15 نتیجه برای عرب
دکتر مهرانگیز زمانی، دکتر ملیحه عرب، دکتر شهلا نصراللهی، مهندس خسرو مانی کاشانی،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یکی از عوامل شایع غیبت از محل کار و کاهش کیفیت زندگی زنان است. طبق مطالعات مصرف روغن ماهی باعث تولید پروستاگلاندین (PG) ضعیف تری از رده پروستاسیکلین ها می گردد و شدت دیسمنوره را می کاهد. هدف این مطالعه آن است که میزان کارایی روغن ماهی را در دیسمنوره اولیه در دختران دبیرستان را تعیین نماید.روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 44 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهرستان همدان انجام شد. به صورت تصادفی دو گروه 22 نفره از بین دانش آموزان مبتلا به دیسمنوره انتخاب و به مدت 2 ماه به یک گروه کپسول روغن ماهی و به یک گروه دیگر پلاسبو تجویز شد. قبل از تجویز دارو، در انتهای 2 ماه درمان و نیز 2 ماه بعداز خاتمه درمان افراد مورد مطالعه، ویزیت شدند. در این 3 مرحله، شدت درد براساس معیار VAS و مدت درد براساس سیستم COX، در هر گروه ثبت شد. دادهها با استفاده از SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: بعد از 2 ماه از شروع درمان میانگین شدت درد (VAS) در گروه روغن ماهی به طور معنی داری از گروه پلاسبو کمتر بود (0.05 P<). میانگین مدت درد نیز در این زمان، در گروه روغن ماهی با اختلاف معنی داری کمتر از گروه پلاسبو بود (0.05 P<). شاخص آزمون (2.72= t)2 ماه بعد از خاتمه تجویز کپسول ها و گذشت 2 ماه از اتمام درمان نیز میانگین شدت درد (VAS) در گروه روغن ماهی با گروه پلاسبو اختلاف معنی داری داشت و کمتر بود. میانگین مدت درد (ساعت) در گروه روغن ماهی اختلاف معنی داری با گروه پلاسبو داشت (0.05 P<).نتیجه گیری: کپسول روغن ماهی بعد از دو ماه مصرف نسبت به پلاسبو، اثر قابل توجهی در کاهش شدت و مدت درد دیسمنوره اولیه داشت و تا دو ماه پس از خاتمه درمان نیز اثر آن از پلاسبو بیشتر بود.
دکتر شهریار سمنانی، دکتر سیما بشارت، دکتر علی عربعلی، دکتر عباسعلی کشتکار، دکتر غلامرضا روشندل، دکتر نفیسه عبدالهی، ناصر بهنام پور،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطانهای مری و معده از سرطانهای شایع در دنیا و عامل مرگ و میر بالایی در سال میباشد. عوامل خطر و محافظتی متعددی برای این سرطانها تصور شدهاند. یکی از عوامل محافظتی مطرح شده سختی آب آشامیدنی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سختی آب آشامیدنی با بروز سرطانهای مری و معده در استان گلستان انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه اکولوژیک، دادههای منابع آب شهری استان گلستان طی سالهای 84-1383 برای هر شهر بهصورت میانگین گزارش شد. تمامی بیماران تشخیص داده شده ساکن مناطق شهری در طی این مدت وارد مطالعه شدند. تقسیمبندی شهرها به مناطق بروز پایین، متوسط و بالا براساس صدکهای 33 درصد و 66 درصد برای هر کدام از سرطانها انجام شد. برای یافتن روابط موجود از Pearson Correlation Coefficient و مدلهای رگرسیونی استفاده شد. یافتهها : نتایج نشان داد که آب آشامیدنی مناطق شهری استان از آبهای سبک و نسبتاً سخت بوده و در محدوده استاندارد تعریف شده برای آب آشامیدنی قرار دارد. ارتباط معنیداری بین میزان سختی آب آشامیدنی و میزان بروز سرطانهای مری و معده در مناطق مختلف استان وجود نداشت. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سختی آب آشامیدنی در سطح اکولوژیک بر بروز سرطان مری و معده در مناطق شهری استان گلستان تأثیری ندارد.
دکتر اصغر اکبری، فاطمه غیاثی، مریم براهویی، محمدرضا عرب کنگان،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1388 )
چکیده
زمینه و هدف : تمرین ثباتدهنده گردن روشی است که برای بهبود مکانیسمهای درونی ستون فقرات طراحی شده است و سبب ثبات فقرات گردن و آسیبناپذیری آن میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی تمرینهای اختصاصی ثباتدهنده عضلات گردن نسبت به تمرینهای دینامیک در بهبود ناتوانی و درد مزمن گردن انجام شد. روش بررسی : این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دو سوکور روی 26 بیمار مراجعه کننده به کلینیک فیزیوتراپی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با تشخیص درد مزمن گردن طی سالهای 86-1385 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 13تایی تمرینهای ثباتدهنده و دینامیک قرار گرفتند. درد (رتبهای) با مقیاس اندازهگیری دیداری درد و Northwick Park Neck Pain Questionnaire (NPNPQ)، شدت ناتوانی (رتبهای) با Neck Disability Index (NDI)، قدرت عضلات گردن (بار) توسط Dynatest و دامنههای حرکتی (درجه) با گونیامتر مخصوص گردن قبل و پس از درمان ارزیابی شد. برنامه درمان برای هر دو گروه شامل 24 جلسه تمرین طی 12 هفته، هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه بود. از آزمونهای t مستقل ، منویتنی ، t زوج و ویلکاکسون به ترتیب برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان بینگروهی و درونگروهی استفاده گردید. یافتهها : میانگین درد گردن (NPNPQ) در گروه ثباتدهنده از 77/0+-23/18 به 39/4+-54/7 و در گروه دینامیک از 99/3+-31/18 به 89/3+-85/11 کاهش یافت (P<0.05). میانگین ناتوانی (NDI) در گروه ثباتدهنده از 99/4+-69/22 به 09/4+-23/8 و در گروه دینامیک از 88/4+-23/22 به 54/5+-92/14 کاهش یافت (P<0.05). افزایش قدرت عضلات، دامنه حرکتی اکستانسیون و کاهش میانگین درد و ناتوانی بعد از درمان در گروه ثباتدهنده نسبت به گروه دینامیک بیشتر بود (P<0.05). اختلافی بین دو گروه از نظر قدرت عضلات فلکسور و فلکسور طرفی چپ و نیز دامنه فلکسیون و فلکسیون طرفی راست و چپ بعد از درمان وجود نداشت. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هر دو روش تمرین ثباتدهنده و تمرین دینامیک گردن در بیماران با درد مزمن گردن سبب افزایش قدرت عضلات سطحی و عمقی گردن، افزایش دامنههای حرکتی آن و کاهش درد و ناتوانی میشوند. همچنین استفاده از تمرینهای ثباتدهنده در کاهش درد و ناتوانی و افزایش قدرت، موثرتر از تمرینهای دینامیک بود.
دکتر محمد کاظمی عرب آبادی، دکتر علی اکبر پور فتح اله، دکتر عبداله جعفرزاده، دکتر غلامحسین حسن شاهی، سعید دانشمندی، محمد رضا افروز، محمود حدادیان، فهیمه محمدی زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( بهار 1389 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت نهفته هپاتیت B شکل بالینی از بیماری هپاتیت B میباشد که در آن فرد علیرغم این که از نظر HBsAg منفی است؛ اما دارای HBV-DNA در خون محیطی میباشد. هنوز علت عدم توانایی پاکسازی کامل ویروس از بدن مشخص نشده است. به نظر میرسد که تفاوتهای ژنتیکی و ایمونولوژیکی در این امر سهم عمدهای را دارا میباشند. از جمله مواردی که پاسخ ایمنی علیه ویروسها را دستخوش تغییر میکند؛ سیستم سیتوکینی است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama با عفونت نهفته هپاتیت B انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی ابتدا 3700 عدد پلاسمای تازه منجمد شده (FFP) که از نظر HBsAg منفی بودند؛ جمعآوری و از نظر anti-HBc بررسی شدند. سپس نمونههای HBsAg منفی و anti-HBc مثبت از نظر وجود HBV-DNA با روش PCR بررسی شدند. نمونههای HBV-DNA مثبت به عنوان موارد عفونت نهفته هپاتیت B از نظر پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama با روش ARMS-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها : نتایج این تحقیق روی نمونههای HBsAg منفی نشان داد که 352 نمونه (9.51%) از این نمونهها از نظر anti-HBc مثبت بود. با انجام PCR روی نمونههای HBsAg منفی و anti-HBc مثبت؛ مشخص گردید که 57 نمونه (%16.1 از افراد anti-HBc مثبت و HBsAg منفی) HBV-DNA مثبت هستند. دو گروه مورد و شاهد از نظر وجود تمامی ژنوتیپهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama تفاوتی نداشتند.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که هیچگونه ارتباطی بین پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه 874+ ژن IFN-Gama و بیماری عفونت نهفته هپاتیت B وجود ندارد.
دکتر فرهاد ایرانمنش، دکتر محمد صالحی، حمید بخشی، دکتر رعنا عرب،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : سکته مغزی خاموش در افرادی که برای اولین بار دچار سکته مغزی میشوند؛ شایع است. برخی از مطالعات بر نقش احتمالی ضایعات خاموش در موارد سکته مغزی ایسکمیک تاکید میکنند. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته مغزی خاموش در مبتلایان به سکته مغزی ایسکمیک انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 203 بیمار (94 مرد و 109 زن) مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری (اولین دفعه)، در بیمارستان شفا کرمان طی سال 1390 انجام شد. تشخیص بیماری با معاینه بالینی و سیتیاسکن و MRI مغزی انجام شد. برای هر بیمار پرسشنامهای حاوی اطلاعات دموگرافیک و عوامل خطری نظیر پرفشاری خون، دیابت، هیپرلیپیدمی، مصرف سیگار، بیماریهای ایسکمیک و غیرایسکمیک قلبی و نیز وجود سکته مغزی خاموش تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمون رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندمتغیره مدل رو به جلو تجزیه تحلیل شدند. یافتهها : میانگین سنی بیماران 17.35±62.56 سال با دامنه سنی 22-99 سال بود. 66 بیمار (32.5%) سابقه پرفشاری خون، 26بیمار (12.8%) سابقه هیپرلیپدمی، 40 بیمار (19.7%) سابقه بیماری دیابت، 27 بیمار (13.3%) سابقه ایسکمی قلبی و 16بیمار (7.9%) سابقه بیماری قلبی داشتند. همچنین 16 بیمار (7.9%) سیگاری بودند و 31 بیمار (15.3%) سکته مغزی خاموش داشتند. احتمال ابتلا به سکته مغزی خاموش در بیماران مبتلا به هیپرلیپدمی 3.7 برابر افرادی بدون عارضه هیپرلیپدمی بود (CI 95% 1.556-12.780 , P<0.05). بین سکته مغزی خاموش و عوامل خطرساز سکته مغزی رابطه آماری معنی داری یافت نشد. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که سکته مغزی خاموش در 15.3% از بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک مغزی وجود دارد. کنترل هیپرلیپیدمی میتواند نقش موثری در پیشگیری از بروز سکته مغزی خاموش داشته باشد.
ناهید مسعودپور، فاطمه عرب بنی اسد، آزاده جعفری،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ناهنجاری مادرزادی به تغییر دائمی که قبل از تولد توسط یک اختلال تکاملی با منشا درونی در ساختمانهای بدن ایجاد شده اطلاق میگردد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و الگوی ناهنجاریهای ظاهری مادرزادی نوزادان زنده متولد شده در رفسنجان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 6089 نوزاد زنده متولد شده در مرکز آموزشی درمانی نیک نفس دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان طی سالهای 87-1386 انجام شد. نوع ناهنجاری بزرگ و کوچک براساس معاینه بالینی نوزاد توسط متخصصین اطفال در پرسشنامه ثبت شد. یافتهها : 179 مورد حداقل دارای یک ناهنجاری کوچک یا بزرگ بودند. شیوع ناهنجاری مادرزادی 2.93% تعیین شد. بیشترین میزان ناهنجاری در سیستم عضلانی-اسکلتی (43.5%) و سپس در سیستم ادراری-تناسلی (22.9%) و سیستم قلبی (15.08%) مشاهده شد. بین ناهنجاری مادرزادی و سن تولد و مصرف دارو توسط مادر تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : بیشترین ناهنجاری ظاهری مادرزادی در سیستم عضلانی- اسکلتی مشاهده گردید.
پریا بوستانی فرگوش، ساناز ده باشی، آزاده علی عرب، ساناز رویانی، زهرا حصاری، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : دیابت حاملگی در 3 تا 12 درصد زنان طی بارداری و به طور معمول در اواخر سه ماهه دوم بارداری بروز میکند. این مطالعه به منظور تعیین سطح فروکتوزامین و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) در زنان باردار با آزمایش چالش گلوکز (glucose challenge test: GCT) غیرطبیعی و مقایسه آن با گروه شاهد به منظور یافتن آزمایش مناسبتر برای ارزیابی دیابت بارداری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه مورد - شاهدی از 96 زن باردار با GCT بیش از 140 mg/dl به عنوان گروه مورد و 96 زن باردار با GCT کمتر از 140 mg/dl به عنوان گروه شاهد، نمونه خون گرفته شد. برای سنجش فروکتوز آمین سرم از روش الایزا و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله از روش شیمیایی استفاده شد. یافتهها : در گروه مورد همبستگی معنیداری بین GCT با فروکتوزآمین و هموگلوبین گلیکوزیله وجود داشت (P<0.05). این همبستگی در مورد هموگلوبین گلیکوزیله بهطور قابل ملاحظهای (0.63 در برابر 0.24) بیشتر بود. در گروه شاهد این همبستگی معنیدار نبود. نتیجهگیری : علیرغم تمام اثرات بارداری بر سطح هموگلوبین، کماکان آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله نسبت به سایر آزمایشها برای پیگیری وضعیت بیماران دیابتی قابل اعتمادتر است.
حمیرا جعفرزاده، مهران عربی، نرگس نجفی، علی محمد احدی،
دوره 16، شماره 3 - ( پاییز 1393 )
چکیده
زمینه و هدف : گیاه آلوئهورا (Aloe barbadensis M.) از جمله گیاهان استوایی است که به طور سنتی در ترمیم زخم استفاده میشود. این مطالعه به منظور تعیین اثر القاء کنندگی ژل آلوئهورا بر بیان ژن TGF-β در زخمهای پوستی موش سوری انجام شد. روش بررسی : در این مطالعه تجربی 36 سر موش نر سوری BALB/c به 3 گروه 12 تایی شامل کنترل منفی (پوست سالم)، کنترل کاذب (شم، زخم با تیمار سرم فیزیولوژیک) و درمانی (زخم با تیمار ژل آلوئهورا) تقسیم شدند. روی پشت موشها دو زخم یکسان به قطر 2±10 mm با برداشت کامل پوست در ناحیه خاجی ایجاد گردید. در گروه درمانی، روزانه یک بار 2 گرم از ژل آلوئهورا به صورت یک لایه نازک بر روی سطح زخمها (بدون بانداژ) به مدت 16 روز قرار داده شد. پس از روزهای 8 و 16 برای تعیین میزان بیان ژن عامل رشد تغییر شکلدهنده بتا (TGF-β) به کمک RT-PCR و نیز محتوی پراکسیداسیون لیپیدی (LPO) با اندازهگیری میزان مالونیلدیآلدیید از پوست و سرم خون موشها نمونهبرداری بهعمل آمد. یافتهها : عصاره ژل آلوئهورا سبب افزایش بیان ژن TGF-β در پوست زخمدار موشهای گروه درمان شده با ژل آلوئهورا نسبت به سایر گروهها گردید (P<0.05). تیمار با ژل آلوئهورا موجب کاهش معنیدار مالونیلدیآلدیید در سرم خون موشها در مقایسه با دیگر گروهها شد (P<0.05). نتیجهگیری : ژل آلوئهورا با القاء بیان ژن عامل رشد TGF-β و نیز کاهش میزان پراکسیداسیون لیپیدها میتواند نقش محوری در پروسه ترمیم زخمهای برشی داشته باشد.
فریبا عربگل، فیروزه درخشانپور، لیلی پناغی،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1395 )
چکیده
زمینه و هدف : کودکآزاری پدیدهای شایع است که عوامل متعددی در بروز آن دخیل هستند. یکی از مهمترین عوامل شناخته شده، اختلالات روانپزشکی مادر است. مداخلات همزمان در سیستم خانواده میتواند باعث بهبود مادر و کاهش کودکآزاری گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش مهارت فرزندپروری بر سلامت عمومی مادران کودکآزار انجام شد. روش بررسی : در این کارآزمایی بالینی 57 مادر کودکان ارجاع شده با تشخیص کودکآزاری به واحد سلامت روان کودکان در معرض آسیب واقع در بخش روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان امامحسین (ع) از آبان 1387 تا فروردین 1388 مورد مطالعه قرار گرفتند. کودکان و خانواده آنها توسط روانپزشک ویزیت شده و مداخلهها و درمانهای دارویی و غیردارویی، بسته به نیاز کودک و خانواده برای آنها انجام شد. تمام مادران تحت آموزش مهارت فرزندپروری در 8 جلسه قرار گرفتند. برای تعیین میزان اثر مداخلههای درمانی، پرسشنامه سلامت عمومی پیش از مداخله و در ماه سوم و ششم پس از مداخله بهوسیله مادران تکمیل شد. یافتهها : نتایج نشاندهنده بهبود قابل توجه مادران در نمره کلی سلامت عمومی، خردهمقیاسهای افسردگی و اضطراب شش ماه بعد از مداخله به ترتیب با مقادیر 1.90±31.3 و 0.66±5.26 و 0.46±8.10 در مقایسه با قبل از شروع مداخله به ترتیب با مقادیر 2.34±37.3 و 0.72±7.48 و 0.58±10.44 بود (P<0.05). نتیجهگیری : مداخله مناسب و به موقع و آموزش مهارتهای فرزندپروری برای مادران کودکآزار میتواند باعث بهبود سلامت عمومی آنان گردد و این ممکن است منجر به کاهش موارد کودکآزاری گردد.
علیرضا محبی، علی شاکری مقدم، یوسف دوزندگان، نازنین لرستانی، اعظم میرعرب، عبدالوهاب مرادی، علیجان تبرایی،
دوره 19، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف : عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B (HBV) یکی از عوامل اصلی در ایجاد سیروز و سرطان سلول کبدی است. بیماریزایی ویروس بهوسیله پروتئین چندعملکردی x (HBx) صورت میگیرد. تغییر در توالی ژن کدکننده این پروتئین باعث تنظیم فاکتورهای نسخهبرداری و بیماریزایی میشود. این مطالعه به منظور آنالیز ژنتیک تکاملی ژن کدکننده HBx در فرد مبتلا به HBV مزمن انجام شد.
روش بررسی : در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی ابتدا از فرد آلوده به عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B توالی کامل کدکننده HBx تکثیر و کلون شد. سپس با توالیهای مرجع ژنوتیپها، سروتیپها و زیرسروتیپهای مختلف ویروس موجود در پایگاه GenBank، همردیفی توسط نرمافزار CLC Sequence Viewer انجام شد. از نتیجه همردیفی برای رسم درخت فیلوژنیک توسط سرور T-rex و آنالیز ژنتیک جمعیت توسط نرمافزار DnaSP استفاده شد. انتخاب طبیعی در سطح نوکلئوتید و پروتئین توسط تست Tajima’s D انجام گردید.
یافتهها : جهش شناخته شدهای در سطح پروتئین در توالی کدکننده HBx فرد آلوده مزمن یافت نشد. نتایج انتخاب طبیعی نشاندهنده جهشهای خنثی در ژن HBx بود. نتایج فیلوژنی نشان داد توالی کدکننده HBx در فرد آلوده مزمن قرابت ژنتیکی به ژنوتیپ D و زیرسروتیپ ayw2 داشت.
نتیجهگیری : چندریختی انتخاب طبیعی در ژن کدکننده HBx رخ میدهد. همچنین نتیجه فیلوژنی مطالعه حاضر با یافتههای پیشین استان گلستان و ایران که فراوانی ژنوتیپ D و زیرسروتیپ ayw2 را گزارش دادهاند؛ مطابقت دارد.
سمیه غلام فرخانی، سحر عرب، الهام خوری،
دوره 21، شماره 3 - ( پاییز 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سوء استفاده جنسی از کودکان، مشکلی بسیار جدی در سراسر جهان است که اثرات منفی گسترده و گاه ترمیمناپذیری برای قربانی، خانواده و جامعه به همراه دارد. بخش قابل توجهی از قربانیان، تجربه سوء استفاده جنسی را در سنین کمتر از ۷ سال گزارش کردهاند. این مطالعه به منظور تعیین دانش و نگرش کودکان پیش دبستانی دختر در زمینه پیشگیری از سوء استفاده جنسی در شهر گرگان طی سال 1395 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی روی 56 دختر پیشدبستانی با میانگین سنی 3.87±76.13 ماه (6.34 سال) به روش نمونهگیری تصادفی منظم از بین پروندههای خانوار واجد دختر سنین پیش دبستانی در دو مرکز بهداشت شهر گرگان طی سال 1395 انجام شد. دانش و نگرش کودکان در زمینه پیشگیری از سوء استفاده جنسی، با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه ۱۲ سوالی امنیت فردی و با روش مصاحبه تعیین گردید.
یافتهها: از بین ۵۶ کودک مورد مطالعه، تنها 9 کودک (16 درصد) هر سه منطقه خصوصی بدن را میشناختند و از این بین نیز تنها 2 کودک (3.5%) نام صحیح هر سه منطقه را بلد بودند. 80 درصد از کودکان معتقد بودند؛ اگر فرد مجرم از آنها بخواهد که لمس قسمت خصوصی بدنشان به صورت یک راز باقی بماند؛ نباید به فردی اطلاع دهند. 48 درصد از آنان واکنشهای اجتنابی مناسبی را هنگام لمس نامناسب، انتخاب نکردند. 43 درصد از کودکان قسمتهای خصوصی بدن خود را دوست نداشتند و موارد لمس مناسب نیز از جانب اکثر کودکان مجاز دانسته نشد.
نتیجهگیری: اکثر کودکان پیش دبستانی، دانش و نگرش مناسبی در مورد پیشگیری از سوء استفاده جنسی نداشتند که نشان از کاستیهایی در آموزشهای پیشگیری به آنان در سطوح مختلف جامعه دارد.
ازاده علی عرب، بهرام یغمائی، سیدمحمدحسین قادریان، مرگن کلوی، مسعود خوش نیا، غلامرضا روشندل، زهرا حصاری، حمیدرضا جوشقانی،
دوره 23، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم ژیلبرت اختلال ژنتیکی نسبتاً شایع در متابولیسم بیلیروبین است. در این سندرم با وجود ساختار و عملکرد نرمال کبد، میزان آنزیم یوریدین دی فسفات گلوکورونوزیل ترانسفراز، کاهش یافته و در نتیجه بیلیروبین غیرکنژوگه سرم افزایش مییابد. سندرم ژیلبرت در 3 تا 10 درصد جمعیتها دیده میشود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع موارد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت استان گلستان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - تحلیلی بر روی 1664 از مراجعین به مراکز بهداشت روستایی و شهرستانهای استان گلستان در محدوده سنی 18 تا 45 سال با آنزیمهای کبدی نرمال طی سال 1393 انجام شد. براساس پراکندگی جمعیتی، به صورت ناشتا از این افراد خون تام تهیه شد. سپس بیلیروبین توتال آنها اندازهگیری گردید. برای افراد دارای بیلیروبین توتال بیشتر از 1.5 میلیگرم بر دسیلیتر، تک دوز خوراکی 600 میلیگرم ریفامپین به صورت ناشتا تجویز شد. افرادی که پس از مصرف ریفامپین بیلیروبین غیرمستقیم بالای 1.3 میلیگرم بر دسی لیتر داشتند؛ به عنوان افراد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت در نظر گرفته شدند.
یافتهها: شیوع موارد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت (97 نفر) در سطح استان گلستان 5.8% بهدست آمد. سندرم ژیلبرت در مردان (10%) شایعتر از زنان (4.3%) بود (P<0.05). فراوانی سندرم ژیلبرت در قومیت سیستانی 5.4%، قومیت فارس 5.4% و در قومیت ترکمن 6.7% تعیین شد و این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. فراوانی سندرم ژیلبرت در هرسه قومیت در مردان بیشتر از زنان بود که نتایج در دو قومیت سیستانی و فارس معنیدار بود (P<0.05).
نتیجهگیری: موارد مشکوک به ابتلا سندرم ژیلبرت در مردان شایعتر از زنان بود و این شیوع در قومیت ترکمن بیشتر بود.
مهدیه کلبادی نژاد، جوانشیر اسدی، مهدی پوراصغرعربی، مهرداد آقایی،
دوره 24، شماره 1 - ( بهار 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتی عضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا میکند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روانشناختی و اجتماعی فرد تاثیر منفی میگذارد. درمان شناختی رفتاری احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرآیندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را به روشهای نظاممند بررسی میکند. هیپنوتراپی شناختی رفتاری ترکیب هیپنوتراپی با روشها و مفاهیم درمان شناختی رفتاری است. این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی روی 9 زن مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا مراجعه کننده به کلینیک جامع فوق تخصصی روماتولوژی در شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در 3 گروه 3 نفری شامل گروه درمان شناختی رفتاری، گروه درمان شناختی رفتاری به همراه هیپنوتراپی و گروه کنترل قرار گرفتند. درمانهای مورد استفاده به مدت 8 جلسه به تفکیک برای 2 گروه سه نفره در مرکز جامع پارس توان شهر گرگان اجرا شد. گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. برای ارزیابی رضایت جنسی بیماران از مقیاس چند بعدی رضایت جنسی زنان (Sexual Satisfaction Scale for Women: SSSW) روشن چسلی 1393 استفاده شد. نمره برش شاخصهای پایا 1.96 در نظر گرفته شد.
یافتهها: رضایت جنسی در پس آزمون برای هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، موثر ارزیابی شد (P<0.05)؛ اما درمان شناختی رفتاری به همراه هیپنوتراپی (59.38%) در مقایسه با درمان شناختی رفتاری (43.01%) اثربخشی بیشتری داشت و در پیگیری دو ماهه نیز اثربخشی را حفظ نمود (P<0.05). در تمامی مداخلههای انجام شده شاخصهای پایا در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بیشتر از مقدار ملاک (1.96) بود.
نتیجهگیری: درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری بیش از درمان شناختی رفتاری باعث افزایش رضایت جنسی در زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا میگردد.
یحیی عرب بالاجلینی، رحمت اله رضایی، سیدمهران حسینی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
مبتلایان به هرمافرودیت کسانی هستند که به دلیل مشکلات متعددی همچون اختلالات کروموزومی، غددجنسی و یا هورمونی طی دوران جنینی، بعد از تولد دچار اختلال آناتومیک و فیزیولوژیک در ناحیه تناسلی میشوند. به طوری که در نوزاد پسر یا دختر اندام تناسلی مردانه و جنسی زنانه با هم و یا در شکل دیگر از این اختلال نوزاد پسر دارای اندام جنسی دخترانه و یا برعکس، به صورت مبهم به وجود میآید. منابع از بانکهای اطلاعاتی ایران داک، نورمگز، SID و سیویلیکا جهاد دانشگاهی با کلیدواژههای هرومافرودیت، خنثی، سیاست کیفری، اختلال هویت جنسی، ابهام جنسی، سیاست جنایی، تکرار جرم، تعدد جرم، قاعده فقهی خنثی و عوامل رافع مسئولیت به خاطر ارتباط موضوعی و مفهومی با هدف مطالعه جمع آوری شدند. محدوده زمانی 1980 لغایت 2022 در نظر گرفته شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل مقالات کیفری، فقهی و پزشکی مرتبط با هرومافرودیت و مباحث کیفری مربوط با پرسشهای طرح شده در مقاله بود تا در جهت تکمیل اطلاعات برای تبیین صحیح چالشهای موجود در قانون مجازات اسلامی و پاسخ به آنها استفاده گردد. در نهایت 57 منبع وارد مطالعه گردید. با توجه به ماهیت این اختلالات و عدم شناخت کافی فرد مبتلا، خانواده و جامعه از هرمافرودیت و محجور ماندن شرایط مبتلایان به هرمافرودیت در قوانین مختلف، در این مقاله مروری سعی شده است تا جایگاه هرمافرودیت در علم پزشکی، فقه اسلامی و فقه امامیه مورد بحث قرار گیرد. مهمترین بخش این مقاله به مواد قانون مجازات اسلامی در خصوص ارتکاب جرائم حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و نیز ادای شهادت از سوی این افراد اختصاص دارد. مهمترین چالش پیش روی در اجرای قانون مجازات برای مبتلایان به هرمافرودیت ، فقدان جرم انگاری افتراقی در تدوین قوانین کیفری، در تعیین مجازاتهای مناسب به مانند گرفتن ضمانت اجراهای غیر سالب آزادی و نیز در مرحله رسیدگی فقدان آیین رسیدگی افتراقی متناسب با شرایط مبتلایان به هرمافرودیت است. به طوری که برای انجام آن نیاز به آموزش قضات و ضابطینی مانند پلیس و مامورین زندانها در برخورد با این افراد و مناسب سازی فضای بازداشتگاه و زندان است تا در فرآیند اجرای عدالت کیفری با نظر به شرایط خاص روحی و جسمانی مبتلایان به هرمافرودیت از بزه دیده یا بزه کار شدن مضاعف آنها جلوگیری شود. به همین منظور الزام به تحقیق نسبت به شناخت بیشتر مبتلایان به هرمافرودیت و تغییر نگرش همراه با انجام اقدامات عملی در سطح اجتماعی در سیاست جنایی تقنینی، قضایی و اجرایی را میتوان از مهمترین نتایج این مطالعه دانست که این هدف با روش توصیفی و منابع کتابخانهای در این نوشتار مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است.
هدیه عزیزی، حمیده منچری، طراوت عرب تربتی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع COVID-19 آثار روانشناختی زیادی بر بستگان بیماران مبتلا به ویروس کرونا گذاشته است که میتواند بر سلامت جسمانی آنان اثر گذارد. این مطالعه به منظور تعیین اختلال وسواسی – جبری (Obsessive-Compulsive Disorder: OCD) و ارتباط آن با سلامت جسمانی بستگان بیماران مبتلا به COVID-19 انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی روی 98 نفر از بستگان با بیمار مبتلا به COVID-19 (گروه مورد) با میانگین سنی 38.56±9.09 سال و 98 نفر خانواده بدون بیمار (گروه شاهد) با میانگین سنی 35.79±9.88 سال در مراجعین به مراکز بهداشتی شهر گرگان طی سال 1401 انجام شد. انتخاب آزمودنیها به روش نمونهگیری تصادفی ساده بعد از استخراج لیست بیماران مبتلا به COVID-19 از سامانه ناب مراکز بهداشتی انجام شد. به ازای هر یک مورد انتخاب شده با توجه به لیست خانوادهها در سامانه ناب، به صورت تصادفی ساده، یک خانواده که عدم ابتلا به COVID-19 در آنها تایید شده بود؛ به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه اختلال وسواسی - جبری Yael Brownو پرسشنامه سلامت جسمانی (PHQ) (Physical Health Questionnaire) بودند.
یافتهها: میانگین نمره OCD در گروه مورد (6.46±5.87) بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد (2.04±3.76) بود (P<0.05). میانگین نمره اختلال در سلامت جسمانی گروه مورد (7.60±4.32) بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد (3.43±3.98) تعیین شد (P<0.05). در هر دو گروه مورد و شاهد، بین وسواس و سلامت جسمی همبستگی خطی مستقیم و معنیداری یافت شد (P<0.001, r=0.39).
نتیجهگیری: میزان اختلال وسواس فکری – جبری و اختلال سلامت جسمانی بستگان بیماران مبتلا به COVID-19 بیشتر از بستگان بدون بیمار مبتلا به COVID-19 است.