - درمانی پنجم آذر گرگان بستری شدند. نمونه مدفوع این بیماران برای کشت به مرکز بهداشت ارسال گردید که از کشت مدفوع 46 نفر از آنان ویبریوکلرا جدا شد. بررسی تظاهرات بالینی و فرابالینی این بیماران هدف این مطالعه بود. از تعداد 46 بیمار، 23 نفر(50 درصد)آنان بین سنین 45-15 سال قرار داشتند. 43.5 درصد آنان را مردان و 56.5 درصد، زنان تشکیل می دادند که از نظر آماری معنی دار نبود. در اکثر بیماران (65 درصد) طول مدت اسهال 4-2 روز بود. تعداد دفعات اسهال در 48 درصد بیماران بین 10-5 در روز بود، ودر 78 درصد بیماران اسهال به صورت آب برنجی بود. سایر یافته های مورد توجه عبارت بودند از درجه حرارت 39.1-37.7 در 13 بیمار (28.1 درصد)، لکوسیتوزبین 18-10 هزار در 26 نفر(56.5 درصد) و بالای 18 هزار در 7 بیمار (15 درصد)، وجود سلول های قرمز خون (RBC) در مدفوع 15 بیمار(33 درصد) و دزهیدراتاسیون شدید همراه با فشار خون کمتر از 80 میلی متر جیوه سلول های قرمز خون (RBC) در مدفوع 15 بیمار(33 درصد) و دزهیدراتاسیون شدید همراه با فشار خون کمتر از 80 میلی متر جیوه در 19 بیمار (41 درصد) وجود تب همراه با لکوسیتوز شدید و وجود خون در مدفوع در این مطالعه، مساله عفونت همزمان وبا را با سایر سازواره (ارگانیسم)های مهاجم روده ای مثل شگیلا ونیز احتمال وجود سویه های جدید ویبرکلرا را مطرح می کند. براین اساس پیشنهاد می شود در تمامی موارد جداسازی ویبریوکلرا، سروتیپینگ برای سویه های جدید و کشت همزمان برای سایر آسیب زاهای روده ای انجام شود.
دکتر محمدجعفر گلعلیپور، دکتر الهام مبشری، دکتر آرزو میرفاضلی، محمدعلی وکیلی، دکتر فاطمه کلنگیمیاندره،
دوره 5، شماره 2 - ( پاييز و زمستان 1382 )
چکیده
مقدمه و هدف: نقایص لوله عصبی یکی از مهم ترین ناهنجاری ها در نوزادان در بدو تولد می باشد. این مطالعه به منظور تعیین میزان نقایص لوله عصبی (NTDS) و انواع آن و ارتباط این ناهنجاری ها با جنس نوزاد، قومیت، ارتباط فامیلی و سن مادر در گرگان انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه بر روی کلیه نوزادان زنده و مرده در طی سالهای 80-1376 از مجموع 26280 تولد با مقایسه با یک نمونه هزار نفری از نوزادان سالم و به صورت توصیفی تحلیلی و مقطعی از نظر شیوع NTD، نسبت جنسی، نوع NTD، ازدواج فامیلی، قومیت و سن مادر در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون کای دو اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان NTD 3.08 در 1000 تولد و در جنس مذکر 2.78 در هزار و در جنس مونث 3.38 در هزار تعیین گردید. نسبت جنس مؤنث و مذکر 1.31 تعیین گردید. میزان اسپیناپیفیدا، آنانسفالی و آنسفالوسل به ترتیب 1.48، 1.48 و 0.11 در هزار تعیین گردید. میزان NTD بر اساس قومیت 6.78 در هزار، 4.76 در هزار و 2.41 در هزار به ترتیب در گروه قومی ترکمن، سیستانی و فارس بومی تعیین گردید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بوده است (0.05>P). میزان NTD در مادران زیر 20 سال 2.29 در هزار، در گروه مادران 34-30 ساله 3.37 در هزار و در گروه سنی 35 و به بالا 2.54 در هزار تعیین گردید. هم چنین در 29.6 درصد والدین نوزادان مبتلا به NTD دارای ارتباط فامیلی بوده اند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان NTD در این منطقه بالا بوده و ممکن است در ارتباط با قومیت و بافت جمعیتی منطقه باشد.
دکتر نرگس بیگم میربهبهانی، دکتر آرزو میرفاضلی، محمدرضا ربیعی، دکتر وحیده کاظمی نژاد، دکتر شهاب الدین توسلی،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف : شیرخواران پرهترم نسبت به نوزادان ترم دارای ذخیره آهن کمتری هستند. پس از تولد نیز به دلیل افزایش سرعت رشد در این نوزادان، نیاز به آهن افزایش مییابد. این مطالعه به منظور مقایسه اثر شروع زودرس آهن بر اندکسهای خونی و بروز کمخونی فقرآهن در نوزادان پرهترم انجام شد. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 30 شیرخوار پرهترم 20 روزه مراجعه کننده به 4 مرکز بهداشتی درمانی شهرستان گرگان که تحت تغذیه انحصاری با شیر مادر بودند و بیماری زمینهای و اختلال رشد نداشتند، طی سال 1384 انجام شد. این شیرخواران به دو گروه 15نفری (مداخله و مقایسه) تقسیم شدند. برای هر شیرخوار پرسشنامهای حاوی مشخصات فردی تکمیل گردید. گروه مداخله از 20 روزگی روی آهن پروفیلاکسی mg/kg 2 قرارگرفتند. تمامی شیرخواران در دوماهگی از نظر وجود کمخونی فقرآهن بررسی شدند. پس از ورود اطلاعات از طریق نرم افزار SPSS-13 به رایانه، برای سنجش طبیعی بودن آماری نمونهها از آزمون کلوموگروف و اسمیرنف، جهت مقایسه اندکسهای خونی از آزمون آماری تی استیودنت برای نمونههای مستقل، برای مقایسه بروز کمخونی فقرآهن در دو گروه مداخله و مقایسه از آزمون آماری کایاسکوئر و شاخص آماری خطر نسبی (RR) استفاده شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها : میزان خطر نسبی ابتلاء به کمخونی فقرآهن در گروه مداخله 4/0 برابر گروه مقایسه بود که نشاندهنده اثر پیشگیریکننده قطره آهن در گروه مداخله میباشد ](749/1 ، 091/0=RR ، 95 درصد= CI ، 4/0=[RR ، اما ازنظر آماری این اختلاف بین دو گروه معنیدار نبود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شروع قطره آهن در 20 روزگی در نوزادان نارس در پیشگیری از کمخونی فقرآهن از نظر بالینی مؤثر بوده است، هرچند این اختلاف از نظر آماری معنیدار نمیباشد.
دکتر آرزو میرفاضلی، دکتر سیما بشارت، دکتر آناهیتا راشدی، محمدرضا ربیعی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : شاخصهای رشد نمادی تصویری از رشد جسمی کودک است و خدمات نظام بهداشتی اولیه، شامل پایشها و مراقبتهای دوران شیرخواری براساس آن به کودک و خانواده ارائه میگردد. مطالعه حاضر به منظور به دست آوردن شاخصهای رشد بدو تولد در نوزادان سالم تک قل متولد شده در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی کلیه نوزادان تک قل و فاقد ناهنجاری مادرزادی بین 42-25 هفتگی بارداری در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان طی مهر و آبان سال 1382 بررسی شدند. شاخصهای رشد بدو تولد شامل دورسر، قد و وزن 1011 نوزاد ثبت شد. سن حاملگی براساس جدول بالارد تعیین گردید. پس از ورود دادهها به نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون کای دو،T-test و Correlation Bivariate انجام شد. یافتهها : میانگین سن حاملگی نوزادان مورد بررسی (SD+-) 1.72+-39.86 هفته بود. 2/3 درصد نوزادان نارس (کمتر از 37 هفته)، 4/4 درصد نوزادان کموزن و 69/0درصد بسیار کموزن محسوب میشدند. همبستگی بین شاخصهای رشد با سن حاملگی و با یکدیگر مثبت بود (P<0.05). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه و پایینتر بودن شاخصهای قد و وزن نسبت به سایر مناطق ایران و جهان، به نظر میرسد که بررسیهای بیشتری به صورت طولی و مقطعی برای تعیین شاخصهای منطقهای و کشوری مورد نیاز است.
دکتر آرزو میرفاضلی، دکتر لیلی نجفی، دکتر امیرحسین نوحی، دکتر روزبه چراغعلی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : ایکتر یا زردی مشکل شایع دوره نوزادی است که عدم تشخیص نوع پاتولوژیک آن احتمال کرنایکتروس را افزایش میدهد که با موربیدیتی قابل توجهی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین علل هیپربیلیروبینمی شدید غیرمستقیم در نوزادان رسیده بستری در بیمارستان کودکان طالقانی گرگان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی تمامی نوزادان بستری شده به دلیل ایکتر نوزادی در بیمارستان طالقانی گرگان طی سالهای 84-1383 انجام شد. نوزادان مبتلا به ایکتر شدید از میان آنان انتخاب شدند. هیپربیلیروبینمی شدید => 18 میلیگرم در دسیلیتر در نوزادان ترم بالای 2500 گرم در نظر گرفته شد. آزمایشات بیلیروبین (توتال ومستقیم)، کشت خون، شمارش رتیکولوسیت، تست کومبس مستقیم، سطح آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، شمارش کامل سلولهای خونی، گروه خونی مادر و نوزاد، کشت ادرار، پروتئین راکتیو C انجام شد. یافتهها : 766 نوزاد ترم بالای 2500 گرم در طول یکسال به دلیل ایکتر بستری شدند. ایکتر شدید در 92 مورد (12 درصد) (54 پسر ، 38 دختر) بروز نمود. علل هیپربیلیروبینمی شدید شامل 41 مورد (6/44 درصد) ناشناخته، 25مورد (2/27 درصد) سپسیس، 15مورد (3/16 درصد) کمبود گلوکز6 فسفات دهیدروژناز، 7 مورد (6/7 درصد) عفونت ادراری، 3 مورد (3/3 درصد) ناسازگاری ABO و 1 مورد (1/1 درصد) تغذیه با شیرمادر بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که شایعترین علت ایکتر شدید در این منطقه ناشناخته است. سپسیس، کمبود آنزیم گلوکز6فسفات دهیدروژناز، عفونت ادراری ، ناسازگاری ABO و تغذیه با شیر مادر از دیگر علل شایع ایکتر شدید تعیین شدند.
فاطمه روستا، فاطمه فتوحی، امیر قائمی، بهناز حیدرچی، وحیده مظاهری، مریم فاضلی، علی ترابی، محسن غفاری،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : تغییرات مداوم آنتیژنتیکی در ویروس انفلوآنزا، هرسال موجب ایجاد نگرانیهایی در تولید واکسن میگردد. آنتیژنهای حفاطت شده بهدلیل آن که نیاز به تطبیق سویههای طراحی شده برای واکسن با سویههای در حال گردش ندارند؛ انتخاب مناسبی برای واکسن هستند. ژن M2در میان ویروسهای انفلوآنزا حفاظت شده است و این پتانسیل را دارد که به عنوان یک واکسن جهانی در نظر گرفته شود. این مطالعه به منظور بررسی اثر عصاره آبی بخش هوایی گیاه اکیناسه پورپوره آ (سرخارگل) بر ایمنیزایی واکسن ژنتیکی حامل ژن M2ویروس انفلوآنزا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه مداخلهای روی موشهای ماده 8-6 هفتهای نژاد BALB/c با وزن تقریبی 250-300 گرم انجام شد. پلاسمید کدکننده ژن M2 ویروس انفلوآنزا سویه A/New Caledonia/20/99 (H1N1) پس از انتقال به باکتری E.coli top10 f ' و کشت در محیط لورین برتانی مایع، در مقیاس انبوه تخلیص شد و غلظت آن با روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری گردید. 40 سر موش در 8 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروههای واکسن، ویروس انفلوآنزای غیرفعال شده PR8)) و یا واکسن ژنی ( (pcDNA-M2را به تنهایی یا همراه با عصاره دریافت کردند. به گروههای کنترل، پلاسمید خالی pcDNA))، عصاره اکیناسه و یا بافر فسفات تزریق شد. پلاسمید و ویروس غیرفعال شده درون ماهیچهای و عصاره گیاه اکیناسه درون صفاقی تزریق گردید. واکسیناسیون در سه دوره با فاصله 15روز انجام شد. از همه حیوانات قبل از ایمنسازی و 21 روز بعد از آخرین واکسیناسیون خونگیری بهعمل آمد و آنتیبادی اختصاصی M2 با روش الایزای غیرمستقیم اندازهگیری گردید. سپس موشها تحت بیهوشی و از طریق بینی با ویروس انفلوآنزا PR8 سازگار شده با موش آلوده شدند و به مدت سه هفته برای ارزیابی کارایی واکسن، از نظر کاهش میزان مرگ و میر مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و آزمون One-way ANOVA و Kaplan–Meier test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بیشترین پاسخ ایمنی اختصاصی در گروه دریافت کننده ویروس غیرفعال و عصاره اکیناسه مشاهده شد. تفاوت مشاهده شده در پاسخ ایمنی اختصاصی در گروههایی که واکسن ژنی را دریافت کرده بودند؛ در مقایسه با گروههای کنترل معنیدار بود (P<0.05). بهعلاوه پاسخ ایمنی اختصاصی در گروهی که واکسن ژنی را همراه با عصاره دریافت کرده بودند؛ نسبت به گروهی که فقط واکسن ژنی به آنها تزریق شده بود؛ تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). همچنین بیشترین درصد بقا در موشهایی دیده شد که ویروس کامل غیرفعال و یا واکسن ژنی همراه با عصاره اکیناسه به آنها تزریق شده بود. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سازه ژنی کدکننده پروتئین M2 قابلیت القاء ایمنی علیه ویروس انفلوآنزا را داراست و میتواند موشهای واکسینه شده را در مقابل چالش کشنده با ویروس PR8 محافظت نماید. بهعلاوه کاربرد عصاره آبی بخش هوایی گیاه اکیناسه همراه با واکسن، منجر به افزایش کارایی واکسن ژنی M2 در القاء ایمنی و حفاظت بخشی در مدل حیوانی میگردد.
دکتر سیمین فاضلی پور، دکتر زهرا طوطیان، فرزانه محمدزاده کازرگاه، بابک کیائی، دکتر حمیدرضا چگینی، دکتر افسانه محمدزاده کازرگاه، دکتر منصوره سلیمانی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی است. داروی ریتالین یا متیلفنیدیت هیدروکلراید از جمله داروهایی است که بهصورت گسترده و طولانیمدت در کودکان برای درمان این اختلال بهکار میرود. این مطالعه به منظور تعیین اثر متیلفنیدیت بر بافت تخمدان و سطح گنادوتروپینهای هیپوفیز موشهای آزمایشگاهی ماده نابالغ انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 40 سر موش سوری ماده نژاد BALB/c نابالغ در سن سه هفتگی با وزن تقریبی 12-15 gr انجام شد. موشها با تعداد مساوی و به صورت تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه تجربی قرار گرفتند. گروههای تجربی I ، II و III داروی خوراکی متیلفنیدیت هیدروکلراید را با دوزهای 2 ، 5 و 10 میلیگرم بر کیلوگرم به مدت 60 روز به روش گاواژ دریافت نمودند. گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکرد. پس از پایان مطالعه، موشها مجدداً توزین شدند. سپس سطح سرمی هورمونهای استروژن (pg/ml)، پروژسترون (ng/ml) و گنادوتروپینهای هیپوفیز اندازهگیری شد. تخمدانها برای آمادهسازی بافتی از بدن خارج و طول، عرض، ضخامت و مساحت آنها تعیین و ساختار بافتی تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 و آزمونهای ANOVA و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین تفاوت توزین ابتدا و انتهای مطالعه وزن بدن (گرم) گروههای تجربی یک (1.45±14.92) و سه (1.80±14.54) در مقایسه با گروه کنترل (0.84±20.02) تفاوت آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). بین میانگین ابعاد تخمدانها در گروههای تجربی یک ، دو و سه نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری وجود داشت (P<0.05). میانگین سطح هورمون استروژن در گروه تجربی یک (173.3 pg/ml) نسبت به گروه کنترل (483 pg/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمونFSH Mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. میانگین میزان هورمون پروژسترون گروه تجربی یک (21.9 ng/ml) و سه (37 ng/ml) نسبت به گروه کنترل (69.2 ng/ml) کاهش آماری معنیداری نشان داد (P<0.05). میانگین سطح هورمون LH mlu/ml در گروههای تجربی نسبت به کنترل از نظر آماری معنیدار نبود. در بافت تخمدان گروههای تجربی یک و سه در مقایسه با کنترل سلولهای غیرطبیعی در بین سلولهای لوتئینی گرانولوزا، تغییر در ساختار سلولهای لوتئینی گرانولوزا و اختلال در رشد فولیکولها مشاهده شد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که در معرض قرارگیری موشهای نابالغ با متیلفنیدیت هیدروکلراید منجر به کاهش وزن بدن، کاهش رشد تخمدانها، تغییر در هورمونهای تخمدانها، کاهش در گنادوتروپینهای هیپوفیز و تغییرات در ساختار بافتی تخمدان میشود.
آرزو میرفاضلی، نفیسه کاویانی، محمدعلی وکیلی، حمیدرضا تجری، محمدجعفر گلعلی پور،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : کریپتورکیدیسم یک نقص تکاملی است که در آن یک یا هر دو بیضه به اسکروتوم نمیرسند. این مطالعه به منظور تعیین الگو و عوامل خطرساز در وقوع کریپتورکیدیسم در مرکز آموزشی درمانی دزیانی گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه کوهورت 2851 نوزاد پسر از نظر ابتلا به ناهنجاری مادرزادی کریپتورکیدیسم بررسی شدند. سن مادر، شغل مادر، اعتیاد مادر، محل سکونت ، اشتغال مادر در مزارع، قومیت، وزن نوزاد و مچوریتی نوزاد در پرسشنامهای ثبت شد. نوزادان ناهنجار از نظر نزول یا عدم نزول بیضهها به مدت یک سال پس از تولد پیگیری شدند. یافتهها : میزان بروز ناهنجاری کریپتورکیدیسم در بدو تولد 18.9 در 1000 تولد تعیین شد. میزان بروز کریپتورکیدیسم یکطرفه و دوطرفه به ترتیب 11.7 در 1000 تولد و 7.1 در 1000 تولد تعیین گردید. میزان بروز کریپتورکیدیسم در نوزادان پرهترم (30 در 1000 تولد) بهطور معنیداری بیشتر از نوزادان ترم (20 در 1000 تولد) و نوزادان پستترم (11.4 در 1000 تولد) بود (P<0.05). وزن نوزادان با کریپتورکیدیسم یکطرفه (537±3024 gr) در مقایسه با نوزادان سالم (489±3253 gr) بهطور معنیداری کمتر بود (P<0.05). میزان بروز ناهنجاری کریپتورکیدیسم به صورت غیرمعنیداری در قومیت ترکمن (10در هزار تولد) نسبت به قومیت فارس (21 در هزار تولد )و سیستانی (23 در هزار تولد)کمتر بود. باتوجه به پیگیری یکساله بیضه 41 نوزاد (77.3%) بدون مداخله دارویی و جراحی به درون کیسه بیضه بازگشته بود. نتیجهگیری : وزن کم بدو تولد، پرهمچوریتی و قومیت از عوامل خطر مهم بروز کریپتورکیدیسم در گرگان تعیین شدند.
آرزو میرفاضلی، احمد محمدی پور، علی بقائیان، اکرم ثناگو، مهین نوملی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : مقعد بسته از ناهنجاریهای شایع آنورکتال است که با ناهنجاریهای دیگر همراه است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ناهنجاریهای همراه مقعد بسته در گرگان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی پرونده همه نوزادان بستری با تشخیص مقعد بسته (40 نوزاد شامل 24 پسر و 16 دختر) در مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سالهای 89-1385 بررسی شد. ناهنجاریهای همراه با مقعد بسته برای هر نوزاد ثبت شد. یافتهها : از 40 نوزاد با مقعد بسته، 23 نوزاد (57.5%) ناهنجاری همراه داشتند. بیشترین ناهنجاریهای همراه شامل ناهنجاریهای ادراری – تناسلی (65.2%)، قلبی (47.8%)، گوارشی (13%) و سیستم اسکلتی – عضلانی (8.7%) بود. نتیجهگیری : ناهنجاریهای همراه در نوزادان با مقعد بسته در منطقه گرگان از شیوع بالایی در مقایسه با مطالعات دیگر برخوردار است.
سیمین فاضلی پور، زهرا طوطیان، فردین اسدی، حمیدرضا چگینی، حامد طلایه،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نیکوتین یک ماده اعتیادآور و ریتالین دارویی است که برای درمان اختلالات بیشفعالی و نقص توجه مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ریتالین، نیکوتین و مصرف توأم آنها بر تولید روزانه اسپرم و ذخیره اسپرم اپیدیدیمی انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 120 سر موش سوری نر بالغ نژاد BALB/c به صورت تصادفی به یک گروه کنترل و 11 گروه تجربی تقسیم شدند. در گروههای تجربی اول، دوم و سوم از نیکوتین به میزان 400 ، 200 و 100 میکروگرم برکیلوگرم وزن بدن، در گروههای تجربی چهارم و پنجم از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن و در گروههای تجربی ششم و هفتم از نیکوتین به میزان 400 میکروگرم برکیلوگرم وزن بدن و از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلو گرم وزن بدن، در گروههای هشتم و نهم از نیکوتین به میزان 200 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن و از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن و در گروههای دهم و یازدهم از نیکوتین به میزان 100 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن و از ریتالین به میزان 10 و 2 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ به مدت 40 روز استفاده شد. در پایان، تولید روزانه اسپرم و ذخیره اسپرم اپیدیدیمی تعیین گردید. یافتهها : در گروههای مصرف کننده نیکوتین با دوز زیاد و ریتالین با دوزهای مختلف و اکثر گروههایی که بهصورت توأم از این دو ماده استفاده کردند؛ در مقایسه با گروه کنترل کاهش آماری معنیداری در تولید روزانه اسپرم دیده شد (P<0.05)؛ ولی در مصرف توأم نیکوتین و ریتالین گروههای هشتم، نهم، دهم و یازدهم، افزایش آماری معنیداری در ذخیره اسپرم اپیدیدیمی مشاهده گردید (P<0.05). نتیجهگیری : مصرف توأم نیکوتین و ریتالین سبب کاهش تولید روزانه اسپرم و افزایش ذخیره اسپرم در اپیدیدیم میگردد.
نفیسه کاویانی، آرزو میرفاضلی، محمد آریایی، کنیزرضا حسین پور، محمدجعفر گلعلیپور،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : ناهنجاریهای مادرزادی از عمدهترین علت مرگ و میر و ناتوانی نوزادان بهشمار میرود. این مطالعه به منظور تعیین بروز ناهنجاریهای مادرزادی در مناطق مختلف استان گلستان انجام گردید. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی همه نوزادان زنده متولد شده (92420 نوزاد) در 13 بیمارستان استان گلستان که دارای ناهنجاری مادرزادی آشکار بودند؛ طی بهمن 1386 لغایت اسفند 1389 انجام شد. جنس و نوع ناهنجاری مادرزادی نوزادان ثبت گردید. یافتهها : میزان بروز انواع ناهنجاریهای مادرزادی به ترتیب در شهرستانهای گرگان، کردکوی، علیآباد و گنبد 20.46%، 12.53% ، 10.86% و 8.92% در در 1000 تولد زنده برآورد شد. میزان بروز ناهنجاریهای مادرزادی در غرب (بندرگز، کردکوی، بندرترکمن)، مرکز (گرگان) و شرق استان گلستان (کلاله، مینودشت، گنبد، علیآباد) به ترتیب 9.3 ، 20.46 و 8.79 در 1000 تولد زنده برآورد گردید. فراوانترین ناهنجاری در سیستم قلبی- عروقی (52.37%) مشاهده شد. نتیجهگیری : میزان بروز ناهنجاریهای مادرزادی در مناطق مختلف استان متفاوت و بهطور کلی نسبت به سایر مناطق کشور کمتر بود.
سیمین فاضلی پور، زهرا طوطیان، محمدتقی شیبانی، جمشید رزم یار، ریحانه هوشمند عباسی، مرضیه مینائی، شیوا کیانی،
دوره 18، شماره 4 - ( زمستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : سویا به عنوان یک پروتئین ارزان قیمت و بدون عوارض جانبی در صنعت غذا معرفی شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر رژیم غذایی حاوی کنجاله سویا بر هیستولوژی و هیستومورفومتری پرزهای روده کوچک و مقادیر سرمی کلسیم، فسفر و گلوکز موشهای آزمایشگاهی انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی 30 سر موش آزمایشگاهی نابالغ ماده نژاد BALB/c در سن سه هفتگی انتخاب شدند. حیوانات در سه گروه ده تایی کنترل، گروه تجربی اول و دوم قرار گرفتند. گروه کنترل تحت رژیم غذایی با پروتئین کامل قرار گرفت. گروه تجربی اول و دوم تحت رژیم غذایی با پروتئین کامل به ترتیب شامل 40 درصد و 20 درصد کنجاله سویه قرار گرفتند. پس از سه ماه موشها بیهوش و از قلب آنها برای تعیین سطح کلسیم، فسفر و گلوکز سرم خونگیری به عمل آمد. سپس مقاطع بافتی از دوازدهه آنها تهیه و به روش هماتوکسیلین - ائوزین رنگآمیزی و مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها : در ساختار بافتی دیواره دئودنوم گروه کنترل در مقایسه با گروههای تجربی به جز چند نمونه که درجاتی از تخریب راس پرزها را نشان دادند؛ تغییر قابل توجهی مشاهده نشد. در ارزیابی هیستومورفومتریک، ضخامت زیرمخاط و عضلات گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنیداری یافت (P<0.05). ارتفاع کرپیتها و سطح سرمی گلوکز گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنیداری داشت (P<0.05) و میزان کلسیم گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری یافت (P<0.05)؛ ولی میزان فسفر گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل تغییری نشان نداد.
نتیجهگیری : مصرف طولانی مدت سویا میتواند تغییرات معنیداری بر میزان کلسیم و گلوکز سرم خون و ضخامت لایه عضلانی، زیرمخاط، ارتفاع کرکها و عمق کریپتهای دئودنوم ایجاد نماید.
سیمین فاضلی پور، زهرا طوطیان، مینو شفیعی، مسلم دهمرده، صبا محجوب، ندا فعال همدانچی، فرزانه شیواپور،
دوره 22، شماره 2 - ( تابستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: لووتیروکسین سدیم یکی از داروهای رایج مورد استفاده در درمان مبتلایان به هیپوتیروئیدی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر مصرف لووتیروکسین سدیم بر روی خط tidemark غضروف مفصل زانو، ضخامت غضروف و آنزیمهای کبدی در هیپوتیروئیدیسم موش سوری انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 30 سر موش سوری ماده بالغ نژاد BALB/c به وزن 25 تا 30 گرم انجام شد. حیوانات به یک گروه کنترل و چهار گروه تجربی تقسیم شدند. در گروه یک (گروه کنترل) از هیچ دارویی استفاده نشد. گروه دوم دوزهای متفاوت افزایشی لووتیروکسین (دو هفته اول، دو هفته دوم، دو هفته سوم و دو هفته چهارم به ترتیب 1.5 ، 2 ، 2.5 و 3 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) به طور روزانه در 8 هفته و گروه سوم از ابتدا دوز بالا و ثابت لووتیروکسین (3 mg/kg/bw) را روزانه به صورت گاواژ دریافت کردند. در گروه چهارم هیپوتیروئیدی با propylthiouracil (PTU) القاء گردید. در گروه پنجم، حیوانات هیپوتیروئید، لووتیروکسین سدیم را به روش گاواژ مانند گروه دوم دریافت نمودند. بعد از 8 هفته نمونههای سرمی برای اندازهگیری آلکالین فسفاتاز (Alkaline Phosphatase: ALP)، آسپارتات ترانس آمیناز (Aspartate transaminase: AST) و آلانین آمینو ترانسفراز (Alanine aminotransferase: ALT) تهیه شد. غضروف طبق تیبیای مفصل زانوها با روش هماتوکسیلین - ائوزین رنگآمیزی شد. به کمک میکروسکوپ مجهز به دوربین عکسبرداری از اسلایدها صورت گرفت و میزان ضخامت غضروف، بخش کلسیفیه و غیرکلسیفیه برحسب میکرومتر توسط نرمافزار کامپیوتری axiovision اندازهگیری شد. همچنین وضعیت یکپارچگی خط tidemark در رنگآمیزی هماتوکسیلین - ائوزین با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشاندهنده جداشدگی و از هم گسیختگی در خط tidemark در گروه سوم (گروه دریافت کننده لووتیروکسین سدیم با دوز بالا و ثابت) بود. در گروههای سوم، چهارم و پنجم کاهش ضخامت غضروف در منطقه غیرکلسیفیه دیده شد که این کاهش در گروه سوم نسبت به گروه کنترل معنیدار بود (P<0.05). ضخامت منطقه کلسیفیه در تمام گروهها کاهش نشان داد که این کاهش در گروه سوم نسبت به گروه کنترل معنیدار بود (P<0.05). در بررسی آنزیمهای ALP و AST در اکثر گروهها با افزایش و میزان آنزیم ALT در اکثر گروهها با کاهش همراه بود که این تغییرات نسبت به گروه کنترل معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری: مصرف لووتیروکسین سدیم با دوز ثابت و بالا باعث ایجاد تغییرات شدید غضروف مفصل زانو در مقایسه با دوز افزایشی در حیوانات مبتلا به هیپوتیروئیدیسم میگردد.
سیمین فاضلی پور، فائزه شهبازی زرگوش، طاهره ناجی، علی کلانتری حصاری، محمد بابائی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تری اکسید مولیبدن (MoO3) یکی از نانوذراتی است که در صنعت به عنوان آنتیباکتریال استفاده میگردد. کلیه نیز یکی از اندامهای مهم بدن در دفع مواد زاید و تنظیم بسیاری از فاکتورهای خونی است که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار میگیرد. به دلیل مصرف گسترده MoO3 برای ضدعفونی وسایل مربوط به اتاق عمل و اهمیت جسمکهای کلیوی در تصفیه پلاسمای خون، این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات تری اکسید مولیبدن بر کلیه موش صحرائی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نژاد ویستار (با وزن 250 تا 300 گرم) به صورت تصادفی به 5 گروه 6 تایی شامل کنترل، شم (دریافت کننده سرم فیزیولوژی) و سه گروه تجربی (دریافت کننده تری اکسید مولیبدن در دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن داخل صفاقی) تقسیم شدند. تزریقات به صورت داخل صفاقی و به مدت 35 روز انجام شد. پس از دوره تیمار، حیوانات بیهوش و خونگیری از قلب به عمل آمد. سپس نمونههای کلیه سمت راست خارج شدند و پس از تثبیت و آمادهسازی بافتی، با روش استریولوژی برای تعیین تغییرات حجم قشر، حجم ناحیه مرکزی ، فضای ادراری و اجسام کلیوی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: افزایش معنیدار حجم فضای ادراری در گروههای مصرف کننده MoO3 و کاهش حجم ناحیه مرکزی در گروه با دوز 200 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به گروههای کنترل و شم مشاهده شد (P<0.05). حجم قشر کلیه در گروه دریافت کننده نانو ذره با دوز 50 میلیگرم بر کیلوگرم افزایش معنیداری نسبت به گروههای کنترل و شم داشت (P<0.05). MoO3 موجب کاهش وزن حیوانات، افزایش اوره و کاهش حجم کلیه گردید (P<0.05).
نتیجهگیری: نانوذرات تری اکسید مولیبدن میتواند سبب تغییرات موفولوژیک کلیه موشهای صحرایی گردد.
آتنا مهرآرا، آرزو میرفاضلی، محمدجعفر گلعلی پور،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر مطالعاتی برای تعیین میزان شیوع ناهنجاریهای مادرزادی در نقاط مختلف ایران انجام شده که اغلب آنها روی موالید زنده صورت گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین ناهنجاری جنینی در بارداریهای منجر به سقط قانونی استان گلستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 199 زن باردار با سن بارداری کمتر از 20 هفته دارای مجوز سقط جنین از پزشکی قانونی استان گلستان طی 9 ماه در سالهای 98-1397 انجام شد. مشخصات دموگرافیک شامل سن، قومیت و نسبت فامیلی والدین به همراه نوع ناهنجاری جنینی ثبت گردید.
یافتهها: با توجه به تعداد 29460 متولدین استان گلستان طی دوره 9 ماهه، شیوع ناهنجاریهای جنینی 6.75 در هزار تولد تعیین شد. میزان بروز ناهنجاری جنینی به ترتیب 6.78 ، 6.68 و 5.65 در هزار تولد در قومیتهای فارس بومی (80 مورد)، ترکمن (65 مورد)، سیستانی (34 مورد) و مابقی قومیتها (20 مورد) تعیین گردید. با توجه به نامشخص بودن جنسیت 80 جنین، میزان بروز ناهنجاری به ترتیب 4.36 و 3.72 در هزار تولد در جنینهای دختر (63 مورد) و جنینهای پسر (56 مورد) تعیین گردید. شایعترین ناهنجاری جنینی به ترتیب شامل دستگاه عصبی مرکزی (49 مورد، 24.62%)، ناهنجاری کروموزومی (47 مورد، 23.61%) و نقایص قلبی - عروقی (26 مورد، 13.06%) تعیین شدند. بین سن، قومیت و نسبت فامیلی والدین با شیوع ناهنجاری جنینی ارتباط آماری معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: شایعترین ناهنجاری جنینی منجر به سقط مربوط به دستگاه عصبی تعیین شد. بین بروز ناهنجاری جنینی با سن، قومیت و نسبت فامیلی والدین ارتباطی وجود نداشت.