13 نتیجه برای عزیزی
دکتر سکینه محمدیان، دکتر حمیدرضا بذرافشان، دکتر فریدون عزیزی، محمدعلی وکیلی،
دوره 1، شماره 1 - ( بهار 1378 )
چکیده
در یک بررسی (مورد شاهدی)، 58 بیمار تالاسمی ماژور – که جهت دریافت خون مراجعه می کردند – با 46 فرد سالم، از نظر اندازه تیروئید و عملکرد آن، مورد مطالعه قرار گرفتند. در این بررسی، بیماران تالاسمی به دو گروه تقسیم شدند: گروه یک، بیماران با فریتین کمتر از 1500 (31 نفر)، گروه دو با فریتین بیشتر از 1500 (27 نفر) و گروه سوم تحت عنوان: گروه شاهد (46 نفر)، مورد مقایسه قرار گرفتند. از 31 بیمار گروه اول، 26 نفر (84%) تیروئید طبیعی و فقط 5 بیمار (16%) گواتر داشتند. از 27 بیمار گروه دوم، 5 نفر (19%) تیروئید طبیعی و 22 بیمار (81%) گواتر داشتند. در گروه شاهد، (89%) تیروئید طبیعی و (11%) گواتر، مشاهده شد که تفاوت بین گروه دو با گروه شاهد، معنی دار بوده است (P<0.01). میانگین T3 و T4 گروه یک با گروه شاهد اختلاف معنی دار نداشت. در گروه دو بطور معنی دار، T4 پایینتر و TSH بالاتر از گروه شاهد بود. شواهد نشان داد که بروز (گواتر) در بیماران تالاسمی با کنترل بد (فریتین بالاتر از 1500) شایع تر بوده است، در نتیجه این بیماران بیشتر در ریسک کم کاری تیروئید قرار دارند.
دکتر حمیدرضا بذر افشان، دکتر محمد علی رمضانی، دکتر عارف صالحی، دکتر احمد شیرافکن، دکتر سکینه محمدیان، دکتر مهران فرج اللهی، دکتر فربد رئیس زاده، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 2، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1379 )
چکیده
عوامل خطر ساز بیماری های عروقی کرونر مانند افزایش فشار خون و افزایش چربی خون در مبتلایان به دیابت قندی شایع تر از افراد طبیعی است. علاوه بر این شواهدی از اختلال عملکرد تیرویید به صورت افزایش سطح سرمی هورمون محرک تیرویید (TSH) و کاهش هورمون های تیرویید T3 در مبتلایان به دیابت نوع 2 به دست آمده است. این بررسی با 210 بیمار دیابتی سرپایی درکلینیک دیابت مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان انجام شد. پس از اخذ شرح حال و اندازه گیری فشار خون، قد و وزن، مقادیر آزمایشگاهی کلسترول تام، تری گلیسرید، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و هورمن های تیرویید شامل T3 – T4 و TSH اندازه گیری شد. بیماران بسته به میزان HbA1c به دو گروه دارای کنترل مناسب دیابت (HbA1c)و کنترل نامناسب (HbA1c≥8) تقسیم شدندو یافته های مربوط به آنها با هم مقایسه شد. نمایه توده بدن (BMI) در افراد مورد بررسی kg/m228±5.9بود و در 35 درصد افراد، چاقی به صورت BMI بالای 30 دیده شد. در 65 درصد افراد مورد بررسی، افزایش چربی خون، و در 38 درصد موارد، افزایش فشار خون دیده شد. در 30 درصد موارد نیز گواتر مشاهده شد. کم کاری تیرویید تحت بالینی در 13 درصد، کم کاری تیرویید بالینی در 4 درصد و پرکار تیرویید بالینی 0.5 در صد از بیماریان دیده شد. از مجموع 27 بیمار مبتلا به کم کاری تیرویید، در 24 نفر سطح HbA1c بالای 8 بود. میانیگین HbA1c در این افراد 2.5± 11و در گروه دیابتی بدون کم کاری تیرویید 2.4± 9 بود. P<0.01) ،0.2 r =)، HbA1c و P<0.05) ،0.3 r =) رابطه معنی دار داشت. همبستگی معنی داری بین TSH و HbA1c P<0.01) ،0.2 r =)، HbA1c و نمایه توده بدنP<0.05) ،0.15 r =)، نمایه توده بدن TSH P<0.05) ،0.14 r =) دیده شد. در این بررسی، علاوه بر افزایش بروز عوامل خطر ساز بیماری عروق کرونر، بین گواتر و اختلال عملکرد تیرویید و کنترل سوخت و ساز (متابولیک) دیابت رابطه معنی دار دیده شد. توصیه می شود تشخیص اختلال عملکرد تیرویید در بیماران دیابتی پس از تثبیت وضعیت سوخت و ساز صورت گیرد.
دکتر مهدی مهدیزاده، دکتر سیدعلی حسینی تهرانی، فیضالله ابراهیمینیا، آناهیتا اللهی، دکتر حسن فلاح حسینی، منیره عزیزی، مهدی صادقزاده، شروین فاتحی قهفرخی، حامد مسعودی،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : امروزه استفاده از گیاهان دارویی برای تخفیف علائم و درمان بیماری دیابت مورد توجه قرار گرفته که از جمله میتوان به چای سبز (Camellia sinesis L.) اشاره نمود، ولی با توجه به عدم بیان دوز مناسب و متناقض بودن نتایج در مورد اثرات آن بر میزان قندخون، این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آن در دوزهای مختلف بر قندخون و کاهش وزن در موشهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. تعداد 8 سر از موشها بهعنوان گروه طبیعی نگهداری و به 32 سر آنها استرپتوزوتوسین با دوز 50 mg/kg محلول در نرمالسالین به روش داخل صفاقی تزریق شد. موشهای دیابتی به طور تصادفی در چهار گروه 8 تایی تقسیم شدند. از چهار گروه موشهای دیابتی به سه گروه به ترتیب دوزهای 50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی چای سبز محلول ده درصد (Dimethyl sulgoxide) DMSO در آب مقطر و به گروه دیابتی کنترل بهطور مشابه محلول ده درصد DMSO در آب مقطر از طریق گاواژ روزانه به مدت 6هفته داده شد. تمام حیوانات در شروع مطالعه و هفتههای2 و 4 و 6 بعد از شروع مطالعه از لحاظ قندخون و وزن اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی استودنت و ANOVA یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها : میانگین قندخون ناشتا در گروههای دیابتی که دوزهای مصرفی 50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره چای سبز را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه دیابتی کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت (p<0.5)، ولی وزن حیوانات در سه گروه دریافت کننده دوزهای مختلف عصاره کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل غیردیابتی نشان نداد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که عصاره هیدروالکلی چای سبز با دوزهای مصرفی 50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم سبب کاهش قندخون ناشی از دیابت میگردد و دوز 100 mg/kg مناسبترین دوز این عصاره میباشد.
سمیه حسینپور نیازی، زهرا نادری، نسرین حسینپور نیازی، مریم دلشاد، دکتر پروین میرمیران، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف : سوءتغذیه شامل طیف گستردهای از شرایط تغذیهای مختلف نظیر اضافه وزن یا کاهش وزن، کمبود مواد مغذی خاص مانند پروتئین، ویتامین و مواد معدنی است. سوءتغذیه در بیمارستان سبب افزایش مرگ و میر میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی 446 بیمار (217 مرد و 229 زن) بستری از نظر شاخصهای تنسنجی در بیمارستان آیتالهطالقانی تهران از مرداد تا پایان دی ماه سال 1384 ارزیابی شدند. شاخص توده بدنی (BMI) یا ضخامت چربی زیرپوستی (TSF) یا محیط عضله وسط بازو (MAMC) در شش ماه گذشته تعیین و افراد براساس این معیارها در سه گروه سوء تغذیه خفیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 و آزمونهای آماری کایاسکوئر و t-test تجزیه و تحلیل شدند. نسبت شانس با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک تعیین شد. یافتهها : شیوع سوءتغذیه در این مطالعه به طور کلی 52 درصد تعیین گردید. شیوع سوءتغذیه به صورت خفیف، متوسط و شدید به ترتیب 14 درصد، 10 درصد و 28درصد تعیین شد. بیشترین شیوع سوءتغذیه کل در بخش گوارش (64 درصد)، بیماران مرد (52.2 درصد)، گروه سنی 29-18سال (71.4 درصد) و افراد با تحصیلات راهنمایی و دبیرستان (67.4 درصد) بود. شیوع TSF، MAC و MAMC کمتر از صدک 5 درصد در گروه سوءتغذیه بهطور معنیداری بیش از گروه تغذیه مناسب بود (P<0.005). افزایش هر واحد نمایه توده بدن احتمال سوءتغذیه را 17 درصد کاهش داد. نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با یک یا بیش از یک مشکل گوارشی 64 درصد بیشتر از بیماران بدون مشکل گوارشی بود. همچنین نسبت شانس سوءتغذیه در بیماران با دو یا بیش از دو بار بستری در بیمارستان طی 6 ماه گذشته، 2.1 برابر نسبت به عدم بستری در بیمارستان تعیین شد. نسبت شانس تعداد دفعات بستری بیش از یک بار در افراد با MAC کمتر از صدک 5 درصد، 1.64 برابر در مقایسه با صدک 50-7 درصد حاصل شد. نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که سوءتغذیه در بیماران بستری در بیمارستان آیت اله طالقانی تهران (52 درصد) در مقایسه با بیمارستانهای دیگر و یا سایر کشورها در سال 1384 بالاتر بود. نمایه توده بدن، مشکلات گوارشی و تعداد دفعات بستری در بیمارستان با سوءتغذیه ارتباط داشت.
سمیه حسینپور نیازی، گلبن سهراب، گلاله اصغری، دکتر پروین میرمیران، نازنین مصلحی، دکتر فریدون عزیزی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : نمایه گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری میزان و بار گلیسمی به عنوان شاخص اندازهگیری کیفیت کربوهیدرات دریافتی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط نمایه و بار گلیسمی با عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بزرگسالان تهرانی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 2284 فرد (1327 مرد و 957 زن) با سنین 19-84 سال ساکن در منطقه 13 تهران طی سالهای 1384-87 انجام شد. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک تعیین شد. عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل شاخصهای تنسنجی، فشارخون، قندخون ناشتا (میلیگرم در دسیلیتر)، گلوکز 2 ساعته (تست تحمل گلوکز)، کلسترول تام (میلیگرم در دسیلیتر)، تریگلیسرید سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، HDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر)، و LDL-C سرم (میلیگرم در دسیلیتر) بود. نمایه توده بدن بیشتر یا مساوی 30 چاق در نظر گرفته شد. میانگین دریافتهای غذایی به صورت تعدیل شده برای انرژی، جنس و سن در سههکهای دریافت نمایه گلیسمی و بار گلیسمی با استفاده از آزمون general linear model analysis of covariance محاسبه شد دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-15 و آزمونهای one-way analysis of variance ، کایاسکوئر، Partial correlation و linear regression تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : میانگین دریافت نمایه گلیسمی 13.5±68.3 و بار گلیسمی 97.6±244.8 بود. نمایه گلیسمی و بار گلیسمی رابطه معکوس با دریافت غلات کامل و رابطه مستقیم با دریافت غلات تصفیه شده، میوهها، لبنیات و قندهای ساده داشت. پس از تعدیل شیوه زندگی و عوامل تغذیهای، نمایه گلیسمی رابطه مستقیمی با غلظت تریگلیسرید سرم و HDL-C در افراد چاق داشت و بار گلیسمی ارتباط مستقیمی با گلوکز ناشتای خون و گلوکز 2 ساعته در بین افراد غیرچاق داشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که نمایه گلیسمی در افراد چاق ارتباط معنیداری با افزایش غلظت تریگلیسرید سرم و کاهش غلظت HDL-C سرم دارد. بار گلیسمی در افراد غیرچاق ارتباط معنیداری با کاهش گلوکز ناشتای خون و گلوکز خون 2 ساعته داشت.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، فریدون عزیزی، هانیه السادات اجتهد،
دوره 16، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف:مقاومت به انسولین یکی از عوامل اثرگذار بر اختلالات لیپیدی در دیابت نوع 2 است که بروز عوارض قلبی عروقی را در این بیماران افزایش میدهد. این مطالعه به منظور ارزیابی مقاومت به انسولین در ارتباط با فراسنجهای لیپیدی آتروژنیک در مبتلایان به دیابت نوع 2 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در پژوهشکده غدد درونریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی طی سال 1389 انجام شد. شاخصهای تنسنجی، سطوح گلوکز ناشتای سرم، انسولین سرم و فراسنجهای لیپیدی اندازهگیری و نمایه مقاومت به انسولین و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک محاسبه شدند. میانگین فراسنجها و پارامترهای لیپیدی در میان سهکهایHOMA-IR(Homeostasis Model Assessment Insulin Resistance)مقایسه گردید. همچنین ارتباط بین HOMA-IR با فراسنجهای لیپیدی در هر سهک تعیین شد. یافتهها : میانگین نمایه مقاومت به انسولین در سهک اول، دوم و سوم به ترتیب0.3±0.9 ، 0.4±2.1 ، 1.6±4.4تعیین شد. در سهک سوم، غلظت سرمی تریگلیسرید و پارامترهای لیپیدی آتروژنیک بالاتر و غلظت HDL-C بهطور غیرمعنیدار پایینتر بود. نمایه مقاومت به انسولین در هر دو سهک دوم و سوم با غلظت تریگلیسرید سرم ارتباط آماری معنیدار بود (P<0.05). نمایه مقاومت به انسولین در مقادیر بالاتر از2.8با سطوح سرمی HDL-C ارتباط معکوس و با پارامترهای لیپیدی آتروژنیک ارتباط مستقیم داشت. نتیجهگیری : بین سطوح بالای مقاومت به انسولین با اختلالات لیپیدی و پارامترهای لیپیدی در مبتلایان به دیابت نوع 2 ارتباط وجود دارد.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، سحر میرزایی، مهدیه گل زرند، فریدون عزیزی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : پرفشاری خون در درازمدت منجر به آسیبهای جبرانناپذیر سیستم قلبی - عروقی، مویرگهای حساس و افزایش احتمال بروز سکتههای مغزی میشود و میتواند اثرات دیگر عوامل خطرساز بیماریهای قلبی - عروقی مانند دیسلیپیدمی، سیگار، دیابت و چاقی را تشدید کند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط برخی عوامل رژیم غذایی با خطر پرفشاری خون در افراد شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 6089 فرد (2807 مرد و 3282 زن) 70-19 ساله شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران در سالهای 90-1387 انجام شد. در مطالعه حاضر تمامی افراد با اطلاعات کامل تغذیه، دموگرافیک، تنسنجی و ارزیابیهای فشارخون برای آنالیز انتخاب شدند. اطلاعات رژیم غذایی با استفاده از یک پرسشنامه بسامد خوراک با 147 ماده غذایی روا و پایا ارزیابی شد. نسبت شانس پرفشاری خون در چارکهای عوامل غذایی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک و با تعدیل اثر عوامل احتمالی مخدوشگر ارزیابی شد. یافتهها : شیوع پرفشاری خون 29.8% تعیین شد. میانگین وزن، نمایه توده بدن و دورکمر در مبتلایان به پرفشاری خون بهطور معنیداری بالاتر از افراد سالم بود (P<0.05). شیوع چاقی شکمی و بیسوادی نیز در مبتلایان به پرفشاری خون در مقایسه با افراد سالم بیشتر بود (P<0.05). رابطه مستقیم غیرمعنیداری میان دانسیته انرژی، چربی کل و چربی اشباع مشاهده شد. دریافت مقادیر بالاتر فیبر با کاهش خطر پرفشاری خون در ارتباط بود (OR: 0.62, 95% CI: 0.37-0.98, P<0.05). چهارک چهارم دریافت پروتئین رژیم غذایی نیز با افزایش خطر پرفشاری خون همراه بود (OR: 1.2, 95% CI: 1.02-1.43, P<0.05). افرادی که مقادیر کمتری میوه و مغز دانه دریافت کرده بودند (OR: 1.33, 95% CI: 1.15-1.85, P<0.05)؛ در مقایسه با افراد دارای مقادیر بالاتری از میوه و مغز دانه در رژیم غذایی (OR: 1.21, 95% CI: 1.02-1.42, P<0.05)، شانس بالاتری برای ابتلا به پرفشاری خون داشتند. نتیجهگیری : مصرف مقادیر بالاتری از فیبر میتواند اثرات محافظتی در برابر پرفشاری خون داشته باشد. در حالی که برخی مؤلفههای دیگر رژیم غذایی از جمله مقادیر بالای پروتئین میتواند به عنوان عامل خطر محسوب گردد.
مهرداد خاتمی، زهرا عزیزی، شهرام پورسیدی، امید نجاریون،
دوره 17، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف : ذرات در علم نانو اندازهای در مقیاس یک تا 100 نانومتر دارند که نانوذرات نامیده میشوند. علاوه بر ترکیب و ساختار، ابعاد مواد نیز یکی از عوامل موثر بر خواص مواد است. با ظهور توسعه نانوتکنولوژی و با توجه به خاصیت ضدمیکروبی نقره و افزایش این خاصیت در مقیاس نانو؛ میتوان از آن در مبارزه با پاتوژنهای مختلف انسانی نیز بهره برد. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضدباکتریایی نانوذرات نقره سنتز شده به روش سنتز زیستی با استفاده از تراواشهای بذر گیاه کهورک روی دو سویه استاندارد اشریشیاکلی با نامهای K12 و 25922 انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آنالیز مشخصات نانوذرات نقره با آنالیز UV visible اسپکتروفتومتری، پراش اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترونی عبوری انجام شد. سپس به منظور بررسی اثر ضدباکتریایی نانوذرات سنتز شده، از روش رقتسازی لولهای براث (ماکرودیلوشن) استفاده گردید. کمترین غلظت مهارکنندگی (MIC) و کمترین غلظت باکتریکشی (MBC) نانوذرات نقره روی دو سویه استاندارد اشریشیاکلی محاسبه شد. یافتهها : عکس الکترونی تشکیل نانوذرات را با قطری در محدوده 5 تا 35 نانومتر با بیشترین فراوانی در محدوده اندازه 25-20 نانومتر نشان داد. نانوذرات نقره سنتز شده در غلظت بسیار پایین از رشد باکتریها جلوگیری کرد. بهطوری که برای K12 و 25922 از باکتری استاندارد اشریشیاکلی کمترین غلظت مهارکنندگی به ترتیب 1.56 و 0.39 میکروگرم بر میلیلیتر (ppm) و کمترین غلظت باکتریکشی به ترتیب 3.12 و 0.78 میکروگرم بر میلیلیتر (ppm) تعیین گردید. نتیجهگیری : سنتز زیستی با استفاده از تراواشهای بذر کهورک روشی بسیار کمهزینه و بدون نیاز به مصرف انرژی است. نانوذرات نقره با توجه به فعالیت شدید ضدباکتریایی میتوانند جایگزین مناسبی برای مواد گندزدا، ضدعفونی کننده و کنترل عوامل بیماریزا باشند.
سجاد خلیلی مقدم، زهرا بهادران، پروین میرمیران، فریدون عزیزی،
دوره 19، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین با داشتن خاصیت آنتیاکسیدانی خود ممکن است باعث کاهش مقاومت انسولینی شوند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین دریافت غذایی بتاکروتن و بتاکریپتوگزانتین با خطر بروز مقاومت انسولینی در بزرگسالان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه همگروهی آیندهنگر در قالب مطالعه قند و لیپید تهران بر روی 938 نفر (421 مرد و 517 زن) بین سنین 19 تا 82 سال انجام شد. ارزیابی دریافتهای غذایی با استفاده از یک پرسشنامه نیمهکمی بسامد خوراک ارزیابی شد. میانگین روزانه دریافت غذایی بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین اندازهگیری گردید. سطح سرمی گلوکز و انسولین در ابتدای مطالعه و بعد از 3 سال پیگیری اندازهگیری و نمایه مقاومت به انسولین محاسبه گردید. بهمنظور تعیین خطر بروز مقاومت به انسولین در سهکهای دریافت غذایی بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین، آزمون لجستک رگرسیون با تعدیل اثر متغیرهای مخدوشگر استفاده شد.
یافتهها : میانگین سن افراد در ابتدای مطالعه 12.1±40.7 سال بود. پس از سه سال پیگیری، دریافت بالاتر بتا-کاروتن بهطور معنیداری با کاهش خطر مقاومت به انسولین همراه بود (95% CI= 0.25-0.72, OR=0.42, P-value for trend=0.01). همچنین دریافت بالای بتاکریپتوگزانتین بهطور معنیداری با کاهش خطر مقاومت انسولینی همراه بود (95% CI= 0.30-0.84, OR=0.51, P-value for trend=0.01).
نتیجهگیری : دریافت بالاتر بتا-کاروتن و بتا-کریپتوگزانتین از منابع غذایی میتواند با کاهش خطر بروز مقاومت به انسولین در افراد بزرگسال همراه باشد.
سمیرا عشقی نیا، سیده عارفه میرسلیمانی عزیزی، عرفان رضائی شیرازی، رقیه گلشا،
دوره 24، شماره 2 - ( تابستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هموپتیزی، خروج خون منشاء گرفته از راه هوایی است. برونشیولیت، کارسینوم برونکوژنیک و برونشکتازی شایعترین علت هموپتیزی در کشورهای توسعهیافته و عفونتهای ناشی از مایکوباکتریوم توبرکلوزیس شایعترین دلیل در کشورهای اندمیک است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی علل هموپتیزی و برخی عوامل خطر مرتبط با آن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی پرونده 68 بیمار (37 مرد و 31 زن، میانگین سنی 17.27±56.85 سال) با شکایت هموپتیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی و درمانی شهید صیادشیرازی طی سالهای 1393 لغایت 1395 انجام شد. با استفاده از پرونده بیماران، اطلاعات دموگرافیک، سابقه بیماری، سوء مصرف مواد مخدر و علت ایجاد هموپتیزی از بانک اطلاعاتی مرکز آموزشی و درمانی شهید صیادشیرازی استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: سابقه مصرف سیگار، سوء مصرف مواد مخدر و ابتلا به دیابت به ترتیب در 42.6% ، 45.6% و 17.6% از بیماران وجود داشت. بیشترین فراوانی علت هموپتیزی شامل برونشکتازی (25%) ، پنومونی (20.6%) ، سل و سرطان ریه (16.4%) بودند و جنسیت عامل خطر مستقل برای هموپتیزی تعیین شد (P<0.05). شایعترین علت هموپتیزی در مردان برونشکتازی، سرطان ریه و پنومونی و شایعترین علت هموپتیزی در زنان سل و برونشکتازی بودند. متغیرهای سن، سوء مصرف مواد مخدر، مصرف سیگار و ابتلا به دیابت با بروز هموپتیزی ارتباط آماری معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: برونشکتازی، سل و سرطان ریه سه دلیل عمده بروز هموپتیزی تعیین شدند. جنسیت رابطه مستقیمی با علت بروز هموپتیزی داشت. بهطوری که شایعترین علل هموپتیزی در مردان برونشکتازی، سرطان ریه و پنومونی و در زنان سل و برونشکتازی تعیین گردید.
عماد رضا، حسین عزیزی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آلکالینفسفاتاز و پروتئینهای BMP و GATA از جمله فاکتورهای اثرگذار در فرآیند اسپرمزایی هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر بیان آلکالین فسفاتاز، GATA و BMP بر سلولهای بنیادی اسپرم ساز، سلولهای جنینی و شبه سلولهای بنیادی جنینی (ES-like) در موشهای نژاد C57BL انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی پس از جداسازی سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی از 3 سر موش 4 هفتهای نژاد C57BL، سلولهای بنیادی جنینی و سلولهای ES-like تهیه شدند. سپس تست رنگآمیزی آلکالینفسفاتاز بر روی سلولهای بنیادی اسپرم ساز، سلولهای جنینی و شبه سلولهای بنیادی جنینی انجام شد. در ادامه با استفاده از Fluidigm PCR بیان ژنهای BMP و GATA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از آن شبکه ارتباطی پروتئین - پروتئین آنها با استفاده از پایگاههای داده، جداسازی و رسم گردید.
یافتهها: بیان مثبت آلکالینفسفاتاز در سلولهای بنیادی و بیان منفی آن در سلولهای سرتولی بیضه نشان از وجود این آنزیم در سلولهای پرتوان داشت. ژن BMP و ژن GATA در سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی (به ترتیب 3.6 و 2.7)، جنینی (به ترتیب 2.3 و 4.4) و ES-like (به ترتیب 5.8 و 2.5) بیان ژن مثبت داشتند که این مقادیر از نظر آماری معنیدار نبودند. بررسیهای بیوانفورماتیکی نشان از نقش تنظیمکنندگی این ژنها و اثر مستقیم آنها بر آلکالینفسفاتاز داشت.
نتیجهگیری: ژنهای BMP و GATA و آنزیم آلکالین فسفاتاز جزو فاکتورهای کنترلکننده سلولهای بنیادی جنینی و اسپرماتوگونی بوده و در حفظ پرتوانی آنها و همچنین در هدایت آنها به سمت سلولهای تمایز یافته نقش دارند.
نرگس امینی شیرازی، سعید رضایی، مریم اساسه، محمد پارسا عزیزی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
اختلال پردازش دیداری به صورت گسترده در میان افراد مبتلا به اتیسم دیده میشود. این مطالعه به منظور تدوین برنامه تلفیقی توانبخشی حسی مبتنی بر ویبرواکوستیک و واقعیت مجازی و بررسی اثربخشی آن بر پردازش دیداری کودکان اتیستیک انجام شد. این گزارش مورد از نوع آزمایشی با طرح ABC روی 5 کودک مبتلا به اختلال اتیسم مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی ذهنآرا در نیمه دوم سال 1400 انجام شد. ابتدا برنامه تلفیقی طی 10 جلسه 30 دقیقهای بر روی 2 آزمودنی که به صورت تصادفی از میان نمونهها انتخاب شده بودند؛ اجرا شد. پس از مشخص شدن اعتبار برنامه، 3 آزمودنی دیگر وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه نیمرخ حسی2 استفاده شد. در مرحله خط پایه، پایان هر جلسه مداخله و پیگیری یک ماهه پرسشنامهها تکمیل شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل دیداری، درصد بهبودی، درصد دادههای همپوش و غیرهمپوش استفاده شد. مداخله انجام شده برای هر پنج آزمودنی اثربخش ارزیابی شد. به طوری که برای آزمودنی های شماره 1، 2، 3، 4 و 5 دادههای غیرهمپوش به ترتیب 90 درصد، 90 درصد، 70 درصد، 100 درصد و 90 درصد حاصل شد. نتایج این مطالعه نشان داد که میتوان از برنامه تلفیقی توانبخشی حسی برای بهبود پردازش دیداری افراد مبتلا به اتیسم استفاده نمود.
هدیه عزیزی، حمیده منچری، طراوت عرب تربتی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع COVID-19 آثار روانشناختی زیادی بر بستگان بیماران مبتلا به ویروس کرونا گذاشته است که میتواند بر سلامت جسمانی آنان اثر گذارد. این مطالعه به منظور تعیین اختلال وسواسی – جبری (Obsessive-Compulsive Disorder: OCD) و ارتباط آن با سلامت جسمانی بستگان بیماران مبتلا به COVID-19 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 98 نفر از بستگان با بیمار مبتلا به COVID-19 (گروه مورد) با میانگین سنی 38.56±9.09 سال و 98 نفر خانواده بدون بیمار (گروه شاهد) با میانگین سنی 35.79±9.88 سال در مراجعین به مراکز بهداشتی شهر گرگان طی سال 1401 انجام شد. انتخاب آزمودنیها به روش نمونهگیری تصادفی ساده بعد از استخراج لیست بیماران مبتلا به COVID-19 از سامانه ناب مراکز بهداشتی انجام شد. به ازای هر یک مورد انتخاب شده با توجه به لیست خانوادهها در سامانه ناب، به صورت تصادفی ساده، یک خانواده که عدم ابتلا به COVID-19 در آنها تایید شده بود؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه اختلال وسواسی - جبری Yael Brownو پرسشنامه سلامت جسمانی (PHQ) (Physical Health Questionnaire) بودند.
یافتهها: میانگین نمره OCD در گروه مورد (6.46±5.87) بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد (2.04±3.76) بود (P<0.05). میانگین نمره اختلال در سلامت جسمانی گروه مورد (7.60±4.32) بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد (3.43±3.98) تعیین شد (P<0.05). در هر دو گروه مورد و شاهد، بین وسواس و سلامت جسمی همبستگی خطی مستقیم و معنیداری یافت شد (P<0.001, r=0.39).
نتیجهگیری: میزان اختلال وسواس فکری – جبری و اختلال سلامت جسمانی بستگان بیماران مبتلا به COVID-19 بیشتر از بستگان بدون بیمار مبتلا به COVID-19 است.